دانلود پروژه مقاله نگاهى به بازى زبانى احساسات در word
دوشنبه 95/4/21 3:40 صبح| | نظر

دانلود پروژه مقاله نگاهى به بازى زبانى احساسات در word دارای 22 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود پروژه مقاله نگاهى به بازى زبانى احساسات در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود پروژه مقاله نگاهى به بازى زبانى احساسات در word
چکیده
مقدّمه
معانى خصوصى
معناى اوّل خصوصى بودن احساس
نادرستى معناى اوّل
بىمعنایى معناى اوّل
معناى دوم خصوصى بودن احساس
ویتگنشتاین و دستور زبان احساسات
نتیجه گیرى
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود پروژه مقاله نگاهى به بازى زبانى احساسات در word
ـ پیرس، دیوید، ویتگنشتاین، ترجمه نصراللّه زنگویى، تهران، سروش، 1379
ـ حجت، مینو، بىدلیلى باور: تأمّلى در باب یقین ویتگنشتاین، تهران، هرمس، 1387
ـ مکگین، مارى، ویتگنشتاین و پژوهشهاى فلسفى، ترجمه ایرج قانونى، تهران، نشر نى، 1382
ـ هکر، پیتر، ماهیت بشر از دیدگاه ویتگنشتاین، ترجمه سهراب علوىنیا، تهران، هرمس، 1382
ـ ویتگنشتاین، لودویگ، برگهها، ترجمه مالک حسینى، تهران، هرمس، 1384
ـ ـــــ ، پژوهشهاى فلسفى، ترجمه فریدون فاطمى، تهران، مرکز، 1380
- Baker, G.P., and P.M.S. Hacker, 1980, Wittgenstein: Understanding and Meaning, Volume 1 of an Analytical Commentary on the Philosophical Investigations, Oxford, Blackwell,
- Glock, Hans-Johann, A Wittgenstein Dictionary, Oxford, Blackwell,
- Hacker, P.M.S, “Ludwig Wittgenstein” in: A Companion to Analytic Philosophy, ed. by A. P Martinich & David Sosa, Oxford, Blackwell,
- _______ , Insight and Illusion: Themes in the Philosophy of Wittgenstein, Oxford, Clarendon Press, 1972, 2nd revised edition,
- Kenny, Anthony, Wittgenstein, Oxford, Blackwell,
- McGinn, Routledge philosophy guidebook to Wittgenstein and the Philosophical investigations, London, Routledge,
- Stern, David. G, Wittgenstein on Mind and Language, New York, Oxford University Press,
- _______ , Wittgenstein’s Philosophical Investigations: an introduction, Cambridge, Cambridge University Press,
- Wittgenstein, Ludwig, Philosophical Investigations, tr. by G. E. M. Anscombe, Oxford, Blackwell,
چکیده
پندار غالب آن است که احساسات خصوصىاند؛ امّا ویتگنشتاین با این پندار مخالف است، زیرا اعتقاد دارد: چنین تلقّىاى به شکّاکیت و سولیپسیزم منتهى مىشود. بنابه برداشت رایج، احساسات در دو معنا خصوصىاند: 1 معناى اوّل که با مسئله معرفت سروکار دارد، داراى دو جنبه است: الف) هرکسى تنها خودش مىتواند به احساسات خود یقین و شناخت پیدا کند؛ ب) افراد هرگز نمىتوانند از احساسات خصوصى دیگران آگاهى یابند (ویتگنشتاین نشان مىدهد که وجه اوّل بىمعناست و وجه دوم نادرست.) 2 معناى دوم با «داشتن» مرتبط است؛ برطبق این معنا، هرکسى احساس مخصوص به خود را دارد. و از اینرو، نمىتوان دو احساس مانند هم و شبیه به هم داشت (ویتگنشتاین نادرستى این معنا را نیز نشان مىدهد.)
مقاله حاضر درصدد است نشان دهد که از نظر ویتگنشتاین، فقط به لحاظ دستور زبانى مىتوان گفت که احساسِ هرکسى تنها به خود او تعلّق دارد؛ نه اینکه این موضوع حاکى از امر خصوصى باشد. البته احساسات از این جهت که به صورت راز باقى بمانند و هیچ نشانه بیرونى از خود بروز ندهند، مىتوانند خصوصى باشند
کلیدواژهها: احساسات، خصوصى، معرفت، داشتن، دستور زبان، راز، ویتگنشتاین
مقدّمه
یکى از موضوعات برجستهاى که ویتگنشتاین1 متأخّر در کتاب تحقیقات فلسفى2 طرحو در باب آن بسیار تأمّل کرده، موضوع «احساسات درونى» است. این موضوع به دلیل تأثیر فراوانى که در مسئله معرفت دارد، هم از جانب ویتگنشتاین متأخّر و هم از سوى مفسّران او، مورد توجه قرار گرفته است. اغلب، تصویر گمراهکننده و نادرستى از امر «درونى» و «بیرونى» به دست داده مىشود؛ به گونهاى که امر درونى را پنهان و خصوصى، و امر بیرونى را آشکار و عمومى تلقّى مىکنیم. بنابراین، «احساسات»3امورى خصوصى، و «رفتارها» امورى عمومى جلوه مىکنند. امّا همانطور که ویتگنشتاین تأکید کرده، باور به خصوصى بودن احساسات منشأ مشکلات فلسفى بسیارى است؛ از قبیل: سولیپسیزم،4 شکّاکیت،5 و ناتوانى از حلّ مسئله اذهان دیگر. ویتگنشتاین، باآگاهى از این دست نتایج ناسازگار و حلناشدنى، به یکى از مخالفان سرسخت خصوصى بودن احساسات به معناى رایج کلمه تبدیل شده است. از نظر او، این خطا (باور به خصوصى بودن احساسات) به فهم نامناسب ما از زبان برمىگردد؛ از اینرو، اگر دستور زبان به شیوهاى دقیق و درست فهم شود، مسئله برطرف مىشود. ویتگنشتاین، با پژوهش در مورد دستور زبان، مىکوشد تا نشان دهد که تصوّر غالب درباره خصوصى بودن احساساتْ نادرست است. با وجود این، او منکر خصوصى بودن احساسات به طور کلّى نیست؛ وى براى خصوصى بودن احساسات معناى خاصّى در نظر مىگیرد تا گرفتار شکّاکیت، سولیپسیزم و مانند آن نشود
در مقاله حاضر، تلاش کردهایم تا دیدگاه ویتگنشتاین را در مورد نادرستى تصوّر غالب درباره خصوصى بودن احساسات به دست دهیم و نظرگاهى را که او جایگزین آن تصوّر مىکند، به وضوح، بیان کنیم. آن دسته از مطالب این مقاله که دربرگیرنده نظرگاه ویتگنشتاین است، عمدتا، برگرفته از بندهاى 246ـ255 کتاب تحقیقات فلسفى مىباشد؛ البته، بندهاى دیگر این کتاب (به همراه سایر آثار ویتگنشتاین و مفسّران وى) نیز مدّنظر قرار خواهد گرفت
معانى خصوصى
اغلب دستگاههاى فلسفى «احساسات» را به دو معنا، خصوصى تلقّى مىکنند: الف) معناى اوّل خصوصى با «معرفت» سروکار، و از اینرو، جنبه معرفتشناختى دارد؛ ب) معناى دوم با «داشتن»6 سروکار دارد (به عبارت دیگر، معناى اوّل بر «دانستن» تأکید مىکند و معناى دوم بر «داشتن».) طبق معناى اوّل، احساسات به این معنا خصوصىاند که تنها من مىتوانم به آنها معرفت پیدا کنم؛ امّا طبق معناى دوم، خصوصى بودن احساس به این معناست که تنها من مىتوانم آن را داشته باشم. ویتگنشتاین براى توضیح معانى خصوصى، از مثال «درد» بهره مىگیرد: برطبق معناى اوّل، دردها خصوصىاند؛ زیرا تنها من مىتوانم بدانم که آیا واقعا دچار درد هستم یا نه، چراکه آن را حس مىکنم (پس، اشخاص دیگر فقط بر اساس رفتار من درد مرا حدس مىزنند.7) برطبق معناى دوم هم، دردها خصوصىاند؛ زیرا افراد دیگر نمىتوانند درد مرا داشته باشند (آنان حدّاکثر مىتوانند به دردى شبیه درد من دچار شوند.)8 آنتونى کنى، یکى از مفسّران ویتگنشتاین،براى معناى اوّل از تعبیر «انتقالناپذیر»،9 و براى معناى دوم از تعبیر «غیرقابلواگذارى»10 استفاده مىکند.11 این نامگذارى ما را به دو مطلب متمایز از یکدیگررهنمون مىسازد: 1 احساسات انتقالناپذیرند؛ 2 احساسات غیرقابل واگذارىاند
امّا به نظر ویتگنشتاین، ممکن نیست احساسات در هیچیک از این دو معنا خصوصى باشند. در این مقاله، به ترتیب، دو معناى یادشده را شرح،ونقد ویتگنشتاین را بیان مىکنیم؛ در نهایت، نظر کلّى ویتگنشتاین را درباره خصوصى بودن احساسات به دست مىدهیم
معناى اوّل خصوصى بودن احساس
بنابر آنچه از بند 246 کتاب تحقیقات استفاده مىشود، احساسات (مثلاً درد) به معناى اوّل (انتقالناپذیرى) که جنبه معرفتشناختى دارد، از دو وجه، خصوصىاند: 1 فقط من به احساسات خود یقین و شناخت دارم (براى مثال، فقط من مىدانم که دچار دردم)؛ 2 افراد دیگر نمىتوانند راجع به احساسات من آگاهى و شناخت یقینى کسب کنند؛ تنها مىتوانند حدس و گمان داشته باشند (مثلاً، دیگران نمىتوانند بدانند که آیا واقعا من دچار دردم یا نه؛ فقط از طریق رفتار من مىتوانند درباره «درد داشتن» من حدس بزنند.)
