دانلود پروژه مقاله عقلانیت رئالیسم متافیزیکى در word
پنج شنبه 95/4/24 2:26 صبح| | نظر

دانلود پروژه مقاله عقلانیت رئالیسم متافیزیکى در word دارای 25 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود پروژه مقاله عقلانیت رئالیسم متافیزیکى در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود پروژه مقاله عقلانیت رئالیسم متافیزیکى در word
چکیده
مقدّمه
چالشهاى رئالیسم متافیزیکى
رئالیسم متافیزیکى و نظریه بازىهاى زبانى
محتواى رئالیسم متافیزیکى
ضدرئالیسم و شرک مسیحى
جمعبندى
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود پروژه مقاله عقلانیت رئالیسم متافیزیکى در word
ـ ایلخانى، محمّد، تاریخ فلسفه در قرون وسطى و رنسانس، تهران، سمت، 1382
ـ بونجور، لورنس، دفاع از خرد ناب، ترجمه رضا صادقى، قم، مهر خوبان، 1382
ـ پوپر، کارل، اسطوره چارچوب، ترجمه على پایا، تهران، طرح نو، 1379
ـ ـــــ ، واقعیگرى و هدف علم، ترجمه احمد آرام، تهران، سروش، 1373
ـ ژیلسون، آتین، روح فلسفه قرون وسطى، ترجمه ع. داوودى، تهران، علمى و فرهنگى، 1379
ـ صادقى، رضا، «نمرود مدرن؛ نگاهى به نظریه جهانسازى نلسون گودمن»، معرفت فلسفى 9 (پاییز 1384)، ص 125ـ146
ـ کاپلستون، فردریک، تاریخ فلسفه، ترجمه امیر اعلم، تهران، سروش، 1375
- Alston, William P., A realistic conception of truth, New York, Gornell University Press,
- Carnap, Rudolf, “Empiricism, Semantics and Ontology” in Meaning and Necessity, Chicago, University of Chicago Press,
- Cortens, Andrew Joseph, Global Anti-Realism: A Metaphilosophical Inquiry, Colorado, Westiview Press,
- Dummett, Michael, The Logical Basis of Metaphysics, Cambridge, Mass, Harvard University Press,
- Goodman, Nelson, Ways of worldmanking, Indianapolis, Hackett Publishing Company,
- Murray, J. Michael, “The Gods I Point to View” in Realism and Antiralism, ed. by W.P. Alston, pp. 79-
- Niiniluoto, Ilkka, Critical Scientific Realism, Oxford, Oxford University Press,
- Putnam, Hilary, Reason, Truth, and History, Cambridge, Cambridge University Press,
چکیده
فیلسوفان تحلیلى معاصر وجودشناسى را شاخه معرفتى مستقلى به شمار نمىآورند و به همین علّت، هرگونه بحث درباره رئالیسم متافیزیکى را نامشروع و بىمعنا تلقّى مىکنند. نویسنده در این مقاله، با محور قرار دادن نوعى رئالیسم معتدل، از معنادارى رئالیسم متافیزیکى جانبدارى مىکند. وى در ضمن، نشان مىدهد بیشتر دلایلى که براى اثبات بىمعنایى رئالیسم طرح شده بر پیشفرضهاى ضدرئالیستى استوارند و در نهایت خودویرانگر خواهند بود. همچنین، در این مقاله، به پارهاى از زمینههاى تاریخى شکلگیرى ضدرئالیسم اشاره خواهد شد
کلیدواژهها : رئالیسم، رئالیسم متافیزیکى، ضدرئالیسم، وجودشناسى، معناشناسى، الهیات
مقدّمه
