دانلود پروژه مقاله تبیین وجودى و معرفتى حسّ مشترک در فلسفه اسلام
یکشنبه 95/4/20 12:59 عصر| | نظر

دانلود پروژه مقاله تبیین وجودى و معرفتى حسّ مشترک در فلسفه اسلامى در word دارای 26 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود پروژه مقاله تبیین وجودى و معرفتى حسّ مشترک در فلسفه اسلامى در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود پروژه مقاله تبیین وجودى و معرفتى حسّ مشترک در فلسفه اسلامى در word
چکیده
مقدّمه
تحلیل حسّ مشترک
واژهشناسى
اصطلاحشناسى
نگاه تاریخى
حسّ مشترک از منظر وجودشناختى
بستر کارکردى حسّ مشترک
وجودشناسى حسّ مشترک در بستر فلسفه اسلامى
وجودشناسى حسّ مشترک در میزان اصالت وجود
حسّ مشترک از منظر معرفت شناسى سینوى
حصول و حضور ادراکات حسّ مشترک از منظر ابنسینا
حسّ مشترک و ذهنشناسى حکمت سینوى
نتیجهگیرى
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود پروژه مقاله تبیین وجودى و معرفتى حسّ مشترک در فلسفه اسلامى در word
ـ آشتیانى، سید جلالالدین، شرح مقدّمه قیصرى بر فصوصالحکم، تهران، امیرکبیر، 1370
ـ ابنسینا، الاشارات و التنبیهات، با شرح خواجه نصیرالدین طوسى، تحقیق کریم فیضى، قم، مطبوعات دینى، 1383
ـ ـــــ ، الاشارات و التنبیهات، شرح خواجه نصیرالدین طوسى، تحقیق حسن حسنزاده آملى، قم، بوستان کتاب، 1383
ـ ـــــ ، التعلیقات، تحقیق عبدالرحمن بدوى، قم، مرکزالنشر التابع لمکتب الاعلامالاسلامى، 1404ق
ـ ـــــ ، الشفاء (الطبیعیات)، ارجاع و مقدّمه ابراهیم مذکور، تحقیق محمود قاسم، قم، مکتبه آیتاللّه المرعشى النجفى، 1404ق
ـ ـــــ ، النجات من الغرق فى بحرالضلالات، ترجمه سیدیحیى یثربى، قم، بوستان کتاب، 1385
ـ ـــــ ، النفس من کتابالشفاء، تحقیق حسن حسنزاده آملى، چ دوم، قم، بوستان کتاب، 1375
ـ ابنعربى، محیىالدین، الفتوحات المکیه، بولاق، 1293ق
ـ ارسطو، درباره نفس، ترجمه و تحشیه ع. م. داودى، تهران، حکمت، 1369
ـ اسپنسرا، راتوس، روانشناسى عمومى، ترجمه حمزه گنجى، تهران، ویرایش، 1383
ـ انجمن روان پزشکى آمریکا، راهنماى تشخیصى و آمارى اختلالات روانى، ترجمه محمّدرضا نائینیان و دیگران، تهران، دانشگاه شاهد، 1383
ـ بهشتى، احمد، غایات و مبادى: شرح نمط ششم از کتاب «الاشارات و التنبیهات»، قم، بوستان کتاب، 1382
ـ جرجانى، حکیم سیداسماعیل، ذخیره خوارزمشاهى، تصحیح و تحشیه محمدرضا محررى، تهران، نزهت، 1381
ـ دهخدا، علىاکبر، لغتنامه، زیرنظر محمّد معین و سیدجعفر شهیدى، تهران، دانشگاه تهران، 1373
ـ رازى، فخرالدین محمّدبن عمر، المباحثالمشرقیه فى العلم الهیات و طبیعیات، قم، ذوىالقربى، 1429ق
ـ راسل، برتراند، تحلیل ذهن، ترجمه منوچهر بزرگمهر، تهران، خوارزمى، 1387
ـ سجادى، جعفر، فرهنگ علوم عقلى، تهران، انجمن حکمت و فلسفه ایران، 1368
ـ سهروردى، شهابالدین، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، تصحیح و مقدّمه هانرى کربن و دیگران، چ سوم، تهران، پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى، 1380
ـ سیاسى، علىاکبر، علمالنفس ابنسینا و تطبیق آن با روانشناسى جدید، تهران، دانشگاه تهران، 1333
ـ ـــــ ، علمالنفس یا روانشناسى از لحاظ تربیت، تهران، کتابخانه ابنسینا، 1345
