دانلود پروژه مقاله نقدهاى پوپر و مشکلات ابطال پذیرى در word
دوشنبه 95/4/21 3:38 صبح| | نظر

دانلود پروژه مقاله نقدهاى پوپر و مشکلات ابطال پذیرى در word دارای 27 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود پروژه مقاله نقدهاى پوپر و مشکلات ابطال پذیرى در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود پروژه مقاله نقدهاى پوپر و مشکلات ابطال پذیرى در word
چکیده
مقدّمه
نقد اصالت مشاهده
نقد استقراگرایى
نقد اثبات پذیرى
نقد برداشت مدرن از «روش»
نقد معینى گرى
نتیجه گیرى
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود پروژه مقاله نقدهاى پوپر و مشکلات ابطال پذیرى در word
ـ کارل پوپر، فقر تاریخیگرى، ترجمه احمد آرام، چ دوم، تهران، خوارزمى، 1358
ـ ـــــ ، حدسها و ابطالها: رشد شناخت علمى، ترجمه احمد آرام، چ دوم، تهران، شرکت سهامى انتشار، 1368
ـ ـــــ ، شناخت عینى: برداشتى تکاملى، ترجمه احمد آرام، تهران، اندیشههاى عصر نو، 1374
ـ ـــــ ، واقعیگرى و هدف علم، ترجمه احمد آرام، تهران، سروش، 1372
ـ ـــــ ، اسطوره چارچوب در دفاع از علم و عقلانیت، ترجمه على پایا، تهران، طرح نو، 1379
ـ چالمرز، آلن ف. چیستى علم: درآمدى بر مکاتب علمشناسى فلسفى، ترجمه سعید زیباکلام، تهران، علمى و فرهنگى، 1374
چکیده
با اینکه ابطال پذیرى از دیدگاههاى تأثیرگذار در فلسفه علم قرن بیستم به شمار مىرود، امّا موفقیت این دیدگاه بیشتر در جنبه سلبى آن یعنى در نقد دیدگاههاى رقیب است. در این نوشتار، ضمن بازخوانى نقدهاى پوپر بر دیدگاههایى مانند پوزیتیویسم و معینىگرى، به لوازم نظریه ابطالپذیرى در نفى علمیت فرضیه تکامل داروین اشاره خواهد شد؛ در پایان نیز استدلال خواهد شد که ابطالپذیرى در جنبه ایجابى موفقیت چندانى ندارد و از ارائه توصیفى درست از نقش مشاهده در حوزه علم و نسبت آن با نظریه ناتوان است
کلیدواژهها: ابطال پذیرى، اثبات پذیرى، استقرا، تقرّب به صدق، واقع گرایى پوپر، معینى گرى، پوزیتیویسم، مشاهده، نظریه
مقدّمه
ابطالپذیرى1 دیدگاهى است که توسط کارل ریموند پوپر (1902ـ1994) و تحت تأثیرنقد هیوم بر مسئله استقرا و روش نقّادى کانت در فلسفه علم معاصر طرح شده است و از دیدگاههاى تأثیرگذار در این حوزه به شمار مىرود. پیش از طرح این نظریه، اعضاى حلقه وین در تلاش بودند که جداى از ذاتگرایى و عقلگرایى ارسطویى، مبنایى براى قوانین علمى بیابند. امّا پوپر ضمن آنکه بر اساس نقدهایى که در ادامه بیان خواهد شد ناکامى چنین تلاشى را نشان مىدهد، استدلال مىکند که نظریه علمى حاصل انباشت مشاهده نیست تا بتوان مشاهده را اثبات یا تأییدى براى آن دانست. از نظر پوپر، هر نظریه حدسى است که براى حلّ یک مسئله به ذهن دانشمند خطور کرده است. البته، این حدس فاقد عقلانیت و صرفا ابزارى براى حلّ مسئله نیست؛ زیرا حدس علمى در معرض نقد، و در نهایت، قابل ابطال مىباشد و از اینرو، داراى عقلانیت است. به بیان دیگر، با اینکه حدس راهى براى رسیدن به صدق نیست، امّا نقد و ابطال یک حدس راهى عقلانى براى نزدیک شدن به صدق است. بنابراین، بر اساس دیدگاه پوپر، نظریه علمى مقدّم بر مشاهده است؛ هدف از مشاهده و آزمایش نیز فقط محک زدن یک نظریه و یافتن راهى براى ابطال آن مىباشد
پوپر بر اساس برداشت واقعگرایانهاى که از نظریه تارسکى دارد، صدق را به معناى مطابقت گزارهها با واقعیت خارجى تعریف مىکند. البته او با اینکه واقعگراست، امّا تأکید دارد که معیارى قطعى براى رسیدن به صدق وجود ندارد و روش عقلانى یا همان نقّادى صرفا تقرّب به صدق را تضمین مىکند. در ادامه، نخست به نقد پوپر بر دیدگاههاى رقیب مانند اصالت مشاهده، استقراگرایى، و اثباتپذیرى خواهیم پرداخت و سپس به پارهاى از نارسایىها و ناسازگارىهاى درونى دیدگاه ابطالپذیرى اشاره خواهیم کرد
