دانلود پروژه مقاله باور و حیث التفاتى در word
یکشنبه 95/4/6 2:47 صبح| | نظر

دانلود پروژه مقاله باور و حیث التفاتى در word دارای 42 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود پروژه مقاله باور و حیث التفاتى در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود پروژه مقاله باور و حیث التفاتى در word
چکیده
مقدمه
حذفگرایى77
الف. دیدگاه اول
اشکالات رفتارگرایى
ب. کارکردگرایى
ب. دیدگاه دوم
باور و آگاهى
حیث التفاتى
متعلق باور
نسبت میان حیث التفاتى و آگاهى
باور و معرفت
نتیجه
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود پروژه مقاله باور و حیث التفاتى در word
- ابن سینا، الشفاء، الهیات، با تحقیق ابراهیم مدکور، (قم، کتابخانه آیتالله نجفى، 1404 ق)؛
- ـــــ، النفس، تحقیق حسن حسنزاده آملى، (قم، مرکز النشر، 1375)؛
ـ ـــــ، التعلیقات، تحقیق ابراهیم بدوى، (قم، مرکز النشر، بىتا)؛
- ـــــ، المبدأ و المعاد، (تهران، موسسه مطالعات اسلامى دانشگاه مکگیل با همکارى دانشگاه تهران، 1363)؛
ـ خاتمى، محمود، فلسفه ذهن، (تهران، جهاد دانشگاهى، 1381)؛
ـ طباطبائى، سید محمّدحسین، نهایهالحکمه، با تصحیح و تعلیقه غلامرضا فیاضى، (قم، انتشارات مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، 1378)؛
ـ طوسى، خواجه نصیرالدین، تعدیل المعیار فى نقد تنزیلالافکار، به اهتمام مهدى محقق و توشىهیکو ایزتسو، (تهران، 1353، بىتا)؛
ـ طهانوى، على، کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، (بیروت، مکتبه لبنان، 1996 م)؛
ـ رازى، قطبالدین، الرسالهالمعموله فى التصور و التصدیق، ضمن رسالتان فیالتصور و التصدیق، تحقیق مهدى شریعتى، (قم، اسماعیلیان، 1416 ق)؛
- مصباح، محمّدتقى، آموزش فلسفه، (تهران، سازمان تبلیغات اسلامى، 1372)؛
ـ مطهّرى، مرتضى، مجموعه آثار، (تهران، صدرا، بىتا)، ج 9؛
ـ میرزاهد هروى، شرح رسالهالمعموله فى التصور و التصدیق و تعلیقاته، تحقیق مهدى شریعتى، (قم، مکتبه الشهید شریعتى، 1420 ق)؛
- Brentano, Franz, Psychology from an Empirical Standpoint. Translated by Antos C. Rancurello, D. B. Terrell and Linda L. McAlister. London: Routledge,
- Routledge Encyclopedia of philosophy: London and New York: Routledge,1998, vol. 4, pp. 816-
- Dummett, Michael, Origins of Analytical Philosophy, Harvard University Press,
- Moser, Paul .k, Moulder, trout, The Theory of Knowledge, New York: Oxford,
- Moser, Paul .k, Human Knowledge, New York, Oxford, Oxford University, 1995؛
- Timothy OConnor and David Robb (ed), philosophy of mind: contemporary readings, Edted by Routledge,
- Lycan, William G. (ed), Mind And Cognition: A reader, Blackwell, 1989؛
- The Stanford Encyclopedia of philosophy, (Fall 1999 Edition) Edward N. Zalta
- Philosophy of mind, edited by timothy o connor and david robb, London and New York, Routledge,
- Audy, Robert, Epistemolgy, Routledge, London and New York,
- Dennett, Daniel, The Intentional Stance. Cambridge, Mass.: M.I.T. Press,
- Pollock, John L. & Cruz, Joseph, Contemporary Theories of Knowledge, second Edition, Roeman and littlefied,
- Oxford Studies in Ancient Philosophy, (ed) Julia Annas, Claredon press, 1992, vols 5 and
چکیده
در مورد «باور» چند پرسش مهم مطرح است: نخست اینکه «باور» چیست و آیا اصولا چیزى به نام «باور» وجود دارد یا نه؟ دوم اینکه باور داراى چه ویژگىهایى است؟ سوم اینکه باور و معرفت چه نسبتى با هم دارند؟ و سرانجام اینکه منظور از «باور» چیست؟
در پاسخ به پرسش نخست، دو دیدگاه مهم مطرح است: رفتارگرایى و کارکردگرایى. هرچند این دو مباحثى متافیزیکى هستند، اما چالشهاى معرفتى مهمى به وجود مىآورند. مهمترین ویژگى «باور»، حیث التفاتى آن است که پیشینه آن به ابنسینا باز مىگردد. این بحث را، که بعداً برنتانو احیا نمود، امروزه در فلسفههاى تحلیلى و «فلسفه» ذهن مورد توجه جدّى قرار گرفته است
در باب نسبت میان «باور» و «معرفت»، دستکم چهار دیدگاه مهم مطرح است که عبارتند از: انکار وجود چیزى به نام «باور» (دیدگاه رفتارگرایان)، نفى تلازم میان باور و معرفت، جداانگارى ساحتهاى باور، و معرفت و تلازم آن دو
کلید واژهها
باور، حذفگرایى، کارکردگرایى، حیث التفاتى، آگاهى، معنا، فهم، صدق و معرفت
مقدمه
بر حسب تحلیل سنتى، معرفت 65 تحلیل مىشود به باور،66 صادق،67 موجّه68 بدین معنا که باور، صدق و توجیه شرایط ضرورى آن به شمار مىآید. بنابراین، اگر به چیزى معرفت داشته باشیم، نخست باید آن را باور کنیم و آن چیز باید صادق نیز باشد و سرانجام اینکه باید توجیه داشته باشد؛ همچنان که معرفت و یقین ـ به معناى خاص آن ـ در فلسفه و منطق اسلامى نیز مشابه آن تعریف شده است
آنچه در معرفتشناسى عمدتاً مورد بحث بوده، ماهیت توجیه، صدق و منابع معرفت و مباحث همانند آن است. تنها پس از انتشار مقاله معروف ادموند گیتیه بود که بحث دیگرى وارد این عرصه گردید و آن کفایت و عدم کفایت تحلیل مزبور است.69 اما بحث از باور، که آن نیز از عناصر و مؤلّفههاى معرفت است، چندان مورد توجه قرار نگرفته و به نحوى امرى بدیهى و بىنیاز از تبیین و تفسیر تلقّى شده است. به همین دلیل، در میان فیلسوفان غربى، معمولا کسى به ماهیت و چیستى باور نپرداخت؛ چنانکه در حوزه فلسفه و منطق اسلامى نیز حکم به همین منوال است. در آنجا معمولا اصطلاحاتى همچون اذعان، اعتقاد، حکم و تصدیق به کار رفته، اما تعریفى از آنها و کارکردشان صورت نگرفته است. در این باب، تنها رویکرد برخى از متکلّمان درخور توجه است، اما نه از منظر معرفتى، بلکه به انگیزه دیگرى. آنان که دغدغه ایمان دینى داشتهاند، کوشیدهاند رابطه ایمان و باور را تبیین نمایند. بدین منظور، به این مقوله پرداختهاند، اما چون رویکرد کلامى دارند، مباحث آنها نمىتواند چندان راهگشاى این بحث باشد
اما در غرب، به دنبال پیشرفتهاى علم، بخصوص علوم شناختى و تلاش در جهت علمىسازى معرفت، تلاشهایى براى تبیین «باور» نیز صورت گرفته است که همچنان تداوم دارد و از این رهگذر، مسئله «باور» و نقش آن در نگرش و کنش آدمى نیز اهمیت یافته است. به دنبال آن، امروزه از معرفتشناسى به «باورشناسى»70 نیز تعبیر مىشود.71 این امر به خوبى گویاى اهمیت و سمت و سوى جدید آن در میان معاصران است، در عین آنکه حاکى از پیوند نزدیک آن با فلسفه ذهن و علمالنفس است
در نتیجه، درباب باور دیدگاههایى مطرح شده است که هر یک آثار و نتایج خاصى دارد؛ همانگونه که در باب سایر مؤلّفههاى معرفت نیز اینگونه است. نتیجه برخى از این دیدگاهها، حذف قید «باور» از هندسه سه ضلعى معرفت است؛ مثل گونههایى از رفتارگرایى. این دیدگاه، که طیف وسیعى را تشکیل مىدهد، با استفاده از دستاورهاى علم و نتایج آن، اتفاق نظر دارد که معرفت مىتواند موجود باشد، بى آنکه باورى ـ به معناى سنّتى آن ـ لازم باشد. اما گروه دیگر همچنان وجود باور را از شروط و عناصر لازم و ضرورى معرفت مىدانند. آنان باور را داراى ویژگىهایى مىدانند؛ مثل «حیث التفاتى» و «آگاهى». به نظر آنان، با استفاده از این ویژگىهاست که مىتوان نحوه معرفت انسان را تبیین کرد. در این باب، دیدگاههاى دیگرى نیز مطرح است؛ مثل دیدگاه جدایى ساحتهاى معرفت و باور یا دیدگاه منسوب به افلاطون که بر ناسازگارى باور و معرفت تأکید دارد
بنابراین، مىتوان دیدگاههاى مهم در باب باور را به چهار دیدگاه ذیل تقسیم نمود: یک دیدگاه، که منسوب به افلاطون است، بر دوگانگى هویت باور و معرفت و ناسازگارى آن دو تأکید دارد. دیدگاه دوم، که از سوى بسیارى همچون فیلسوفان و منطقدانان مسلمان پذیرفته شده است، و بعدها نیز افرادى همانند آیر73 از آن جانبدارى کردهاند، به تلازم میان باور و معرفت اعتقاد دارند. دیدگاه سوم، که آن نیز طرفدارانى دارد، بر جدایى ساحتهاى باور و معرفت اصرار دارد. اما آخرین دیدگاه، دیدگاه برخى نحلههاى رفتارگرایى است که وجود عنصرى به نام باور را برنمىتابند
