سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دانلود پروژه مقاله گونهشناسی ادله نقلی ولایت فقیه در word

یکشنبه 95/3/16 8:14 عصر| | نظر

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود پروژه مقاله گونه‌شناسی ادله نقلی ولایت فقیه در word دارای 24 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود پروژه مقاله گونه‌شناسی ادله نقلی ولایت فقیه در word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود پروژه مقاله گونه‌شناسی ادله نقلی ولایت فقیه در word

چکیده  
مقدمه  
مفهوم شناسی بحث  
1 مفهوم ولایت  
2 مفهوم فقیه  
ادله سلبی  
1 ممنوعیت پیروی فقهاء از سلاطین  
2 نهی از عمل برای سلاطین  
3 نهی از پذیرش دعوت ظالم  
ادله ایجابی  
الف. آیات  
ب. روایات  
1 فقهای اهل ریاست  
2 فقهای جانشینان پیامبر  
3 فقهاء و قضات عادل، اوصیاء نبی  
4 مجاری امور در دست علماء  
5 علماء حاکمانند  
6 علماء محل رجوع در حوادث  
ادله تلفیقی  
1 سلاطین طاغوت، علمای حاکم  
2 نفی قضاوت سلاطین و اثبات قضاوت فقیهان  
نتیجه گیری  
پی‌نوشت‌ها:  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود پروژه مقاله گونه‌شناسی ادله نقلی ولایت فقیه در word

ابن منظور، لسان العرب، مصحح امین عبدالوهاب و محمد الصادق العبیری، بیروت، دارالارشاد التراث العربی، بی‌تا

ابوحبیب، سعدی، القاموس الفقهی لغه و اصطلاحا، دمشق، دارالفکر، 1408ه.ق

احمد بن على طبرسى‏، الإحتجاج على أهل اللجاج‏، مشهد، مرتضى،1403 ق‏

تمیمى آمدى‏، عبد الواحد، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم‏، قم، دفتر تبلیغات‏،1366

حائری یزدی، مهدی، حکمت و حکومت، بی جا، بی‌تا

حرانی، ابو محمد، تحف العقول، ترجمه صادق حسن زاده، قم، انتشارات آل علی علیه السلام، 1382

حرعاملی، محمد بن حسن، الوسائل الشیعه،تحقیق عبدالرحیم ربانی شیرازی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا

حیدرى، محسن، ولایه الفقیه، تأریخها و مبانیها، بیروت، دار الولاء للطباعه و النشر و التوزیع، 1424 ه‍ ق

رحمان ستایش، محمدکاظم، رسائل فی ولایه الفقیه، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، 1425ه.ق

شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا(ع)‏، تهران‏، نشر جهان، 1378‏

ـــــ، من لا یحضره الفقیه‏، قم‏، جامعه مدرسین،‏ 1404 ق‏

الطریحی، مجمع البحرین، تحقیق السید احمد الحسینی، تهران، انتشارات کتابفروشی مرتضوی، 1365

عبدالرحمان، محمود، معجم المصطلاحات و الافاظ الفقهیه، بی‌جا، بی‌تا

فارابی، ابونصر، آراء اهل المدینه الفاضله و مضاداتها، مقدمه علی بوملحم، بیروت، مکتبه الهلال، 1995م

ـــــ، سیاسه المدنیه، مقدمه علی بوملحم، بیروت، مکتبه الهلال، 1996م

ـــــ، کتاب المله و نصوص اخری، مقدمه محسن مهدی، بیروت، دارالمشرق، 1991م

کلینی، محمدبن یعقوب، اصول کافى، ترجمه جواد مصطفوى‏، تهران،کتاب فروشى علمیه اسلامیه‏، بی­تا

مشکینی، میرزاعلی، اصطلاحات الاصول و معظم ابحاثها، قم نشر هادی، 1416ه.ق

مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا، ج 20 1380

المقری، احمد، المصباح المنیر، مصحح محمد محی الدین عبدالحمید و حسن الهادی حسین، بی جا، 1929م

موسوی خمینی، سیدروح اله، ولایت فقیه، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1373

موسوی خمینى، سیدمصطفى، ولایه الفقیه‌،‌ تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، بی­‌تا

مومن قمی، محمد، الولایه الهیه الاسلامیه أو الحکومه الاسلامیه، قم، مؤسسه نشر اسلامی، 1428ه.ق

هادوی تهرانی، مهدی، ولایت و دیانت، قم، مؤسسه فرهنگی خانه خرد، 1380

چکیده

بررسی ادله نقلی ولایت فقیه، یکی از موضوعات اساسی در باب نظریه ولایت فقیه است. منظور از «ولایت فقیه» در این نظریه، ریاست و زمامداری فردی است که می­تواند با مراجعه به منابع اسلامی، احکام و قوانین اسلامی را استخراج و استنباط نماید. با توجه به اهمیت موضوع، این مقاله، با رویکرد تحلیلی و نظری، به گونه­شناسی ادله نقلی ولایت فقیه می‌پردازد؛ گونه­های مختلفی که می­تواند در اثبات ولایت فقیه به کار آید، ازاین‌رو، به سه گونه از ادله نقلی در این زمینه می­توان اشاره کرد: ادله سلبی. یعنی ادله­ای که در آنها از رجوع حکومت­ها عرفی و داشتن ارتباط با آنها در سطوح مختلف، نهی شده است. ادله ایجابی؛ یعنی ادله­ای که در آنها شایستگان برای حکومت و مأذون از ناحیه خداوند مشخص شده­اند. در نهایت، ادله تلفیقی؛ روایت­هایی که در آنها رسالت هر دو دسته قبلی با هم مطرح شده است. در این روایت­ها، ابتداء به نوعی مشروعیت سلاطین عرفی نفی شده و در ادامه به جایگاه فقهاء اشاره می­شود که بیانگر مشروعیت سیاسی آنها می­باشد

کلیدواژه­‌ها: ادله نقلی، ولایت فقیه، ادله سلبی، ادله ایجابی، ادله تلفیقی

 

مقدمه

نظریه ­های سیاسی در طول تاریخ، همواره به عنوان رکنی از جهان سیاست مطرح بوده‌اند. پاسخ به اینکه در طول تاریخ، نظریه­های سیاسی، نهادهای سیاسی را شکل داده­اند یا به عکس، نهادهای سیاسی، زمینه ­های شکل­گیری و رشد نظریه ­ها را فراهم نموده­اند، یا تعامل دو سویه بین آنها وجود دارد، دارای اهمیت به سزایی می­باشد، به هر حال هیچ‌گاه نمی‌توان نظریه‌های سیاسی را در بررسی تحولات تاریخی سیاسی و در مجموعه علوم سیاسی نادیده گرفت. از این‌رو، اندیشمندان سیاسی به بررسی تاریخ اندیشه­های سیاسی می­پردازند و همه نظریه­های مطرح در تاریخ تفکر سیاسی را موضوع تأملات سیاسی خود قرار می‌دهند. در این مجموعه دانش­ها، معمولاً ضمن تبیین نظریه‌ها، خاستگاه، مبانی، اصول، ویژگی‌ها و تأثیرات سیاسی و; نیز مورد توجه قرار می‌گیرد و در نهایت، به قضاوت و داوری درباره آن پرداخته می­شود. در این میان، نظریه ولایت فقیه بر اساس مبانی اندیشه اسلامی و با الهام از آنها، در کنار سایر نظریه‌ها، مطرح بوده است. اما پیروزی انقلاب اسلامی و شکل­گیری نظام سیاسی در ایران اسلامی بر مبنای نظریه ولایت فقیه، این نظریه توجه بیشتری را در سطح جهان، و به‌خصوص در جهان اسلام به خود معطوف ساخت. همین امر زمینه­ای را فراهم آورد تا فقهاء و محققان، بررسی بیشتر این نظریه در محورهای گوناگون را موضوع پژوهش خود قرار دهند. بدین ترتیب، پژوهش­های متعددی در محورهای گوناگون از قبیل، خاستگاه، مبانی، اصول، ادله ولایت فقیه و ; شکل گرفته است. ادله نقلی ولایت فقیه، به صورت مبسوط در بسیاری از مکتوبات مربوط به نظریه ولایت فقیه مطرح گردیده و حتی آثار مستقلی به این موضوع اختصاص یافته است. با این حال، در اکثر این آثار، به بررسی ادله نقلی ایجابی در اثبات ولایت فقیه پرداخته شده و ادله دیگری، که می‌تواند در این زمینه مفید باشد، مغفول مانده است. از این­رو،­ در این نوشتار تلاش شده است ضمن بیان گونه‌های مختلف ادله نقلی ولایت فقیه، رویکردی جدیدی در این موضوع ارائه گردد تا بتوان از این طریق، با اتقان بیشتری به اثبات ولایت فقیه بر اساس ادله نقلی پرداخت

سئوال اصلی عبارت است از: گونه­های مختلف ادله نقلی ولایت فقیه کدام هستند؟ با توجه به این سئوال، سئوالات فرعی دیگری نیز در محورهای زیر مطرح می‌باشند: ـ مفهوم ولایت فقیه چیست؟ – جایگاه ادله سلبی در اثبات ولایت فقیه چیست؟ – جایگاه ادله ایجابی در اثبات ولایت فقیه چیست؟ – ادله تلفیقی چه جایگاهی در اثبات نقلی ولایت فقیه دارند؟

با توجه به این سئوالات، این تحقیق در پی این است که آیا برای اثبات ولایت فقیه، می­توان از سه گونه ادله سلبی، ایجابی و تلفیقی بهره برد؟

برای پاسخ به این سئوال، ابتداء به بررسی مفهوم واژه­های «ولایت»، «فقیه» و «ولایت فقیه» خواهیم پرداخت. در ادامه به ترتیب، ادله سلبی، ادله ایجابی و ادله تلفیقی را که می­توانند در روند اثبات ولایت فقیه سودمند باشند، بیان خواهیم کرد

مفهوم شناسی بحث

1 مفهوم ولایت

«ولایت» در لغت واژه­ای است که علاوه بر کاربرد لغوی، در حوزه‌های گوناگون علوم اسلامی، مانند کلام، فلسفه، فقه، و عرفان نیز به کار رفته است. «ولایت» در باب‌های گوناگون فقه مثل قصاص، وصایت، حجر، نکاح و مکاسب از واژه­های رایج محسوب می­شود. «ولایت» در زبان عربی از ماده «ولی» گرفته شده و برای آن معانی متعددی از قبیل قرب، دوست، یاور، قیام به کار، اختیاردار و سرپرست میان شده است. برای واژه «ولایت»، افزون بر آنها معنای سلطنت و رهبری را نیز بیان می‌کنند.1 در یک تقسیم­بندی کلی، معانی متعدد مزبور را می­توان به چهار دسته تقسم کرد: 1 قرابت یا نزدیکی، 2 محبت یا دوستی، 3 نصرت یا یاری، 4 حکومت یا تصدی امر

در بحث از «ولایت فقیه» سه مفهوم «نخست» مورد توجه نیست؛ آنچه از این واژه اراده شده است با مفهوم چهارم، یعنی حکومت یا تصدی امر ارتباط پیدا می‌کند.2 همان­گونه که امام خمینی(ره) در این باره می‌فرمایند: «ولایت یعنی حکومت و اداره کشور و اجرای قوانین شرع مقدس.»3 بنابراین، مراد از واژه «ولایت»، در اصطلاح حکومت و زمامداری در امور مربوط به جامعه سیاسی می­باشد که در کلام برخی فقهای دیگر نیز به صراحت به آن اشاره شده است