بحث از رئالیسم1 در حوزههاى مختلفى از جمله متافیزیک، منطق، معرفتشناسى، معناشناسى2 و مسئله «صدق» قابل طرح است. در این نوشتار، ما صرفآ به رئالیسم متافیزیکى مىپردازیم و تلاش مىکنیم تا از عقلانیت این نوع رئالیسم دفاع کنیم. از اینرو، رئالیسم متافیزیکى را با توجه به پاسخى که به دو پرسش اساسى مىدهد تعریف مىکنیم: پرسش نخست این است که آیا چیزى وجود دارد؟ در پاسخ به این پرسش، کسى که وجود چیز یا چیزهایى را مىپذیرد رئالیست است و کسى که وجود جهان را انکار مىکند ضدرئالیست است. پرسش دوم و مهمتر اینکه آیا جهانِ موجود مستقل از ذهن انسان، یا وابسته به ذهن اوست؟ بر این اساس، رئالیست کسى است که وجود جهان را مىپذیرد و آن را مستقل از ذهن انسان مىداند. ضدرئالیست نیز کسى است که وجود هر چیزى را انکار مىکند یا وجود هر چیزى را وابسته به ذهن انسان مىداند
برخى از سوفیستهاى یونانى صراحتآ از ضدرئالیسم4 دفاع مىکردهاند. براى نمونه، زمانى که گرگیاس در پاسخ به پرسش نخست ما مىگوید که «چیزى وجود ندارد»، موضعى ضدرئالیستى مىگیرد. همچنین، سخن معروف پروتاگوراس (انسان معیار همه چیز است) پاسخى ضدرئالیستى به پرسش دوم است. امّا، صاحبان این دو دیدگاه ضدرئالیستى، ادعاهایى کلّى را طرح کردهاند: گرگیاس منکر وجود هر چیزى است؛ پروتاگوراس وجود هر چیزى مستقل از ذهن را انکار مىکند. به همین سبب، براى ابطال این دو دیدگاه، فقط کافى است که وجود یک چیز مستقل از ذهن اثبات شود
بنابراین، نفى ضدرئالیسم گرگیاس و پروتاگوراس، در گرو پذیرش نوعى رئالیسم معتدل است که بر اساس آن، برخى چیزها وجودى مستقل از ذهن دارند. توضیح آنکه رئالیسم معتدلْ فرد را گرفتار تعهدات حداکثرى نمىکند؛ چون نه مدعى است که همه موجودات جهان از ذهن استقلال دارند و نه مدعى است که ذهن توان ارائه تصویرى کامل، روشن و خطاناپذیر از همه ابعاد جهان خارج را دارد
این دو ادعا بیانگر نوعى رئالیسم افراطى به نظر مىرسند و اگر طرفدارانى داشته باشند، یافتن این طرفداران دشوار است؛ زیرا این نوع از رئالیسم کاریکاتورى است که ضدرئالیستها آن را طراحى کردهاند. در واقع، شیوه رایج ضدرئالیستها این است که ابتدا تصویرى افراطى و نامعقول از رئالیسم ارائه و آن را باطل اعلام مىکنند و سپس، با نادیده انگاشتن دیدگاههاى معتدلى که قابل تصور است، از بطلان رئالیسم افراطى براى اثبات انواع ضدرئالیسم افراطى استفاده مىکنند. براى مثال، پاتنم (Putnam) رئالیسم متافیزیکى را اینگونه تعریف مىکند: بر اساس این دیدگاه، جهان از کلّیت ثابتى از اشیاى مستقل از ذهن ساخته شده است. از اینرو، دقیقآ یک توصیف صادق و کامل درباره شیوه بودن جهان وجود دارد. صدق، نوعى رابطه مطابقت بین واژهها یا اندیشه ـ نشانهها5 و چیزهاى خارجى قلمداد مىشود.6 پاتنم بدون اینکه طرفداران این نگاه افراطى را معرفى و بدون آنکه به وجود انواعى معتدل از رئالیسم اشاره کند، به سادگى رئالیسم افراطى را باطل اعلام و به سود نوعى ضدرئالیسم افراطى استدلال مىکند؛ به طورى که مىتوان آن را با ضدرئالیسم پروتاگوراس مقایسه کرد. از نظر پاتنم، اینکه چه چیزى وجود دارد، به چارچوب مفهومى فرد بستگى دارد. مارى (Murray) دیدگاه ضدرئالیستى پاتنم را در جمله ذیل چنین خلاصه کرده است: «همه چیز قراردادى است.»