به اعتقاد ویتگنشتاین، وجه اوّل بىمعناست و وجه دوم نادرست
نادرستى معناى اوّل
ویتگنشتاین بر این باور است که فهم نادرستى وجه دوم مبتنى بر فهم واژه «دانستن» است. اگر از واژه «دانستن» معناى متعارف آن اراده شود، افراد دیگر نیز اغلب مىدانند یا مىتوانند درباره احساسات من آگاهى کسب کنند؛ براى مثال، مىتوانند بدانند که چه هنگام، من دچار دردم. منظور از معناى متعارفِ «دانستن» این است که بتوان بر اساس مدرک و شاهد، درباره مسئلهاى که نسبت به آن شکّ و جهل وجود دارد، آگاهى و اطلاع پیدا کرد. بر اساس رفتار دیگران مىتوان از احساسات درونى آنها آگاهى یافت و شک را به یقین تبدیل کرد. بنابراین، در موارد بسیارى، مىتوان به درستى درباره احساسات و حالات درونى دیگران قضاوت کرد. «هشیارى، در چهره و رفتار او، به همان وضوحى است که در خود من.»
ممکن است افراد یا جوامعى وجود داشته باشند که احساسات آنها براى ما غامض و مبهم باشد؛ امّامىتوانیم معمّاى این افراد یا جوامع را با آموختن شرححالآنهاحل کنیم
همانطور که کنى به درستى تذکّر داده است، این اعتقاد که دیگران نمىتوانند احساسات درونى مرا بدانند و من نمىتوانم احساسات درونى دیگران را بدانم، مىتواند دو دلیل داشته باشد: 1 امکان تظاهر؛ 2 خلط میان دانستن و داشتن چیزى
1 امکان تظاهر: هیچگاه نمىتوان مطمئن شد که آیا افراد دیگر واقعا احساسى نظیر «درد» دارند یا اینکه صرفا تظاهر مىکنند؛ زیرا ما معیارى جز مشاهده رفتار آنها نداریم. ممکن است رفتار آنان طورى باشد که به نظر برسد دچار درد هستند، در حالى که واقعا چنین احساسى را نداشته باشند و فقط تظاهر به داشتن آن کنند و برعکس؛ یعنى احساس خاصّى را داشته باشند، امّا آن را بروز ندهند. در این صورت، افراد مىتوانند ما را فریب دهند؛ زیرا ما به احساسات آنها دسترسى نداریم که ببینیم آیا رفتارشان مطابق با احساسات است یا نه؟ نتیجه آنکه هرگز نمىتوان به طور یقینى چیزى درباره احساسات دیگران دانست
ویتگنشتاین پاسخ مىدهد: مواردى وجود دارد که در آنها، فرضِ تظاهر و فریب بىمعناست؛ مانند کودکان15 و حیوانات.16 براى اینکه بتوانیم تظاهر کنیم یا دروغبگوییم، لازم است مهارتهاى خاصّى را خوب یاد بگیریم که کودکان و حیوانات فاقد آنها هستند. این امر نشان مىدهد که تظاهر یا دروغ به منزله بازى زبانى است که باید آموخته شود.17 «آیا امکان ندارد که برخورد یا رفتار حاکى از اعتماد در میان گروهى از انسانهاکاملاً عمومى باشد، در نتیجه، شک درباره بروز احساسات براى آنها کاملاً بیگانه؟»

دانلود پروژه مقاله عالم عقول از منظر ابن سینا و شیخ اشراق در wo
دوشنبه 95/4/21 3:40 صبح| | نظر

دانلود پروژه مقاله عالم عقول از منظر ابن سینا و شیخ اشراق در word دارای 35 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود پروژه مقاله عالم عقول از منظر ابن سینا و شیخ اشراق در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود پروژه مقاله عالم عقول از منظر ابن سینا و شیخ اشراق در word
چکیده
مقدّمه
دیدگاه ابن سینا در مورد چگونگى صدور موجودات از واجب تعالى
عقول طولیه در اندیشه ابن سینا
عقل فعّال در اندیشه ابن سینا
دیدگاه شیخ اشراق در مورد چگونگى صدور موجودات از نورالانوار
انوار قاهره طولیه در اندیشه سهروردى
مقایسه تطبیقى دو دیدگاه
عالم انوار قاهره عرضیه
ادلّه سهروردى در اثبات مثل افلاطونى
انکار مثل توسط ابن سینا و نقد دیدگاه وى توسط سهروردى
مقایسه تطبیقى دو دیدگاه
نتیجه گیرى
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود پروژه مقاله عالم عقول از منظر ابن سینا و شیخ اشراق در word
ـ ابنسینا، الاشارات و التنبیهات مع الشرح للمحقّق الطوسى و العلّامه قطبالدین رازى، قم، البلاغه، 1375
ـ ـــــ ، التعلیقات، بیروت، مکتبهالاعلام الاسلامى، 1404ق
ـ ـــــ ، الشفا (الالهیات)، تصحیح سعید زائد، قم، کتابخانه آیتاللّه مرعشى نجفى، 1404ق
ـ ـــــ ، الشفا (النفس)، تحقیق حسن حسنزاده آملى، قم، بوستان کتاب، 1385
ـ ـــــ ، المباحثات، تحقیق محسن بیدارفر، قم، بیدار، 1371
ـ ـــــ ، المبدأ و المعاد، تهران، مؤسسه مطالعات اسلامى، 1363
ـ ـــــ ، النجاه، تحقیق محمّدتقى دانشپژوه، دوّم، تهران، دانشگاه تهران، 1379
ـ ـــــ ، الهیات دانشنامه علایى، تصحیح محمّد معین، چ دوم، همدان، دانشگاه بوعلى سینا، 1383
ـ ـــــ ، رسائل، قم، بیدار، 1400ق
ـ ـــــ ، رساله در حقیقت و کیفیت سلسله موجودات و تسلسل اسباب و مسبّبات، تصحیح موسى عمید، چ دوّم، همدان، دانشگاه بوعلى سینا، 1383
ـ ـــــ ، رساله نفس، چ دوم، همدان، دانشگاه بوعلى سینا، 1383
ـ ـــــ ، رسالهالعروس، تهران، علمى و فرهنگى، 1362
ـ ـــــ ، شرح اثولوجیا (در کتاب ارسطو عندالعرب)، تحقیق عبدالرحمن بدوى، چ دوم، کویت، وکاله المطبوعات، 1978م
ـ ـــــ ، عیونالحکمه، تحقیق عبدالرحمن بدوى، چ دوم، بیروت، دارالقلم، 1980م
ـ الفاخورى، حنّا و خلیل الجر، تاریخ فلسفه در جهان اسلامى، ترجمه عبدالمحمد آیتى، چ پنجم، تهران، علمى و فرهنگى، 1377
ـ بهمنیار بن مرزبان، التحصیل، تصحیح مرتضى مطهّرى، چ دوم، تهران، دانشگاه تهران، 1375
ـ جوادى آملى، عبداللّه، شرح حکمت متعالیه، چ دوم، قم، اسراء، 1382
ـ حسنزاده آملى، حسن، رساله وحدت از نگاه عارف و حکیم، قم، الف لام میم، 1383
ـ ـــــ ، هزار و یک نکته، تهران، رجاء، 1365
ـ دائرهالمعارف بزرگ اسلامى، زیرنظر کاظم موسوى بجنوردى، تهران، مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامى، 1370
ـ رازى، فخر، المباحث المشرقیه، چ دوم، قم، بیدار، 1411ق
ـ رحیمیان، سعید، فیض و فاعلیت وجودى، قم، بوستان کتاب، 1381
ـ سبزوارى، ملّاهادى، شرحالمنظومه، تعلیق حسن حسنزاده آملى، تهران، ناب، 1369
- سهروردى، شهابالدین، مجموعه مصنّفات، تصحیح سیدحسین نصر، تهران، پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى، 1380، ج 3
ـ ـــــ ، مجموعه مصنّفات، تصحیح نجفقلى حبیبى، چ سوم، پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى، 1380، ج 4
ـ ـــــ ، مجموعه مصنّفات، تصحیح هانرى کربن، چ سوم، تهران، پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى، 1380، ج 1و2
ـ شهرزورى، شمسالدین، شرح حکمهالاشراق، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى، 1372
ـ شیرازى، قطبالدین، شرح حکمهالاشراق، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگى، 1383
ـ طباطبائى، سید محمّدحسین، نهایهالحکمه، تصحیح و تعلیق غلامرضا فیاضى، چ سوم، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، 1385
ـ غزالى، ابوحامد، تهافت الفلاسفه، تهران، شمس تبریزى، 1382
ـ فارابى، ابونصر، آراء اهل المدینه الفاضله و مضاداتها، تعلیق على بوملحم، بیروت، الهلال، 1995م
ـ کردفیروزجایى، یارعلى، نوآورىهاى فلسفه اسلامى، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، 1387
ـ ملّاصدرا (صدرالدین محمّدبن ابراهیم شیرازى)، الحکمهالمتعالیه فى الاسفار العقلیه الاربعه، چ سوم، بیروت، دار احیاءالتراث، 1981م
ـ ـــــ ، الشواهدالربوبیه، قم، مطبوعات دینى، 1382
ـ ـــــ ، المبدأ و المعاد، تصحیح سید جلالالدین آشتیانى، تهران، انجمن حکمت و فلسفه ایران، 1354
ـ نصر، سیدحسین، سه حکیم مسلمان، چ پنجم، تهران، علمى و فرهنگى، 1382