برخی از فلاسفه به جای واژه «ولایت فقیه»، از اصطلاح «ریاست فقیه» استفاده کرده­اند. این امر می­تواند شاهدی بر معنای مورد نظر از کلمه «ولایت» باشد. فارابی در کتاب­های متعدد خود از ریاست فقیه بحث کرده است. به عنوان مثال، ایشان در کتاب سیاست مدنیه تأکید می­کند: اگر در جامعه شخص واجد ویژگی­های رئیس اول وجود نداشته باشد، در این صورت باید شرایع، تدبیرها و سنت­های رئیس اول مکتوب شده و به وسیله آن جامعه اداره شود. در چنین شرایطی، رئیسی که جامعه را با شرایع مکتوب رؤسای گذشته اداره می­کند، پادشاه سنت (ملک السنه) نامیده خواهد شد

با این وجود، در برخی از آثار خود به صراحت بیان می­کند که در صورت فقدان رئیس اول6، رئیس دوم، یعنی کسی که عالم به شریعت است و بتواند احکام امور جدید را بر اساس روح شریعت و روش رؤسای پیشین استنباط کند، جانشین رئیس اول خواهد شد.7 از نگاه فارابی، چنین شخصی که بتواند در عین فهم شریعت، در صورت نیاز قدرت بر استنباط هم داشته باشد، همان «فقیه» است. وی معتقد است در صورت فقدان رئیس اول، کسانی که در همه شرایط همانند او هستند، جانشین وی می‌شوند. ولی هرگاه کسی که در همه احوال مماثل و همانند اوست نباشد، در این صورت لازم است که در همه احوال و اعمالی که در جوامع و مدینه­های تحت ریاست اوست، از مقدرات گذشته تبعیت شده و با آن مخالفت نگردد و در مواردی که نیازمند به وضع و تقدیر جدیدی باشد، استخراج و استنباط آن بر عهده فقیه بوده و ایشان جانشین رئیس اول خواهد شد.8 بنابراین، فارابی فقیه را از جمله کسانی می­داند که در فقدان رئیس اول و کسانی که همانند او هستند، جانشین ایشان بوده و مقام ریاست به ایشان منتقل می‌شود. بنابراین، منظور از «ولایت» همان ریاست و زمامداری است ولی چون در فقه شیعه واژه «ولایت» اصطلاح رایجی است، فقهاء در موضوع «ولایت فقیه» آن را بر سایر اصطلاحاتی که می‌توانست در این بحث مورد استفاده قرار گیرد، ترجیح داده‌اند

2 مفهوم فقیه

«فقیه» از مشتقات واژه «فقه» است. فقه در قرآن کریم و احادیث زیادی به کار رفته است. مفهوم این کلمه، در همه جا، با تعمق و فهم عمیق همراه می­باشد.9 فقه در اصطلاح، به دو معنا به کار رفته است: 1 علم و آگاهی به مجموعه دین و 2 دانش احکام و مقررات اسلامی

طبق اصطلاح نخست، «فقه» عبارت است از: بصیرت کامل نسبت به کل دین و مجموعه آنچه که خداوند برای هدایت بشر فرستاده است. این مجموعه شامل عقاید، اخلاق و احکام می­باشد. ولی بر اساس معنای اصطلاحی دوم، «فقه» علم به احکام و مقررات فرعی شرعی از روی ادله است.10 به تعبیر فارابی، فقه صناعتی است که انسان می­تواند به مدد آن، با استفاده از احکام موضوعه و مصرحه به استخراج و استنباط آنچه واضع شریعت، به تحدید و بیانش تصریح نکرده است، بپردازد.11 امروزه انصراف و تبادر فقه به همین معنای دوم است.12 کاربرد آن در معنای لغوی یا اصطلاحی نخست، نیازمند قرینه می­باشد

با توجه به معنای فقه، تصویر نسبتاً روشنی از معنای «فقیه» در ذهن نقش می­بندد. بر این اساس، می‌توان گفت: در اصطلاح، «فقیه» به کسی گفته می­شود که توانایی فصلی برای استخراج احکام شرعی و قوانین کلی اسلام، از منابع اولیه آن، یعنی کتاب، سنت، اجماع و عقل داشته باشد

با توجه به مفهوم «ولایت» و «فقیه»، می­توان واژه مرکب «ولایت فقیه» را چنین تعریف نمود: «ولایت فقیه به معنای ریاست و زمامداری فردی است که می­تواند با مراجعه به منابع اسلامی، احکام و قوانین اسلامی را استخراج و استنباط نماید.»

پس از روشن شدن مفهوم «ولایت فقیه» به بررسی گونه­های متعدد ادله نقلی ولایت فقیه می‌پردازیم

ادله سلبی

در این زمینه به بررسی روایت­هایی می‌پردازیم که دلالت می­کنند حکومت­های عرفی، فاقد مشروعیت سیاسی هستند. این‌گونه روایت­ها، مسلمانان را از رجوع به حکومت­های عرفی و داشتن ارتباط با آنها در سطوح گوناگون، نهی می­کنند. منظور از «حکومت­های عرفی»، هر گونه حکومتی است که فاقد اذن الهی برای اداره جامعه سیاسی است. هرچند این دسته از روایت­ها، در اثبات ولایت فقیه نقش بسیار مهمی دارند، ولی توجه چندانی به آنها نمی‌شود. اگر این دسته از روایت­ها، در کنار روایت­های ایجابی ولایت فقیه مورد توجه قرار گیرند، در فهم و استنباطی که از روایت­های ایجابی صورت می­گیرد، تأثیرگذار خواهد بود و کمک می­کند تا به لایه­های پنهان این روایت­ها توجه بیشتری شود. در این صورت، حتی می­توان بر اساس برداشت­های حداقلی از روایت­های ایجابی نیز به اثبات «ولایت فقیه» پرداخت

1 ممنوعیت پیروی فقهاء از سلاطین

بر اساس روایتی که از پیامبر اکرم(ص) نقل شده، پیروی فقهاء از سلاطین نهی شده است. حضرت در این روایت می­فرمایند:‏ دانشمندان فقیه تا هنگامى که وارد دنیا نشده‏اند، امین پیامبرانند. ‏عرض شد یا رسول اللَّه! معنى ورودشان در دنیا چیست؟ فرمود: پیروى سلطان، پس چون چنین کنند، نسبت به دینتان از ایشان برحذر باشید.»

این روایت، به روشنی گویای این نکته است که حکومت­های عرفی، فاقد مشروعیت سیاسی بوده و تبعیت عالم دینی از آنان، موجب سقوط وی از جایگاه خود خواهد شد. اگر حکومت­های عرفی دارای مشروعیت بودند، چنین حکمی نسبت به علمایی که با آنان ارتباط دارند و از چنین حکومت­هایی پیروی می­کنند، فاقد استدلال منطقی می­شد

2 نهی از عمل برای سلاطین

روایت­هایی از معصومان(ع) نقل شده است که در آنها، از کار کردن برای سلاطین نهی شده است

روایت اول، محمدبن‌منصور عیاشی می‌گوید: به امام رضا(ع) گفتم: نظر شما درباره عمل کردن برای سلطان چیست؟ حضرت فرمودند: ورود در اعمال آنها و کمک به آنها و تلاش برای رفع احتیاجات آنها، برابر با کفر است و توجه به آنها از روی عمد از گناهان کبیره­ای است که انسان به واسطه آن مستحق آتش می­شود.»

روایت دوم، مردی از امام صادق(ع) درباره گروهی از شیعیان، که برای اعمال سلطان ورود پیدا می­کنند و برای آنها کار می­کنند و آنها را دوست می­دارند، پرسید، حضرت در پاسخ فرمودند: اینان شیعه نیستند، بلکه از آنها هستند.»

روایت سوم، از امام باقر(ع) درباره عمل برای سلاطین سئوال کردم. ایشان در پاسخ فرمودند: این کار را نکنید.»

این سه روایت هرگونه ارتباط با سلاطین عرفی را نفی می­کند که گویای این امر است که حکومت­های عرفی چون فاقد مشروعیت هستند، باید از تمامی ارتباطاتی که می­تواند در بقاء و استمرار حکومت آنان تأثیرگذار باشد، خودداری نمود

3 نهی از پذیرش دعوت ظالم

امام سجاد(ع) نامه­ای به محمد بن مسلم زهری نوشته­اند. در این نامه، مواردی را به ایشان تذکر می‌دهند. در بخشی از این نامه، حضرت می‌فرمایند

بدان که کمترین چیزى که کتمان نموده‏اى و سبک‌ترین بارى که بر دوش دارى، این است که با انس خود، ستمگر را از وحشت تنهایى رها ساخته‏اى و راه گمراهى را با نزدیک شدن به او، و پذیرفتن دعوتش، برایش هموار کرده‏اى. وه! چه مى‏ترسم که فرداى قیامت همراه با خیانتکاران، گرفتار گناه خود باشى و به خاطر درآمدى که در اثر کمک به ستمگران به دست آورده‏اى، مورد بازخواست قرار گیرى؛ زیرا تو چیزى را دریافت کرده‏اى که نه از آن تو است، و نه از آن کسى که آن را به تو بخشیده است. به کسى نزدیک شده‏اى که حقّ هیچ کس را نپرداخته است. تو نیز از این نزدیکى خود به او، براى جلوگیرى از باطل استفاده نکرده‏اى و کسى را که به جنگ خدا رفته، دوست داشته‏اى.18‏

این روایت نیز به روشنی گویای این مطلب است که سلاطین عرفی، فاقد مشروعیت سیاسی هستند. باید از هر ابزار ممکنی برای تضعیف آنها استفاده نمود. در واقع، روایت با ظرافت تمام گونه­ای از مبارزه نرم را برای مقابله حاکمان نامشروع توصیه می­کند

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

دانلود پروژه مقاله اصالت وجود در word

یکشنبه 95/3/16 8:14 عصر| | نظر

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود پروژه مقاله اصالت وجود در word دارای 32 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود پروژه مقاله اصالت وجود در word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود پروژه مقاله اصالت وجود در word

چکیده  
مقدمه  
1 خاطره‌‌ای از دیالوگی فلسفی  
2 توضیح اصطلاحات  
1ـ2 ماهیت  
2ـ2 موجود  
3ـ2 «اصیل» و «اعتباری»  
3 طرح مدعا  
1ـ3 مقایسه اصالت وجود و اصالت ماهیت  
4 پیامدهای بحث  
پى‌‌نوشت‌‌ها  

چکیده

این مقاله به طرح مسئله اصالت وجود می‌‌پردازد امّا، برخلاف معهود، با توضیح اصطلاحات شروع نشده است، بلکه در ضمن دیالوگی فلسفی، و بدون استفاده از اصطلاحات، هم معنای «اصالت وجود و اعتباریت ماهیت» و هم دلیل صحت آن شرح داده شده است به طوری که اگر خواننده خود را به جای مخاطب قرار دهد و به اقتضای متن، ابتدا جوابگو و سپس اشکال‌‌کننده و پرسشگر باشد، به راحتی می‌‌تواند عمق مطلب را دریابد. در هر صورت، برای تکمیل بحث، پس از اتمام دیالوگ، مسئله با زبان اصطلاح نیز تبیین شده است. بدین منظور، ابتدا اصطلاحات لازم؛ مانند «ماهیت»، «موجود»، «بالعرض»، «بالذات»، «اعتباری» و «اصیل»؛ توضیح داده شده و در پی، صورت مسئله تقریر شده است و بالاخره با بیان فرق‌‌های اصالت وجود و اصالت ماهیت و توضیح پیامدهای بحث، مقاله پایان یافته است

کلید واژه‌‌ها

ماهیت، موجود، بالعرض، بالذات، اعتباری، اصیل

 