به دلیل آنکه مسائلى همچون معنادارى، شناخت، ساز و کار فهم، کارکرد ذهن و مباحث مانند آن مىبایست حل گردد، مکاتب مزبور هر یک کوشیدهاند پاسخى براى این مسائل بیابند. از مهمترین مباحث دیگر، تبیین ویژگىهاى مهم ذهن و باور است. از اینرو، هر یک تلاش کردهاند ویژگىهاى مزبور، بخصوص «حیث التفاتى» را مطابق نظر خود تفسیر و تبیین نمایند؛ اصطلاحى که در میان فیلسوفان مسلمان نیز سابقه دیرینه دارد. در نتیجه، قرائتهایى از این اصطلاح ارائه گردیده است. قرائت سنّتى آن توسط ابنسینا مطرح گردید که در قرون وسطا نیز تداوم یافت، اما قرائت جدید آن از سوى فیلسوف استرالیایى فرانس برنتانو74 و شاگردان او در فلسفه تحلیلى75 و پدیدارشناسى76 عرضه شد که همچنان تداوم یافته و به بحث محورى در فلسفه تحلیلى مبدّل گشته است. اما مخالفان دیدگاه مزبور، کوشیدهاند تفسیر دیگرى از آن ارائه نمایند تا با دیدگاه آنان مبنى بر انکار وجود باور، به معناى سنّتى آن، سازگار باشد. این دیدگاه، که بیشتر جنبه متافیزیکى و منطقى دارد، بر آن است تا تفسیر فیزیکالیستى از آن ارائه نماید
حذفگرایى
از نظر هستىشناختى، دیدگاههاى مطرح شده در باب باور را مىتوان به طور کلى، به دو گروه عمده تقسیم نمود: دیدگاههایى که به حذف باور از سه ضلعى معرفت مىانجامد، و دیدگاههایى که معتقد به وجود باور و از این رهگذر، ضرورت آن براى معرفت، هستند
دیدگاه اول، که معتقد است باور و حالات مثل آن وجود ندارد، یا تفسیرى از آن ارائه مىدهد که به نادیده انگاشتن آن منتهى مىشود، مشتمل بر گرایشهایى است که وجه مشترک تمامى آنها مخالفت با نظریه دو ساحتى ذهن و بدن است. به تعبیر دیگر، در فلسفه غرب، در باب ذهن و حالات آن، از قدیمالایام سه دیدگاه کلى مطرح بوده است: یکى دیدگاه دکارت است که به جدایى ساحتهاى ذهن و بدن، یعنى «دوگانهانگارى78 نفس و بدن» معروف است.79 بر اساس آن، نفس و ذهن موجودیتى دارد و بدن موجودیت دیگرى. به نظر دکارت، فرایند «ادراک» حالتى است ذهنى که بازتابدهنده امرى بیرونى است. رفتار بیرونى انسان به نظر دکارت، حاکى از وجود حالت ذهنى و برنامهریزى شده خاصى است. این دیدگاه، که دلایل خاص خود را دارد، با چالشهایى مواجه گردید
دوم دیدگاه ایدهآلیستى است که از سوى افرادى همچون بارکلى80 ارائه گردید. برحسب این دیدگاه، آنچه اصالت و موجودیت دارد، ذهن و حالات آن است
سوم نظریه رئالیستى در باب ذهن است. این نظر، که چالش معرفتشناختى و هستىشناسانه جدیدى در باب باور ایجاد مىکند، معتقد است: ذهن و حالات آن ساحت وجودى ممتازى ندارد، یا اگر دارد دور از دسترس آدمى است. این دیدگاه، که از آن به «حذفگرایى» تعبیر مىکنند، مشتمل بر گرایشهایى است که از آن جمله مىتوان به نحلههاى ذیل اشاره نمود
الف. دیدگاه اول
رفتارگرایى81 در نیمه اول قرن بیستم شکوفا شد و فیلسوفان نامدارى همچون ویتگنشتاین، کارناپ و راسل طرفدار آن به شمار مىآمدند. پس از آنان، کواین، دیوید سون، آرمسترانگ و برخى از روانشناسان از چهرههاى شاخص دیگر آن هستند که مىتوان گفت: وجه مشترک تمام آنها بىتوجهى به نقش باور و تلاش براى فرو کاستن آن به امور کمّى همچون رفتار است. از این منظر، اندیشه و سایر حالات درونى انسان تعیینکننده نیست؛ آنچه مىتواند به رفتار انسان شکل دهد، شرایط بیرونى است. در نتیجه رفتار انسان آگاهانه نیست ـ آنگونه که قبلا تصور مىکردند ـ بلکه واکنشهایى در برابر موقعیتها و شرایط خاص است. دلیل و قرینهاى بر وجود این حالات ذهنى در دست نیست، مگر رفتار انسان. از اینرو، با مطالعه رفتار، مىتوان آن را تبیین و تفسیر نمود. این دیدگاه در درون خود، مشتمل بر دیدگاههایى است
1 رفتارگرایى منطقى؛
2 رفتارگرایى روششناختى؛
3 رفتارگرایى تجربى؛
4 رفتارگرایى متافیزیکى
«رفتارگرایى روششناختى» عمدتاً از سوى روانشناسان ارائه شده است. آنان که در حقیقت ادعاى متافیزیکى نداشتند، روش علمى معتبر را منحصر در روشهاى علمى، همچون روانشناسى مىدانستند و از سوى دیگر، به نظر آنان، این علوم تنها مىتواند رفتارهاى کمّیتپذیر آدمى را تبیین نماید، اما حالات ذهنى را نیز دادههاى مناسبى براى تحقیقات علمى نمىدانستند؛87 چنانکه رفتارگرایان تجربى نیز همین نظر را دارند. از اینرو، نمىتوان گفت: آنان منکر وجود و دیگر حالات ذهنى هستند. بنابراین، آنچه مهم است دو نحله دیگر رفتارگرایى است؛ یعنى رفتارگرایى منطقى و متافیزیکى
«رفتارگرایان متافیزیکى» در واقع، همان نحله «حذفگرایانه ماتریالیست» هستند که معتقدند: برداشت متعارف از ذهن و حالات آن مبتنى بر «روانشناسى عامیانه»88 است که نمایندگان شاخص آن فودر،89 استفان استیچ90 و چرچلند91 هستند. به نظر آنان، روانشناسى عامیانه براى تبیین رفتار انسان و نشان دادن عقلانیت آن، به وجود «باور» متوسّل مىشود. از اینرو، باور پیشفرض اینگونه رفتارهاست، اما اگر کسى به روانشناسى عامیانه باور نداشته نباشد، چنان که با روانشناسى علمى جایى براى آن باقى نمىماند، مىتواند فرض مذکور را نادیده انگارد. بنابر این نظر، باور واقعیتى جز واقعیت رفتارى ندارد
اما «رفتارگرایى منطقى»، که در نیمه دوم قرن بیستم متداول بود، بر این باور است که جملات مربوط به حالات ذهنى از نظر معنا، با جملات مربوط به رفتار مترادف است. آنان با تأثیرپذیرى از اثباتگرایى منطقى (پوزیتیویسم) رایج در قرن بیستم، معتقدند: یک گزاره در صورتى معنادار است که بتواند به رفتار فیزیکى یا هر پدیده رفتارى ترجمه شود، و اگر اینگونه نباشد، مىتوان نتیجه گرفت که آن جمله یا گزاره بىمعناست. اما این دیدگاه، که پس از آن تاریخ، بکلى مردود دانسته مىشود، دیدگاه «فیزیکالیستى» در باب باور و حالات ذهنى است که بر حسب آن، باید تمامى حالات ذهنى را به پدیدههاى فیزیکى فروکاست
قرائت معتدلترى از رفتارگرایى منسوب به گیلبرت رایل92 وجود دارد. بنابر نظر او، «باور» یعنى: تمایل و گرایش به رفتار یا انجام عملى خاص. اگر کسى به امرى باور داشته باشد، به این معناست که وى تمایلى به انجام یا گفتن آن دارد و نه بیش از آن
اشکالات رفتارگرایى

دانلود پروژه مقاله رابطه نفس و بدن در انسانشناسى ملّاصدرا در wor
یکشنبه 95/4/6 2:47 صبح| | نظر

دانلود پروژه مقاله رابطه نفس و بدن در انسانشناسى ملّاصدرا در word دارای 30 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود پروژه مقاله رابطه نفس و بدن در انسانشناسى ملّاصدرا در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود پروژه مقاله رابطه نفس و بدن در انسانشناسى ملّاصدرا در word
چکیده
مقدّمه
دیدگاه ملّاصدرا
1) دوگانهانگارى
2) یگانهانگارى
دلایل عینیت نفس و بدن در حکمت متعالیه
3) تشکیکگرایى
نتیجهگیرى
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود پروژه مقاله رابطه نفس و بدن در انسانشناسى ملّاصدرا در word
ـ ابنسینا، الاشارات و التنبیهات، بیروت، مؤسسه النعمان، 1992م
ـ ـــــ ، الشفاء، المنطق، قم، مکتبه آیهاللّه العظمى مرعشى نجفى، 1404ق
ـ ـــــ ، النفس من کتاب الشفاء، تحقیق حسن حسنزاده آملى، قم، دفتر تبلیغات اسلامى، 1375
ـ حافظ، شمسالدین محمّد، دیوان، تصحیح بهاءالدین خرّمشاهى، تهران، دوستان، 1379
ـ سروش، عبدالکریم، نهاد ناآرام جهان، تهران، مؤسسه فرهنگى صراط، 1379
ـ سهروردى، شیخ شهابالدین (شیخ اشراق)، مجموعه مصنّفات، تهران، انجمن حکمت و فلسفه ایران، 1355
ـ عبودیت، عبدالرسول، درآمدى به نظام حکمت صدرایى، تهران و قم، سمت و مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى (ره)، 1385
ـ فیّاضى، غلامرضا، هستى و چیستى در مکتب صدرایى، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1387
ـ لایکن، ویلیام، جى. و دیگران، نگرشهاى نوین در فلسفه، ترجمه امیر دیوانى و دیگران، قم، طه، 1383
ـ مصباح، محمّدتقى، آموزش فلسفه، تهران، شرکت چاپ و نشر بینالملل، 1379
ـ مطهّرى، مرتضى، معاد، تهران، صدرا، 1373
ـ ـــــ ، مقالات فلسفى، تهران، حکمت، 1369، ج 3
ـ ـــــ ، مقدّمهاى بر جهانبینى اسلامى، ج 1 (انسان و ایمان)، تهران، صدرا، 1371
ـ ملّاصدرا (صدرالدین محمّدبن ابراهیم شیرازى)، شرح اصول الکافى، تهران، مکتبه المحمودى، 1391ق
ـ ـــــ ، المبدأ و المعاد، مقدّمه و تصحیح سید جلالالدین آشتیانى، قم، دفتر تبلیغات اسلامى، 1380
