دانلود پروژه مقاله حلّ چالش ثنویت ذهن و عین در حکمت متعالیه ملّا
دوشنبه 95/4/21 3:38 صبح| | نظر

دانلود پروژه مقاله حلّ چالش ثنویت ذهن و عین در حکمت متعالیه ملّاصدرا در word دارای 27 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود پروژه مقاله حلّ چالش ثنویت ذهن و عین در حکمت متعالیه ملّاصدرا در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود پروژه مقاله حلّ چالش ثنویت ذهن و عین در حکمت متعالیه ملّاصدرا در word
چکیده
مقدّمه
وجود ذهنى از دیدگاه ملّاصدرا
1 اصالت وجود
2 تشکیک در وجود
3 مجعول بودن وجود
بررسى و تحلیل دیدگاه ملّاصدرا در مسئله نسبت ذهن و عین
مقایسه دیدگاه ملّاصدرا با فیلسوفان پیش از او
نتیجهگیرى
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود پروژه مقاله حلّ چالش ثنویت ذهن و عین در حکمت متعالیه ملّاصدرا در word
ـ ابنسینا، الالهیات من کتابالشفاء، تحقیق حسن حسنزاده آملى، قم، دفتر تبلیغات اسلامى، 1376
ـ ـــــ ، النفس من کتابالشفاء، تحقیق حسن حسنزاده آملى، چ دوم، قم، مکتبه الاعلام الاسلامى، 1385
ـ ارسطو، متافیزیک، ترجمه شرفالدین خراسانى، چ دوم، تهران، حکمت، 1379
ـ افلاطون، دوره آثار افلاطون، ترجمه محمدحسن لطفى، چ سوم، تهران، خوارزمى، 1380
ـ اکبریان رضا، حکمت متعالیه و تفکر فلسفى معاصر، تهران، بنیاد حکمت اسلامى صدرا، 1386
ـ ایزوتسو، توشیهیکو، بنیاد حکمت سبزوارى، ترجمه سید جلالالدین مجتبوى، تهران، دانشگاه تهران، 1368
ـ جوادى آملى، عبداللّه، رحیق مختوم، قم، اسراء، 1375
ـ داوودى، علىمراد، عقل در حکمت مشّاء، تهران، حکمت، 1387
ـ رازى، فخرالدین، المباحث المشرقیه فى علم الالهیات و الطبیعیات، چ دوم، قم، منشورات ذوىالقربى، 1429
ـ سهروردى، شهابالدین، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، تصحیح و مقدّمه هانرى کربن، چ سوم، تهران، پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى، 1380
ـ گمپرتس، تئودور، متفکران یونانى، ترجمه محمدحسن لطفى، تهران، خوارزمى، 1375
ـ ملّاصدرا (صدرالدین محمّدبن ابراهیم شیرازى)، الشواهدالربوبیه فى المناهجالسلوکیه، تصحیح سید جلالالدین آشتیانى، قم، دفتر تبلیغات اسلامى، 1382
ـ ـــــ ، الحکمهالمتعالیه فى الاسفارالعقلیهالاربعه، تصحیح غلامرضا اعوانى، تهران، بنیاد حکمت اسلامى صدرا، 1383، ج 1
ـ ـــــ ، الحکمهالمتعالیه فى الاسفارالعقلیهالاربعه، تصحیح مقصود محمدى، تهران، بنیاد حکمت اسلامى صدرا، 1383، ج 3
ـ ـــــ ، الحکمهالمتعالیه فى الاسفارالعقلیهالاربعه، تصحیح و تعلیق علىاکبر رشاد، تهران، بنیاد حکمت اسلامى صدرا، 1383، ج 8
ـ ـــــ ، المشاعر، اصفهان، مهدوى، بىتا
ـ ـــــ ، سه رساله فلسفى (متشابهات القرآن، المسائلالقدسیه، اجوبهالمسائل) مقدّمه و تصحیح و تعلیق سید جلالالدین آشتیانى، چ سوم، قم، دفتر تبلیغات اسلامى، 1378
- Plato, The Collected Dialogues of Plato, ed. by Hamilton & Carins Huntington, Rinceton University Press,
چکیده
از دیرباز، مسئله نسبت ذهن و عین ـ و ملاک واقعنمایى آن ـ در مکاتب مختلف فلسفى مطرح بوده است. افلاطون واقعنمایىِ ذهن را براساس «وجود عینى مُثُل، وجود پیشینى نفس، و تذکّرى بودن معرفت» تبیین کرد. ارسطو نیز وحدت ذهن و عین را در «صور مجرّد» جستوجو نمود. در جهان اسلام، «تمایز وجود و ماهیت» باعث شد تا تقرّر ماهوى بیش از پیش برجسته گردد و معضل وجود ذهنى جدّىتر پیگیرى شود. ابنسینا بر این اساس بود که «خدا و عقل فعّال» را به عنوان موجوداتِ مجرّد، ضامن این حاکویت دانست
نویسندگان این مقاله تلاش مىکنند نشان دهند ملّاصدرا، بهتر از پیشینیان خود، به این مسئله پرداخته است. او ثنویت ذهن و عین را با استفاده از «اصالت وجود، اصل تشکیک در حقیقت وجود، اصل تعلّق جعل به وجود، قیام صدورى صور علمیه به نفس و حرکت اشتدادى نفس»، به وحدت مىرساند. او با استفاده از این اصول، هر دو ساحت ذهن و عین را در حقیقت عینیه واحده وجود به وحدت مىرساند. تعبیر وى از وجود ذهنى در مرتبه وحدت تشکیکى وجود «وجود ظلّى»، و در مرتبه وحدت شخصى وجود «ظهور ظلّى» است
کلیدواژهها: وجود ذهنى، واقعنمایى، قیام صدورى، تشکیک در وجود، عقل فعّال، صور محض، حقیقت وجود
مقدّمه
بررسى و مطالعه نسبت ذهن و عین، از آن جهت حائز اهمیت است که صدق و کذب گزارههاى علمى و فلسفى، منوط به میزان و معیارى معیّن براى واقعنمایى آنهاست. اگر نتوانیم براى رابطه ذهن و عین به میزان و ملاکى دست یابیم، نخواهیم توانست صحت و سقم قضایا و احکام را در علوم تجربى و فلسفى مورد ارزیابى قرار دهیم
مسئله ذهن و عین یا نحوه واقعنمایى مفاهیم و احکام ذهنى که در آثار فیلسوفان اسلامى تحت عنوان «وجود ذهنى» مطرح شده است، ریشه در تاریخ معرفت انسانى دارد. این مسئله در ناحیه عوامل درونى معرفت، با مبحث «علمالنفس»، و در ناحیه عوامل بیرونى، با عالم «عقول» (و خدا) مرتبط است
در تاریخ فلسفه، موضعگیرىهاى مختلفى در مورد طرح این مسئله و راهحلّ آن ارائه شده است. عدّهاى از ارباب اندیشه اساسا از طرح چنین مسئلهاى ابا کرده، حق را به جانب ذهن داده، و عین را فرعِ بر آن قلمداد کردهاند. از این گروه، مىتوان به پروتاگوراس1 اشاره کرد. او انسان را مقیاس همه چیز قرار داد که در نتیجه آن، امکانشناخت حقایق اشیا مورد تردید قرار گرفت و هرگونه رابطهاى میان پدیدههاى خارجى و فهم انسانى انکار شد. مشابه این نگرش را مىتوان نزد متکلّمان اسلامى جستوجو کرد. اینان وجود ذهنى را از سنخ اضافه یا شبح دانستند2 و مجالى براى بحث از واقعنمایى آن باقى نگذاشتند. تفاوت آنها با سوفسطاییان در این است که به نظر متکلّمان، اعتبار صور و احکام ذهنى در ارتباط با خدا معنا مىیابد؛ در حالى که سوفسطاییان آنها را مولود نفس انسانِ منسلخ از خدا مىدانند
افلاطون و ارسطو، در مقابل سوفسطاییان، تلاش کردند تا ارزش معرفت انسانى را بازنگرى، و وحدت و یگانگى ذهن و عین را توجیه کنند. از نظر افلاطون، ارزش شناخت به آن است که متعلّق آن مُثُل، ideaیا eidos(ایده) باشد. ارسطو برخلاف استادش، فلسفه خود را بر اصل تمایز مادّه و صورت بنا مىکند و نسبت نفس و بدن را همانند نسبت صورت و مادّه مىداند. به این ترتیب، وحدت ذهن و عین از طریق صور محض تبیین مىشود
ابنسینا تفسیر مادّى از نفس را نمىپذیرد. به نظر او، نفس روحانیهالحدوث است و رابطه تعلّقى با بدن دارد. و عامل تعقّل، نفس انسانى است و فعل تعقّل به نحو اکتسابى و تأسیسى صورت مىگیرد. امّا فعل تعقّل در انسان بدون افاضه و اشراق عقل فعّال تمام نمىشود.3 بنابراین، مفاهیم ذهنى حاکى و کاشف از اعیان خارجى است، و آنچه صحت مفاهیم و احکام ذهنى را تضمین مىکند، عقل فعّال است. و ثنویت ذهن و عین از طریق عقل فعّال به وحدت مىانجامد
در جهان اسلام، پس از ابنسینا، فلسفه اسلامى به گونهاى دیگر به وجود ذهنى توجه نموده است. ملّاصدرا که اندیشههاى فلسفى خود را متأثر از سنّت عرفانى و اشراقى مىداند، سعى دارد تا همچون دیگر مباحث فلسفى، تفسیرى وجودى و وحدتانگار از وجود ذهنى ارائه دهد
مسئله اصلى ما در این مقاله آن است که: ملّاصدرا تبیین خود را از وجود ذهنى بر کدام اصول و مبانى استوار کرده است؟ آیا ثنویت ذهن و عین که پیش از او به واسطه امر سومى به وحدت منتهى مىشد، نزد ملّاصدرا نیز اینگونه است؟ در این مقاله، درصددیم براى حلّ این مسئله ابتدا دیدگاه ملّاصدرا در مورد وجود ذهنى را به روشنى عرضه داریم، سپس آن را در چارچوب نظام فلسفى و مبانى صدرایى تحلیل کنیم، و در آخر، این نظریه را در مقایسه با فیلسوفان پیش از او مورد ارزیابى قرار دهیم