مقدمه

مسئله اصالت وجود و اعتباریت ماهیت، که به اختصار با عنوان «اصالت وجود» از آن یاد می‌‌کنند، مهم‌‌ترین مسئله حکمت متعالیه است. همه مسائلی که قوام حکمت متعالیه به آنهاست بی استثنا، به طور مستقیم یا غیر مستقیم، مبتنی بر اصالت وجودند. به قول استاد مطهری: بر خلاف ریاضیات، که فهم صورت مسائل آن ساده است ولی اثبات آنها معمولا مشکل است، در فلسفه، غالبا فهم صورت مسئله مشکل است اما اثبات آنها معمولا چندان مشکل نیست. این خصوصیت در مسئله اصالت وجود مضاعف است به طوری که عمق مسئله، آن‌‌طور که ملاصدرا اراده کرده است، دیرفهم می‌‌شود ولی وقتی که فهم می‌‌شود به نظر می‌‌رسد مسئله‌‌ای شبیه به بدیهی است به طوری که قابل انکار نیست و با این همه سادگی و بداهت بسیاری از مشکلات فلسفه را حل می‌‌کند. ما در این مقاله به طرح مدعای اصالت وجود نظر داریم. بدین‌‌منظور، ابتدا در قالب گفت‌‌وگویی فلسفی مدعا را توضیح می‌‌دهیم و سپس با زبان اصطلاح به آن می‌‌پردازیم و بالاخره با مقایسه اصالت وجود و اصالت ماهیت مطلب را به پایان می‌‌بریم. در ضمن، در این نوشتار، همواره مقصود از فلاسفه یا حکما فیلسوفان مسلمان است

 

1 خاطره‌‌ای از دیالوگی فلسفی

در مورد طرح مدعای اصالت وجود نگارنده خاطره‌‌ای دارد که ذکر آن شاید رهگشا باشد. چند سال پیش، برای اردویی آموزشی، از نگارنده خواستند که در زمینه فلسفه اسلامی جزوه‌‌ای تهیه کند. بعضی از دست‌‌اندرکاران، قبل از تهیه جزوه، توصیه کردند که برخی از مسائل حکمت متعالیه، بخصوص اصالت وجود و تشکیک وجود، چون دیر فهمند، در جزوه آورده نشوند. ولی نگارنده، به دلیل این که اصالت وجود و تشکیک وجود دو مسئله اصلی فلسفه ملاصدرا هستند، به این توصیه عمل نکرد و آنها را هم به متن افزود. برای تهیه متن جزوه، از آثار استاد مطهری استفاده شد به این نحو که انتخاب عناوین و تنظیم آنها و احیانا ویرایش متن از نگارنده بود ولی ذیل هر عنوان نوشته‌‌های استاد مطهری بود و طبعا متن پیچیده و مشکلی نبود. مستمعین هم دانشجویانی بودند که برخی از آنها از بهترین دانشگاه‌‌های کشور بودند و طبعا خوش‌‌فهم و با ذکاوت و فعال بودند. با این اوضاع و احوال، نگارنده و دیگر اساتید شروع کردند به تدریس جزوه. کلاس‌‌ها با نشاط و پر از بحث و سؤال برگزار می‌‌شد تا بحث به اصالت وجود و تشکیک وجود رسید. نگارنده خوب به خاطر دارد که این دو بحث را در تمام اردوگاه بجز یک نفر که به نظر می‌‌رسید از قبل با فلسفه آشنا بود هیچ کس نفهمید. جلساتی که این دو مسئله بحث می‌‌شدند همه دانشجویان صمٌ بکم نشسته بودند و با تعجب نگاه می‌‌کردند. شاید با خود می‌‌اندیشیدند که چرا پس از طی کلاس‌‌های قابل درک و معقول قبلی، هم‌‌اکنون مسایلی تدریس می‌‌شود که مطلقا قابل فهم نیست. این تجربه موجب شد که برای دوره بعد این دو مبحث از متن درسی حذف شوند. در هر حال این دوره تمام شد و دوره جدید با حذف این دو مبحث برگزار شد. اما بعضی از دانشجویان دوره جدید از مسئولان خواستند که مباحث فلسفه در طول سال تحصیلی هم ادامه پیدا کند. این درخواست مقبول افتاد و مسئولیت تشکیل کلاس به نگارنده واگذار شد. آشکار است در این کلاس‌‌هایی که در تداوم و تکمیل آموزش فلسفه تشکیل می‌‌شد باید اصالت وجود هم مطرح می‌‌شد. اما با تجربه‌‌ای که نگارنده از دوره قبل داشت، با این مشکل مواجه بود که چگونه این مسئله را طرح کند که قابل فهم باشد و مشکل دوره قبل پیش نیاید. بالاخره مسئله به روشی که در این مقاله ارائه می‌‌شود مطرح شد و نسبتا قابل فهم بود و مشکل آنچنانی پیش نیامد و معلوم شد که مشکل دوره قبل مربوط به نحوه تقریر مسئله بوده است که به شکل مفهومی مصداقی مطرح شده بود. اما اگر مسئله را عجین شده با دلیل آن، به نحوی که در این مقاله خواهد آمد، تقریر کنیم و سخن از رابطه مفهوم و مصداق به میان نیاوریم، هم راحت‌‌تر فهم می‌‌شود و هم دقیق‌‌تر طرح می‌‌شود. در آن کلاس، اصالت وجود (صرف‌‌نظر از تکمیلاتی که در این مقاله کرده‌‌ام) چنین مطرح شد

گفتم: مقدمتا باید تصویری اجمالی از ماهیات داشته باشیم. ماهیت یعنی مفهومی که در جواب سؤال «چیست آن؟ یا حقیقت آن چیست؟» می‌‌آید، مثل انسان، درخت، طلا. سپس توضیح دادم که هر چند این مفاهیم در ذهن ما هستند و حالت مفهومی دارند، نباید به حالت ذهنی و مفهومی آنها توجه کنیم تا حقیقتا ماهیت را تصور کرده باشیم. پس انسان از آن جهت که مفهومی است در ذهنْ ماهیت نیست، بلکه بدون توجه به مفهومیت‌‌اش ماهیت است؛ یعنی، انسان از آن جهت که انسان است ماهیت است که به آن «کلی طبیعی» هم می‌‌گویند. به عبارت دیگر، باید ذات انسان را لحاظ کرد؛ یعنی، از همه خصوصیات و حیثیات دیگر آن صرف‌‌نظر کرد: از ذهنی یا خارجی بودن آن، از کلی و مبهم بودن یا متشخص بودن آن، از موجود یا معدوم بودن آن، و حتی از این که داریم آن را لحاظ می‌‌کنیم، و فقط به خود انسان توجه کرد. مقصود از ماهیت انسان، انسان است وقتی که چنین لحاظ شود. هر ماهیت دیگری، مانند درخت و طلا و نقره و ببر و شیر و غیره، هم همین‌‌گونه است. مقصود فلاسفه از تعبیراتی همچون «حیثیت ماهیت» یا «ماهیت بما هی هی» یا «ماهیت لا بشرط» همین است. با ذکر این مقدمه، به اصل مطلب پرداختم

گفتم: تردیدی نیست که جهان خارج را اشیایی پر کرده‌‌اند، ملأ خارج را واقعیت‌‌هایی تشکیل داده‌‌اند، مثل شما و من و این قلم و این کاغذ و غیر ذلک. اساسا عالم خارج یعنی مجموع همین اشیاء و واقعیت‌‌ها. خارج چیز دیگری غیر از همین واقعیت‌‌ها و امور نیست. ما وقتی که واژه «واقعیت» را به کار می‌‌بریم به همین امور اشاره داریم. پس شکی نیست، بلکه از نظر حکما بدیهی است، که حقیقتا چیز یا چیزهایی موجود است، واقعیاتی هست. وجود این امورْ فرضی و اعتباری و به اصطلاح فیلسوف‌‌ها مجازی و بالعرض نیست. اما در فلسفه اسلامی چیزی را که حقیقتا موجود باشد نه فرضا و مجازا، »اصیل« می‌‌گویند. پس به زبان فلاسفه، بدیهی است که واقعیت‌‌ها و اشیاء خارجی اصیل‌‌اند، تردیدی نیست که اموری اصیل داریم. پس از این توضیح، بحث را با سؤال و جواب ادامه دادم

پرسیدم: آیا این اشیاء و واقعیت‌‌هایی که جهان خارج را پر کرده‌‌اند، و به اصطلاح این امور اصیل، ماهیت‌‌اند یا نه؟

جواب دادند: آری، تردیدی نیست که ماهیت‌‌اند. چرا؟ چون انسان‌‌ها، درخت‌‌ها، سنگ‌‌ها و غیره جهان خارج را پر کرده‌‌اند، واقعیت‌‌ها همین‌‌ها هستند، و بنابر توضیح قبلی، اینها همه ماهیت‌‌اند. انسان یک ماهیت است، درخت ماهیت دیگری است و هکذا، پس اشیاء و واقعیت‌‌هایی که خارج را پر کرده‌‌اند همان ماهیات‌‌اند

پرسیدم: اگر بخواهید همین مطلب را به زبان حکما بگویید، چه می‌‌گویید؟

جواب دادند: می‌‌گوییم آن امور اصیل همان ماهیت‌‌اند؛ به تعبیر مشهور، ماهیت اصیل است. درست می‌‌گفتند، این دقیقا همان اصالت ماهیت است. همه انسانها به طور متعارف اصالت ماهیتی فکر می‌‌کنند. اکنون باید با گوشزد کردن مشکل اصالت ماهیت آنها را به اصالت وجود متقاعد می‌‌کردم

پرسیدم: آیا ممکن است که ماهیت، مثلا انسان، به صورت یک مفهوم در ذهن موجود باشد؟ آری. آیا ممکن است انسان کلی و مبهم باشد؟ آری، در ذهن کلی و مبهم است. آیا ممکن است انسان در خارج به صورت یک فرد موجود باشد؟ آری، مثل من و شما. آیا ممکن است انسان متشخص باشد؟ آری، انسان در خارج متشخص است. آیا ممکن است انسان موجود باشد؟ آری. آیا ممکن است انسان معدوم باشد؟ آری، هر یک از ما صد سال پیش معدوم بوده‌‌ایم، به علاوه می‌‌توان دوره‌‌ای را در گذشته فرض کرد که در آن هیچ انسانی وجود نداشته است، لا اقل فرض آن معقول است و تناقضی ندارد، پس ممکن است انسان معدوم باشد. پس به اختصار، ممکن است (یعنی محال نیست) که انسان ذهنی باشد و ممکن است خارجی باشد. ممکن است کلی و مبهم باشد و ممکن است متشخص باشد. ممکن است موجود باشد و ممکن است معدوم باشد. هر دو طرف ممکن است و هیچ طرفی محال نیست. نتیجه گرفتم که پس خارجیت و تشخص و موجودیت ذاتی انسان نیست؛ یعنی، انسان از آن جهت که انسان است ایجاب نمی‌‌کند که خارجی و متشخص و موجود باشد و گرنه ممکن نبود ذهنی و کلی و معدوم هم باشد، تناقض پیش می‌‌آمد. آشکار است که انسان یک مثال است و خصوصیتی ندارد، هر ماهیت دیگری هم همین‌‌گونه است؛ درخت هم همین‌‌گونه است، شیر هم همین‌‌گونه است، طلا هم همین‌‌گونه است و هکذا. نتیجه این که خصوصیت هر ماهیتی این است که خارجیت و تشخص و موجودیت ذاتی آن نیست، می‌‌تواند ذهنی و کلی و معدوم هم باشد. حکما اصطلاحا چیزی را که خود بخود ایجاب نکند خارجی و متشخص باشد و بتواند ذهنی و کلی هم باشد، می‌‌گویند دارای «شیئیت مفهومی» است. پس طبق این اصطلاح، هر ماهیتی شیئیت مفهومی دارد. البته، فعلا نمی‌‌خواهیم از این اصطلاح استفاده کنیم. همین قدر کافی است توجه داشته باشیم که خصوصیت هر ماهیتی این است که خارجیت و تشخص و موجودیت ذاتی آن نیست