ـ یثربى یحیى، ترجمه حکمت اشراق، قم، بوستان کتاب، 1385
چکیده
برخى بر این عقیدهاند که سهروردى جز تغییر اصطلاحات، کار دیگرى در فلسفه نکرده است؛ بر این اساس، اختلاف و افتراقى با مشّاء ندارد. در مقاله حاضر، با تأمّل بر دیدگاه شیخ اشراق درباره عالم عقول و مقایسه آن با دیدگاههاى ابنسینا، این فرضیه را به اثبات خواهیم رساند که سهروردى در عین آنکه از بستر مشّایى بهره مىبرد و خود نخست مشّایى بوده است، امّا به طور روشن از این مکتب جدا مىشود. او با توجه به مبانى فلسفى خاصّ خود، برخى مراتب هستى همچون عالم عقول عرضیه را اثبات مىکند. افزون بر این، مراتب مورد اتّفاق همچون عالم عقول طولیه نیز در دستگاه سازوار هستىشناختى وى تفسیر و تحلیلهاى جدید و مستقلى مىیابد. البته، سهروردى در برخى موارد نسبت به ابنسینا کاستىهایى دارد؛ امّا در مجموع، تبیینهاى وى در اینباره دقیقتر به نظر مىرسد
کلیدواژهها: ابنسینا، شیخ اشراق، سهروردى، عقول طولیه، عقول عرضیه، عالم عقول، مراتب هستى
مقدّمه
تعقّل و خردورزى، ودیعهاى الهى است که به انسان داده شده است. انسان در هر زمان و مکان، همواره، فکر و اندیشه را با خود به همراه داشته است. در میان انبوه اندیشههاى بشرى، آنچه مربوط به شناخت هستى و وسایط فیض الهى است، مورد توجه بیشترى قرار گرفته؛ و بدین لحاظ، دیدگاههاى فلسفى متفاوتى نیز ارائه گشته است. یکى از مراتب هستى که فلاسفه آن را در تبیین کیفیت چینش نظام هستى مورد بحث قرار دادهاند، عالم عقول است. در این میان، ابنسینا و شیخ اشراق به عنوان نمایندگان دو مکتب فلسفى مشّاء و اشراق، با توجه به مبانى فلسفى خاصّ خود، رهیافتهاى متفاوتى به این مسئله داشتهاند. بدینسان، تبیین دیدگاههاى این دو فیلسوف گرانقدر مسلمان ـ که دغدغه ارائه تصویرى روشن و صحیح از این نشئه از نشئات وجود را داشتند ـ ضرورى به نظر مىرسد. بدیهى است که تأمّل در مکاتب فلسفى و مقایسه آنها با یکدیگر مىتواند ما را در مسیر فهم فلسفهها و نیز نقاط ضعف و قوّت آنها یارى رساند. از این گذشته، به یقین، فهم حکمت متعالیه صدرایى بدون درک عناصر مشّایى و اشراقى آن امکانپذیر نیست. از اینرو، تأمّل در دیدگاه ابنسینا و شیخ اشراق در مورد عالم عقول، تأثیر بسزایى در این زمینه خواهد داشت
دیدگاه ابن سینا در مورد چگونگى صدور موجودات از واجب تعالى
ابن سینا با در نظر گرفتن اختلاف اساسى وجودى میان جهان و حضرت حق، به مسائل مربوط به آفرینش و مراتب هستى مىپردازد و مىکوشد تا نشان دهد که چگونه کثرت از وحدت پدید آمده است. وى در این مسیر ـ پیوسته ـ واژههاى فیض (فیضان)،1 انبجاس، صدور، ابداع و خلق را به کار مىبرد2 و نظریه خود را بر اساس خلقت ابداعى عالم قرار داده3 و صدور موجودات را از راه فیض توجیه مىکند.4 واژه «فیض» اصطلاحى نوافلاطونى است که تلاش مىکند سرچشمه و فرایند شکلگیرى موجودات عالم هستى را تبیین نماید، که تنسیق بسامان آنْ از آنِ فلوطین، و مرجع فلاسفه مسلمان در آشنایى با این نظریه کتاب اثولوجیاست.5 این اندیشه از همان ابتداى ورود به حوزه اندیشه اسلامى از طریق کتاب اثولوجیا، که به خطا منسوب به ارسطو شده بود، جاى خود را در اندیشه فلاسفه مسلمان تثبیت کرد و با اندک تغییراتى که در آن به منظور هماهنگى با آموزههاى دینى صورت گرفت، مورد قبول آنها واقع شد. دلیل اقبال فلاسفه مسلمان به این اندیشه آن است که این نظریه (برخلاف نظریه «خلق از عدم» متکلمان)، به سبب تبیین دقیق ربط کثرت به وحدت، عمیقا پرواى توحید دارد؛ همین نقطه قوّت موجب شد که فیلسوف مسلمانى چون ابنسینا اهتمام ویژهاى بدان مبذول دارد
ابنسینا با تکیه بر طرح فلوطینى مبنى بر صدورهاى متوالى سلسله مراتب وجود، درصدد شرح کیفیت آفرینش برمىآید6 و پس از بیان اینکه صرف تعقّل واجب تعالى نسبت به نظام خیر، علّت وجود آن مىباشد (چون تعقّل او عین اراده و قدرت است؛ او آنچه را تعقّل کرده، قادر بر آن بوده است. و لذا ارادهاش مىکند و بدین ترتیب ایجادش مىنماید)،7 مىگوید: صدور موجودات از واجب تعالى نه از راه قصد و اراده است و نه بر سبیل طبع؛ زیرا قصد و اراده مستلزم نقص و موجب تکثّر ذات واجب است8 و خلقت عالم به نحو فعل بالطبع نیز ملازم با عدم رضایت و آگاهى واجب تعالى به فعلش مىباشد. بنابراین، صدور و فیضان نظام هستى از حضرت حق به نحو لزوم خواهد بود؛9 یعنى حضرت حق نسبت به فعلش واجبالفاعلیه است. از طرف دیگر، خود ابنسینا بیان مىکند که چون فیض به معناى فیضان، جریان، و جوشش وجود است، لذا ایجاد حضرت حق ـ که اراده زائد بر ذات ندارد ـ به نحو فیض مىباشد و موجودات همگى به نحو ضرورى، لازم و طبیعى از ذات او ناشى شدهاند؛ بدون آنکه این فیضان موجب تغییرى در ذات حق شود.10 بدین لحاظ، روشن مىشود که قول به فاعل بالطبع بودن واجب تعالى ـ که غزالى به ابنسینا نسبت داده است11 ـ باطل مىباشد
ابنسینا در تبیین چگونگى پیدایش موجودات، اصل فلوطینى12 دیگرى را مىپذیرد که به «قاعده الواحد» معروف است. بنابر مفادّ این اصل، اگر علّتى به تمام معنا واحد باشد و در آنْ هیچ جهت کثرتى نباشد (واحد من جمیعالجهات)، معلولى هم که بىواسطه از آن به وجود مىآید واحد است.13 از اینرو، صدور بیش از یک معلول در عرض هم از علّت واحد (به طورى که یکى واسطه دیگرى نباشد)، نشانه ترکیب و تکثّر در آن علّت مىباشد
عقول طولیه در اندیشه ابن سینا
ابنسینا در ابتدا به چگونگى صدور عقل اوّل پرداخته و اشاره مىکند که چون واجب تعالى، واحد من جمیعالجهات و عقل محض است و تعقّل او موجب صدور عالم مىگردد، پس نخستین صادر از او به گونه فیض بر طبق قاعده الواحد15 باید یک عقل بسیط باشد16 و لذا جایز نیست اوّلین موجودى که از او ابداع مىشود کثیر باشد، چه این کثرتْ عددى باشد و یا بر مبناى انقسام به مادّه و صورت؛ زیرا پیدایش و لزوم پدیدهها از او تنها به خاطر ذات اوست، نه به خاطر چیز دیگرى. و آن جهت و حکمى که در ذات حق منشأ پیدایش این پدیده مىشود جهت و حکمى نیست که از آن، نه این پدیده، بلکه پدیده دیگرى لازم آید.17 این صادر اوّل جز عقل، که مجرّد محض است، نخواهد بود؛ زیرا موجود یا جوهر است یا عرض (و جوهر نیز خارج از عقل یا نفس یا جسم یا مادّه و یا صورت نمىباشد.) صادر اوّل عرضى از اعراض نمىتواند باشد، زیرا عرض در وجود خود محتاج موضوع است و موضوع آنْ جسم است که مرکّب از مادّه و صورت مىباشد؛ به همین دلیل، صادر اوّل جسمى از اجسام نیز نمىتواند باشد. اجزاى سازنده جسم یعنى مادّه و صورت هم به دلیل احتیاج به یکدیگر، صادر اوّل نخواهند بود؛ زیرا مادّه، قوّه محض است و بدون صورت ـ که شریکهالعلّه براى اوست ـ فعلیتى ندارد و صورت نیز در تشخّص خود، محتاج به مادّه است و لذا تحقّق آنها در خارج به تنهایى ممکن نیست. نفس نیز اگرچه ذاتا موجودى مجرّد است، امّا در افعّال خود به بدن تعلّق دارد. بنابراین، ممکن نیست صادر اوّلْ جوهرى جز عقل مجرّد باشد که در غیر این صورت، به تکثّر ذات واجب تعالى مىانجامد.18 بدینترتیب، ابنسینا با استفاده از مبانى فلسفى خود ـ مانند قاعده الوحد و توحید واجب تعالى و بساطت او ـ صدور عقل اوّل را اثبات مىنماید
