سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دانلود پروژه مقاله ارزیابی رضایت شهروندان در توجیه سلطه حکومت در

سه شنبه 95/3/11 5:4 صبح| | نظر

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود پروژه مقاله ارزیابی رضایت شهروندان در توجیه سلطه حکومت در word دارای 27 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود پروژه مقاله ارزیابی رضایت شهروندان در توجیه سلطه حکومت در word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود پروژه مقاله ارزیابی رضایت شهروندان در توجیه سلطه حکومت در word

چکیده 
مقدمه 
خاستگاه نظریه «رضایت شهروندان» 
تبیین نظریه «رضایت» 
الف. شهروند در نظریه «رضایت» 
ب. تحقق خارجی نظریه «رضایت» 
ج. صاحب سلطه در نظری «رضایت» 
ارزیابی مستندات نظری «رضایت» 
مالکیت فرد بر مال و جان خویش 
اشکالات پیش‌فرض مالکیت 
دسترسی نداشتن به برگزیدگان الهی 
تساوی و برابری هر انسانی با همنوع خویش (شهروندان) 
نتیجه‌گیری 
منابع 

بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود پروژه مقاله ارزیابی رضایت شهروندان در توجیه سلطه حکومت در word

ارسطو، 1386، سیاست، ترجم حمید عنایت، تهران، علمی فرهنگی

افلاطون، 1357، مرد سیاسی، ترجم محمدحسن لطفی، تهران، خوارزمی

پوپر، کارل، 1380، جامعه باز و دشمنانش، ترجم عزت‌الله فولادوند، چ سوم، تهران، خوارزمی

حائری، مهدی، 1995م، حکمت و حکومت، لندن، شادی

حائری حسینی، سیدکاظم، 1424ق، ولای الامر فی عصر الغیب، چ دوم، قم، مجمع اندیش اسلامی

روسو، ژان ژاک، 1341، قرارداد اجتماعی، ترجم عبدالحسین زیرک، چ چهارم، بی‌جا، شرکت سهامی چهر

غروی نائینی، میرزامحمدحسین، 1382، تنبیه الأمه و تنزیه المله، تحقیق جواد ورعی، قم، بوستان کتاب

طباطبائی، محمدحسین، 1417ق، المیزان، چ پنجم، قم، جامع مدرسین

فارابی، محمدبن محمد، 1986م، السیاس المدنی، چ دوم، بیروت، دار المشرق

کلینی، محمدبن یعقوب، 1365، اصول الکافی، تهران، دار الکتب

لاک، جان، 1391، رساله‌ای در باب حکومت، ترجم حمید عضدانلو، تهران، نشر نی

منتظری، حسینعلی، 1408ق، دراسات فی ولای الفقیه و فقه الدول الاسلامی، بی‌جا، المرکز العالمی للدراسات الاسلامی

میلر، دیوید، 1387، فلسف سیاسی، ترجم کمال پولادی، تهران، مرکز

هابز، توماس، 1381، لویاتان، ترجمه حسین بشیریه، تهران، نشر نی

همپتن، جین، 1380، فلسف سیاسی، ترجم خشایار دیهیمی، تهران، طرح نو

Hobbes, Thomas, 1992, Leviathan, secend edition, Cambridge University Press

Locke, John, 1986, The Second Treatise on Civil Government; Prometheus Books

Rousseau, Jean-Jacques, 1988, The Social Contract, Prometheus Books

چکیده

برای تنظیم روابط اجتماعی از یک سو، حکومت و حاکم سیاسی ناگزیر از صدور اوامر و نواهی است، و از سوی دیگر، لازم است افراد جامعه بر این اوامر و نواهی گردن نهند. این نوع رابطه، که در اصطلاح، سلط حاکم بر شهروندان نامیده می شود، این سؤال را تداعی می کند که حکومت بر اساس کدامین حق بر افراد جامعه سلطه می یابد؟ و به عبارت دیگر، چرا باید از حاکم سیاسی اطاعت کرد؟ از میان توجیهات و پاسخ هایی که در قبال سؤال مزبور مطرح شده است، می توان به نظری رضایت شهروندان اشاره کرد. بر اساس این نظریه، خواست و رضایت خود افراد جامعه، سبب توجیه و اعتبار باید و نبایدهای صادر شده از سوی حکومت می شود. در تحقیق حاضر، ضمن تعمیم این نظریه به بیشتر فلاسف سیاسی و توضیح حیطه های گوناگون رضایت، مستندات فلسفی آن ارزیابی شده است

کلیدواژه ها: سلطه، رضایت، شهروندان، برابری، مالکیت، اکثریت

 

مقدمه

بررسی تاریخی زندگی انسان‌ها حاکی از آن است که زندگی بشر همواره به صورت جمعی و در قالب اجتماع بوده است. بنابراین، فارغ از نظریه یا نظریاتی که احتمالاً درباره منشأ و علت زندگی جمعی انسان‌ها مطرح گردیده، تردیدی برای اولویت زندگی جمعی بر زندگی فردی وجود ندارد. این امر از آن روست که بر زندگی جمعی و تشکیل جامعه، بهزیستی قابل توجهی ـ در مقایسه با زندگی فردی و رهبانیت ـ مترتب است

روشن است که آرمان زندگی جمعی بدون وجود حکومت و حاکم سیاسی امکان‌پذیر نخواهد بود؛ زیرا هنگامی که مجموعه‌ای از وجودات متباین کنار یکدیگر قرار می‌گیرند، ناگزیر تضاد منافع و مصالح به وجود آمده، هر کس به خود حق می‌دهد. در نتیجه، اگر سلطه‌ای بر آنها نباشد تا این تضاد و تعارض را برطرف کند، هرج و مرج پدید می‌آید و هدف از زندگی جمعی محقق نخواهد شد. بنابراین، ضروری است زندگی جمعی به واسط سلط حکومت و حاکم سیاسی، سامان یابد

حال که زندگی جمعی مستلزم حکومتی است که بر افراد جامعه مسلط شود و حیات جمعی آنان را تنظیم کند، جا دارد این سؤال مطرح شود که «بهترین حکومت کدام است؟» در پاسخ به این پرسش ـ که شاید بتوان آن را مهم‌ترین پرسش فلسف سیاسی دانست ـ ممکن است بگوییم: بهترین حکومت آن است که بتواند سعادت جامعه را تأمین نماید. پاسخ مذکور ـ اگر نگوییم تکرار سئوال است، با الفاظ متفاوت ـ مطلب حقی است، اما علاوه بر آنکه مشخص نمی‌کند منظور از «سعادت» چیست، توضیح نمی‌دهد که یک حکومت برای تأمین سعادت افراد جامعه، چه مشخصاتی باید داشته باشد. بنابراین، همچنان این سؤال بی‌جواب می‌ماند که سرانجام، ملاک یا ملاک‌های حکومت مطلوب کدام است؟

حکومت و سلطه ملازم یکدیگرند. همان‌گونه که میان خورشید و روز تلازم وجود دارد و تحقق یکی مستلزم تحقق دیگری است، میان حکومت و سلطه بر افراد جامعه نیز چنین ملازمه‌ای وجود دارد. البته برخی تلاش کرده‌اند تا به مدد تأویلات فلسفی، حکومت را به معنای دانایی و حکمت دانسته، در نتیجه، آن را بیگانه از سلطه و تسلط بر دیگران بدانند (حائری، 1995م، ص102). اما به نظر می‌رسد این نوع نگرش جای تأمّل دارد؛ زیرا برای بررسی معنای یک لفظ، نیازمند برداشت‌های عرفی و مصادیق خارجی آن هستیم، و نه تأویلات و تدقیقاتی که حتی خارج از حیط فلسفه است

بنابراین، جای تردید نیست که یکی از مؤلّفه‌هایی که می‌تواند ما را در یافتن حکومت مطلوب یاری کند، این است که بدانیم چه کسی حق سلطه بر افراد جامعه را دارد؟ به بیان دیگر، چه کسی حق امر و نهی دارد؟ یا به تعبیر سوم، از چه کسی باید اطاعت کرد؟ باید اذعان نمود که پرسش‌هایی از این سنخ، پاسخ‌های یکسانی به دنبال نداشته است. با این حال، از میان پاسخ‌های متعددی که از سوی فلاسف سیاسی بیان گردیده، نه‌تنها مشهور اندیشمندان سیاسی بر نظری «رضایت شهروندان» تأکید کرده‌اند، بلکه این نظریه توانسته است اقبال عمومی را نیز به خود جلب کند. بر اساس این نظریه، مهم‌ترین ویژگی حکومت مطلوب آن است که سلطه حاکم برآمده از رضایت افراد جامعه باشد. بنابراین، کسی حق فرمان راندن دارد که نسبت به فرمان‌روایی او رضایت وجود داشته باشد

اگر فلسف سیاسی را در حد بیانات خطابی تنزّل دهیم، نظری «رضایت شهروندان» به‌راستی، جذّاب و اقناع کننده است. اما اگر بخواهیم به لحاظ برهانی ـ که روش فلسف سیاسی است ـ به نظری مذکور توجه کنیم، نیازمند تأمّلات و دقت‌های فلسفی بیشتری خواهیم بود. بر این اساس، طرف‌داران نظری «رضایت شهروندان» باید پاسخ دهند که آیا رضایت شهروندان بر سلط مطلق حاکم تعلق می‌گیرد، یا این سلطه مقید است؟ اساساً چگونه رضایت می‌تواند مجوّز سلط دیگری بر فرد شود؟ آیا برای تحقق سلط حاکم بر جامعه، رضایت تمام شهروندان ضروری است؟ چگونه می‌توان رضایت بخشی از بدن جامعه را مجوّز سلط حاکم بر تمام افراد جامعه دانست؟ تحقیق حاضر به منظور ارزیابی نظری مذکور، این پرسش‌ها را مدّ نظر قرار داده، پاسخ‌های احتمالی آنها را به بحث می‌گذارد