وجود ذهنى از دیدگاه ملّاصدرا
فلسفه اسلامى بعد از ابنسینا به واسطه خردهگیرىهاى متکلّمان اسلامى از یکسو، و نقدهاى جدّى سهروردى از سوى دیگر، رو به افول نهاد. امّا بازنگرىهایى که در حوزه فلسفى اصفهان و شیراز صورت گرفت، بسترى مناسب براى پیدایش نظام فلسفى جدید فراهم نمود. در این نظام فلسفى، سعى شد که با استفاده از رهیافتهاى جدید اشراقى و عرفانى، تکامل فلسفه اسلامى تضمین شود. ملّاصدرا تنها کسى بود که حلقه اتّصال فلسفه اسلامى بعد از ابنسینا محسوب مىشد. در واقع، فلسفه صدرایى را مىتوان ادامه حرکت فلسفى ابنسینا قلمداد کرد؛ زیرا وجود و ماهیت صدرایى، که اساس طرد و ابرامهاى فلسفه او را تشکیل مىدهند، شکل تکاملیافته مباحث وجود و ماهیت سینوى محسوب مىشوند. ملّاصدرا توانست با استفاده از روش اشراقى سهروردى و مکاشفات عرفانى ابنعربى، نظام فلسفى بدیعى را در تاریخ اندیشه فلسفى در جهان اسلام پایهگذارى کند. وى نه تنها در مورد واقعیات خارجى، بلکه در مورد واقعیات نفسانى انسان (نفس و معرفت) تفسیرى بدیع و متمایز از ابنسینا ارائه مىدهد. او براى تبیین هویّت و سرشت صور ذهنى و ارتباط آنها با اعیان خارجى، از چند اصل فلسفى کمک مىگیرد که در اینجا به طور اجمالى به آنها اشاره مىکنیم
1 اصالت وجود
ملّاصدرا سخن ابنسینا را مبنى بر تمایز وجود و ماهیت مىپذیرد، امّا این تمایز را به تمایز ذهنى و منطقى منحصر مىداند. به نظر او، گرچه از موجود خارجى دو حیثیت وجود و ماهیت انتزاع مىشود؛ امّا این بدان معنا نیست که در واقع نیز موجود خارجى واجد حیثیت وجود و ماهیت باشد. از دیدگاه ملّاصدرا، در خارج، تنها یک چیز واقعیت دارد و منشأ اثر است: «وجود.» توضیح آنکه خارجیت، ذاتى وجود است و وجود اباء از عدم دارد؛ امّا ماهیت اینچنین نیست. ماهیت لااباء از وجود و عدم است و در ذات خودش، خارجیت و عینیت ندارد. بنابراین، آنچه در خارج اصالت دارد «وجود» است، نه امرى مرکّب از وجود و ماهیت
از دیدگاه ملّاصدرا، وجودات خاص در خارج به گونهاى هستند که مىتوان از حدود آنها ماهیتى را انتزاع کرد. بنابراین، ماهیت از اطوار و انحاى وجودات انتزاع مىشود؛ امّا این به معناى وهمى بودن ماهیت نیست، چراکه ماهیت واقعیت دارد، لکن در ظلّ وجود موجود است
به این ترتیب، ملّاصدرا ثابت مىکند که وجودْ اصیل، و ماهیتْ اعتبارى است. ملّاصدرا این اصل را در مقابل دیدگاه ابنسینا و مشّاییان مطرح کرده است که ماهیات خارجى را منعکس در ذهن مىدانستند و علم را حصول صورت معلومه نزد عالم معرفى مىکردند. از دیدگاه ابنسینا، هنگام ادراک، وجود و ماهیتِ خارجى بدون هیچ کم و کاستى در ذهن منعکس مىشود. در نتیجه، تلاش مىشود تا براى انطباق و نحوه ارتباط ماهیت ذهنى با خارجى، ملاکى تعبیه شود. امّا ملّاصدرا از ابتدا براى ماهیت، هیچ ارزشى جز ظلّ و مجاز قائل نیست. ماهیت چنانچه در خارج مجازا واقعى، و ظلّ وجود است، در ذهن نیز در ظلّ وجود ذهنى است. به این ترتیب، ملّاصدرا نشان مىدهد که معلوم بالاصاله وجود ذهنى است، نه ماهیت آن. ماهیت ذهنى تنها در سایه وجود ذهنى است که به طور ثانوى معلومیت مىیابد
2 تشکیک در وجود
از جمله اصولى که مبناى تبیین وجود ذهنى قرار گرفته، وحدت تشکیکى وجود است. از نظر ملّاصدرا، حقیقت عینیه وجود، محور وجودات خاص و ظهورات آنها مىباشد. حقیقت عینیه وجود، از وحدت حقّه حقیقیه برخوردار است. وحدت آن، از نوع وحدت سعى اطلاقى است؛ در نتیجه، حقیقتى مشکّک و ذومراتب مىباشد. آن، در عین حال که واحد است، کثیر است؛ نه کثرت آن به وحدتش لطمهاى مىزند و نه وحدت آن به کثرتش لطمهاى مىزند. اصل تشکیک مىتواند حقیقت وجود را در مراتب مختلف آشکار سازد.6 طبق این اصل، حقیقت وجود با تمام مراتب واقعیات سازگارى دارد و در قید و بند مرتبه خاصّى از واقعیت نیست. آن، مىتواند گاهى به صورت واقعیت عینى خارجى، و گاهى به صورت واقعیت ذهنى (وجود ذهنى) ظاهر شود
طبق این اصل، وجود ذهنى نیز از دایره حقیقت عینیه واحده وجود خارج نمىباشد و به نحوى با آن ارتباط دارد؛ چراکه حقیقت وجود، در مراتب مختلفى، خود را آشکار مىکند: گاهى به صورت موجودات مجرّد عقلانى، گاهى به صورت موجودات مجرّد مثالى گاهى به صورت موجودات مادّى، و گاهى به صورت وجود ذهنى و ظلّى. به این ترتیب، مراتب مختلفى براى وجود قابل تصوّر است و این مراتب از شدّت و ضعف برخوردارند؛ به طورى که هرچه مرتبه وجودى یک موجود قوىتر و شدیدتر باشد، آثار و خواصّ بیشترى را از خود نشان مىدهد. این مراتب را ابتدا مىتوان در موجودات مجرّد عقلانى مشاهده کرد. آنها به خاطر تجرّد ذاتى و فعلى که دارند، قدرت خلق و ایجاد عالم پایینتر از خود را دارند. امّا موجوداتى که در مراتب پایینتر هستند، به خاطر کدورت و ضعفى که دارند، قدرت کمترى براى تأثیرگذارى دارند. سلسله تنزّل مراتب در جهان هستى به مرتبهاى مىرسد که اثرگذارى در آن به صفر مىرسد، و آن وجود ذهنى است. در واقع، وجود ذهنى مرتبه نازله وجودات است که از لحاظ مقیسیت، توان واقعنمایى دارد؛ امّا فاقد تأثیرگذارى است. وجود ذهنى، از این لحاظ، حتى وصف تجرّد را که کمال وجود عقلانى است، و وصف مادّى بودن را که خصوصیت وجود مادّى است، فاقد است. چنین وجودى در سایه حقیقت واحده وجود قرار مىگیرد و تنها به لحاظ ماهوى است که مىتواند مطابق با خارجِ عینى قلمداد شود
فقد یکون لماهیه واحده و مفهوم واحد انحاء من الوجود و الظهور و اطوار من الکون و الحصول بعضها اقوى من بعض و یترتّب على بعضها من الآثار و الخواص ما لایترتّب على غیره فکما انّالجوهر معنى واحد و ماهیه واحده یوجد تاره مستقلاً بنفسه مفارقا عن المادّه متبرء عنالکونوالفساد و التغیّر فعّالاً ثابتا کالعقول المفارقه على مراتبها و یوجد تاره اخرى مفتقرا الى المادّه مقترنا بها منفعلاً عن غیره متحرّکا و ساکنا و کائنا و فاسدا کالصورالنوعیه على تفاوت طبقاتها فى الضعفوالفقر فیوجد طورا آخر وجودا اضعف من ذینک الصنفین حیث لایکون فاعلاً و لا منفعلاً و لا ثابتا و لا متحّرکا و لا ساکنا کالصور الّتى یتوهّمها الانسان منحیثکونها کذلک
3 مجعول بودن وجود

دانلود پروژه مقاله حق و تکلیف و تلازم آنها در word
دوشنبه 95/4/21 3:38 صبح| | نظر

دانلود پروژه مقاله حق و تکلیف و تلازم آنها در word دارای 45 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود پروژه مقاله حق و تکلیف و تلازم آنها در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود پروژه مقاله حق و تکلیف و تلازم آنها در word
چکیده
مقدّمه
بررسی کارواژههای مفهومی
الف. «حق»
ب. تکلیف
تلازم حق و تکلیف
صورت اول تلازم حق و تکلیف
الف. لزوم تکلیف در برابر حق
نظریه هوفلد
نقد و بررسی
ب. لزوم حق نسبت به تکلیف
صورت دوم تلازم حق و تکلیف
نتیجه گیری
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود پروژه مقاله حق و تکلیف و تلازم آنها در word
ـ آقایی، بهمن، فرهنگ حقوقی بهمن: انگلیسی ـ فارسی، تهران، کتابخانه گنج دانش، 1378
ـ آملی، میرزا هاشم، المکاسب و البیع، تقریرات النائینی، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، 1413، ج 1
ـ احمدبن فارس بن زکریّا، معجم مقاییس اللغه، تحقیق و ضبط عبدالسلام محمّدهارون، قم، مکتب الاعلامالاسلامی، 1404، المجلّد الثانی
ـ اسماعیلبن عباد، المحیط فی اللغه، تحقیق محمّدحسین آل یاسین، بیروت، عالمالکتب، 1414، ج 2
ـ انصاری، مرتضی، المکاسب، قم، الهادی، 1418، ج 3
ـ انیس، ابراهیم و دیگران، المعجم الوسیط، بیجا، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1372، ط. الرابعه، ج 1
