سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دانلود پروژه مقاله عوامل بزهکاری جوانان در word

دوشنبه 95/3/3 4:17 صبح| | نظر

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود پروژه مقاله عوامل بزهکاری جوانان در word دارای 46 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود پروژه مقاله عوامل بزهکاری جوانان در word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود پروژه مقاله عوامل بزهکاری جوانان در word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن دانلود پروژه مقاله عوامل بزهکاری جوانان در word :

عوامل بزهکاری جوانان

فهرست جداول

 

عنوان صفحه
فصل اول : مدیریت نشاط انگیز
فصل دوم : بهره وری کیفیت ، خلاقیت
جدول 2-1- مفهوم بهره وری 19
جدول 2-2- مشخصات کیفیت از دیدگاه عرضه کننده و دریافت کننده آن 39
جدول 2-4- ویژگی های مؤثر بر خلاقیت 63
جدول 2-5- ویژگی های افراد آفریننده 65

پیشگفتار :
«افتتاح یک مدرسه معادل بستن یک زندان می‌باشد» ویکتور هوگو

مسئله بررسی علمی بزهکاری سالهاست مورد توجه دانشمندان قرار گ

رفته است. متخصصان رشته‌های مختلف خاصه روانشناسان، جامعه‌شناسان، پزشکان، حقوقدانان و مربیان هر یک از دریچه‌ای به بررسی این مسئله همت گمارده‌اند.
حاصل این کوششها و تلاشها اگر از یکسو کمک به روشن کردن این مسئله است از سوی دیگر نشان دهنده معضلات و پیچیدگیهای شناخت اعمالی است که با عناوین و اصطلاحات حقوقی مشخص می‌شود ولی بر اثر عوامل گوناگون بروز می‌کنند واز انگیزه‌های متفاوت و در بسیاری موارد ناشناخته سرچشمه می‌گیرند.

درباره علت افزایش بزهکاری در روزگار ما، عقاید مختلفی ابراز شده است؛ مثلاً، پاره‌ای از محققین از دیار جرم و جنایت را در جهان امروز، از اختصاصات جوامع متمدن کنونی دانسته‌اند و معتقدند: به همان نسبتی که بشر به سرعت بسوی ترقی و تکامل صنعتی و مادی پیش می‌رود و از معنویت دور می‌شود نسبت تبهکاری، قانون‌شکنی، بزهکاری وارتکاب اعم

ال ضد اجتماعی گسترش یافته واز سکون و آرامش معنوی در اینگونه اجتماعات کاسته می‌گردد…
در تحقیقی که تقدیم حضورتان می‌گردد ما به بررسی عوامل خانوادگی موثر بر بزهکاری جوانان می‌پردازیم و به عواملی مثل وضعیت اقتصادی خانواده ـ اختلافات و نوع ارتباط اعضای خانواده با یکدیگر و نوع رابطه والدین با فرزندان توجه می‌گردد تا تحقیق کنیم آیا این عوامل نامبرده با بزهکاری جوانان ارتباط دارد؟
مقایسه‌ای بین نمونه 100 نفری دانشجویان با نمونه 100 نفری بزهکاران در این مورد خواهیم داشت، نتایج آن نیز در پایان ذکر می‌گردد.

فصل اول : طرح تحقیق

مقدمه
موضوع کلی
موضوع ویژه
اهمیت موضوع
هدفها یا فرض‌ها
جامعه آماری و نمونه
محدودیتهای تحقیق

مقدمه :
انسان از لحظه تولد تا دم مرگ به دیگران وابسته و نیازمند

است و برای زنده ماندن از لحاظ جسمی، اقتصادی به مراقبت دیگران نیاز دارد و به تنهایی می‌تواند بار مشکلات خود را به دوش کشد.
همچنین انسان به تنهایی قادر به برآوردن نیزاهای معنوی خود نیست، روابط اجتماعی او نتیجه بازتاب و کنشهای متقابل اجتماعی افرادی است که در کنارش زندگی می‌کنند.
هنجارهای اجتماعی و قوانین که ساخته خود بشرند چگونگی

روابط و رفتارهای اجتماعی را یقین می‌کند و محدودیتهایی در زمینه رفتار آدمی بوجود می‌آورد و مشخص می‌کند که انسان چه باید بگوید و چه نباید بگوید، چگونه بیندیشد و چگونه رفتار کند.
پس هر کس سعی می‌کند خود را با هنجارهای اجتماعی سازگار کند تا جامعه او را به عضویت خود بپذیرد. ولی ممکن است رفتار افراد از هنجارهای اجتماعی فاصله بگیرد و با آن تفاوت نماید و حتی با آن مخالف گردد، پس برای مقابله با این مشکل نیروهای خارجی مثل، جریمه، مجازات و غیره بوجود آیند تا بتوانند مردم را وادار به پیروی از هنجارهای اجتماعی گردانند.
البته باید دانست که در هر دوره‌ای و در هر جامعه‌ای هنجارهای اجتماعی هر یک مفهوم و معنای خاصی داشته و هر کدام سیر تکاملی ویژه‌ای را پیموده‌اند تا بدین صورت درآمده‌اند.
بدیهی است پاداش یا مجازات می‌تواند هنجارهای اجتماعی را نظام بخشیده وبدان جنبه‌ای پایدار دهد، البته کیفیت هنجارهای در جوامع بسیار اهمیت دارد. زیرا برخی از هنجارها حتماً باید در جامعه پیاده شوند و به مرحله عمل درآیند، در حالیکه برخی دیگر از هنجارها معمولاً جنبه اختیاری دارند و افراد در پذیرش یا عدم پذیرش آنها مختارند.
تحقیقات نشان داده که هنجارهای اختیاری بیش از هنجارهای اجباری کنش بوجود نمی‌آورد بلکه این هنجارهای اجباری است که واکنشهایی در افراد بوجود آورده و منجر به کجروی در ج

امعه می‌گردد.
در جوامع کنونی ارزشها وهنجارهای معین و مشترکی وجود دارند که افراد آنها را در ذهن خود به صورتهای مختلف ترسیم می‌کنند و با توجه به خصوصیات فرهنگی خود برداشتهای متفاوت

ی نسبت به آنها پیدا می‌نمایند زیرا در جوامع طبقاتی هر کس بر اساس پاره فرهنگ گروهی و طبقه‌ای خود و معیارهای ارزش خاص طبقه‌اش نسبت به امور قضاوت می‌کند.
پاره فرهنگ نیز فرهنگی است در دل فرهنگ بزرگتر، ولی در عین حال پاره فرهنگهای گروه به‌ نوبه خود دارای ارزشها و مفاهیم خاصی است.
پاره فرهنگ متناقض فرهنگهای بزرگتر نمی‌باشد، البته ممکن است ستیزهایی بین پاره فرهنگ و فرهنگهای گسترده‌تر بوجود اید، مثلاً : پاره فرهنگ نوجوانان در مورد انواع تفریحات و کیفیت لباس پوشیدن، آرایش و چگونگی احترام گذاشتن با گروههای سنی دیگر متفاوت است و یا اعمالی چون دزدی و روابط جنسی غیرقانونی و غیر طبیعی، استعمال مواد مخدر در میان گروهی از نوجوانان بصورت هنجار درآمده است، در حالیکه همین اعمال از نظر دیگران‌ غیرقانونی و نابهنجار است.
کنشها ذاتاً و بخودی خود اخلاقی و بهنجار و نابهنجار نیستند بلکه این افراد و گروههای اجتماعی هستند که به پاره‌ای از رفتارها جنبه کجروی می‌دهند و برخی کارهای دیگر را بهنجار می‌دانند پس در موفقیتهای زمانی و مکانی مختلف کجرویها مشخص می‌شوند.
«بکر» معتقد است: «گروههای اجتماعی با ایجاد قوانین که می‌خواهند از انحراف جلوگیری نمایند خود باعث پیدایش و افزایش کجروی گشته‌اند.»
موضوع کلی :
تعریف موضوع کلی:
مسائل انحرافات اجتماعی یعنی رفتار فردی یا گروهی که با الگوها و هنجارهای اجتماعی انطباق ندارد، از قرن نوزدهم مورد توجه قرار گرفت. برای انحراف یا جرم از دیدگاههای مختلفی تعاریفی شده که به ذکر بعضی از این موارد می‌پردازیم :

تعریف انحراف از دیدگاه روانشناسان: تعاریف زیادی در این زمینه ارائه شده است از جمله: کجروی عبارت است از: خروج از حالت تعادل روانی و رفتاری. انحراف عبارت است از : فقدان همسازی و و حدت بین اجزا شخصیت و داشتن رفتاری منحرفانه و تعاریف دیگر که بر اساس این تعاریف به طور کلی فرد کجرو و منحرف کسی است که : نامتعادل، نامیزان، ناسازگار و


تعریف انحراف از دیدگاه جامعه شناسان: تعاریف زیای در این زمینه ارائه دشه است از جمله: انحراف رفتاری است: تبهکارانه، خلاف موازین اجتماعی مورد قبول، که وجودش برای دوام نظام و عدالت زیانبخش است. انحراف رفتار کسی است که : با رفتار حد متوسط افراد اجتماع مبانیت داشته باشد، خواه آن رفتار بهتر باشد خواه بدتر.
انحراف رفتاری است که : در ان عدم همنوائی شخص با جامعه باعث ناسازگاری شده و دور از موازین مورد قبول جامعه باشد.
از نظر علمای اخلاق، مذهب و حقوقدانان نیز تعاریف دیگری در این زمینه شده است.
دورکیم (1919 ـ 1858) جامعه‌شناس فرانسوی، فرد عادی (نرمال) را از غیر عادی یا پاترلژیک جدا می‌سازد. ولی پدیده‌هایی را که در جوامع مختلف پیوسته به چشم می‌خورد را نیز غیر عادی تلقی نمی‌کند زیرا معتقد است که این پدیده‌ها از ویژگیهای جامعه است و نباید آنرا نمونه بمیاری اجتماعی تلقی کرد به همین جهت از نظر دور کیم جرم یک پدیده عادل جامعه محسوب می‌شود همه جوامع دارای جرائم مختلف هستند و این امر ناشی از اعمال ساخت خود جامعه است تنها به هنگامیکه تعداد جرائم از یک نسبت معینی تجاوز می‌کند می توان گفت که یک بیماری اجتماعی پدید آمده است و آن وقت پدیده مربوط را می‌توان «غیرعادی» تلقی کرد: این امر به آن معنی است که این چنین جامعه‌ای دیگر نمی‌تواند برخی از افراد خود را طبق معیارهای موجود بار آورد و آنها را به حد معمول ارتقا دهد، هنگامیکه مسائل را از دیدگاه جامعه‌شناسی تجزیه و تحلیل می‌کنیم این نوع استنباط کاملاً درست و با نظریه دورکیم انطباق دارد، بدین معنی که امر اجتماعی از خارج از طریق القا و تقلید به افراد تحمیل می‌شود.
کجروی یا انحرافاتی که ریشه روانی یا تنی ندارند ناشی از عدم توانایی آموزش اجتماعی و ضعف فشار اجتماعی در قبال کجروان و منحرفان است. و نمایشگر این حقیقت است که قالبها ومعیارهای موجود درباره کجروی و افراد منحرف کاری نیست و قاطعیت ندارد.
از زمان دورکیم تاکنون بررسیهای انحراافت از دیدگاه جامعه شناسی یا روانی جامعه‌شناسی از حالت کلیت و نظریه سازی در آمده بیشتر صورت تحقیقات کلینیکی و بالینی یافته و درباره مسائل زیر توافق حاصل شده است:

 

1ـ در تمام اجتماعات صرف‌نظر از رژیم ، سیستم، ضوابط نهادی، افراد یا گروههایی هستند که کاملاً با ارزشهای موجود جامعه‌ای که بدان بستگی دارند منطبق نیستند و گاهی با برخی از آن ارزشها ناسازگاری می‌یابند و از راهی می‌روند که با راه دیگران اختلاف دارد.
2- انحراف همیشه بمعنی واقعی خطا و اشتباه نیست بلکه جامعه در شرایطی است که آن را پذیرا نمی‌شود و آسیب می‌پندارد.

3- همراه انحرافات فردی انحرافاتی وجود دارد که ناشی از محیط به معنی کلی آن است؛ بدین ترتیب هنگامیکه فردی از جامعه معینی بیرون آمده و وارد جامعه دیگر می‌شود با ارزشها و پندارهای حاکم جامعه نمی‌تواند هماهنگی یابد و خود را بیگانه احساس می‌کند.
در این صورت رفتار او نسبت به آن جامعه جنبه انحراف پیدا می‌کند. و تانخواهد در ارزشها و پندارهای پیشین خود تجدید نظر کرده و با محیط نو سازگار نشود زندگی برای او شخت و پیچیده خواهد بود. این وضع در مورد مهاجران زیاد به چشم می‌خورد. این قبیل افراد وقتی در محیط اولیه خویش هستند، هیچگونه آثار انحرافی درآنها به چشم نمی‌خورد ولی در اثر تحرک مکانی از جائی به جائی، یا تحرک اجتماعی از جامعه‌ای به جامعه‌ای کجروی و کج‌اندیشی پدید می‌آید که ناشی از فنون و رموز زندگی در جامعه نو است. این وضع در مواقعی که ارزشهای نوئی در اثر انقلاب صنعتی و ارتباطات جمعی ازجامعه‌ای به جامعه دیگر منتقل می‌شود.
همچنین به چشم می‌خورد تا به آنجا که رهبران احساس می‌کنند اصلاحات و تغییرات اساسی در جامعه ضرورت دارد تا معیارهای کند کننده نوآوریها به کنار گذاشته شود و معیارهای موافق پذیرنده شوند.
4ـ اثر شخصیت‌های تاریخی را نباید در تغییرات و تحولات اجتماعی نادیده گرفت برخی از افراد برگزیده جامعه در مواقع بحرانی.
رفتار و پندار نوئی عرضه می‌دارند که با روال جاری جامعه منافات دارد ولی عده‌ای در جامعه با پندار نو موافقت می‌کنند و نوآوریهای افراد پیشتاز را می‌پذیرند تا بدانجا که این افراد منحرف خود رهبری اجتماعی را بدست می‌گیرند این امر در مورد برگزیدگان و پیام‌آوران و رهبران سیاسی و نظامی زیاد به چشم می‌خورد.
5ـ با تمام نظریه‌های موجود درباره انحرافات شناسایی قدرت مهارکننده جامعه و نیروهای دگرگون‌کننده ارزشها ایجاب می‌کند که تحقیقات علمی و بالینی در مورد افراد و گروههای ناسازگار بعمل آید تا ریشه های مثبت و یا منفی ناسازگاریها کشف و چاره‌ای لازم صورت پذیرد ولی برای رسیدن به این مقصود باید قبلاً انواع انحرافات را شناخت.
معیارهایی برای انحراف :
آیا معیار و ملاکی برای انحراف وجود دارد؟ قانون است؟ کدام قانون؟ در کجای این جهان؟ و در چه عصر و زمانی؟ از نظر کلی چه رفتاری عادی و کدام رفتار منحرفانه است؟ اصولاً برای شناخت سلامت یا بیماری اجتماعی چه معیارها و ملاکی در دست است؟ و …
در پاسخ به این سئوالات باید گفت : هنوز یک چارچوب کی و بین المللی برای شناخت انحراف و یا معیارهای کلی برای کشف و پیشگیری آن در دست نیست.
اختلاف فکر و رأی در این رابطه از دیدگاه علمای مختلف بسیار است. معیارهای عرضه شده در جوامع مختلف؛ متفاوت، در شرایط زمانی و مکانی دارای ف

رق ، و در فرهنگهای گوناگون متنوع است. حتی هنوز در سطح بین المللی معیاری نیست که بر اساس آن داوری شود چه رفتاری شرافتمندانه و چه رفتاری منحرفانه است.
جامعه‌شناسان، حقوقدانان ، روانشناسان، پیروان مذاهب و اخلاق به ان پاسخهای مختلفی داده‌اند که ما عمده نظارت آنها را ذکر می‌کنیم:

ملاک اکثریت :
ملاک آماری نیز می‌گویند. این طرز فکر این است رفتارهایی که در جهت اکثریت بوده و یا با آن مغایرت داشته باشد کجروی یا انحراف است، ‌حتی می‌گویند: بسیاری از رفتارها اگر بصورت فردی صورت گیرد انحراف، و اگر بصورت جمعی صورت گیرد عملی عادی و شرافتمندانه است، مثل آدم‌کشی در کوچه و خانه و همین امر در میدان جنگ، اگر این دید را بپذیریم، ناگزیریم در نظر بگیریم که در هرجامعه‌ای دو دسته افراد منحرف در دو قطب مثبت و منفی دیده می‌شوند.
در قطب مثبت اقلیتی از دانشمندان، اندیشمندان، صاحبنظران، مصلحان، انقلابیون، صدیقین و حتی انبیاء را می‌توانیم ببینیم که مشی خلاف مشی اکثریت جامعه را دارند.
در قطب منفی اقلیت مجرمان. خائنان ، جنایتکاران را می‌بینیم که باز هم مشی‌شان خلاف مشی اکثریت جامعه است.
در بررسی این نظر باید گفت: پذیرش چنین معیاری برای انحراف اشکالات متعددی را در پی دارد. زیرا گفتیم که ناگزیر باید پاکان و نوابغ و حتی انبیای الهی را کجرو خواند و طبیعتاً از شناخت عوامل کجروی که مبتنی بر کیفیت منابع آن است دور می‌مانیم و جبراً باید اکثریت هر جامعه را بر حق بدانیم اگر چه از حق روی گردان باشند و از همگان بخواهیم که فعالیت اجتماعی خود را به پیروی از فعالیت دیگران انجام دهند و درچنان صورتی هیچگاه نباید منتظر وقوع تحول و سازندگی در جامعه‌ای بود.
2- ملاک قانون یا دولت :
می‌گویند ملاک سلامت یا انحراف افراد تبعیت و یا گریز از قانون است. آنکس که قوانینی را زیر پا می‌گذارد و یا از ضوابط آن تخطی می‌کند متخلف یا کجروست. زمامداران و مسئولان جامعه، حقوقدانان سعی دارند چنین معیاری را به مردم بقبولانند و سازگاری و ناسازگاری را بر این اساس توجیه می‌کنند.
در بررسی این معیار باید گفت این درست نیست که زیر پا گذاشتن هر قانونی انحراف یا کجروی به حساب آید زیرا چه بسیارند که ظالمانه بوده و از سوی عده‌ای قدرتمند تهیه و برمردم تحمیل شده‌اند؛ مثل قانون‌های نژادی و یا کاسیت را می‌توان نام برد.