این سؤال‌‌ها درباره ماهیت و خصوصیت آن بود. اکنون باید به آن امر اصیل می‌‌پرداختم؛ یعنی، به آن اشیا و واقعیت‌‌هایی که خارج را پر کرده‌‌اند و از مجموع آنها عالم تشکیل شده است

پرسیدم: آن امور اصیل، آن اشیاء و واقعیت‌‌هایی که جهان خارج را پر کرده‌‌اند چگونه‌‌اند؟ آیا ممکن است خارجی نباشند و به صورت ذهنی و مفهومی موجود شوند؟ مقصود از این که به صورت ذهنی و مفهومی موجود شوند این نیست که خود آن واقعیات در خارج در جای خود موجود و محفوظ باشند و فقط تصویر و مفهومی از آنها در ذهن ایجاد شود، بلکه منظور این است که آن واقعیات همان گونه که هستند بدون هیچ تغییری به عالم ذهن منتقل شوند و در موطن ذهن به صورت مفهوم موجود شوند. آیا این امر ممکن است؟ خیر، محال است، چون مستلزم این است که جسمی که در ذهن تصور می‌‌کنیم فضایی را اشغال کند، آتشی که تصور می‌‌کنیم بسوزاند، مفهومی که از درخت داریم رشد کند و هکذا. آیا ممکن است آن امور اصیل، آن واقعیاتی که عالم خارج را تشکیل داده‌‌اند و آن را پر کرده‌‌اند، مادامی که واقعیت‌‌اند، موجود نباشند؟ خیر تناقض است و محال است. آیا ممکن است متشخص نباشند، بلکه کلی و مبهم باشند؟ خیر محال است، هر واقعیت خارجی‌‌ای عین تشخص است، تشخص ذاتی آن است. نتیجه این که آن امور اصیل، یعنی آن اشیا و واقعیاتی که جهان را پر کرده و ملأ خارج را تشکیل داده‌‌اند، ذاتا خارجی و متشخص‌‌اند، ذاتا موجودند، ذاتا طارد عدم‌‌اند؛ به عبارت دیگر، نقیض واقعی عدم همین امور اصیل و همین واقعیات‌‌اند

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

دانلود پروژه مقاله ولایتمداری در الگوی پیشرفت سیاسی اسلامی ـ ایر

یکشنبه 95/3/16 8:13 عصر| | نظر

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود پروژه مقاله ولایت‌مداری در الگوی پیشرفت سیاسی اسلامی ـ ایرانی در word دارای 43 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود پروژه مقاله ولایت‌مداری در الگوی پیشرفت سیاسی اسلامی ـ ایرانی در word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود پروژه مقاله ولایت‌مداری در الگوی پیشرفت سیاسی اسلامی ـ ایرانی در word

چکیده  
پیش درآمد  
الف:کلیات  
ولایت در اصطلاح  
ولایت‌مداری  
پیشرفت  
پیشرفت سیاسی  
ولایت‌مداری و پیشرفت سیاسی  
ولایت، امّت، پیشرفت  
ب: جامعه ولایت‌مدار و پیشرفت سیاسی  
شاخص‌های حوزه بینش  
معرفت‌شناسی  
هستی‌شناسی  
خدا باوری  
خدا محوری  
اعتصام به حبل الاهی  
ج: انسان‌شناسی(عبودیّت)  
هویت انسانی  
عبودیّت و کمال  
اختیار سیاسی  
د: فرجام شناسی(قیامت)  
اعتقاد به جاودانگی انسان  
بازگشت به خدا  
یوم الحساب  
شاخص‌های حوزه رفتار  
عمل صالح سیاسی  
بصیرت سیاسی  
اطاعت پذیری  
نتیجه‌گیری  
پی‌نوشت‌ها:  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود پروژه مقاله ولایت‌مداری در الگوی پیشرفت سیاسی اسلامی ـ ایرانی در word

ابراهیمی دینانی، غلامحسین، دفتر عقل و آیت عشق، تهران، طرح نو،چاپ سوم 1385

ارسطو، سیاست، ترجمه: حمید عنایت، چاپ ششم، تهران، علمی و فرهنگی: 1386

ـــــ، اخلاق نیکوماخوس، ترجمه: محمد حسن لطفی، تهران، طرح نو:1385

افلاطون، مجموعه آثار، (جمهوری، مرد سیاسی، قوانین) ترجمه محمدحسن لطفی، چ سوم، تهران، خوارزمی، 1380

بازرگان، مهدی، آخرت و خدا هدف بعثت انبیا، تهران، خدمات فرهنگی رسا،1377

بدیع، برتران، توسعه سیاسی، ترجمه احمد نقیب زاده، تهران، قومس، 1376

تافلر، الوین، موج سوم، ترجمه شهسندخت خوارزمی، تهران، خوارزمی، 1371

جعفری، محمدتقی، شرح نهج البلاغه، چ هفتم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1376

جوادی آملی، عبداله، تفسیر موضوعی(سیره رسول اکرم (ص) در قرآن)، قم، اسراء، 1376

ـــــ، ولایت فقیه ولایت فقاهت و عدالت، چ یازدهم، قم، اسراء، 1379

حائری یزدی، مهدی، حکمت و حکومت، بی‌جا، بی‌نا، بی‌تا

حسین زاده، محمد، مبانی معرفت دینی، چ یازدهم، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1385

ـــــ، در آمدی بر معرفت‌شناسی و مبانی معرفت‌دینی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1385

ـــــ، پژوهشی تطبیقی در معرفت‌شناسی معاصر، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1385

حسینى همدانى، سیدمحمد حسین، انوار درخشان، تهران، لطفی، 1404ق

حسینی دشتی، سیدمصطفی، معارف و معاریف: دائره المعارف جامع اسلامی، تهران، مؤسسه فرهنگی آرایه، 1385

راش، مایکل، جامعه و سیاست؛ مقدمه‌ای بر جامعه شناسی سیاسی، ترجمه منوچهر صبوری، تهران، سمت،1377

طباطبایی، سید محمد‌حسین، تفسیر المیزان، ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی، چاپ یازدهم، قم: انتشارات اسلامی، 1378

طوسی، خواجه نصیر الدین، اخلاق ناصری، تصحیح: مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران، خوارزمی: 1369

العسل، ابراهیم، توسعه در اسلام، ترجمه: عباس عرب، مشهد، شرکت نشر،1378

قرشى سید على اکبر، قاموس قرآن‏، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ ششم، 1371‏

کاپلستن، فردریک، تاریخ فلسفه، ترجمه جلال الدین مجتبوی، تهران: علمی فرهنگی،چاپ سوم، 1375

کدیور، محسن،حکومت ولایی، تهران: نشر نی، چاپ اوّل، 1377

لاریجانی، محمدجواد، تدین، حکومت و توسعه، تهران:موسسه فرهنگی اندیشه معاصر،1377

لاک، جان، نامه‌ای در باب تساهل، ترجمه شیرزاد گلشاهی کریم، تهران، نشر نی، 1377

مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش فلسفه، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی،چاپ دوم، 1379

ـــــــــــ، جامعه و تاریخ، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، مرکز چاپ و نشر 1368

ـــــــــــ، حقوق و سیاست، تحقیق و نگارش: محمد شهرابی، قم، مؤسسه امام خمینی، 1377

ـــــــــــ، نظریه سیاسی اسلام، تحقیق و نگارش: کریم سبحانی، چاپ دوم، قم، مؤسسه امام خمینی، 1388

مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، قم، صدرا، چاپ ششم،1370

مکارم شیرازى ناصرى‏، تفسیر نمونه‏، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ اول، 1374 ش‏

موسوی خمینی، سیدروح‌اله، آداب الصلاه (آداب نماز)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، بی‌تا

ـــــ، ولایت فقیه(حکومت اسلامی)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، بی‌تا

ـــــ، تقریرات فلسفه، مقرر سید عبد الغنى اردبیلى‏، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، بی‌تا

ـــــ، سر الصلاه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، بی‌تا.‏

ـــــ، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، بی‌تا.‏

نصیری، محمد، حقوق بین الملل خصوصی:(کلیات، تابعیت، اقامتگاه)، تنظیم و ویرایش: مرتضی کاخی، تهران:آگاه، 1372

هابز، توماس، لویاتان، ترجمه حسین بشریه، تهران، نشرنی، 1380

هانتینگتون، ساموئل، موج سوم دمکراسی در پایان سده بیستم، ترجمه احمدشهسا، تهران: علمی فرهنگی،1373

‏ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب‏، بیروت، ناشر: دار صادر، چاپ سوم، 1414 ه ق.‏

احسایى، ابن ابى جمهور، محمد بن على‏، عوالی( غوالی) اللئالی العزیزیه، قم، دار سید الشهداء للنشر،چاپ اول، 1405 ه.ق

بحر العلوم، محمد بن محمد تقى‏، بلغه الفقیه، تهران، ناشر: منشورات مکتبه الصادق، چاپ چهارم، 1403 ه ق‏

بحرانى سید هاشم‏، البرهان فى تفسیر القرآن، تهران، بنیاد بعثت‏،1416 ق

بحرانی، ابن میثم، شرح نهج البلاغه، بیروت، دارالثقلین، چاپ اوّل،1420ق

برقى، ابو جعفر احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، قم، چاپ دوم، 1371 ق.‏

بهبهانی، سید علی، مصباح الهدایه فی إثبات الولایه، با اشراف رضا استادی، قم،مدرسه دارالعلم، چاپ چهارم،1418ق

حائرى تهرانى میر سید على‏، مقتنیات الدرر و ملتقطات الثمر، تهران‏، دار الکتب الاسلامیه‏، 1377 ش‏

خمینى، سید روح اللَّه موسوى‏، کتاب البیع، ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (قدس‌سره).‏

راغب اصفهانى، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ‏ مصحح: صفوان عدنان داودى، بیروت، ناشر: دار العلم، الدار الشامیه، چاپ اول، 1412 ه ق.‏

سلامی، عباس، بحوث استدلالیه فی ولایه الفقیه، قم : عرش اندیشه،1385

صادقى تهرانى محمد، الفرقان فى تفسیر القرآن بالقرآن‏، قم، انتشارات فرهنگ اسلامى‏، چاپ دوم، 1365 ش‏

صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد(ص)، قم، مکتبه آیه الله المرعشی‏، چاپ دوم، 1404 ق.‏

طباطبایى سید محمد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن، قم،‏ دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسین حوزه علمیه قم‏، چاپ پنجم، 1417 ق‏

طباطبایى بروجردى، آقا حسین، جامع أحادیث الشیعه، تهران، انتشارات فرهنگ سبز، چاپ اول، 1429 ه ق‏

طبرسى فضل بن حسن‏، مجمع البیان فى تفسیر القرآن، تهران، انتشارات ناصر خسرو، چاپ سوم،1372 ش‏

طریحى، فخرالدین‏، مجمع البحرین، مصحح: سید احمد حسینى، تهران، ناشر: کتابفروشى مرتضوى، چاپ سوم،‏1416ه ق.‏

طوسی،(شیخ طوسی)، الإستبصار فیما اختلف من الأخبار، تهران، اسلامیه، چاپ سوم، 1390

عبدالرازق، علی، الاسلام و اصول الحکم، نقد و تعلیق، ممدوح حقّی، بیروت، منشورات دار مکتبه الحیاه، 1966

عروسى حویزى، عبد على بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، تحقیق: سید هاشم رسولى محلاتى، چاپ چهارم قم، اسماعیلیان‏، 1415 ق‏

فارابی، أبونصر، محمدبن محمد، السیاسه المدنیه، تهران، سروش، 1376

فراهیدى، خلیل بن احمد، کتاب العین‏، قم، منشورات الهجره، چاپ دوم، 1410 ه ق‏

فیض کاشانى، محمد محسن، الوافى، مصحح: ضیاء الدین حسینى اصفهانى، اصفهان، کتابخانه امام امیر المؤمنین علی 7، چاپ اول، 1406 ه ق.‏