ـ جعفری لنگرودی، محمّدجعفر، مقدمه عمومی علم حقوق، تهران، کتابخانه گنج دانش، 1375، چ پنجم
ـ جوادی آملی، عبداللّه، حق و تکلیف، تحقیق و تنظیم مصطفی خلیلی، قم، اسراء، 1384
ـ جوهری، اسماعیل بن حمّاد، الصحاح تاج اللغه و صحاح العربیه، بیروت، دارالعلم للملایین، 1399ق، ط.الثانیه، الجزء الرابع
ـ حلّی، حسنبن یوسف، الجوهر النضید فی شرح منطق التجرید (و یلیه رساله التصور و التصدیق لملّاصدرا)،قم، بیدار، 1362
ـ حلّی، حسنبن یوسف، القواعد الجلّیه فی شرح الرساله الشمسیه، تحقیق فارس حسون تبریزیان، قم، مؤسسهالنشر الاسلامی، 1412
ـ دانشپژوه، مصطفی و قدرتاللّه خسروشاهی، فلسفه حقوق: سلسله دروس اندیشههای بنیادین اسلامی، قم،مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1381، چ ششم
ـ رازی، قطبالدین، شرح المطالع فی المنطق، قم، کتبی نجفی، بیتا
ـ راسخ، محمّد، حق و مصلحت: مقالاتی در فلسفه حقوق، فلسفه حق و ارزش، تهران، طرح نو، 1381
ـ راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، بیجا، مکتبه المرتضویه، 1362، چ دوم
ـ رضا، احمد، معجم متن اللغه: موسوعه لغویه حدیثه، بیروت، دار مکتبه الحیاه، 1377ق، المجلّد الثانی
ـ زبیدی، محمّدمرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، بیروت، منشورات دار مکتبه الحیاه، 1306، ج 6
ـ سبزواری، ملّاهادی، شرح المنظومه: قسمه الحکمه، غرر الفرائد و شرحها، مع تعلیقه حسن حسن زادهالآملی، قم، ناب، 1380، چ دوم، ج 2
ـ سهروردی، شهابالدین یحیی، «کتاب المشارع و المطارحات»، در: مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، تصحیح و مقدّمه هنری کربن، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1372، چ دوم، ج 1
ـ شرتونی لبنانی، سعید خوری، أقرب الموارد فی فصح العربیه و الشوارد، بیروت، مرسلی الیسوعیه، 1889، ج1
ـ صدر، سیدمحمّد، ماوراء الفقه، بیروت، دارالاضواء، 1416، الجزء الثالث
ـ عسکری، ابوهلال، معجم الفروق اللغویه، قم، جامعه مدرّسین، 1412
ـ فراهیدی، خلیلبن احمد، کتاب العین، تحقیق مهدی المخزومی و ابراهیم السامرائی، قم، دارالهجره، 1405،الجزء الثالث
ـ فیروزآبادی، مجدالدین محمّدبن یعقوب، القاموس المحیط، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1412، الجزءالثالث
ـ مدرّس افغانی، جامع المقدّمات، قم، هجرت، 1376، چ دوم، ج 1
ـ مرعشلی، ندیم و مرعشلی، أسامه، الصحاح فی اللغه و العلوم: تجدید صحاح العلّامه الجوهری والمصطلحات العلمیه و الفنیه للمجامع و الجامعات العربیه، بیروت، دارالحضاره العربیه، 1974، ج 1
ـ مصباح، محمّدتقی، حقوق و سیاست در قرآن، نگارش محمّد مهرابی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امامخمینی، 1377
ـ مصباح، محمّدتقی، نظریه حقوقی اسلام: حقوق متقابل مردم و حکومت، نگارش محمّدمهدی نادری ومحمّدمهدی کریمینیا، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1382، ج 1ـ2
ـ مطهّری، مرتضی، حکمتها و اندرزها، تهران، صدرا، 1381، چ چهاردهم
ـ مطهّری، مرتضی، یادداشتهای استاد مطهری، تهران، صدرا، 1381، چ دوم، ج 3
ـ معین، محمّد، فرهنگ فارسی، تهران، امیرکبیر، 1362، چ پنجم، ج 1
ـ مقری فیومی، محمّدبن علی، المصباح المنیر، بیروت، مکتبه لبنان ناشرون، 2001، ج 1ـ2
ـ ملّاصدرا (صدرالدین محمّدبن ابراهیم شیرازی)، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، قم، مکتبهالمصطفوی، 1368، چ دوم، ج 1
ـ ملّاصدرا، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، صحّحه و علق علیه حسن حسن زاده آملی، تهران،مؤسسه الطباعه و النشر، 1414، الجزء الاول
ـ ملّاعبداللّه، الحاشیه علی تهذیب المنطق، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، 1363
ـ نهجالبلاغه، ترجمه محمّد دشتی، قم، صحفی، 1379 ـ واحدی، قدرتاللّه، مقدّمه علم حقوق، تهران، کتابخانه گنج دانش، 1376، چ دوم
ـ هابز، توماس، لویاتان، ترجمه حسین بشیریه، تهران، نی، 1380
ـ یثربی قمی، سید علی، مقدّمه علم حقوق و نظام حقوقی جمهوری اسلامی ایران، قم، نوید اسلام، 1376، چدوم
- Axford, Barrie and Others, Politics: An Introduction, London, Routledge,
- Benditt, Theodore, M., Rights, New Jersey, Roman and Littlefield,
- Bittle, N., Celestine, M. Cap, O. F., Man and Morals: Ethics, The Bruce publishing CompanyMilwaukee,
- Brandt, Richard, B. Morality, Utilitarianism, and Rights, Cambridge,
- Campbell, Tom, Right: A Critical Introduction, London, Rutledge,
- Donnelly, Jack, Universal Human Rights in Theory and Practice, London, Cornell University,
- Dworkin, Ronald, Taking Rights Seriously, Harvard University Press, Cambridge,
- Finnis, John, Natural law and Natural Rights, New York, Oxford,
- Hart, H. L. A, Essays on Bentham: Jurisprudence And Political Theory, New York, Oxford,
- Heywood, Andrew, Political Theory: An Introduction, New York, Palgrave Macmillan,
- Hohfeld, Wesley Newcomb, Fundamental Legal Conception, London, Yale University Press,
- Jones, Peter, Rights, New York, St. Martin’s Press,
- Knowles, Dudley, Political Philosophy, London, Rutledge,
- Lyons, David, Rights, Welfare, and Mill’s Moral Theory, New York, Oxford,
- Nickel, James, W., Making Sense of Human Rights, Blackwell,
- Pojman, Louis, P., Global Political Philosophy, McGraw-Hill,
- —– , Political Philosophy: Classic and Contemporary Readings, New York, Mcgraw-Hill,
- Rasmussen, Douglas, B., and Douglas J. Denuyl, Liberty and Nature: An Aristotelian Defense ofLiberal Order, Open Court,
- Raz, Joseph, The Morality of Freedom, New York, Oxford, Clarendon Press,
- Thomson, Judith Jarvis, The Realm of Rights, Harvard University Press,
- Waldron, Jeremy, Theories of Right, New York, Oxford,
- Waldron, Jermey, “Rights”, in A Companion to Contemporary Political Philosophy, ed. Robert E.Goodin & Philip Pettit, Blackwell,
- Wellman, Carl, A Theory of Rights, Rowman and Allanheld Publishers,
- White, Alan, R., Rights, New York, Oxford,
چکیده
یکی از مسائل عمده در مورد «حق»، رابطه آن با «تکلیف» است. متفکران در این مسئله اختلافنظرجدّی دارند. آیا میان حق و تکلیف رابطهای وجود دارد؟ یا اینکه آن دو هیچ ارتباطی با هم ندارند وبه صورت مستقل موجودند؟ در صورت وجود ارتباط، آیا به صورت اتفاقی دارای رابطهاند؟ یااینکه ارتباط آنها ویژگی ذاتیشان است؟ نیز در صورت وجود تلازم، آیا تلازم آن دو یکسویهاست یا دوسویه؟ نهایت اینکه آیا تلازم آنها مفهومی است یا خارجی؟
در این نوشتار، ضمن پاسخ به پرسشهای مزبور، مسائل دیگری نیز درباره تلازم حق و تکلیفمطرح شده است
کلیدواژهها: حق، تکلیف، تلازم، تلازم مفهومی، تلازم خارجی
مقدّمه
رابطه میان «حق» و «تکلیف» از مسائل بحثانگیز میان متفکران در حوزه فلسفه حق است. آیاحق و تکلیف، اموری متقارن و مرتبط با هم هستند، یا بیگانه از هم و غیرمرتبط؟ آیا تحقق وثبوت حق برای یک موجود ـ یا دستهای از موجودات ـ استلزامی با تحقق و ثبوت تکلیف ندارد،به گونهای که بتوان حقوقی را در نظر گرفت، بدون اینکه به تبع آنها تکالیفی پدید آیند؟ درصورت وجود تکالیف، آیا تقارن میان حق و تکلیف، تقارنی اتفاقی و معلول عوامل بیرونی وقابل زوال است؟ یا اینکه فرض مذکور باطل است و هیچگاه ثبوت حق بدون ثبوت تکلیف قابلتصور نیست؛ یعنی میان آن دو تلازم431 برقرار است؟ در صورت پذیرش فرض دوم، آیا تلازم میان حق و تکلیف یکسویه است یا دوسویه؟ از سوی دیگر، آیا هر حقی مستلزم تکلیف استیا صرفا میان بعضی از حقوق با بعضی از تکالیف تلازم وجود دارد؟ نیز آیا تلازم میان حق وتکلیف منحصر به نوع واحدی است یا تلازم میان آن دو به چند صورت قابل تصور است؟ درصورت وجود انواع تلازم بیان حق و تکلیف، آن انواع کدامند؟