3ـ ملاک بیماری :
گروهی بر اساس اعتقادی قدیمی گفته‌اند: که «کُلُّ ناقِصُ مَلْغُونَ» ( هر کسی که دارای نارسائی یا نقص در جسم یا روان است ملعون و مورد نفرت است.) و نارسایان جامعه را با دیدی منفی نگریسته و آنها را منحرف به حساب آورده‌اند و گفته‌اند: عقل سالم در بدن سالم است.
پس فرد ناسالم عقل و اندیشه درستی ندارد و سرانجام سه از ان

حراف درمی‌آورد.
یا گفته‌اند انسانهای نارس یا بیمار در معرض استخفافها . تمسخرها. احساس ضعف و حقارتها هستند و این خود موجب پیدایش روحیه مقاومت و موضعگیری ، اتخاذ تصمیمات سخت علیه مردم و سردرآوردن از یک انحراف است.
حتی در بررسیهای خود اعلام کرده‌آند بسیاری از جنایتکاران دچار یک نارسائی ، کمبود جسمی یا روانی‌بوده‌اند.
در بررسی این نظر باید گفت این یک قاعده عام نیست، در جامعه بشری گاهی نوابغی بوده‌اند که دچار نقص عضو یا خلاء روانی بوده‌اند و هرگز سراز انحراف درنیاروده‌اند و هم آنها که اختلالات روانی دارند همه گاه منحرف و جنایتکار نیستند. بسیاری از آنها در گوشه‌ای افتاده و سرگم سیر در دنیای خویشند و تازه اگر در مواردی عمل تبهکارانه‌ای انجام دهند نمی‌توان به کارشان عنوان انحراف داد.
عکس قضیه هم جای بحث دارد افراد بسیاری را در جوامع گوناگون می‌شناسیم که از لحاظ جسم و روان سالمند و آگاهانه و هشیار و از روی قصد تن به انحراف

می‌دهند تعادل جسمی و روانی دارند ولی دزدی می‌کنند، تقلب و جنایت می‌نمایند و رفتار غیرعادیشان صورت دلخواه دارد نه بیماری جسمی

یا عصبی داشته باشد.
4ـ ملاک تعدیل :
این ملاک هم به حقیقت ملاکی است شبیه به آنچه که در رابطه با عدم تعادل روانی افراد ذکر کرده‌ایم: توضیح مسئله این است که افراد متعادل یا تعدیل شده قادرند به نحوی مشکلات زندگی خود را شخصاً حل کنند و با اجتماعی به نحو شایسته‌ای سازگار گردند.
طبعاً آنها که تعدیل شده نیستند و در اثر تربیت نادرست ، غریزه تعدیل شده‌ای ندارند، بنحوی از انحراف سردر می‌آورند.
در بررسی آن باید گفت: این نظر هم جای بحث و انتقاد دارد. باید دید منظور از تعدیل چیست؟ تعدیل شده کیست؟ اگر غرض، افرادی خود ساخته و مؤمن است این سخن تا حدودی می‌تواند قابل قبول باشد اگر چه برای چنین افرادی هم جای بحث وجد دارد.
اگر غرض افرادی باشند که خواسته‌ها و تمناهایشان تعدیل شده باشد به عدم لغزشها نمی‌توان اطمینان داشت.
تجارب روزمره نشان داده‌اند که همین افراد هم در مواردی برای انتقام و یا دفاع از خود به رفتارهائی تبهکارانه تن در می‌دهند و ما ملاک علمی قابل قبولی برای تعدیل نداریم تا برآن اساس به عدم انحراف فردی مطمئن باشیم.
5- ملاک اخلاق اجتماعی :
اخلاق را عبارت از ضوابط و قواعدی دانسته‌اند که حاکم بر رفتار بشر و برای سازش بین انها و ایجاد صمیمت و نزدیکی افراد انسانی تهی

ه و فراهم شده‌اند و غرض از اخلاق اجتماعی همان مسئله عرف است که خود عاملی برای نظم اجتماعی است و بر این اساس انحراف عبارت است از : عملی که از نظر عرف ناروا شمرده می‌شود و با آن عمل در ردیف ضوابط عرف قرار نگیرد. علمای اخلاق در غرب گفته اند: کجروی اجتماعی نوعی تخطی از نظم اخلاق خاصی است که در جامعه به دلیل خاصی ماهیتی غیر قابل قبول یافته است و از نظر مردم امری ناپسند است.
در بررسی این نظر متذکر می‌شویم که این هم نوعی از ملاک اکثریت یا آماری است و به همان دلیل نمی‌تواند برای ما قاب

ل قبول باشد زیرا عرفها در جوامع بشری متفاوتند.
ممکن است امری در جامعه‌ای عرف ، درجامعه‌ای دیگر خلاف عرف باشد، مثل : مسئله بی‌حجابی و یا روابط ازاد زن و مرد را می‌توان نام برد.
6ـ ملاک مذهب :
به نظر مؤمنان به مذاهب، بویژه اسلام، بهترین ملاک و معیار برای شرافت یا انحراف آن چیزی است که مذهب حقی، آنرا شرافت یا انحراف بخواند.
از نظر مذاهب الهی انحراف از ضوابط وتعالیم مذهب کجروی نام دارد و امری است که ریشه آنرا در فطرت انسان می‌توان یافت.
چه بسیارند مسائلی که قوانینی موجود آنرا انحراف نمی‌شناسند و یا برعکس، ولی مذاهب درباره آن رأی و نظر ویژه‌ای دارند. از نظر مذاهب برخی از رفتارها چه آشکارا و چه نهان ناپسند و منحرفانه است در صورتیکه عرف یا قانون جنبه آشکار آنرا جرم می‌شناسد . مثل؛ شرابخواری به شرطی که تا سرحد مستی برسد.
از نظر مذهب آن فردی عادی است که از روی اراده و تصمیم در سایه هدفداری و براساس اندیشه و تأملی جهت دار عملی را که مورد تأئید شرع است انجام دهد و اگر آن عمل مورد تأئید مذهب نباشد با همان ویژگیها و شرایط عملی منحرفانه است.
ملاکها و معیارهای دیگری وجود دارد که ذکر همه آنها مقدور نیست و لزومی هم ندارد.

تنوع دیدها :
بر مبنای آنچه ذکر شد درمی‌یابیم که به کجروی وانحراف در وضع موجود نمی‌توان جنبه بین‌المللی داد. از آن بابت که اختلافات دید در جوامع متفاوت موجود و پردامنه است.
ممکن است مسئله‌ای در جامعه‌ای عادی باشد و در جامعه دیگر غیرعادی باشد. از سوی دیگر نظارت در امر کجروی و انحراف در جوامع گوناگون با گذشت زمان فرق می‌کند برخی از امور به تناسب شرایط و مقتضیات و ب

ر اساس ضوابطی در یک عصر کجروی و در عصری دیگر امری عادی به حساب می‌آید.
دامنه و نوع آن :
دامنه ونوع آن در جوامع مختلف فرق دارد آنچنانکه در برخی از کشورها حتی خیالبافی را هم نوعی کجروی یا انحراف می‌دانند و در برخی جوامع صرفاً کجروی در چند مسئله خلاصه می‌شود و در برخی دیگر نوع آنرا بسی وسیعتر و پردامنه‌تر می دانند.
به هر حال تنوع انحرافات و آسیبها در

جوامع به حدی است که در مواردی تشخیص سلامت از بیماری دشوار می‌شود و به زحت می‌توان گفت بهنجار و نابهنجار کیست.
ما در مواردی به افرادی برمی‌خوریم که رفتارشان ناگهانی است، آنچنان نیست که همگاه منحرف باشد.در مواردی عادی و در مواردی دیگر غیرعادی هستند.
یا مجرمین سیاسی در شرایط عادی حالتی طبیعی دارند و در آنجا که پای هواخواهی از ارمانشان مطرح می‌شود، رفتاری خاص پیدا می‌کنند که این خود موجبات تنوع در انحراف را پدید می آورد.
وسعت انحراف :
انحراف در همه جوامع وجود دارد و رقم آماری آن بسی بالاتر از آن حدی است که پلیس اعلام می‌:ند. زیرا پلیس به بسیاری از آنها بعلت پنهان بودن، دست پیدا نمی‌کند. همه آنهایی که به نحوی بازداشت شده‌اند محاکمه ومحکوم نمی‌شوند. عده‌ای از آنها از طریق روابط و یا رشوه دادن از قانون می‌گریزند. برخی ازمنحرفان در سایه همبستگی خود در مقابل مأموران دولتی صف‌آرائی می‌کنند، دولت و مأموران آن را بیگانه می‌دانند و افراد خود را خودی و برخی ازمنحرفان پس از گذراندن دوران محکومیت از زندان آزاد می‌شوند، در حالیکه اصلاح نشده‌اند و همچنان بصورتهایی بلای جان مردمان می‌باشند.

شدت و ضعف آن :
جوامع مختلف و فرهنگها . قضاوتهای متفاوتی در رابطه با انحراف و درجه آن از نظر سخت گیری و سهل‌گیری دارند. بعبارتی دیگر برخی از انحرافات را منفورتر و مرتکب آنرا مستحق کیفر بیشتر می‌دانند و برخی کمتر، و این در جوامع مختلف متفاوت است.
صورتهای انحراف :
صورتهای انحراف گوناگون است ازجمله آنها عبارتند از:
ـ انحراف خانوادگی: شامل نادیده گرفتن مقررات خانواده واموری است که موجبات متارکه وطلاق را فراهم می‌آورد.
ـ انحراف اقتصادی: که به صورت دزدی، غارت و چپاول یا همه انواع آن است.
ـ انحراف سیاسی: شامل سوء استفاده از قوانین، خیانت به کشور و پخش اسرار مربوط به آن است.
ـ انحراف اجتماعی: که شامل نادیده گرفتن مقررات و ضوابط اجتماع است.
ـ انحرافات مذهبی و اخلاقی: شامل نادیده گرفتن ضوابط و تعالیم مذهب است…
انحراف و نوآوری: انحراف و کجروی معمولاً به مجمو

عه‌ای از کنشهای متقابل اجتماعی افراد ارتباط پیدا می‌کند و در کل ، امری است غیر عادی که در اجتماعی بشری، غیر عادی بودنش معنی پیدا می‌کند و طبیعی است که برای انسان تنها کجروی امری بی معنی است.
وجود انحراف در جامعه همه‌گاه نباید با دید منفی نگریسته شود و در مواردی انحراف ممکن است از صورت خطرآفرین بیرون آید و صورت نواوری به خود گیرد. مثل اشاعه یک فکر سازنده در جامعه که معمولاً بعلت عادت مردم و نظام به شیوه‌های رفتاری خاص با آن به مبارزه بر می‌خیزد.
تحولات مثبت که در سایه انقلابات عظیم در جوامع بشری پدید می‌آید زائیده امور ورفتارهائی است که آنرا در زمان پیدایش ، انحراف می‌خوانده‌اند ولی پس از مقاومتها و ایجاد تغییرهای مثبت دریافته‌اند که آن انحراف دیروزی، امری شرافتمندانه بوده است . البته این مسئله مصداق کلی و عمومی ندارد از آن بابت که در موارد بسیاری فکر الحادی که منحرفانه به حساب می‌آید همچنان ابراز وجود کرده و نوآوری پدید آورده و حاصل آن الماء را بر مردم تحمیل کرده است.
وجود انحراف نشانه چیست؟ وجود انحراف و کجروی در یک جامعه بویژه کثرت و گسترش آن نشانه مسائل متعددی است، که اهم آنها عبارتند از:
ـ نقصان کنترل، خواه از سوی اجتماع، خواه از سوی مسئولان و یا ضعف فشار اجتماعی
ـ عدم اعتقاد افراد به قواعد و مقررات جامعه.
ـ عدم نفوذ و قدرت قانون در اجتماع بعلل گوناگون و عدم قاطعیت قالبها و معیارها.
ـ گسترش اختلالات شخصیت در بین افراد به دلایل گوناگون یا بیماری روانی.
ـ وجود بحران در یک جامعه جهل و بیسوادی یا تغییرات فرهنگی.
ـ وجود اختلال در خانه ، مدرسه و محیط اجتماعی.
ـ ضعف دستگاه تربیتی ، خواه در خانه و خواه در دولت و اجتماع.
ـ ضعف و بیکفایتی مسئولان و مجریان در اداره جامعه.
ـ عدم کارائی و همه جانبه نبودن قانون .
البته برخی هم وجود انحراف و آسیبها را ن

شانه آزادگی و کمال جویی افراد جامعه می‌دانند و قائلند که این امر موجبات نجات جامعه را از حالت ایستایی فراهم می‌سازد، ولی در کل باید گفت، وجود انحراف تعداد و نوع آن، شدت و ضعف ان، تعداد ضابطین دادگستری و پلیس، تعداد زندان و سلول و .. نشان می‌دهد که کل جامعه در حال سلامت است یا بیماری؟ در چه وضعی و در چه درجه‌ای؟

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

دانلود پروژه مقاله آنتروپی در word

دوشنبه 95/3/3 4:16 صبح| | نظر

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود پروژه مقاله آنتروپی در word دارای 8 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود پروژه مقاله آنتروپی در word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود پروژه مقاله آنتروپی در word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن دانلود پروژه مقاله آنتروپی در word :

آنتروپی

میزان کارتورگی یا بی‌نظمی یک سیستم که به عنوان معیار خودبخودی واکنش بکار می‌رود، آنتروپی نامیده می‌شود که برحسب J/K.mol بوده و با S نمایش داده می‌شود.

قانون دوم ترمودینامیک و آنتروپی
قانون اول ترمودینامیک به معرفی انرژی درونی ، U ، منجر شد. این کمیت تابع حالتی است که بر مبنای آن ، مجاز بودن یک فرآیند مورد قضاوت قرار می‌گیرد و ‌بیان می‌دارد که فقط تحولاتی مجاز است که انرژی داخلی کل سیستم منزوی ، ثابت بماند. قانونی که ملاک خودبخودی بودن را مشخص می‌سازد (قانون دوم ترمودینامیک) ، برحسب تابع حالت دیگری بیان می‌شود. این تابع حالت ، آنتروپی ، S ، است.