پس از صادر اوّل، نوبت به صدور عقول طولى بعدى مىرسد؛ زیرا نظام هستى، از دیدگاه ابنسینا، نظامى طولى است.19 بدین لحاظ، ابنسینا براى تبیین این مطلب ابتدائا به کثرت عقول اشاره مىکند تا روشن شود که واسطه میان واجب تعالى و عوالم بعدى فقط یک عقل نیست؛ بلکه براى رسیدن به کثرات عوالم پایینتر، عقول متعدّد لازم است
استدلال ابنسینا اینگونه است که: افلاک، کثیرهالعدد هستند و همگى نمىتوانند از عقل اوّل صادر شوند؛ زیرا اینهمه جهات کثرت در او نیست تا روا باشد که اینهمه فلک از او صادر شود.20 از طرف دیگر، چه بسا گفته شود که بر اساس قاعده الواحد، صادر دوم و سوم و; نیز باید واحد باشند. براى دفع این توهّم، ابنسینا بیان مىکند که قاعده مخصوص حضرت حق مىباشد و ممکن نیست که صادر اوّل، مانند واجب تعالى، واحد بسیط من جمیعالجهات باشد؛ زیرا در این صورت، جز عقل چیز دیگرى از آن به وجود نمىآید و این سلسله هرگز به پیدایش اجسام منتهى نمىشود (در حالى که یقینا اجسام به وجود آمدهاند). پس براى اینکه کثرات صادر شوند، باید کثرتى هرچند اعتبارى در عقل اوّل وجود داشته باشد.21 بدین لحاظ، ابنسینا اشاره مىکند که صادر اوّل، ذات واحدى است که جهتهاى متکثّر دارد و از هریک از آن جهات کثیره، معلول خاصّى صادر مىشود. وى در برخى آثارش،22 ترتیب صدور عقول و نفوس و افلاک را بر حسب رأى فارابى نقل و تأیید مىکند.23 از نظر فارابى، در عقول، دو جهت کثرت فرض شده که از یک جهت عقل بعدى، و از جهت دیگر فلک صادر مىشود
فیکون بماله من عقله الاوّل الموجب لوجوده و بماله من حاله عنده مبدئا لشىء و بماله من ذاته مبدئا لشىء آخر; فیکون بما هو عاقل للاوّل الذى وجب به مبدئا لجوهر عقلى و بالآخر مبدئا لجوهر جسمانى
ابنسینا در آثار دیگرش25 نظریه فارابى را بسط بیشترى مىدهد و به صدور سه معلول از عقل اوّل اشاره کرده و مىگوید
صادر اوّل ممکنالوجود بالذّات است و ذات خود و علّتش را که همان واجبالوجود بالذّات است، تعقّل مىکند. و بدین ترتیب، از آن جهت که واجبالوجود را تعقّل مىکند عقل دوم، و از آن حیث که خودش را تعقّل مىکند نفس فلک اقصى، و از آن حیث که ممکن بالذّات است جرم فلک آقصى صادر مىشود
شایان ذکر است که این سه جهت که در عقل اوّل گفته شد، به کثرت در ذات واجب تعالى منجر نمىشود؛ زیرا این کثرت از واجب تعالى ناشى نشده است. از حضرت حق، تنها وجود عقل اوّل صادر شده است و باقى جهاتِ کثرت همگى لازمه وجود امکانى و حدوث عقل اوّل مىباشند و کثرتهایى اضافى محسوب مىشوند که با وحدت عقل اوّل منافاتى ندارند. و به قول ابنسینا
و لیست الکثره له عن الاوّل فان امکان وجوده امر له بذاته لا بسبب الاوّل بل له من الاوّل وجوب وجوده ثم کثره انّه یعقل الاوّل و یعقل ذاته کثره لازمه لوجوب حدوثه و نحن لا نمنع ان یکون عن شىء واحد ذات واحده ثم یتبعها کثره اضافیه لیست فى اوّل وجوده و داخله فى مبدأ قوامه
این تأمّلات سهگانه ایجادکننده وجود، در دیگر عقول نیز تکرار مىشود تا آنگاه که سلسله مراتب عقول و افلاک کامل گردد. راه دیگر ابنسینا براى اثبات کثرت عقول، استدلالى انّى است؛ به این بیان که هر فلکى براى تشبّه به عقل خاصّى حرکت مىکند و اختلاف تشبّهات مستلزم اختلاف مشبّهبهها (عقول) مىباشد؛ زیرا اگر همه افلاک براى تشبّه به یک عقل حرکت مىکردند، حرکات آنها متشابه بود (در حالى که اینگونه نیست.)28 بنابراین، پس از صادر اوّل، ما با عقول طولیهاى مواجه هستیم که رابطه علّى و معلولى دارند
نکته دیگر اینکه ابنسینا نظریه عقول مجرّده طولیه را با نظریه افلاک پیوند مىزند و دَه عقل را معرفى مىکند؛ به این بیان که سلسله عقول باید تا آخرین افلاک ادامه داشته باشد (باید به تعداد حرکات افلاک، عقول مجرّده داشته باشیم تا افلاک بدون علّت باقى نمانند.)29 و از آنجا که افلاک بنا بر هیئت بطلمیوسى نُه عدد مىباشند، باید نُه عقل داشته باشیم؛ عقل اوّل تا نهم، به ترتیب، فاعل و مدبّر فلک اقصى تا فلک نهم هستند و یک عقل هم که فاعل و مدبّر موجودات عالم کون و فساد است.30 در نتیجه، عقول طولیه، دَه عدد خواهند بود
در پایان، نکتهاى که مىتوان به آن اشاره کرد، این است که بیان ابنسینا در توضیح عقول و افلاکْ بیشتر با عبارات «نحن لانمنع» یا «یجوز أن یکون» و نظایر اینها مىباشد که شاید بدان جهت باشد که او نظریه افلاک و تعداد معیّنى از عقول را اصل موضوع، ظنّى و مأخوذ از هیئت قدیم مىدانسته است.32 و به همین لحاظ است که خواجه نصیر با تأثّر از شیخ اشراق توانست در کلام او رخنه، و عدم لزوم عقول دهگانه را اثبات کند
عقل فعّال در اندیشه ابن سینا

دانلود پروژه مقاله پیشینه علم حضورى در سنّت فلسفه اسلامى در word
دوشنبه 95/4/21 3:40 صبح| | نظر

دانلود پروژه مقاله پیشینه علم حضورى در سنّت فلسفه اسلامى در word دارای 31 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود پروژه مقاله پیشینه علم حضورى در سنّت فلسفه اسلامى در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود پروژه مقاله پیشینه علم حضورى در سنّت فلسفه اسلامى در word
چکیده
مقدّمه
پیشینه علم حضورى در سنّت اسلامى
علم حضورى در نزد فارابى
علم حضورى در نزد ابنسینا
علم حضورى یا تعقّل
علم حضورى در نزد شیخ اشراق
علم حضورى در نزد ملّاصدرا
علم حضورى پس از ملّاصدرا
نتیجه گیرى
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود پروژه مقاله پیشینه علم حضورى در سنّت فلسفه اسلامى در word
ـ ابنسینا، التعلیقات، تحقیق عبدالرحمن بدوى، بیروت، مکتبه الاعلامالاسلامى، 1404ق
ـ ـــــ ، الشفاء، قم، مکتبه آیتاللّه مرعشى نجفى، 1404ق
ـ ـــــ ، المباحثات، قم، بیدار، 1371
ـ ـــــ ، رسائل، قم، بیدار، 1400ق
ـ حسینزاده، محمّد، منابع معرفت، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى قدسسره، 1386
ـ سلیمانى امیرى، عسکرى، «حضورى بودن محسوسات»، معرفت فلسفى، ش 7، بهار 1384، 11ـ41
ـ سهروردى، شهابالدین، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى، 1375
ـ طباطبائى، سید محمّدحسین، اصول فلسفه و روش رئالیسم، پاورقى مرتضى مطهّرى، در: مرتضى مطهّرى، مجموعه آثار، ج 6، قم، صدرا، 1368
ـ ـــــ ، نهایهالحکمه، قم، نشر اسلامى، 1416ق
ـ طوسى، نصیرالدین، شرحالاشارات و التنبیهات، قم، البلاغه، 1375
ـ عبودیت، عبدالرسول، درآمدى به نظام حکمت صدرایى، تهران، سمت، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى قدسسره، 1385
ـ فارابى، ابونصر، الاعمالالفلسفیه، تحقیق جعفر آلیاسین، بیروت، دارالمناهل، 1413ق
ـ ـــــ ، فصوصالحکم، قم، بیدار، 1405ق
ـ فیاضى، غلامرضا، تعلیقه بر نهایهالحکمه، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى قدسسره، 1378
ـ ـــــ ، هستى و چیستى در مکتب صدرایى، تحقیق و نگارش حسینعلى شیدانشید، قم، پژوهشگاه 1387
ـ مصباح، محمّدتقى، آموزش فلسفه، تهران، سازمان تبلیغات اسلامى، 1378
ـ ـــــ ، شرح اسفار، تحقیق و نگارش محمّد سعیدىمهر، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، 1375
ـ ملّاصدرا (صدرالدین محمّدبن ابراهیم شیرازى)، الحکمهالمتعالیه فى الاسفارالعقلیه الاربعه، تعلیقه ملّاهادى سبزوارى، بیروت، دار احیاءالتراث، 1981م
ـ ـــــ ، المبدأ و المعاد، تصحیح سید جلالالدین آشتیانى، تهران، انجمن حکمت و فلسفه ایران، 1354
ـ ـــــ ، شرح الهدایهالاثیریه، تصحیح محمّدمصطفى فولادکار، بیروت، مؤسسه التاریخالعربى، 1422ق