خاستگاه نظریه «رضایت شهروندان»

شاید بتوان گفت: ریشه‌های طرف‌داری از «رضایت شهروندان» در توجیه سلط حکومت، به زمان پیش از ارسطو و به قرن پنجم قبل از میلاد باز‌می‌گردد (همپتن، 1380، ص66). ارسطو در کتاب سیاست، طرف‌داری از حق مردم در انتخاب حکومت را به هیپودام (Hippodame) ـ معمار و شهرساز ناموری که قریب 475ق م می‌زیست ـ نسبت می‌دهد (ارسطو، 1386، ص94). با این حال، ادعای اینکه نظری یادشده در میان اندیشه‌های ارسطو بسط یافته، سخنی گزاف نیست. ارسطو در پاسخ به این پرسش که «حکومت باید در دست چه کسی باشد؟» چنین استدلال می‌کند

از یک سو، می‌توان گفت که واگذاری مناصب عالی به تود مردم، کاری خطرناک است؛ زیرا نادانی و بی‌انصافی ایشان مای زیان‌کاری و بیداد می‌شود. از سوی دیگر، محروم کردن ایشان از حکومت نیز خطر دارد؛ زیرا ]به‌ویژه[ در کشورهایی که مردم تهی‌دست بسیار باشند دشمنان بی‌شمار برای مردم فراهم می‌آورد. پس تنها چاره آن است که تود مردم را در کارهای مشورتی در ]شورای ملی[ و دادرسی شرکت داد (ارسطو، 1386، ص166)

اگرچه ارسطو تا حدی «رضایت شهروندان» را به‌عنوان دلیلی برای حقانیت سلط حاکم سیاسی می‌پذیرد، اما استادش افلاطون به صراحت، ملاک حکومت مطلوب ـ از حیث دارا بودن حق سلطه و حق امر و نهی ـ را علم و دانش خاص سیاسی می‌داند. او می‌گوید: «سیاست و حکومت ربطی به کمی و بسیاری، یا اجبار و آزادی یا توانگری و تنگ‌دستی ندارد، بلکه فقط باید دانش خاصی باشد» (افلاطون، 1357، بند 292). علت اینکه افلاطون رضایت شهروندان را ملاک حقانیت سلط حاکم سیاسی نمی‌داند در این است که اکثریت جامعه نمی‌توانند هنر سلطنت و یا سیاست را به‌راستی داشته باشند. بنابراین، اگر مرد سیاسی راستین در جامعه حاکم نباشد و مردم از طریق قرعه، کسی را برای حکومت برگزینند، یا بر اساس رأی اکثریت کسی را بر جامعه حاکم نموده، قوانین برخاسته از رأی اکثریت را در جامعه پیاده سازند، حاصلی جز تباهی جامعه نخواهد داشت (همان، بند 300). البته این سخن بدان معنا نیست که افلاطون برای رضایت و خواست مردم ارزشی قایل نیست، بلکه سخن در این است که افلاطون میان حق حاکمیت و رضایت شهروندان ملازمه‌ای نمی‌بیند

فارابی، که از او به‌عنوان بنیان‌گذار فلسف سیاسی اسلامی یاد می‌شود، نیز همانند افلاطون تمایلی به نظری «رضایت شهروندان» نشان نمی‌دهد. درحالیکه «تساوی و برابری» یکی از مبانی نظریه مذکور تلقی می‌شود، وی آن را انکار کرده، تساوی و برابری را از ویژگی‌های «مدین جماعیه» ـ که از اقسام «مدین جاهله» است ـ می‌داند. او معتقد است: این نوع اجتماع بر پای برابری میان انسان‌ها و نبود فضیلت احدی بر دیگری، آزادی افراد در آنچه بدان علاقه دارند، و نبود سلطه کسی بر دیگری در جهت خدشه‌دار کردن این آزادی بنا شده است. رئیس این جامعه با اراده و خواست مردم، ریاست جامعه را بر عهده می‌گیرد و بر اساس خواست و اراد مردم هم بر آنها حکومت می‌کند. اگر حقیقت این جامعه واکاوی شود نه رئیس و نه مرئوسی نمی‌توان برای آن نام برد (فارابی، 1986م، ص99). در اندیش وی، رئیس اول کسی است که علاوه بر داشتن علم و کسب فضایل و شناخت سعادت و راه‌های رسیدن به آن، توانایی ارشاد و هدایت دیگران را نیز بهتر از هر کس دیگری دارد. این مرتبه برای رئیس اول از طریق ارتباط با عقل فعّال پدید آمده است (همان، ص79). بنابراین، فارابی نیز همانند افلاطون، حق سلطه و ریاست بر افراد جامعه را منوط به رضایت شهروندان جامعه نمی‌داند

باید توجه داشت که بحث از توجیه سلط حاکم و به تبع آن، بحث از رضایت شهروندان ‌ـ در اندیش اسلامی‌ـ صرفاً محدود به قدمت تاریخ فلسف سیاسی اسلامی نمی‌شود، بلکه پیش از آن در کلام سیاسی و فقه سیاسی رسوخ داشته است، تا جایی که اهمیت بحث در نحو تعیین و توجیه سلط حاکم سیاسی موجب تمایز اندیش سیاسی شیعه و اهل سنت از یکدیگر شده است. عمده‌ترین نظریه در میان اهل سنت ـ اگر از آنچه برای توجیه خلافتِ خلفای صدر اسلام بیان می‌شود، صرف‌نظر کنیم ـ رضایت مردم را تمام‌العله برای توجیه سلط حاکم سیاسی می‌داند. غالب اندیشمندان شیعی پذیرش نظری «رضایت» را به صورت بالجمله و استقلالی، رد و انکار کرده‌اند. با وجود این، برخی آن را صرفاً برای عصر غیبت امام معصوم علیهم السلام و تنها در حیط تعیین حاکم تجویز کرده‌اند (طباطبائی، 1417ق، ج4، ص‌124). عده‌ای هم آن را جزءالعله برای توجیه سلط حاکم سیاسی تلقی نموده‌اند (منتظری، 1408ق، ص503 - 504). در این میان، اگر‌چه برخی وجهی برای نظریه مزبور‌ قایل نیستند، اما برخی دیگر تلاش کرده‌اند تعیین و توجیه سلط حاکم سیاسی را از حیط تشریعیات خارج ساخته و آن را در حیط امور عرفی قرار دهند (حائری، 1995م، ص177) و در نتیجه، نظری «رضایت شهروندان» را محور استدلال خود برای توجیه سلط حاکم قرار داده‌اند

باید پذیرفت که عمده‌ترین گرایش به نظری مزبور را نه در یونان و نه در فلسفه و فقه سیاسی اسلامی، بلکه باید در فلسف غرب جست‌وجو کرد. فلاسفه‌ای همچون ژان ژاک روسو و جان لاک، و با کمی تسامح، توماس هابز، پرچم‌داران حقیقی این نظریه تلقی می‌شوند. به لطف فلسف سیاسی، این سه متفکر، امروزه نظری «رضایت شهروندان» علاوه بر آنکه به‌عنوان یک اصل غیرقابل انکار در فلسف سیاسی غرب، درآمده، به‌عنوان یکی از اصول مسلّم در اعلامیه حقوق بشر (ماد بیست و یکم، بند سوم) نیز بر آن تأکید شده است. جان لاک انسان‌ها را طبیعتاً آزاد و خودمختار می‌داند. مقتضای این نگرش آن است که هیچ قدرت زمینی حق نداشته باشد انسان را تحت سلط خود درآورد، مگر قدرتی که با توافق همگان برقرار شده باشد (لاک، 1986م، ص17). بنابراین، تا زمانی که خود انسان نخواهد، احدی حق نخواهد داشت که او را وادار به فرمان‌برداری از قدرتی زمینی نماید (لاک، 1986م، ص66). روسو نیز معتقد است: «فقط یک قانون است که ذاتاً مقتضی رضایت همگانی است، و آن قرارداد اجتماعی است؛ زیرا ]شکل‌گیری[ یک زندگی جمعی، رضایت تمام شرکت‌کنندگان را می‌طلبد» (روسو، 1988م، ص‌106). در این میان‌، هابز کمی متفاوت‌تر از روسو و لاک می‌اندیشد. اولویت اصلی در دیدگاه هابز، غایت و ثمره (امنیت)‌ای است که بر تأسیس حکومت مترتّب می‌شود. بنابراین، اگرچه وی حکومتی را که بر اساس رضایت شهروندان شکل گیرد مطلوب می‌داند، اما این بدان معنا نیست که حکومت برآمده از زور و جبر را غیرمطلوب دانسته، آن را مذمت نماید