ـ شیرازى، قطبالدین، درّهالتاج، به کوشش محمّد مشکاه، تهران، حکمت، 1365
ـ صلیبا، جمیل، فرهنگ فلسفى، ترجمه منوچهر صانعى درّهبیدى، تهران، حکمت، 1366
ـ طباطبائى، سید محمّدحسین، نهایهالحکمه، تصحیح و تحقیق غلامرضا فیاضى، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، 1385
طوسى، خواجه نصیرالدین، تلخیص المحصل، به اهتمام عبداللّه نورانى، تهران، دانشگاه تهران، 1359
ـ ـــــ ، تجریدالاعتقاد همراه با کشفالمراد فى شرحالتجریدالاعتقاد، چ سوم، قم، شکورى، 1372
ـ فارابى، ابونصر، المنطقیات، تحقیق و مقدّمه محمّدتقى دانشپژوه، قم، مکتبه آیتاللّه العظمى المرعشى النجفى، 1409ق
ـ قیصرى، داودبن محمود، شرحالقیصرى على الفصوصالحکم، قم، بیدار، بىتا
ـ کاپلستون، فردریک، تاریخ فلسفه (از ولف تا کانت)، ترجمه اسماعیل سعادت و منوچهر بزرگمهر، تهران، انتشارات علمى فرهنگى، 1375
ـ کانت، ایمانوئل، تمهیدات، ترجمه غلامعلى حدّاد عادل، تهران، نشر دانشگاهى، 1367
ـ کورنر، اشتفان، فلسفه کانت، ترجمه عزتاللّه فولادوند، تهران، خوارزمى، 1380
ـ مصباح، محمّدتقى، شرح اسفار، تحقیق و نگارش محمّد سعیدىمهر، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، 1375
ـ مطهّرى، مرتضى، مجموعه آثار، تهران، صدرا، 1383
ـ معین، محمّد، فرهنگ فارسى، تهران، امیرکبیر، 1362
ـ ملّاصدرا (صدرالدین محمّدبن ابراهیم شیرازى)، الحکمهالمتعالیه فى الاسفارالعقلیه الاربعه، چ دوم، قم، منشورات طلیعهالنور، 1428ق
ـ ـــــ ، الشواهدالربوبیه، مقدّمه، تصحیح و تعلیق سید جلالالدین آشتیانى، چ سوم، قم، بوستان کتاب، 1382
ـ ـــــ ، المبدأ و المعاد، تصحیح و تحقیق محمّد ذبیحى و دیگران، تهران، بنیاد حکمت اسلامى صدرا، 1381
ـ نصر، سیدحسین، تاریخ فلسفه اسلامى، زیرنظر سیدحسین نصر و الیور لیمن، تهران، حکمت، 1386
- Aristotle, The Complete Works of Aristotle, Barnes, Jonathan, vol. 1, 2, Princeton,
- O’Brien, John, Reasoning with the Senses: The Humanist Imagination, JSTOR South Central Review, 1993. v. 10. p. 3-
چکیده
در حیطه علمالنفس فلسفه اسلامى، حسّ مشترک به عنوان قوّهاى ادراکى مطرح شده است که مفاهیم حسّى، مفاهیم جعلى، و مفاهیم شهودى را ادراک مىکند. این مقاله، در دو حوزه وجودشناختى و معرفتشناختى، به بررسى حسّ مشترک پرداخته است. فلاسفه مسلمان از دوره ابنسینا با طرح مسئله وحدت نفس و تنزّل وجودى قواى نفس به حوزه مفهوم و اسم، به نوعى تقلیلگرایى وجودشناختى در باب حسّ مشترک جهت مىیابند. در بستر معرفتشناختى، در این مقاله، ابتدا ادراکات حسّ مشترک به لحاظ حصولى و حضورى بودن بررسى، و سپس با طرح مسئله نماى مطابقت در حکمت سینوى، نگاه ویژه ابنسینا به این مسئله تبیین شده است. در نهایت، با طرح نظریه حرکت جوهرى از دید ابنسینا (و اقتران با نگاه معرفتى ویژهاى که ابنسینا به حسّ مشترک دارد)، چالش فقدان محوریت اطلاقى معرفت از دیدگاه وى تاحدودى مرتفع شده است. حاصل این اقتران، گونهاى از معرفتشناسى خواهد بود که معرفتشناسى تشکیکى نامیده شده است
کلیدواژهها: حسّ مشترک، احساس، ادراک، تقلیلگرایى، حرکت جوهرى، معرفت تشکیکى
مقدّمه