ـ ـــــ ، شرح و تعلیقه صدرالمتألّهین بر الهیات شفا، تهران، بنیاد حکمت اسلامى صدرا، 1382
ـ ـــــ ، مجموعه رسائل فلسفى صدرالمتألّهین، تحقیق و تصحیح حامد ناجى اصفهانى، تهران، حکمت، 1375
ـ ـــــ ، شرح و تعلیقه صدرالمتألّهین بر الهیات شفاء، به اشراف سیدمحمّد خامنهاى، تصحیح، تحقیق و مقدمه نجفقلى حبیبى، تهران، بنیاد حکمت اسلامى، 1382
چکیده
موضوع «علم حضورى» جنبههاى گوناگونى دارد. یکى از این جنبهها بررسى تاریخى علم حضورى و بازکاوى نگاه فلاسفه گذشته است. پرسش از اینکه علم حضورى یکى از آموزههاى جدید فلسفه اسلامى است یا سابقهاى دیرین دارد؛ و در صورت مثبت بودن پاسخ بخش دوم سؤال نقش فیلسوفان گذشته در آن چه بوده است، مهمترین سؤالاتى است که در این مقاله مورد بررسى قرار گرفته است
روش ما در بررسى این سؤالات مراجعه به منابع اصیل فلسفه اسلامى و تحلیل آراء فلاسفه مهم این سنّت بوده است. بدیهى است برداشت ما از مطالب قدما متأثر از یافتههاى جدیدى است که متأخرّان بر حرفهاى قدما اضافه کردهاند
نتایج حاصل این پژوهش عبارت است از: توجه فیلسوفان ـ از همان ابتدا ـ به موضوع علم حضورى و تفکیک آن از علم حصولى، و دانستن احکام خاصّ علم حضورى. ضمنا یکى دانستن تعقّل و علم حضورى، از طرف فیلسوفان مسلمان دستکم در برخى از مصادیق، از دیگر نتایج این پژوهش است
کلیدواژهها: علم، حضور، علم حضورى، تعقّل، فارابى، ابنسینا، شیخ اشراق، ملّاصدرا، فلسفه اسلامى
مقدّمه
علم حضورى در معرفتشناسى اسلامى جایگاه ویژهاى دارد، تا جایى که امروزه بخشى از اساس معرفتشناسى اسلامى بر آن نهاده مىشود. حتى برخى از فلاسفه معاصر بدیهیات اوّلیه را بر اساس علم حضورى قابل توجیه مىدانند. اگر چنین نیز نگوییم، بىشک علم حضورى نقش مهمّى در معرفتشناسى اسلامى دارد؛ زیرا بخش مهمّى از معارف ما به صورت حضورى است. از طرفى، فیلسوف بزرگى همچون ملّاصدرا همه علوم را حضورى مىداند و اگر در مواردى علم را به حضورى و حصولى تقسیم کرده، در موارد متعدّدى، تصریح نموده: علم حصولى نیز در حقیقت و ذات خود حضورى است
موضوع علم حضورى ابعاد مختلفى دارد. حقیقت علم حضورى، ارزش معرفتشناختى آن، اقسام آن و نقشى که در هندسه معرفت ایفا مىکند یا مىتواند ایفا کند، از مسائل مهمّى هستند که مىتوان درباره آنها سخن گفت. از طرفى، سابقه علم حضورى و فهمى که به صورت تاریخى از علم حضورى شکل گرفته است قابل تأمّل مىباشد و به نظر مىرسد که نیازمند بازنگرى است. بازکاوى تعریف و حقیقت علم حضورى در فلسفه و معرفتشناسى اسلامى نکات تازه و مهمّى را روشن خواهد ساخت که برخى از آنها مورد غفلت قرار گرفته است. در این مقاله، کوشش ما آن است که با رجوع به منابع اصلى در حوزه فلسفه اسلامى، نگاه فیلسوفان بخصوص فیلسوفان مکتبساز را اصطیاد کنیم و با آنچه امروزه از علم حضورى فهمیده مىشود مقایسه نماییم. به نظر مىرسد، این امر مىتواند در راه درک بهتر علم حضورى و بهکارگیرى آن ما را یارى رساند
پیشینه علم حضورى در سنّت اسلامى
شاید اینطور پنداشته شود که در حوزه فلسفه اسلامى، اوّلین بار شیخ اشراق علم حضورى را مطرح کرده است؛ امّا این پندار درست نیست، زیرا پیش از او فیلسوفى همچون فارابى ـ که از نخستین فلاسفه مسلمان است ـ با صراحت تمام بر وجود علم حضورى تأکید دارد. شاید تعبیر علم حضورى از تعابیرى باشد که در دوران بعد، در کتب فلسفى شهرت یافته؛ امّا قطعا حقیقت علم حضورى از همان ابتدا مورد توجه فلاسفه مسلمان بوده است. این نکته را نیز مىتوان اضافه کرد که شیخ اشراق موارد دیگرى بر اقسام علم حضورى افزوده است که قبل از وى تقریبا سخنى از آنها به میان نیامده بود. در بحث مربوط به نظریات شیخ اشراق، به این موضوع اشاره خواهیم کرد. این مقاله به بررسى و ارزیابى دیدگاه فلاسفه مشهور حوزه فلسفه اسلامى در باب علم حضورى اختصاص دارد
علم حضورى در نزد فارابى
فارابى، به حقیقت علم حضورى و تفاوت آن با علم حصولى توجه دارد؛ مثلاً وى در بحث «علم خدا به ذات خود و صور معقوله صادره از خود»، از این آموزه استفاده کرده است. عبارت زیر به روشنى بیانگر این نکته است
کلّ ما یصدر عن واجبالوجود فانّما یصدر بواسطه عقلیته له. و هذه الصور المعقوله یکون نفس وجودها نفس عقلیّته لها، لا تمایز بین الحالین و لا ترتّب لاحدهما على الآخر. فلیس معقولیّتها له غیر نفس وجودها عنه. فاذن من حیث هى موجوده معقوله، و من حیث هى معقوله موجوده. کما انّ وجود البارى لیس الّا نفس معقولیته لذاته؛ فالصور المعقوله یجب ان یکون نفس وجودها عنه نفس عقلیّته لها و الّا کانت معقولات اخرى علّه لوجود تلک الصور، فکان الکلام فى تلک المعقولات کالکلام فى تلک الصور و یتسلسل
عبارت «نفس وجودها نفس عقلیته لها» و نیز عبارت «فلیس معقولیتها له غیر نفس وجودها عنه» به روشنى بیان مىکند که وجود صور معقوله عینا تعقّل، و علم عقلى خداوند به این صور است. آشکار است که چنین علمى حضورى است، زیرا بین علم و معلوم هیچ واسطهاى در کار نیست. بنابراین، نمىتوان مدّعى شد: تعقّل در اینجا به همان معناى معهودى است که در علم حصولى مطرح مىشود
فارابى در همین عبارت، در اثبات حضورى بودن علم به صور معقوله، استدلالى ارائه کرده است. صورت استدلال چنین است: اگر علم به صورْ توسط صورتهاى دیگرى حاصل شود (یعنى علم به آنها حصولى باشد)، لازمهاش تسلسل است؛ زیرا این صور نیز براى معقول شدن نیازمند صورتهاى دیگر خواهند بود. و ادامه یافتن چنین امرى چیزى جز تسلسل در علل نیست؛ زیرا نیازمندى یک صورت به صورت دیگر از مصادیق علّیت است. از طرفى، تسلسل در علل محال است؛ بنابراین، صور معقوله مستقیما و بدون واسطه مورد تعقّل حق تعالى واقع مىشوند. در همین عبارت، فارابى علم حق تعالى به ذات خود را نیز حضورى دانسته است؛ چراکه تعقّل ذات نسبت به خود، عین ذات است و این امر، به روشنى، حضورى بودن علم بارى تعالى به خودش را نشان مىدهد
در برخى از عبارات فصوصالحکم، فارابى از تعبیر علم به غایب و علم به مشاهَد استفاده مىکند و مىگوید: علم به امر خاص، در مقابل علم به امر عام (مثل انسان)، مىتواند به دو نحوِ «علم به امر غایب» و «علم به امر مشاهَد» باشد. آنگاه اضافه مىکند: علم به امر خاصِّ غیرغایب، بدون استدلال حاصل مىشود. او از چنین علمى تعبیر به «مشاهده» مىنماید و آنگاه علم خداوند به ذات خود را علم امر خاصِّ غیرغایب به خود مىنامد.2 این تعابیر به خوبى نشان مىدهند که در نزد فارابى، علم حضورى و علم حصولى مفاهیم کاملاً روشنى دارند؛ گرچه وى از این دو تعبیر به صورت صریح استفاده نکرده است
از آنچه گفته شد، معلوم مىشود: فارابى علم خداوند به ذات خود3 و علم علّت هستىبخش به معلول مجرّد خود4 را حضورى مىداند. با توجه به اینکه علم موجود مجرّد به خود از سنخ علم خداوند به خود است، مىتوان نتیجه گرفت: وى به طور کلّى، علم موجود مجرّد به خود را حضورى مىداند. از طرفى، در انتهاى عبارت فصوص، ظاهر کلام فارابى به گونهاى است که به نظر مىرسد، او علم حضورى معلول خداوند ـ البته در صورتى که مجرّد باشد ـ به خداوند را نیز حضورى مىداند.5 در عبارات دیگرى، فارابى تصریح کرده است که نفسْ ذات خود را تعقّل مىکند.6 چنانکه بعدا اشاره خواهیم کرد، منظور وى همان علم حضورى است. همچنین، دیدیم که وى علم عاقل به صور معقوله را نیز حضورى مىداند.7 پس، از این عبارات مىتوان چهار قسم از اقسام علم حضورى را استخراج کرد: علم موجود مجرّد (شامل: خداوند متعال، عقول مجرّده، و نفس) به ذات خود؛ علم علّت به معلول مجرّد خود؛ علم معلول مجرّد به علّت خود؛ علم عاقل به صور معقوله