نقد اصالت مشاهده
بیکن پایهگذار اصالت مشاهده است. او نظریههاى علمى را حاصل مشاهده مىدانست و توصیه مىکرد که براى رسیدن به حقیقت، نخست باید ذهن را از پیشداورىها (بتهاى ذهنى) خالى کرد. در واقع، دیدگاه بیکن مبتنى بر نوعى واقعگرایى خام است که بر اساس آن، نظریههاى علمى رونوشتى از واقعیتهاى خارجى است؛ گویى ذهن دانشمند در شکلگیرى محتواى نظریههاى علمى نقش فعّالى ندارد
امّا پوپر معتقد است که علم با اسطورهها آغاز مىشود و دانشمندان نیز مانند سایر انسانها از تعصّب خالى نیستند.2 استدلال او این است که مشاهده با ذهن خالى امکانپذیر نیست، زیرا مشاهده نیازمند به یک مسئله است و ذهن خالى فاقد مسئله است. کتابى که بدون هیچ پرسشى به مشاهدههاى فرد مىپردازد، ارزش علمى ندارد. تکیه بر گواهى حواس، روش دادگاههاى قضایى است و البته در گزارش شاهدان عینى نیز اغلب ناسازگارى وجود دارد؛ از اینرو، بیشتر وکیلان این روش را غیرقابل اعتماد مىدانند.3 در زندگى روزمرّه نیز کمتر به مشاهده تمسّک مىکنیم. اگر استاد بدون طرح مسئله از دانشجو بخواهد که مشاهدات خود را بیان کند، یا پاسخى دریافت نخواهد کرد و یا با پاسخى بىاهمیت روبهرو خواهد شد
در اصالت مشاهده، شرط نخست براى اعتبار هر مشاهده تکرارپذیرى آن است. مشکل چنین شرطى آن است که هر آزمایش در شرایطى منحصربه فرد انجام مىشود و امکان تکرار آن وجود ندارد. طرفداران اصالت مشاهده، براى حلّ این مشکل، شرایط انجام آزمایش را به تأثیرگذار و غیرتأثیرگذار تقسیم مىکنند؛ ولى در اینجا ذهنیت آزمایشگر است که شرایط تأثیرگذار را تعیین مىکند. اینکه از بین دین و ملّیت آزمایشگر، جنس ظروف، امواج الکترومغناطیسى، موقعیت کره ماه، و وضع آبوهوا کدام اثرگذارند و کدام نیستند، پرسشى است که پاسخ آن به ذهنیت و پیشفرضهاى مشاهدهگر بستگى دارد. پوپر همچنین استدلال مىکند که تحقّق تکرار مستلزم فرض شباهت است و شباهتها بر اساس نظریه و چشمداشت فرد تعیین مىشوند.5 بنابراین، باز به این نتیجه مىرسیم که شناخت تجربى، از ذهنیت و پیشفرضهاى فرد پژوهشگر جدا نیست
اصالت مشاهده پاسخى است به پرسش از منبع شناخت (چگونه مىدانید؟). امّا پوپر این پاسخ را نمىپذیرد و در پاسخ به این پرسش که چگونه مىدانید، مىگوید: من نمىدانم، بلکه حدس مىزنم. از نظر او، بسیارى از نظریههاى علمى مبناى مشاهدهاى ندارند؛ حتى نظریه کوپرنیک مبنى بر حرکت زمین نیز با روش اصالت مشاهده بیکن سازگار نیست و خود بیکن آن را ناسازگار با حواس مىدانست. از سوى دیگر، حوزههایى مانند تعبیر خواب یا طالعبینى نیز مىتوانند مدّعى استفاده از روش مشاهده باشند
از نظر پوپر، اصالت مشاهده بیکن به نوعى تعصّب و جزماندیشى گرفتار مىشود؛ چون تلقّى بیکن به عنوان پایهگذار عقلانیت مدرن این است که از بتهاى ذهنى رها شده است و حقیقت محض را در اختیار دارد. از اینرو، هر فرهنگى که متفاوت با عقل مدرن مىاندیشید، گرفتار بتهاى ذهنى دانسته شد و پس از بیکن، انسانها به دو گروه عاقل و غیرعاقل تقسیم شدند. این تلقّى هزینه گزافى براى جوامع انسانى به دنبال داشت.7 به هر حال، پوپر اعتقاد دارد که شناخت علمى به سنّت و متافیزیک نیازمند است