پرسشهای مزبور مهمترین مسائلی هستند که این نوشتار درصدد پاسخ به آنهاست
اما برای پرهیز از خلط میان مباحث گوناگون و گرفتار شدن در دام مغالطه اشتراک لفظی،بجاست ابتدا مفردات بحث یعنی معنای «حق» و «تکلیف» روشن شود
بررسی کارواژههای مفهومی
الف. «حق»
درباره حق، باید به دو امر، یعنی معنای لغوی و معنای اصطلاحی آن توجه شود
1 معنای لغوی «حق»: «حق»433 در لغت، به معانی متعددی از جمله: درستی، ثبوت، صدق،وجوب، شایسته، امر مقضی، یقین پس از شک، حزم، رشوه، احاطه، مال، قرآن، خصومت، مقابلباطل، نصیب و بهره، و حکم مطابق با واقع به کار میرود که طبق معنای اخیر، بر اقوال، عقاید وادیان و مذاهب ـ از آن نظر که مشتمل بر اقوال و عقاید هستند ـ اطلاق میشود، و در مقابل آن،«باطل» قرار دارد، بر خلاف واژه «صدق» که فقط در اقوال به کار میرود و در مقابل «کذب» قرار دارد
2 تفاوت «حق» و «صدق»: میان «صدق» و «حق» دو فرق وجود دارد
1 فرق اول این است که اگرچه قید مطابقت در هر دو موجود است، اما مطابقت درباره حقاز جانب واقع لحاظ میشود، ولی در صدق، از جانب حکم؛ یعنی اگر حکم را مطابق واقع درنظر بگیریم به آن «صادق» میگویند؛ ولی اگر واقع را از آن نظر که مطابق حکم است لحاظنماییم، حکم متصف به حق بودن میشود
2 فرق دیگر حق با صدق این است که حق اعم از صدق است؛ چون حق در اقوال، عقاید،ادیان و مذاهب استعمال میشود، اما صدق مختص اقوال است
اینکه «حق» در جمیع استعمالات خود به معنای «ثبوت» باشد، محل تأمّل است. برای مثال،مواردی از قبیل رشوه، احاطه، مال، قرآن و خصومت ـ که از معانی حق هستند ـ جز با تکلّفآشکار، نمیتوان آنها را به ثبوت برگرداند
3 معنای اصطلاحی «حق»: اصطلاح محل بحث معنایی است که شامل اصطلاحات فقهی، حقوقیو سیاسی میشود
برای تعیین دقیق اصطلاح مورد نظر، توجه به دو نکته ذیل ضروری است
1 واژه «حق» در صورت جمع بسته شدن به صورت «حقوق» به کار میرود. این امر موجباشتباه همین لفظ در معانی دیگر میشود. از اینرو، لازم است توجه شود که واژه «حقوق»مشترک لفظی است و در معانی ذیل استعمال میشود
الف. گاهی «حقوق» به مجموعه مقرّرات حاکم بر روابط اجتماعی اطلاق میشود. «حقوق»در این معنا، گاهی مرادف «قانون» دانسته میشود. برای مثال، به جای «حقوق اسلام»، «قانوناسلام» گفته میشود
ب. گاهی «حقوق» جمع «حق» است. در این معنا، کلمه «حقوق»، هم در لفظ و هم در معناجمع است
ج. در استعمال دیگر، واژه «حقوق» به معنای «علم حقوق» به کار میرود. در نیم قرن اخیر،«حقوق» در معنای «علم حقوق» استعمال میشود
در میان معانی یادشده، معنای دوم مقصود است. به عبارت دیگر، معنای مورد نظر از «حق»،معنایی است که معادل واژه right در زبان انگلیسی است، نه law و نه jurisprudence
2. تفصیل دوم توجه به افتراق میان معنای «حق» در ترکیب «حق بودن»437 و معنای «حق» درترکیب «حق داشتن»438 است. «حق» در ترکیب «حق بودن» به معانی گوناگونی به کار میرود کهبه آن معانی در اصطلاح فلسفی و اخلاقی اشاره گردیده است. اما اصطلاح مورد نظر، معنای«حق» در ترکیب «حق داشتن» است
ب. تکلیف
«تکلیف» در لغت، به معنای ایجاب و الزام امرِ دارای مشقّت بر دیگری است،440 و مقصود از آندر محل بحث، الزام بر انجام فعل یا ترک آن است
تلازم حق و تکلیف
با توجه به اینکه تلازم میان حق و تکلیف به دو صورت مطرح شده است، در تحلیل مسائلمزبور، هر یک از آن دو به صورت مستقل مطرح و نظریات گوناگون نسبت به آن بررسیمیشود
صورت اول تلازم حق و تکلیف
مراد از «صورت اول» این است که هر گاه بپذیریم حقی برای موجودی ثابت میشود لازمهاش ثبوت تکلیف است و این تکلیف به عهده موجود دیگر ـ و نه صاحب حق ـ ثابت میشود. اماچون این مسئله از دو ناحیه حق و تکلیف مورد بحث قرار میگیرد، طرح دو مسئله «لزوم تکلیفدر برابر حق» و «لزوم حق در برابر تکلیف» ضروری است
الف. لزوم تکلیف در برابر حق

دانلود پروژه مقاله نقدهاى پوپر و مشکلات ابطال پذیرى در word
دوشنبه 95/4/21 3:38 صبح| | نظر

دانلود پروژه مقاله نقدهاى پوپر و مشکلات ابطال پذیرى در word دارای 27 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود پروژه مقاله نقدهاى پوپر و مشکلات ابطال پذیرى در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود پروژه مقاله نقدهاى پوپر و مشکلات ابطال پذیرى در word
چکیده
مقدّمه
نقد اصالت مشاهده
نقد استقراگرایى
نقد اثبات پذیرى
نقد برداشت مدرن از «روش»
نقد معینى گرى
نتیجه گیرى
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود پروژه مقاله نقدهاى پوپر و مشکلات ابطال پذیرى در word
ـ کارل پوپر، فقر تاریخیگرى، ترجمه احمد آرام، چ دوم، تهران، خوارزمى، 1358
ـ ـــــ ، حدسها و ابطالها: رشد شناخت علمى، ترجمه احمد آرام، چ دوم، تهران، شرکت سهامى انتشار، 1368
ـ ـــــ ، شناخت عینى: برداشتى تکاملى، ترجمه احمد آرام، تهران، اندیشههاى عصر نو، 1374
ـ ـــــ ، واقعیگرى و هدف علم، ترجمه احمد آرام، تهران، سروش، 1372
ـ ـــــ ، اسطوره چارچوب در دفاع از علم و عقلانیت، ترجمه على پایا، تهران، طرح نو، 1379
ـ چالمرز، آلن ف. چیستى علم: درآمدى بر مکاتب علمشناسى فلسفى، ترجمه سعید زیباکلام، تهران، علمى و فرهنگى، 1374
چکیده
با اینکه ابطال پذیرى از دیدگاههاى تأثیرگذار در فلسفه علم قرن بیستم به شمار مىرود، امّا موفقیت این دیدگاه بیشتر در جنبه سلبى آن یعنى در نقد دیدگاههاى رقیب است. در این نوشتار، ضمن بازخوانى نقدهاى پوپر بر دیدگاههایى مانند پوزیتیویسم و معینىگرى، به لوازم نظریه ابطالپذیرى در نفى علمیت فرضیه تکامل داروین اشاره خواهد شد؛ در پایان نیز استدلال خواهد شد که ابطالپذیرى در جنبه ایجابى موفقیت چندانى ندارد و از ارائه توصیفى درست از نقش مشاهده در حوزه علم و نسبت آن با نظریه ناتوان است
کلیدواژهها: ابطال پذیرى، اثبات پذیرى، استقرا، تقرّب به صدق، واقع گرایى پوپر، معینى گرى، پوزیتیویسم، مشاهده، نظریه
مقدّمه
ابطالپذیرى1 دیدگاهى است که توسط کارل ریموند پوپر (1902ـ1994) و تحت تأثیرنقد هیوم بر مسئله استقرا و روش نقّادى کانت در فلسفه علم معاصر طرح شده است و از دیدگاههاى تأثیرگذار در این حوزه به شمار مىرود. پیش از طرح این نظریه، اعضاى حلقه وین در تلاش بودند که جداى از ذاتگرایى و عقلگرایى ارسطویى، مبنایى براى قوانین علمى بیابند. امّا پوپر ضمن آنکه بر اساس نقدهایى که در ادامه بیان خواهد شد ناکامى چنین تلاشى را نشان مىدهد، استدلال مىکند که نظریه علمى حاصل انباشت مشاهده نیست تا بتوان مشاهده را اثبات یا تأییدى براى آن دانست. از نظر پوپر، هر نظریه حدسى است که براى حلّ یک مسئله به ذهن دانشمند خطور کرده است. البته، این حدس فاقد عقلانیت و صرفا ابزارى براى حلّ مسئله نیست؛ زیرا حدس علمى در معرض نقد، و در نهایت، قابل ابطال مىباشد و از اینرو، داراى عقلانیت است. به بیان دیگر، با اینکه حدس راهى براى رسیدن به صدق نیست، امّا نقد و ابطال یک حدس راهى عقلانى براى نزدیک شدن به صدق است. بنابراین، بر اساس دیدگاه پوپر، نظریه علمى مقدّم بر مشاهده است؛ هدف از مشاهده و آزمایش نیز فقط محک زدن یک نظریه و یافتن راهى براى ابطال آن مىباشد