نکته قابل توجه آن است که بهکارگیرى تعبیر تعقّل، درباره علم حضورى، در آثار دیگر فلاسفه مشّاء نیز به چشم مىخورد. در ادامه، این موضوع را بررسى و دلیل آن را روشن خواهیم کرد
از آنچه گفته شد، معلوم مىشود که علم حضورى آموزهاى نیست که بعد از شیخ اشراق وارد فلسفه و معرفتشناسى ما شده باشد. آنچه نقل شد، نشان مىدهد که فارابى به عنوان یکى از متقدّمین و پایهگذاران فلسفه اسلامى به این آموزه کاملاً توجه داشته و از آن در تبیین مباحث معرفتى و فلسفى بهره جسته است. اینکه تعبیر علم حضورى در کلمات فارابى وجود ندارد، نمىتواند به عنوان دلیلى موجّه بر عدم توجه فارابى به علم حضورى تلقّى گردد
علم حضورى در نزد ابنسینا
ابنسینا همچون فارابى به موضوع علم حضورى توجه داشته و در اینباره نیز از تعبیر تعقّل استفاده کرده است. وى علم خداوند متعال به ذات خود8 و صور مرتسمه را که معلول مجرّد او هستند، حضورى مىداند.9 همچنین، علم مجرّدات و عقول10 و نیز علم نفس11 به ذات خود را حضورى مىداند. ابنسینا حتى علم به صورتهاى ذهنى را حضورى دانسته؛12 بلکه در برخى از عبارات خود، تعبیر حضور را نیز به کار برده است
از طرفى، خواجه نصیر در شرح عبارات ابنسینا ـ هنگامى که وى به تشریح حقیقت ادراک پرداخته است ـ تقسیمى را متذکّر مىشود که قابل انطباق بر علم حضورى و حصولى است. او در شرح عبارت ابنسینا مىگوید
اشیاى مدرَک، یا امورى مادّى هستند و یا مفارق؛ اگر مادّى باشند، ادراک با انتزاع صورتى از آنها و تمثّل آن در نزد مدرِک حاصل مىشود و اگر مجرّد باشند، نیازى به این انتزاع نیست و حقیقت امرِ مجرّد خود در نزد مدرِک متمثّل مىشود
وى در جاى دیگرى مىنویسد
با دقّت در این بیان، به خوبى معلوم مىشود علم در قسم دوم، از سنخ حضورى است. خود شیخ ادراک را به تمثّل حقیقت شىء (وقتى از امور موجود و بالفعل باشد)، و تمثّل صورتى مثالى از آن (وقتى از امور مفروض و غیرموجود باشد) تقسیم کرده است
در شرح خواجه نصیر، تعبیر دیگرى وجود دارد که قابل انطباق بر تقسیم علم به حضورى و حصولى است: «یقال تمثّل کذا عند کذا، إذا حضر منتصبا عنده بنفسه أو بمثاله.»16 مىبینیم که خواجه نصیر حتى کلمه «حضور» را نیز به کار برده است. در این کلام، حضور خود شىء بر علم حضورى، و حضور مثال شىء بر علم حصولى قابل انطباق است. همچنین، از این تعبیر برمىآید که در نزد مشّائیان نیز علم نوعى حضور بوده است. خواجه نصیر، در ادامه شرح خود، این حقیقت را با صراحت بیشترى بیان کرده است

دانلود پروژه مقاله بوم شناختی عملکرد گندم در word
دوشنبه 95/4/21 3:40 صبح| | نظر

دانلود پروژه مقاله بوم شناختی عملکرد گندم در word دارای 31 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود پروژه مقاله بوم شناختی عملکرد گندم در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود پروژه مقاله بوم شناختی عملکرد گندم در word
مقدمهای بر تجزیه و تحلیل فیزیلوژیکی – بوم شناختی عملکرد گندم
مناطق کشت و میزان تولید گندم
عملکرد گندم در نواحی مختلف و روند تاریخی
ثبات عملکرد
نمو گندم
مراحل یا دوره های اصلی نموی
ارتباط با اجزاء عملکرد
هدف
پویائیهای آغازش و ظهور اندامهای رویشی و زایشی
ظهور برگ
روابط درونی بین آغازش پریوموردیا و ظهور برگ
پنجه دهی
نمو و بقا گلچه
پروتکل شدن دانه
عوامل اصلی موثر ب طول مدت مراحل نموی
عوامل موثر بر وزن تک دانه
عوامل موثر بر سرعت دانه رشد دانه
منبع
منبع
کتاب گندم اکولوژی و فیزیولوژی و به آورد عملکرد، ترجمه دکتر محمد کافی – مهندس مجید جامی الاحمدی ، مهندس احمد جعفر نژاد
اهمیت جهانی گندم
حدود 350000 گونه گیاهی شناخته شده وجود دارد اما تنها 24 گونه آن 0یعنی 007/0 درصد از کل گونههای گیاهی موجود) برای رفع احتیاجات انسان برای غذا و الیاف به عنوان گیاه زراعی استفاده می شوند (ویتور ، 1980) به دلیل وابستگی شدید ما به تعداد معدودی از گونههای گیاهی ، رفاه بشر در آینده به شدت در گرو میزان شناختی است که ما درباره تولید و تطابق پذیری بالقوه این گیاهان کسب میکنیم (ایوانز 1975،) نه تنها تعداد این گونههای مورد استفاده بسیار محدود است بلکه سهم آنها در مجموع تولید نیز به یک میزان نیست. گندم نان بیشک در بین گیاهان انگشت شماری که به عنوان منابع غذایی در سطح گستردهای میشوند نقش عمدهای ایفا میکند و احتمالا محوری برای شروع کشاورزی بوده است
مناطق کشت و میزان تولید گندم
گندم نان بین تمامی گیاهان زراعی بیشترین سطح زیر کشت را در جهان به خود اختصاص داده است ( بریگل و کورتیس، 1987، کنت و ایورس، 1944، اسلافر، ساتوره و آندره 1994) تقریبا یک ششم از کل زمین های زراعی جهان زیر کشت گندم است. در بین سالهای 1986 تا 1995 این سطح حدود 223 میلیون هکتار و میزان تولید آن حدود 545 میلیون تن بوده است ( داده ها از سازمان خوار و بار جهانی 1995-1988) نه تنها خود این اعداد نمایانگر بزرگترین سطح و بیشترین میزان تولید در مقایسه با دیگر گیاهان زراعی هستند بلکه اگر به جای کل ماده خشک تولیدی میزان کل پروتئین را در نظر بگیریم تفاوت نسبی بین گندم با برنج و ذرت حتی بیشتر هم خواهد شد. ( فیشر 1984) سطح زیر کشت و تولید گندم برای رسیدن به مقادیر کنونی نسبت به ابتدای قرن 20 افزایش چشمگیری یافته است ( اسلافر، ساتوره و آندره 1994)
علی رغم این واقعیت که از سال 1900 سطح زیر کشت و تولید گندم در سرتاسر جهان افزایش یافته ارتباط بین انها در طی قرن گذشته خطی نبوده است. نبود حالت خطی بین این دو تا حد زیادی ناشی از این واقعیت است که 1- تولید گندم به طور مداوم افزایش یافته در حالی که سطح زیر کشت به طور مشخص تنها در طی 50 تا 60 سال ابتدایی قرن گذشته افزایش پیدا کرده است و 2- عملکردهای گندم در طی نیمه اول قرن گذشته به طور آهسته افزایش پیدا کرد ولی پس از آن این افزایش سرعت بیشتری ( حدود 10 برابر ) پیدا کرد ( اسلافر، ساتورهه آندره 1994) به همین خاطر است که می توان برای دوره اغازین 1955-1903 رابطه خطی قوی مشاهده کرد که دارای شیبی اندکی بیشتر از یک است و این امر نشان دهنده این است که افزایش های عملکرد گندم سهم ثابت ولی اندکی ( حدود 21 درصد) در افزایش تولید گندم در طی این دوره داشته است. بنابر این عمده افزایش تولید گندم در طی این دوره از افزایش سطح زیر کشت ناشی شده است
از 1995 به بعد تولید گندم با سرعتی بسیار بیشتر از دوره قبلی افزایش یافت و این افزایش با بهبودهای چشمگیر در عملکرد ارتباط زیادی داشت. اگر چه این ارتباط دارای یک مولفه خطی قوی است اما تمایلی به یک ارتباط منحنی الخطی وجود دارد که منعکس کننده کاهشی در سطح زیر کشت است که در اغلب نواحی جهان ( با استثناتاتی، بویژه در بخش هایی از آسیا) در طی دهه های گذشته صورت گرفته است