کلینی، محمدبن یعقوب،اصول کافی، اسوه، چاپ دوم، 1372

کاشف الغطاء، جعفر بن خضر، کشف الغطاء عن مبهمات الشریعه الغراء (ط-الحدیثه)، قم، ناشر: دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم‏،بی‌تا، چاپ اول

لارى،سیدعبدالحسین،‏ مجموع الرسائل، قم، ‏ناشر: مؤسسه المعارف الإسلامیه، چاپ اول،1418ق.‏

مصطفوى، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، مرکز الکتاب للترجمه و النشر، چاپ اول، 1402 ه ق‏

نائینى، میرزا محمد حسین بن عبد الرحیم غروى، منیه الطالب فی حاشیه المکاسب، ‏مقرر: شیخ موسى بن محمد نجفى خوانسارى، تهران، ناشر: المکتبه المحمدیه، چاپ اول، 1373 ه ق.‏

‏نجفى، محمد حسن بن باقر، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، مصحح: شیخ عباس قوچانى، بیروت، دار إحیاء التراث العربی‏،بی‌تا، چاپ هفتم

نورى، میرزا حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، بیروت، ناشر: مؤسسه آل البیت :، چاپ اول، 1408 ه ق‏

چکیده

در اندیشه اسلامی، خداوند خالق و مالک عالم هستی است و تصرّف در ملک او نیازمند اذن و اجازه می‌باشد. پیشرفت سیاسی مستلزم تصرّف در عالم تشریع بوده و این تصرف نیز مشروط به اذن و اجازه مالک است. ولیّ الاهی، که در پیامبر(ص)، ائمه(ع) و در عصرغیبت، در فقیه عادل و با کفایت متجلی می‌گردد، تنها کسی است که از سوی خداوند مأذون و مأمور بوده تا در راستای هدف خلقت، در این عالم تصرّف نماید. ازاین‌رو، پیشرفت سیاسی اسلامی، فرایندی است که در نتیجه انجام عمل صالح سیاسی، از که توسط افرادِ ماذون از سوی ولیّ امر، در جهت سعادت انسانی برای برپایی عدالت و دست‌یابی به حیات طیبه، تحقّق یافته و موجب پویایی تمدن کمال محور می‌گردد. تحقق این امر مبتنی بر عبودیت الاهی، و فرجام‌شناسی و باور به زندگی در سرای آخرت می‌باشد. در این صورت، جامعه از شاخص‌هایی هم‌چون عمل صالح‌ سیاسی، بصیرت سیاسی و اطاعت‌پذیری، که شرط تحقق پیشرفت سیاسی است، بهره‌مند خواهد شد، ازاین‌رو، پیشرفت سیاسی در جامعه ولایی، تنها بر اساس نظریه انتصابی ولایت فقیه متصور است؛ سایر دیدگاه‌ها در این مورد، ارتباط مستقیمی با پیشرفت سیاسی نخواهند داشت. به عبارت دیگر، پیشرفت سیاسی در صورتی محقق خواهد شد که انسان با اختیار سیاسی خویش، ولایت ولیّ‌الاهی را برگزیده و با انجام عمل صالح سیاسی، خویشتن را مطیع اوامر او گرداند

واژگان کلیدی: خلقت، ملکیت، ولایت، تصرّف، پیشرفت، پیشرفت سیاسی ولایت‌مداری

 

پیش درآمد

با شکل‌گیری اوّلین جوامع بشری، یکی از پرسش‌هایی که همواره مورد گفتگوی اندیشمندان در دوره‌های مختلف تاریخ بوده، پرسش از حقّ حاکمیت می‌باشد. چگونگی پاسخ به این پرسش، موجب شکل‌گیری انواع گوناگون حکومت‌ها و تمدن‌های متفاوت شده است. اما در اندیشه اسلامی، تنها کسی که به دلیل برخورداری از ربوبیت تکوینی و تشریعی، دارای ولایت بوده و از حقّ حاکمیّت و تصرّف در موجودات عالم و از جمله انسان دارد، خداوند متعال است. ولایت تشریعی خداوند در عالم از طریق انبیا و اولیای او متحقّق می‌گردد. تنها این نوع ولایت و حاکمیّت است که با هدف خلقت بشر سازگاری دارد. از این رو، تنها در سایه چنین ولایتی است که انسان تکامل و تعالی می‌یابد. بر این اساس، ولیّ خداوند محور امور جامعه به شمار می‌آید و موجب شکل‌گیری مدنیّت ولایی می‌گردد

در اندیشه اسلامی، هدف غایی تمامی ابعاد پیشرفت، دست‌یابی بشر به تعالی و تکامل همه جانبه است. در این میان، افزون بر این‌که حوزه‌های دنیایی خویش را به بهترین شکل ممکن سامان می‌بخشد، راه تعالی و تکامل و رسیدن به قرب حقّ را طی می‌کنند. لازمه دست‌یابی به این امر، تربیت صحیح انسان بر اساس تعالیم دینی توسط اولیای الاهی است. این مهم، در دوران حضور، توسط ولیِّ معصوم(ع) و در عصر غیبت، به وسیله فقیه عادل جامع‌الشرایط محقّق می‌گردد. بر این اساس، در یک جامعه دینی، دست‌یابی به پیشرفت، تکامل و تعالی در صورتی محقق می‌شود که افزون بر برخورداری افراد جامعه از بینش و باور ولایی، حوزه‌های گوناگون جامعه اعم از ساختار سیاسی، فرهنگی و حقوقی و نیز حوزه‌های رفتارهای، اعم از گروه‌ها و نخبگان و شهروندان، در امر تحقّق نظام ولایی، و تبعیّت از دستورات ولی فقیه مشارکت نمایند. از این روی، این تحقیق تلاش دارد تا شاخص ولایت‌مداری در پشرفت سیاسی اسلامی‌ـ ایرانی را واکاوی نموده و بایسته‌های نظام ولایی را بیان کند

 

الف:کلیات

ولایت در اصطلاح

برای اصطلاح «ولایت» تعریف‌های گوناگونی ارائه شده است. هر یک از این تعاریف، به جنبه‌ای از شؤون «ولی» توجه دارد. به عنوان نمونه، مرحوم نائینی در تعریف «ولایت» بیان می‌کند که ولایت نوعی ریاست بر مردم در امور دینی و دنیایی، زندگی و آخرت ایشان است.1 مرحوم بحر العلوم ولایت را حفظ مردم و رعایت مصحلت آنان در امور دنیا و آخرت و ضرورت جلوگیری از فساد یا افساد آن چیزی می‌داند که به مصلحت مردم باشد.2 میرزا فتاح شهیدی معتقد است: ولایت این است که انسان والی و حاکم بر سرزمینی گردد. در واقع ولایت، مباشرت انسان بر امر دیگران و اقدام نمودن او بر کاری است، به این دلیل که او قادر بوده و تسلّط بر امور دارد

برخی دیگر، ولایت را نوعی رهبری ربانی، خالی از وحی تلقی می‌کند که خداوند متعال برای اداره امور بندگانش و برعهده گرفتن مصالح آنان، بر اساس قانون الاهی تا رسیدن به عدالت به برخی از بندگان خویش واگذار نموده است.4 عده‌ای نیز در تعریف ولایت، به آثار و لوازم آن اشاره داشته و ولایت را به نفوذ عمل5 یا کسی که محل رجوع رعیت6 است، تعریف نموده‌اند. از سوی دیگر، برخی نیز ولایت را سلطنت بر فرد یا اجتماع تصور نموده و ولایتِ زعامت را به معنی رهبری اجتماعی‌ ـ‌ سیاسی و دینی برای رفع نیاز اجتماع و دین معرفی نموده‌اند

به نظر می‌رسد، آنچه را که می‌توان به عنوان تعریف اصطلاحی «ولایت» بیان کرد، این است که ولایت، عبارت است از: رهبری و اداره امور دینی و دنیوی مردم بر اساس قوانین الاهی برای دست‌یابی به عدالت و رسیدن به سعادت دنیا و آخرت که لازمه آن فرمان دادن و فرمان‌پذیری می‌باشد

ولایت‌مداری

انبیا و ائمه اطهار(ع) برخوردار از ولایت تکوینی و تشریعی می‌باشند. از این رو، ایشان واسطه فیض الاهی در عالم هستند و سامان یافتن امور دنیا و آخرت انسان‌ها، جز از طریق تمسّک به ایشان در تمامی امور میسّر نخواهد بود. ولیّ خدا به اذن الاهی بر تمامی رخدادهای عالم هستی تسلّط داشته و هیچ اتفاقی از نظر ایشان پنهان نخواهد ماند، و جز به اراده او تحولی در عالم رخ نخواهد داد.8 به لحاظ تشریعی نیز ولیّ الاهی، قطب9 و محور10 انتظام امور تشریعی عالم بوده و سامان یافتن امور تشریعی عالم، جز از طریق ایشان، که مرتبط با وحی و برخوردار از عصمت است، ممکن نخواهد بود.11 در عصر غیبت امام معصوم(ع) نیز به دلیل استنباط احکام تشریعی از قرآن کریم و بیان و سیره معصومین(ع) توسط فقیهان، ایشان محور و مدار امور تشریعی در این دوره به شمار آمده و دارای ولایت تشریعی می‌باشند. از بین فقهای جامع‌الشرایط رهبری، کسی که متصدّی امر حکومت گردد، در واقع مدار و محور انتظام امور سیاسی و اجتماعی تلقی خواهد شد

بنابراین، ولایت مداری، یعنی در حوزه فردی، اجتماعی و سازمانی ولایت، قطب و محور همه اندیشه‌ها، رفتارها، موضع‌گیری‌ها و حرکت‌ها می‌باشد و تمامی نهادها و سازمان‌های مردمی و حکومتی، مدیران و افراد، خود را با ولی امر هماهنگ و همراه سازند.12 ولایت‌مداری فرمانی می‌شود که مومنان و نهادها در همه ابعاد، نسبت به جانشین خدا و تجلی‌بخش حاکمیّت الهی، که به صورت طولی در عالم اعمال می‌شود، تعبّد خردمندانه و تبعیّت کامل داشته باشند و به حکم همان عقلی که آنها را در برابر خدا تسلیم و متعبد نموده، در مواضع فکری و اقدامات عملی تابع بی‌چون و چرای ولی امر بوده و به الزامّات آن متعبّد و پای‌بند باشند

پیشرفت

«پیشرفت» در ابعاد گوناگون زندگی بشر، امری مطلوب و معقول است. تلاش انسان در زندگی، برای بهبود وضعیت خویش، و دست‌یابی به وضع مطلوب می‌باشد. علاوه بر معقول بودن پیشرفت، منابع دینی نیز بر ضرورت سیر به سوی کمال و پیشرفت انسان تأکید دارند، به‌گونه‌ای که ایستایی و عدم‌تحرک در ابعاد گوناگون زندگی را مورد نکوهش قرار داده‌اند.14مطالعه در سیر زندگی بشر نیز انسان را به این امر رهنمون خواهد نمود که پیشرفت‌های زیادی در ابعاد گوناگون زندگی بشر شکل گرفته است. نکته اساسی در بحث پیشرفت، جهتی است که انسان به سوی آن در حرکت است. مفهوم پیشرفت، به تنهایی نشان دهنده این جهت نیست و آن‌چه مسیر این حرکت را معین می‌کند، مبانی اندیشه‌ای است که انسان به آن باور دارد