او معتقد است: به دو طریق می‌توان به قدرت مطلق دست یافت: یکی از طریق غلب طبیعی؛ مثل وقتی که کسی فرزندان خود را وادار می‌کند تا خودشان و فرزندانشان را مطیع حکومت او نمایند، به‌گونه‌ای که در صورت مخالفت، آماد مرگ باشند. و یا مثل کسی که از طریق جنگ، دشمنانش را تابع اراد خود ساخته، ادام زندگی آنها را مشروط به تبعیت از او نماید. راه دوم آن است که آدمیان میان خود توافق کنند که آزادانه مطیع فرد یا مجمعی از افراد شوند، به امید اینکه به وسیل او در مقابل ]تجاوز[ سایران محافظت شوند. این قسم را می‌توان «دولت مردمی سیاسی» یا «دولت مردمی تأسیسی»، و قسم سابق را «دولت اکتسابی» خواند (هابز، 1992م، ص121). وی سپس در مقام بیان تمایز میان این دو نوع حکومت، تمایز آنها را در نحو شکل‌گیری دانسته، نتیجه می‌گیرد: حقوق و تبعات سلط پدرانه و استبدادی همانند حقوق مترتّب بر سلط حاکم تأسیسی است (همان، ص‌142)

تبیین نظریه «رضایت»

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

دانلود پروژه مقاله بررسی آینده انقلاب اسلامی بر اساس سه پیشبینی

سه شنبه 95/3/11 5:4 صبح| | نظر

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود پروژه مقاله بررسی آینده انقلاب اسلامی بر اساس سه پیش‌بینی استحاله، مهار و تکامل در word دارای 26 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود پروژه مقاله بررسی آینده انقلاب اسلامی بر اساس سه پیش‌بینی استحاله، مهار و تکامل در word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود پروژه مقاله بررسی آینده انقلاب اسلامی بر اساس سه پیش‌بینی استحاله، مهار و تکامل در word

چکیده  
بیان مسئله  
ساحت مفهومی انقلاب اسلامی  
1 جنبش اجتماعی  
2 نهضت الهی  
آینده انقلاب اسلامی  
آینده های ممکن و محتمل انقلاب اسلامی  
عادی شدن و استحاله انقلاب  
مهار و کنترل انقلاب  
تداوم، توسعه و تکامل انقلاب  
بررسی و ارزیابی آینده های ممکن  
ارزیابی پیش بینی اول: عادی شدن و استحاله  
ارزیابی پیش بینی دوم: مهار و کنترل  
11 گسترش اسلام و بیداری اسلامی  
22 صدور انقلاب  
33 توسعه روابط و گسترش نفوذ  
ارزیابی پیش بینی سوم: تداوم، توسعه و تکامل  
نتیجه گیری  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود پروژه مقاله بررسی آینده انقلاب اسلامی بر اساس سه پیش‌بینی استحاله، مهار و تکامل در word

اشتراوس، لئو (1381)، فلسفه سیاسی چیست؟، ترجمه فرهنگ رجایی، تهران، علمی فرهنگی

افزایش دایره نفوذ ایران در کشورهای عربی،

برینتون، کلارنس کرین (1362)، از انقلاب مذهبی کرمول تا انقلاب سرخ لنین، ترجمه محمد عنایت، تهران، هفته

ـــــ (1370)، کالبد شکافی چهار انقلاب، ترجمه محسن ثلاثی، تهران، نو

بهشتی، سیدمصطفی؛ «آینده انقلاب اسلامی از نگاه قرآن،

جمعی از نویسندگان (1382)، چالش های آینده انقلاب اسلامی، مجموعه مقالات، تهران، پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی

حاجتی، میراحمدرضا (1381)، عصر امام خمینی، چ پنجم، قم، بوستان کتاب

خبرگزاری اهل بیت، وابسته به مجمع جهانی اهل بیت ـ ابنا

رحیم پورازغدی، حسن، جهانی سازی مهدوی و مخالفانش،

روزنامه جمهوری اسلامی، 8 دی ماه 1389

روزنامه کیهان، 3 بهمن 1391 و 7 شهریور 1389 و 21 اردیبهشت 1391

سجادپور، سیدمحمدکاظم (1376)، «ارزیابی مهار دوگانه: چهار نگاه متفاوت، سیاست خارجی، سال 11، ش 1، ص7

سعید، بابی (1379)، هراس بنیادین: اروپامداری و ظهور اسلام گرایی، ترجمه غلامرضا جمشیدیها و موسی عنبری، تهران، دانشگاه تهران

سوری، جواد، «ایران و مصر؛ جدال رسانه ای (26/3/1389)، روزنامه جام جم

ـــــ، «تقابل رسانه ای ایران و عربستان،

شجاعی زند، علیرضا (1381)، عرفی شدن در تجربه مسیحی و اسلامی، تهران، مرکز بازشناسی اسلام و ایران.‎

طاهری، سیدمهدی، «انقلاب ایران، زمینه سازحکومت حضرت مهدی،

عسگری، علی (1387)، آینده انقلاب، چ چهارم، تهران، کانون اندیشه جوان

عیوضی، محمدرحیم، «آینده انقلاب اسلامی و منازعات آینده جهان (1388)، مطالعات انقلاب اسلامی، ش 18، ص11 – 32

فورد، پیتر، «زنان اروپایی و گرایش به اسلام (اسفند 1384)، سیاحت غرب، ش32

کچوییان، حسین (1391)، انقلاب اسلامی ایران و انفتاح تاریخ، تهران، سوره مهر

گلشنی، مهدی (1377)، از علم سکولار تا علم دینی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی

مظاهری سیف، حمیدرضا، «نسل سوم و آینده انقلاب اسلامی،

موسوی خلخالی، علی، عقب نشینی آمریکا از عراق و نگرانی از نفوذ بی حد و حصر ایران،

موسوی خمینی، سیدروح الله (1378)، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی

مؤسسه پژوهشی- فرهنگی انقلاب اسلامی، حدیث ولایت، مجموعه رهنمودهای مقام معظم رهبری، ویرایش دوم، تهران

مؤسسه فرهنگی قدر ولایت (1380)، ویژگی های انقلاب اسلامی و راه های تداوم آن در آیینه نگاه مقام معظم رهبری، تهران

نیچه، فردریش ویلهلم (1384)، چنین گفت زرتشت، ترجمه داریوش آشوری، چ بیست و دوم، تهران، آگاه

ـــــ (1377)، حکمت شادان، ترجمه جمال آل احمد و همکاران، تهران، جامی

چکیده

امروزه در بین تحلیل‌گران و پژوهشگران، موضوع «آینده انقلاب اسلامی»، نسبت به اصل «انقلاب اسلامی» از اهمیت بیشتری برخوردار شده است. تداوم انقلاب بیش از سی‌سال به‌طور طبیعی، حدس‌های عامیانه را کنار می‌زند و زمینه را برای حدس‌های عالمانه یا به تعبیر بهتر «آینده‌پژوهی» انقلاب مهیا می‌کند.  آینده‌ انقلاب اسلامی را می‌توان در سه سطح آینده‌های ممکن، محتمل و مطلوب‌ مورد شناسایی قرار داد. از سه آینده ممکن و محتمل، یعنی «عادی شدن و استحاله انقلاب»، «مهار و کنترل انقلاب» و «تداوم،‌ توسعه و تکامل انقلاب»، پیش‌بینی سوم دلایل و شواهد پذیرفته‌‌تری دارد. محتمل‌‌ترین آینده نیز، براساس سیر تکاملی انقلاب در پنج مرحله انقلاب، نظام، دولت، کشور و تمدن اسلامی و نیز قرار داشتن انقلاب در ابتدای مرحله سوم، دستیابی به کشور و تمدن اسلامی است

کلید‌واژه‌ها: انقلاب اسلامی، نهضت الهی، آینده‌های ممکن، محتمل و مطلوب، آینده انقلاب، تمدن اسلامی، استحاله انقلاب، مهار انقلاب

 

بیان مسئله

انقلاب اسلامی به عنوان یکی از نقاط عطف تاریخ معاصر ایران و یکی از بزرگ ترین رخدادهای جهان معاصر، پرسش های عمیق و متعددی را در فضای اندیشه معاصر ایجاد کرده است. این انقلاب، همان گونه که در وقوع و تحقق، شگفتی ساز بود، در نتایج و آینده خود نیز پرسش های زیادی ایجاد کرده است؛ پرسش هایی که امروزه با توجه به تداوم و توسعه انقلاب اسلامی و عبور این انقلاب از مراحل وقوع، استقرار و تثبیت به صورت جدی مطرح شده اند

هدف اصلی این مقاله، شناخت آینده انقلاب اسلامی مبتنی بر یک روش عالمانه است. در ادبیات آینده پژوهی، برای هر پدیده ای که مورد بررسی آینده پژوهی قرار می گیرد، سه گونه آینده متصور است: آینده های ممکن، آینده های محتمل و آینده های مطلوب. در این تحقیق، انقلاب اسلامی همچون روندی در نظر گرفته شده که از انقلاب آغاز شده و با پشت سر گذاشتن مراحل نظام، دولت، کشور و تمدن اسلامی به اوج خود می رسد

از نظر این پژوهش، تمدن اسلامی محتمل ترین و بسط یافته ترین آینده ای است که می توان برای انقلاب اسلامی ترسیم کرد. بررسی های متعدد نشان می دهد که اسلام مهم ترین نامزد تمدن آینده است و اکنون انقلاب اسلامی تنها نماینده واقعی اسلام است.[1]

نوع ورود به بحث در این اثر، مبتنی بر دسته بندی سه گانه آینده های ممکن، محتمل و مطلوب است که به این شکل در آثار منتشر شده در باب انقلاب اسلامی دنبال نشده است. از این جهت، پردازشی نو محسوب می شود. هرچند کمیت آثار در این زمینه مهم، نیز می تواند دلیل پرداختن به این موضوع باشد

رویکرد کلی این پژوهش نیز از میان سه رویکرد کلی در زمینه آینده پژوهی یعنی 1 آینده پژوهی تحلیلی (یا اکتشافی)، 2 آینده پژوهی تصویرپرداز (یا توصیفی)، 3 آینده پژوهی هنجاری توصیفی و تصویرپردازانه است