ملاحظه خواهیم کرد که بر مبنای آنتروپی قضاوت می‌کنیم که آیا یک حالت بطور خودبخودی از حالت دیگری قابل حصول می‌باشد. در قانون اول با استفاده از انرژی داخلی ، تحولات مجاز مشخص می‌شود (آنهایی که انرژی ثابت دارند). از قانون دوم با استفاده از آنتروپی ، تحولات خودبخودی از بین همان فرآیندهایی مشخص می‌شود که بر مبنای قانون اول مجاز می‌باشد.
بیان قانون دوم
آنتروپی سیستم منزوی در یک فرآیند خودبخودی افزایش می‌یابد:

که ، آنتروپی تمام قسمتهای سیستم منزوی می‌باشد.

از آنجایی که فرآیندهای برگشت ناپذیر (مانند سرد شدن شیئی تا دمای محیط و انبساط آزاد گازها) خودبخودی است، در نتیجه همه آنها با افزایش آنتروپی توام می‌باشند. این نکته را می‌توان به این صورت مطرح کرد که در فرایندهای برگشت ناپذیر آنتروپی تولید می‌شود. از طرف دیگر ، در فرایند برگشت پذیر توازن وجود دارد، یعنی سیستم با محیط در هر مرحله در تعادل است. هر مرحله بسیار کوچک در این مسیر برگشت پذیر بوده و پخش نامنظم انرژی روی نمی‌دهد و در نتیجه آنتروپی افزایش نمی‌یابد، یعنی در فرآیند برگشت پذیر آنتروپی ایجاد نمی‌شود. آنتروپی در فرآیندهای برگشت پذیر از بخشی از سیستم منزوی به بخش دیگری منتقل می‌گردد.
تعریف آماری آنتروپی
بر مبنای تعریف آماری ، فرض می‌شود که در واقع می‌توانیم با استفاده از فرمول ارائه شده توسط لوودیگ بولتزمن (Ludwing Boltzmann) در سال 1896 ، آنتروپی را محاسبه کنیم:

که k، ثابت بولتزمن است:
این ثابت به صورت به ثابت گاز ربط دارد. کمیت W تعداد راههای متفاوتی است که سیستم می‌تواند با توزیع اتمها یا مولکولها بر روی حالتهای در دسترس به انرژی خاصی برسد. واحد آنتروپی با واحد k یکسان است. در نتیجه واحد آنتروپی مولی ، می‌باشد؛ (این با واحد R و ظرفیت گرمایی یکی است.)
تعریف ترمودینامیکی انرژی
در روش ترمودینامیکی ، تمرکز بر روی تغییر آنتروپی در طول یک فرایند ، dS ، می‌باشد، نه مقدار معلق S. تعریف dS بر این مبناست که می‌توان میزان پخش انرژی را به انرژی مبادله شده به صورت گرما ، در حین انجام فرایند ربط داد. تعاریف آماری و ترمودینامیکی با هم سازگار می‌باشند. در شیمی فیزیک این یک لحظه نشاط آور است که بین خواص توده‌ای (که مورد نظر ترمودینامیک است) و خواص اتمها یک ارتباط برقرار شود.

تغییر آنتروپی محیط

تغییر آنتروپی محیط را با علامت ‘dS نشان می‌دهیم. علامت پریم مربوط به محیط سیستم واقعی که در سیستم منزوی بزرگ قرار دارد، مربوط می‌شود. محیط را با یک مخزن حرارتی بزرگ (عملا یک حمام آب) نشان می‌دهیم که در دمای T باقی می‌ماند. مقدار گرمای منتقل شده به مخزن در اثر انجام کار مانند سقوط یک وزنه را با ‘dq نشان می‌دهیم که این گرما به مخزن منتقل می‌شود. هرچه مقدار گرمای بیشتری به مخزن منتقل شود، حرکت حرارتی بیشتری هم در آن ایجاد می‌شود و از این رو ، پخش انرژی به میزان بیشتری اتفاق می‌افتد. از این نکته استنباط می‌شود که:

اگر گرما به مخزن سردی منتقل شود، کیفیت انرژی نسبت به موردی که آن گرما به مخزن گرمتری داده شود، انحطاط بیشتری خواهد داشت. در مورد اخیر می‌توانیم در اثر جاری شدن گرمای ‘dq از یک مخزن سرد به مخزن سردتری کار استخراج کنیم، اما اگر این گرما مستقما به مخزن سردتر منتقل شود، استخراج چنین کاری امکان پذیر نیست.

نتیجه می‌گیریم که اگر مقدار معین انرژی به صورت گرما به مخزن گرمی داده شود، آنتروپی کمتری ایجاد می‌شود تا اینکه آن انرژی به مخزن سردی داده شود. ساده‌ترین راهی که می‌توان این وابستگی دمایی را به حساب آورد، چنین است:

که ‘T دمایی است که در آن دما ، انتقال گرما صورت گرفته است. برای یک تغییر قابل اندازه گیری در دمای ثابت چنین داریم:

وقتی که مقدار زیادی حرکت حرارتی در دمای پایین ایجاد شود، تغییر آنتروپی بزرگی اتفاق می‌افتد. برای فرآیند آدیاباتیک:
0 = ‘q وقتی 0 = ‘S

این نتیجه برای هر فرآیندی ، برگشت پذیر یا برگشت ناپذیر ، صحیح است، تا زمانی که مناطق گرم محلی در محیط ایجاد نشود، یعنی زمانی این نتیجه صحیح است که محیط ، تعادل درونی خود را حفظ کند. اگر مناطقی محلی بوجود آید، انرژی از این مناطق بطور خودبخودی پخش می‌شود و در نتیجه آن آنتروپی تولید می‌شود. موقعی که یک واکنش شیمیایی با تغییر آنتالپی H در سیستمی انجام می‌شود، گرمایی که در فشار ثابت وارد محیط می‌شود، برابر با . بنابراین تغییر آنتروپی محیط برابر است با:

تفاسیر مختلف انتروپی
واژه اِنتروپی یا آنتروپی در رشته‌های گوناگون علمی، معانی متفاوت پیدا کرده است که اساسی‌ترین آنها در زیر آورده شده‌اند.
• برای یک فرآیند بسیار کوچک هم‌دمای برگشت‌پذیر داریم:

• انتروپی بردار زمان است یعنی یک شاخص اساسی زمان است.
• از دیدگاه انرژی آزاد انتروپی با گرمایی که برای انجام کار در دسترس نیست، ارتباط دارد.
• انتروپی اندازه بی‌نظمی سیستم یا ماده‌ای است که در حال بررسی است.
• انتروپی معیاری از اشتباهات تصادفی است که در هنگام انتقال یک سیگنال به وجود می‌آید. بنابراین می‌تواند معیاری از بازدهی سیستم ارسال پیام باشد.
• انتروپی معیاری از تعداد حالت‌های داخلی است که یک سیستم می‌تواند داشته باشد، بدون آنکه برای یک ناظر خارجی که فقط کمیت‌های ماکروسکوپیک (مثلاً جرم، سرعت، بار و;) آن را مشاهده می‌کند، متفاوت به نظر برسد.
مفهوم ترمودینامیکی
انتروپی (S) کمیتی ترمودینامیکی است که اندازه‌ای برای درجه بی‌نظمی در هر سیستم است. هر چه درجه بی‌نظمی بالاتر باشد، آنتروپی بیشتر است. بنابراین برای یک ماده معین در حالت تعادل درونی کامل در هر حالت، داریم:
انتروپی جامد < انتروپی مایع < انتروپی گاز
واحد انتروپی در سیستم SI، ژول بر مول کلوین است. (J/mol.K).
توجه به این نکته ضروری است که انتروپی یک تابع حالت و مستقل از مسیر است.
با فرض صادق بودن قانون سوم ترمودینامیک می‌توان بصورت زیر مقدار مطلقی برای انتروپی جامدات در دماهای بالا بدست آورد:

در صورتی که ماده مورد نظر در دماهای بالا تحت استحاله‌های فازی قرار گرفته و حالت آن تغییر یابد، باید از صورت کلی فرمول انتروپی به شکل زیر استفاده کرد:

که در این فرمول، Tm دمای ذوب، Tv دمای جوش،Hm تغییر آنتالپی در اثر ذوب، Hv تغییر آنتالپی در اثر جوش و (Cp(l)، Cp(s و (Cp(g به ترتیب ظرفیت گرمایی ماده در حالت جامد، مایع و گاز در فشار ثابت هستند.
انواع انتروپی
• انتروپی حرارتی
• انتروپی آماری (وضعیتی)

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

دانلود پروژه مقاله آموزش وپرورش پیش ازدبستان در word

دوشنبه 95/3/3 4:16 صبح| | نظر

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود پروژه مقاله آموزش وپرورش پیش ازدبستان در word دارای 17 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود پروژه مقاله آموزش وپرورش پیش ازدبستان در word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود پروژه مقاله آموزش وپرورش پیش ازدبستان در word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن دانلود پروژه مقاله آموزش وپرورش پیش ازدبستان در word :

آموزش وپرورش پیش ازدبستان

هدف من ازتهیه این پروژه این است که برای راه اندازی وتأ سیس یک مهداستاندارد باید این مراحل راطی کرد که مراحل عبارتنداز :
تعریف
اهمیت
ضرورت
برنامه ها یآموزش وپرورش پیش ازدبستان

بازیهای کودکان
ودرمرحله آخر برآورد هزینه تأسیس یک مهد استاندارد

تاریخچه آموزش پیش دبستانی
تاریخچه آموزش پیش دبستانی در ایران به 80 سال پیش باز می گردد.
در سال 1298 مسیونر های مذهبی و اقلیت های دینی به احداث کودکستان ها و مراکز آموزش پیش دبستانی درتهران مبادرت نمودند .در همان اثنا زنده یاد جبار باغچه‏بان در سال 1303 به احداث باغچه اطفال در شهرستان تبریز مبادرت نموده و چند سال بعد در سال 1307 کودکستان دیگری در شهرستان شیراز دایر نمود. گفتنی است که در آن اثنا تنها از کودکان خانواده های مرفه و کارمندان عالی رتبه ادارات در این مراکز ثبت نام به عمل می آمد . استقبال این خانواده ها از عملکرد مراکز آموزش پیش دبستانی)کودکستان ها( سبب گردیدکه طی مدت زمان کوتاهی در تهران وچندین شهر بزرگ دیگر کشور، کودکستان هایی توسط بخش خصوصی دایر گردد .از جمله مهمترین برنامه های این مراکز می توان به بازی های مرسوم ، آموزش مقدماتی خواندن و نوشتن ، نقاشی و بازی با عروسک و اشکال هندسی اشاره نمود.در سال 1303 شورای عالی فرهنگ ،به تصویب انحصاری آیین نامه احداث مراکز آموزش پیش دبستانی در شهرستان تهران و درسال 1304به تصویب این آیین نامه برای سایر شهرهای کشور مبادرت نمود.نخستین امتیاز تاسیس کودکستان توسط وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه در

سال 1310 صادر گردید.از این روی سال1310 آغاز فصل جدیدی در تاریخ آموزش پیش دبستانی ایران محسوب می گردد.نخستین آیین نامه ویژه کودکستانها و مراکز آموزش پیش دبستانی درسال 1312 به تصویب شورای عالی فرهنگ رسید. در ماده اول این آیین نامه ، سن کودکان جهت پذیرش در کودکستانها 4 تا 7 سال قید شده بود. این در حالیست ک

ه درسال 1335 ، آیین نامه جدیدی جهت اداره کودکستانها به تصویب رسید که طی آن سن کودکان ، 3 تا 6 سال تعیین شده بود. در سال1334 ، های دولتی مبادرت نموده و با احداث کودکستانها در شهرهای سراسرکشور،کودکان خانواده های طبقه متوسط را تحت پوشش خود قرار داد. تا سال 1322 در سراسر کشور تنها تعداد 7 کودکستان وجود داشت و این در حالیست که طی سال1331 به 74 و طی سال 51 13 به 431 مرکز بالغ گردید. در همان اثنا تلاش هایی درجهت تربیت مربیان مراکز پیش دبستانی نیز آغاز گردید. درسال 1336 ، آموزشگاه های کودکیاری آغاز به فعالیت نمودند . اولین اساسنامه و برنامه درسی این آموزشگاهها طی سال 1345 به تصویب شورای عالی فرهنگ رسید. چندسال بعد تدریس رشته کودکیاری یا آموزش و پرورش پیش ازدبستان در برخی دانشکده های علوم تربیتی من جمله مدرسه عالی شمیرانات و دانشگاه ابوریحان آغاز گردید.
درسال1350 ، اداره کل تعلیمات ابتدایی به دفتر برنامه ریزی آموزش ابتدایی تغییر نام داده و واحد کودکستان های این اداره، عهده دارمسئـولیت طرح و برنامه ریزی آموزش و پرورش پیش دبستانی گردید. درسال1354، با توجه به توسعه کودکستانها و تربیت مربیان کودک، دفتر برنامه ریزی آموزش ابتدایی به دفتر آموزش کودکستانی و ابتدایی تغییر

نام داده و بالاخره درسال 1359 در اداره کل و سپس در دفتر آموزش عمومی ادغام گردید . طبق آخرین آیین نامه کودکستانها که در سال 1349به تصویب شورای عالی آموزش و پرورش رسید، تشکیل کلاسهای آمادگی ضمیمه آموزش ابتدایی گردیده و سن کودکان کودکستانی 3 تا 6 سال تعیین گردید. درسال 1353 ، وزارت آموزش و پرورش طبق انتشار بخشنامه ای به اعمال اصلاحاتی در آیین نامه مذکور مبادرت نمود. مطابق این تغییرات تنها آندسته از کودکانی که از سن 5 سال تمام برخوردار بودند از حق ثبت نام درکلاسهای

آمادگی بهره مند گردیدند.
درگذشته امتیاز تاسیس مهدهای کودک ویژه کودکان رده های سنی 3 تا 6 سال به وزارت آموزش و پرورش و مجوز تاسیس مراکز مراقبتی کودکان زیر رده سنی3 سال به اتاق اصناف واگذار گردید. ازسال1354، سازمانهای دولتی موظف به تاسیس مهدهای کودک شده و ضوابط آنها از سوی سازمان زنان تنظیم گردید. درسال1356، در بودجه کل سازمانهای دولتی، بودجه لازم جهت احداث مهدهای کودک ویژه فرزندان زنان کارمند پیش بینی شده و سازمان زنان مسئولیت تشکیل و نظارت بر آنها را عهده دار گردید. پس از انقلاب اسلامی ، بر اساس تصمیم گیری هیات وزیران، با انحلال سازمان زنان ، سازمان ملی رفاه خانواده، سازمان تربیتی شهرداری تهران و انجمن ملی حمایت از کودکان، اجازه تاسیس مهدهای کودک به وزارت بهداری و بهزیستی و سپس به سازمان بهزیستی محول گردید. درحال حاضر صدور مجوز و نظارت برکلیه مهدهای کودک دولتی و خصوصی بر عهده سازمان بهزیستی کشور است. ازسال 1372 کلیه کلاسهای آمادگی ضمیمه مدارس دولتی به علت کمبود جا منحل گردید.گفتنی است که این کلاسها 30 سال پیش درسال1349 و با تصویب شورای عالی آموزش و پرورش تشکیل شده بود . ازجمله انواع مهدهای کودک که درحال حاضر درسراسرکشور فعالیت دارند میتوان به موارد ذیل اشاره نمود:
ــ مهدهای کودک خصوصی که توسط بخش خصوصی احداث گردیده اند.
ــ مهدهای کودک خود محورکه وابسته به موسسات دولتی بوده و با کمک هزینه های دولتی و والدین کودکان اداره میگردند.