روشن است بین رئالیسمى که پاتنم آن را نقد مىکند (رئالیسم افراطى) و ضدرئالیسمى که او پیرو آن است (ضدرئالیسم افراطى)، مىتوان مسیرهاى معتدلى را نیز یافت که پاتنم آنها را نادیده انگاشته است. رئالیسم معتدلى که بر اساس نفى ضدرئالیسم گرگیاس و پروتاگوراس تعریف شد، چون همه موجودات را مستقل از ذهن نمىداند، با ارائه نمونههایى از موجودات وابسته به ذهن باطل نخواهد شد. این دیدگاه مدعى شناخت کامل همه موجودات جهان نیست و ذهن بشر را خطاپذیر مىداند؛ از اینرو، با دلایلى که محدودیتهاى ابزارهاى شناخت را نشان مىدهند سازگار است. خطاپذیرى روش علمى، و ناتوانى ذاتى آن در پوشش دادن به همه ابعاد جهان، به این دیدگاه لطمهاى وارد نمىکند. این دیدگاه بدون استفاده از مفهوم «صدق» طرح شده است؛ بنابراین، نیازى به پاسخگویى به پرسشهایى که در مورد نظریه «مطابقت» طرح شده است ندارد
شاید تصور شود که مقاومت این تعریف از رئالیسم در برابر دلایل رایج مخالفان رئالیسم، به این سبب است که محتواى بااهمیتى ندارد. توضیح آنکه براى نفى رئالیسم معتدل، فقط دو راه وجود دارد: یا باید نشان داد که هیچ چیز وجود ندارد، یا باید نشان داد که هرچه وجود دارد وابسته به ذهن بشر است. بنابراین ممکن است تصور شود، چون کمتر کسى حاضر است این دو راه را بپیماید، رئالیسم معتدل دیدگاهى درست امّا بىاهمیت است. پاسخ این اِشکال در ادامه مباحث روشن خواهد شد و ما خواهیم دید که ضدرئالیسم پروتاگوراس در غرب معاصر حضورى گسترده دارد. در واقع، رواج ضدرئالیسم افراطى در فلسفه معاصر به اندازهاى است که برخى معتقدند حتى براى ضدرئالیسم گرگیاس نیز مىتوان طرفداران زیادى را یافت و بسیارى از دیدگاههاى فیلسوفان تحلیلى بر این پیشفرض مبتنى است که: «چیزى وجود ندارد.»
چالشهاى رئالیسم متافیزیکى
با اینهمه، رئالیسم معتدل نیز با مسائلى روبهروست که باید به آنها پاسخ داد. مهمترین مسئله ناسازگارى ماهیت وجودشناختى این تعریف از رئالیسم با دیدگاه فیلسوفان تحلیلى است؛ چراکه در فلسفه تحلیلى معاصر، وجودشناسى را شاخهاى معرفتى به شمار نمىآورند. از اینرو، پایهگذاران روش تحلیلى اینگونه دیدگاهها را بىمعنا تلقّى مىکنند. این گروه از فیلسوفان بر اساس روش تحلیلى، به جاى حل کردن مسئله رئالیسم متافیزیکى، تلاش مىنمایند تا آن را منحل کنند. بنابراین، مهمترین چالشى که هرگونه رئالیسم متافیزیکى و از جمله رئالیسم معتدل با آن روبهروست چالش مشروعیت پرسشهاى وجودشناختى است
تردید در مشروعیت رئالیسم متافیزیکى از دیدگاهى کانتى سرچشمه گرفته که بر اساس آن، تلاش براى پاسخگویى به پرسشهاى متافیزیکى، خروج از مرزهاى ذهن است. البته، در فلسفه کانت، شىء فىنفسه در حد «فرض» حفظ شده، امّا عنوان «وجود» بر آن اطلاق نشده است؛ چون «وجود» از مقولات است و فقط بر پدیدارها اطلاق مىشود. از اینرو، ایدئالیستهاى دوران پس از کانت، شىء فىنفسه را به مثابه فرضى غیرضرورى و متناقض به کنارى نهادند و جهان هستى را منحصر به پدیدارهاى ذهنى دانستند. بنابراین، از نظر تاریخى، تردید در مشروعیت متافیزیک خودویرانگر شد و به نفى رئالیسم و جانبدارى از ضدرئالیسم انجامید
پوزیتیویسم (اثباتگرایى) در قرن بیستم تلاشى براى نفى مشروعیت متافیزیک بود، بدون اینکه به متافیزیک پساکانتى گرفتار شود. بر اساس معیار «معنادارى» پوزیتیویستى، گزارهاى معنادار است که بتوان از راه تجربه به اثبات یا تأیید آن پرداخت. اگر این معیار درست باشد، هرگونه بحث وجودشناختى ـ از جمله بحث از رئالیسم ـ بىمعنا خواهد شد؛ در پاسخ به دو پرسشى که در ابتداى این مقاله طرح شد، نه مىتوان جانب رئالیسم را گرفت و نه مىتوان از ضدرئالیسم جانبدارى کرد. از آنجا که چنین پرسشهایى از راه تجربه پاسخ نمىیابند، باید آنها را به جاى حل کردن منحل کرد. به عبارت دیگر، باید نشان داد که پرسشهایى واقعى نیستند؛ بلکه شبهپرسشهایى هستند که به علّت کاربرد نادرست زبان طرح شدهاند