پوپر بر اساس برداشت واقعگرایانهاى که از نظریه تارسکى دارد، صدق را به معناى مطابقت گزارهها با واقعیت خارجى تعریف مىکند. البته او با اینکه واقعگراست، امّا تأکید دارد که معیارى قطعى براى رسیدن به صدق وجود ندارد و روش عقلانى یا همان نقّادى صرفا تقرّب به صدق را تضمین مىکند. در ادامه، نخست به نقد پوپر بر دیدگاههاى رقیب مانند اصالت مشاهده، استقراگرایى، و اثباتپذیرى خواهیم پرداخت و سپس به پارهاى از نارسایىها و ناسازگارىهاى درونى دیدگاه ابطالپذیرى اشاره خواهیم کرد
نقد اصالت مشاهده
بیکن پایهگذار اصالت مشاهده است. او نظریههاى علمى را حاصل مشاهده مىدانست و توصیه مىکرد که براى رسیدن به حقیقت، نخست باید ذهن را از پیشداورىها (بتهاى ذهنى) خالى کرد. در واقع، دیدگاه بیکن مبتنى بر نوعى واقعگرایى خام است که بر اساس آن، نظریههاى علمى رونوشتى از واقعیتهاى خارجى است؛ گویى ذهن دانشمند در شکلگیرى محتواى نظریههاى علمى نقش فعّالى ندارد
امّا پوپر معتقد است که علم با اسطورهها آغاز مىشود و دانشمندان نیز مانند سایر انسانها از تعصّب خالى نیستند.2 استدلال او این است که مشاهده با ذهن خالى امکانپذیر نیست، زیرا مشاهده نیازمند به یک مسئله است و ذهن خالى فاقد مسئله است. کتابى که بدون هیچ پرسشى به مشاهدههاى فرد مىپردازد، ارزش علمى ندارد. تکیه بر گواهى حواس، روش دادگاههاى قضایى است و البته در گزارش شاهدان عینى نیز اغلب ناسازگارى وجود دارد؛ از اینرو، بیشتر وکیلان این روش را غیرقابل اعتماد مىدانند.3 در زندگى روزمرّه نیز کمتر به مشاهده تمسّک مىکنیم. اگر استاد بدون طرح مسئله از دانشجو بخواهد که مشاهدات خود را بیان کند، یا پاسخى دریافت نخواهد کرد و یا با پاسخى بىاهمیت روبهرو خواهد شد
در اصالت مشاهده، شرط نخست براى اعتبار هر مشاهده تکرارپذیرى آن است. مشکل چنین شرطى آن است که هر آزمایش در شرایطى منحصربه فرد انجام مىشود و امکان تکرار آن وجود ندارد. طرفداران اصالت مشاهده، براى حلّ این مشکل، شرایط انجام آزمایش را به تأثیرگذار و غیرتأثیرگذار تقسیم مىکنند؛ ولى در اینجا ذهنیت آزمایشگر است که شرایط تأثیرگذار را تعیین مىکند. اینکه از بین دین و ملّیت آزمایشگر، جنس ظروف، امواج الکترومغناطیسى، موقعیت کره ماه، و وضع آبوهوا کدام اثرگذارند و کدام نیستند، پرسشى است که پاسخ آن به ذهنیت و پیشفرضهاى مشاهدهگر بستگى دارد. پوپر همچنین استدلال مىکند که تحقّق تکرار مستلزم فرض شباهت است و شباهتها بر اساس نظریه و چشمداشت فرد تعیین مىشوند.5 بنابراین، باز به این نتیجه مىرسیم که شناخت تجربى، از ذهنیت و پیشفرضهاى فرد پژوهشگر جدا نیست
اصالت مشاهده پاسخى است به پرسش از منبع شناخت (چگونه مىدانید؟). امّا پوپر این پاسخ را نمىپذیرد و در پاسخ به این پرسش که چگونه مىدانید، مىگوید: من نمىدانم، بلکه حدس مىزنم. از نظر او، بسیارى از نظریههاى علمى مبناى مشاهدهاى ندارند؛ حتى نظریه کوپرنیک مبنى بر حرکت زمین نیز با روش اصالت مشاهده بیکن سازگار نیست و خود بیکن آن را ناسازگار با حواس مىدانست. از سوى دیگر، حوزههایى مانند تعبیر خواب یا طالعبینى نیز مىتوانند مدّعى استفاده از روش مشاهده باشند
از نظر پوپر، اصالت مشاهده بیکن به نوعى تعصّب و جزماندیشى گرفتار مىشود؛ چون تلقّى بیکن به عنوان پایهگذار عقلانیت مدرن این است که از بتهاى ذهنى رها شده است و حقیقت محض را در اختیار دارد. از اینرو، هر فرهنگى که متفاوت با عقل مدرن مىاندیشید، گرفتار بتهاى ذهنى دانسته شد و پس از بیکن، انسانها به دو گروه عاقل و غیرعاقل تقسیم شدند. این تلقّى هزینه گزافى براى جوامع انسانى به دنبال داشت.7 به هر حال، پوپر اعتقاد دارد که شناخت علمى به سنّت و متافیزیک نیازمند است
بر اساس اصالت مشاهده، پیشرفت حوزه علم به واسطه افزوده شدن گزارههاى جدید به آن است؛ یعنى علم درست مانند رودخانهاى است که مدام جویبارهایى به آن افزوده مىشوند. پوپر رشد شناخت بر اساس تراکم دریافتهاى حسّى را «رایجترین اسطوره مدرن» مىنامد.9 او در نقد این اسطوره، استدلال مىکند که تاریخ علم پیشرفت انباشتى را تأیید نمىکند؛ وى به فیزیک نیوتن مثال مىزند و نشان مىدهد که فیزیک نیوتن را نمىتوان جمع بین فیزیک کپلر و گالیله دانست و اساسا فیزیک نیوتن با فیزیک قبل از او ناسازگار است
تجربهگرایان ذهن را به لوح سفیدى تشبیه مىکنند که محتواى خود را تنها از تجربه به دست مىآورد؛ گویى ذهن دلوى خالى است که با قیفهایى پنجگانه پر مىشود. لذا پوپر این دیدگاه را نظریه دلوى شناخت مىنامد و مىگوید: این دیدگاه اندیشهاى ماقبل داروینى است. از نظر او، زیستشناسى امروز نشان مىدهد که اغلب تمایلات انسان فطرى است؛11 یعنى ما با برخى از تمایلات فطرى به دنیا مىآییم (مانند تمایل به تنفّس) و برخى دیگر نیز در فرایند رشد و بلوغ آشکار مىشوند (مانند تمایل به زبانآموزى.) از نظر پوپر، همین تمایلات و چشمداشتها مبناى فطرى شناخت هستند. از اینرو، در نگاه پوپر، از هزار واحد شناخت 999 واحد آن فطرى مىباشد؛ یک واحد آن نیز تغییر در شناخت فطرى است که البته بر اساس قواعدى فطرى مىباشد.12 بنابراین، پوپر مىنویسد: «رشد هر شناخت عبارت است از: تغییر شناخت پیشین.»
البته به نظر مىرسد که در اینجا، بیان پوپر از تاریخ، فطرىگرایى کامل نیست؛ زیرا نمىتوان باور به امور فطرى را تنها به زیستشناسى جدید نسبت داد (باور به شناخت فطرى، از افلاطون تا دکارت، در حوزه انسانشناسى مطرح بوده است.) تجربهگرایان نیز با اینکه شناخت فطرى را نفى مىکنند، امّا تمایل فطرى به شناخت را انکار نمىکنند. بنابراین، باور به تمایلات فطرى طرفداران بیشترى داشته است. به هر حال، پوپر منکر وجود دادههاى یقینى حسّى است و آنچه را امثال لاک داده بىواسطه حسى مىدانند حاصل رمزگشایى از پیامهاى آشفته جهان خارج مىداند.14 در اینجا پوپر توضیح نمىدهد که ذهن بدون ادراک مستقیم پیامهاى آشفته، چگونه مىتواند آنها را رمزگشایى کند؟! در ادامه خواهیم دید که پوپر در بحث از تقدّم نظریه بر مشاهده، به آموزهاى کانتى نزدیک مىشود که بر اساس آن، دادههاى حسّى ـ تا زمانى که در چارچوبهاى مفهومى و زبانى قرار نگیرند ـ موضوع شناخت نخواهند بود. امّا این موضع براى پوپر مشکلساز خواهد شد؛ چون پوپر مدّعى واقعگرایى و منتقد ایدهآلیسم مىباشد و فطرىگرایى افراطى او بدان معناست که تقریبا همه شناختها فطرى مىباشد و همچنین انکار دادههاى مستقیم تجربى با واقعگرایى سازگار نیست
جالب اینجاست که پوپر باور به بىواسطگى را باورى ایدهآلیستى مىداند و مىنویسد: این باور که «بىواسطگى یا سرراستى سبب استقرار حقیقت مىشود»،15 اشتباه بنیادى ایدهآلیسم است. این در حالى است که به نظر مىرسد، اشتباه بنیادى ایدهآلیسم در فطرىگرایى افراطى دکارتى و در این سخن کانت است که: قوانین را ذهن به طبیعت تحمیل مىکند. پوپر هم با فطرىگرایى موافقت مىکند و هم با صراحت مىپذیرد که قوانین را ذهن به طبیعت تحمیل مىکند.16 امّا باور به دادههاى بىواسطه جهان خارجْ یکى از مبانى اصلى رئالیسم، و تنها راه گریز از ایدهآلیسم است که پوپر این راه را مسدود مىکند؛ او باصراحت وجود این دادهها را انکار مىنماید و آنها را «اختراع فیلسوفان» مىنامد
نقد استقراگرایى
پوپر همانگونه که وجود دادههاى بىواسطه را نمىپذیرد، عقلانیت روش استقرا و حتى اصل وجود چنین روشى را نیز انکار مىکند. او همانگونه که داده تجربى را اسطوره مىنامد، از استقرا نیز با عنوان اسطوره یاد مىکند18 و مىگوید: «اندیشه استقرا از طریق تکرار مىبایستى نتیجه یک اشتباه بوده باشد; چیزى به نام استقرا از طریق تکرار وجود ندارد.»
در مورد استقرا، دو پرسش قابل طرح است: 1) آیا استقرا روشى معتبر و عقلانى مىباشد؟ 2) آیا دانشمندان از روش استقرا استفاده مىکنند یا خیر؟ پاسخ پوپر به هر دو پرسش منفى است. او در خصوص پرسش نخست، براى نقد روش استقرا، به دلایل هیوم تمسّک مىکند و مىنویسد: «هیوم، به نظر من، به صورتى قاطع ثابت کرده است که استقرا اعتبارى ندارد.»20 البته، روشن است که در دیدگاه شکّاکانه هیوم، چیزى به نام «اثبات قطعى» بىمعناست؛ حتى اگر هیوم بىاعتبارى استقرا را اثبات کرده باشد، باز سخن گفتن از اثبات قطعى با ابطالپذیرى پوپر ناسازگار است
دلیل اصلى تردید هیوم در استقرا این است که از نظر منطقى، تعدادى مشاهده محدود نمىتوانند گزارهاى کلّى را اثبات کنند. این استدلال هیوم بر پایه نامگرایى21طرح شده است. نامگرایان «کلّى» را نامى براى مجموعهاى از اعضا مىدانند و لذا اشتراک در نام را دلیلى کافى براى اشتراک در حکم نمىدانند. امّا از نظر ذاتگرایان، مشاهده براى کشف صفات ذاتى شىء است و صفت ذاتى را مىتوان به همه افراد ذات تعمیم داد. به هر حال، تجربهگرایى هیوم در مسیرى که تا پوپر ادامه دارد، به این نتیجه نامعقول ختم مىشود که: بعد از آنکه عقل به عنوان یک منبع شناخت کنار مىرود، تجربه نیز حجّیت خود را از دست مىدهد؛ نه استقرا اعتبار دارد و نه چیزى به نام داده تجربى وجود دارد. این مطلب مىتواند برهان خلفى بر ضدّ نامگرایى هیوم، و تأییدى براى ذاتگرایى باشد. در اینجا قصد ورود به این بحث را نداریم؛ آنچه در اینجا اهمیت دارد این است که پوپر نیز نامگرایى را نقد مىکند و همانگونه که در ادامه خواهیم دید، از دیدگاهى که آن را ذاتگرایى اصلاحشده مىنامد دفاع مىکند. در این صورت، پذیرش اشکال هیوم به مسئله استقرا که مبتنى بر نامگرایى است براى پوپر مشکلساز خواهد بود
البته پوپر براى تردید در استقرا، دلیل تاریخى نیز دارد. از نظر تاریخى، روش استقرا در بسیارى از موارد موفّق نبوده است. با اینکه نظریههاى ابطالشده اغلب در تاریخ علم فراموش مىشوند، امّا همیشه مىتوان در کتابهاى تاریخ علم نمونههاى زیادى از استقراهاى ناموفّق را یافت. لذا اگر به روش استقرا نیز اعتماد کنیم و با این روش خود استقراها را مورد مطالعه قرار دهیم، استقراهاى ناموفّق و نظریههاى ابطالشده به حدّى است که خود این روش بىاعتبارى خود را تصدیق خواهد کرد. امّا پیشفرض این دلیل تاریخى آن است که علم از روش استقرا استفاده کرده است و نظریههایى که ابطال شدهاند حاصل استقرا بودهاند؛ امّا پوپر به دلیل اینکه نظریه را حاصل استقرا نمىداند، نمىتواند به این دلیل تاریخى تمسّک کند. ضمن آنکه دستاوردهاى علم نیز دلیلى تاریخى براى اعتبار روش استقرا به دست مىدهند

دانلود پروژه مقاله تناقضباوری در word
دوشنبه 95/4/21 3:38 صبح| | نظر

دانلود پروژه مقاله تناقضباوری در word دارای 25 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود پروژه مقاله تناقضباوری در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود پروژه مقاله تناقضباوری در word
چکیده
الف) متن مقاله
مقدّمه
برخی مفاهیم اساسی
تناقضباوری در تاریخ فلسفه
انگیزههای جدید برای تناقضباوری
اشکالهای تناقضباوری
تناقضباوری و عقلانیت
نتیجه
ب) نقد و بررسی مترجم
مقدّمه
تناقضباوری یا تناقضنمایی؟
استدلال یا تنبه؟
پارادوکسها
امتناع تناقض؛ پیشفرض زبان معنادار
تفکیک میان اجتماع نقیضین و ارتفاع نقیضین
نتیجه
پىنوشتها
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود پروژه مقاله تناقضباوری در word
ـ ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، (قم، نشرالبلاغه، بیتا)؛
ـ ارسطو، متافیزیک، ترجمه شرفالدین خراسانی، (تهران، گفتار، 1367)؛
ـ پارسا، خواجه محمد، شرح فصوص الحکم، تصحیح دکتر جلیل مسگرنژاد، (تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1366)؛
ـ پل فولکیه، فلسفه عمومی، ترجمه یحیی مهدوی، (تهران، دانشگاه تهران، 1370)؛
ـ چیزوم، نظریه معرفت، ترجمه مهدی دهباشی، (تهران، حکمت، 1378)؛
ـ صدرالمتألهین، الحکمه المتعالیه، (بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1419ق)؛
ـ طباطبائی، سید محمدحسین، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج1؛
ـ فخر رازی، المباحث المشرقیه؛
ـ قیصری، محمدداود، شرح فصوص الحکم، (قم، بیدار، بیتا)؛
ـ کاکائی، قاسم، وحدت وجود به روایت ابن عربی و مایستر اکهارت، (تهران، هرمس، 1381)؛
منابع لاتین
- A Dictionary of philosophy, New edition by A. L. Lacey, (London: Routledge, 1996);
- Graham Priest, “Dialetheism, The Stanford Encyclopedia of philosophy, (Fall, 1999 Edition)Edward N. Zalta. (ed) URL= http: // plato. Stanford. Edu/ archives/ fall 1999/ entries/ Russell
چکیده
مقاله حاضر اثر گراهام پریست، منطقدان و نویسنده معاصر است. وی در این مقاله میخواهد بر این اجماع که «اجتماع نقیضین محال است»، نقطه پایان نهاده، آن را نه تنها محتمل، بلکه محقَّق نشان دهد. برای این منظور، به مواردی اشاره میکند که تناقضنما هستند و این موارد را مختّص به زمان و مکان خاص نمیداند. از سویی دیگر، ادلّه اقامه شده بر استحاله اجتماع را خالی از اشکال نمیبیند. آنگاه وی نتیجه میگیرد که برخی تناقضها محال نیستند و به تعبیر دیگر، برخی امور هم صادقاند و هم کاذب
مترجم به نقد این دیدگاه پرداخته و از استحاله اجتماع نقیضین دفاع میکند. برای این منظور، نخست به بررسی ادلّه ارسطو در این باب پرداخته، آنها را نه استدلال اصطلاحی، بلکه تنبّه بر یک امر بدیهی تلقّی کرده، به توجیه برخی موارد مورد تمسّک نویسنده اشاره میکند. سپس نتیجه میگیرد که استحاله اجتماع نقیضین برای هر عقلی و عاقلی در هر ظرف و مکانی بدیهی است و تنها مشکل عدم تصور درست آن میباشد
کلید واژهها
تناقضباوری، فراسازگاری، ارتفاع نقیضین، عقلانیت، پارادوکس، اجتماع نقیضین
الف) متن مقاله
مقدّمه
قول به «تناقض یا دیالیتا»1 عبارت است از: تناقض صادق، به گونهای که هم قضیهA صادق باشد و هم نقیض Aاز اینرو، تناقضباوری دیدگاهی است2 که معتقد است قضایای متناقض صادق وجود دارند و این دیدگاه در مقابل قانونی است موسوم به قانون «امتناع اجتماع نقیضین»3 (که گاهی [به اختصار] قانون تناقض خوانده میشود) و این قانون میگوید: محال است که قضیهای هم خودش صادق باشد و هم نقیض آن. پس از دفاع ارسطو از قانون امتناع اجتماع نقیضین، این قانون در فلسفه غربی مورد قبول بوده است. اما در عین حال، در تاریخ فلسفه غرب تناقض باورانی هم بودهاند.4 همچنین پس از پیشرفت «منطق فراسازگار»5 در نیمه دوم همین قرن، اکنون بار دیگر، تناقضباوری به یک مسئله زنده تبدیل شده است. در ادامه این مقاله، بحث را با توضیح ارتباط میان «تناقضباوری» و برخی دیگر از مفاهیم مهم آغاز میکنم. آنگاه تاریخ تناقضباوری و انگیزههای نهضت جدید آن را بیان خواهم نمود. سپس برخی از انتقادات بر تناقضباوری را بیان کرده، به اختصار درباره آنها بحث خواهم نمود و [پس از آن] ارتباط آن را با مفهوم «عقلانیت» به بحث خواهم گذاشت
برخی مفاهیم اساسی
هرچند تناقضباوری دیدگاهی جدید نیست، اما این واژه، خود واژهای است جدید. این واژه در سال 1981 توسط گراهام پریست (Graham Priest)، ریچارد راوتلی (Routley Richard) و بعدها توسط سیلوَن (Sylvan) ساخته شد، این نام مُلهم از عبارت ویتگنشتاین در نکاتی در باب مبانی ریاضیات بود.7 در آنجا ویتگنشتاین جمله «دروغگو» (مثلا، «این جمله صادق نیست»)8 را به «شخص دو سر» توصیف میکند که هم رو به صدق دارد وهم رو به کذب بدین سان، قول به تناقض، حقیقتی است دو وجهی. متأسفانه، پریست و راوتلی در آن زمان فراموش کردند نحوه هیجی کردن(ism) را با قرائتها مطابقت نمایند و گویا بدون (e) چاپ شده است
«تناقضباوری»9 را به وضوح میتوان از «سهلانگاری» تفکیک نمود «سهلانگاری» دیدگاهی است که معتقد است همه قضایای متناقض صادق هستند. (و از همینرو، چون مفروض میگیرد که یک ارتباط مستلزم همه پیوستههای آن است، معتقد است که هر چیزی صادق است.) هرچند سهلانگاران میبایست تناقضباور باشند، اما عکس آن صادق نیست. همچنین باید بین این دیدگاه و فراسازگاری تمایزی آشکار نهاد. رابطه استنتاجی، مثل تساوی طبق فراسازگاری زمانی تعمیمی است که یک تناقض مستلزم هر چیزی باشد. (برای همه A و B و A1 و نقیض A مساوی است با B). تناقضباوران مجبورند به این دیدگاه معتقد باشند که استلزام (استنتاج معتبر قیاسی) فراسازگار است، مگر اینکه سهلانگار هم باشند. اما ممکن است فردی به دلایل دیگری ملتزم به این دیدگاه باشد؛ مثلا، به این دلیل که اگرچه صدق حقیقی سازگار است، اما استلزام باید آن چیزهایی را که در اوضاع غیر حقیقی وجود دارند، حفظ نماید و هرچند برخی از همان چیزها ممکن است نیز ناسازگار هم باشند؛ یا به این دلیل که استلزام باید حافظ چیزهای دیگری غیر از صدق صرف، یعنی محتوای اطلاعاتی، نیز باشد
تناقضباوری در تاریخ فلسفه
در تاریخ فلسفه غرب، شماری از ماقبل سقراطیان به ظاهر از این دیدگاه جانبداری میکردند.10 از باب مثال، هراکلیتوس (Heraclitus) در قطعه a49 میگوید: «ما در یک رودخانه هم قدم میگذاریم و هم نمیگذاریم؛ ما هم هستیم و هم نیستیم», به هر تقدیر، به نظر میرسد که ارسطو، هراکلیتوس، پروتاگراس (Protagoras) و دیگر فیلسوفان ماقبل سقراطی را تناقضباور و حتی سهلانگار میدانسته است. همین دیدگاه آنان بود که باعث حمله ارسطو در کتاب گامای متافیزیک شد. در فصل چهار همین کتاب، ارسطو از قانون امتناع اجتماع نقیضین دفاع میکند. از نظر تاریخی، این حمله تقریبا موفقیت تام و کامل داشته است؛ یعنی قانون امتناع اجتماع نقیضین از آن زمان به بعد، از مقبولیت بالایی در تاریخ فلسفه غرب برخوردار بوده؛ چنانکه این حقیقت، که گویا احدی لزوم ارائه دفاع جدّی از آن را بعد از ارسطو احساس نکرده، شاهد همین موفقیت است. شاید این نکته قابل ملاحظه باشد که ارسطو در کتاب گاما (فصل 7) از کتاب متافیزیک از دوگانگی قانون امتناع اجتماع نقیضین و قانون [امتناع] ارتفاع نقیضین نیز دفاع میکند. قانون «ارتفاع نقیضین»11 عبارت است از اینکه برای هر گزارهای ضرورت دارد (دست کم)، یا Aصادق باشد یا نقیضA. اما قانون ارتفاع نقیضین نسبت به قانون امتناع اجتماع نقیضین، در تاریخ فلسفه غرب همواره از جایگاه متزلزلتری برخوردار بوده است. در حقیقت، ارسطو، خود بر این قانون در باری آرمنیاس (فصل 9) اعتراض نموده است
علیرغم مقبولیت قانون امتناع اجتماع نقیضین، عدهای از همان زمان ارسطو به بعد تناقضباور بودهاند.13 میتوان مدعی شد که برخی از افلاطونیان جدید تناقضباور بودهاند. نکولاس کوزایی (Nicholas of Cusa) از باب مثال معتقد بود: خدا همه خواص، از جمله خواص متناقض را داراست (Heron,1954,1.4) به نظر برخی از مفسّران، ماینونگ (Meinong) از جمله تناقضباوران بوده است که معتقد بود: برخی از اشیای غیرموجود و مانند «مربع گِرد» دارای ویژگیهای ناسازگار است,14 اما واضحترین تناقضباور، پس از فیلسوفان ماقبل سقراطی و قبل از قرن بیستم، هگل و اخلاف او در دیالکتیک، همچون مارکس و انگلس هستند (Priest, 1990, 1991) بنابر نظر آنها، واقعیت به صورت گایست «Geist» در هگل و ساختارهای اجتماعی در مارکس به نحو صوری میتواند ناسازگار باشد. از باب مثال، هگل در کتاب منطق میگوید: «برخی از چیزها حرکت میکنند، نه بدان دلیل که در یک لحظه اینجا هستند و در لحظه دیگر آنجا، بلکه بدان دلیل که در یک لحظه هم اینجا هستند و هم نیستند؛ چون در «اینجا» در لحظهای هست و نیست (Miller, 1969,p. 440) در حقیقت، حل اینگونه حالاتِ متناقض است که موجب تکامل تاریخ اندیشه (یا جامعه) گردیده است
به نظر میرسد که تناقضباوری در فلسفه شرق بیشتر ساری و جاری بوده است تا فلسفه غرب. در منطق و متافیزیک هند باستان، درباره هر قضیه مورد بحثی، چهار احتمال متعارف ملحوظ میشده است: آن قضیه (فقط) صادق است، (فقط) کاذب است، نه صادق است و نه کاذب، یا اینکه هم صادق است و هم کاذب. منطق بودایی قدیم احتمال پنجمی را افزود و آن اینکه: هیچ یک از این احتمالات نباشد. (این احتمال، «کاتوشکوتی» خوانده میشد.)15 پیروان برهما بودا گام فراتر نهادند و از احتمال این نوع ارزشهای متناقض جانبداری کردند: صدق (تنها) و صدق و کذب هردو (Smart,1964) سخنان متناقض در مکتب «تائوئیسم» امر عادی است.16 برای مثال، چانگ تسو (Chuang Tsu) میگوید: آنچه اشیا را میسازد، هیچ مرزی با اشیا ندارد، اما مقصود ما از سخن «مرزهای میان اشیا» مشخص نمودن مرزهای اشیا است. «مرز بدون مرز، مرزی است بدون هیچ مرزی» زمانی که بودیسم و تائوئیسم با هم ترکیب شدند و به صورت «چان» (یا زِن، که همان اسم ژاپنی آن است) درآمدند،17 فلسفهای پدید آمد که در آن تناقض نقش مهمی داشت. بنا به گفته سوزوکی نفسِ فرایند دستیابی به روشنگری، فرایندی است که «زمانی برتر از فرایند استدلال بوده و زمانی در آن است. این سخن، اگر از نظر صوری لحاظ شود، یک تناقض است، اما در حقیقت، خود همین تناقض، معلول روشنگری است.»