«پیشرفت»، معادل واژه «Progress» در انگلیسی، دارای کاربردهای «اسمی» با معنای پیشروی، پیشرفت، رشد و توسعه می‌باشد. در کاربرد «فعلی» نیز به صورت فعل «متعدی» به معنای، پیش‌بردن و جلو بردن و در کاربرد فعل «لازم» نیز به معانی پیش‌رفتن، پیشرفت کردن، ترقی کردن و ارتقاء یافتن به کار رفته است.15 در زبان فارسی نیز به صورت اسم و مصدر و با ترکیب «پیشرفت کردن» استعمال فعلی دارد.16 وجه جامع تمامی کاربردهای این واژه، «جلو رفتن» و «ترقی کردن» است

واژه‌های متعددی هم‌معنا یا دست کم به لحاظ کاربرد، مشابه پیشرفت باشند؛ واژه‌هایی هم‌چون توسعه، تنمیه، رشد، تطور و بهبود یا مطلوب. در این میان، آن‌که بیش از سایر واژگان کاربرد داشته و به گفتمان تبدیل شده، واژه «توسعه» است. وجه مشترک همه کاربردهای لغوی و اصطلاحی توسعه، مفهوم «تغییر» است

پیشرفت سیاسی

«پیشرفت سیاسی» به عنوان یکی از ابعاد پیشرفت، دارای جایگاهی پراهمیّت و اساسی است. تمامی ابعاد پیشرفت، وابسته به کارآمدی بالای نظام سیاسی است. به‌گونه‌ای که می‌توان ‌گفت: پیشرفت سیاسی، اساس پیشرفت یک کشور بوده و سایر انواع پیشرفت، فرع پیشرفت سیاسی است.17 این پیشرفت سیاسی و مدنی است که همواره می‌تواند انسجام مردم را چنان قوی کند که به راحتی تاب تحمّل سختی‌های اقتصادی و فشارهای خارجی را بیاورند

اجمالاً، توسعه سیاسی، بر آن است که همه جوامع از مراحل پی‌درپی توسعه سیاسی می‌گذرند و از جوامع ابتدایی سنتی، آغاز و به جوامع مدرن صنعتی تبدیل می‌شوند.19 توسعه سیاسی، در واقع توصیف فرایند غربی شدن جوامع و یا دست‌کم توصیه به آن، برای برون رفت از وضعیت موجود است. وضعیت مطلوب، وضعیتی است که فرهنگ و اندیشه غرب آن ‌را برای سایر جوامع ترسیم نموده و جوامع با پذیرش ابعاد گوناگون توسعه و از آن جمله توسعه سیاسی، الزامّات و پیامدهای آن را نیز خواهند پذیرفت

به نظر می‌رسد، برای جایگزینی مفهوم «پیشرفت سیاسی» به جای مکاتب «توسعه سیاسی» و ارائه تعریفی متفاوت، توجه به چند نکته ضروری است: اوّل، توجه به ابعاد مختلف مادّی و معنوی مفهوم توسعه و پیشرفت لازم است. دوم، توجه به اعتقادات، اصول و مبانی باورها و فرهنگ‌های گوناگون و ارائه تعریفی سازگار با این مبانی ضروری است. سوم، اگرچه تعاریف پسینی بیانگر یک مفهوم بر اساس شواهد موجود آثار یک رخداد است، اما در تدوین الگو، که نقشه جامع، و پیمودن راه برای رسیدن به هدفی خاص است، استفاده از تعاریف پیشینی، که بیانگر جهت حرکت است، مناسب‌تر می‌باشد. و چهارم، به دلیل نهفته بودن اصول و مبانی خاص در فضای مکتب توسعه سیاسی، به هیچ‌وجه استفاده از این مفهوم در اندیشه بومی اسلامی ـ ایرانی توصیه نمی‌شود

بنابراین، می‌توان گفت: «پیشرفت سیاسی اسلامی، فرایندی است که در نتیجه انجام هر عمل صالح سیاسی، که توسط افراد حقیقی یا حقوقی، با اذن یا اجازه ولی امر، در جهت سعادت انسانی برای برپائی عدالت20و دست‌یابی به حیات طیّبه تحقّق یافته و موجب پویایی تمدن کمال محور می‌گردد».21 این تعریف، افزون بر توجه به جنبه‌های مادّی و معنوی پیشرفت سیاسی و ابتنای بر اعتقادات و اصول دینی، به عوامل پیشرفت و موضوع و غایت آن توجه داشته و به دلیل پیشینی بودن تعریف، می‌تواند بیانگر الگو و نقشه جامع سیاسی تلقی شود. بر این اساس، پیشرفت سیاسی نتیجه اعمال صالح سیاسی است که با اذن یا اجازه ولیّ امر در جامعه متحقّق می‌شود. اذن ولی، در مواردی است که فرمانی از سوی ولی امر برای تحقّق امری در جامعه صادر گردیده و اجازه او جایی است که عمل صالحی با توجه به ظرفیت‌های نخبگان موجود جامعه، تحقّق یافته و مورد رضایت و تأیید ولی امر قرار ‌گیرد

ولایت‌مداری و پیشرفت سیاسی

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

دانلود پروژه تحقیق بررسی عوامل تغییر رفتار درون خانوادگی کودکان

یکشنبه 95/3/16 8:13 عصر| | نظر

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود پروژه تحقیق بررسی عوامل تغییر رفتار درون خانوادگی کودکان دبستانی در سال اول ورود به مدرسه در word دارای 58 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود پروژه تحقیق بررسی عوامل تغییر رفتار درون خانوادگی کودکان دبستانی در سال اول ورود به مدرسه در word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود پروژه تحقیق بررسی عوامل تغییر رفتار درون خانوادگی کودکان دبستانی در سال اول ورود به مدرسه در word

فصل اول    
مقدمه    
اهمیت موضوع    
عوامل موثر در تغییر رفتار کودک    
وظایف والدین    
نقش مادر    
تغییر رفتار مناسب در کودک ( اصلاح کودک )    
صورتهای تغییر رفتار    
اگر خانواده در تغییر رفتار کودک وجود نداشته باشد    
تغییر رفتار در ایتام    
بیان مساله    
هدف کلی    
اهداف جزئی    
بیان فرضیه ها    
فصل دوم    
پیشینه تحقیق    
ورود کودک به مدرسه    
عوامل تغییر دهنده رفتار کودک    
خشونت در کودکان در ابتدای ورود به مدرسه    
رشد شخصیت کودک    
تربیت و بازسازی کودکان    
متغیر های مستقل     
متغیر وابسته : تغییر رفتار درون خانوادگی    
فصل سوم    
روش تحقیق     
روش نمونه گیری     
روش جمع آوری اطلاعات     
دلایل ترس کودک از مدرسه    
دلایل ترس کودک را از بین ببرید    
ضرورت اجرا    
اهداف    
موارد ارزیابی     
پرسشنامه    
منابع     

بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود پروژه تحقیق بررسی عوامل تغییر رفتار درون خانوادگی کودکان دبستانی در سال اول ورود به مدرسه در word

1 – ماهنامه راهنما شماره‌ی  19 و 18 مرداد شهریور ماه 1382 ، چاپ شرکت ایثار

2 – راهنمای پوران و مادران ( شیوه های برخورد بانوجوانان جلد اول ، تالیف محمد علی سادات ، نشر دفتر فرهنگ اسلامی

چاب پنجم

3 – پرورش مذهبی و اخلاقی کودکان ، دکتر علی قائمی ، انتشارات امیری ، چاپ بهرام شهریور 1370

4 – ماهنامه بصیریت دانش آموز بسیجی ، شماره‌ی  3 ، آبان ماه 1382 ، چاپ میثاق

منابع و ماخذ

مباحث اجتماعی اقتباس از خبرهای مجلس و پژوهش

مبانی جامعه شناسی – حمید خضر نجات – 1371 – چاپ اول

جامعه شناسی ارزش ها – پرویز مانعی –

رفتارهای بهنجار و هنجار . دکتر شکوه نوابی نژاد – چاپ چهارم – 1373 انتشارت انجمن اولیا و مربیان جمهوری اسلامی ایران

فصلنامه می آییند – تابستان 1382 – شماره

فصلنامه می آیند – زمستان 1379 – شماره

فرهنگیان بسیجی – پیش شماره –

سلسله رهنمودهای موضوعی – دشمن شناسی سخنرانی مقام معظم رهبری

سازمان عقیدتی سیاسی وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح – 1381 چاپ اول

مباحث اجتماعی – مفاسد اجتماعی – گرد آورنده : مرتضی حسینیان –

اطلاعات هفتگی – شماره ی 16 –

لغت نامه دهخدا ، واژه ای ارزش

بصیرت ماهنامه سیاسی فرهنگی اجتماعی شماره 3 آبان 1382 . 

مقدمه

کاربرد روشهای تحقیق همیشه مورد توجه دانشمندان و اندیشمندان بوده و می باشد. از زمانی که انسان به شناختن خود نایل آمد، تمام تلاش خود را در زمینه شناخت دیگران ، اجتمات و معضلات اجتماعی انجام داده و می دهد و برای شناختن معضلات  اجتماعی ابتدا باید معضلات خانوادگی را شناخت زیرا فرد از آنجا شروع به رشد می کند و آن اولین اجتماعی ( هر چند کوچک) است که کودک در آن پا گرفته و تربیت او از آنجا آغاز می شود

 پژوهشگر این تحقیق سعی به این دارد علل وعوامل تغییرات رفتار کودکان دبستانی را در درون خانواده در هنگام ورود به مدرسه بررسی کند  به این دلیل که کودکان بسیاری با ورود به  مدرسه تغییرات چشم گیری در رفتارشان مشاهده می شود واین مسئله گاهی برای همیشه یا تا مدتهای زیادی ادامه می یابد و اگر تغییرات رفتار در زمینه های منفی  از قبیل انزوا طلبی، قدرت طلبی بجا و ; باشد تاثیرات بسیار مخربی را در زندگی  آنان و اطرافیان آنها خواهد گذاشت

هر کس که درباره کودکان مطالعه می کند، خواه دانشمند خواه  متخصص با مسائل بنیادی خاصی روبرو می شود، بعضی از سوالها قرنهاست که از طریق فیلسوفان، خداشناسان و مربیان، مطرح شده است. برای اغلب این سوالها جواب (درستی) وجود ندارد. در عین حال دیدگاههای متفاوت نمایانگر فرضهای متفاوت در مورد اهمیت انسان و چگونگی تفسیر اطلاعات موجود است

 عوامل محیطی تعیین کننده رفتار در برابر عوامل زیست شناختی: یکی از مسائل اساسی که برای روان شناسان رشد مطرح می شود و اهمیت نسبی عوامل تعیین کننده محیطی رفتار است در برابر عوامل تعیین کننده زیستی این موضوع همان مجادله معروف بین در طبیعت و تربیت است. بعضی از دانشمندان معتقدند که غالب رفتارهای انسان از طریق ترکیب ژنیتیکی فیزیولوژیکی و عملکرد عصبی او هدایت می شود

 از سوی دیگر، دانشمندان  به تاثیر محیط فیزیکی و اجتماعی در الگوهای رشد تاکید می  کنند. آنها معتقدند که کودکان به مردم و اشیاء اطرافشان واکنش نشان میدهند و تغییرات ناشی از رشد تا حد زیادی حاصل تجربه است براساس این دیدگاه علت اینکه بن کودکان از لحاظ عملکرد در آزمونهای هوش تفاوتهایی وجود دارد این است که در وحله نخست همه آنان محرکهای شناختی و امکانات یادگیری مشابهی در اختیار ندارند

 از  این رو  موادی که تجارت آموزشی مناسبی فراهم می کند قاعدتا به پیشرفتهایی در عملکرد در همه کودکان مختلف نائل خواهند شد. بسیاری از دانشمندان مدعی اند که از هیچ طریقی نم یتوان متغیر های محیطی و زیست شناختی را از هم جدا کرد