ـ ـــــ ، شرح و تعلیقه صدرالمتألّهین بر الهیات شفا، تهران، بنیاد حکمت اسلامى صدرا، 1382
ـ ـــــ ، الحکمه المتعالیه فى الاسفار العقلیه الاربعه، بیروت، داراحیاء التراث العربى، 1990م
- Carruthers, Peter, The Nature of the Mind; An Introduction, New York and London, Routledge,
- Cunningham, Suzanne, What is a Mind An Integrative Introduction to the Philosophy of Mind, Campidge, Hackett Publishing Company. Inc.,
- Guthrie, W. K. C., “The Presocratic World Picture” in Philosophy before Socrates, ed. Terrence Irwin, New York and London, Garland Publishing Inc
- Scott-Kakures, Dion et al, History of Philosophy, New York, Harpercollins Publishers,
- Swinburne, Richard, “Nature and Immortality of the Soul”, in Routledge Encyclopedia of Philosophy (REP), London, Routledge,
چکیده
نفس و بدن در انسانشناسى ملّاصدرا چه رابطهاى با یکدیگر دارند؟ آیا آنها دو موجود بیگانه از یکدیگر به حساب مىآیند که بر اثر فشار بیرونى، در کنار هم قرار گرفتهاند و هیچ تناسبى با هم ندارند؟ یا به صورت طبیعى در کنار هم جاى گرفتهاند؟ براى پاسخ به این پرسش، لازم است قبلا مشخص کنیم که آیا ملّاصدرا، مانند افلاطون و دکارت، دوگانهانگار است یا مانند فیزیکالیستها، یگانهانگار و یا تشکیکى (نه هر دو و نه هیچکدام)؟ اگر ثابت شود که گزینه اول درست است، آنگاه مىتوانیم از رابطه نفس و بدن به شکل رایج آن سخن به میان آوریم. امّا اگر گزینه دوم درست باشد، نمىتوان رابطه نفس و بدن را دقیقآ به شکل کلاسیک آن مطرح ساخت. از آنجا که کلمات ملّاصدرا پذیراى هریک از این احتمالات است، نوشتار حاضر هریک از این احتمالات را به دقت بررسى و سرانجام چنین نتیجهگیرى مىکند که از میان این احتمالات، فقط احتمال اخیر قابل دفاع است. بر پایه این دیدگاه، رابطه نفس و بدن بر اساس نظریه تشکیک تبیین مىشود. بر اساس نظریه تشکیک، هستى داراى مراتب تشکیکى است؛ به گونهاى که مرتبه برتر، جامع مرتبه فروتر از خود است. از آنجا که این نظریه قابل تطبیق بر نفس و بدن است، نگارنده کوشیده است تا رابطه نفس و بدن را در سایه آن تبیین کند
کلیدواژهها : ملّاصدرا، نفس، بدن، انسانشناسى، دوگانهانگارى، یگانهانگارى، تشکیک، روح
مقدّمه
انسان گرچه در امورى مانند تغذیه، تولیدمثل، رشد و نمو، احساس، حرکت ارادى، انطباقپذیرى با محیط، و مانند آن با دیگر جانداران در یک ردیف قرار مىگیرد؛ امّا در امورى مانند داشتن ادراک یا به گفته برخى از بزرگان «شعاع آگاهى» با آنها تفاوت
دارد. موجودات دیگر، یا اصلا ادراک ندارند (و آنچه هست از مقوله احساس است) یا اگر برفرض ادراک داشته باشند، شعاع آن بسیار محدود است. امّا، پرسشى که اکنون مطرح مىشود و از دیرباز نیز (دستکم براى آنهایى که با اصل علّیت مخالفت نداشتهاند) مطرح بوده، این است که منشأ این تمایز چیست؟ چرا انسان مثلا مجهّز به نیروى ادراک است، امّا سایر موجودات از این نیرو محروماند؟
در پاسخ به این پرسش، ممکن است گفته شود که دستکم به زعم ماتریالیستهایى چون دموکریتوس، که همهچیز را به اتم ارجاع مىدادند، دلیل تمایز انسان از سایر
موجودات همان مادّه است: یعنى مادّهاى که تشکیلدهنده جسم انسان است، ویژگىهایى دارد که انسان را از سایر جانداران متمایز مىسازد. امّا باید گفت که این گزینه قابل قبول نیست؛ چون اولا مادّه از اختصاصات انسان نیست و در غیر انسان نیز یافت مىشود. در ضمن، اگر مادّه سبب ادراک باشد، باید در همهجا سبب ادراک باشد؛ در حالى که گاهى مشاهده مىکنیم که مادّه وجود دارد، ولى ویژگى یادشده یعنى ادراک وجود ندارد. ثانیآ مادّه عین غیبت و عدم حضور است؛ از اینرو، هیچ جزء از اجزاى مادّه از جزء دیگر آن آگاهى ندارد؛ چیزى که وضع آن اینگونه باشد نمىتواند علّت چیزى واقع شود که وجود آن عین حضور است
همچنین، ممکن است گفته شود که هرچند «مادّه، بما هى مادّه» باعث تمایز انسان از سایر جانداران نیست؛ امّا چرا نباید نوعى خاص از مادّه ـ مثلا مغز ـ باعث تفاوت انسان با دیگر جانداران باشد؟ از نظر فیزیکالیستها، حالات نفسانى مادّى هستند؛ وقتى حالات نفسانى مادّى باشند، موضوع آنها نیز به طریق اولى مادّى خواهد بود. از نظر اینان، توصیف حالات نفسانى با توصیف حالات مغزى یکسان است. همچنانکه ابرْ همان قطرههاى ریز باران است که در هوا به صورت ابر معلّق است، حالات نفسانى نیز همان رقیقه حالات مغزى هستند
همانگونه که ناقدان این دیدگاه در جاى خود توضیح دادهاند، مغز نیز نمىتواند دلیل تمایز بین انسان و دیگر جانداران باشد؛ زیرا اگر مغز علّت تمایز قلمداد شود، نباید بین مغز و خود ما تفاوتى وجود داشته باشد؛ در حالى که بین نفس و مغز، از جهات متعدد، تمایز وجود دارد: ما به وجود مغز خودمان یقین داریم، ولى به وجود نفسمان یقین نداریم؛ مغز ما جزء محدوده عمومى است، امّا حالات نفسانى ما مختص به خود ما هستند؛ نسبت به مغزمان هیچگونه داورى ارزشى نداریم، ولى نسبت به افکار و عقایدمان داورى ارزشى داریم (و برخى را به برخى دیگر ترجیح مىدهیم)؛ بعضى از حالات نفسانى ارادى هستند و انسان مىتواند در تکوّن آنها نقش داشته باشد، در حالى که تکوّن و عدم تکوّن مغز به هیچ روى در اختیار انسان نیست؛ و مانند آن
حال که نه مادّه عام علّت ادراک است و نه مادّه خاص، و از طرفى ـ بنا بر اصل علّیت ـ هر موجود ممکنى علّت مىخواهد، باید به دنبال پاسخ دیگرى باشیم. پاسخ دیگر این است که علّت این تمایز، وجود امرى غیرمادّى و متافیزیکى در انسان است که باعث تفاوت او با سایر موجودات مىشود. امّا این امر غیرمادّى چیست؟ فیلسوفان آن را «نفس انسانى» نام نهادهاند. بنابراین، انسان (دستکم بهزعم الهیونِ پیش از ملّاصدرا) از نفس و بدن یا جسم و روح تشکیل شده است. بدن یا مغز انسان امرى مادّى است، و با امور مادّى دیگر تفاوتى ندارد؛ از اینرو، موجب تمایز انسان از سایر موجودات نمىشود. آنچه سببساز تمایز انسان مىشود، همانا، نفس یا روحِ اوست که از سنخ مادّه نیست
پس، ما ظاهرآ در باب انسان با دو واقعیت مواجه هستیم: واقعیتى به نام «بدن» و واقعیتى به نام «نفس». اکنون، این پرسش مطرح مىشود که رابطه نفس و بدن از چه قرار است؟ آیا نفس و بدن دو روى یک سکهاند یا دو جوهر متغایر به حساب مىآیند؟ اگر نفس و بدن دو چیز متفاوت باشند، ارتباط آنها با یکدیگر به چه ترتیب خواهد بود؟ آیا به صورت قهرى، و بر اثر فشار عوامل بیرونى، در کنار هم قرار گرفتهاند یا اینکه به صورت طبیعى یکدیگر را پذیرفتهاند؟ این قبیل پرسشها از دیرباز مطرح بوده و ذهن فیلسوفان را به خود مشغول کرده است
اگرچه افلاطون و پیروان او به دلیل نظریه معرفتشناسانه «تذکر» نفس را مجرّد قدیم مىدانند و ارسطو و پیروان او نفس را مجرّد حادث مىانگارند؛ ولى همگى درباره این مطلب اتفاقنظر دارند که نفس و بدن دو جوهر مستقل و متمایز از یکدیگرند که یکى مادّى و دیگرى مجرّد است. حال که نفس و بدن دو جوهر مستقلاند، ارتباط
آنها با یکدیگر به چه صورت است؟
از نظر افلاطونیان، ارتباط «نفس و بدن» مانند ارتباط «زندانى و زندان» یا «مرغ و قفس» است. بر پایه این دیدگاه، نفس و بدن به طور طبیعى یکدیگر را انتخاب
نکردهاند؛ بلکه نیروى قهریهاى آنها را در کنار هم نشانده است. از اینرو، تصویرى که از این وضعیت مىتوان ترسیم کرد همان تصویر مرغ و قفس است: مرغِ نفس، در واقع، در قفس بدن گرفتار شده است. استفاده شاعران از تمثیل «مرغ و قفس»، در بسیارى از اشعار عرفانى، حاکى از همین نگرش آنان به مسئله نفس و بدن است. گفتنى است، حتى شمارى از پژوهشگران دیدگاههاى نفسشناسان جدیدى مانند دکارت و پیروان او را نیز حمل بر همین رویکرد افلاطونى کردهاند
از نظر ارسطوییان، نفس و بدن به اجبار در کنار هم قرار گرفتهاند؛ ولى این همنشینىِ آنها کاملا خصمانه نیست، بلکه نوعى همیارى در میان نفس و بدن مشاهده مىشود. هرچند ممکن است این همیارى بسیار محدود و ناچیز باشد، امّا در مجموع بیانگر این است که ارتباط خصمانه آنچنان قابل پذیرش نیست. ابنسینا در پارهاى از موارد، ارتباط نفس و بدن را مانند ارتباط نجّار و آلات نجّارى ترسیم کرده است: نفس حکم نجّار را دارد و بدن حکم آلات نجّارى را. همانگونه که نجّار با استفاده از ابزارآلات اهداف خود را تحقّق مىبخشد، نفس نیز با استفاده از قواى بدن به استکمال خود مىپردازد. امّا، در عین حال، ابنسینا نمىپذیرد که بدن مادّه نفس تلقّى شود و از این حیث، نفس به بدن احتیاج داشته باشد