با وجوداین که در مجموع عملکردها در طی دوره زمانی از 1955-1995 افزایش زیادی یافته اند اما نکته قابل توجه این است که این عملکردها در طی دهه آخر قرن بیستم با رسیدن به یک سقف ثابت باقی ماندند. اگرچه سالهای در نظر گرفته شده برای استنتاج نتایج کلی بسیار کم می باشد ولی جالب توجه است که عملکردهای متوسط جهانی از 1990 تا 1995 افزایشی نشان ندانده اند. در حقیقت میزان تولید در طی این سالها از حدود 600 میلیون تن به 550 میلیون تن کاهش یافت در حالی که نرخ افزایش جمعیت جهان در طی همین مدت در حدود 90-85 میلیون نفر در سال ثابت باقی مانده است
اگر در طی چند سال آینده اطمینان حاصل شود که عملکردهای گندم عملا در حال رسیدن به سقف نهایی خود می باشد کسب یک شناخت جامع از تولید ان به منظور اتخاذ رهیافت های جدیدی برای افزایش آتی عملکردها چه از طریق مدیریت و به نژادی و یا هر دو ضروری است. این امر زمانی از اهمیت بیشتری برخوردار خواهد بود که بخواهیم نیازهای یک جمعیت در حال رشد سریع را که تخمین زده می شود در طی دهه های قرن 21 به 8 تا 10 میلیارد نفر برسد برآورده سازیم
عملکرد گندم در نواحی مختلف و روند تاریخی
گندم در اغلب نواحی جهان کشت می شود نظر به اهمیت گندم به عنوان یک منبع غذایی و تنوع پذیری ژنتیکی زیاد آن از نظر واکنش ریخت شناسی به فتوپریود و درجه حرارت از جمله بهاره شدن جای تعجب نخواهد بود که گندم از عرض جغرافیایی حدود 60 درجه شمالی در شمال اروپا تا 40 درجه جنوبی در آمریکای جنوبی در مناطقی با ارتفاع چند متر تا بیش از 3000 متر بالای سطح دریا کشت می شود. برخی از کشورها که دارای بیشترین سطح زیر کشت گندم هستند در شکل نشان داده شده است. این لیست تنها شامل کشورهایی می شود که دارای سطح زیر کشت سالیانه بیش از یک میلیون هکتار ( میانگین سالهای 1990 تا 1995) هستند
متوسط عملکرد این کشورها کاملا متفاوت بوده و از کمتر از 1 تا بیش از 7 تن در هکتار متغیر است. تفاوت های موجود در عملکرد بازتابی از تفاوت های موجود در سطح نهاده ها و پیشرفت کشاورزی و همچنین کیفیت شرایط محیطی خاک – اقلیم است
صرف نظر از تفاوت های موجود از نظر متوسط عملکرد در بین کشورها در قرن گذشته تقریبا تمامی کشورها روند مشابهی در عملکرد داشته اند. کالدرینی و اسلافر 1998
شکل نشان دهنده نمونه ای از کشورهایی است که از نظر شرایط محیطی برای رشد گندم پیشرفت کشاورزی و استفاده از نهاده ها با یکدیگر متفاوتند. جهت تاکید بر شباهت های موجود در روندها و اجتناب از تفاوت های عملکرد واقعی تمامی مقادیر به صورت نسبی بر مبنای اولین عملکرد ثبت شده در قرن گذشته بیان شده اند
در طی 5 سال اول قرن گذشته در تمامی موارد عملکردها با وجود پیشرفت های ژنتیکی یا مدیریتی بدون تغییر باقی ماندند. برای بسیاری از کشوها شیب نمودار برای نیمه ابتدایی قرن هیچ گونه افزایش عملکردی نشان نمی دهد ( کالدرینی و اسلافر 1998) بنابر این در این کشورها که از نظر شرایط محیطی، اقتصادی و تجربه کشاورزی کاملا متفاوت می باشد در طی نیمه اول قرن 20 توانایی کمی براب بهبود عملکردها از طریق پیشرفت ژنتیکی یا مدیریتی وجود داشت
پس از این مرحله عملکردها در تمامی کشوها نه به یک اندازه ولی به طور چشمگیری افزایش یافت. برای مثالهای ارائه شده در شکل شیب های افزایش عملکرد برای کشورهای بریتانیا، فرانسه، مصر، شوروی سابق، ایالات متحده و آرژانتین، در 50 سال اول به ترتیب معادل 37/0، 29/0، 34/0، 52/0، 25/0، 3/1 درصد در سال و پس از آن بترتیب معادل 56/5، 80/7، 20/4، 01/3، 61/3، 62/2 درصد در سال بودند
با وجود این افزایش قابل توجه عملکرد در طی سالهای 1950 تا 1995 یک تجزیه و تحلیل مفصل عملکرد دهه 1990 عدم وجود روند مشخص برای افزایش عملکردها از سال 1990 را مورد تاکید قرار داده است و نشان می دهد عملکردها ممکن است در حال رسیدن تدریجی به یک سقف نهایی باشند. این یک مورد تصادفی نبود و صرف نظر از تفاوت های زیاد در سطح متوسط عملکردها در کشورهای زیادی تحقق یافت
عدم موفقیت چشمگیر و آشکار مدیریت به نژادی برای حفظ عملکرد های رو به افزایش در طی دهه 1990 در سرعتی مشابه با ده های 1950 تا 1980 که توسط آخرین روندها نشان داده شده است به دلیل اینکه بر مبنای اطلاعات ناکافی بیان شده است باید با احتیاط پذیرفته شود. متاسفانه تضادی بین صبر کردن برای کسب اطلاعات بیشتر جهت به دست آوردن یک قطعیت کاری مناسب و اتخاذ تدابیری برای اجتناب از پی آمدهای یک کمبود قابلیت دسترسی گندم که قیمت ها را بالا خواهد برد و آن را برای مردمی که بیشترین نیاز به آن را دارند حتی کمتر قابل دسترس خواهد ساخت وجود دارد. اگر این ثابت شدن در شرف تکوین افزایش عملکرد گندم منعکس کننده آنچه که ما انتظار داریم باشد ( سالهایی با عدم افزایش در عملکرد ) رهیافت های جدیدی برای شکستن موانع آشکار عملکرد باید پیش بینی شوند. ما بر این باوریم که احتمال موفقیت در این وظیفه پیچیده به شدت به بهبود شناخت ما از مبانی فییزیولوژیکی و بوم شناختی تولید عملکرد در گندم وابسته است
ثبات عملکرد

دانلود پروژه مقاله فرایند امنیتی اطلاعات در word
دوشنبه 95/4/21 3:39 صبح| | نظر

دانلود پروژه مقاله فرایند امنیتی اطلاعات در word دارای 43 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود پروژه مقاله فرایند امنیتی اطلاعات در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود پروژه مقاله فرایند امنیتی اطلاعات در word
روش شناسی معیار خطر
درس 7 فرآیند امنیتی اطلاعات
ارزیابی آسیب پذیری در سطح سیستم
ارزیابی خطر در سطح شبکه
ارزیابی خطر در سطح سازمان
حسابرسی
تست نفوذ
ارزیابی
شبکه رایانه ای
امنیت فیزیکی
سیساتها و روشها
احتیاطها(هشدارها)
آگاهی
مردم
میزان کار
رویکرد (نگرش)
وفاداری
تجارت
نتایج ارزیابی
تدبیر
انتخاب ترتیب گسترش سیاستها
به روز کردن تدابیر موجود
به کارگیری
سیستمهای گزارش دهنده امنیتی
استفاده از مونیتورینگ
اسکن آسیب پذیری سیستم
رعایت سیاست
سیستمهای تائید
ایمنی اینترنت
سیستمهای تشخیص مزاحمت
رمز گذاری
الگوریتم
مدیریت کلیدی
ایمنی فیزیکی
کارکنان
آموزش آگاهی دهنده (هشدار آموزشی)
کارکنان
مسئولان
توسعه دهندگان
کارکنان ایمنی
حسابرسی
حسابرسی عمل به سیاست
ارزیابیهای دوره ای و جدیدپروژه
آزمایشات نفوذ
روش شناسی معیار خطر
ظاهرا در زمان سنجش خطر میزان پرسشها بسیار بیش از پاسخهاست. اگر بتوان این خطرها را بر حسب ارزش مالی تعیین کرد این فرآیند بسیار ساده تر خواهد بود. اما واقعیت چیز دیگری و اینکار عملا ممکن نیست. بنابراین باید از اطلاعات موجود در جهت سنجش خطر بهره جست. برای هر خطر خلاصه ای از بهترین ، بدترین و محکمترین وضعیت تهیه کنید. سپس برای هر معیار خطر (پول،زمان،منابع،شهرت و زیان تجاری) میزان آسیب هر وضعیت را مشخص کنید. شرح کار خود را بر اساس این معیارها تنظیم کنید
بهترین وضعیت: سازمان بلافاصله متوجه نفوذ میشود. مشکل سریعا برطرف میشود و اطلاعات در بیرون سازمان درز میکند. کل خسارت ناچیز است
بدترین وضعیت: یکی از مشتریان متوجه نفوذ میشود و این قضیه را به اطلاع سازمان میرساند. مشکل بلافاصله برطرف نمیشود. اطلاعات مربوط به این نفوذ در اختیار رسانهها قرار گرفته و در مطبوعات چاپ میشود. هزینه کل خسارت بالاست
محتمل ترین وضعیت: نفوذ بعد از مدتی تشخیص داده میشود. برخی اطلاعات مربوط به این حادثه به مشتریان درز میکند نه کل آن لذا سازمان قادر به کنترل بخش اعظم اطلاعات است. میزان کل خسارت متوسط است