ــ مهدهای کودک کارگری که متعلق به کارخانجات بوده و تحت پوشش وزارت کار فعالیت دارند.
ــ مهدهای کودک ادارات آموزش و پرورش که به ثبت نام از فرزندان زنان شاغل درآموزش و پرورش مبادرت می نمایند.
ــ مهدهای کودک انجمنهای حمایتی سازمان بهزیستی که به ثبت نام از کودکان تحت پوشش بهزیستی و درصدی از افراد عادی مبادرت می نمایند.دکان روستایی مبادرت می نمایند.
تاریخچه فوق بیانگر این واقعیت است که سهم دولت در تاسیس مهدهای کودک بسیار ناچیز بوده و عمدتا به تنظیم آیین نامه ها و اعطای مجوزهای قانونی محدود بوده است به نحویکه پس از تشکیل اولین مهدهای کودک ، وزارت آموزش و پرورش به تاسیس مهدهای کودک دولتی پس از 42 سال مبادرت نمود. درحال حاضر برای کودکان زنان غیر شاغل مهد کودک دولتی وجود نداشته وکلاسهای آمادگی ضمیمه مدارس دولتی نیز از سال 1372 منحل گردیده است. علاوه بر این تعداد فارغ التحصیلان رشته کودکیاری با توجه به نیاز مهدهای کودک ، بسیار اندک بوده و دوره های باز آموزی بهزیستی ویژه مربیان و مدیران ، چه از لحاظ مدت زمان و چه از لحاظ تعداد نفرات تحت پوشش هر دوره آموزشی، جوابگوی نیاز مهدهای کودک نمی باشد. . بعنوان مثال از سال 61 13تا 69 13یعنی ظرف مدت زمان 8 سال تنها 1215 نفر ازمدیران و مربیان موفق به گذراندن دوره های آموزشی کوتاه مدت بهزیستی شده اند و این در حالیست که این رقم درمقایسه با تعداد مدیران ومربیان مهدهای کودک بسیار ناچیز می باشد.
علاوه بر این تعداد مهدهای کودک نسبت به جمعیت کودکان در ایران بسیار ناچیز می باشد.. بعنوان مثال طی سالهای1360- 1359 تعداد مهدهای کودک بر2971 ، تعداد کودکان بر 172002، تعداد کلاسها بر6340 و تعداد کارکنان بر9356 نفر بالغ می گردید واین درحالیست که طی سالهای 68 ـ 67 تعداد مهدهای کودک بر 2547 ، تعداد کودکان ثبت نامی بر177979، تعداد کلاسها بر5951، تعداد کارکنان بر1983و تعداد کودکان رده های سنی1 تا 6 سال بر12میلیون نفر بالغ گردید . ضــمنا تعداد مهدهای کودک خصوصی شهرستان تهران طی سال1370 بر200 مرکز، طی سال1371بر174مرکز و طی سال1372بر170 مرکز با

لغ گردید.
آمارفوق نشانگر افزایش دائمی تعدادکودکانی ثبت نامی مراکز آموزش پیش دبستانی و مهدهای کودک و کاهش تعداد مهدهای کودک و کادر ویژه آن می باشد . آمار سال 68 ـ67 مبین این واقعیت است که تنها 5 ر1درصد کودکان رده های سنی 1 تا 6 سال و 5 ر2درصد کودکان رده های سنی 3 تا 6 سال ا ز امکانات آموزشی وتفریحی مهدهای کودک استفاده نموده اند. درضمن تعداد کودکان هرکلاس بر 30 نفر و نسبت کودکان به کا

در آموزشی به نسبت 25 به1 بوده است.به عبارت دیگر به ازای هر 1 پرسنل، 25 کودک وجود داشته است . چنانکه قبلا نیز بدان اشاره گردید رده های سنی 1 تا 6 سال در رشد و پرورش شخصیت کودکان ،از نقش اساسی برخوردار بوده و از این روی آموزش پیش دبستانی به عنوان بخشی از نظام آموزش عمومی محسوب شده و دولتها به برنامه ریزی و سرمایه گذاری در این عرصه مبادرت می نمایند .در کشور ایران آموزش پیش دبستانی در واقع به بخش خصوصی واگذار گردیده وبدین ترتیب خانواده های کم در آمد و متوسط قادر به بهره گیری از امکانات مهدهای کودک نمی باشند و این درحالیست که کودکان خانواده های مواجه با مشکلات اقتصادی و فرهنگی از نیاز بیشتری به توجه و آموزش برخوردار می باشند. به این ترتیب به دلیل وجود کمبودها ، نواقصات زیاد و برنامه های نادرست و عدم برخورداری از کادر مناسب و عدم اولویت دولت به آموزش کودکان در دوره های پیش دبستانی، اکثریت کودکان با مشکلات عدید ه ای در روند آموزشی و رشد شخصیتی خود مواجه می گردند.
سرمایه گذاری درامور کودکان پیش دبستانی آثار پیش گیرانه بر آسیب های دوران نوجوانی و جوانی وبزرگسالی دارد . بسیاری از انحرافات اخلاقی ریشه درکمبودهای روحی و روانی دوران کودکی دارند. ارتباط اولیه کودک با الگوهای شخصیتی، آینده او را رقم میزنند .برخلاف تصورات عمومی مبنی بر عدم سود آوری سرمایه گذاری د

ر مهدهای کودک چنین سرمایه گذاری هایی به معنای تربیت نیروی خلاق ، هدفمند و آگاه آتیه هر ملت و عوامل بازدارنده بسیاری از آسیب های اجتماعی مطرح می باشند . در مقطع آموزش پیش دبستانی ،والدین و مربیان کودک به شناسایی توانایی های بالقوه کودکان و رشد وتوسعه چنین توانایی هایی مبادرت نموده، شعور و رفتارهاید که شخصیت او را پرورش میدهند. درجریان حضور درمراکز آموزش پیش دبستانی است که کودک شناخت نزدیک به واقعیتی از خود بدست آورده و خواسته های او به عنوان تبلوری از رشد عاطفی ،عقلی و اجتماعی او شکل می گیرد.
اهمیت و ضرورت آموزش و پرورش پیش از دبستان
1) برای رشد کلی و همه جانبه کودک اهمیت بسزایی دارد.
2) فرصتهایی ایجاد می کند تا کودک با بزرگتر، گروه های دیگر و همردیفان خود مواجه شود و به تعامل معنی دار و غنی با آنها بپردازد.
3) فرصتهایی فراهم می آورد تا کودک با آزمایشهای اشیا و مکان های متنوع روبرو شده و کسب تجربه کند.
4) محیطی است که امنیت عاطفی و حمایتی کودک را تأمین می کند.
5) پرورش کامل استعدادهای کودک، بویژه در این سالها، نیاز به محیطی محرک و برانگیزنده دارد.
6- شش سال اولیه زندگی کودک، سالهایی حساس هستند زیرا میزان رشد در این سالها نسبت به مراحل دیگر رشد، سرعت بسیار بیشتری دارد.

اهداف آموزش و پرورش پیش از دبستان
1- پرورش سلامت جسم، هماهنگی ماهیچه ای

مناسب و مهارتهای حرکتی اساسی در کودک .
2- پرورش عادات بهداشتی سالم و تشکیل مهارتهای پایه لازم به منظور سازگاری شخصی کودک، مانند لباس پوشیدن و در آوردن، خوردن، شستن، نظافت و ; .
3- پرورش آداب و نگرش های اجتماعی مطلوب، به منظور تشویق در مشارکت گروهی سالم و حساس کردن کودک به حقوق و امتیازات دیگران

.
4- پرورش پختگی عاطفی از طریق راهنمایی کودک به بیان ابراز خود، شناخت پذیرش و کنترل احساسات و عواطف شخصی.
5- تقویت درک زیباییها در کودک
6- برانگیختن کنجکاوی ذهنی کودک و کمک کردن به او در درک دنیائی که در آن زندگی می کند و شکوفا کردن علایق تازه در او از طریق فراهم آوردن فرصت هایی برای پژوهش، جستجو و کسب تجربه.
7- تشویق کودک به استقلاال و خلاقیت از طریق فراهم کردن فرصتهای کافی برای ابزار خود.
8- پرورش توانایی کودک برای بیان احساسات و افکار به زبانی روان، واضح و صحیح.

اهداف آموزشی
اهداف مقطع آموزش پیش دبستانی ازجمله مهمترین اهداف مقطع پیش دبستانی می توان به مواردذیل اشاره نمود
1- رشد جسمانی ذهنی عاطفی واجتماعی کودکان برپایه اصول اخلاقی ومذهبی
2- افزایش سطح تواناییها واستعدادهای کودکان
3- آماده سازی وتربیت کودکان جهت درک مفاهیم علمی وذهنی
4- رشد وپویش زبان فارسی همسطح
5- آماده سازی وتربیت کودکان جهت برقراری همکاریها ومعاشرتهای اجتماعی
6- حمایت ازخانواده های کم درآمد درروند تربیتی وتحصیلی فرزندان
ازجمله مهمترین اهداف مقطع پیش دبستانی می توان به مواردذیل اشاره نمود
1- تربیت کودکان درجهت اجرای اصول اسلامی درزن

دگی شخصی واجتماعی
2- تقویت احساس همکاری ومشارکت کودکان درفعالیت های اجتماعی وحس مسئولیت پذیری آنان
3- افزایش قدرت جسمی وذهنی برقراری تعادل جسمی وافزایش مهارت های پایه کودکان
4- آموزش زبان فارسی درجهت تقویت ارتباطات وابزارهای آموزشی کودکان اعم ازخواندن ، نوشتن، شنیدن وحرف زدن
ازسال 1989 نظربه مشکلات زبانی کودکان مناطق

دوزبانه کشور حین ورود به مقطع آموزش ابتدایی ، نرخ بالای تجدید کودکان طی سالهای اولیه آموزش ابتدایی ، عدم تسلط کافی دربرقراری ارتباطات به زبان فارسی ودردسترس نبودن تعددکافی ازمراکز پیش دبستانی ، هرساله کلاس های آمادگی یک ماهه قبل ازشروع سال تحصیلی درمناطق مذکور تشکیل می گردد.گفتنی است که وزارت آموزش وپرورش به فراهم نموده زمینه هایی جهت آمادگی کودکان ساکن مناطق مذکور جهت ورود به مقطع آموزش ابتدایی ازطریق تعیین برنامه های موردنیاز وصدور بخشنامه های مربوطه اقدام می نماید .
استراتژی های آموزشی (3)
ازجمله مهمترین راهبردهای آموزشی مقطع آموزش پیش دبستانی می توان به موارد ذیل اشاره نمود :
1- ترغیب اولیای اموروزارت آموزش وپرورش به توجه هرچه بیشتر به سطح آموزش پیش دبستانی
2- کسب اطمینان ازبرقراری حداکثر هماهنگی ممکن میان نهادهای اداره کننده مرکز آموزش پیش دبستانی دروزارت آموزش وپرورش
3- اختصاص بیشتر وجوه غیرمستقیم ازسوی آموزش وپرورش به مراکز آموزش پیش دبستانی
4- آموزش وتربیت نیروی انسانی ماهر ازطریق تمرکز برآموزشهای دوره پیش دبستانی
5- گسترش فضاهای مستقل آموزش پیش دبستانی

برنامه آموزش و پرورش در دوره پیش از دبستان
1) آموزش و پرورش در دوران اولیه کودکی برنامه ای است که بر رشد کلی و همه جانبه کودک متمرکز است.
2) این برنامه، برنامه ای کودک- محور است که از رویکرد بازی و فعالیت پیروی می کند.
3) این برنامه، برنامه ای است که محیط بازی محرکی را برای رشد هوشی، کلامی، اجتماعی، عاطفی و جسمی کودک را فراهم می آورد.
4) برنامه فوق، برنامه ای است که کودکان رابرای دوران ابتدائی آماده می کند.
5) برنامه ای است که مبنایی برای رشد خواندن، نوشتن و حساب کردن تشکیل می دهد.
6) برنامه ای است که تعامل با محیط، مشارکت فعال در فعالیت های گروهی و توانایی حل مسوله خلاق را در کودکان تقویت می کند.
7) برنامه ای است که بر تدارک تجارب دست اول برای کودکان تأکید دارد به طریقی که رشد مهارتهای مربوط به روند یادگیری را در آنان تضمی

ن کند.
8) برنامه ای است که برطراحی از قبل و جدول بندی و نظم در برنامه ها تکیه دارد ولی در عین حال نسبت به نیازهای کودکان انعطاف پذیر است.
9) برنامه ای است که به طور غیر مستقیم کنترل خود و در نتیجه انضباط درونی را در کودکان بهبود می بخشد.

آموزش پیش دبستانی (1)
بر اساس تجربیات و بررسیهای روان شناختی و تربیتی ، سال های اولیه زندگی کودکان نقش اساسی در رشد و پرورش آنان ایفا می نمایدچراکه 80 درصـد شخصیت کــودک ظرف6 سال اولیه حیات او شکل میگیرد. براین اساس آموزش و پرورش پیش دبستانی از اهمیت ویژه‏ای برخوردار بوده و تلاش عمده دولت ها بر این بوده است که هرروزه تعداد بیشتری از کودکان تحت پوشش آمــوزشهای این دوره قرار گرفته و بــا توجه به ویژگی ها ونیــازهای فردی ،از آموزشهای مناسب وسازنده برخوردار گردند. اولین ارتبـاطات انسانی- اجتماعی کودکان دردوران پیش دبستانـی شـکل گرفته و شکوفـائی و رشد این ارتباط منوط به آموزش عشق ورزیدن ، محبت نمودن ، ;. و نشان دادن راه صحیح برقراری ارتباط توسط والدین و مربیان آنان می باشد . در واقع پایه های اولیه اعتماد به نفس ، مسئـولیت پذیری و استقلال و خلاقیت کودکان در دوران پیش از دبستان استوار می گردد. توجه دقیق و مناسب به کودکان به رشد و شکوفائی استعدادهای آنان کمک می نماید. مهدهای کودک‏ و مربیان این مراکز نقش اساسی وحیاتی در تربیت و رشد شخصیت کودکان و نیل به اهداف فوق ایفــا می نمایند.
برنامه های آموزشی
از جمله مهمترین برنامه های آموزشی مقطع آموزش پیش دبستانی می توان به موارد ذیل اشاره نمود:
1-برنامه های علمی و عملی آموزشی که بر مشا

هده و بازدید ، آموزش زبان فارسی ، ریاضیات مقدماتی ، مفاهیم ابتدایی علوم و اعتقادات مذهبی مشتمل می گردد.
2- فوق برنامه های آموزشی که بر صنایع دستی ، خمیر بازی ، بریدن و چسباندن اشیاء ، نقاشی ، بازیهای فکری ، قصه گویی ، شعرخوانی و تمرینات بدنی مشتمل می گردد.
برنامه ریزی و مدیریت آموزشی

اولین مرکز مستقل آموزش پیش دبستانی در سال 1924 در جهت ارائه دوره های آموزش اختیاری (سیستم آموزش غیر اجباری در سیستم آموزش رسمی)احداث گردید در طول دهه 1980 از مراکز فوق تحت عناوین مختلف اعم از مراکز مراقبت روزانه،کودکستانها، مدارس پیش دبستانی یاد می گردید.مراکز مذکور عمدتا در محل سازمانها و وزارتخانه های دولتی استقرار یافته و به مراقبت از کودکان با والدین شاغل در سازمان یا وزارتخانه مربوطه مبادرت می نمایند. مراکز مذکور به طور خصوصی وتحت نظارت سازمان بهزیستی وتحت سرپرستی وزارت آموزش و پرورش فعالیت می نمایند.
هدف عملی مراکزفوق مراقبت و تربیت کودکان برخوردار از والدین شاغل و ارائه تسهیلات به آنان بود. از جمله تقسیم بندی های به عمل آمده توسط مراکز پیش دبستانی کشور می توان به موارد ذیل اشاره نمود:
کودکان رده های سنی4 تا 18 ماه
کودکان رده های سنی 18 ماهه تا 3 سال
کودکان رده های سنی 3 تا 5 سال

کودکان رده های سنی 5 سال
از مراکز ویژه کودکان رده سنی زیر 5 سال تحت عنوان(مراکز مراقبتی روزانه) و از مراکز ویژه کودکان رده سنی 5 سال تحت عنوان مدارس آمادگی یاد می گردد.
مسئولیت برنامه ریزی ، آماده سازی و توسعه متدهای آموزشی وتفریحی مراکز پیش دبستانی برعهده اداره برنامه ریزی و توسعه متون درس

ی کشور می باشد.

وظیفه نظارت بر عملکرد مراکز مذکور به دایره آموزش ابتدایی و مسوولیت تدارک امکانات و تسهیلات رفاهی به (( مدیریت عمومی تعاون و رفاه اجتماعی )) وزارت آموزش و پرورش تفویض گردیده است. معلمین ومربیان مراکز آموزش پیش دبستانی از میان فارغ التحصیلان رشته های تربیتی مراکز تربیت معلم و یا از میان فارغ التحصیلان دانشگاهی علوم تربیتی در حوزه آموزش پیش دبستانی انتخاب می گردد.وجود تغییرات اقتصادی، فرهنگی ، اجتماعی و سیاسی دو دهه اخیر در ایران ، افزایش نسبت زنان شاغل و ضرورت مراقبت از کودکان به افزایش نرخ ثبت نام کودکان در مراکز پیش دبستانی منجر گردیده است.برگزاری کنفرانس جامتین و تأکید کلیه کشورهای شرکت کننده بر اهمیت ضرورت ارائه مقطع آموزش پیش دبستانی به کلیه شهروندان باعث اعمال توجه بیشتر به این جنبه از آموزش گردیده است. طی دهه پایانی قرن بیستم به اطمینان از برقراری هماهنگی میان وزارت آموزش و پرورش و سازم

ان بهزیستی به عنوان دو مجموعه مسئول در جهت رشد وتوسعه هر چه بیشتر آموزش پیش دبستانی تأکید شد. با این وجود در نتیجه تمرکز نامحسوس در برنامه ریزی ، مدیریت و سرپرستی مقطع آموزش پیش دبستانی ، هر یک از سازمانهای دولتی به تنظیم استراتژی هاو سیاست جاری خود با توجه به نیازها و امکانات کارشناسان مبادرت می نمایند.
آیادوره پیش دبستانی لازم است :؟
مرکز پیش دبستانی می تواند باوجو.د آوردن زمینه فعالیت های مثل کارها ی دستی ، گردش علمی ، پرورش حواس واستعدادها وآشنا کردن کودک باطریق وفنون حل مشکل دررشد عقلی کودک کمک کند .