البته، به نظر مىرسد که تصوّر نهایى او از ارتباط مزبور عمیقتر از این حرفهاست. او نفس را کمال اول براى جسم طبیعى آلى، که عامل حیات است، مىداند
منظور او از کمال اول آن چیزى است که نوعیت نوع به آن بستگى دارد؛ به گونهاى که اگر نباشد (مانند «شکل» براى شمشیر)، نوع موردنظر (مثلا «شمشیر») تحقّق پیدا نخواهد کرد. در پارهاى از موارد نیز نفس را صورت بدن معرفى مىکند. در فلسفه ابنسینا، «نفس» مسئول تمام فعالیتهاى انسانى است؛ از درک و حرکت گرفته تا حفظ مزاج و تصرّف در اجزاى بدن. بنابراین، در نگاه ابنسینا، رابطه نفس و بدن تا حدود بسیار زیادى بهبود پیدا مىکند و رابطه خصمانه جاى خود را به رابطه دوستانه مىدهد. ابنسینا معتقد است : گرچه نفس در حدوث و بقا مجرّد است؛ امّا، چون در استکمال خود از ابزار نفس استفاده مىکند، تعلّق تدبیرى به بدن دارد. به سخن دیگر، همچنانکه «زید» وجودى مستقل از «بنا»، و «بنا» وجودى مستقل از «زید» دارد، امّا با نسبت «زید» به «بنا» مفهوم تازهاى به نام «بنّا» آفریده مىشود؛ از نسبت ذات نفس (که براى ما مجهول است) به بدن، مفهوم اضافى تازهاى به نام «نفس» شکل مىگیرد، و این مقدار از ذات نفس براى ما قابل شناخت است
با اینحال، چون ابنسینا نفس را از ابتدا مجرّد مىداند، با این پرسش پیچیده روبهروست که امر مجرّد چرا همنشین امر مادّى مىشود؟ این نکته که امر مجرّد از طریق امر مادّى استکمال پیدا مىکند، معناى روشنى ندارد؛ چون امر مجرّد مرتبه وجودى بالاترى دارد، و عاقلانه نیست که مرتبه بالاتر از مرتبه نازلتر کمال کسب کند
دیدگاه ملّاصدرا

دانلود پروژه مقاله مرورى بر ویژگىهاى فرضیه و نقش آن در مطالعات
یکشنبه 95/4/6 2:47 صبح| | نظر

دانلود پروژه مقاله مرورى بر ویژگىهاى فرضیه و نقش آن در مطالعات تجربى در word دارای 36 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود پروژه مقاله مرورى بر ویژگىهاى فرضیه و نقش آن در مطالعات تجربى در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود پروژه مقاله مرورى بر ویژگىهاى فرضیه و نقش آن در مطالعات تجربى در word
چکیده
مقدّمه
تعریف فرضیه
توصیف کلّى فرضیه
منابع اخذ فرضیه
آزمون فرضیه
انواع فرضیه
کارکرد فرضیه
ویژگىهاى کلّى فرضیه مقبول
ارتباط فرضیه با سایر مفاهیم
نتیجه گیرى
••• منابع
••• پىنوشتها
بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود پروژه مقاله مرورى بر ویژگىهاى فرضیه و نقش آن در مطالعات تجربى در word
ـ اتسلندر، پتر، روشهاى تجربى تحقیق اجتماعى، ترجمه بیژن کاظمزاده، مشهد، معاونت فرهنگى آستان قدسرضوى، 1371
ـ ازکیا، مصطفى و دربانآستانه، علیرضا، روشهاى کاربردى تحقیق، تهران، کیهان، 1382
ـ اسکیدمور، ویلیام، تفکر نظرى در جامعهشناسى، ترجمه جمعى از مترجمان، تهران، سفیر، 1372
ـ باربور، ایان، علم و دین، ترجمه بهاءالدین خرّمشاهى، تهران، مرکز نشر دانشگاهى، چ دوم، 1374
ـ بلیکى، نورمن، طراحى پژوهشهاى اجتماعى، ترجمه حسن چاوشیان، تهران، نى، 1384
ـ بیکر، ترز ال.، نحوه انجام تحقیقات اجتماعى، ترجمه هوشنگ نایبى، تهران، روش، 1377
ـ توسّلى، غلامعبّاس، نظریههاى جامعهشناسى، تهران، سمت، 1369
ـ چالمرز، آلن اف، چیستى علم، ترجمه سعید زیباکلام، تهران، سمت، 1382
ـ حافظنیا، محمّدرضا، مقدّمهاى بر روش تحقیق در علوم انسانى، تهران، سمت، 1381
ـ دوورژه، موریس، روشهاى علوم اجتماعى، ترجمه خسرو اسدى، تهران، امیرکبیر، چ دوم، 1366
ـ ساروخانى، باقر، روشهاى تحقیق در علوم اجتماعى، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى، 1372
ـ سروش، عبدالکریم، درسهایى در فلسفه علمالاجتماع، تهران، نى، چ دوم، 1376
ـ کرلینجر، فرد ان.، مبانى پژوهش در علوم رفتارى، ترجمه حسن پاشا شریفى و جعفر نجفى زند، تهران، آواىنور، 1374
ـ کیوى، ریموند و کامپنهود، لوک وان، روش تحقیق در علوم اجتماعى، ترجمه عبدالحسین نیکگهر، تهران،فرهنگ معاصر، 1370
ـ گولد، جولیوس و کولب، ویلیام ل.، فرهنگ علوم اجتماعى، ترجمه جمعى از مترجمان، تهران، مازیار، 1376
ـ گولدنر، الوین، بحران جامعهشناسى غرب، ترجمه فریده ممتاز، تهران، شرکت سهامى انتشار، چ دوم، 1373
ـ مولر، جى. اچ و دیگران، استدلال آمارى در جامعهشناسى، ترجمه هوشنگ نایبى، تهران، نى، 1378
ـ نچمیاس، دیوید و فرانکفورد، چاوا، روشهاى پژوهش در علوم اجتماعى، ترجمه فاضل لاریجانى و رضافاضلى، تهران، سروش، 1381
ـ والش، دبلیو . اچ.، مقدّمهاى بر فلسفه تاریخ، ترجمه ضیاءالدین علایى طباطبائى، تهران، امیرکبیر، 1363
ـ ویمر، راجردى و دومینیک، جوزف آر.، تحقیق در رسانههاى جمعى، ترجمه کاووس سیدامامى، تهران،سروش، 1384
ـ هسه، مارى، «قانونها و تئورىها»، در: علمشناسى فلسفى (مجموعه مقالات)، انتخاب و ترجمه عبدالکریمسروش، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى، 1372
ـ هومن، حیدرعلى، پایههاى پژوهش در علوم رفتارى، بىجا، تهران، چ سوم، 1370
ـ ـــــ ، شناخت روش علمى در علوم رفتارى، تهران، پارسا، چ دوم، 1374
- Cohen, M., A Preface to Logic, New York, Meridian,
چکیده
فرضیه به عنوان پاسخ موقّت به سؤالات تحقیق، برآورد حدسىِ روابط بین متغیّرهاى آن، وهدایتکننده منظّم و استوار فرایند پژوهش، یکى از سازههاى مهمّ معرفتى در هر پژوهش علمى بهشمار مىرود؛ ابزار نیرومندى است که با هدف دستیابى به نتایج اطمینانبخش، ابداع شده است.فرضیه با الهام از تفکرى تئوریک، و برپایه شناخت مقدّماتى پدیده مورد مطالعه (مرحله اکتشاف)،بیانگر استنباطى مستدل درباره اوصاف، حالات، و رفتارهاى پدیده مورد مطالعه است. به استثناىمطالعات توصیفى و اکتشافى، تقریبا همه مطالعات با فرضیه یا مجموعهاى از فرضیات بههم پیوستهآغاز مىشوند و استمرار مىیابند. این نوشتار درپى آن است تا پس از بررسى ابعاد مفهومىِ«فرضیه»، با رویکردى روششناختى، به بحث درباره گونهها، ویژگىها، و کارکردهاى آن در فرایندمطالعه علمى بپردازد و دیدگاههاى مختلف در این خصوص را تحلیل نماید
کلیدواژهها: فرضیه، متغیّر، پیشفرض، نظریه، قانون، آزمون، قیاس، استقرا، ابطال
مقدّمه
یکى از دعاوى کانونى و برخوردار از مؤیّدات فراوان فلسفه علوم تجربى این است کهمطالعه و مشاهده پدیدهها بدون داشتن مجموعهاى از باورها، انگارهها، ذهنیات،سؤالات و دغدغههاى پیشینِ معطوف یا مرتبط به موضوع مورد مطالعه، غیرممکناست و نتیجهاى دربر نخواهد داشت؛ زیرا چنین سلوکى، به علّت فقدان خطّ راهنما،پژوهشگر را با انبوهى از دادهها و دریافتها روبهرو مىسازد. انگارهها وپیشداشتهاى ذهنى همچون قطبنمایى عمل مىکنند؛ مسیر حرکت پژوهشگر را درپیچوخمهاى فرایند مطالعه تعیین، و او را در کشف واقعیت و نیل به نتایج موردنظر یارىمىنمایند. اگر نقطه آغاز فرایند پژوهش را طرح مسئلهاى همچون «طلاق» در قالب یکیا چند سؤال ناظر به علل وقوع یا آثار و پیامدهاى آن بدانیم (که معمولاً در مواجهه عادّىیا لایهکاوى مرحلهاى پدیدهها و واقعیات مشهودْ رخ مىنمایند و خویش را بر ذهنپژوهشگر تحمیل مىکنند)، فرضیه واکنش ذهنى منتج از یافتههاى پیشین در جهت ارائهپاسخ یا پاسخهاى اجمالى و موقّت به پرسشهاى مذکور است. این پاسخ ـ ناخودآگاه ریشه در درک شهودى، تجربیات زیستى، آرشیو اطلاعات شخصى، مطالعات وتجربیات پیشین، رویّههاى غالب، خوانشهاى ترجیحى، مفروضات عامّه، مؤیّداتمحیطى و; دارد؛ امّا فرایند مطالعه در استمرار موجودیت خویش، مترصّد آزمون اینفرضهاى مقدّماتى در پرتو شواهد و یافتههاى عینى و تأیید و ردّ محتمل آنهاست