ویژگیهای محتمل ترین وضعیت را میتوان بر اساس شرایط/ امنیتی حقیقتی حاکم بر سازمان تعیین نمود. در برخی موارد محتمل ترین وضعیت بدترین وضعیت است
اکنون برای هر خطر معین نتایج احتمالی هر معیار خطر را مشخص نمائید. پرسشهای زیر را بپرسید
- هزینه یک نفوذ موفق چقدر است؟ زمان گفتگو و ردیابی کارکنان، زمان مشاوره و هزینه تجهیزات جدید
- اصلاح یک نفوذ موفق چقدر زمان میبرد؟ آیا یک نفوذ موفق بر محصول جدید یا برنامههای تولید موجود تاثیر میگذارد؟
- این حادثه چه تاثیری نام و شهرت سازمان دارد؟
- آیا یک نفوذ موفق باعث شکست تجاری میشود؟ اگر بله، چه مقدار و به چه صورت؟
زمانی که به هر سوال پاسخ میدهید جدولی بکشید که نتایج احتمالی هر خطر را نشان دهد. سپس میتوانید از این اطلاعات برای گسترش روشهای مناسب مدیریت خطر استفاده کنید
درس 7 فرآیند امنیتی اطلاعات
ایمنی اطلاعات یک فرآیند پویشگرا در مدیریت خطر است. بر خلاف یک الگوی واکنشی که در آن سازمان قبل از اقدام برای محافظت از منابع اطلاعاتی حادثه ای را تجربه میکند، مدل پویشگرا قبل از بروز تخلف اقدام میکند. در مدل واکنش میزان کل هزینه مربوط به امور امنیتی نامشخص است
کل هزینه ایمنی= هزینه حادثه+ هزینه چاره جوئی
متاسفانه هزینه حادثه تا زمان وقوع آن نامشخص است. از آنجائیکه سازمان قبل از بروز حادثه هیچ اقدا مینکرده است ن میتوان هزینه بروز احتمالی حادثه را تخمین زد. لذا مادامیکه حادثه ای بروز نکرده میزان ریسک سازمان نامشخص است
خوشبختانه، سازمانها میتوانند هزینه امنیت اطلاعات را کاهش دهند. برنامه ریزی مناسب ومدیریت خطر هزینه بروز یک حادثه را اگر از بین نبرد به میزان قابل ملاحظه ای کاهش میدهد. چنانچه سازمان بیش از بروز حادثه اقدامات لازم را انجام داده و از بروز حادثه ممانعت به عمل آورده باشد هزینه آن چنین برآورد میشود
هزینه امنیت اطلاعات= هزینه چاره جوئی
توجه داشته باشید که
هزینه حادثه + هزینه چاره جوئی << هزینه چاره جوئی است
انجام اقدام مناسب پیش از بروز یک روش پویشگر در امنیت اطلاعات است. در این روش سازمان نقاط ضعف خود را مشخص میکند و میزان خطری را که سازمان در زمان بروز حادثه با آن مواجه خواهد شد را مشخص میکند.اکنون سازمان میتواند راه حلهای مقرون به صرفه را برگزیند. این نخستین قدم در فرآیند امنیت اطلاعات است
فرآیند امنیت اطلاعات (رجوع کنید به شکل 1-7) یک فرایند متفاوت است که از 5 مرحله مهم تشکیل یافته است
1- ارزیابی وتشخیص 2- سیاست و تدبیر 3- اجرا و به کار 4- آموزش 5- حسابرسی
هرکدام از این مراحل به تنهائی برای سازمان ارزش و اعتبار به همراه دارند هر چند زمانی که همه با هم به خدمت گرفته شوند بنیانی را به وجود میآورندکه سازمان میتواند بر اساس آن خطر بروز حوادث امنیت اطلاعات را به نحوی کارآمد کنترل و مدیریت نماید
نوع ارزیابی سازمان تغییری در این اهداف ایجاد ن میکند. البته میزان نیل به هدف نیز به محدوده کار بستگی دارد. بطور کلی 5 نوع ارزیابی وجوددارد
ارزیابی آسیب پذیری در سطح سیستم
سیستمهای رایانه ای از نظر آسیب پذیریهای مشخص و اجرای سیاست اولیه مورد بررسی قرار میگیرند
ارزیابی خطر در سطح شبکه
کل شبکه رایانه ای و شالوده اطلاعات سازمان از نظر مناطق خطر مورد ارزیابی قرار میگیرد
ارزیابی خطر در سطح سازمان
کل سازمان مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد تا خطراتی را که مستقیما دارائیهای سازمان را تهدید میکنند مشخص کند. کلیه انواع اطلاعات از جمله اطلاعات الکترونیکی و فیزیکی بررسی میشوند
حسابرسی
سیاستهای خاص بررسی شده و تابعیت سازمان از آنها مورد بازبینی قرار میگیرد
تست نفوذ
در این بحث فرض، بر این است که حسابرسی و تست نفوذ در مرحله حسابرسی پوشش داده میشوند. هر دو این ارزیابیها بیانگر نوعی شناخت قبلی از خطر و به انجام فعالیتهای امنیتی و مدیریت خطر است. هیچکدام از این ارزیابیها زمانی که سازمان تلاش میکند تا وضعیت ایمنی موجود درون سازمان را شناسائی کند مناسب نیست
ارزیابی شما باید بعد از جمع آوری اطلاعات از سه منبع اصلی صورت بگیرد
- مصاحبه با کارکنان
- بازبینی مدارک و اسناد
- بررسی فیزیکی
مصاحبه باید با افراد مناسبی صورت بگیرد که اطلاعاتی در مورد سیستمهای ایمنی موجود و نحوه عملکرد شرکت در اختیارتان بگذارند. ترکیب مناسب موقعیت کارکنان و مدیریت بسیار حائز اهمیت است. مصاحبهها نباید خصمانه باشند. مصاحبه کننده باید سعی کند با توضیح هدف ارزیابی و اینکه فرد مصاحبه شوند چگونه میتواند در حفظ اطلاعات سازمان کمک کند به وی آرامش دهد. همچنین باید به مصاحبه شونده اطمینان داد که در بیان اطلاعات نا میاز وی به میان نخواهد آمد
همچنین باید کلیه سیاستهای حفظ ایمنی موجود و نیز مدارک مهم و اصلی وضع موجود مورد بازبینی قراربگیرند. این بررسی نباید به مدارکی کامل شده از محدود شود. اسناد پیش نویش نیز باید بررسی شوند
آخرین اطلاعاتی که باید جمع آوری شود مربوط به بررسی فیزیکی تسهیلات سازمان است. در صورت امکان کلیه وسایل و اتاقها را بررسی کنید
ارزیابی
فرآیند ارزیابی اطلاعات با ارزیابی آغاز میشود. ارزیابی به پرسشهای بنیادین “ماکه هستیم؟” و “کجا میرویم؟” پاسخ میدهد. ارزیابی برای تعیین ارزش مجموعه اطلاعات یک سازمان، میزان تهدیدها و آسیبهای اطلاعاتی و اهمیت خطرپذیری سازمان مورد استفاده قرار میگیرد. واضح است که این مرحله حائز اهمیت است زیرا بدون آگاهی از وضعیت موجود خطری که ذخیره اطلاعاتی یک سازمان را تهدید میکند به کارگیری یک برنامه امنیتی مناسب برای حفظ این گنجینه اطلاعاتی غیرممکن است
این امر با روش مدیریت خطر که در ذیل آمده میسر میشود. پس از تعیین نوع و میزان خطر میتوانید راهکارهای مقرون به صرفه ای را برای کاهش یا از بین بردن خطر برگزینید
اهداف ارزیابی ایمنی اطلاعات عبارتند از
- تعیین ارزش ذخیره اطلاعات
- تعیین آنچه که حریم، کلیت، موجودیت و / یا قابل قبول بودن اطلاعات را تهدید میکند
- تعیین آسیبهای موجود حاصل از فعالیتهای فعلی سازمان
- تعیین خطراتی که به خاطر وجود اطلاعات سازمان را تهدید میکنند
- توصیه تغییراتی که به خاطر وجود اطلاعات سازمان را تهدید میکنند
- توصیه تغییراتی جهت کاهش خطر تا حد قابل قبول
- ارائه شالوده ای که بر اساس آن بتوان طرح ایمنی مناسبی به وجود آورد
هنگام ارزیابی یک سازمان،موارد ذیل را بررسی کنید
- شبکه سازمان
- اقدامات امنیتی فیزیکی در سازمان
- سیاستها و روشهای فعلی سازمان
- اقدامات احتیاطی که سازمان در نظر گرفته است
- میزان آگاهی کارکنان از مسائل امنیتی
- کارکنان سازمان
- میزان کار کارکنان
- برخورد و نگرش کارکنان
- وفاداری کارکنان به سیاستها و روشهای موجود
شبکه رایانه ای

غیرآرشیویها
-
مقاله بررسی عوامل موثر بر روی کارایی کلکتورهای خورشیدی مشبک تحت
مقاله تغییرات شاخصهای تنسنجی و لیپیدهای سرم بر حسب نمایهی تودهی
مقاله رایگان مختصری از فعالیت صندوق ضمانت صادرات تحت word
مقاله میراکردن نواسانات بین ناحیه ای با استفاده از سیگنال محلی د
مقاله Classification of damage modes in composites by using prin
مقاله استفاده از رویکرد تلفیقی تحلیل سلسله مراتبی و تاپسیس در مک
[عناوین آرشیوشده]