بر اساس اصالت مشاهده، پیشرفت حوزه علم به واسطه افزوده شدن گزارههاى جدید به آن است؛ یعنى علم درست مانند رودخانهاى است که مدام جویبارهایى به آن افزوده مىشوند. پوپر رشد شناخت بر اساس تراکم دریافتهاى حسّى را «رایجترین اسطوره مدرن» مىنامد.9 او در نقد این اسطوره، استدلال مىکند که تاریخ علم پیشرفت انباشتى را تأیید نمىکند؛ وى به فیزیک نیوتن مثال مىزند و نشان مىدهد که فیزیک نیوتن را نمىتوان جمع بین فیزیک کپلر و گالیله دانست و اساسا فیزیک نیوتن با فیزیک قبل از او ناسازگار است
تجربهگرایان ذهن را به لوح سفیدى تشبیه مىکنند که محتواى خود را تنها از تجربه به دست مىآورد؛ گویى ذهن دلوى خالى است که با قیفهایى پنجگانه پر مىشود. لذا پوپر این دیدگاه را نظریه دلوى شناخت مىنامد و مىگوید: این دیدگاه اندیشهاى ماقبل داروینى است. از نظر او، زیستشناسى امروز نشان مىدهد که اغلب تمایلات انسان فطرى است؛11 یعنى ما با برخى از تمایلات فطرى به دنیا مىآییم (مانند تمایل به تنفّس) و برخى دیگر نیز در فرایند رشد و بلوغ آشکار مىشوند (مانند تمایل به زبانآموزى.) از نظر پوپر، همین تمایلات و چشمداشتها مبناى فطرى شناخت هستند. از اینرو، در نگاه پوپر، از هزار واحد شناخت 999 واحد آن فطرى مىباشد؛ یک واحد آن نیز تغییر در شناخت فطرى است که البته بر اساس قواعدى فطرى مىباشد.12 بنابراین، پوپر مىنویسد: «رشد هر شناخت عبارت است از: تغییر شناخت پیشین.»
البته به نظر مىرسد که در اینجا، بیان پوپر از تاریخ، فطرىگرایى کامل نیست؛ زیرا نمىتوان باور به امور فطرى را تنها به زیستشناسى جدید نسبت داد (باور به شناخت فطرى، از افلاطون تا دکارت، در حوزه انسانشناسى مطرح بوده است.) تجربهگرایان نیز با اینکه شناخت فطرى را نفى مىکنند، امّا تمایل فطرى به شناخت را انکار نمىکنند. بنابراین، باور به تمایلات فطرى طرفداران بیشترى داشته است. به هر حال، پوپر منکر وجود دادههاى یقینى حسّى است و آنچه را امثال لاک داده بىواسطه حسى مىدانند حاصل رمزگشایى از پیامهاى آشفته جهان خارج مىداند.14 در اینجا پوپر توضیح نمىدهد که ذهن بدون ادراک مستقیم پیامهاى آشفته، چگونه مىتواند آنها را رمزگشایى کند؟! در ادامه خواهیم دید که پوپر در بحث از تقدّم نظریه بر مشاهده، به آموزهاى کانتى نزدیک مىشود که بر اساس آن، دادههاى حسّى ـ تا زمانى که در چارچوبهاى مفهومى و زبانى قرار نگیرند ـ موضوع شناخت نخواهند بود. امّا این موضع براى پوپر مشکلساز خواهد شد؛ چون پوپر مدّعى واقعگرایى و منتقد ایدهآلیسم مىباشد و فطرىگرایى افراطى او بدان معناست که تقریبا همه شناختها فطرى مىباشد و همچنین انکار دادههاى مستقیم تجربى با واقعگرایى سازگار نیست
جالب اینجاست که پوپر باور به بىواسطگى را باورى ایدهآلیستى مىداند و مىنویسد: این باور که «بىواسطگى یا سرراستى سبب استقرار حقیقت مىشود»،15 اشتباه بنیادى ایدهآلیسم است. این در حالى است که به نظر مىرسد، اشتباه بنیادى ایدهآلیسم در فطرىگرایى افراطى دکارتى و در این سخن کانت است که: قوانین را ذهن به طبیعت تحمیل مىکند. پوپر هم با فطرىگرایى موافقت مىکند و هم با صراحت مىپذیرد که قوانین را ذهن به طبیعت تحمیل مىکند.16 امّا باور به دادههاى بىواسطه جهان خارجْ یکى از مبانى اصلى رئالیسم، و تنها راه گریز از ایدهآلیسم است که پوپر این راه را مسدود مىکند؛ او باصراحت وجود این دادهها را انکار مىنماید و آنها را «اختراع فیلسوفان» مىنامد
نقد استقراگرایى
پوپر همانگونه که وجود دادههاى بىواسطه را نمىپذیرد، عقلانیت روش استقرا و حتى اصل وجود چنین روشى را نیز انکار مىکند. او همانگونه که داده تجربى را اسطوره مىنامد، از استقرا نیز با عنوان اسطوره یاد مىکند18 و مىگوید: «اندیشه استقرا از طریق تکرار مىبایستى نتیجه یک اشتباه بوده باشد; چیزى به نام استقرا از طریق تکرار وجود ندارد.»