«نفس شناسى» از جمله مباحث ذوابعادى است که در حوزههاى مختلفى مورد بررسى قرار مىگیرد. فلاسفه مسلمان، به گواهى تاریخ فلسفه، نفسشناسى را در حوزههاى معرفتشناسى، متافیزیک، روانشناسى و نهایتا دین بررسى کردهاند. در اسلام، به دلیل اهمیت مباحث مربوط به علمالنفس در خداشناسى، معاد، و اخلاق، توجه ویژهاى به شناخت نفس شده است. نفس، در اصطلاح فلاسفه اسلامى، به «کمال اوّل براى جسم طبیعى» تعریف شده است. در نزد اکثر ایشان، «نفس» جوهرى مجرّد و بسیط بوده که از طریق آثار آن در موجود زنده، قابل اثبات است. هنگام ورود به نفسشناسى فیلسوفان مسلمان، با حوزه وسیعترى چه از نظر تبیین و اثبات و چه از نظر چالشهاى پیشرو مواجه مىشویم. تمام مکاتب فلسفه از ابتداى تاریخ تاکنون، در این نکته اتّفاقنظر دارند که انسان واجد نوعى ادراکات حسّى است؛ ادراکاتى که به واسطه محرّکهاى خارجى بر ذهن توارد مىکنند. شکى نیست، فرایند تبدیل موادّ خام احساسى به ادراک ناب، فرایند پیچیدهاى است که در زیرمجموعههاى مختلف نفسشناسى قابل پیگیرى است. حسّ مشترک به عنوان یکى از قواى نفس، مىتواند در حوزههاى مختلف فلسفه اسلامى مورد بررسى قرار گیرد. در حوزه وجودى، طرح بحث وحدت و بساطت فاعلى نفس از دید فلاسفه اسلامى، بررسى موردى کارکردهاى حسّ مشترک و نهایتا اشتراک لفظى آن، نوعى تقلیلگرایى وجودى را توصیه مىکند. به جهت نگاه ویژهاى که در فلسفه ابنسینا نسبت به حسّ مشترک وجود دارد، در حوزه معرفتى، واکاوى رویکرد خاصّ او واجد اهمیت فراوانى است. اهمّ مسائلى که در این نوشتار مورد بررسى قرار گرفته، عبارت است از
1) تعلیل و تبیین وجودشناختى حسّ مشترک به عنوان واسطه بین احساس و ادراک، در حوزه فلسفه اسلامى، به چه نتایجى رهنمون مىشود؟
2) تعلیل و تبیین معرفت شناختى حسّ مشترک در حوزه فلسفه سینوى، به چه نتایجى رهنمون مىشود؟
تحلیل حسّ مشترک
واژهشناسى
و معناى «حس» آگاهى یافتن است و به تازى، آن را ادراک گویند. و حسّ باطن، قوّت نفسانى را گویند و این حسّ باطن نیز پنج است؛ یکى حسّ مشترک است و به لغت یونان، آن را قوّت بنطاسیا گویند. حسّ مشترک، قوّتى است که همه محسوسات را اندریابد و همه نزدیک او جمع شود
نسبت دیگر حواس بدان، مانند جاسوساناند که اخبار نواحى را به وزیر مَلِک رسانند و بالجمله، حسّ مشترک، مجمع محصولات همه حواسّ ظاهرى و مخزن آنهاست
اصطلاحشناسى
و حواسّ باطنه در انسان، اوّل آن، حسّ مشترک است و آلت تجویف اوّل است از دماغ و او ادراک جمیع صورى کند کى حواسّ ظاهر ادراک آن کنند و متادى شوند به او، و به او راجع شود اثر ایشان، و در او مجتمع شوند
فنطاسیا:4 قدما این اصطلاح را به قوّهاى اطلاق مىکردند که اشیاى خارجى را کهقبلاً احساس شدهاند، در خود حفظ مىکند و نشان مىدهد
نگاه تاریخى
نگاه تاریخى در باب واژهشناسى حسّ مشترک نشان مىدهد ظاهرا کاربرد این واژه چه در میان فیلسوفان مسلمان و چه در میان فیلسوفان مغربزمین، به صورت اشتراک لفظى بوده است. آنچه در این نوشتار مورد بررسى قرار گرفته، نگاه غالب و رایج به آن در میان فیلسوفان مسلمان است. واژه فنطاسیا6 اوّلین بار توسط ارسطو استفاده، و برخلاف نظر فلاسفه مسلمان، بر همان قوّه خیال اطلاق شد.7 پس، ارسطو فنطاسیا را صرفا به تخیّلبرمىگرداند. از دید او، حسّ مشترکْ حسّ خاصّى در عرض حواسّ دیگر نیست.8نفسشناسى فارابى، در باب توهّم، حسّ مشترک، متصرّفه، و ذاکره، سخنى ندارد. ظاهر امر گویاى این مطلب است که وى تمامى حواسّ باطنى را به تخیّل احاله نموده است.9 او قائل به قوّه رئیسهاى براى حواسّ ظاهرى است که محل اجتماع همه مدرکات حسّى است، و حواس همچون جاسوسان و خبرآوران او عمل مىکنند که ظاهرا اشاره به حسّ مشترک دارد. امّا فارابى فنطاسیا را نه براى حسّ مشترک یا خیال و نه براى امرى دیگر استفاده نکرده است.10 ظاهرا ابنسینا اوّلین فیلسوفى است که واژه فنطاسیا را در معنایى که امروزه کاربرد دارد، به کار برده است. از نظر وى، حسّ مشترکْ محل عودت فراوردههاى محسوسات و کارکردش تمییز ملون از ملموس است. ابنسینا فنطاسیا و بنطاسیا را صریحا بر حسّ مشترک اطلاق نموده است
(در باب ماهیت) حسّ مشترک: قوّهاى است که تمامى محسوسات به آن بازگشت مىکنند. امکان این کارکرد در حیوانات، با وجود فقدان قوّه عقل در آنها، اثبات هستى آن مىکند
یکى از کارکردهاى حسّ مشترک، در باب تبیین نفسشناسى دینى در آموزه نبوّت و وحى است. عناصر وحى از دید ابنسینا مشتمل بر: قوّه قدسیه، حدس و قوّه خیال و حسّ مشترک است.12 سهروردى در اشارت بر حسّ مشترک مىگوید
و حیوان را ترتیب کردند پنج حسّ ظاهر و پنج حسّ باطن؛ اوّلش حسّ مشترک است، که مشاهده مىکند صور جمله محسوسات
اگر نه او بودى، حکم نتوانستمانى کردن، که این زرد حاضر این شیرینى است؛ زیرا که در هر یکى از حواسّ ظاهر، یکى بیش صورت نیست. و نقطه گردان را کچون دایرهاش مىبیند
سهروردى در حکمهالاشراق، با استفاده از وجود حسّ مشترک (به عنوان قوّهاى که داراى افاعیل متعدّد است)، این مطلب را که تعدّد افاعیل بر تعدّد قوا دلالت مىکند، مورد مناقشه قرار مىدهد.15 سلطانالمحقّقین در تجریدالاعتقاد، در ذیل انواع قواى باطنى، در باب حسّ مشترک چنین مىگوید: «ومن هذه القوى بنطاسیاالحاکمه بین المحسوسات.»16 بحث صدرالمتألّهین درباره حسّ مشترک را مىتوان از دو منظر نگریست. ملّاصدرا در آثار خود، گاهى بر اساس رأى جمهور فلاسفه مبنى بر اثبات وجود حسّ مشترک به عنوان قوّهاى مستقل در فرایند ادراک بحث مىنماید و گاهى به جهت ناسازگارى وجودشناختى و معرفتشناختى حسّ مشترک با مبانى فلسفى خویش همچون نظریه وحدت در کثرت نفس، تجرّد نفس و قواى آن، حدوث جسمانى و بقاى روحانى نفس در فرایند حرکت استکمالى، نوعى تقلیلگرایى وجودشناختى را توصیه مىکند. وى مشاعر باطنى را اجمالاً به سه بخش تقسیم مىکند: قوّه مدرکه، حافظه، و متصرّفه. قوّه مدرکه خود دو قسم است: مدرک صور و مدرک معانى. مدرک صور همان است که حسّ مشترک (بنطاسیا) نامیده شد. حسّ مشترک در لسان ملّاصدرا قوّه جزئیه ادراکى مجرّد از مادّه است
حسّ مشترک از منظر وجودشناختى

غیرآرشیویها
-
مقاله بررسی عوامل موثر بر روی کارایی کلکتورهای خورشیدی مشبک تحت
مقاله تغییرات شاخصهای تنسنجی و لیپیدهای سرم بر حسب نمایهی تودهی
مقاله رایگان مختصری از فعالیت صندوق ضمانت صادرات تحت word
مقاله میراکردن نواسانات بین ناحیه ای با استفاده از سیگنال محلی د
مقاله Classification of damage modes in composites by using prin
مقاله استفاده از رویکرد تلفیقی تحلیل سلسله مراتبی و تاپسیس در مک
[عناوین آرشیوشده]