معیار معنادارى پوزیتیویستى با مشکلات شناختهشدهاى روبهرو شد؛ براى مثال، بر اساس این معیار، بیشتر حوزههاى معرفتى بشر از جمله دین، فلسفه، اخلاق، تاریخ، علوم اجتماعى، و هنر به بحران مشروعیت دچار شدند. این معیار به اندازهاى تنگنظرانه بود که حتى توان تحمّل علوم تجربى را نیز نداشت؛ چون «کلّیت» و «ضرورت» دو ویژگى قانون علمى به شمار مىروند، امّا با مشاهده تجربى نمىتوان به این دو ویژگى قانون علمى دست یافت. ضمن آنکه بسیارى از قوانین علمى بر مبناى روش ایدهآلسازى9 به دست مىآیند که نه مىتوان براى اثبات یا تأیید آنها از تجربه بهره گرفت و نه مىتوان از نقش این قوانین در علم چشمپوشى کرد. مشکل دیگر این معیار آن بود که حتى خود این معیار و استدلالهاى مربوط به آن نیز ماهیتى تجربى نداشتند. بنابراین، با پذیرش معیار پوزیتیویستى، بیشتر حوزههاى معرفتى و علمى بشر ـ حتى خود این معیار ـ بىمعنا خواهند شد
این مشکلات، که هر کدام بارها در متون گوناگون مربوط تکرار شدهاند، نشان مىدهند «تجربه» و «عقل» مکمّل یکدیگرند.10 متافیزیک از تجربه و عقل بهره مىگیرد و علم نیز از مفاهیم متافیزیکى بهرهمند و بر پیشفرضهاى متافیزیکى استوار مىشود. در ضمن، پرسشهاى بااهمیت بسیارى وجود دارند که نمىتوان صرفآ از راه تجربه به پاسخ آنها دست یافت: وجود خدا، استقلال داشتن یا نداشتن جهان از ذهن بشر، اختیار یا جبر، معناى زندگى، امکان جاودانگى و;؟ اینگونه پرسشها دغدغه فکرى انسانهاى فیلسوف و غیرفیلسوف به شمار مىروند؛ از اینرو، تلاش براى منحل کردن چنین پرسشهایى، دغدغه و نگرانى انسان را از بین نمىبرد
شکست پوزیتیویسم نشان داد که حتى مخالفان متافیزیک نیز، بدون دست یازیدن به پیشفرضها و مفهومهاى متافیزیکى، نمىتوانند از دیدگاه خود دفاع کنند. گفتنى است، بحران فراگیر مشروعیتى که پوزیتیویسم در حوزههاى گوناگون معرفتى ایجاد نمود ثابت کرد که اگر از روش عقلى چشمپوشى و به تجربه بسنده کنیم، فقط به سایهاى از حقیقت مىرسیم. در فلسفه هیوم، که از نظر تاریخى زمینهساز نفى متافیزیک در اندیشه کانتى و پوزیتیویستى است، این نتیجه به گونهاى روشنتر دیده مىشود. دکارت، پیش از هیوم، بر وجود سه جوهر «خدا»، «جسم» و «نفس» استدلال کرده بود؛ امّا هیوم مفهوم جوهر را، چون تجربهپذیر نیست، مفهوم متافیزیکى بىمحتوایى دانست.11 از نظر او، جسم مادّى چیزى جز اعراض ادراکشدنى نیست. البته بر اساس روش هیوم، دلیلى بر وجود این اعراض در خارج از ذهن نیز در اختیار نیست. بنابراین، آنچه براى هیوم (پس از نفى جوهر) باقى ماند تصوراتى بود که از اعراض داشت. به همین سبب، فلسفه هیوم به نوعى از اصالت پدیدار12 انجامید. گاه، براى اینکه به عمق شکّاکیت هیوم پى برده شود، این اصالت پدیدار را با خودتنهاگروى13 برابر دانستهاند؛14 امّا خودتنهاگرا دستکم باید وجود جوهر «نفس» را بپذیرد، در حالى که هیوم راهى براى پذیرش جوهر «نفس» نداشت و چیزى بیش از جریانى از تصورات را در درون خود نمىیافت.15 به هر روى، تنگنظرى معیار هیوم به قدرى است که حتى خودتنهاگروى نیز نمىتواند عمق انحصارگرایى حاصل از آن را نشان دهد

غیرآرشیویها
-
مقاله بررسی عوامل موثر بر روی کارایی کلکتورهای خورشیدی مشبک تحت
مقاله تغییرات شاخصهای تنسنجی و لیپیدهای سرم بر حسب نمایهی تودهی
مقاله رایگان مختصری از فعالیت صندوق ضمانت صادرات تحت word
مقاله میراکردن نواسانات بین ناحیه ای با استفاده از سیگنال محلی د
مقاله Classification of damage modes in composites by using prin
مقاله استفاده از رویکرد تلفیقی تحلیل سلسله مراتبی و تاپسیس در مک
[عناوین آرشیوشده]