گفتنى است که فرضیه، و همچنین نظریه، تنها در موضعى زمینه طرح مىیابد کهپژوهشگر با پدیدههاى نسبتا پیچیده، تفسیرپذیر، و چندوجهى سروکار داشته باشد؛پدیدههایى که امکان توارد علل مختلف و ظهور آثار متنوّع از آنها محتملالصدق شمردهشود. از اینرو، پدیدههایى که اغلب بدیهى انگاشته مىشوند یا افراد عموما در پرتومعلومات و تجربیات ارتکازى خویش به تفسیر متقاعدکننده آنها قادرند، اساسا بىنیاز ازفرضیه هستند یا فرضیات خفى محتمل آنها بىنیاز از آزمون مىباشند؛ براى مثال، اگرناگهان باخبر شوید که دوستتان همسر خود را طلاق داده است، ذهنتان به سرعتدرصدد یافتن چرایى وقوع این امر برمىآید؛ و بسته به میزان ورزیدگى، تجربیاتزیستى، اطلاعات دریافتى، و زمینههاى محیطى، انبوهى از پاسخهاى محتمل را بهدست مىدهد. پس از مطالعه، بررسى، و دریافت اطلاعات تکمیلى، بسیارى از اینفروض ابتدایى ـ خود به خود ـ از فهرست علل محتمل حذف مىشوند و تنها برخى ازآنها به صورت تکى یا مجموعهاى که امکان بیشترى براى ایفاى نقش علّى دارند، بهعنوان علل محتمل، رجحان مىیابند. به بیان دیگر، برخى از فروض ابتدایى در پرتویافتههاى جدید تأیید یا رد، و برخى نیز تقویت یا تضعیف خواهند شد. از اینرو، طرح فرضیه در مواجهه با پدیدهها و رویدادهاى طبیعى یا انسانى ـ چه آگاهانه و چه ناآگاهانه امرى متعارف، منطقى، و مقتضاى سلوک عادّى ذهن و کنجکاوىهاى محقّقانه است ودر مطالعات علمى، اصلى خدشهناپذیر شمرده مىشود. از نظر برخى، این دیدگاه چنانرایج شده است که پژوهشگر تازهکار احساس مىکند که حتما باید چنین حدسهایىبزند، حتى اگر این حدسها کاملاً بىمعنا باشند (پژوهشگران، بدون فرضیه، احساسمىکنند که دستخالىاند). وحشت از ناکامى در «اثبات» فرضیهها، چونان شمشیردموکلس، بالاى سر پژوهشگران تازهکار تاب مىخورد؛ داشتن فرضیه نادرست و یاشکل نادرستى از فرضیه، به راستى مصیبت قلمداد مىشود. در این سنّت پژوهشى،تأکید بر داشتن فرضیه است، نه بر منشأ و توجیه آن و یا بر مقصود از داشتن آن
به همین دلیل، برخى معتقدند: فرضیه «موتور تحقیق» است و اثبات یا ردّ آن، درفرایند تحقیق، اهمیت بسزایى دارد؛2 برخى نیز فرضیه را نیرومندترین ابزار براى نیل بهدانش قابل اعتماد ارزیابى کردهاند.3 باربور در توضیحى جامع، نقش پسزمینههاىنظرى در فرایند پژوهش را بسیار حیاتى توصیف کرده و گفته است: بارها، این عقیدهخویش را بیان کردهایم که انسان از دادههاى حسّىِ پراکنده، محض، و مجرّد آغازنمىکند؛ بلکه با انگارههایى از روابط تجربى آغاز مىکند که در آنها، «تعبیر» نفوذ وحضور دارد. همچنین، گفتهایم که گزارشهایى که از «دادهها»ى علمى ارائه مىشود،همواره، «گرانبار از نظریه» است.4 چالمرز نیز در نقد دیدگاه استقراگرایان مىنویسد
علم با گزارههاى مشاهدتى، آغاز نمىشود؛ زیرا، بر تمام گزارههاى مشاهدتى نوعىنظریه مقدّم است; . آنچه مشاهدهگران با نگریستن به شىء یا منظرهاى مىبینند، وتجارب انفسىاى که به دست مىآورند، صرفا توسط تصاویر منقوش بر شبکیه آنانتعیین نمىگردد؛ بلکه به تجربه، معرفت، انتظارات، و وضعیت عمومىِ درونىمشاهدهگر نیز بستگى دارد
گفتنى است که از نظر استقراگرایان، مراحل گوناگون مطالعه از ذهن آغاز نمىشود؛ بلکهاز عین و واقعیت آغاز مىشود و بین فرضیه و واقعیت، دوگانگى وجود دارد. برخى ازرئالیستها نیز بر این باورند که در علم باید از فرضیه شروع کرد، نه از واقعیت. البته،آنان قائل به جدایىِ کامل بین واقعیت و فرضیه نیستند. بدیهى است که داشتن فرضیهمناسب، به ارتقاى کیفى پژوهش کمک مىکند؛ از اینرو، در پژوهشهاى تبیینىِ ناظر بهبررسىِ روابط بین متغیّرها، وجود فرضیه مناسب ضرورتى اجتنابناپذیر است. ناگفتهپیداست که در برخى از مطالعات نیز پژوهشگر بدون فرضیه واقعیاتى را کشف مىکند وبه صورت سازمانیافته ـ و متناسب با اهداف منظور ـ به نتایجى دست مىیابد.پژوهشهاى توصیفىِ ناظر به بررسى اوضاع، حالات، و ویژگىهاى پدیدهها و نیزپژوهشهاى میدانى و اکتشافى، از جمله مواردى هستند که ضرورتِ داشتن فرضیهآغازین در آنها منتفى شمرده شده است؛ اگرچه این امکان وجود دارد که فرایند مطالعه،خود به آفرینش فرضیاتى انجامد یا نتایج حاصل از آن، در تأیید یا تضعیف برخىفرضیات پیشین به کار گرفته شود. پیشنهاد مىشود که در این نوع مطالعات، با هدفجلوگیرى از هرگونه سوگیرى احتمالى، از پیشبینى روابط میان متغیّرها پرهیز گردد.البته، برخى از نویسندگان حتى دو مورد فوق را نیز از لزوم داشتنِ فرضیه مستثنا نکرده وگفتهاند: تحقیقات علمى، از هر نوعى که باشند، نیاز به تدوین فرضیه دارند؛ زیرا تحقیقعلمى تلاشى است براى معلوم کردن مجهول یا حلّ مسئله. مجهول ممکن است ماهیتیک شىء یا پدیده باشد، نیز ممکن است وضعیت یا حالات آن باشد؛ همچنین، ممکناست از سنخ رابطه بین پدیدهها، اشیا، و متغیّرها باشد. این مجهولات ممکن استمربوط به گذشته، حال یا آینده باشند؛ بنابراین، همه آنها روش تحقیق علمى را طلبمىکنند. از اینرو، در همه تحقیقات علمى، محقّقان ناگزیرند به ساخت و پردازشفرضیه اقدام کنند. با اینحال، در تحقیقات توصیفى، فرضیهها مبیّن وجود حالات،شرایط، صفات، ویژگىهاى اشیا و اشخاص، موقعیتها، پدیدهها و رخدادهایى هستندکه نسبتِ وقوع رویدادها، صفات، و ویژگىهاى اشیا و پدیدهها را توضیح مىدهند.6ناگفته نماند که مطالعه اکتشافى و توصیفى، هرچند نیاز به فرضیه ندارد، امّا نتایج آنممکن است اهمیت نظریهاى را کاهش یا افزایش دهد و به ظهور نظریهاى جدید و تبیینىتازه در خصوص علل رخدادها یا روابط میان آنها کمک کند
تعریف فرضیه
«فرضیه» عبارت از فرضى است که به طور حدسى، ولى موجّه یعنى بر اساس تئورى(هرچند محدود)، رابطه بین دو یا چند مفهوم یا متغیّر را بیان مىکند. به لحاظزبانشناختى، این رابطه به صورت حکم (نه پرسش و دستور) بیان مىشود و قابلیتصحت و بطلان دارد. به عبارت دیگر، فرضیه بیان رابطه (مثبت، منفى و یا خنثى) بین دویا چند متغیّرى است که پژوهشگر انتظار دارد، از رهگذر مطالعه خویش، آن را به اثباتبرساند. فرضیه از آن جهت که نقطه شروع هر پژوهش علمى است و در نهایت نیز بهوسیله تحقیق، رد یا اثبات خواهد شد، داراى اهمیت و جایگاه کانونى است. فرهنگوبستر در تعریف فرضیه مىنویسد: فرضیه حالت یا اصلى است که اغلب بىآنکهاعتقادى نسبت به آن وجود داشته باشد، پذیرفته مىشود تا بتوان از آن نتایج منطقىاستخراج کرد؛ و بدین ترتیب، مطابقت آن را با واقعیتهایى که نزد ما معلوم است (یامىتوان آنها را معلوم ساخت) آزمود
همچنین، فرضیه پاسخى غیرقطعى به مسئله پژوهش است که بیانکننده شکلى ازرابطه میان متغیّرهاى مستقل و وابسته مىباشد. در واقع، فرضیه پاسخى غیرقطعىاست؛ پاسخى که تنها پس از آزمون تجربى، تأیید مىشود. پژوهشگر هنگامى کهفرضیهاى را پیشنهاد مىکند، نمىداند که فرضیهاش تأیید یا رد مىشود: فرضیه ساخته وآزموده مىشود؛ اگر پذیرفته شد، در متن معرفت علمى جاى مىگیرد و اگر رد شد،فرضیه دیگرى مطرح مىشود.7 بر اساس تعریف دیگر، فرضیه بیانى رسمى در موردرابطه بین متغیّرهاست که مستقیما آزموده مىشود. رابطه پیشبینىشده بین متغیّرها یادرست است یا نادرست
فرضیه در پاسخ به پرسش پژوهشگر، به صورت قضیه مطرح مىشود. به عبارتى،فرضیه پاسخ موقّتى و نسبتا کوتاهى است که به کار جمعآورى و تحلیل دادهها جهتمىدهد. فرضیه با الهام از تفکرى تئوریک و برپایه شناخت مقدّماتىِ پدیده موضوعمطالعه (مرحله اکتشافى)، بیانگر استنباطى مستدل درباره رفتار اشیاى واقعى مطالعهشده است. محقّقى که فرضیهاى را تدوین مىکند، در حقیقت، مىگوید: فکر مىکنم باید تحقیقرا در این مسیر هدایت کرد؛ زیرا این مسیر مطمئنترین مسیرى است که به هدف مىرسد
توصیف کلّى فرضیه
فرضیه علمى ویژگىهایى دارد که در این بخش، به برخى از مهمترین این ویژگىها اشارهمىشود
1) فرضیه حکم است، نه پرسش و دستور؛ براى مثال: «قُوى سیاه وجود ندارد» یا«اگر پرندهاى قو باشد، آنگاه سیاه نیست.»
2) فرضیه یا حکم ـ دستکم ـ متشکّل از دو واژه معنادار است؛ براى نمونه، در مثالاخیر، «قو» و «سیاه نیست» از عناصر اصلى تشکیلدهنده فرضیهاند
3) واژهها یا متغیّرهاى هر فرضیه را ربطهاى منطقىِ «اگر» و «آنگاه» به یکدیگرپیوند مىدهند؛ براى مثال: «اگر پرندهاى قو باشد، آنگاه سیاه نیست.»
4) بخشِ «اگر» مىتواند شرط لازم یا شرط کافى، و یا شرط لازم و کافى براى بخش«آنگاه» باشد (مثال براى شرط لازم: «اگر پرندهاى قو باشد، آنگاه سیاه نیست»؛ مثالبراى شرط کافى: «اگر باران ببارد، زمین خیس مىشود»؛ مثال براى شرط لازم و کافى:«اگر آب با زمین تماس پیدا کند، زمین خیس مىشود» یا «اگر زمین خیس باشد، آنگاه باآب تماس داشته است».)