 

امروزه اهمیت وضرورت آموزش وپرورش پیش دبستان بیش ازگذشته احساس می شود تحقیقاتی که دراین زمینه انجام می شود همه مویداین مطب است که وجود دوره های آتی آنان می شود علاوه براین مشاغل بودن تعدادزیادی از والدین ونداشتن وقت وآگاهی کافی جهت رسیدگی وآموزشهای لبازم برای کودکان موجب می شود که روز به روز برمتقاضیان آموزشهای فوق اضافه شود .آموزشهای پیش ازدبستان بادرنظر گرفتن اهداف خودتلاش می کند تامحیطی مساعد برای رشد استعدادها فراهم آورد محیطی که کودک تشویق به یادگیری شود ودرآن فرصت آزمایش کردن وتجربه راداشته باشد .
آموزش وپرورش ابتدایی نقطه ورود به یک حرکت طولانی درزندگی ماست
کودک درخانه تجربیات فراوانی کسب می کند وازطریق این محیط کوچک است که بادنیای خارج آشنا می شود واوطرز معاشرت بادیگران ، ایده آل

 

ها ، فلسفه اجتماعی زندگی وآموزش زندگی راازازرفتار والدین وتماس بادیگران می آموزد وباری ورود به زندگی اجتماعی آماده می شود امادراین میان آموزشهای تخصصی تری نیزبرای ورود به دنیای خارج ازخانه یعنی مدرسه لازم است .بعلاوه قرارگرفتن درگروه همسن یکی ازنیازهای کودک است که اگر برآورده شود به رشد اجتماعی منجر می شود درحقیقت گروه همسن مربی خوبی برای آموزش کودک است .کودک باعضویت درگروه توانایی ها ومهارتهای متعددی ازقبیل تعاون، رقابت ، مسئولیت پذیری راکه به رشداجتماعی اوکمک می کندبدست می آورد.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

دانلود پروژه مقاله ویژگیهای جمعیتی، اقتصادی و اجتماعی مهاجران خ

دوشنبه 95/3/3 4:16 صبح| | نظر

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود پروژه مقاله ویژگیهای جمعیتی، اقتصادی و اجتماعی مهاجران خارجی در word دارای 29 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود پروژه مقاله ویژگیهای جمعیتی، اقتصادی و اجتماعی مهاجران خارجی در word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود پروژه مقاله ویژگیهای جمعیتی، اقتصادی و اجتماعی مهاجران خارجی در word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن دانلود پروژه مقاله ویژگیهای جمعیتی، اقتصادی و اجتماعی مهاجران خارجی در word :

ویژگیهای جمعیتی، اقتصادی و اجتماعی مهاجران خارجی
با تأکید بر «مهاجران افغانی در ایران»

چکیده
سالیان درازی است که مهاجران خارجی، بویژه مهاجران افغانی

، در جای جای کشورمان سکونت دارند. هیچ استانی نیست که ساکنان آن با این مهاجران برخورد نداشته باشند و میان آنها مراوداتی صورت نگیرد، این روابط در بعضی جنبه ها آن چنان عمیق بوده که حتی در صورت بازگشت مهاجران به کشورشان، باز هم تا سالیان دراز اثراتی که از خود بجای گذاشته اند از بین نخواهد رفت. از جمله ارتباطات عمیق ایجاد شده، می توان به ازدواج تعدادی از ایرانیان ( بویژه زنان ایرانی) با مهاجران اشاره نمود. بنابراین مس

ئله مهاجران خارجی مانند مسائل مهم دیگری که کشورمان با آن مواجه است از اهمیت خاصی برخوردار است که بایستی به این موضوع ومسائل آنان نیز، موشکافانه و دقیق پرداخته شود.
هدف اصلی این نوشتار بررسی « ویژگیهای جمعیتی، اقتصادی و اجتماعی مهاجران خارجی با تاکید بر مهاجران افغانی در ایران » می باشد تا بدین وسیله نسبت به این خیل عظیم از مهاجران خارجی شناخت پیدا نموده و تا حد امکان بتوان، به جنبه های مختلف تاثیر حضور آنان دست یافت.
این مقاله با استفاده از اطلاعات اداره کل امور اتباع و مهاجران خارجی وزارت کشور که در طرح شناسایی سال 1380 جمع آوری نموده، تهیه شده است.

واژگان کلیدی

مهاجران افغانی، بعد خانوار مهاجران خارجی، نوع مذهب مهاجران خارجی، نوع قومیت مهاجران خارجی

مقدمهف بوده است به دنبال دخالتهای جهانی و تحت تأثیر اوضاع داخلی این کشور، پدیده مهاجرت مردم به خارج از کشور بصورت بسیار حادّی رخ داد.
از سال1352به بعد به دنبال کودتای سردار محمد داوود علیه ظاهرشاه و متعاقب آن کودتای نورمحمدترکی رهبر حزب خلق علیه داوود در سال1357، ایران یکی از کشورهای پذیرای مهاجران افغانی گردید. این مهاجران، بسرعت وارد ایران شده ودر مناطق مختلف روستایی وشهری سکونت گزیده وبا جمعیت ایرانی در این مناطق مراودات گوناگون اقتصادی برقرار نمودند.
در ابتدا تصور می شد که دوران اقامت آنان در ایران کوتاه باشد، لیکن به جهت استمرار نابسامانیهای سیاسی و رکود و توقف رشد اقتصادی در آن کشور، مهاجران در ایران ماندگار شدند وطولانی شدن مدت اقامت آنان موجب گستردگی مراودات بین مهاجران وجمعیت ایرانی گردید.
تعداد مهاجرین افغانی در بعضی سالها به بیش از 8/2 میلیون نفر رسید (نظری تاج آبادی، 1369، ص164). علیرغم این وضع، سرشماریهای کشور نه تنها بخش اندکی از آنان را مورد سرشماری قرار داد، بلکه حتی برای این افراد نیز ویژگیهای جمعیتی، اقتصادی واجتماعی را منتشر ننمود. از اینرو شناخت خصوصیات جمعیتی و ویژگیهای اقتصادی و اجتماعی آنان و به همان ترتیب تعلّقات قومی، مذهبی و سیاسی آنها از اهمیت ویژه ای برخوردار شده است.
این مقاله می خواهد با توجه به اطّلاعات جمع آوری شده، درسال 1380، تا آنجا که مقدور است ویژگیهای فوق را مورد بحث وبررسی قرار دهد و اطّلاعات نسبتاً جامعی درباره آنها بدست آورد.

ضرورت واهمیت موضوع
سالیان درازی است که مهاجران افغانی در ایران اقامت دارند و درطول این سالیان با جمعیت بومی مراودات زیادی داشته اند و بر ابعاد مختلف جمعیتی، اقتصادی و اجتماعی مناطق مختلـف کشورمان بی تأثیر نبوده اند. علیرغم این حجم عظیم از مهاجرین و پیامدهایی که بدنبال داشته اند، متأسفانه آن طور که شایسته است تحقیقات و بررسیهایی در جهت شناخت آنها از جانب دست اندرکاران وبویژه جمعیت شناسان صورت نگرفته است.

در این میان دست اندرکاران و مسئولان امر، به مسئله مهاجرت افغانیها به عنوان یک موضوع گذرا نگریسته اند، حال آنکه بایستی تحقیقات وسیعی برای روشن شدن سئوالات وابهاماتی از قبیل چگونگی روابط اقتصادی، اجتماعی وحتّی روابط فامیلی با جمعیت بومی صورت گیرد، زیرا به چند دلیل پدیده مهاجرت افغانیها موضوعی شایان بررسی و تحقیق است نه یک مسأله جنبی وگذرا:
اولاً: کشور ایران بر حسب وظیفه اسلامی نسبت به پذیرش

مهاجرین با خوشروئی اقدام نموده وبنا به مقتضیات زمانی، این همکاری را ادامه خواهد داد. پس مقطع زمانی معین برای خاتمه موضوع مهاجرت قابل پیش بینی نیست.
ثانیا : دارا بـودن بیـش از900 کیلومتـر مـرز مشتـرک بــا کشـور افغانستان (علی آبادی، 1375ص3) ایجاب می کند نسبت به هر اتفاقی که در مرزهای مشترک دو کشور واقع می شود بی تفاوت نباشیم.
ثالثا: تنظیم روابط صحیح ومنطقی و وجهه نظر واقع بینانه بین مهاجرین و بومیان اقتضا می کند با انجام تحقیق علمی، مرز واقعیات و تصورات روشن شود و قضاوتهای صحیح جایگزین پیشداوریها گردد.
بنابراین با بررسی این موضوع می توان نسبت به این جمعیت مهاجر شناخت پیدا کرد و برنامه ریزیهای دقیق و موشکافانه ای را تدوین و ارائه نمود.

هدف تحقیق
با توجه به ضرورتهایی که در قسمت قبل ذکر آن رفت، تحقیق حاضر بر آن است که به سهم خود و بسته به توان محقق و مقدورات علمی و اجرایی، به گوشه ای از مسائل و ابهامات موجود در زمینه ویژگیهای متفاوت جمعیتی، اقتصادی و اجتماعی و چگونگی روابط اقتصادی، اجتماعی مهاجران خارجی با جمعیت بومی پاسخ مبتنی بر واقعیت بدهد و از این راه، زمینه مناسب تری را برای برنامه ریزی مناسب وکارشناسانه ایجاد نماید.

نگاهی گذرا به اوضاع جغرافیایی، اجتماعی، اقتصادی و تاریخی افغا

نستان
در این قسمت، ابتدا به بررسی اوضاع جغرافیایی، اجتماعی و اقتصادی افغانستان و سپس در قسمت دوم به بررسی روند تحولات تاریخی افغانستان پرداخته می شود.

الف ) جغرافیای طبیعی، اجتماعی و اقتصادی کشور افغانستان:
1 جغرافیای طبیعی افغانستان
افغانستان سرزمین کوهستانی و محصور در خشکی است. این سرزمین درنیمکره شمالی و نیمکره شرقی در محدوده آسیای میانه واقع است. جمعیت آن در سال 1995برابر با نوزده میلیون و ششصد و شصت و سه هزار نفر(ده میلیون و نود و یک هزار نفر مرد و نه میلیون و پانصد و هفتاد و دو هزار نفر زن )بوده استU.N.;v.1;p.72)). مساحت آن 000/649 کیلومتر مربع و طول مرزهایش حدود 5800 کیلومتر مربع است. از سمت شمال با جمهوری84 کیلومتر است. از سمت شرق و جنوب با پاکستان از سمت شمال شرقی از طریق تنگه واخان با چین (ایالت سین کیانگ) هم مرز است. مساحت این مرز در منابع، متفاوت ذکر شده است و آن را بین 73 تا 93 کیلومتر نقل کرده اند. از طرف مغرب با جمهوری اسلامی ایران مرتبط است. این مرز قریب به 900 کیلومتر است.
افغانستان با آبهای آزاد فاصله زیـادی دارد. نزدیکترین نقطه آن با آبهای آزاد، از طریق پاکستان است که500 کیلومتر فاصله دارد (علی آبادی،1375،ص4و3

2 ساختار اجتماعی و قبیله ای افغانستان
گروهی از محققان، افغانستان را موزه ای از نژادها و ملل گوناگون می دانند. در این موزه بزرگ ساکنان اولیه در کنار تازه واردان سکونت دارند، سکنه فعلی در این کشور، بازماندگان دو نژاد عمده هستند که به قرار زیرند:
1- نژاد سفید شامل: پشتوها، تاجیکها، هزاره ها، نورستانیها و;..
2- نژاد زرد شامل: ازبکها، ترکمنها، قرقیزها، مغولها و;.
از جمله اقوام مهم افغانستان؛ پشتون، تاجیک، هزاره، ازبک، ترکمن، بلوچ، قرقیز، قزلباش، فارس، هراتی، براهویی و قزاق هستند (همان، ص13).
در جدول (1) اقوام مهم افغانستان، نوع زبان و مذهب آنها آمده است.

جدول 1ـ قومیت ها و نوع زبان و مذهب کشور افغانستان
مذهب زبان قومیت
شیعه و سنی فارسی دری تاجیک
سنی پشتو پشتوها
سنی بلوچی بلوچ
شیعه فارسی هزاره
سنی فارسی و دری ایماق
سنی ترکی ـ فارسی ازبک
سنی و شیعه ترکی ترکمن

منبع: ظریف فیروز عسگری،1367،ص625 656
اوضاع اقتصادی افغانستان
افغانستان از جهت منابع غذایی کشوری خودکفاست. این کشور اگرچه فقیر است اماجزء کشورهای گرسنه جهان نیست. دراین کشور، از هر ده نفرشاغل، هشت نفر به کشاورزی اشتغال دارند. بخش اعظم جمعیت این کشور در بخش کشاورزی و یا فعالیتهایی که با کشاورزی مربوط است به کار مشغول هستند.شور جنبه صادراتی دارند عبارتند از: انگور(کشمش) و پنبه. در افغانستان آنگونه که در اغلب کشورهای جهان سوم دیده می شود، سیستم تک محصولی که نوسان آن به جریانات بین المللی و سفارشات خارجی بستگی داشته باشد، وجود ندارد. بخش عظیمی از تولیدات کشاورزی در داخل کشور به مصرف می رسد (همان، ص95).
علاوه بر آن اطراف منطقه جلال آباد به لحاظ کشت خشخاش، شناخته شده است. هیرمند که منطقه اصلی دیگر کشت خشخاش است، تامین کننده یک چهارم خشخاش جهان است (مارسدن، 1379، ص10).
دامداری در زندگی ایلات و عشایر افغانی نقش مهمی ایفاء می کند. افغانستان از حیث دامپروری خاصـه گوسفندداری در جهان مقام مهمی را داراست و به جهت داشتن گوسفند نژاد قره گل که از پوست آنها، پوست معروف به آسترخان بدست می آید شهرت دارد (علی آبادی، 1375، ص96).
ب) تحولات تاریخی افغانستان
در باب چگونگی وحدت یا جدایی ایران از افغانستان در گذشته، همچنین به تاریخچه تشکیل دولتهای مستقل در افغانستان و تحولات صورت گرفته در این کشور اقوال و نوشته های زیادی وجود دارد. ذیلاً بطورمختصر به ذکر تحولات صورت گرفته در تاریخ افغانستان پرداخته می شود.
تحولات افغانستان در قرن بیستم
تاریخ جدید افغانستان پس از فراز و نشیبهای فراوان در طول تاریخ در قرن بیستم با به قدرت رسیدن امیر حبیب الله در سال 1901 آغاز می شود. اولین انتخابات در سپتامبر سال 1962 برگزار شد و از این زمان تا ژانویه 1973 داوود خان قدرت را به دست گرفت و سرانجام با کودتای 28 آوریل 1978 توسط ارتش، داود به همراه تمام اعضاء خانواده اش قتل عام شد (همان. گزیده صفحات 168-123). در شب 27 دسامبر 1979 شوروی حمل

ه گسترده خود را به افغانستان آغاز کرد(بریگو، روا، 1367). مشخصه اصلی افغانستان پس از حمله شوروی، وجود نابسامانی در کشور بود. از سال 1372 و بخصوص سال 1373 مواضع گروههای موجود تغییر یافت و دسته بندیهای جدیدی شکل گرفت و جنگ و درگیری در ابعاد وسیع تر ادامه یافت (علی آبادی، 1375، گزیده صفحات189-168).
سرانجام در سال 1381 با روی کار آمدن دولت انتقالی حامد کرزای امنیت نسبی به این کشور باز گشته است.