روش این تحقیق در دو بخش بیان می شود. ابتدا روش تحقیق به نحو کلی و سپس، روش آینده شناسی و آینده پژوهی انقلاب اسلامی به طور خاص

در بخش اول، ترکیبی از روش های شناخته شده این گونه تحقیقات، یعنی روش تبیینی، تحلیلی، توصیفی، تطبیقی و مقایسه ای استفاده شده است

در بخش دوم، از روش های آینده پژوهی بهره می گیریم. در اینجا به سه روش شناخت آینده یک پدیده 1 براساس آرمان ها و اهداف، 2 براساس ظرفیت ها و توانایی ها، 3 براساس روند تاریخی

ساختار این مقاله، نخست مبتنی بر تعریفی اجمالی از انقلاب اسلامی است که از نظر ما نقش تعیین کننده در بررسی آینده انقلاب خواهد داشت. سپس، مبتنی بر دسته بندی سه گانه آینده های ممکن، محتمل و مطلوب، به بررسی آینده انقلاب می پردازیم. آینده های ممکن را مورد نقد و بررسی قرار داده و از میان آنها، محتمل ترین آینده را استخراج می کنیم. مطلوب ترین آینده انقلاب اسلامی نیز براساس تعریف ما از انقلاب و آرمان ها و اهدافش مشخص می شود

 

ساحت مفهومی انقلاب اسلامی

انقلاب اسلامی به عنوان یک واقعیت عینی، در دو سطح و ساحت مفهومی قابل تبیین است. سطح بندی که تا حدود زیادی در آینده شناسی انقلاب مؤثر و تعیین کننده است. البته این دو سطح مانعت الجمع نیستند، بلکه توجه به سطوح عمیق تر مد نظر است

1 جنبش اجتماعی

انقلاب اسلامی در این ساحت، از نوع جنبش های اجتماعی دانسته شده و با نگاه و معیارهای جامعه شناختی مورد بررسی و شناخت قرار می گیرد. مطابق این دیدگاه، انقلاب اسلامی واکنشی است به تغییر و تحولات اقتصادی و اجتماعی، که عمدتاً در ده، پانزده سال پایانی حکومت شاه ایجاد شده است؛ واکنشی که با جنبه های سیاسی و ایدئولوژیک هم مرتبط شد و منجر به قیام عمومی مردم و سقوط حکومت شاه شد. آسیب دیدن روحانیون از این تغییرات، آنها را هم به عرصه مبارزه کشاند. آنان به دلیل اینکه ارتباط تنگاتنگی با مردم داشتند، توانستند با بسیج توده ای مردم، رهبری مبارزه را به دست گرفته و سرانجام در بهمن 57 به پیروزی برسند. تغییر ساختار سیاسی، مهم ترین دستاورد این انقلاب بود و تا به حال توانسته است با غلبه بر موانع و مشکلات نظام سیاسی خود را استقرار ببخشد و تثبیت سازد

2 نهضت الهی

در ساحت مفهومی دوم، انقلاب اسلامی از جنس نهضت های الهی، که توسط انبیا صورت گرفته، به شمار می آید. در این سطح، انقلاب اسلامی اعمال اراده الهی برای بیدارسازی انسان ها و بازگشت آنها به ارزش های دینی است. روشن است که پیش از انقلاب اسلامی، روند تاریخ بشریت در جهت بی خدایی و دور شدن از تعالیم الهی، به اوج خود رسیده بود. تا جایی که برخی اندیشمندان غربی، از مرگ خدا سخن گفتند (نیچه، 1377، قسمت 108) و «تمامی جامعه شناسان کلاسیک به جز معدودی، انتظار داشتند که با برآمدن آفتاب قرن بیستم، دین نیز محو گردد (شجاعی زند، 1381، ص 91). در مقابل، انقلاب اسلامی به تعبیر اندیشمندان غربی، نشانه بازگشت خدا به زندگی بشر بود. به اعتقاد آنها با انقلاب اسلامی، «انقلابی ساکت در تفکر و استدلال در حال وقوع است و خدا دارد برمی گردد (گلشنی، 1377، ص 60)

به تعبیر بابی سعید «تجدید حیات اسلامی، نمایانگر تولد مجدد خدایی است که غربیان آن را کشته بودند تا بشر بتواند بهتر زندگی کند. احیای اسلام به معنای انتقام ‏خداوند است و به بازگشت ایمان اشاره دارد (سعید، 1379، ص 5). انقلاب اسلامی در بیان رهبران این انقلاب نیز دارای چنین سطح مفهومی است. حضرت امام معتقد بودند بیداری ملت ایران «به دست خدا پیدا شده است و بشر نمی‏تواند این طور کار را بکند (موسوی خمینی، 1378، ج ‏4، ص 70)؛ چراکه «یک همچو قیامی سابقه ندارد در تاریخ (همان، ص 62). این انقلاب، «یک نظر الهی است و «قدرتی مافوق طبیعت، در این قضیه و راهنمای این امر [است‏] (همان، ج ‏5، ص 287). دست خدا بود که «از متن ملت جوشیده است (همان، ج ‏4، ص 257)

«قیام برای خدا که یگانه موعظه خداوند به همه بشریت است، از نظر امام، «جامع سعادت دنیا و آخرت و متضمن تمام مواعظ پیامبران عظیم الشأن و اولیای بزرگوار است (موسوی خمینی، 1378، ج 15، ص 346) و این «خودخواهی و ترک قیام برای خدا است که «ما را به این روزگار سیاه رسانده (همان، ج 1، ص 3)

همچنین حضرت امام با استناد به این آیه شریفه، خطاب به مسلمانان جهان می فرمایند

از جای برخیزید و قرآن کریم را به دست گرفته به فرمان خدای تعالی گردن نهید تا مجد خود و عظمت اسلام عزیز را اعاده کنید. بیایید و به یک موعظه خداوند گوش فرا دهید، آنجا که می فرماید: «قل انما اعظکم بواحده ان تقوموا لله مثنی و فرادی همه قیام کنید و برای خدا قیام کنید (همان، ج 10، ص 339)

برد جهانی پیام انقلاب اسلامی در مرحله اول، نشأت گرفته از این سطح مفهومی انقلاب است و بیداری همه بشریت، که از اهداف انقلاب اسلامی است، در این ساحت مفهومی معنا پیدا می کند. انقلاب اسلامی بر این اساس، از ظرفیت و روند ویژه ای برخوردار می شود که در دو ساحت مفهومی دیگر وجود ندارد. این ظرفیت و روند، آینده انقلاب اسلامی را به مراتب روشن تر، امید وار کننده تر و موفقیت آمیز تر می کند

آینده انقلاب اسلامی

در ادبیات آینده پژوهی، درباره هر پدیده از سه نوع آینده می توان سخن گفت. آینده های ممکن، آینده های محتمل و آینده های مطلوب. آینده ممکن عبارت است از: هر چیزی اعم از خوب یا بد، محتمل یا بعید، که می تواند در آینده رخ دهد. آینده محتمل، آنچه به احتمال بسیار زیاد مبتنی بر استمرار روندهای کنونی در آینده به وقوع خواهد پیوست و آینده های مرجّح یا مطلوب، به مطلوب ترین و مرجّح ترین رویدادهای آینده گفته می شود. در اینجا تنها به بررسی آینده های ممکن و محتمل انقلاب اسلامی می پردازیم

آینده های ممکن و محتمل انقلاب اسلامی

روشن است که پرسش از امکان و احتمال در اینجا، رهاسازی موضوع میان انبوهی از حدس ها و گمان ها از صفر تا صد نیست، بلکه براساس یک مجموعه معیارهای اجمالی مانند دیدگاه هایی که درباره یک پدیده مطرح می شود، می توان حدس ها و گمانه زنی ها درباره این موضوع را محدود ساخت. بر این اساس، چند گزینه را می توان درباره آینده انقلاب اسلامی مطرح ساخت

1 عادی شدن و استحاله؛ 2 مهار و کنترل؛ 3 تداوم، توسعه و تکامل

عادی شدن و استحاله انقلاب

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

دانلود پروژه مقاله هویت ملی و جریانهای انقلاب اسلامی (نقش هویت م

سه شنبه 95/3/11 5:4 صبح| | نظر

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود پروژه مقاله هویت ملی و جریان‌های انقلاب اسلامی (نقش هویت ملی ایرانیان در فراز و فرود جریان‌های فکری ـ سیاسی دهة ‌اول جمهوری اسلامی) در word دارای 24 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود پروژه مقاله هویت ملی و جریان‌های انقلاب اسلامی (نقش هویت ملی ایرانیان در فراز و فرود جریان‌های فکری ـ سیاسی دهة ‌اول جمهوری اسلامی) در word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود پروژه مقاله هویت ملی و جریان‌های انقلاب اسلامی (نقش هویت ملی ایرانیان در فراز و فرود جریان‌های فکری ـ سیاسی دهة ‌اول جمهوری اسلامی) در word

چکیده  
مقدمه  
1 مفهوم‌شناسی  
الف .جریان  
ب . هویت ملی  
2 جریان‌های 1360ـ1357  
الف. جریان اسلامی  
ب . جریان ملی  
ج . جریان چپ  
د . جریان بینابینی و التقاطی  
هـ . جریان منتقد غرب  
3 جریان‌های تأثیرگذار پس از سال 1360  
4تبیین افول و صعود جریان‌ها بر مبنای هویت ملی  
ضمیمه: بررسی انتقادی کتاب «جریان‌شناسی سیاسی در ایران»  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود پروژه مقاله هویت ملی و جریان‌های انقلاب اسلامی (نقش هویت ملی ایرانیان در فراز و فرود جریان‌های فکری ـ سیاسی دهة ‌اول جمهوری اسلامی) در word