در مورد استقرا، دو پرسش قابل طرح است: 1) آیا استقرا روشى معتبر و عقلانى مىباشد؟ 2) آیا دانشمندان از روش استقرا استفاده مىکنند یا خیر؟ پاسخ پوپر به هر دو پرسش منفى است. او در خصوص پرسش نخست، براى نقد روش استقرا، به دلایل هیوم تمسّک مىکند و مىنویسد: «هیوم، به نظر من، به صورتى قاطع ثابت کرده است که استقرا اعتبارى ندارد.»20 البته، روشن است که در دیدگاه شکّاکانه هیوم، چیزى به نام «اثبات قطعى» بىمعناست؛ حتى اگر هیوم بىاعتبارى استقرا را اثبات کرده باشد، باز سخن گفتن از اثبات قطعى با ابطالپذیرى پوپر ناسازگار است
دلیل اصلى تردید هیوم در استقرا این است که از نظر منطقى، تعدادى مشاهده محدود نمىتوانند گزارهاى کلّى را اثبات کنند. این استدلال هیوم بر پایه نامگرایى21طرح شده است. نامگرایان «کلّى» را نامى براى مجموعهاى از اعضا مىدانند و لذا اشتراک در نام را دلیلى کافى براى اشتراک در حکم نمىدانند. امّا از نظر ذاتگرایان، مشاهده براى کشف صفات ذاتى شىء است و صفت ذاتى را مىتوان به همه افراد ذات تعمیم داد. به هر حال، تجربهگرایى هیوم در مسیرى که تا پوپر ادامه دارد، به این نتیجه نامعقول ختم مىشود که: بعد از آنکه عقل به عنوان یک منبع شناخت کنار مىرود، تجربه نیز حجّیت خود را از دست مىدهد؛ نه استقرا اعتبار دارد و نه چیزى به نام داده تجربى وجود دارد. این مطلب مىتواند برهان خلفى بر ضدّ نامگرایى هیوم، و تأییدى براى ذاتگرایى باشد. در اینجا قصد ورود به این بحث را نداریم؛ آنچه در اینجا اهمیت دارد این است که پوپر نیز نامگرایى را نقد مىکند و همانگونه که در ادامه خواهیم دید، از دیدگاهى که آن را ذاتگرایى اصلاحشده مىنامد دفاع مىکند. در این صورت، پذیرش اشکال هیوم به مسئله استقرا که مبتنى بر نامگرایى است براى پوپر مشکلساز خواهد بود
البته پوپر براى تردید در استقرا، دلیل تاریخى نیز دارد. از نظر تاریخى، روش استقرا در بسیارى از موارد موفّق نبوده است. با اینکه نظریههاى ابطالشده اغلب در تاریخ علم فراموش مىشوند، امّا همیشه مىتوان در کتابهاى تاریخ علم نمونههاى زیادى از استقراهاى ناموفّق را یافت. لذا اگر به روش استقرا نیز اعتماد کنیم و با این روش خود استقراها را مورد مطالعه قرار دهیم، استقراهاى ناموفّق و نظریههاى ابطالشده به حدّى است که خود این روش بىاعتبارى خود را تصدیق خواهد کرد. امّا پیشفرض این دلیل تاریخى آن است که علم از روش استقرا استفاده کرده است و نظریههایى که ابطال شدهاند حاصل استقرا بودهاند؛ امّا پوپر به دلیل اینکه نظریه را حاصل استقرا نمىداند، نمىتواند به این دلیل تاریخى تمسّک کند. ضمن آنکه دستاوردهاى علم نیز دلیلى تاریخى براى اعتبار روش استقرا به دست مىدهند

غیرآرشیویها
-
مقاله بررسی عوامل موثر بر روی کارایی کلکتورهای خورشیدی مشبک تحت
مقاله تغییرات شاخصهای تنسنجی و لیپیدهای سرم بر حسب نمایهی تودهی
مقاله رایگان مختصری از فعالیت صندوق ضمانت صادرات تحت word
مقاله میراکردن نواسانات بین ناحیه ای با استفاده از سیگنال محلی د
مقاله Classification of damage modes in composites by using prin
مقاله استفاده از رویکرد تلفیقی تحلیل سلسله مراتبی و تاپسیس در مک
[عناوین آرشیوشده]