یا یکی را به دیگری ترجیح داد، زیرا هر دو از لحظه تولد ( و شاید قبل از تولد) در هم تاثیر می گذارند. این دانشمندان گاه از تبادل میان انسان و محیط حرف می زنند. کودکی که بسیار پرخاشگر است احتمالا از هنگام تولد از لحاظ زیست شناختی گرایش به فعال بودن یا برونگرا بودن داشته است . شاید والدینش در واکنش به پرخاشگری او ثبات قدم نداشته اند یا او را زده اند و بدین ترتیب پرخاشگری او افزایش یافته است

 این تحقیق برای استفاده  معلمان دبستان همچنین والدین کودکان دبستانی و مشاورین می تواند مفید واقع شود، چرا که بسیاری از دست اندر کاران در این امور که از آن جمله مربیان و اولیا نیز می باشند یا اطلاعی در این موارد ندارند ویا آگاهی های ایشان بسیار اندک و یانادرست می باشد و این خود می تواند موجب تربیت غلط و یا غافل  گشتن از مسائل بسیار پیرامون کودکان گردد. برای مثال طفلی که پایه دبستانی می گذارد او را می تون به این دلیل که به جامعه وارد نشده است ر به نوزادی تازه تولد یافته تشبیه کرد که چشم به جهانی می گشاید که غیر از خود او، افراد زیادی زندگی می کنند، آنها در محیطی وسیعتر، پرتکایوتر و به مراتب دارای تنشهای بیشتر در کنار هم ساعاتی طولانی را سپری می کنند،  و در همین لحظات و ساعات  در کنار همسالان بودن است که بسیاری از آموخته های خوب و بد در خانواده ها به دیگران منتقل می شود و البته این طبیعی است چرا که هر خانواده، فرهنگ و نوع تربیت خاص خود را دارد و نا خواسته آن را فرزندان خود نیز انتقال و آموزش می دهد و کودک نیز با تربیت پرورش یافته خود، یادگیر یهای خویش را با رفتارش به همسالانش می آموزد

آنگاه طفل در خانواده رفتاری را بروز می دهد گهگاه موجب تعجب و ناباوری والدین می گردد و آنها در مورد رفتارهای (بخصوص منفی او از خود می پرسند که چرا و چگونه چنین رفتار و عملی از فرزندشان سرزده است و در مورد رفتارهای منفی) او مستاصل از گستاخیها و سوء رفتار و ادب کودک به دنبال راهی برای جلوگیری یا رفع آن هستند . البته در مورد تغییر رفتار کودکان، شیوه و نحوه برخورد معلم و نظام آموزشی مدارس می تواند تاثیر گذار باشد

  به نظر پژوهشگر برای تقویت رفتارهای مثبت  به وجود آمده و کاهش رفتارهای منفی چاره آن است که والدین و همچنین افرادی که در آموزش و پرورش و تربیت کودکان نقش دارند، مطالعات و آموزشهای لازم را ببینند و تحقیقات لازم را انجام دهند تا با پیش بینی های لازم و آموزشهای صحیح و تربیتی درست فرزندشان  را به این محیط بسپارند (پاول هنری، ماسن، و جمعی از نویسندگان، 1382 ، ص 10 تا 12)

یکی از دیدگاههای متضاد اولیه درباره تعلیم و تربیت ، نظری است که روسو  ارائه می دهد او می گوید

بگذارید تا کودکی در فرزندان شما شکوفا شود. قبل از اینکه مناسبترین تربیت اخلاقی را برایشان انتخاب کنیم باید از تمایل فردی آنان کاملا آگاه شویم. هرذهنی قالبی دارد که باید بر اساس همان قالب ذهنی کنترل شود به شرطی زحمات شما حاصل دارد که به همین شیوه کودک را کنترل کنید، نه به شیوه ای دیگر ای خردمند در طبیعت تامن کن، پیش از اینکه به شاگردت چیزی بگویی خوب در او تامل کن. ابتدا ماهیت شخصیتش را آزاد بگذار تا خود را نشان دهد او را تحت فشار نگذارد تا بتوانی ا را همان طور که هست ببینی

اهمیت موضوع

پژوهشگر موضوع تحقیق را از این نظر مهم می داند که با یافتن  علل تغییرات رفتار کودکان در درون خانواده پس از ورود به محیط مدرسه می توان از بروز رفتارهای منفی آنها جلوگیری کرد و رفتار های مثبت آنها را تقویت نمود

به این طریق می توان کمک شایانی به پیشرفت آنها در زندگی اجتماعی واثرات آن در زندگی اطرافیانشان در حال  و آینده نمود

حال باید دانست و بررسی نمود زمانی که متغیر ها و عوامل نا خواسته زیادی در محیط وجود دارند و کنترل آنها برای فرد که همان ولی آموزگارمی باشد لازم است تا آنجا که امکان دارد سعی نمائیم میزان خطا پذیری و اشتباه را در کودکان کاهش داده و یا از بین ببریم

همانطور که واقفیم محیط پر از تنش ها و عوامل ناخواسته بسیاری است وبه آن دلیل که کنترل و جلوگیری از بروز عوامل کاری بس دشوار و تا حدی ناشدنی است بنابر این ناگزیر هستیم تاکار تعلیم و تربیت را به درستی انجام دهیم تا عوامل مثبت بر عوامل منفی غلبه کند و کودک درست تربیت شود. ( سیف _ علی اکبر، 1379، ص )

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

دانلود پروژه مقاله «مُثُل» در نگاه شیخ اشراق و تطبیق اجمالى آن ب

یکشنبه 95/3/16 8:13 عصر| | نظر

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود پروژه مقاله «مُثُل» در نگاه شیخ اشراق و تطبیق اجمالى آن با اندیشه افلاطون در word دارای 42 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود پروژه مقاله «مُثُل» در نگاه شیخ اشراق و تطبیق اجمالى آن با اندیشه افلاطون در word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود پروژه مقاله «مُثُل» در نگاه شیخ اشراق و تطبیق اجمالى آن با اندیشه افلاطون در word

چکیده  
مقدّمه  
تعریف  
الف) مُثل در لغت  
ب) مُثل در اصطلاح  
چیستى (حقیقت) مُثل  
الف) حقیقت مُثل در نگاه افلاطون  
ب) حقیقت مُثل در نگاه شیخ اشراق  
برخى نام‏هاى دیگر مُثل  
ادلّه وجود مثل  
ادلّه شیخ اشراق بر وجود مُثل  
1 ادلّه عقلى  
2 دلیل شهودى  
3 اشارات و تأییدات نقلى و وحیانى  
جایگاه مُثل در نظام هستى  
نگاه شیخ اشراق به مُثل در نظام هستى  
1 چینش و ترتیب کل هستى  
2 ارتباط مُثل با خداى متعال  
3 ارتباط مُثل با مبادى عالیه وجود  
4 ارتباط مثل با یکدیگر  
5 ارتباط مُثل با مراتب پایین‏تر وجود  
دامنه شمول مُثل افلاطونى  
الف) دیدگاه شیخ اشراق  
ب) نگرش افلاطون  
ج) نگاه افلاطون به مُثل در نظام هستى  
تشکیک در مُثل از نگاه افلاطون  
جمع‏بندى (تطبیق اجمالى نظریه مُثل در دیدگاه شیخ اشراق و افلاطون)  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود پروژه مقاله «مُثُل» در نگاه شیخ اشراق و تطبیق اجمالى آن با اندیشه افلاطون در word

ـ آشتیانى، سید جلال‏الدین، شرح مقدّمه قیصرى بر فصوص‏الحکم، چ سوم، تهران، امیرکبیر، 1370

ـ استیس، والتر ترنس، تاریخ انتقادى یونان، ترجمه یوسف شاقول، قم، دانشگاه مفید، 1385

ـ افلاطون، دوره آثار، ترجمه محمدحسن لطفى، تهران، خوارزمى، بى‏تا

ـ بهبهانى، على‏نقى بن احمد، عیار دانش، تهران، بنیان، 1377

ـ حسینى بحرانى، سیدهاشم، البرهان فى تفسیرالقرآن، بیروت، مؤسسه البعثه، 1419ق

ـ حییم، حسن، فرهنگ معاصر دوجلدى انگلیسى ـ فارسى، تهران، فرهنگ معاصر، 1999م

ـ سبزوارى، ملّاهادى، شرح‏المنظومه، تعلیق حسن حسن‏زاده آملى، قم، ناب، 1413ق

ـ سهروردى، شهاب‏الدین: مجموعه مصنّفات، تصحیح هانرى کربن، تهران، انجمن فلسفه ایران، 1397ق

ـ شیرازى، قطب‏الدین، شرح حکمه‏الاشراق، اهتمام عبداللّه نورانى و مهدى محقق، تهران، دانشگاه تهران، 1380

ـ طباطبائى، سید محمّدحسین، بدایه الحکمه، تحقیق عباس‏على زارعى سبزوارى، چ هیجدهم، قم، مؤسسه نشر اسلامى، 1422ق

ـ ـــــ ، نهایه‏الحکمه، تحقیق عباس‏على زارعى سبزوارى، قم، مؤسسه نشر اسلامى، 1420ق

ـ عروسى حویزى، عبدعلى، تفسیر نورالثقلین، تحقیق سیدعلى عاشور، بیروت، مؤسسه التاریخ العربى، 1422ق

ـ کاپلستون، فردریک: تاریخ فلسفه، ج 1، ترجمه سید جلال‏الدین مجتبوى، چ سوم، تهران، علمى و فرهنگى / سروش، 1375

ـ مصباح، محمّدتقى، آموزش فلسفه، چ دوم، تهران، سازمان تبلیغات اسلامى، 1379

ـ ـــــ ، تعلیقه على نهایه‏الحکمه، قم، در راه حق، 1405ق

ـ مطهّرى، مرتضى، مجموعه آثار، چ هفتم، تهران، صدرا، 1381

ـ ملّاصدرا (صدرالدین محمّدبن ابراهیم شیرازى)، الشواهد الربوبیه، حواشى ملّاهادى سبزوارى، مقدّمه، تصحیح و تعلیق سید جلال‏الدین آشتیانى، چ سوم، قم، دفتر تبلیغات اسلامى، 1382

ـ ـــــ ، الحکمه المتعالیه فى الاسفار العقلیه الاربعه، چ چهارم، بیروت، دار احیاءالتراث العربى، 1410ق

ـ ـــــ ، تفسیر القرآن الکریم، چ دوم، قم، بیدار، 1373

- Advanced learner’s Dictionary, Oxford, new ed,

چکیده

طرح «نظریه مُثُل» و حضور تأثیرگذار آن در مباحث گوناگون فلسفى، مستند به افلاطون است و به دلیل آنکه دایره هستى را گسترده‏تر ترسیم مى‏کند و از وجود موجوداتى با صفاتى ویژه سخن مى‏گوید، در دوره‏هاى گوناگون فلسفى و تاریخى موضوع گفت‏وگو بوده است

یکى از طرف‏داران این نظریه شیخ اشراق، شهاب‏الدین سهروردى است که جایگاهى تعیین‏کننده به مُثل در نظام هستى‏شناختى خود مى‏دهد و مى‏کوشد از سویى با ارائه ادلّه‏اى متقن وجود این عالم را اثبات کند و از سوى دیگر، با تبیین روشن نسبت این عالم با مراتب وجودى مافوق و مادون آن، چهره‏اى معقول‏تر و پذیرفتنى‏تر در قیاس با تبیین افلاطون به آن ببخشد

مقاله حاضر کاوشى است در چیستى مُثل از نگاه افلاطون و شیخ اشراق؛ ادلّه‏اى که شیخ اشراق براى اثبات عالم مُثل ارائه کرده است، و نیز جایگاهى که مُثل در نظام هستى‏شناختى این دو متفکر دارد. از آنجا که مقصود اصلى نگارنده، بررسى نگاه سهروردى به مُثل بوده است، دیدگاه افلاطون نیز به اجمال کانون توجه قرار گرفته است تا اشتراکات و تفاوت‏ها بهتر خود را نمایان کند