آبراهامیان، یرواند، ایران بین دو انقلاب، ترجمه کاظم نیرومند، حسن شمس‌آوری و محسن مدیر‌شانه‌چی، چ سوم، تهران، مرکز، 1379

ابوالحسنی (منذر)، علی، کارنامه‌شیخ فضل‌الله نوری، پرسش‌ها و پاسخ‌ها، تهران، عبرت، 1380

الویری، محسن، زندگی فرهنگی و اندیشه سیاسی شیعیان از سقوط بغداد تا ظهور صفویه، تهران، دانشگاه امام صادق(ع)، 1384

بیانی، شیرین، دین و دولت در ایران عهد مغول، ‌تهران، مرکز نشر دانشگاهی، ج 2، چ2، 1381

جبهه ملی به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ج1، 1379

جعفریان، رسول، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی ـ سیاسی ایران سال‌های 1357ـ1320، قم، مؤلف، چ6، 1385

ـــــ ، میزگرد «سیر تحول تاریخی هویت ملی در ایران از اسلام تا امروز»، مطالعات ملی، ش 5، پائیز 1379

جوادزاده، علیرضا، «بررسی نوشته‌های غربی درباره موضع و نقش حوزه علمیه قم در انقلاب اسلامی، با تکیه بر معیارهای تاریخی»، آموزه 9: غرب و انقلاب اسلامی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1387

خسروپناه، عبدالحسین، جریان‌شناسی فکری ایران معاصر، چ دوم،قم،مؤسسه فرهنگی حکمت نوین اسلامی، 1389

دارابی، علی، جریان‌شناسی سیاسی در ایران، چ دوم، تهران، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1388

رجایی، فرهنگ، مشکله هویت ایرانیان امروز: ایفای نقش در عصر یک تمدن و چند فرهنگ، چ دوم، تهران،نی، 1383

رهدار، احمد، «گفتارهای پریشان»، 15 خرداد، دوره سوم، ش 12، تابستان 1386

صالح، محسن، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 8 ج، 1385

امام خمینی(ره)، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ج 20، 1379

طبری، احسان، کژ راهه: خاطراتی از تاریخ حزب توده، چ دوم، تهران، امیرکبیر، 1366

عمید، حسن، فرهنگ عمید، تهران، کتابخانه ابن سینا، 1337

فورن، جان، مقاومت شکننده: تاریخ تحولات اجتماعی ایران، از سال 1500میلادی مطابق با 879 شمسی تا انقلاب، ترجمه احمد تدین، تهران، خدمات فرهنگی رسا، چ 4، 1377

کدی، نیکی، ریشه‌های انقلاب ایران، ترجمه عبدالرحیم گواهی، چ سوم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1381

کریم، مجتهدی، آشنایی ایرانیان با فلسفه‌های جدید غرب، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1379

مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج14، تهران و قم، صدرا

معین، محمد، فرهنگ فارسی (متوسط)، چ چهارم، تهران، امیرکبیر، 1360

میرسلیم، مصطفی (زیرنظر)، جریان‌شناسی فرهنگی بعد از انقلاب اسلامی ایران (1380ـ1357)، تهران، مرکز بازشناسی اسلام و ایران، 1384

نجفی، موسی، تکوین و تکون هویت ملی ایرانیان، تهران، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، 1385

چکیده

جریان‌های فکری، سیاسی دهه اول انقلاب، به دو مقطع قابل تقسیم است: جریان‌های فعّال در سه سال اول پیروزی انقلاب، که به نوعی ادامه همان جریان‌های مبارز قبل از انقلاب می‌باشند، عبارتند از: «اسلامی»، «ملی»، «چپ»، «التقاطی» و «منتقد مدرنیته»؛ و از سال 1360 به بعد، به جز جریان «اسلامی»، سایر جریان‌ها به تدریج به انحلال یا انزوا رفتند. قدرت‌تأثیرگذاری خود را در صحنه سیاسی از دست داده، یا تأثیرشان کم شد. در این دوره، عرصه سیاسی عمدتاً در اختیار جریان اسلامی قرار گرفت. علت این فراز و فرود، و بقاء یا انزوا نسبتی بود که هر یک از جریان‌ها با عناصر هویت ملی ایرانی برقرار کرده بودند. «ایرانیت» (با مؤلفه‌هایی چون زبان فارسی، آداب و رسوم ایرانی و ; به ویژه استقلال سیاسی) در کنار «تشیع»، دو عنصر اساسی و درهم‌تنیده هویت ایرانی پس از دوره صفویه بوده‌اند. هر یک از جریان‌ها به میزان ارتباط و حساسیت نسبت به این عناصر هویتی، باقی یا حذف و منزوی شدند.

کلید واژه‌ها: جریان، هویت ملی، ایرانیت، استقلال، تشیع، مدرنیته.

 

مقدمه

سال‌های اول انقلاب اسلامی ایران، دوره‌ای بسیار مهم در تاریخ معاصر ایران ارزیابی می‌شود. در این دوره، جریان‌های مختلف و بلکه متضاد فکری ـ سیاسی، فعالیت‌های گسترده‌ای داشتند. جریان‌های مذکور را از ابعاد مختلف می‌توان مورد بررسی قرار داد. یکی از مسائل مطرح درباره این جریان‌ها، علت فراز و فرود آنها است. اینکه چرا جریان‌های« ملی»، «چپ» و «التقاطی»، که در اوایل پیروزی انقلاب فعالیت‌های قابل توجهی داشتند، پس از مدت کوتاهی، از صحنه سیاسی، حذف شده یا به انزوا رفتند. در متقابل، چگونه جریان اسلامی توانست عمده عرصه‌های سیاسی را به دست گیرد؟

نوشتار حاضر در پی آن است که با بررسی عناصر هویتی ایرانیان، به این مسأله پاسخ دهد. مدعای مقاله این است که افول و صعود جریان‌های سیاسی، در این مقطع تاریخی ـ و نه لزوما همه دوره‌های تاریخی ـ در نسبتی است که با عناصر هویت ملی برقرار کرده‌اند

آنچه در این بخش مورد عنایت قرار گرفته، نوآوری در ارائه دسته‌بندی از جریان‌ها و زیرمجموعه‌های فکری، سیاسی آنها در دوره مذکور می‌باشد. در نهایت، به تبیین هویت تاریخی ایرانیان از عصر صفویه به بعد پرداخته شده، سؤال تحقیق، پاسخ داده می‌شود

 

1 مفهوم‌شناسی

الف .جریان

«جریان» در لغت به دو معنای ‌«‌روان شدن»‌ و «وقوع یافتن امری»‌ آمده است.1 اما در اصطلاح، در معانی مختلفی به کار رفته است. یکی از موارد، مفهومی نزدیک به« حزب»، «تشکّل» و «گروه» است. اما باید توجه داشت، معنایی که از «جریان» برداشت می‌شود، با این سه واژه متفاوت است؛ خلاصه اینکه، مفهوم «جریان» از دو جهت با مفهوم«حزب» متفاوت است: 1 مفهوم جریان در مقایسه با مفهوم حزب، نوعاً، شمولیت بیشتری نسبت به افراد دارد2؛ 2 مفهوم حزب، از مجموعه‌ای منظم و منسجم و نیز قانونی حکایت می‌کند. در حالی که، در مفهوم جریان، نظم و انسجام و نیز قانونیت أخذ نشده است. مفهوم «تشکل» نیز شباهت به مفهوم حزب دارد، جز آن که میزان نظم و قانونیت آن کمتر از حزب است. اما مفهوم «گروه»، از جهتی شباهت به حزب دارد و از جهتی به جریان، از زاویه کم‌شمول بودن شبیه به حزب و از جهت نظم و انسجام و سازمانمند نبودن شبیه جریان است

با توجه به آنچه بیان شد، می‌توان «جریان سیاسی» را چنین تعریف کرد: «مجموعه افراد، گروه‌ها، تشکل‌ها و احزابی که به خاطر وجود برخی مشترکات سیاسی، در یک عنوان عام قرار گرفته، به دنبال دستیابی به اهداف مشترک می‌باشند.» طبعاً طبق معنای فوق، لازم نیست وجه یا وجوه مشترکِ میان افراد و گروه‌های تشکیل‌دهنده یک «جریان سیاسی»، ویژگی‌های اعتقادی و اندیشه‌ای باشد.3 اما در توضیح »جریان فکری ـ سیاسی»‌، باید در بخش مشترکات، اصول و مبانی فکری مشترک لحاظ شده و معیار تفاوت جریان‌ها، ویژگی‌های اعتقادی و فکری باشد

بیان دو نکته لازم است: 1 نمی‌توان جریان‌ها را از یکدیگر به صورت کامل و دقیق تفکیک کرد و معمولاً طیفی از افراد در حد واسط جریان‌ها وجود دارند که اشتراک‌ها و افتراق‌هایی با هر یک از جریان‌ها دارند؛ 2 «جریان‌ها» ‌به لحاظ کمّی دارای سطوح مختلفی هستند. از این رو، می‌توان در داخل هر جریان، خرده‌جریان‌هایی را شناسایی نمود و به آنها نیز جریان اطلاق کرد. در نتیجه، به خرده‌جریان‌ها، هم می‌توان جریان اطلاق کرد و هم ـ بسته به میزان وجود نظم و سازمان در آن ـ عناوین دیگری چون حزب، تشکل و یا گروه