البته تفسیر سخنان فیلسوفانی که به آنها اشاره نمودم، مسئلهای دقیق و حسّاس است و بسیاری از مفسّران، بخصوص مفسّران غربی که خواستهاند سخنان فیلسوفان برگزیدهشان را معنادار جلوه دهند (مفسّرانی که خود به قانون «امتناع اجتماع نقیضین» ملتزم بودهاند)، اظهار داشتهاند که سخنان متناقض این فیلسوفان مورد بحث فیالواقع، متناقض نیستند. شماری از تمهیدات شاخص وجود دارند که ممکن است در این زمینه به کار گرفته شوند. یکی از آن تمهیدات این است که ادعا شود: سخن متناقض را باید سخنی بدانیم که به نحوی به صورت تحتاللفظی بیمعناست؛ یعنی سخنی است تمثیلی.17 تمهید دیگر این ادعاست که اظهارات متناقض به نحوی مبهماند و در صورت عدم ابهام، از جهتی صادقاند و از جهت دیگر کاذب. به طور قطع، این تفاسیر از سخنان متناقضی که گاه شنیده میشوند، بهترین تفاسیر هستند. اما اینکه آیا این تفاسیر درباره فیلسوفانی که به آنها اشاره نمودم، درست هستند یا نه، مسئلهای است که نیاز به تفصیل و ملاحظه مورد به مورد دارد. در اغلب این موارد، میتوان ادعا نمود که چنین تفاسیری، قرائت تحریف شده و نادرست از دیدگاههای فیلسوف مورد بحث ارائه مینمایند
انگیزههای جدید برای تناقضباوری

دانلود پروژه مقاله ODBC در word
دوشنبه 95/4/21 3:38 صبح| | نظر

دانلود پروژه مقاله ODBC در word دارای 26 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود پروژه مقاله ODBC در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود پروژه مقاله ODBC در word
مقدمــه
تاریخچه و اهداف ODBC
معماری ODBC
استانداردهای SQL
نصب PHP و ODBC بر روی ویندوز
API برای ODBC در PHP
اتصال به پایگاه داده
کار با فرا داده ( Meta Data )
کار با تراکنش ها ( Mainpulating Transaction )
بازیابی داده ها و Cursor ها
مشکلات معمول
پیش نیازهای اتصالات ODBC
استفاده از Ms SQL Server
استفاده از Ms Access
انتراع پایگاه داده
آشنایی با مفاهیم ADO و ODBC
تعریف کردن نام منابع داده های ODBC
باز کردن مدیر منابع داده های ODBC
نکات دیگری درباره ODBC
منابع مورد استفاده
مقــدمه :
ODBC یک API ارتباطی مستقل از سیستم عامل و پایگاه داده ها می باشد که به یک برنامه سرویس گیرنده امکان می دهد تا از طریق فراخوانی توابع مبتنی بر استاندارد به پایگاه داده back – end و بدون تکیه بر پروتکل های ارتباطی اختصاصی مختص پایگاه داده ارتباط برقرار کند
چرا این مهم است ؟ چرا نباید فقط با Oracle یا SQL Server یا Informix کار کرد و کار را با آنها به پایان برد ؟ چندین دلیل وجود دارد . مشخص نبودن سکو و پایگاه داده در یک برنامه ، قابلیت حمل و آزادی را فراهم می کند . اهمیت این آزادی وقتی به سرعت مشخص می شود که محدودیت های فقط یک پایگاه داده و سکو را در مورد مقیاس پذیری ، سرعت ، گواهی یا هر عامل متغیر دیگری بین سیستم های تولید مختلف در نظر بگیریم . ODBC همچنین امکان ایجاد برنامه ها بر روی محیط های ایجاد و توسعه desktop را با حداکثر استفاده روی سکو فراهم می کند
همچنین هر پایگاه داده ای برای هر کاری خوب نیست . MySQL به شکل کنونی خود یک پایگاه داده فقط خواندنی است که برای سایت های وب ، محتویات را فراهم می کند ، ولی ممکن است ترجــیح دهید که برای یک warehouse داده ها یا Virtuoso ازOracle به عنوان پایگاه داده استفاده کنید
تاریخچــه و اهداف ODBC :
حدود سال 1990 ، عرضه کنندگان پایگاه داده UNIX شامل Oracle ، Informix و IBM به عنوان بخشی از SQL Access Group ، یک CLI (Call – Level Interface) را ارائه کردند تا امکان استفاده از SQL را به روش قابل انتقال فراهم کند
قبل از SAG CLI ، تنها راه استفاده از SQL به صورت Embedded SQL بود ، به این معنی که دستورات SQL در زبان برنامه نویسی شما می بایستی از یک پیش کامپایلر مختص زبان رد می شد که دستورات را به زبان API پایگاه داده مورد نظر می شکست . Embedded SQL ، دست و پا گیر بود و عرضه کنندگان پایگاه داده در SAG و گروه X/Open مربوطه جمع شدند تا یک واسط SQL قابل حمل را ایجاد کنند که بتواند بین پایگاه داده های مختلف و بدون پیش کامپایلر خاص زبان مورد استفاده قرار گیرد
SAG CLI مبتنی بر یک زیر مجموعه از مشخصات SQL بنام Static SQL می باشد که ANSI SQL86 نیز نامیده می شود . این مشخصه طوری گسترش یافت که Dynamic SQL را نیز پوشش داد و عرضه کنندگان مختلفی مثل IBM و Informix به سرعت این CLI را به عنوان استاندارد بدون چون و چرا ، برای SQL در پایگاه داده های خود اتخاذ کردند
در سال 1992 ، مایکروسافت ، SQL CLI را در یک مجموعه از واسط ها به نام ODBC پیاده سازی کرد و SAG CLI را طوری گسترش داد که شامل توابعی برای پرس و جو و کنترل درایورها و دستیابی به کاتالوگ پایگاه داده شود . مایکروسافت با درک این مطلب که یک مجموعه از ابزارهای گرافیکی و SDK ها اتخاذ را ممکن می کنند ، قابلیت استفاده از SAG CLI را بهبود بخشید و شروع به حمایت شدید از ODBC در برابر شرکاء و مشتریان خود کرد
بعد از چند سال ، مایکروسافت OLE – DB را به عنوان جایگزین ODBC پیاده سازی کرد . OLE – DB در ابتدا می تواند به صورت یک لایه آبجکتی تلقی شود که به ODBC اضافه شده است ، ولی مایکروسافت خیلی زود درایورهای OLE – DB را پیاده سازی کرد که نیاز به پشتیبانی از ODBC نداشتند . این می تواند به عنوان یک حرکت تجاری استراتژیک برای کنترل دستیابی به داده ها توسط مایکروسافت تلقی شود ، زیرا OLE – DB فقط به سکوی ویندوز محدود است ، ولی این ناموفق بود . ODBC استاندارد بدون چون و چرا برای دستیابی به موتورهای مبتنی برSQL شده بود و برای رابطه های بین سکویی به کار می رفت
معمــاری ODBC :
معماری ODBC از چند بخش تشکیل شده است . بیایید با شروع از سرویس گیرنده در یک اتصال ساده حرکت کنیم . برای این بحث ، سرویس گیرنده را به وسیله محل برنامه ( مثلا PHP ) شناسایی می کنیم
برنامه PHP مثل یک سرویس گیرنده برای سرور پایگاه داده عمل می کند . با حرکت از PHP در طول این اتصال معمولا به یک Data Source Name ( DSN ) ، درایور ODBC ، مدیر درایور ( DM ) ODBC ، یک لایه ارتباطی و خود سرور پایگاه داده ، برخورد می کنیم
درایور MyODBC برای MySQL ، درایور MS برای MS Access و درایورهای OpenLink ODBC ، مثال هایی از درایور ODBC هستند . مدیرهای درایور شامل Microsoft ODBC administrator روی ویندوز و Iodbc تحت nix می باشند
در اینجا تفاوت اساسی بین DM در ویندوز و DM در برخی اشکال لینوکس یا یونیکس وجود دارد . ODBC administrator تحت ویندوز به همراه سیستم عامل موجود است و یک محصول closed source است و این خبر بدی است . ولی خبر خوب این است که این مدیر در هر سیستم ویندوزی موجود است . برنامه نویسان PHP با یک سرویس گیرنده UNIX ، Linux و Mac OS X ، ممکن است نیاز داشته باشند که یک مدیر درایور را نصب کنند
یک راه حل ، جایگزین open source بین سکویی که به وسیله OpenLink Software حفظ می شود ، Iodbc می باشد . Iodbc به عنوان یک راه حل جایگزین برای مدیر درایور مایکروسافت ایجاد شد و تحت گواهی LGPL یا BSD به صورت رایگان موجود است . این مدیر نه تنها شامل کتابخانه های مدیر درایور می باشد ، بلکه شامل یک SDK برای ایجاد درایورها یا برنامه های سازگار با ODBC و یک واسط گرافیکی می باشد
حال به معماری اتصال خود بپردازیم و اجزای آن را از نظر کاری که انجام می دهند ، تعریف کنیم . مدیر درایور ، یک مجموعه از پارامترهای درایور ODBC به نام ( DSN) Data Source Name را ثبت می کند . PHP در مدیر درایور به دنبال DSN می گردد و بعد پارامترهای اتصال موجود در آن را به درایور مناسبی که اتصال را برقرار می کند ، ارسال می کند
لایه ارتباطی که نشان داده شده است ، بسته به نوع درایور ODBC ی که استفاده می کنید ، مکن است لازم باشد یا لازم نباشد . در برخی درایورهای ODBC یک پروتکل ارتباطی خاص پایگاه داده ، تعبیه شده است و یا مستلزم این هستند که کتابخانه های سرویس گیرنده پایگاه داده به همراه PHP موجود باشد . درایورهای ODBC دیگر شما را قادر می کنند تا کتابخانه های سرویس گیرنده پایگاه داده را دور بزنید ، ولی ممکن است مستلزم این باشند که شما اجزای ارتباطی را روی سرور پایگاه داده نصب کنید . این می تواند به میزان گسترده ای بین درایورهای ODBC فرق کند
استانداردهای SQL :
ODBC معمولا از مشخصات SQL92 پشتیبانی می کند . یک درایور ODBC که خوب پیاده سازی شده باشد قابلیت SQL اضافی را روی پایگاه داده های back – end اعمال می کند ، حتی اگر از آن پشتیبانی نکنند . یک مثال خوب در این زمینه ، cursor ها یا مجموعه نتایج قابل پیمایش می باشد . یک درایور ODBC خوب ، یک مدل را با چند cursor پیاده سازی خواهد کرد که هم به سمت جلو و هم به سمت عقب قابل پیمایش باشد و نیز نسبت به تغییرات در داده های مربوطه ، حساس باشد . به طور ایده آل ، یک ODBC Driver از طزیق پیاده سازی ODBC API ، مسائل همخوانی با SQL در پایگاه داده مربوطه را از دید برنامه نویس پنهان می کند
بااین حال ، هنوز محدودیت هایی روی قابلیت پایگاه داده مورد استفاده قرار دارد . برای مثال ، هیچ درایور ODBC و پایگاه داده MySQL 3.x را قادر نخواهد کرد که کلیدهای خارجی یا stored procedure ها را مدیریت کند
نصب PHP و ODBC بر روی ویندوز :

غیرآرشیویها
-
مقاله بررسی عوامل موثر بر روی کارایی کلکتورهای خورشیدی مشبک تحت
مقاله تغییرات شاخصهای تنسنجی و لیپیدهای سرم بر حسب نمایهی تودهی
مقاله رایگان مختصری از فعالیت صندوق ضمانت صادرات تحت word
مقاله میراکردن نواسانات بین ناحیه ای با استفاده از سیگنال محلی د
مقاله Classification of damage modes in composites by using prin
مقاله استفاده از رویکرد تلفیقی تحلیل سلسله مراتبی و تاپسیس در مک
[عناوین آرشیوشده]