علل گرایش مهاجرین افغانی به پاکستان و ایران
در خصوص اینکه چرا مهاجرین افغانی به ایران و نیز پاکستان مهاجرت کردند و به جاهای دیگر کمتر رفتند دلایل بسیاری را می توان برشمرد که مهمترین آنها عبارتند از:
1ـ مرزهای طولانی این دو کشور با افغانستان.
2ـ اشتراکات مذهبی و دینی بین مردم این دو کشور با مردم افغانستان.
3ـ مخالفت هر دوی این کشورها با استقرار نظام کمونیستی در افغانستان و پشتیبانی از مجاهدین افغانی و نهضت مقاومت.
4ـ نزدیکی فرهنگی و زبانی بین گروههای مهاجر با این دو کشور که روابط فرهنگی را تسهیل می نماید.
5ـ نزدیکی این کشورها به موطن مهاجرین و امکان بازگشت سریع به وطن در صورت مساعد شدن شرایط.
آن دسته از مهاجران که به ایران آمده اند غالباً یک مشخصه مهم دارند و آن، فارسی زبان بودن آنهاست. تقریباً اکثر کسانی که به ایران مهاجرت کرده اند از مناطق فارسی زبان هستند و بندرت از مناطق پشتون که زبان فارسی نمی دانند به ایران آمده اند. در بین مهاجرین افغانی که به ایران آمده اند، بیشتر آنها در نوار مرزی ایران با افغانستان و در استانهای خراسان و سیستان و بلوچستان ساکن گردیده اند.
گروه های مذهبی با گرایش تسنن در استان سیستان و بلوچستان و جنوب خراس

ان و استانهای جنوبی ایران مانند بوشهر و هرمزگان پراکنده شده اند و شیعیان در مناطق شمالی خراسان، تهران، قم و دیگر مناطق پراکنده اند.
در پایان این قسمت باید یا د آور شد آنچه در مورد مهاجرین افغانی قابل بیان است، این است که علت مهاجرت آنها به کشورهای دیگر نه جاذبه مقصد بلکه دافعه موطن بوده است، در مورد علل بازگشت آنها نیز شرایط موطن اصلی آنها بیشتر از هر عامل دیگر تأثیرگذار می باشد. همانطور که در طول سالهای 72-1370 با آرام شدن اوضاع، چندین میلیون نفر به کشور خد بازگشتند، اما با گسترش درگیریها و ناامنی دوباره در افغانستان سیر بازگشت مهاجرین متوقف شد (جمشیدیها، 1379، ص65-64).

یافته های تحقیق
قبل از وارد شدن به این قسمت، لازم است به نکته مهمی اشاره شود. اداره کل اتباع و امور مهاجران خارجی، داده ها را بطور کلی برای مهاجران خارجی استخراج نموده و مهاجران افغانی و سایر مهاجران خارجی را تفکیک ننموده است. به ناچار شاخصهای پردازش شده، اشــــاره بــــه مهاجــران خارجــی دارد و نه مهاجران افغانی، ولی به هر حال تأکید این مقاله بر«مهاجران افغانی» می باشد که بیشترین مهاجر خارجی را در ایران تشک

یل می دهند. طبق اعـــــلام اداره کل اتباع و مهاجران خارجی حدود دو میلیون و سیصد هزار مهاجر پرسشگری شده افغانی (از دو میلیون و پانصد و شصت هزار نفر که کل مهاجران خارجی در ایران را تشکیل می دهند) یعنی بیش از 90 درصد از مهاجران خارجی را در ایران، مهاجران افغانی تشکیل می دهند.(روزنامه اطلاعات، 29/3/1381).
در این قسمت به توصیف جداول پردازش شده از مهاجران پرد

الف ـ ویژگیهای جمعیتی اقتصادی و اجتماعی مهاجران خارجی.
ویژگیهای جمعیتی
ـ توزیع جمعیت مهاجران خارجی
کشورهای ایران و پاکستان به دلیل پناه دادن به مهاجران افغانی از کشورهای عمده مهاجرپذیر محسوب می شوند. گر چه تعداد پناهندگان در این دو کشور دائما در نوسان بوده و شمار آنان بر حسب شرایط داخلی ودرگیریهای نظامی در افغانستان همواره تغییر می کرده است، نمی توان آمار واطلاعات دقیقی از آنان به دست داد. با این همه شمار آنان در اسناد بین المللی به شرح ذیل بوده است: (زنجانی، 1380، ص48).

جدول 2ـ آمار مهاجرین افغانی در ایران و پاکستان طی سال های مختلف (ارقام به هزار نفر)
1993 1991 1990 1985 1980
7/2900 3000 2350 1800 – ایران
1627 3/3185 3272 2500 400 پاکستان

به رغم این آمـار و ارقـام، تعـداد مهاجران خارجی در ایـران تا سال 1355 اندک بود و در هیچیک از سرشماریهای 1335، 1345 و 1355 به بیش از 5/0 درصد جمعیت نرس

ید ( همان، ص5).

جدول 3- تعداد خارجیان در ایران از ورای داده های سرشماری
نسبت به کل(جمعیت) متولدین خارج از کشور سال
24/0 44769 1335
22/0 57115 1345
53/0 178911 1355
62/1 906988 1370
67/1 1004776 1375

خارجیانی که تابعیت آنها مشخص است
بر اساس جدول (4)، در سال1380 از تعداد کل مهاجران خارجی در ایران 2567709 نفر شمارش شده است که حدود دو میلیون و سیصد هزار نفر (حدود 90 درصد) آن را مهاجران افغانی تشکیل می دهند، 1568570 نفر (61 درصد) از مهاجران خارجی را مردان و 996495 نفر (39 درصد) آنان را زنان تشکیل داده اند. بیشترین تعداد مهاجرین خارجی در استان تهران قرار داشته، که با 811695 نفر(61/31 درصد) حدود یک سوم مهاجرین خارجی را تشکیل می داده است، که پس از استان تهران، استانهای سیستان و بلوچستان، خراسان و اصفهان به ترتیب با 376652(67/14درصد)، 252704(84/9 درصد) و247040 نفر( 62/9 درصد) در مراتب بعدی قرار داشته اند، در حالیکه استان اردبیل با 199 نفر (01/0 درصد) کمترین تعداد مهاجر خارجی را داشته است و پس از آن، استانهای زنجان و چهارمحال و بختیاری به ترتیب با 661(03/0 درصد) و 978 نفر(04/0 درصد) در مراتب بعدی کمترینها قرار داشته اند، همانطوریکه قبلا گفته شد، اکثر این مهاجران را، مهاجران افغانی تشکیل می دهند.

جدول 4ـ توزیع جمعیت مهاجران خارجی به تفکیک جنس و استان (سال 1380)
جمعیت مرد زن جنس
استان
1835 1162 673 آذربایجان شرقی
13727 7603 6122 آذربایجان غربی
199 106 93 اردبیل

247040 157867 89173 اصفهان
7958 4168 3790 ایلام
17149 12407 4742 بوشهر
811695 525798 285895 تهران
978 587 391 چهارمحال و بختیاری
252704 135150 117554 خراسان

82796 47066 34927 خوزستان
661 357 304 زنجان
41756 27963 13793 سمنان
376652 208955 167696 سیستان و بلوچستان
157945 105659 52286 فارس
38063 25806 12257 قزوین
125461 69435 56026 قم
6286 3172 3114 کردستان
140059 86888 53171 کرمان
12401 7199 5202 کرمانشاه
2520 1627 893 کهگیلویه
35057 18730 16327 گلستان
3591 2599 992 گیلان
3708 2081 1627 لرستان
15482 10794 4688 مازندران
48207 29454 18753 مرکزی
56184 35804 20380 هرمزگان
4158 2297 1861 همدان
63437 38998 24438 یزد
2567709 1568570 99495 کشور

نسبت جمعیت مهاجران خارجی و بویژه م

هاجران افغانی به جمعیت ایران درطول سالهای مختلف در نوسان بوده است، بطوریکه در سرشماریهای سالهای 1365 و 1375 این نسبت به ترتیب برابر5/1 و 4/1 بوده است، در حالیکه این نسبت در سال 1380 افزایش چشمگیری داشته و به 5/3 درصد رسیده است.

توزیع نسبی مهاجران خارجی به تفکیک

گروههای سنی
بر اساس آمارهای اخذ شده، بیشترین مهاجر خارجی در گروه سنی 4- 0 ساله با 15 درصد و پس از آن گروه سنی 9-5 ساله با 70/14 درصد در مرتبه بعدی قرار داشته اند و کمترین مهاجر خارجی نیز در گروه سنی 59-55 با 5/1 درصد قرار گرفته بودند. اگر جمعیت مهاجران خارجی را بر حسب گـــروههای سنی سه گانه در نظر بگیریم، گروه سنی 14-0 ساله برابر 5/41، گروه سنی 59-15 ساله برابر 5/56 و گروه سنی بالای 60 سال حدود 2 درصد جمعیت را بخود اختصاص داده اند.
با توجه به اینکه 5/41 درصد از کل جمعیت مهاجران در گروه سنی 14-0 قرار داشته و نسبت جوانی آنها بیش از چهل درصد بوده است، بنابراین مهاجران خارجی دارای جمعیتی جوان بوده اند. بر این اساس بیش از نیمی از استانهای کشور (16 استان) جمعیت مهاجر جوان داشته اند که از میان آنها، استانهای سیستان و بلوچستان و گ

لستان به ترتیب با 52 و50 درصد جمعیت زیر 15 ساله دارای جوانترین جمعیت مهاجر بوده اند. به جرأت می توان گفت که اکثر مهاجرانی که زیر 20 سال هستند در ایران متولد شده اند و شاید تعداد زیادی از آنها هرگز موطن پدری خویش را ندیده باشند و با فرهنگ و رسوم وطن اصلی خود آشنایی کامل را نداشته باشند که این مسئله ممکن است بازگشت آنان را به کشور خود به تأخیر اندازد و آنها را با تردید مواجه نماید.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

دانلود پروژه مقاله نقش شاعران و نویسندگان در پیروزی انقلاب اسلا

دوشنبه 95/3/3 4:16 صبح| | نظر

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود پروژه مقاله نقش شاعران و نویسندگان در پیروزی انقلاب اسلامی در word دارای 73 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود پروژه مقاله نقش شاعران و نویسندگان در پیروزی انقلاب اسلامی در word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود پروژه مقاله نقش شاعران و نویسندگان در پیروزی انقلاب اسلامی در word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن دانلود پروژه مقاله نقش شاعران و نویسندگان در پیروزی انقلاب اسلامی در word :

نقش شاعران و نویسندگان در پیروزی انقلاب اسلامی

انقلاب 1357 در ایران باعث دگرگونی در موضوع و درونمایه‌های آثار نویسندگان زن شد. پیش از انقلاب، زنان نویسنده‌ی ایرانی مانند مردان بر مباحث کلی سیاسی و اجتماعی مانند عدالت و آزادی تاکید داشتند. اگرچه ‌در نوشته‌هاشان به مسایل زنان نیز می‌پرداختند، اما دیدگاه‌هاشان را در چهارچوب و در زمینه‌ی مردسالاری حاکم بر ادبیات چپ ارایه می‌کردند و موضوع‌ها، سبک، فرم، و زبان ادبیات متعهد، تا اندک زمانی پس از انقلاب برادبیات زنان نیز چیرگی داشت. در دوره‌ی پس از انقلاب، بتدریج مسایل مربوط به رابطه‌ی مرد و زن، ستم فرهنگی بر زنان، مفاهیم مربوط به بدن زن، و بطور کلی مباحث جنسیتی و دیدگاه‌های فمینیستی اهمیت مرکزی پیدا کردند. انقلاب به یگانگی موضوعی ادبیات زنان و ادبیات مقاومت پایان داد و در عوض، ناخواسته به ادبیات فمینیستی قدرت خیزش بخشید. تظاهرات زنان علیه حجاب اجباری که در همان ماه‌های نخستین پس از انقلاب برپا شد و چندین روز هم طول کشید، آغاز این تغییر مسیر و گشودن زمینه‌ای تازه، نه فقط برای شیوه ارایه و بیان نو، بلکه در جهت رونق گفتمان فمینیستی بود.1] به عبارت دیگر، نگارش متون ادبی توسط زنان، دو دوره‌ی جداگانه و منقطع دارد؛ و مفاهیم ادبی ایجاد شده توسط زنان در این دو دوره، انعکاسی است از تغییرات در شرایط اجتماعی، تاریخی، و گفتمانی. در این مقاله که خلاصه‌ای است که از یک بحث طولانی،
توضیح خواهم داد که تفاوت این دو گفتمان چیست و چرا این چرخش به وجود آمده است.

تحت تأثیر موج غالب جنبش ادبیات متعهد پیش از انقلاب، آثار زنان نویسنده‌ی این دوره بیشتر بر مسایل اجتماعی و سیاسی
تأکید داشت. اگر هم مسایل جنسی و زنان مطرح می‌گردید، نویسندگان زن آنها را در فضای اجتماعی مردسالار و با رعایت پارامترهای مرد سالارانه جنبش ادبیات متعهد بیان می‌کردند. به عبارتی، قبل از انقلاب، آثار ادبی زنان هویت زنانه نداشت که به یک جنبش فمینیستی تبدیل گردد؛ و به همین جهت در قالب ادبیات متعهد و ایدئولوژی چپ باقی ماند. این ویژگی‌ها در نوشته‌های سیمین دانشور، سیمین بهبهانی، و حتی نوشته‌های فروغ فرخزاد که اشعار اولیه‌اش به گفته بسیاری بسیار «زنانه» بودند، مشاهده می‌شود. این سه نفر از مهمترین نویسندگان و شاعران آن دوره بودند و آثار آنها بر نوشته‌های زنان دیگر نیز اثر گذار بود. مطالعه‌ی دقیق آثار آنها، آن‌چه را می‌خواستند درباره زمان‌شان بگویند آشکار می‌کند و نشان می‌دهد که آنان چگونه به شکل گیری جنبش ادبیات متعهد، که خود به بخشی از آن تبدیل شدند، کمک کردند؛ چگونه از آن تأثیر پذیرفتند و بر آن تأثیر گذاشتند. جداسازی مسایل جنسی و مسایل اجتماعی البته اختراع من نیست. دیگران نیز، هنگام بحث درباره‌ی داستان‌های زنان، این تمایز تحلیلی را پیش کشیده‌اند. مثلاً «تیرنی تلو»، منقد ادبی معاصر، شرح می‌دهد که چگونه نوشته‌های زنان در بسیاری کشورهای امریکای جنوبی اشکال اقتدار اجتماعی را که بر اساس سیاست، جنسیت و متن را از هم جدا می‌کند جدا گانه مورد سؤال قرار گرفته می‌شوند.
در دوران پیش از انقلاب تمایلات غیرمذهبی همزمان با اصلاحات اجتماعی، به ویژه در مورد زنان، از مشخصه‌ها
اصلی جامعه بود. در مقابله با این سیاست‌های رژیم پهلوی، محافظه‌کاران مذهبی از در مخالفت برآمدند و گروه‌های چپ نیز اهمیت کافی برای آن قایل نشدند. در همین راستا، ادبیات متعهد، مسایل اجتماعی مانند عدم تساوی طبقات و ستم سیاسی را مطرح کرد. ادبیاتی هم که به قلم زنان پدید آمد، به همان موضوعات پرداخت؛ و بر این مبنا می‌توان آن را جزیی از ادبیات متعهد انگاشت.

سیمین دانشور (1300) با چاپ رمان پر فروش «سووشون» (1347) و دو مجموعه‌‌ی داستان کوتاه به عنوان یکی از بهترین داستان نویسان زن در ادبیات مدرن فارسی شناخته شد. «سووشون»، زندگی زنی به نام زری را که با مردی به نام یوسف ازدواج کرده است در خطه‌ی‌ استان جنوبی فارس بعد از جنگ جهانی دوم ترسیم می‌کند. یوسف یک فعال سیاسی است که در جنبش مقاومت علیه حضور نیروهای متفقین در ایران شرکت دارد.[ در پایان داستان، یکی از دوستان یوسف (که یک روشنفکر مبارز ایرلندی است)، زری را از درستی راهش مطمئن می‌کند: “خواهرم، گریه نکن. درختی در خانه‌ی تو خواهد رویید و درختان دیگری در شهر و حتی درختان بیشتری در سرزمینت، و باد پیام را از درختی به درختی خواهد برد; در راه که می‌آمدی طلوع را ندیدی؟ با تصمیم شجاعانه‌ی زری برای شرکت در فعالیت سیاسی، نه تنها تناقض‌های درونیش پایان می‌یابد، بلکه جست‌وجوی طولانی او برای یافتن هدفی ورای خانه‌اش نیز به بار می‌نشیند.
منطق تبیینی داستان بر اساس جستجوی دلایل ستم اجتماعی، تسلط بیگانگان و نیاز مردم به دفاع از سرزمین‌شان استوار شده است. مسایل خاص زنان، اینجا و آنجا به عنوان تابعی از موضوع «جدی‌تر و عالی‌تر» آرمانگرایی ملی، نمود پیدا می‌کند. حتی قبل از پیوستن زری به جنبش، او انجام وظایف همسرانه و مادرانه‌اش را بالاتر از هر چیز می‌شمارد. ایده‌های یوسف، انعکاس دهنده‌ی آرمان‌های ملی در آن زمان؛ و مرگش تمثیلی از شکست جنبش ملی‌ است. زری، که از طرف جنبش مقاومت ملی حمایت می‌شود و سپس به آن می‌پیوندد، امید به ادامه‌ی مبارزه را به نمایش می‌گذارد. باید توجه داشت که «امیدوار بودن» در آن دوران از چالش‌های مبارزین به شمار می‌آمده است.