ب . هویت ملی

1 «هویت» در اصطلاح، آن چیزی است که در پاسخ از چیستی و کیستی شیء و فرد یا اشیاء و افراد ذکر می‌شود. در نتیجه، هم‌چنان که اختصاص به اشیاء یا انسان‌ها ندارد، استعمال آن منحصر در جمع و گروه نبوده، درباره یک شیء و فرد نیز به کار گرفته می‌شود. هویت، آن دسته از ویژگی‌های اصلی را که متمایز کننده شیء یا فرد از غیر خود است، مشخص می‌سازد، این مسئله بیانگر اهمیت وجود «غیر» هنگام تبیین هویت می‌باشد. گرچه هر وجودی، فارغ از مقایسه آن با غیر، دارای مشخصات و ویژگی‌هایی است. اما هنگام بیان مشخصات، هرچند به صورت ناآگاهانه، با غیرسنجیده می‌شود. به عنوان نمونه، مشخصات بیان شده برای شخص «الف» هنگام مقایسه آن با شخص «ب»، با مشخصاتی که برای همان شخص«الف» هنگام مقایسه با شخص «ج» بیان می‌کنیم، متفاوت است. این أمر در واقع به دلیل آن است که همه مشخصات و ویژگی‌ها در هر مورد بیان نمی‌شود. اساساً ممکن است برخی از مشخصات مجهول باشد و در موارد خاص به دلیل حضور و بروز آن ویژگی، آگاهی حاصل گردد

2 «ملت»‌ واژه‌ای است عربی به معنی راه و روش. این واژه تا یک ـ دو سده قبل، بیشتر به معنای دین و راه و روشی، که یک رهبر الهی از طرف خداوند بر مردم عرضه می‌نمود، به کار می‌رفت. البته به تناسب در پیروان دین نیز استعمال می‌شد. اما در سده اخیر، مفهوم مغایری با مفهوم اصلی خود پیدا کرده است.5طبق مفهوم جدید، ملت یک واحدِ بزرگ انسانی است که قلمرو جغرافیایی مشترک داشته و افراد آن نسبت به سرزمین مذکور و نسبت به یکدیگر احساس تعلق و دلبستگی دارند. این افراد، دارای حکومتی واحد بوده، اکثر آنها در اموری چون سابقه‌ تاریخی، زبان، نژاد، دین، آداب و رسوم یا در برخی از این موارد، دارای اشتراکاتی هستند

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

دانلود پروژه مقاله تنظیم شرایط محیطی (بررسی عوامل اقلیمی در استا

سه شنبه 95/3/11 5:4 صبح| | نظر

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود پروژه مقاله تنظیم شرایط محیطی (بررسی عوامل اقلیمی در استان همدان) در word دارای 19 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود پروژه مقاله تنظیم شرایط محیطی (بررسی عوامل اقلیمی در استان همدان) در word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود پروژه مقاله تنظیم شرایط محیطی (بررسی عوامل اقلیمی در استان همدان) در word

مقدمه                    
مشخصات جغرافیایی استان همدان          
اوضاع جغرافیایی                    
نکات طراحی اقلیمی              
ویژگی های معماری مناطق سرد               
شرایط جوی                      
تابش آفتاب                       
دمای هوا                       
باد                      
بارندگی                 
رطوبت                  
تهویه مورد نیاز در اقلیم سرد و کوهستانی               
بررسی دو نمونه پلان در اقلیم سرد و کوهستانی          

مقدمه

امروز  اهمیت وضرورت توجه به شرایط اقلیمی در طراحی و ساخت کلیه ساختمانها یی که استفاده انسان می گیرند، ثابت شده است. توجه به خصوصیات اقلیمی در شکل گیری ساختمان اثر می گذارند از دو جهت حائز اهمیت است: از یک سو ساختمانهای هماهنگ با اقلیم واز سوی دیگر هماهنگی ساختمان با شرایط اقلیمی که از نظر آسایش حرارتی انسانی، کارایی بهتری دارند.هماهنگی ساختمان با شرایط اقلیمی موجب صرفه جویی در مصرف سوخت مورد نیاز جهت کنترل شرایط محیطی این گونه ساختمانها می شود. بدیهی است ساختمان های مختلف بسته به مقیاس عملکرد و نوع استفاده شان، و هم چنین بنا به امکانات اقتصادی حاکم در ساخت آنها تاثیرپذیری متفاوتی از شرایط اقلیمی دارند

اکنون به بررسی عوامل اقلیمی در استان همدان می پردازیم

 مشخصات جغرافیایی استان همدان

استان همدان در غرب ایران بین 33 درجه 59 دقیقه تا 35 درجه و 48 دقیقه عرض شمالی و47 درجه 43 دقیقه تا 49 درجه و36 دقیقه طول شرقی از نصف النهار مبدأ گرینویچ قرار گرفته است. این استان از شمال به استان زنجان، از جنوب به استان لرستان، از مشرق به استان مرکزی واز مغرب به استان کردستان محدود می باشد. استان همدان با مساحتی حدود 20172 کیلومتر مربع حدود 2/1 در صد مساحت کل کشور را به خود اختصاص داده است

این استان در منطقه ای کوهستانی قرار دارد که بیشتر کوههای آن از قسمت سنگهای خارایی تشکیل شده وجزء رشته کوههای غرب و مرکزی ایران می باشد و جهت کوههای همدان از شمال غربی به جنوب شرقی می باشد. برخی از این ارتفاعات بیشترایام سال مستور از برف بوده که خود سرچشمه رودخانه ها و چشمه های فراوانی می باشد

 اوضاع جغرافیایی

استان همدان دارای 8 شهرستان به نامهای همدان، ملایر، نهاوند، اسدآباد، تویسرکان، بهار، رزن و کبودرآهنگ می باشد.  براساس سرشماری عمومی سال 1355 این شهرستان (همدان) دارای 668 روستای مسکونی ، 20 دهستان و 681941 نفر جمعیت بوده است که 451964 نفر جمعیت روستایی و 229977 نفر بقیه جمعیت شهر نشین بوده اند

شهرستان همدان در حقیقت در طول دره وسیعی واقع شده است که از دو طرف به کوههای بلند وارتفاعات الوند محدود می باشد. جلگه همدان شکل فلات مرتفعی است که دربین یک منطقه کوهستانی وسیع قرار گرفته است. کوهستانهای اطراف مانند ارتفاعات آوج در شمال، ارتفاعات اسدآباد در مغرب، کوه الوند درجنوب وکوههای مرکزی بیجار در شمال غربی همچون کاسه ای این جلگه را دربرگرفته است. این جلگه وسیع فقط از طرف خاوری به دشت شراء منتهی می گردد. ارتفاع مطلق شهرهمدان ازسطح دریا 1880 متروپست ترین این منطقه عمرآباد با ارتفاع 1555 متر می باشد

نکات طراحی اقلیمی

با توجه به ویژگیهای اقلیمی همدان مناسب ترین جهت ساختمان جهتی است که حداکثر انرژی خورشیدی را در مواقع سرد و حداقل آن را در مواقع گرم کسب نماید. علاوه بر این جهت ساختمان باید در حوزه بی تاثیر یا نیمه موثر بادهای غالب زمستانی واقع شود

از نظر کسب کل انرژی خورشیدی در مواقع سرد سال ، جهت 75 درجه شرقی مناسب است؛ اما دراین حالت نمای شمال غربی جهت مناسبی برای دریافت انرژی خورشیدی نیست. در مواقع گرم سال، شرایطی متعادل و یکسان برای نماهای مختلف ساختمان از نظر ایجاد تعادل در کسب حداقل انرژی وجود ندارد. براساس اطلاعات به دست آمده جهت های 15 درجه شرقی الی 60 درجه شرقی در جمع بندی کلی جهات، مناسب استقرار ساختمان می باشند که می تواند تا 30 درجه غربی نیز تعمیم یابد

اولویت بندی در اهداف عمده طراحی اقلیمی

1     کاهش اتلاف حرارت ساختمان
2     بهره گیری از انرژی خورشیدی در گرمایش ساختمان
3     بهره گیری از نوسان روزانه

ویژگیهای معماری مناطق سرد

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

دانلود پروژه مقاله بررسی و تبیین روایت «لابُدَّ لِلنّاسِ مِن أَم

سه شنبه 95/3/11 5:3 صبح| | نظر

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود پروژه مقاله بررسی و تبیین روایت «لابُدَّ لِلنّاسِ مِن أَمِیرٍ بَرٍّ أَو فاجِرٍ» در word دارای 37 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود پروژه مقاله بررسی و تبیین روایت «لابُدَّ لِلنّاسِ مِن أَمِیرٍ بَرٍّ أَو فاجِرٍ» در word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود پروژه مقاله بررسی و تبیین روایت «لابُدَّ لِلنّاسِ مِن أَمِیرٍ بَرٍّ أَو فاجِرٍ» در word

چکیده  
مقدّمه  
متن روایت  
بررسی سندی روایات  
بررسی سندی از طریق عام  
بررسی سندی از طریق خاص  
بررسی دلالی روایت  
وجوه محتمل از معنای روایت  
ارزیابی محتملات دلالی  
نقد و بررسی برداشت اول از روایت  
1 مشروعیت به معنای جواز، یعنی اباحه(مشروعیت اباحی).  
2 مشروعیت به معنای استحباب (مشروعیت استحبابی).  
3 مشروعیت به معنای وجوب (مشروعیت وجوبی).24  
نقد و بررسی برداشت دوم از روایت  
اشکالات وارده بر تفسیر دوم از روایت  
ارزیابی روایت منقول از قصص الانبیاء  
نقد و بررسی برداشت سوم از روایت  
اثبات برداشت چهارم از روایت  
نتیجه‌گیری  
پی‌نوشت‌ها:  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود پروژه مقاله بررسی و تبیین روایت «لابُدَّ لِلنّاسِ مِن أَمِیرٍ بَرٍّ أَو فاجِرٍ» در word