5) فرضیه به لحاظ زبانى، معمولاً، با عبارت «به نظر مىرسد» یا مضمونى شبیه به آنصورتبندى مىشود. توصیه ویژه روششناختى همان ضرورت اعمال دقت بیشتر درطراحى و فرمولبندى فرضیه است. فرضیه علمى ضرورتا باید از استانداردهاى لازم درصورت، مادّه، و ساختار برخوردار باشد
6) فرضیه در مقایسه با قانون، از کلّیت کمترى برخوردار است؛ امّا به دلیل خصیصهپهنایى، بر آن است تا با یک نگاه، بیشترِ واقعیتها را در میدان دید نسبتا گسترده خودگرد آورد. به بیان دیگر، فرضیه به جاى نگرش ژرفایى یا محدود شدن به زمینهاى خاصْاز گستره دید نسبى برخوردار است
7) فرضیه در خصوص وضعیتهاى محتمل امور تحقّقیافته، سخن چندانى ندارد.به بیان دیگر، حدس و گمان در خصوص وضعیتهاى محتمل در آینده، ممکن است،روند پژوهش را دچار پیشداورى کند

دانلود پروژه گزارش کارآموزی ساختمان مسکونی در word
یکشنبه 95/4/6 2:47 صبح| | نظر

دانلود پروژه گزارش کارآموزی ساختمان مسکونی در word دارای 69 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود پروژه گزارش کارآموزی ساختمان مسکونی در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود پروژه گزارش کارآموزی ساختمان مسکونی در word
مقدمه
فصل اول
فصل دوم:تخریب
رعایت اصول ایمنی در تخریب
خاکبرداری
فصل سوم
پیاده کردن نقشه
پی کنی
کرسی چینی
فصل چهارم: قالب بندی
انواع قالب از لحاظ جنس
فصل پنجم:آرماتور بندی
بستن میلگردها به یکدیگر
آچارخم کن میلگرد یا آچار F
قلاب انتهای میلگرد واندازه استاندارد
فصل ششم :بتن سازی
بتن ریزی
بتن ریزی در هوای گرم
تراکم بتن تازه
قالب بندی شناژ های عمودی
فصل هفتم :ستون
راه پله
دیوار برشی
فصل هشتم: باز کردن قالب
فصل نهم : تیر
فصل دهم :سقف
مسائل اجرائی سقف های پیش تنیده و پس کشیده
مراحل اجرای کابل های سقف
افت بتن (انقباض)
خزش یا وارفتگی
فصل یازدهم: نازک کاری
دیوار چینی
شمشه گیری
کف سازی
سفید کاری
کشته کشی
کاشی کاری
نصب سنگ نما
مقدمه:
مرکز کارورزی موردنظر یک ساختمان مسکونی میباشد که توسط شرکت ساختمانی پیش تنیده گراوان اجرای آن بعهده گرفته شده است
این بنایک ساختمان 3 طبقه بااسکلت بتنی میباشد
درزمانی که من وارد این پروژه شدم اول کار(یعنی درمرحله خاکبرداری)بود.ودر زمان اتمام کارورزی قالب بندی وبتن ریزی ستون های انجام شده بود
معرفی محیط کار
مرکز مورد نظر دارای امکانات معمول ساختمان سازی و 3کارگر ساده بودویک نفر کارگر آرماتوربند و یک نفر به عنوان نگهبان وسرکارگرکه وظیفه حراست از مصالح وتجهیزات موجود درکارگاه رابرعهده داشت.ونیز دارای امکاناتی چون آب لوله کشی برق واتاق برای کارگران می بود
تجهیزات موجود:
وسائل حمل ونقل:سطل استامبولی.فرقون.تراک میکسر وویبراتور
ابزارووسائل آرماتوربندی عبارتنداز:متر فلزی.انبردست.دستکش.سیم مفتول.دستگاه خم آرماتور.قیچی آرماتور.آچارگوساله
ابزارووسائل قالببندی:انواع قالب(چوبی وفلزی)وسائل نگهداری فالب
وسائل اولیه:بیل.غربال.الک.سرند.کمچه وماله.کلنگ و;;
فصل اول
بررسی بخشهای مرتبط بابخش علمی کارآموزی: اولین نیازطبیعی انسان غذا می باشد زیرا انسان بدون خوراک قادربه ادامه حیات نیست .دومین نیازانسان مسکن می باشد ومکانی که در آن زندگی میکند وفرزندانش را بزرگ میکند ودر آن به زندگی ادامه می دهد مسکن تنها به ساختمان مسکونی ختم نمیشود بلکه شامل ساختمانهای اموزشی ودرمانی واداری نیز میباشد.به همین دلیل تمام ارگانها ونهادها نیازمبرم به ساختمان دارند. در تاسیس یک ساختمان نیازبه همکاری مهندس عمران ومعماروتکنسین ساختمان وحتی مهندس برق وتاسیسات نیز میباشد به همین دلیل رشته عمران مرتبط با تمام رشته هامیباشد
بررسی آموخته ها وپیشنهادات:
اصولا کارهایی راکه برای احداث یک ساختمان صورت میگیرد بسیار گسترده میباشد وبه علت محدود بودن زمان کارآموزی نمیتوان تمام کارهای انجام شده رادید و از نزدیک لمس کرد.در این مجموعه سعی شده است تاحدودی به بیان مراحل مختلف اجرا ازقبیل تخریب وآماده سازی زمین وتجهیزکارگاه وساخت و اجرای بتن وقالب بندی وآرماتوربندی واجرای سقف تیرچه بلوک پرداخته شود
فصل دوم
تخریب :
زمین احداث این منزل مسکونی یک زمین صاف وهموارشده نبود بلکه یک ساختمان فرسوده وکلنگی بود که باید تخریب میشد. تخریب این ساختمان در دومرحله صورت گرفت که ابتدا سقف ان توسط کارگران تخریب شداما دیوارها وکف ان توسط لودر تخریب گردید وپس ازآن اقدام به خروج همه نخاله ها از محل کارگاه شد قبل از این مرحله اقدام به بریدن همه تیراهنهای سقف توسط هوا برش شد و همه درب وپنجره ها و تمام کابینتها وشیرآلات ولوله های آب از محل کارگاه خارج شد
دو حلقه چاه نیزدرمحل وجود داشت که با شفته آهک وقلوه سنگ پر شد
رعایت اصول ایمنی در تخریب :
قبل از هر چیز باید روش تخریب مشخص شود و کار برای عوامل اجرایی شرح داده شود. تخریب در معابر عمومی باید درمحوطه ای محصور با نرده های حفاظتی به ارتفاع دو متری انجام شود.کلیه کارگران میبایست مجهزبه کلاه ایمنی باشند ودر ساعات غیر کاری به هیچ عنوان نباید اقدام به برداشتن حصار کرد. تمامی راههای عبورومرور افراد غیر مسؤل به کارگاه باید مسدود شود. به هیچ عنوان نباید مسیر ریزش آوار به عنوان مسیراصلی انتخاب شود ودر هنگام عملیات تخریب از اب برای ته نشین کردن غبار در محیط جلو گیری شود
البته در اجرای اصول ایمنی درعملیات تخریب این پروژه ازحصار و نرده به علت خلوت بودن محیط استفاده نشد اما برای ایمنی و اطمینان بیشترراههای ورودی به صورت موقت مسدود شد وهمچنین از آب پاشی برای کم کردن گردوخاک استفاده شد
خاکبرداری:
ـ پس از عملیات تخریب ساختمان قدیمی نوبت به خاکبرداری محل رسید
ـ به علت همجواری ساختمان با دو ملک شخصی، کار خاکبرداری به دو قسمت مجزا تقسیم شد
خاکبرداری با ماشین
خاکبرداری با دست
ـ در خاکبرداری با ماشین خاک کف به طور کلی به استنثناء m5/1 از کنار دیوار و ساختمان همسایه تا عمق موردنظر و پائینترین تراز موجود در نقشهها توسط لودر برداشته شد. علت اینکه فاصله m5/1 از کنار دیوار را خاکبرداری نکردیم این بود که تراز خاکبرداری ما از تراز فونداسیونهای همسایه پائینتر بود و در صورت برداشتن این حجم خاک امکان ریزش خاک و نشست دو ساختمان وجود داشت
ـ البته به علت وجود ستون در اطراف ساختمان مجبور شدیم که خاک محل استقرار ستونها را نیز به روش دستی و به صورت تونلی برداشت کنیم. بدین ترتیب کار خاکبرداری در همین جا خاتمه پیدا کرد و برداشتن مابقی خاک به زمانی که سقف دو طبقه ساختمان تکمیل و توانست بارهای احتمالی از ساختمان همسایه را تحمل کند، موکول شد
ـ پس از اتمام خاکبرداری با دست و به صورت کلی، عملیات خاکبرداری نوبت به اجرای فونداسیون رسید
فصل سوم
تجهیز کارگاه:
برای تجهیز کارگاه باید مصالح وابزار مورد نیازبه کارگاه آورده شود. مصالحی مانند سیمان که به دو صورت فله وپاکتی موجود میباشددر کارگاه میبایست به نحوی درست انبار شود که البته در این پروژه بیشتر از سیمان پاکتی استفاده شد. روش نگهداری ازسیمان در قسمت بعد توضیح داده خواهد شد
برای جلوگیری از شلوغ شدن کارگاه معمولا موارد مصرف شن وماسه ازقبل پیش بینی میشد وبه صورت روزانه به گارگاه منتقل میشد
انبارکردن سیمان :
درموقع انبار کردن سیمان باید دقت شود که رطوبت هوا وزمین باعث فاسدشدن سیمان نشود.در این پروژه برای انبار کردن پاکتهای سیمان ابتدا تمامی پاکتها برروی قطعات تخته که بازمین حدود ده سانتیمتر فاصله داشت قرار داده شد وکیسه ها در ردیفهای ده تایی روی هم چیده شد
علت این کار این است که اگربیش ازده کیسه را روی هم قرار دهیم کیسه های زیرین دراثر فشار زیاد سخت شده ودرصورت نگهداری دراز مدت غیر قابل مصرف خواهند شد واستفاده ازانها منوط به آزمایش سیمان خواهد بود. چنانچه سیمانهای سخت شده به راحتی با دست پودرشوند قابل مصرف در قطعات بتنی میباشند درغیر اینصورت سیمان فاسد شده وبرای اطمینان بیشتراز فاسد شدن ان از آزمایشهایی استفاده میکنند
بتنی که باسیمان فاسد شده ساخته میشود باربر نبوده و نمیتوان از ان در قطعات اصلی ساختمان مانند تیرهاو ستونها وسقف استفاده کرد.چنانچه این سیمانها کاملا فاسد نشده باشند میتوان ازانها به عنوان ملات برای فرش موزاییک ویا اجرای بتن مگر استفاده نمود
اگر بخواهیم سیمان را برای مدت طولانی انبار کنیم باید تا انجا که امکان داردبا دیوارهای خارجی انبارفاصله داشته باشد
البته چون در این پروژه از سیمان پاکتی استفاده شد برای نگهداری پاکتها در فضای بازپس از اینکه انها را بر روی چوبهای تراورس قرار دادند روی انهارا با ورقه های پلاستیکی پوشانیدند تا از نفوذ رطوبت به انها جلوگیری شود. اگرسیمان به طرزصحیح انبارشود حتی تا یک سال بعد نیزقابل استفاده خواهدبود البته فقط ممکن است زمان گیرش آن قدری به تاخیر بیافتد ولی درمقاومت28 روزه ان تاثیری نخواهد داشت
پیاده کردن نقشه :