بنابر همه‌ی این شواهد، داستان تصویری پدرسالارانه از مقوله‌ی انقلاب القا می‌کند؛ تصویری که انقلاب را با سرزمین پدری پیوند می‌دهد. حتی زمانی که زری آماده‌ی درگیر شدن کامل در جنبش است، نقش او از یک همسر یا خواهر که به سوگواری ازدست دادن مردش می‌نشیند، فراتر نمی‌رود.[ او مدام از بالا نبودن سطح آگاهی و تعهد و این‌که نمی‌تواند تفنگ به دست پسر عزیزش بدهد، تأسف می‌خورد. این نظام زبانی غالب در ادبیات متعهد است که رابطه‌ی ‌بین دانشور و موضوع‌ها و شخصیت‌هاش را تحت نفوذ قرار می‌دهد و به آن شکل می‌بخشد.
در واقع تمام آثار قبل از انقلاب سیمین دانشور، مانند داستان فوق، وضعیت بد زنان را در جامعه به تصویر می‌کشد. اما در این توصیف، بیشتر بر نقش طبقات و ستم خارجی تاکید دارد تا بر سلطه‌ی مردان. تمام آثار او، تعهد او را به بیان ریشه‌های مسایل اجتماعی نشان می‌دهند. آنها بر نقش فراگیر فعالیت سیاسی انقلابی تاکید و از نفوذ فرهنگ غربی انتقاد می‌کنند؛ و در عین حال، فرهنگ پدرسالاری را به عنوان ریشه‌ی عمده‌ی بسیاری از این مسایل نادیده می‌گیرند. او شخصیت‌هاش را به عنوان مدافعان انسان‌گرایی مطرح می‌کند و به طرفداران ادبیات متعهد اطمینان می‌دهد که اگرچه مسایل مربوط به جنسیت مهم هستند، اما تابعی هستند از تغییرات سیاسی. بنا به این دلایل و نیز به خاطر پرکاری و خلاقیت، دانشور، به عنوان اولین دبیر کانون نویسندگان ایران انتخاب شد.

فروغ فرخزاد (45-1314) یکی از شاعران سنت شکن و بسیار محبوب دوران قبل از انقلاب است. نوشته‌های او را می‌توان به دو گروه عمده تقسیم کرد؛ مجموعه‌های اولیه‌ی او،« اسیر» (1334)، « دیوار» (1337) و «عصیان» (1338) شامل تصویرهایی جسمانی از عشق، شور و رنج است. این در حالی‌است که دو مجموعه‌ی «تولدی دیگر» (1343) و « ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» (1346) به رنج‌های بشر، بی‌عدالتی و شرایط اجتماعی زمانه اشاره دارند. این دو اثر آخر آشکارا زمینه‌های اجتماعی مسلط بر ادبیات متعهد را منعکس می‌کنند. فرخزاد، در اشعار اولیه‌اش احساساتش را درباره‌ی مردان بیان می‌کند. شعر «طغیان» درباره بی‌علاقگی‌ او به مردی است که در ازدواجی ناموفق به او تحمیل شده است. در شعری دیگر او با اعتماد به نفس به معشوقش اعتراف می‌کند که “تو مرا شاعر کردی” و رابطه‌اش با وی را می‌ستاید. توصیف شاعرانه‌ی فرخزاد از این دو رابطه‌ی متفاوت، سنگ بنای بسیاری از اشعار اولیه‌ی اوست. با این دوگانگی، او کوشش‌های زیبایی شناسانه‌ی خود را بین توصیف آنچه که طی یک ازدواج ناموفق بر او گذشته و شرح آرزویش برای مشارکت در یک زندگی فعال اجتماعی، زندگی مشترک آزادانه با مردی که عاشقش است و پیوستن به جمع هنرمندان متعهد، تقسیم می‌کند.

تنها در صورتی آثار فرخزاد می‌تواند به بیانی «زنانه» تعبیر شود که فعالیت‌های شاعرانه و زندگی او در رابطه با فرهنگ مردسالارانه‌ی آن زمان ارزیابی شود.[12] اشعار فرخزاد درباره‌ی احساسات و هیجانات زنانه بسیار صریح است. او عشق و رابطه‌ی عاشقانه بین زن و مرد را در قالب واژه‌هایی ظریف به آواز درآورد و در اشعار و آثارش، دیوارهای زندگی بسته‌اش را فرو ریخت. اما زبان ادبی او زبان بیان مسایل مربوط به نابرابری جنسی نیست و مهمترین کارهای او درباره‌ی اجتماع است نه جنسیت. فرخزاد در یک مصاحبه می‌گوید: “اگر شعرمن، همانطور که شما گفتید، یک مقدار حالت زنانه دارد، خب این خیلی طبیعی است که به علت زن بودنم است. من خوشبختانه یک زنم. اما اگر پای سنجش ارزش‌های هنری پیش بیاید فکر می‌کنم دیگر جنسیت نمی‌تواند مطرح باشد ; اصل کار آدم است. زن و مرد مطرح نیست.” او اعتقاد دارد که ” اصلا مطرح کردن این قضیه صحیح نیست “و به این ترتیب، نظر ادبیات متعهد را که به معیار جنسیت در نقد ادبی وقعی نمی‌گذارد می‌پذیرد.
از نظر نوآوری و مهارت در بیان شعری، سیمین بهبهانی (1306)، هم طراز فرخزاد و از مهمترین پدیده‌های ادبی دوران معاصر است. او شاعری پرکار است که آثار قبل از انقلابش پنج جلد می‌باشد. این آثار با آثار جنبش ادبیات متعهد قبل از انقلاب، نقاط مشترک بسیاری دارد و در مبارزه‌ای مشابه در جهت تبلیغ نظریات انقلابی مشارکت می‌کند. بهبهانی می‌گوید: “قسمت مهم و جالب کارهای من شرح درد و نارضایتی مردم است. باید بگویم از آنجا که شعرهایم را در معرض قضاوت مردم قرار داده‌ام، توسط منتقدین تشویق و توسط مردم به خصوص طبقات مظلوم و محروم جامعه به گرمی پذیرفته شده‌ام.

کوتاه سخن، ادبیات زنان در قبل از انقلاب، همانطور که در آثار دانشور، فرخزاد و بهبهانی دیده می‌شوند، حساسیت قابل‌ملاحظه‌ای در برابر موضوع‌های اجتماعی نشان داده و موضوع‌های مشخصاً زنانه را در درجه‌ی دوم اهمیت قرار می‌دهد. با وجود جو غیرمذهبی حاکم، گفتمان جنسی و مسایل جدی مربوط به رابطه‌های اجتماعی و جنسی، و نیز مسایل مربوط به آموزش‌های جنسی، در حوزه‌های تولید هنری وارد نگردیدند و آنچه را که مجلات عامیانه و سینمای غالب در آن دوران به عنوان رابطه‌ی جنسی ارایه می‌دادند، در چنان سطح پایینی قرار داشت که بیشتر به مخالفان آزادی‌های فردی و جنسی کمک می‌کرد. از این گذشته، حتی می‌توان گفت که برخی از آن تولیدات سینمایی از این راه به تحکیم فرهنگ مردسالاری نیز کمک می‌کردند.

پس از سقوط دولت اقتدارگرای سکولار شاه و ظهور رژیم مذهبی در 1357، بسیاری از اصلاحات اجتماعی و فرهنگی که طی چند دهه در دوره‌ی پهلوی انجام گرفته بود، کنار گذاشته شد. رژیم مذهبی جدید قانون حمایت از خانواده را لغو، و جدایی جنسیتی و حجاب اجباری را اعمال کرد.[16] زنان حق طلاق، حق حضانت کودکان پس از طلاق، حق مسافرت آزادانه و حقوق برابر در محیط کار را از دست دادند. تظاهرات زنان بر علیه این محدودیت‌ها به دلیل فشار نیروهای مذهبی و نادیده انگاشتن آن از سوی نیروهای چپ، گسترش نیافت. اما زنان از آن زمان به بعد در نوشته‌های خود، پیوسته با مسئله‌ی حجاب و پیچیدگی‌های فرهنگی مربوط به آن و دیگر گرفتاری‌های جنسیتی خود در جامعه درگیر بوده‌اند.[17] آنها تشکیلات دولتی، بنیادگرایان و نیروهای چپ را (که متأثر از آنها بودند) همراه با فرهنگ پدرسالار نقد کردند.[18] نویسندگان فمینیست نوپدید، کسانی را که در مقابل محدود کردن زنان سکوت کرده بودند به اندازه‌ی اعمال‌کنندگان محدودیت‌های جدید، مقصر می‌دانستند

از طرف دیگر، تعداد زنان نویسنده در این دوران به شدت افزایش یافت کارهای اینان، جدا از ارزش‌های ادبی، نشان دهنده‌ی آگاهی آنان از مسایل زنان و مناسبات جنسیتی است. و عاملی که اهمیت فزاینده‌ی مسایل جنسیتی را در کارهای ادبی زنان پس از انقلاب تبیین می‌کند، از یک‌سو نقش ساختاری حکومت در کنترل جنبش‌های اجتماعی و ادبی، و از سوی دیگر، گرایش چپ نسبت به مسایل زنان است. این تأثیر سیاسی جدید بر ادبیات و «انقلاب فرهنگی» (که یک سال پس از انقلاب باعث تعطیلی چند ساله‌ی دانشگاه‌ها و اعمال محدودیت‌های شدید در زمینه‌ی نشر که مستقیماً آزادی زنان را تحت تاثیر قرار داد، تغییراتی را در موضوع‌ها، شخصیت پردازی‌ها و کلا زبان زنان نویسندگان پدید آورد.

کارهای نویسندگانی مانند شهرنوش پارسی‌پور، منیرو روانی‌پور و شهین حنانه (شاعر و ترانه‌سرا) این دگرگونی‌ها را به خوبی نشان می‌دهد. علاوه بر این، اگر کارهای پس از انقلاب سیمین بهبهانی و سیمین دانشور را با کارهای پیشین آنها مقایسه کنیم، تغییرات گفتمانی ادبی زنان را بهتر درک خواهیم کرد. در خواندن آثار زنان، همان‌طور که ژاک دریدا و ژولیا

کریستوا پیشنهاد می‌کنند، باید به «محدودیت دوگانگی زن/مرد» که مانع کشف کامل متن می‌شود، توجه داشت.[21] اما باید از این هم فراتررفت تا بتوان نیروهایی را که به پاسخ‌های خلاق فردی میدان می‌دهند، کشف کرد. موضوع نوشته‌های زنان نشان می‌دهد که آنان به تمام جنبه‌های زندگی اجتماعی و خصوصی، فقر، پدرسالاری، سنت‌های ازدواج، تاریخ و سیاست توجه دارند؛ و در عین حال، این درون مایه‌ها با زمینه‌های اجتماعی پس از انقلاب در ارتباط نزدیک هستند.

هر چند شهرنوش پارسی‌پور انتشار کارهای خود را قبل از انقلاب آغاز کرده است، اما تا اواخر دهه‌ی 1360 نویسنده‌ی شناخته‌شده‌ای نبود. دو اثر وی، رمان «طوبا و معنای شب»(1368) و داستان‌های به هم پیوسته‌ی «زنان بدون مردان» (1369) از آثار مطرح و بسیار بحث‌انگیز بوده‌اند و باعث معروف شدن وی شدند. پارسی‌پور در این رمان‌ها به شرایط زنان پرداخته است. شخصیت‌های زن داستان‌های وی از فشار جنسی زنان در طول تاریخ حرف می‌زنند. پذیرش امیال جنسی خود را شرح می‌دهند، عفت را به استهزا می‌گیرند و در برابر فرهنگ مرد‌مدار مقاومت می‌کنند.[22]

در رمان «طوبا و معنای شب»، طوبا زن جوانی است که در خانواده‌ی مذهبی و تقریباً ثروتمندی در ابتدای قرن بیستم به دنیا می‌آید. وی با اختیار خود (اما در واقع برای نجات مادر بیوه‌اش از ازدواجی اجباری) با مردی 50 ساله ازدواج می‌کند و یک زندگی سنتی را آغاز می‌کند. شوهر وی خیلی زود به این نتیجه می‌رسد که بین خشکسالی و حضور طوبا در خانه‌ی وی رابطه‌ای وجود دارد.علاوه بر محتوا، سبک «طوبا و معنای شب» نیز متمایز از رئالیسم سوسیالیستی (سبک غالب بر آثار ادبی پیش از انقلاب) است. داستان پایان رئالیستی مرسوم را ندارد و با گذر از میان واقعیت و رویا، قواعد رئالیسم سوسیالیستی را رعایت نمی‌کند. گرچه بخش اصلی داستان به دوره‌ی زمانی خاصی تعلق دارد (اواخر سلطنت قاجار تا اواسط سلطنت پهلوی)، اما شامل روایت داستان‌های اساطیری درباره‌ی گذشته نیز هست؛ و به این ترتیب، ایران عصر میانه تا زمان حاضر را روایت می‌کند. این اثر بار دیگر نشان می‌دهد که اگر آثار جدی پیش از انقلاب تصویری کاملا منفی از طبقات بالا و خاندان سلطنتی ارا‌یه می‌کردند که عنصری از تضاد طبقاتی بودند؛ اما در بخش عمده‌ی کارهای پس از انقلاب چنین تصاویری به ندرت دیده می‌شوند. در نوشته‌های زنان نویسنده پس از انقلاب، مسایل فرهنگی اهمیت بیشتری نسبت به مسایل طبقاتی پیدا کرده‌‌است.

پارسی‌پور در « زنان بدون مردان» تندروتر است. این رمان کوتاه ترکیبی از داستان‌های درهم تنیده‌ای درباره‌ی پنج زن است که همگی بدون مردهاشان و از زمان‌ها و فضاهای مختلف در باغی در کرج کنار هم قرار می‌گیرند. مهدخت، اولین آنها عمیقاً از فرهنگ پدر سالار آسیب‌دیده است. وی که شاهد تجاوز به خدمتکار جوانی است که منجر به از دست رفتن باکرگی وی می‌شود، به شدت آزرده‌خاطر است. او آرزو می‌کند که برای رهایی از این فشار روحی و روانی به درختی در آن باغ تبدیل شود. همانند دافنه در داستان «اوید»، اگر چه بدون آپولو و پینیوس، مهدخت نیز به درختی ریشه‌دار با شاخه‌هایی بلند در باغ تبدیل می‌شود. در ادامه‌ی داستان، درخت مهدخت دانه می‌دهد و دانه‌های او با آب به تمام نقاط دنیا سفر می‌کنند.

زرین‌کلاه، زن دیگری است که از زمان و فضای دیگری به باغ آمده است. وی اکنون 26 سال دارد. فاحشه‌ای سرزنده است که از نوجوانی در فاحشه‌خانه کار کرده است. وی با روزی 2 یا 3 مشتری در روز کارش را شروع کرده است اما اکنون 20 تا 30 مشتری در روز دارد. در کتاب در باره‌ی او چنین می‌خوانیم:
“; مشکل از اینجا شروع شد که شنبه‌ای، صبح از خواب بلند شد، آب خورد و آماده شد تا صبحانه بخورد. اکرم هفتی داد زد: زری مشتری آمده، خیلی عجله دارد;زرین کلاه از خیر صبحانه گذشت یا در لحظه گذشت. با غیظ برگشت به اتاق، روی تخت خوابید و پاهایش را از هم باز کرد. بعد مشتری آمد. مردی بود که سر نداشت. زرین کلاه حتی جرائت جیغ زدن نداشت. مشتری بی سر کارش را کرده بود و رفته بود. از آن روز تمام مشتری‌ها بی سر بودند.” زنان بدون مردان (79-80)[23]

این تصویر، با تصویر فاحشه‌خانه‌ها در نوشته‌های پیش از انقلاب نویسندگانی مثل سیمین بهبهانی کاملا متفاوت است. این متن به بدبختی یک طرف اشاره نمی‌کند؛ بلکه تصویری رئالیستی/سوررئالیستی از زندگی یک زن ارایه می‌دهد. در بخش دیگری از داستان، دو زن- مونس و فایزه – قبل از آغاز سفرشان به باغ درباره‌ی ساختار طبیعی بدن بحث می‌کنند. مونس 28 ساله، تصور می‌کرده که دوشیزگی یک پرده است. وقتی هشت ساله بوده به او گفته‌اند که خدا دختری را که دوشیزگی‌اش را ازدست بدهد دوست ندارد و به همین دلیل وی نمی‌توانسته از درخت بالا برود. وقتی که زنان دیگر به او می‌گویند که آن یک سوراخ است، احساس سردرگمی می‌کند. نگارش و انتشار این کتاب از جمله دلایلی بود که نویسنده‌اش را بیش از پنج سال به زندان فرستاد.

در آثار منیرو روانی‌پور نیز موضوع‌های فمینیستی غلبه دارد. وی از نویسندگان معروف پس از انقلاب است و کتاب‌هاش همچون آثار شهر نوش پارسی‌پور بارها منتشر شده‌اند. روانی‌پور با صراحت به شرایط اجتماعی زنان و مناسبات جنسیتی اشاره می‌کند و بر اهمیت فعالیت‌های ادبی زنان تاکید دارد. وی در مصاحبه‌ای می‌گوید: “تا وقتی کاری منتشر نکنیم کسی ما را جدی نمی‌گیرد. تا آن موقع زنی تنها هستیم;و بعد می‌گویند، «زنی» می‌نویسد. انگار شخص ناقصی می‌نویسد. آن وقت همه می‌خواهند به او کمک کنند؛ مثل این که می‌خواهند فرد نابینایی را از خیابان رد کنند. بله! زنی می‌نویسد، کسی که انتظار می‌رود دهانش را ببندد.” (30)[24] روانی‌پور می‌گوید: “زندگی من لبریز مبارزه و مقاومت برای نجات زنان کشور بوده است و بنابراین شخصیت‌های من با رنج و مبارزه و همچنین اقبال و شادی روبرو بوده‌اند.”[25] روانی‌پور با تاکید بر تصویر زنانی که رنج خود را فریاد می‌کنند، به طرفداران ادبیات فمینیستی می‌پیوندد که زنان را نه قربانی بی دفاع، بلکه شورشی می‌دانند.

گفتمان ادبی جدید نویسندگان زن پس از انقلاب، از عامل سنّ نیز تأثیر پذیرفته است. بسیاری از این نویسندگان نسبت به نویسندگان قبل از انقلاب در سنین پایین‌تری کارشان را شروع کرده‌اند. علاوه بر این، نسل جدید از ایده‌های فمینیستی رایج از اواخر دهه‌ی شصت در غرب و بروز جنبش‌های فمینیستی در دیگر کشورهای خاورمیانه تأثیر پذیرفته‌اند.[26] این عوامل اهمیت شرایط سیاسی ناشی از انقلاب 1357 را کم‌رنگ نمی‌کنند. همان‌طور که سیاست‌های حکومت پهلوی و تبلیغ

«فمینیسم» از بالا، گفتمان ادبی مربوط به آن دوران را تحت‌تاثیر قرار داد، حمله‌ی نظام جدید جمهوری نیز بر آن‌چه تأثیر «انحطاط غرب» بر زنان می‌داند، زمینه‌ی گفتمان دیگری را در تولید ادبی ایجاد کرد. در این گفتمان نوین، زنان، با روشنی و راستی بسیاری که ویژگی بسیاری از جنبش‌هایزنان در سایر نقاط جهان نیز هست، به مقابله با این حملات جدید برخاستند و تا آنجا رفتند که دیگر حتی از محدویت‌های موجود در مورد ادبیات زنانه‌ی پیش از انقلاب نیز اثری نیست. موضوع‌های مرتبط با

موقعیت زنان و آگاهی فمینیستی در ادبیات زنان پس از انقلاب، حتی در کارهای اخیر سیمین بهبهانی و سیمین دانشور، غالب است. در نوشته‌های پس از انقلاب این دو نویسنده، مسایل شخصی اهمیت تازه‌ای یافته است و آنها دیگر به شکل‌ها و موضوع‌های گذشته نمی‌پردازند. علی‌رغم سانسور مذهبی، موضوع‌های مربوط به زن، نیازهای عاطفی، بدن زن، و ستم جنسی بر زن دستمایه‌ی بسیاری از اشعار و داستان‌های دوران کنونی شده است.

این دگرگونی ادبی با دگرگونی در سایر حوزه‌های هنری و اجتماعی نیز هماهنگی دارد. امروز علی‌رغم بسته بودن نظام، جوانان بسیار راحت‌تر از گذشته درباره‌ی مسایل جنسی سخن می‌گویند. حتی فیلم‌هایی ساخته شده‌اند که علی‌رغم مقررات دست و پاگیر، به مسایل جدی مربوط به رابطه‌ی زن و مرد و مسایل جنسی می‌پردازند. وجود سایت‌های پورنوگرافیک و آموزش جنسی و چندین سایت فمینیستی که با شجاعت در باره‌ی این مقوله‌ها به زبان فارسی سخن می‌گویند، تابوهای چندین هزار ساله را یکی یکی درهم می‌شکند.

شعر،ادبیات، انقلاب
گفتگویی با حجه‏الاسلام والمسلمین جواد محدثی، محقق، نویسنده وشاعر، درباره «نقش شعر در انقلاب‏» و سروده‏های وی در این‏زمینه، به مناسبت فرا رسیدن «بیست و یکمین فجر انقلاب اسلامی.»
بسم الله الرحمن الرحیم
در این گفتگو هم دوست داریم از دیدگاه شما در مورد «نقش‏شعر و ادبیات در انقلاب‏» آگاه شویم و هم کارهای خودتان را دراین زمینه بدانیم.
ابتدا در مورد قسمت اول سوال توضیح دهید.
در آغاز، ادای احترام می‏کنم به همه پیشکسوتانی که باخلاقیت‏های ادبی و هنری خویش، بویژه با زبان شعر، در عصر خفقان‏طاغوت، پرچم مبارزه فکری و سیاسی با ستم را برافراشتند و جامعه‏را به سوی افقی روشن و آینده‏ای پر امید، سوق دادند و چه بسا«شهید قلم‏» شدند و به خاطر سروده‏های انقلابی خود، به زندان وشکنجه گرفتار شدند.
شعر، مخاطبان وسیعی دارد. وقتی هم که با محورهای ارزشی وانقلابی وارد ذهنیت جامعه شود، در گسترش آن مفاهیم، ایفای نقش‏می‏کند. شاید که یکی از رسالت‏ها و جهت‏گیری‏های «شعر انقلاب‏» ،عبارت باشد از «جهت‏بخشی‏» و «امید آفرینی‏» نسبت‏به آینده وفعالیت‏ها و مبارزات مردم مسلمان و انقلابی. شاعران متعهد شیعه‏در طول تاریخ، این رسالت را به خوبی انجام داده‏اند و پیوسته‏موی دماغ حکام ستمگر و قدرتهای باطل بوده‏اند و با ترویجی که ازمرام اهل بیت و معارف ولایی داشتند، مردم را علیه جباران‏می‏شوراندند.

شما از چه زمانی وارد قلمرو شعر شدید و آیا جهت‏گیری‏اشعارتان، انقلابی بود؟
حدودا هفت هشت‏سال پیش از انقلاب، شروع کردم به سرودن شعر،البته آن وقتها بیشتر قالب «شعر نو» را انتخاب کرده بودم که‏هم طرفدار بیشتری در میان نسل جوان داشت، هم مسائل سیاسی واجتماعی را در آن قالب، بهتر و راحت می‏شد بیان کرد.
کیفیت عرضه اشعارتان چگونه بود؟ یعنی کجا چاپ می‏شد؟ کتاب‏داشتید، یا با مجلات همکاری می‏کردید؟
اغلب، آن زمانها در ماهنامه مکتب اسلام، یا سالنامه جوان،معارف جعفری و پیام اسلام بود. آن زمان اینها به عنوان مجلات ونشریات مذهبی و متعهد به شمار می‏آمدند و اهل قلم و ادب، از این‏وسیله استفاده می‏کردند.

حال و هوای پیش از انقلاب، شرایط ویژه‏ای بود و حرف‏های خاصی‏هم می‏طلبید; محورهای سروده‏های شما در آن دوره چه بود؟
طبعا برای یک مسلمان دردمند، وضعیت عقب ماندگی مسلمانان وسلطه سیاسی غرب بر جوامع اسلامی، دردآور بود. تاخت و تازصهیونیستها در فلسطین، رنج آور بود، محرومیت‏های مستضعفان درجامعه خودمان، جانکاه بود. طاغوت حاکم، بر مردم ستم می‏گفت وکشور را به بیگانگان فروخته بود، طبیعتا در آن زمان شرایط برای‏کسی که می‏خواست‏با زبان شعر به مبارزه بپردازد، محتواهایی چون:
افشاگری علیه دشمنان، حمایت از مبارزات فلسطینی‏ها، انتقاد ازنژادپرستی، غرب‏زدگی، سکوت و خمودی، تاکید بر وحدت جهان اسلام،تبیین حماسی واقعه کربلا، نالیدن از غربت اسلام و قرآن و تفرقه‏مسلمانان، از جمله محورهایی بود که می‏شد به آن پرداخت. در همان‏زمان، سلطه جهنمی ساواک و مبارزات انقلابیون و زندانها وشکنجه‏ها و تبعیدها، سوژه‏های مناسبی برای طرح در قالب شعر بود.

من وقتی به سروده‏های قدیمی‏تر خودم می‏نگرم، این موضوعات خیلی‏چشمگیر در آنها مطرح شده است. حتی در شعری که درباره حضرت‏زینب(س)سروده بودم، نوعی انتقاد از دستگاه حکومت‏بود. با عنوان‏«زندانی بغداد» شعری درباره حضرت کاظم(ع)داشتم که به بهانه‏مظلومیت آن حضرت، گوشه‏هایی به آزادگان و مبارزان اسیر در چنگ‏طاغوت داشت. یک بند از آن شعر، این است:

 

جرم او چیست؟ آزاده بودن تن به دلخواه دونان ندادن هست فرجام ایمان، شهادت یا که در کنج زندان فتادن
در شعر دیگری که پیرامون «همه جا کربلا» بودن سروده بودم،در قالب چهار پاره، پیام‏های شورانگیزی مطرح بود، مثلا به این دوبند دقت کنید:
تاریخ خون بنیاد و پر شور تشیع نهر خروشانی است از خون شهیدان اما تو ای تاریخ، ای حق پوش و خون پوش پر کرده‏ای این نهر، با یاد پلیدان
ای نتیجه آگاه، ای خواهر! برادر! ای آنکه هر گام تو در راه رهایی است بر سلسله آشوب این شبها بر آشوب
«هر روز عاشورا و هر جا کربلایی است.»

لابد این گونه سرودن‏ها هم برای شما هزینه داشت و دردسرایجاد می‏کرد; مثلا دستگیری، زندان و;؟
خوب، طبیعی است. شاعران دار بر دوش شیعه، همواره الهام بخش‏و مقتدای ما بوده‏اند. البته نه به خاطر این شعرها، ولی وقتی به‏خاطر سخنرانیها و منبرها دستگیر و زندانی شدم، پای صحبت این‏گونه سروده‏ها و آثار هم کشیده می‏شد و به عنوان سند جرم تلقی‏می‏گشت. یادم هست‏یکی از همان سروده‏ها با عنوان «اسیر آزادی‏بخش‏» درباره حماسه آفرینی بانوی قهرمان کربلا در سفر کربلا و درسفر اسارت کوفه و شام، با اشاره به خطبه‏های حماسی زینب کبری درکاخ یزید، در قسمتی این چنین آمده بود:
«آهسته‏تر یزید!

این قدرتی که از پدرت ارث برده‏ای عزت برای ملت ما نیست، ذلت است از پای تا به سر شده‏ای غرق ننگها اما غرور چشم تو را کور کرده است من از کدام ننگ تو داد سخن زنم؟ از ننگ جاودان نیاکان مشرکت از لکه‏های ننگ که بر جا نهاده‏ای از کاخ زور گویی و عیاش خانه‏ات این قتل عام و «عیدظفر» ؟ کور خوانده‏ای ما راه مستقیم گزیده‏ایم از موجها چه باک بوده است و هست کشتی حق زیر پای ما عزت برای ما و خدا و پیمبر است ننگ ابد برای تو و خاندان توست;»
این شعر را که مفصل هم هست، آن روزها جوانان و حتی برخی‏روحانیون انقلابی، در مراسم مختلف و ایام محرم، به صورت دکلمه وبا شور می‏خواندند و گوشه و کنایه‏هایی که این شعر به دودمان‏سلطنت داشت، از نظرها مخفی نبود و موقع خواندن و شنیدن،اشاراتش را با چشم و ابرو به یکدیگر اشاره می‏کردند. گاهی دربازجویی‏ها انگشت روی این گونه آثار می‏گذاشتند، چون در جامعه،برد بسیاری داشت.

 

نسبت‏به اصل انقلاب اسلامی در آن دوره، شما چه دیدی داشتید وچشم انداز آینده را در شعرهایتان چگونه مطرح می‏کردید؟
«من به «روز» ، از پس پرده تاریکی «شب‏» می‏نگرم من ز «شب‏» ، همچنانی که ز پل می‏گذرند به امید سحری می‏گذرم‏»
این بخش پایانی یکی از سروده‏های سال‏56 بود، در قسمت دیگری‏از همین شعر، که می‏تواند زاویه دید مرا در آن دوران که هنوزامام در نجف بودند و حادثه‏19دی قم هم پیش نیامده بود. نشان‏دهد، گفته‏ام:
«من به خورشید جهانتاب که فردا از شرق سر بر آورده و با لشکر تاریکی، خواهد جنگید می‏اندیشم و به «فردا» و به فرداهایی همه بیگانه خواب همه لبریز از «روز» که سراسر همه جا و همه کس جشن خواهند گرفت مرگ «شب‏» های زمستان را، می‏اندیشم.»

البته همانطور که گفتم، رسالت‏شاعری ایجاب می‏کرد که همه ازدردها، ستم‏ها، خفقان‏ها، زندان‏ها و فشارها بگوییم، هم مبشرآینده‏ای روشن و تصویرگر فردایی امید بخش باشیم، تا ملت مومن ومبارز، در چشم انداز آینده مبارزات خویش، زوال ظلم و حاکمیت‏اسلام را ببینند و پرشورتر و مصمم‏تر تلاش کنند. گاهی هم شدت‏خفقان به حدی بود که حالت‏یاس بر انسان غلبه می‏کرد و شعرهابوی ناکامی و نالیدن داشت. این معلول نشناختن عمیق جوهره‏باورهای دینی مردم و آمادگی برای شهادت بود. من در یکی ازسروده‏های اول انقلاب خود، حالت عذر خواهی از مردم داشتم که درآن همه سال سیاهی و تباهی، دردنامه سرودم و به عمق روحیات مردم‏که همگی شاعری بزرگ بودند و شعر بزرگشان «شهادت‏» بود، پی‏نبرده بودم; در بخشی از آن چنین آمده بود:

«از بابت گذشته شعرم، شعرگذشته‏ام در پیشگاه ملت‏خود، شرم می‏کنم شعر گذشته‏ام. کانک پر از شکایت و غم بود اینک که در طلوع رهایی خطی ز رود خون شهیدان در صفحه نخست کتاب حماسه‏ها بر جای مانده است رنگی دگر به خویش گرفته است رنگ امید و فتح به جای شکست و یاس رنگ خروش و خون و شهامت‏به جای ترس شعر کنونی‏ام احساس افتخار و ستایش ز ملتی است کاینسان دلاورانه، نبردی بزرگ را با دستهای خالی و قلبی پر از «خدا» پیروزمند و شاد به پایان رساند و ماند;»
این شعر، مربوط به اسفند57 است، یک ماه پس از پیروزی انقلاب‏اسلامی.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
<   <<   76   77   78   79   80   >>   >