نهج البلاغه، نسخه صبحى صالح‏، قم‏: انتشارات دارالهجره، بی تا

ابن منظور، محمدبن مکرم، لسان العرب، بیروت: دارصادر، چ سوم،1414ق

ابی الحدیدمعتزلی، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، قم، کتابخانه آیت ا;مرعشی،1404ق

طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین،تحقیقِ سید احمد حسینی،تهران، کتابفروشی مرتضوی، چ سوم،1420ق

حسینی، سید عبد الزهرا، مصادر نهج‏البلاغه و أسانیده، بیروت، دارالزهراء، چ چهارم، 1367ش

حرعاملی، محمدبن حسن، وسائل الشیعه،قم، موسسه ال البیت،1409ق

حلی، حسن بن یوسف،رجال العلامه(خلاصه الحلی)،قم، دارالذخائر،1411ق

جزائری، سید نعمت الله، قصص الانبیاء، قم، کتابخانه آیت الله مرعشى، 1404 ه ق

صدر، محمد باقر، بحوث فی شرح عور الوثقی، قم، مجمع الشهید، چ دوم، 1408ق

ـــــ، دروس فی علم الاصول(الحلق الثانیه)، بی­جا، دارالمنتظر، 1405ق

صدوق، محمّد بن على بن بابویه،علل‏الشرائع، قم، کتابفروشی داوری، بی‌تا

صفار، محمد بن حسن بن فروخ، بصائرالدرجات، قم، کتابخان آیت الله مرعشی،1404ه ق

العاملی، سید جعفر مرتضی، ولای الفقیه فی مقبول عمربن حنظله، بیروت، دارالسیره، چ دوم، 1421ق

کلینی،محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چ چهارم،1407ق

فراهیدى، خلیل بن احمد‌، کتاب العین، مصحح: مهدى مخزومى و  ابراهیم سامرائى‌، قم، نشرهجرت،چ دوم،1410‌

القفاری، ناصر بن عبد الله بن علی، أصول مذهب الشیعه الإمامیه الإثنی عشریه – عرض ونقد -، بیجا، بی نا، 1414ق، ج2،ص794

مجلسی،محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، بی تا

مروج، سید محمدجعفر، منتهى‏الدرای، بی جا، دارالکتب جزائری،1415ق

مفید(محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد فی معرف حجج الله علی العباد، ترجمه رسولى محلاتى، قم، کنگر شیخ مفید،1413ق

نجفی، محمدحسن بن باقر، جواهرالکلام،تحقیقِ عباس قوچانی، بیروت، داراحیاءالتراث العربی،چ هفتم، بی تا

یزدى، سید محمد کاظم طباطبایى‌، حاشی المکاسب، قم، مؤسسه اسماعیلیان‌، چ اول،1410 ه‍ ق‌

چکیده

زندگى اجتماعی انسان‌ها، در درون نظام سیاسى و حکومت شکل مى‌گیرد و عملاً تصور زندگى بدون حکومت مشکل است. به همین جهت، اندیشمندان همواره حکومت را به عنوان یک ضرورت اجتماعى تلقی نموده‌اند؛ این یک ضرورت حکم عقلی است و آنچه از روایات شریفه در این زمینه وارد شده، ارشاد و مؤید همین حکم عقلی است. از جمله روایات در باب ضرورت حکومت، بیان امیرالمؤمنین(ع) در نهج البلاغه است که در مقابل خوارج افراطى، که شعار «‌لاحکم الا لله؛ جز حکم خدا، حکمى نیست» سر مى‌دادند و بر نفى وجود هر نوع حکومت در جامعه اسلامى تاکید داشتند، فرمود: «انّه لابُدَّ للنّاسِ مِن امِیرٍ بَرٍ اَو فاجِرٍ;؛ مردم به ضرورت، باید حاکمى داشته باشند، نیکوکار باشد و یا بدکار.» از آنجا که در این بیان، حاکم عادل و فاجر در عرض یکدیگر قرار گرفته­اند، تفاسیر متعددی از آن ارائه شده است. این مقاله، با رویکرد نظرى و روش تحلیلى، این روایت را مورد ارزیابی قرار داده، تساوی عادل و فاجر در تصدی حکومت را صرفاً تأکیدی بر اصل ضرورت حکومت در جامعه می‌داند

کلیدواژه‌ها: حکومت، روایت موثوق ­الصدور، حاکم عادل، حاکم فاجر

 

مقدّمه

انسان از یک‌ سو براساس فطرتش1 خداجو و عبودیت و بندگی خدا را می­پذیرد و از سوی دیگر، براساس طبیعتش2 مستخدم دیگران است. و از آنجایی که از بدو خلقت، خود را بی‌نیاز از سایر هم نوعان نمی­داند، به سمت زندگی جمعی و تشکیل جامعه سوق می­یابد. روشن است که اگر زندگی جمعی، دارای نظم و قانونی درست نباشد، تزاحم، درگیری و هرج، مرج و فساد، آن‌ را نابود خواهد ساخت. بنابراین، باید نظمی حاکم باشد تا هیچ‌کس خود را بر دیگری تحمیل نکند. برقراری نظم در جامع انسانی، ناگزیر از دو چیز است

الف. قانونی که براساس آن، افراد انسانی بتوانند به زندگی خود ادامه دهند. بر اساس اندیش صحیح اسلامی، چنین قانونی جز خاستگاهی الهی نمی­تواند داشته باشد

ب. وجود ناظم و مجری قانون که به اصطلاح به آن «حاکم»، و ساختار مسئول این امر را «حکومت» ­گویند

همواره در قرون متمادی بحث از نیاز به قانون و حکومت، نوع، و منشأ آن دو، مورد توجه اندیشمندان بوده است. البته این نوع مباحث، نظریات متعددی را نیز به دنبال داشته است. در این میان، بحث از اصل نیاز به حکومت تقریباً مورد اتفاق تمام اندیشمندان می­باشد. اما سئوالی که در اینجا مطرح می‌شود این است که آیا «ضرورت حکومت»، می­تواند توجیه­گر نوع حکومت و شخص حاکم باشد. به بیان دیگر، آیا می­توان گفت: چون جامع بشری نیازمند حکومت است، آنچه مهم و اساسی است، وجود حکومت است؛ فارغ از اینکه حاکم چه کسی و یا حکومت چه شکلی باشد؟

ممکن است با استناد به روایت معروف امیرالمؤمنین(ع) «; لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِیرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ;»،3 پاسخ به این پرسش مثبت تلقی باشد. و چون چنین برداشتی در نگرش اسلامی مردود است، اصل روایت نیز به جهت مخالفت و تعارض با مسلّمات شیعه، کنار گذاشته شود. از این‌رو، لازم است وجوه محتمل از این روایت، مورد بررسی و تبیین قرار گرفته، معنا و مقصود صحیح از آن استخراج شود. بدین منظور، لازم است ابتدا از لحاظ سندی این روایت بررسی و سپس، به محتملات دلالی آن پرداخته شده، معنای صحیح آن روشن شود

متن روایت

این روایت، به سه صورت از امیرالمؤمنین(ع) نقل شده است. ابتدا لازم است هر سه نقل، که تفاوت­هایی با یکدیگر دارند، بیان شده و از لحاظ سندی و دلالی مورد ارزیابی قرار گیرند

1 روایت اول

و من کلام له(ع) فی الخوارج، لما سمع قولهم «لاحکم إلا لله» قَالَ علیه السلام: کَلِمَهُ حَقٍّ یُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ نَعَمْ إِنَّهُ لَاحُکْمَ إِلَّا لِلَّهِ وَ لَکِنَّ هَؤُلَاءِ یَقُولُونَ لَا إِمْرَهَ إِلَّا لِلَّهِ وَ إِنَّهُ لَابُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِیرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ یَعْمَلُ فِی إِمْرَتِهِ الْمُؤْمِنُ وَ یَسْتَمْتِعُ فِیهَا الْکَافِرُ وَ یُبَلِّغُ اللَّهُ فِیهَا الْأَجَلَ وَ یُجْمَعُ بِهِ الْفَیْ‏ءُ وَ یُقَاتَلُ بِهِ الْعَدُوُّ وَ تَأْمَنُ بِهِ السُّبُلُ وَ یُؤْخَذُ بِهِ لِلضَّعِیفِ مِنَ الْقَوِیِّ حَتَّى یَسْتَرِیحَ بَرٌّ وَ یُسْتَرَاحَ مِنْ فَاجِرٍ

سخن حقّى است که از آن باطلى اراده شده. آرى، حکم جز از آن خدا نیست، ولى اینان مى‌گویند که امارت و حکومت ویژه خداوند است و بس، و حال آنکه، چاره‌ای برای مردم از وجود فرمانروا و امیر نیست، خواه (این امیر) نیکوکار5 و خواه بدکار باشد.(فرمانروایی)که در حکومت آن فرمانروا، شخص با ایمان، اعمال(صالح)خود را انجام می‌دهد و شخص کافر از دنیایش بهره‌‌مند می­گردد و خداوند (به وسیل برقراری امنیت اجتماعی)، عمرها را طولانی می­گرداند، غنائم جمع گردیده، با دشمنان جهاد می‌شود، راهها امن گردیده وحق ضعیف از قوی گرفته می‌شود، تا اینکه حاکم نیکوکار از ناخوشی‌های دنیا آسوده گردد و اهل دنیا از فاجر آسوده گردند»