کلیدواژه‏ها: مُثل، نظریه مُثل، افلاطون، شیخ اشراق، سهروردى، نظام هستى‏شناختى

 

مقدّمه

نظریه مُثل، یکى از علل اصلى شهرت افلاطون، به دلیل محتوا و مدعایش از همان زمان طرح کانون توجه دانشوران بوده است؛ هم مخالفانى جدى داشته و هم موافقانى سرسخت. در میان اندیشه‏وران اسلامى نیز از هر دو گروه موافق و مخالف، نمایندگان بسیارى مى‏توان دید. شیخ شهاب‏الدین سهروردى یکى از طرف‏داران جدى این نظریه است که به رغم نقاط اشتراک بسیار با افلاطون، در مواردى نیز با وى اختلاف دارد؛ در نتیجه، عالم مُثلى که او به تصویر مى‏کشد متفاوت با تصویر افلاطونى این عالم است

براى مقایسه این دو نگاه، نخست باید دید اساسا «مُثل» چیست و حقیقت آن نزد دو اندیشمند مزبور کدام است؛ آن‏گاه، از ادامه وجود این عالم، و نسبت آن با سایر موجودات هستى سراغ گرفت و سرانجام اشتراکات و تفاوت‏هاى این عالم در نگاه افلاطون و شیخ اشراق را مرور کرد

 

تعریف

الف) مُثل در لغت

واژه مُثل، جمع «مثال» و برگرفته از کلمه ایده (Idea) است. ایده به معناى تصور، مفهوم ذهنى، اندیشه، خیال، عقیده، نظر، گمان، نیت، مقصود، معنا، آگاهى، نقشه کار، طرح، طرز فکر و نمونه واقعى به کار رفته است.1 ایده یا ایدوس (eidos) یک واژه قدیمى یونانى است که در عربى به «مثال» ترجمه شده،2 و در کاربرد عمومى به معناى «مفهوم ذهنى» است؛ چنان‏که گاهى مى‏گوییم: «این فقط یک تصور است، نه [لزوما] چیز واقعى.»

ب) مُثل در اصطلاح

هنگامى که افلاطون از مُثل یا صور سخن مى‏گوید، اشاره‏اش به محتوا و مرجع عینى مفاهیم کلى ماست. ما در مفاهیم کلى خود، ذوات عینى را درک مى‏کنیم، و افلاطون درباره این ذوات، اصطلاح «مُثل» را به کار مى‏برد؛ گرچه در برخى محاورات، براى نمونه در مهمانى، واژه مثال به کار نمى‏رود و به جاى آن از واژه «معنا» استفاده مى‏شود.4 در جمهورى، افلاطون فرض کرده است که هرگاه شمار بسیارى از افراد نام مشترکى داشته باشند، داراى مثال یا صورتى مطابق نیز خواهند بود.5 کلى، طبیعت مشترک یا کیفیتى است که در مفهوم کلى، مثلاً زیبایى، دریافته مى‏شود. مفاهیم کلى، تنها مفاهیم ذهنى نیستند؛ بلکه در آنها ذواتى عینى را درک مى‏کنیم

به نظر برخى دانشوران7 نخستین کسى که در اصطلاحات فلسفى، واژه «مثال» را به کار برده، افلاطون است. اینان معتقدند او مُثل را به اعتبار یکى از معانى لغوى‏اش (نمونه) درباره سلسله حقایقى غیرمادى که خود قایل بوده، و امروز در میان ما به نام «مثل افلاطونى» معروف شده، به کار برده است

چیستى (حقیقت) مُثل

چیستى مُثل از دو منظر قابل بررسى است: یکى در نگاه افلاطون، و دیگرى از دیدگاه شیخ اشراق

الف) حقیقت مُثل در نگاه افلاطون

بنابر آنچه از لابه‏لاى آثار و گفته‏ هاى افلاطون فراچنگ مى‏آید،8 آنچه ما در جهان محسوسات مى‏بینیم در واقع، مظاهر و سایه‏هایى از یک سلسله حقایق ماورایى‏اند که در جهان ماده و طبیعت و زمان و مکان نیستند؛ بلکه در عالمى مجرّد از زمان و مکان قرار دارند و زوال‏ناپذیر و جاویدند. این در حالى است که اشیاى محسوس دستخوش دگرگونى دایمى‏اند؛ همواره در حال شدن (صیرورت) هستند و سرانجام آنها فساد و نابودى است

به تعبیرى، جهان واقع و عینیت‏ها (آنچه خارج از ذهن آدمى است) به دو بخش جهان صور یا مثل، و جهان سایه‏هاى مثل تقسیم مى‏شود. رابطه آنچه در عالم ماده و سایه‏ها قرار دارد با آنچه در عالم مثل جاى گرفته، چنان است که گویى موجودات عالم محسوس، روگرفتى از موجودات عالم معقول و مجرّدند و بدون آنها نه موجود مى‏شوند و نه مى‏توانند به بودن خود ادامه دهند.9 هریک از مثل که در عالم ماوراى مادى خود زندگى مى‏کند، جدا از دیگر مثال‏ها و جدا از ذهن و اندیشه هر متفکرى وجود دارد.10 به دلیل آنکه هر مثالى، فرد کامل نوع مادى ویژه خود است، بالفعل داراى همه کمالات ممکن آن نوع، و عهده‏دار تدبیر و تحریک افراد مادى ناکامل نوع مزبور از قوّه به فعلیت و از نقص به کمال ـ در دو قالب حرکت جوهرى و حرکات عرضى ـ است

افلاطون چگونگى ارتباط اشیاى عالم محسوس با موجودات عالم مُثل را در کتاب هفتم جمهورى با استفاده از تمثیل مشهور غار به تصویر مى‏کشد

ب) حقیقت مُثل در نگاه شیخ اشراق

اندیشه‏وران اسلامى تفاسیر فراوانى را درباره نظریه مُثل افلاطون ارائه کرده‏اند. آنان بسته به مشرب فکرى و ذوقى خود، برداشت و نگرشى ویژه نسبت به عالم مُثل عرضه مى‏کنند، و بالطبع، هریک، نگرش خود را تفسیر صحیح نظریه مُثل، و نگرش‏هاى دیگر را نادرست مى‏داند. با توجه به عنوان و موضوع این مقاله، ما در اینجا دیدگاه شیخ اشراق را مطرح مى‏کنیم؛ هرچند دیدگاه‏هاى دیگرى نیز در این‏باره مطرح شده است

سهروردى به پیروى از برخى بزرگان حکمت همچون انباذقلس، هرمس و فیثاغورس معتقد است هریک از انواع مادى و جسمانى مثالى در عالم عقل دارد و این مثال، نورى مجرّد از ماده، قائم به ذات و تدبیرکننده نوع و حافظ آن است که در زمان و مکان جاى ندارد. این صورت (مثال) بسیط، همانند روح براى صورت نوعیه جسمانى است و صورت جسمانى، حکم سایه و پرتو را براى آن نور پرفروغ دارد

هر مثالى، «کلىِ» نوع مربوط به خود است؛ البته نه کلى به معناى منطقى، بل یا به این معنا که نسبت این مثال ـ که همانا ربّ نوع است ـ به همه افراد و اشخاص نوع مادى خود على‏السویه است و عنایت و دوام فیضش به همه افراد به گونه یکسان تعلق مى‏گیرد؛ یا به این معنا که هر رب‏النوعى اصل و سرمنشأ نوع مربوط به خود است؛ و یا به این معنا که رب‏النوع داراى مقدار، بُعد و جهت نیست؛ چنان‏که درباره عقول و نفوس هر گاه تعبیر «کلى» به کار مى‏رود همین معنا اراده مى‏شود. کلى درباره رب‏النوع (مثال) به معناى تصورى که فرض صدق آن بر کثیرین امتناع نداشته باشد نیست. هر مثالى (رب‏النوع) داراى وجود و ذاتى متشخص است که بر هیچ چیز دیگرى غیر از خودش صدق نمى‏کند. به این ترتیب، هرگز بر رب‏النوع که موجودى جزئى و مجرّد است نمى‏توان حکم به کلى یا مادى بودن کرد

دیگر آنکه با توجه به شدت و درجه وجودى بالاتر مثال و اینکه هرگز موجود سافل براى موجود عالى غرض نمى‏شود، وجود رب‏النوع به دلیل وجود موجودات سافل مورد تدبیر آن مثال نیست. همچنین ارباب انواع همگى بسیط‏اند، هرچند صور و افراد تحت نوع آنها مرکب باشند؛ زیرا شرط مماثلت، مشابهت از همه جهات نیست و در صورت مماثلت از همه وجوه، اساسا مثال و ممثّل یکى و عین هم خواهند شد و تعدّد و دوگانگى در کار نخواهد بود. به همین‏روى، لازم است ممثل از جهتى مخالف و از جهتى دیگر مطابق مثال باشد تا هم تعدّد و هم جهت مماثلت پدید آید

نتیجه دیگر آنکه از نیازمندى صورت نوعیه مادى به ماده‏اى که در آن حلول، و به آن قیام کند، نیازمندى مثال آن نوع به آن ماده لازم نمى‏آید؛ زیرا مثال نورى به دلیل کمال ذاتى‏اش بى‏نیاز از قیام به محل است؛ در حالى که صورت جسمانى ناقص، و فاقد کمال ذاتى مثال خود است

نکته‏اى مهم: چنان نیست که در عالم مُثل، خودِ حیوانیت یک مثال، و براى نمونه دو پا داشتن آن حیوان یا هر ویژگى دیگر آن هر کدام مثالى داشته باشند؛ بلکه هر آنچه از کمالات و ویژگى‏ها که در یک نوع یافت مى‏شود، همگى به وجود واحد و بسیط موجود عقلى موجودند. براى نمونه چنین نیست که مُشک خودش وجودى داشته باشد و بویش وجودى دیگر. ظل و رشحه هر موجود نورى عقلى نیز که در عالم ماده موجود مى‏شود، با همه آن ویژگى‏ها وجود مى‏یابد و مشک همراه با بوى خود، و شکر همراه با شیرینى‏اش موجود مى‏شود

آنچه از گفته‏هاى دو پهلو که در کلام پیشینیان است نیز بایستى بر آنچه گفته شد حمل شود؛ زیرا پیشینیان انکار نمى‏کنند که کلیات، امورى ذهنى‏اند و به دلیل تشخص وجود خارجى نمى‏توانند در عالم عین موجود شوند. به همین‏روى، معناى سخن ایشان که «در عالم عقول انسان، کلى وجود دارد» تحقق کلى منطقى به معناى «المحمول على کثیرین» نیست؛ بلکه ـ چنان‏که پیش‏تر هم گذشت ـ به معناى داشتن نسبت مساوى رب‏النوع با افراد مورد تدبیر آن است. در واقع، آن مثال اصل و منشأ آن افراد، مستلزم همه احوالات آنها، و گویى کل آن افراد است. با همه عنایتى که رب‏النوع به نوع (و افراد آن) دارد، ارتباط آن با افراد نوع، ارتباط تعلق و حلول در آنها نیست، به گونه‏اى که از ترکیب آن با بدن فردى از نوع، شخص یا نوع واحد حاصل آید؛ بلکه خود رب‏النوع به تنهایى (و با وجود بسیطش) نوع است

سرانجام اگر کسى چون هرمس مى‏گوید: «ذاتى روحانى، معارف را به من القا کرد؛ از او پرسیدم: کیستى؟ گفت: من حقیقت کامل و تامّ تو هستم»، این گفته را نباید حمل بر این کرد که رب‏النوع ما چیزى همانند ماست

برخى نام‏هاى دیگر مُثل

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
   1   2   3   4   5   >>   >