پس از بازدید از محل اولین قدم در ساخت یک ساختمان پیاده کردن نقشه میباشد منظور از پیاده کردن نقشه انتقال نقشه ساختمان از روی کاغذ برروی زمین با ابعاداصلی است.بطوری که محل دقیق پی ها وستونها ودیوارها وزیرزمینها و عرض پی ها روی زمین بخوبی مشخص باشد. همزمان با ریشه کنی وبازدید ازمحل باید قسمتهای مختلف نقشه ساختمان مخصوصا نقشه پی کنی کاملا مورد مطالعه قرارگرفته بطوری که در هیچ قسمت نقطه ابهامی وجود نداشته باشد وبعدا اقدام به پیاده کردن نقشه بشود.باید سعی شود حتما در موقع پیاده کردن نقشه از نقشه پی کنی استفاده شود.در انجام پیاده کردن نقشه این ساختمان که پروژه من بود با توجه به کوچک بودن ساختمان از متر و ریسمان استفاده شد
ابتدا محل کلی ساختمان روی زمین مشخص شدو بعد با کشیدن ریسمان در یکی ازامتدادهای تعیین شده وریختن گچ یکی ازخطوط اصلی ساختمان تعیین شد .بعد از ان خط دیگر ساختمان را که عمود بر خط اول میباشد رسم شد. در اصطلاح بنایی استفاده از این روش را 3-4-5- میگویند.درصورت قناس بودن زمین ممکن است دوخط کناری نقشه برهم عمود نباشند در این صورت یکی از خطوط میانی نقشه را که حتما بر خط اول عمود است انتخاب ورسم مینماییم. ممکن است برای عمود کردن خطوط از گونیای بنایی استفاده شود دراین صورت دقت کار کمتر میشود. در موقع پیاده کردن نقشه برای جلوگیری از جمع شدن خطاهها بهتر است اندازه ها را همیشه از یک نقطه اصلی که آن را مبداء می نامیم شروع وروی زمین منتقل می نماییم . بعد از اتمام کار پیاده کردن نقشه باید حتما مجددا اندازه گذاری های نقشه پیاده شده را کنترل نماییم
علت این کار این است که حتی المقدور از وقوع اشتباهات احتمالی جلوگیری شود. برای اینکه مطمئن شویم زوایای بدست آمده اطاق ها قائمه می باشد باید دوقطر هراتاق را اندازه گیری کنیم چنانچه مساوی بودند آن اتاق گونیا است . به این کار اصطلاحا چپ وراست می گویند.البته چنانچه در این مرحله اطاقها 3 الی 4سانتیمترنا گونیا باشد اشکالی ندارد زیرا با توجه به اینکه پی ها همیشه قدری پهن ترازدیوارهای روی آن می باشد لذا در موقع چیدن دیوار می توان ناگونیایی ها را برطرف نمود. بطور کلی باید همیشه توجه داشت که پیاده کردن نقشه یکی از حساسترین ومهمترین قسمت اجرای یک طرح بوده وکوچکترین اشتباه درآن موجب خسارتهای فراوان می شود
پی کنی :
اصولا پی کنی به دو دلیل انجام می شود .1-دسترسی به زمین بکر و برای محافظت ازپی ساختمان . با توجه به اینکه کلیه بار ساختمان به وسیله دیوارها یا ستونها به زمین منتقل میشود در نتیجه ساختمان باید روی زمینی که قابل اعتماد بوده و قابلیت تحمل بار ساختمان را داشته باشد بنا گردد. برای دسترسی به چنین زمینی ناچار به ایجاد پی برای ساختمان می باشیم . برای محافظت پایه ساختمان وجلوگیری از تاثیرعوامل جوی در پایه ساختمان باید پی سازی کنیم در این صورت حتما در بهترین زمینها باید حداقل پی هایی به عمق 40تا50 سانتیمترحفر کنیم. طول وعرض وعمق پی ها کاملا بستگی به وزن ساختمان وقدرت تحمل خاک محل ساختمان دارد
در ساختمانهای بزرگ قبل از شروع کاربوسیله ازمایشهای مکانیک خاک قدرت مجاز تحملی زمین را تعیین نموده وازروی ان مهندس محاسب ابعادپی را تعیین میکند. ولی در ساختمانهای کوچک که ازمایشات مکانیک خاک در دسترس نیست باید از مقاومت زمین در مقابل بار ساختمان مطمئن شویم
اغلب مواقع قدرت مجازتحملی زمین برای ساختمانهای کوچک با مشاهده خاک پی ودیدن طبقات ان وطرز قرار گرفتن دانه ها به روی همدیگرو با ضربه زدن بوسیله کلنگ به محل پی قابل تشخیص است
البته قبل از ان باید مهندس محاسب وزن ساختمان و میزان باری که ازطرف ساختمان به زمین وارد میشود اگاه باشد.باید متذکر شد که نوع پی استفاده شده در این ساختمان پی نواری میباشد. با توجه به تشخیص مهندس محاسب ساختمان وبررسی نوع خاک محل حداقل عمق پی در این پروژه 50 سانتیمتردر نظر گرفته واجرا شد. البته باید در نظر داشت که اگر در این عمق به زمین بکر نرسیدیم باید عمق پی را تا زمین بکر ادامه داده ویااز روشهایی دیگراز جمله شمع کوبی ویا تسطیع اقدام به اصلاح مقاومت زمین کرد
کرسی چینی:
معمولا در طبقه همکف ساختمانها سطح اتاقها را چند سانتیمتراز کف حیاط یا کوچه بلندتر میسازند که به این اختلاف ارتفاع کرسی چینی گویند . معمولا کرسی چینی به سرعت انجام میشود.هدف از ساخت کرسی در ساختمان این است که درابتدااز قدیم بشر تمایل بیشتر داشت قدری بلندتر از کف زمین سکونت کند وبدین ترتیب احساس امنیت بیشتری میکرد درثانی ارتفاع طبقه همکف با سطح زمین مانع ورود برف وباران وغیره به داخل اطاقها میگردد.وسوم اینکه چون اغلب زمینهایی که ما برای ساختمان انتخاب میکنیم کاملا مسطح نبوده ودارای شیب میباشند واز طرفی اتاقها وسالنهای ساختمان باید کاملا در یک سطح ساخته شوند لذا برای مسطح کردن اطاقها قسمتهای پایین را بوسیله کرسی چینی با قسمتهای دیگرهم سطح میکنند
عرض کرسی چینی باید قدری از دیوار اصلی وقدری کمتر از پی زیر ان باشد اگر ارتفاع کرسی چینی فقط در حدود 10الی 15 سانتیمتر باشد میتواند پهنای ان مساوی دیوار روی آن باشد اماهمیشه بایددر نظر داشت برای کلیه دیوارهای اعم از حمال ویا تیغه ای و پارتیشنها پی سازی و کرسی چینی انجام شود
نحوه کرسی چینی یا ساخت پی سنگی:

دانلود پروژه مقاله معرفت لازم و کافی در دین در word
یکشنبه 95/4/6 2:47 صبح| | نظر

دانلود پروژه مقاله معرفت لازم و کافی در دین در word دارای 40 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود پروژه مقاله معرفت لازم و کافی در دین در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود پروژه مقاله معرفت لازم و کافی در دین در word
چکیده
مقدمه
تعریف دین
معرفت و کاربردهای آن
1 معرفت یقینی بالمعنىالاخص
2 معرفت یقینی بالمعنىالخاص
3 معرفت یقینی بالمعنىالاعم
4 معرفت ظنی یا ظن صادق
راهها و ابزارهای معرفت دینی
حواس
عقل
وحی و الهام
شهود یا مکاشفه
مرجعیت
ادله نقلی
پیشین یا پسین بودن معرفتهای دینی
گزارههای اعتقادی
گزارههای اخلاقی
احکام
بازگشت به مسائل اصلی
ابتنای راهحل بر چند اصل
مبتنی نبودن راهحل مسئله بر شناختاری بودن زبان دین
1 معرفت ممکن در دین
2 معرفت لازم در دین (اسلام)
دیدگاه متفکران مسلمان در این مسئله
نظریه قاضی طباطبائی
نظریه محقق قمی
نتیجهگیری
••• پىنوشتها
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود پروژه مقاله معرفت لازم و کافی در دین در word
ـ ابنسینا، الشفا (البرهان)، تحقیق ابوالعلا عفیفی، (قاهره، الامیریه، 1375 ه ق)، المقاله الاولی، الفصل الرابع؛
ـ الانصاری، مرتضی، فرائد الاصول، (قم، مجمع الفکر الاسلامی،1422هق)، الطبعه الثانیه، ج1؛
ـ الایجی، عضدالدین، المواقف، (بیروت، عالم الکتاب و ;، بىتا)؛
ـ السیوری الحلی، مقداد بن عبدالله، اللوامع الالهیه، (تبریز، بىنا، 1395 ه ق)؛
ـ ـــــ، ارشاد الطالبین إلی نهج المسترشدین، (قم، مکتبه آیهالله المرعشىالعامه، 1405ه ق)؛
ـ الشهید الاول، الألفیه و النفلیه، (سی دی المعجم، نسخه سوم، قم، 1422 ه ق)؛
ـ الشهید الثانی، المعالم، (سی دی المعجم، همان)؛
ـ ـــــ، المقاصد العلیه، (سی دی المعجم، همان)؛
ـ الشیخ البهائی، الزبده، (سی دی المعجم، همان)؛
ـ الطوسی، نصیرالدین، نقد المحصل، (تهران، دانشگاه تهران و مککیل، 1359)؛
ـ العراقی، آقا ضیاء، مقالات الاصول،(سی دی المعجم، همان)؛
ـ العلامه الحلی، حسن بن یوسف، نهایه الوصول، (سی دی المعجم، همان)؛
ـ القمی، میرزا ابوالقاسم، القوانین المحکمه فی الاصول، چاپ سنگی؛
ـ المجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، (بیروت، مؤسسه الوفاء، 1403) الطبعه الثانیه، ج 3؛
ـ المحقق الاردبیلی، مجمع الفائده، ج 2، (سی دی المعجم، همان)؛
ـ المحقق الاول، المعارج، (سی دی المعجم، همان)؛
ـ المحقق الکرکی، رسائل المحقق الکرکی، ج 1، (سی دی المعجم، همان)؛
ـ المحقق النراقی، منهاج الاحکام، (سی دی المعجم، همان)؛
ـ المظفر، محمدرضا، عقائد الامامیه، مقدمه( تهران، نینوا، بی تا)؛
ـ الیزدی، السید محمدکاظم، العروه الوثقی، مسئله 20؛
ـ باربور، ایان، علم و دین، بهاء الدین خرمشاهی(تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1362)؛
ـ حسینزاده، محمد، مبانی معرفت دینی، (قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1380)، چ دوم؛
ـ ـــــ، پژوهشی تطبیقی در معرفتشناسی معاصر، (قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1382)؛
ـ خوانساری، آقاجمالالدین، مبدأ و معاد، (تهران، نهضت زنان مسلمان،1359)؛
ـ رازی، فخرالدین، المطالب العالی من العلم الالهی، (بیروت، دارالکتب العربی، 1407 ه ق)، ج 1؛
ـ شعرانی، ابوالحسن، شرح فارسی تجرید الاعتقاد، (تهران، اسلامیه، 1351)؛
ـ علامه حلی، ابومنصور حسن بن یوسف بن مطهر، مناهج الیقین فی اصول الدین، (قم، بىنا، 1374)؛
ـ ـــــ، نهج الحق و کشف الصدق، (قم، دارالهجره، 1407ه ق)؛
ـ کاظمی، محمدعلی، فوائد الاصول، (قم، مؤسسه النشر الاسلامی، 1406 ه ق)؛
ـ محقق طوسی، نصیرالدین، کشفالمراد فی شرح تجرید الاعتقاد، حسن بن یوسف الحلّی، (بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، 1399 ه ق)؛
ـ مظفر، محمدحسن، دلائل الصدق، ج 1، (تهران، مکتبه النجاح، بىتا)؛
چکیده
در بحث «معرفت لازم و کافی در دین اسلام»، که یکی از مهمترین و دشوارترین مباحث معرفتشناسی دینی است، با سه پرسش اساسی مواجهیم: اولاً، در دین (اسلام)، به چه نوع معرفتی مىتوان دست یافت؟ آیا دستیابی به معرفت یقینی بالمعنىالاخص در دین ممکن است؟ ثانیا، در صورت امکان دستیابی به چنین نوع معرفتی در دین، آیا تحصیل و کسب آن لازم است، یا صرفا مظنه یا علم متعارف یا جزم کفایت مىکند؟ ثالثا، در صورت کفایتِ علم متعارف یا جزم، معیار صدق این گونه معرفتها چیست؟
این نوشتار، پس از بیان واژههای «دین» و «معرفت» و شرح کاربردهای معرفت و دیگر مقدماتی که به نحوی در فهم یا حل مسئله دخالت دارند، به این نتیجه رسیده است که اولاً، دستیابی به یقین بالمعنىالاخص در بخشهایی از دین ممکن است؛ و ثانیا، به رغم امکان دستیابی به معرفت یقینی، تحصیل آن لازم نیست
افزون بر ادلهای که به آنها استناد شده، تلاش شده است تا دیدگاه متفکران مسلمان در این مسئله پىگیری شود. نتیجه کاوش این است که متفکران مسلمان به طور جداگانه به این مسئله نپرداختهاند. تنها شهید قاضی طباطبایی و میرزای قمی و آیتالله مظاهری به روشنی این بحث را مطرح کردهاند و از میان آنان، مرحوم قاضی دستیابی به یقین بالمعنىالاخص را در اصول اعتقادی لازم دانسته است، که دیدگاه و ادله وی در این مقاله نقد شده است. گرچه دیگران این مسئله را به طور مستقل مطرح نکردهاند، مىتوان با توجه به قراین و شواهدی، به آنان نسبت داد که تحصیل یقین بالمعنىالاخص در دین لازم نیست
کلید واژهها
معرفت یقینی بالمعنىالاخص، علم متعارف، جزم، اعتبار ذاتی یقین، آموزه حجیت، امکان معرفت
مقدمه
معرفتشناسی دینی یکی از انواع معرفتشناسىهای مقید است که به ارزیابی معرفت در حوزه دین مىپردازد و صرفا معرفتهای دینی را مطالعه و بررسی مىکند. از مهمترین مسائلی که مىتوان در این نوع معرفتشناسی مطرح کرد، مسئله «معرفت لازم و کافی در دین» است. توضیح آنکه معرفت قضیهای اقسامی دارد: معرفت ظنی، معرفت یقینی بالمعنىالاعم، معرفت یقینی بالمعنىالاخص و; . اکنون مسئله این است که اولاً، در دین به چه نوع معرفتی مىتوان دست یافت؟ آیا مىتوان در همه بخشهای دین به معرفت یقینی بالمعنىالاخص دست یافت یا اینکه چنین معرفتی صرفا در پارهای گزارهها و معرفتهای دینی ممکن است و در برخی بخشهای دیگر دین، دستیابی به چنین معرفتی ممکن نیست، بلکه صرفا مىتوان به معرفت اطمینانی (علم متعارف) و در نهایت به یقین روانشناسانه دست یافت؟ ثانیا، بر فرض اینکه دستیابی به یقین بالمعنىالاخص در همه یا پارهای گزارههای دینی ممکن باشد، آیا تحصیل چنین مرتبه رفیعی از معرفت در دین لازم است؟ به تعبیر دیگر، آیا در دین چنین معرفتی از انسانها خواسته شده یا اینکه مظنه یا اطمینان یا یقین روانشناسانه که با جهل مرکب نیز سازگار است، کفایت مىکند؟ ثالثا، در صورت کفایت علم متعارف (اطمینان) یا جزم (یقین روانشناختی) مبانی معرفتشناختی اینگونه معرفتها چیست؟ به تعبیر روشنتر، چنین معرفتهایی چگونه موجّه مىشوند؟ یا به عبارت سوم، معیار صدق اینگونه معرفتها چیست؟
پرسشهای مزبور مشکلترین مسائل معرفتشناسی دینی است؛ و بلکه مىتوان گفت از مسائل پیچیده معرفتشناسی مطلق نیز دشوارتر است و حل آن به دقت و تلاش بیشتری نیاز دارد. برای یافتن پاسخی متقن، دقیق و صحیح به این پرسشها، ابتدا لازم است مراد خود را از واژههای «دین» و «معرفت» دقیقا مشخص سازیم؛ سپس کاربردها یا اصطلاحات معرفت گزارهای را شرح دهیم، و در ادامه نظری به ابزارها یا راههای کسب معرفت دینی بیفکنیم، و در پایان پیشین یا پسین بودن گزارههای دینی را بررسی کنیم
تعریف دین
از آنجا که دین تعریفهای بسیاری دارد، شرح و بررسی همه آنها در این نوشتار نمىگنجد. در اینجا، تنها یکی از تعریفهای پذیرفته شده را مطرح مىکنیم. دین عبارت است از آنچه خداوند متعال بر پیامبران فرو فرستاده و تبیین آنرا بر عهده ایشان و جانشینانشان نهاده است. بر اساس این تعریف، دین، افزون بر عقاید، اخلاق و احکام، شامل پدیدههای تاریخی، نظیر تاریخ امتها و انبیای پیشین، و پدیدههای جهانشناختی، همچون آسمان، زمین، تعداد و کیفیت پیدایش آنها و خواص گیاهان، میوهها و سبزىها، مىشود.23 در واقع، مصداق چنین تعریفی شریعت اسلام است. در هر صورت، دین بر اساس این تعریف به چهار بخش منقسم مىگردد: 1 عقاید؛ 2ارزشهای اخلاقی و حقوقی و مانند آنها؛ 3 احکام؛ 4 معرفتهایی در باب تاریخ، طبیعت و مانند آنها
بر اساس این تقسیم، گزارههای دینی به چهار دسته تقسیم مىشوند
1 گزارههای ناظر به عقاید؛
2 گزارههای ناظر به اخلاق و دیگر ارزشها؛
3 گزارههای ناظر به احکام، یا به عبارت دیگر، گزارههایی که بیانکننده احکام دیناند؛
4 گزارههای ناظر به رویدادها و حوادث تاریخی، طبیعی و مانند آنها
معرفت و کاربردهای آن
معرفت از منظر متفکران مسلمان به معنای مطلق آگاهی و علم است که شامل معرفت بدون واسطه (علم حضوری) و معرفت با واسطه (علم حصولی) و نیز شامل همه اقسام معرفت حصولی، یعنی مفاهیم یا گزارهها، تصورات یا تصدیقات مىشود. بدینسان، معرفت اقسامی دارد. آنچه در این مقام مورد بحث است، معرفت گزارهای است، و آن نیز خودْ کاربردها یا اصطلاحات گوناگونی دارد که بدین شرحاند
1 معرفت یقینی بالمعنىالاخص؛
2 معرفت یقینی بالمعنىالخاص؛
3 معرفت یقینی بالمعنىالاعم یا یقین روانشناسانه؛
4 معرفت ظنی
اکنون لازم است که به شرح کاربردها یا اصطلاحات فوق بپردازیم و مراد خود را از آنها دقیقا مشخص سازیم
1 معرفت یقینی بالمعنى الاخص
معرفت گزارهای یقینی بالمعنىالاخص، که «یقین منطقی» و «یقین مضاعف» نیز نامیده مىشود، عبارت است از: «اعتقاد جازم صادق ثابت»، یا به تعبیر دیگر، اعتقاد جزمی مطابق با واقع و زوالناپذیر. با قید «اعتقاد جازم» ظنون از آن خارج مىشود و با قید «صادق» یا «مطابق با واقع» همه جزمها و یقینهای غیر مطابق با واقع، یعنی جهلهای مرکب، خارج مىشود، و با قید «ثابت» اعتقادها و باورهای صادق مقلدان. آشکار است که قید «ثابت» هم شامل گزارههایی مىشود که بیّن هستند و به استدلال نیاز ندارند و هم شامل گزارههایی که مبیَّن بوده، به استدلال نیاز دارند و با استدلال برهانی اثبات مىشوند
2 معرفت یقینی بالمعنى الخاص
معرفت گزارهای یقینی بالمعنىالخاص اصطلاحی است که آنرا برای معرفت گزارهای ویژهای، یعنی اعتقاد جازم صادق، قرارداد کردهایم. تمایز این اصطلاح با اصطلاح پیش در این است که این اصطلاح به قید چهارم، یعنی ثابت یا زوالناپذیر، نیاز ندارد. از اینرو، معرفت تقلیدی را نیز در برمىگیرد؛ بدینسان، این اصطلاح تمایز عمدهای با اصطلاح پیش ندارد و تفاوت آنها به معرفت تقلیدی باز مىگردد
3 معرفت یقینی بالمعنى الاعم
معرفت گزارهای یقینی بالمعنىالاعم که همان یقین روانشناسانه است، چنین تعریف شده است: «مطلق اعتقاد جازم». بر اساس یکی از کاربردهای آن، فقط در صورتی که با واقع مطابق باشد معرفت بر آن صادق است، وگرنه آنرا «جهل مرکب» مىخوانند؛ هر چند بر اساس بعضی از کاربردهای علم و معرفت، جهل مرکب را نیز از این نظر که دارای صورت علمی است «معرفت» مىدانند. از اینرو، یقین روانشناختی درباره یک قضیه یا باور، یقینی است که انسان بدان قضیه یا باور حالت نفسانی قطع و جزم پیدا کند و هیچ شک و تردیدی درباره مفاد آن نداشته باشد. در این لحاظ، صرفا ارتباط قضیه با مُدرِک مورد نظر است، نه ارتباط قضیه با واقع. چنین حالتی را که برای انسان مُدرِک پیدا مىشود، معمولاً «قطع» یا «یقین» مىخوانند. بدینسان، یقین روانشناختی شامل جهل مرکب نیز مىشود
4 معرفت ظنی یا ظن صادق
معرفت گزارهای ظنی که «ظن صادق» نام دارد، عبارت است از: «اعتقاد راجح صادق». در صورتی مىتوان درباره این قسم گزاره معرفت را به کار بُرد که اینگونه گزاره با واقع مطابق باشد. اگر مطابق با واقع نباشد، معرفت بر آن صادق نیست، بلکه ظن کاذب خواهد بود. ظن کاذب دقیقا در مقابل این قسم قرار دارد و عبارت است از: «اعتقاد راجح کاذب». در هر صورت اینگونه گزارهها به دو قسم تقسیم مىگردند: ظن اطمینانی و ظن غیر اطمینانی. اطمینان یا ظن اطمینانی همان علم عادی و عرفی است که مرتبه اعلای ظن، و نزدیک به یقین است؛ از اینرو، خلاف در آن محتمل است
لازم است خاطر نشان کنیم که در میان کاربردهای چهارگانه معرفت گزارهای، شایعترین و رایجترین آنها کاربرد اول، سوم و چهارم است. معمولاً کاربرد اول را «یقین منطقی ریاضی» و کاربرد سوم را به لحاظ اینکه شامل جهل مرکب نیز مىشود، «یقین روانشناختی»، و کاربرد چهارم را «مظنه» مىنامند. همچنین احیانا یقین را دستکم به دو قسم منطقی و روانشناختی تقسیم مىکنند، و از مظنه، اگر به حد اطمینان برسد، به «علم متعارف» تعبیر مىکنند
از همینجا به این نکته مهم رهنمون مىشویم که اطلاق «معرفت» بر گزارههای موهوم یا مشکوک، یعنی گزارههایی که مُدرِک درباره آنها وهم یا شک دارد، صحیح نیست. گزارهای را مىتوان معرفت دانست که حالت مُدرِک، حالتی فراتر از شک، یعنی ظن یا قطع، باشد
راهها و ابزارهای معرفت دینی

غیرآرشیویها
-
مقاله بررسی عوامل موثر بر روی کارایی کلکتورهای خورشیدی مشبک تحت
مقاله تغییرات شاخصهای تنسنجی و لیپیدهای سرم بر حسب نمایهی تودهی
مقاله رایگان مختصری از فعالیت صندوق ضمانت صادرات تحت word
مقاله میراکردن نواسانات بین ناحیه ای با استفاده از سیگنال محلی د
مقاله Classification of damage modes in composites by using prin
مقاله استفاده از رویکرد تلفیقی تحلیل سلسله مراتبی و تاپسیس در مک
[عناوین آرشیوشده]