2 روایت دوم

در نقل دیگر چنین آمده است؛ لَمَّا سَمِعَ تَحْکِیمَهُمْ قَالَ: حُکْمَ اللَّهِ أَنْتَظِرُ فِیکُمْ وَ قَالَ أَمَّا الْإِمْرَهُ الْبَرَّهُ فَیَعْمَلُ فِیهَا التَّقِیُّ وَ أَمَّا الْإِمْرَهُ الْفَاجِرَهُ فَیَتَمَتَّعُ فِیهَا الشَّقِیُّ إِلَى أَنْ تَنْقَطِعَ مُدَّتُهُ وَ تُدْرِکَهُ مَنِیَّتُهُ

چون سخن ایشان را در باب حکمیت شنید، فرمودند: حکم خدا را درباره شما انتظار مى­کشم. در حکومتى که نیکان بر سر کار باشند، پرهیزگار به طاعت حق مشغول است و در حکومت امیر ظالم، بدکردار از زندگى بهره‌مند می‌شود. تا زمان هر یک به پایان آید و مرگش فرا رسد

3 روایت سوم

وَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَارِثِ بْنِ سُلَیْمَانَ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: قَالَ عَلِیٌّ(ع): لَاأَرَى هَؤُلَاءِ الْقَوْمَ إِلَّا ظَاهِرِینَ عَلَیْکُمْ بِتَفَرُّقِکُمْ عَنِ حَقِّکُمْ، واجْتِمَاعِهِمْ عَلَى بَاطِلِهِمْ، فَإِذَا کَانَ عَلَیْکُمْ إِمَامٌ یَعْدِلُ فِی الرَّعِیَّهِ، وَ یَقْسِمُ بِالسَّوِیَّهِ، فَاسْمَعُوا لَهُ وَ أَطِیعُوا فَإِنَّ النَّاسَ لَایُصْلِحُهُمْ إِلَّا إِمَامٌ بَرُّ أَوْ فَاجِرٌ. فَإِنْ کَانَ بَرّاً فَلِلرَّاعِی وَ الرَّعِیَّهِ، وَ إِنْ کَانَ فَاجِراً عَبَدَ الْمُؤْمِنُ رَبَّهُ فِیهَا، وَ عَمِلَ فِیهَا الْفَاجِرُ إِلَى أَجَلِهِ

عبدالله بن حارث سلیمان از پدرش نقل می­کند که امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: معتقدم، به خاطر همین ناهماهنگی و سستی شما در حق، بر شما غلبه خواهند کرد. این پیروزی به خاطر همبستگی و همدلی آنها بر باطل است. پس چون در میان شما امامی است که به عدالت با مردم برخورد می­کند و در تقسیم منابع تساوی را رعایت می­کند، به حرفش گوش دهید و از او اطاعت نمایید؛ زیرا امور مردم اصلاح نمی­شود، مگر به واسط یک امام و رهبر، اعم از اینکه عادل باشد و یا فاجر. پس اگر نیکوکار بود، هم به نفع رهبر است و هم به نفع مردم. و اگر بد کردار بود، مؤمن در (سای امنیت به وجود آمده)، بندگی خدا را می­کند و فاجر نیز تا هنگامی که حکومتش زائل شود، به کار خود ادامه خواهد داد

بررسی سندی روایات

روایت اول و دوم

در باره روایت اول و دوم باید گفت: با توجه به اینکه این حدیث شریف در نهج البلاغه آمده است و مرحوم سید رضی آن‌ را به صورت مرسل بیان نموده­اند، لازم است ابتدا شبهه عدم سندیت، و به بیان دیگر، ضعف سندی آن بررسی شود. در این رابطه، باید به دو طریق عام (بحث سندی کل نهج البلاغه)، و خاص (بحث سندی خاص این روایت)، بحث کرد؛

بررسی سندی از طریق عام

در این روش، با اثبات صحت استناد کل نهج البلاغه به امیرالمؤمنین(ع)، روایت مورد بحث نیز به عنوان یکی از مصادیق نهج­البلاغه قابل استدلال می­گردد

در این زمینه باید گفت

1 با توجه به جلالت شأن و وثاقت مرحوم سید رضی، این احتمال که ایشان ترواشات ذهنی خود را به عنوان کلام امیرالمؤمنین(ع)، بیان کرده باشند، به هیچ وجه درست نیست.8 از این‌رو، این ادعا، که عبارات نهج البلاغه بیان شخص سید رضی باشد، بی‌وجه است. علاوه بر اینکه، سند بسیاری از بیانات نهج البلاغه، به پیش از زمان مرحوم سید رضی باز می‌گردد و از شهرت روایی برخوردار است

2 اکثر مطالب نهج البلاغه، بیانگر حکم تعبدی نیست تا لزوم اتصال سندی را اقتضاء نماید. غالب خطبه‌ها و نامه‌ها و کلمات قصار نهج‌البلاغه، بلکه اکثر قریب به اتفاق آن، مطالبى مستدل و یا در خور استدلال‌هاى منطقى است. بنابراین، نیازى به سلسله اسناد به عنوان مباحث تعبّدى ندارد؛ زیرا بخش عظیمى از آن درباره معارف اعتقادى، مبدأ و معاد، صفات خداوند، دلایل عظمت قرآن و پیامبر اسلام(ص) و مانند آن است

بخش دیگرى از آن، درباره مواعظ و نصایح و درس‌هاى عبرت در زندگى امّت‌هاى پیشین و آیین کشوردارى، زندگى اجتماعى، آداب جهاد و امثال آن است. اینها هم عموماً مطالبى منطقى و مستدل یا قابل استدلال است. به نظر می‌رسد، روایت مورد بحث نیز در این دسته از بیانات امیرالمؤمنین(ع) جای می‌گیرد

3 بیانات منسوب به امیرالمؤمنین(ع) در نهج البلاغه، آن قدر در نهایت اعجاز، فصاحت و بلاغت بیان شده است که احتمال صدور آن از غیر معصوم(ع) در نهایت بُعد بوده و تا به حال نیز نظیر آن نیامده است تا سندی بر قوت این احتمال باشد

بررسی سندی از طریق خاص

با توجه به آنچه گذشت، استدلال به روایت مزبور بلامانع است، اما برای اطمینان و وثاقت بیشتر به صحت صدور این روایت از طریق خاص نیز صحت صدور آن را مورد ارزیابی قرار می­دهیم

لازم به یادآوری است، هر چند روایت مورد بحث، به طرق مختلف قبل از مرحوم سید رضی نقل شده است،11 اما با این وجود نمی‌توان از طریق وثاقت روایان، صحت سندی آن را اثبات نمود. بنابراین، در این زمینه بررسی روایات دیگری، که با همین مضمون از معصومینƒ(ع) وارد شده، ضروری است تا از این جهت ضعف سندی آن جبران شود

توضیح آنکه، در اثبات حجیت یک روایت، دو مبنا وجود دارد

الف، دلیل بر حجیت خبر واحد و یا یک روایت، آی نبأ می­باشد. در این صورت، برای حجیت یک روایت و صحت استناد به آن، باید عدالت تمامی روایان روایت احراز شود

ب دلیل بر حجیت روایت و یا خبر واحد، سیره و بناء عقلاست. در این صورت، برای صحت استناد به یک روایت و یا خبر واحد، هرچند عدالت روات حدیث برای ما احراز نشود، کافی است اطمینان به صدور روایت برای ما حاصل شود.12 اگر نتوان برای یک روایت از لحاظ سندی، سند محکمی ارائه کرد، اما به نظر می‌رسد اگر بتوان، قرائنی اقامه کرد که دال بر موثوق الصدور بودن روایتی باشد، استدلال به آن کافی است. در نتیجه، آن روایت حجت خواهد بود

سه روایت زیر، از جمله روایاتی هستند که از لحاظ سندی تام، و از حیث مضمون مشابه روایت مورد بحث می‌باشند

1 عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: لَایَصْلُحُ النَّاسُ إِلَّا بِإِمَامٍ وَ لَاتَصْلُحُ الْأَرْضُ إِلَّا بِذَلِک. به سند صحیح،13 از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود: «امور مردم اصلاح نمی­شود، مگر به واسطه پیشوا و رهبری و جز به وسیل او زمین به سمت آبادانی پیش نمی­رود.»

2 عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع)، قَالَ: «لَایَصْلُحُ النَّاسَ إِلَّا إِمَامٌ عَادِلٌ وَ إِمَامٌ فَاجِرٌ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ قَالَ وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّهً یَدْعُونَ إِلَى النَّارِ؛15 به سند موثق،16 امام صادق(ع) فرمودند: امور مردم را اصلاح نمی­کند، مگر پیشوای عادل و یا پیشوای بدکار، خدواند می­فرماید: (برخی از) آنان را پیشوایانی قرار دادیم که در سای فرامین ما، مردم را هدایت می­کنند و (برخی دیگر) را امامانی قراردادیم که در سای تبعیت از امیال خویش، مردم را به سوی دوزخ سوق می­دهند.»

از تمثیل امام(ع) به کلام خداوند متعال، چنین به دست می­آید که مراد از «اصلاح» در این بیان، اصلاح امور مادی است. تنها حصول اصلاح معنوی، در سای رهبری امامی، که عادل نیست، غیر ممکن می­نماید

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >