دانلود پروژه مقاله فرشته در word

دوشنبه 95/2/27 2:7 صبح| | نظر

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود پروژه مقاله فرشته در word دارای 30 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود پروژه مقاله فرشته در word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود پروژه مقاله فرشته در word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن دانلود پروژه مقاله فرشته در word :

مقدمه :

همان طور که می دانیم، قرآن کلمه به کلمه اش، از جانب خداوند نازل شده و به دست ما رسیده است و اگرچه کلامش بشری نیست ، ولی برای بشریت است. بنابراین فهم کلماتی که در آن آمده، راهی است برای درک بهتر کلام خداوند، و پرودگارمان از همین طریق، با ما سخن می گوید. پس طبیعی است که اندیشیدن بر روی تک تک کلمات قرآن برای ما انسان ها اهمیت ویژه ای داشته باشد، چرا که به وسیله فهم بهتر این کلمات و تعالیم کسانی که خداوند خود آن ها را به ما معرفی کرده، می توانیم مقصود پروردگارمان را بهتر و بیشتر درک کنیم.

آیه تطهیر نیز از این قاعده¬ی کلی مستثنی نیست و بررسی کلمات گوناگون آن، بیشتر می تواند به ما در فهمیدن منظور خداوند کمک نماید و مفهوم آیه را بهتر برایمان روشن کند. لذا اگر می خواهیم مفاهیمی از قبیل: حصر و اختصاص آیه تطهیر، معنای لغوی اهل بیت، رجس و گستره معنائیش، اراده الهی و دوام و پیوستگی آن، مفهوم تطهیر، تأکیدهای مختلف آیه و . . . را بهتر متوجه شویم، باید کلمات مختلف آیه را دقیقتر مورد بررسی قرار دهیم .

 

“انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا”
“همانا خداوند فقط و فقط می خواهد پلیدی را از شما اهل بیت دور سازد و شما را قطعا پاکیزه سازد.”
“سوره ی احزاب قسمتی از آیه ی 33 (معروف به آ یه ی تطهیر) “
انما :
همان گونه که می دانیم، آیه ی تطهیر با “انما” شروع می شود. در هر زبانی برای آن که بتوان مفاهیم جمله و مصادیق خارجی آن را منحصر نمود، از کلمات به خصوصی استفاده می گردد . یعنی اگر بخواهیم خبری را که بیان می کنیم، بر روی افرادی خاص منحصر نمائیم و یا در بین معانی مختلف ، منظور خود را در یک معنی خاص منحصر بدانیم ، در گفتار خویش کلمات ویژه ای را به کار می بریم. مثلا می گوییم من در بین تمامی ورزشها، تنها شنا را دوست دارم. زبان عربی نیز، از این قاعده کلی مستثنی نیست. از میان چند کلمه ای که در این زبان برای حصر وجود دارد، “انما” در این آیه به کار رفته است .

“انما” یکی از کلمات حصر است و اگر در ابتدای جمله ای که با فعل شروع می گردد بیاید، آن چیزی که در خصوصش صحبت می شود را حصر می کند. برای روشن شدن این مفهوم آن را در قالب مثال بیان می کنیم: فرض کنید، می خواهید جریان دیدن یکی از دوستانتان به اسم علی را، تعریف کنید. در این صورت می گوئید: “من امروز به دیدن دوستم، علی رفتم.” اگر در ابتدای جمله ی خویش از “انما” استفاده کنید، در اثر استفاده از آن، معنای جمله کمی متفاوت می گردد و پس از حصر، معنای جمله این چنین می شود: من امروز تنها و تنها “به دیدن دوستم علی” رفتم، یعنی چیزی که حصر می شود “دیدار علی” است. اگر کمی به این جمله دقت کنیم، متوجه می شویم که این حصر دو نتیجه و اثر دارد:

اول آن که رفتن شما به میان جمع دوستانتان، تنها به قصد یک دیدار بوده است و منظوری همانند انجام یک معامله تجاری یا شرکت نمودن در یک مهمانی شام را نداشته اید. دوم آن که از میان همه دوستانتان تنها هدفتان دیدن علی بوده و به قصد دیدن فرد دیگری به آن جا نرفته اید.

با توجه به این مساله می توان گفت با آمدن انما در ابتدای آیه ی تطهیر مشخص می شود، موضوع بحث که همان “برطرف کردن پلیدی از اهل بیت” است مورد حصر قرار گرفته و خداوند خواست خود را در مورد آن موضوع منحصر نموده است. در اثر این حصر و اختصاص در این جا ما با دو نتیجه مواجه می شویم. اول آن که اراده و خواست خداوند متعال در این آیه را، فقط به دور کردن پلیدی و ایجاد طهارت، اختصاص می دهد و دوم آن که در زمان نزول آیه دور نمودن پلیدی و ایجاد طهارت را تنها مخصوص اهل بیت می کند و هیچ فرد دیگری را در این قاعده شریک نمی گرداند.

با توجه به موارد ذکر شده، آیه این گونه بیان خواهد شد:
اراده ی خداوند منحصرا به این تعلق گرفته است که هرگونه رجس و پلیدی را فقط از اهل بیت دور نماید و تنها آنان را پاک و پاکیزه گرداند.

یرید الله :
“یرید الله” به این معنا است که خداوند امری را اراده نموده و آن را خواسته است. “الله” از میان اسماء الهی ، از اسامی خاص خداوند متعال است و اشاره به کسی می کند که تمامی صفات کمال و پسندیده را در وجود خویش دارد. کمالاتی همچون دوست و دوست داشتنی بودن، بخشنده و بخشایشگر بودن، آمرزنده و بردبار بودن، بی نیاز و قابل ستایش بودن و . . . همه وهمه جزئی از صفات و کمالات خداوند متعال است. آمدن این اسم از آن جایی که اشاره به تمامی کمالات خداوند دارد، خود نشان دهنده ی بزرگی و عظمتی است که مفهوم این آیه در بر دارد.
بر طبق قواعد زبان عربی اگر کمی دقت کنیم، “یرید الله” تنها نشان دهنده ی اراده و خواست خداوند متعال نیست ، بلکه به استمرار و دوام آن هم اشاره می کند. از این رو می توان گفت خداوندی با این عظمت، اراده و خواسته ای را در نظر دارد که به صورت مستمر و مداوم جریان خواهد یافت. اما این اراده چیست؟ پاسخ این سوال را در ادامه، آیه برای ما مشخص می کند.

لیذهب عنکم الرجس :
این قسمت از آیه به ما نشان می دهد که خداوند اراده نموده و خواسته است تا از عده ای به خصوص که در قسمت بعد از آنان با عنوان “اهل بیت” یاد می کند، هرگونه رجس و پلیدی را دور گرداند.

“یذهب” در اصل به معنای دور ساختن و زدودن است و در این جا منظور، دور کردن رجس از “اهل بیت” می باشد. حرف لامی هم که پیش از این کلمه آمده ، بر طبق قواعد عربی ، معنای تاکید را می رساند .

معنا و مفهوم حقیقی ” رجس “، پلیدی و آلودگی است و همانطور که می دانیم، در واقع پلیدی، چیزی است که در وجود انسان حالت تنفر و کراهت ایجاد می کند. به عنوان مثال، همه ی ما از دروغ گفتن بدمان می آید .لذا در صورتی که فردی به ما دروغ بگوید، از عمل او ناراحت می شویم و احساس ناخوشایندی به ما دست می دهد. بر این اساس اگر خوب دقت کنیم، معانی متعددی که برای رجس ذکر گردیده است، همانند عذاب، لعنت، کفر، گناه و . . . نیز، به یک معنای جامعی بر می گردد که همان مفهوم پلیدی است.

اما رجس در این آیه به تنهایی نیامده است و بر ابتدای آن “ال” قرار گرفته است. این “الف و لام” در زبان عربی به “الف و لام جنس” شهرت دارد و اگر بر سر کلمه ای بیاید ، تمامی انواع آن را پوشش می دهد . مثلا اگر بگوئیم “درخت” ، ممکن است نوع خاصی از آن در ذهنمان باشد ، ولی اگر قبل از آن ، این “الف و لام” را بکار ببریم ، شنونده متوجه می شود که ما درباره تمامی انواع درختان سخن می گوئیم . در این آیه هم این “الف و لام” بکار رفته است . همین نکته برای ما معلوم می سازد که منظور خداوند تمامی پلیدیها ست ، نه پلیدی خاصی و او می خواهد، تمامی پلیدی ها را از وجود اهل بیت دور گرداند.

اما در این قسمت یک اتفاق خاص روی داده است . بر طبق قواعد دستور زبان عربی ، باید ابتدا از رجس سخن به میان می آمد و سپس کلمه ” عنکم ” قرار می گرفت ، اما بر خلاف انتظار جای این دو کلمه با هم عوض شده است . ولی چرا ؟ دستور زبان عربی به ما می گوید هنگامی که این اتفاق رخ می دهد ، گوینده می خواهد مفهوم مورد نظر خویش را مورد حصر قرار دهد . پس در واقع خداوند در این قسمت آیه هم ، بار دیگر (علاوه بر آنچه که از به کار بردن انما نتیجه می شود) دور نمودن رجس و پلیدی را ، در زمان نزول آیه تنها و تنها مخصوص اهل بیت می داند و برای بار دوم این حصر و اختصاص را ذکر می کند .

اهل البیت:
در این قسمت خداوند افرادی را که می خواهد از آنان رجس و پلیدی را دور نماید و در زمان نزول آیه این موهبت الهی را منحصرا به آن ها عطا کند ، به ما معرفی نموده است. که آنان نیز کسانی به جز اهل بیت نمی باشند.
“اهل” در لغت در مورد کسانی به کار می رود که نسبت به آنان تعلق خاطر و وابستگی وجود داشته باشد. بنابراین همسر، فرزند، نوه و . . . از آن جایی که انسان با آن ها مانوس است و به آنان تعلق خاطر دارد، “اهل” او به حساب می آیند. از این رو می توان گفت نکته ی اساسی در معنای “اهل”، همان انس داشتن و تعلق خاطر است و لذا گاهی افرادی به غیر از خویشان و نزدیکان نیز می توانند ، جزو “اهل” انسان محسوب شوند. اما در نقطه ی مقابل، افرادی نیز ممکن است با وجود داشتن رابطه ی خویشاوندی، به علت آن که انسان با آنان انس و تعلق خاطری ندارد، جزو “اهل” انسان به شمار نیایند.
“بیت” به معنای خانه و جایی است که انسان شبانگاه در آنجا پناه می گیرد. همان گونه که بیت مکانی است برای پناه دادن و جمع نمودن افراد یک خانه به گرد هم، می تواند نشانه ای باشد، برای آن که افراد محدودی را معلوم گرداند و آنان را از سایرین جدا کند و یا آنکه جوّی مخصوص باشد که عده ای در آن قرار دارند .
بر این اساس، منظور از اهل البیت، افرادی است که وابسته به خانه و محدوده ای خاص می شوند و به آن تعلق خاطر دارند و با آن مأنوسند و از این نظر دارای ویژگی یکسانی هستند.

و یطهرکم تطهیرا :
آیا خداوند متعال در خصوص اهل بیت به همین مقدار که تا کنون ذکر گردید، اکتفا نموده است؟ با کمی دقت در این بخش از آیه، پاسخ منفی پرسش ما مشخص می شود.
“یطهر” در اصل به معنای پاک کردن و پاکیزه نمودن، است و این مفهوم، در برابر رجس و پلیدی بکار می رود ، در واقع خداوند متعال با دور نمودن پلیدی از اهل بیت، نقطه ی مقابل آن، یعنی طهارت را، در وجود آنان جایگزین نموده است.
اما باز نیز خداوند تنها به ذکر طهارت اهل بیت بسنده نمی کند، بلکه بر گفتار خویش پافشاری و تاکید دارد . کلمه ی “تطهیرا” که در این فراز آیه بکار رفته هم معنای تاکید را می رساند، یعنی این کلمه به ما می فهماند که قطعا، اهل بیت پاک و پاکیزه گشته اند .
این دو قسمت از آیه ( زدودن رجس و طهارت) به وسیله حرف “و” به یکدیگر مرتبط شده اند ، لذا می توان دریافت که خواست و اراده ی خداوند علاوه بر زدودن رجس از اهل بیت، به طهارت آنان نیز، تعلق می گیرد.

 

” ما یریدالله لیجعل علیکم من حرج ولکن یرید لیطهرکم ولیتم نعمته علیکم “

” خدا نمی خواهد بیهوده بار شما را سنگین کند، بلکه می خواهد پاکتان سازد و نعمت خود را برشما تمام کند “

( سوره مائده آیه ی 6 – مکمل آیه تطهیر )

آیه تطهیر در تفسیر پیامبرصلى الله علیه وآله
بدون شک رسول اکرم‏صلى الله علیه وآله آگاه‏ترین مردمان به قرآن، معانى، اشارات واهداف، و به هنگام پیچیدگى امور و نیاز به توضیح و یا تصحیح آن، مرجع وملاذ دیگران است. آنچه در این جا نظرمان را به خود جلب مى‏کند این است‏که بعضى اوقات – بى آن‏که پرسشى در کار باشد – رسول اکرم‏صلى الله علیه وآله حتى درمواردى که در ابتدا گمان مى‏رود از امور واضح است، دست‏به کار شده‏به توضیح و تبیین آن مى‏پردازد. با این حال، هنگامى دچار شگفتى مى‏شویم که‏مى‏بینیم خط بازى‏هاى سیاسى و تعصبات جاهلى تلاش دارد همان چیز رابا دستان خیانت‏گر خویش دچار تحریف و دگرگونى سازد که رسول خداصلى الله علیه وآله‏به توضیح، تثبیت و تصحیح آن پرداخته است و گویا از وراى پرده‏اى شفاف‏به غیب مى‏نگریسته است. لیکن از آن جایى که این تلاش مذبوحانه به حذف،زیادت و یا تحریف نص قرآن منجر شده، تقریبا ممتنع و غیر عملى‏نموده است.

آنان براى رسیدن به اهداف شوم و نامیمون خود کوشیده‏اند که به جاى‏تحریف مبانى و کلمات قرآن، به تحریف معانى و دلالت‏هاى آن بپردازند.امام باقرعلیه السلام در نوشته خود به سعد الخیر، به همین مطلب اشاره‏فرموده است. آن جا که مى‏فرماید:

اقاموا حروفه و حرفوا حدوده فهم یروونه ولا یرعونه والجهال‏یعجبهم حفظهم للروایه والعلماء یحزنهم ترکهم للرعایه (1) .
آنان حروف و کلمات قرآن را محفوظ داشته، حدود و قوانین آن را تغییردادند، قرآن را روایت مى‏کنند، اما حدودش را رعایت نمى‏کنند. جاهلان ازاین که روایت قرآن را حفظ کرده‏اند تعجب مى‏کنند و عالمان از این که حدودآن را ترک کرده‏اند اندوهگین هستند.

این دقیقا همان چیزى است که در مورد آیه تطهیر به وقوع پیوست.آیه‏اى که درباره اهل بیت پیامبرصلى الله علیه وآله، که مرکز رسالت و محل رفت و آمدفرشتگان هستند نازل گشت. زیرا به رغم تاکیدهاى فراوان و پى در پى‏پیامبرصلى الله علیه وآله که چندین ماه و شاید تا زمان وفات آن حضرت تداوم داشت،مبنى بر این که مراد از «اهل بیت‏» در آیه تطهیر، فقط اهل کساء هستندو به استناد این آیه مبارکه از تمامى

 

گناهان پاکیزه‏اند; هجوم دیوانه‏وارى‏را مى‏یابیم که هدف آن منحرف نمودن این مساله از جایگاه حقیقى‏اش‏و برانگیختن شبهاتى پیرامون دلالت آیه مبارکه است، حتى اگر به قیمت‏تکذیب پیامبر صلى الله علیه وآله و رد گفتار آن گرامى به صورتى زیرکانه و پنهانى‏تمام شود!
روایت مفسر قرآن
روایات بسیار زیاد آمده که تاکید دارد مقصود از «اهل بیت‏» در آیه‏تطهیر، اهل کساء هستند. این روایات را دانشمندان و عالمان حدیث مذاهب‏مختلف نقل کرده‏اند و گذشته از این که از طریق شیعه متواتر است، از طریق‏اهل سنت هم به تواتر روایت‏شده است. اهل کساء عبارتند از: پیامبر اکرم، على، فاطمه، حسن و حسین‏ علیهم السلام.
محقق کرکى ‏رحمه الله مى‏گوید: «گذشته از روایات شیعه، که از شمار بیرون‏است، این مساله به تواتر رسیده، مفید یقین مى‏باشد. کدام حدیث در سنت ازاین روایت محکم‏تر است که روایات اهل سنت و رجال شیعه امامیه – پیروان‏حقیقت که یاران خاص و خالص اهل‏بیت مى‏باشند – بر نقل آن اتفاق نظردارند و اگر قرار باشد که از راه سنت آن را رد کنند، هیچ روایتى در سنت‏نمى‏ماند مگر این که مردود باشد.» (1)
به تعبیر مسکانى: «روایات درباره آن فراوان است.» (2) و به تعبیر دیگرى:«کثرت آن قابل شمارش نیست.» (3)
دیگرى گفته: «مفسران اجماع دارند و جمهور روایت کرده‏اند.» (4) .
این مطلب را این گونه تفسیر کرده‏اند که مفسران در شمول آیه تطهیر براهل کساء اجماع دارند. اختلاف در این است که آیا همسران پیامبرصلى الله علیه وآله هم درآن داخل هستند یا نه؟ یا منظور، اجماع کسانى است که در امر شان نزول ومانند آن گفته آنان معتبر است. نقل این گفته پیش از این آمد.
علامه طباطبائى‏رحمه الله مى‏گوید: «این روایات فراوان است و بر هفتاد حدیث‏افزون مى‏شود. روایاتى که در این باره از طریق اهل سنت آمده، بر روایاتى که‏از این دست از طریق شیعه رسیده فزونى دارد. اهل سنت آن را از طرق‏فراوان از ام‏سلمه، عایشه، ابوسعید خدرى، سعد، واثله بن اسقع، ابوالحمراء،ابن عباس، ثوبان غلام پیامبرصلى الله علیه وآله، عبد الله بن جعفر، على و حسن بن على‏علیهما السلام‏روایت کرده‏اند

که نزدیک به چهل طریق مى‏شود. شیعه آن را از على، سجاد،باقر، صادق، رضاعلیهم السلام، ام سلمه، ابوذر، ابولیلى، ابوالاسود دئلى، عمرو بن میمون‏اودى و سعد بن ابى وقاص از چند طریق روایت کرده‏اند.» (5) .

با مراجعه به این روایات و سندهاى آن روشن مى‏شود که راویان آن بیش‏از این است. کافى است‏بدانیم که یکى از دانشمندان پیرامون آیه تطهیر کتابى‏تالیف کرده و اولین مجلد آن را که بالغ بر چهارصد صفحه مى‏شود به بیان‏متون حدیث اختصاص داده است. وى این روایت را از بیش از پنجاه تن ازصحابه نقل کرده است. این گذشته از طرق بسیار فراوانى است که از امامان‏دوازده‏گانه عصمت و طهارت‏علیهم السلام و نیز از طریق تابعین وایت‏شده است. این‏کتاب را سیدعلى موحد ابطحى تحت عنوان آیه التطهیر فى احادیث‏الفریقین [ آیه تطهیر در احادیث‏شیعه و سنى] نوشته است. خداوند او راپاداش نیکو دهد.

قندوزى حنفى پس از نقل گفته موده القربى که مى‏گوید: رسول خداصلى الله علیه وآله‏پس از فرود آمدن آیه: وامر اهلک بالصلاه واصطبر علیها;، مدت نه ماه‏به در خانه فاطمه مى‏آمد و مى‏گفت: انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس‏اهل البیت و یطهرکم تطهیرا; چنین گفته: «این خبر از سى‏صد تن از صحابه‏روایت‏شده است.» (1) .

نکته جالب این که: آن مرد منحرف از على‏علیه السلام و خاندان او هم که‏تلاش دارد بیش‏تر روایاتى را که در فضایل آنان آمده انکار کند، راهى جزاعتراف به صحت‏حدیث کساء نیافته است. وى مى‏گوید: «اما حدیث کساءصحیح است.» (2) .

در این جا به مقدارى که این فرصت اندک به ما اجازه دهد به حدیث‏کساء و منابع آن اشاره مى‏کنیم. سپس مراد آیه تطهیر را بیان و مشخص‏خواهیم کرد که این آیه مبارکه بر خصوص آنان تطبیق مى‏کند، بدون این که‏بخواهیم ظهور سیاق را از بین ببریم، بلکه سیاق آیه هم به صورت قوى وکاملا آشکارى این مطلب را تقویت و تایید مى‏کند. سپس به دلایلى‏اشاره مى‏کنیم که دیگران در تایید اقوال خویش آورده‏اند، مانند کارى که درفصل اول کردیم.

منابع حدیث کساء
حدیث کساء، متون فراوانى از طریق بسیارى از صحابه و تابعین دارد. تمام‏این متون مى‏رساند که رسول خداصلى الله علیه وآله پارچه‏اى به دست گرفت و على، فاطمه،حسن و حسین‏علیهم السلام را زیر آن برد و فرمود:
انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت ویطهرکم تطهیرا.
بعضى از روایات مى‏گوید: پیامبرصلى الله علیه وآله براى پاکیزگى آنان دعا فرمود. (3) .

این همه تاکید چرا؟
ملاحظه مى‏شود که رسول خداصلى الله علیه وآله اصرار شدیدى بر این مساله داشت وتلاش کرد تا هرچه بیش‏تر به ثبوت، تاکید و نیز رسوخ آن در بینش مردم‏بپردازد.
آن‏گاه به زدودن هرگونه شبهه یا شک و تردیدى درباره مصادیق‏اهل بیت در آیه تطهیر پرداخت و هر فرصتى را از صاحبان اغراض سیاسى وتمایلات و تعصبات جاهلى براى تحریف یا تضعیف آن گرفت.رسول اکرم‏صلى الله علیه وآله این کار را از طریق شیوه عملى‏اى که در پیش گرفت وطرح بسیار مناسبى که پیاده کرد، اجرا نمود، چه آن حضرت‏صلى الله علیه وآله مدت‏شش ماه (1) هرگاه که براى نماز از خانه‏اش بیرون مى‏رفت، به حجره فاطمه‏علیها السلام‏مى‏آمد و مى‏گفت:
الصلاه یا اهل البیت، انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت‏ویطهرکم تطهیرا.
نماز، اى اهل‏بیت! و آن‏گاه آیه مبارکه تطهیر را تلاوت مى‏فرمود.
این مطلب از چندین نفر روایت‏شده است. بعضى نه ماه گفته‏اند. (2) .
به نظر ما ممکن است‏یکى از دو رقم 9 و 6 [که در عربى بدین صورت‏نوشته مى‏شود: تسعه – سته] به دلیل نبود نقطه در سابق و نیز نزدیکى‏رسم الخط دو لفظ به هم، تصحیف دیگرى باشد.
چهل صبح (3) ، یک ماه (4) ، هفت ماه (5) ، هشت ماه (6) ، ده ماه (7) ، هفده ماه (8) ونوزده ماه (9) . در برخى از منقولات رقم معینى بیان نشده است. (10) هم‏چنین‏گفته‏اند: پیامبرصلى الله علیه وآله تا آخر عمر بدین کار ادامه داد. (11) بعضى گفته‏اند: «این خبربا اسناد، از سى‏صد تن از صحابه روایت‏شده است. بعضى هجده ماه و بعضى‏ده ماه گفته‏اند.» (12) .

راز اختلاف
روشن است که اختلاف در مدت، نه موجب سستى روایت مى‏شود ونه موجب شک در اصل واقعه. آنچه مى‏توان در این‏جا بیان کرد و به پذیرش‏نزدیک مى‏نماید، این است که هر یک از ناقلان آنچه را خود دیده، نقل کرده‏است. شاید بعضى یک ماه، بعضى دیگر شش ماه یا هشت ماه و یا تا آخرزندگانى رسول اکرم‏صلى الله علیه وآله مراقب این کار بوده‏اند. همین گونه است در موردسایر ارقامى که بیان شد. بر این اساس هر کدام از راویان مشاهدات شخصى‏خود را بیان کرده بدون این که مشاهدات دیگران را نفى کند. نیز ممکن است‏رسول اکرم‏صلى الله علیه وآله این کار را در چند برهه جدا از هم که طى هر کدام استمرارداشته، انجام داده باشد.

آیه تطهیر و زنان پیامبرصلى الله علیه وآله
اخبار و روایات مى‏رساند که آیه تطهیر، زنان پیامبرصلى الله علیه وآله رادر بر نمى‏گیرد. این روایات، هر گونه شک و شبهه‏اى را در این باره نفى کرده‏است; چه با صراحت تمام بیان مى‏دارد که رسول اکرم‏صلى الله علیه وآله از ورود عایشه به‏زیر پارچه جلوگیرى کرد و نیز تصریح دارد که عایشه از اهل‏بیت نیست.در مورد ام سلمه و سایر زنان پیامبرصلى الله علیه وآله نیز چنین است. در این باره به متون‏مختلف زیر توجه فرمایید:

در واقعه کساء، عایشه به پیامبرصلى الله علیه وآله گفت: آیا من هم از اهل‏بیت توهستم؟ پیامبرصلى الله علیه وآله فرمود: برو کنار، تو پایان خوشى دارى. (1) .

در متن دیگرى آمده: آن حضرت‏صلى الله علیه وآله زینب را از این که همراه آنان زیرپارچه کساء رود بازداشت و به او فرمود: در جاى خود بایست. تو، ان‏شاءالله‏تعالى، پایان خوشى دارى. (2) .

متون دیگر مى‏گوید: در آن موقع ام سلمه گفت: خداوندا! مرا از آنان‏گردان! پیامبرصلى الله علیه وآله فرمود: در جاى خود باش، تو خوبى. (3) .

یا گفت: یا پیامبر خدا! آیا من از آنان هستم؟ فرمود: تو بر جاى خود باش،تو خوبى (4).
یا گفت: من نیز آمدم تا همراه آنان زیر پارچه روم. پیامبرصلى الله علیه وآله فرمود:درجاى خود باش. تو خوبى. (5) .

یا گفت: اى رسول خدا! مرا هم با آنان داخل کن. فرمود: اى ام سلمه! تو اززنان شایسته من هستى، اما در این مکان احدى وارد نمى‏شود، مگر این که ازمن باشد. (1) .
یا این‏که پیامبرصلى الله علیه وآله به او فرمود: تو پایان خوشى دارى یا تو خوبى. (2) .
یا این‏که ام سلمه گفت: اى رسول خدا! آیا من از اهل بیت تو نیستم؟فرمود: تو پایان خوشى دارى. تو از همسران پیامبرى. (3) .
یا فرمود: تو پایان خوشى دارى و از بهترین همسران من هستى. (4) .
یا گفت: آیا من از اهل تو نیستم؟ فرمود: تو پایان خوشى دارى اما اینان‏اهل من هستند. (5) .
تکرار حادثه
روشن است که هرگاه نقل یک واقعه متعدد شود، اجمال و تفصیل، و بیان‏بعضى از خصوصیات و حذف آن در مواردى، نقل حرف به حرف نص واقعه‏و یا نقل به معناى آن، امرى عادى و طبیعى باشد، نه موجب سستى روایت ونه باعث ضعف آن.
بعضى مى‏گویند: «ظاهرا این کار پیامبرصلى الله علیه وآله چند بار در خانه ام سلمه‏تکرار شده است. آنچه بر این گفته دلالت دارد، اختلاف هیئت اجتماع آنان وچیزى که ایشان را زیر آن قرار داد و دعاى پیامبر براى آنان و نیز پاسخ‏ام‏سلمه است.» (6) .
شاید این کار در خانه زنان دیگر پیامبرصلى الله علیه وآله هم تکرار شده باشد،همان‏گونه که روایت زیر بر آن دلالت دارد. این روایت مى‏گوید: عایشه ازپیامبرصلى الله علیه وآله اجازه خواست که او هم زیر پارچه رود، اما پیامبرصلى الله علیه وآله او را از این‏کار بازداشت و فرمود: کنار برو. در مورد زینب، همسر دیگر پیامبرصلى الله علیه وآله نیزهمین‏طور است.

مستفیض یا متواتر
بعضى تلاش کرده‏اند تا در تواتر حدیث کساء تشکیک کنند. بدین اعتبارکه متضمن این معناست که على و فاطمه زهراعلیها السلام در کنار رسول خداصلى الله علیه وآله‏خوابیده بودند، اما معقول نیست که اینان در مقابل دیدگان مردم بیگانه‏بخوابند. همین‏طور معقول نیست که همسر پیامبرصلى الله علیه وآله تمایل خود را براى‏خوابیدن در کنار شوهرش [پیامبرصلى الله علیه وآله] در حالى ابراز دارد که مردم پیرامون‏آنان حضور دارند و صداى‏شان را مى‏شنوند و آنان را مى‏بینند.
معناى این سخن آن است که این واقعه در داخل خانه و آن‏جا که احدى‏غیر از پیامبرصلى الله علیه وآله و على و فاطمه و حسن و حسین‏علیهم السلام و ام سلمه حضورنداشت، به وقوع پیوسته است. لذا افراد دیگرى در آن‏جا حاضر نبوده‏اند تا این‏واقعه را به طور مستقیم و آن‏گونه که خود دیده‏اند، نقل کنند. بنابراین، نقل‏روایت در همین افراد منحصر مى‏شود.
آرى، ممکن است که عمر بن ام سلمه که در آن موقع پنج‏یا شش ساله بود،در این واقعه حضور داشته و آن را بنابر دید خود نقل کرده باشد.
بنابراین معلوم مى‏شود کسانى که غیر از این شش تن واقعه را نقل کرده وبه نام احدى از اینان تصریح نکرده‏اند، واسطه نقل را انداخته‏اند.
از آنچه گذشت‏به دست مى‏آید که حدیث کساء در تمام طبقات متواترنیست، بلکه مستفیض است; زیرا روایت آن منحصر به چهار تن از این افرادشش گانه است; زیرا ما روایت این حدیث را نه از پیامبرصلى الله علیه وآله دیده‏ایم و نه ازفاطمه. (1) .
پاسخ ما این است که:

1 شاید کسانى روایت على و حسن و حسین‏علیهم السلام را با وجود این که امامان‏معصوم و پاکیزه‏اند، نپذیرند، بلکه لازم بدانند که دیگران هم به آنان منضم‏باشند تا روایت اینان به نظرشان صحیح آید.
2 این مساله – همان‏گونه که بیان شد – از ده‏ها تن از صحابه، از طرق‏گوناگون و الفاظ مختلف نقل شده است. موحد ابطحى در کتاب خود«آیه‏التطهیر فى احادیث الفریقین‏» تعداد زیادى از این روایات را آورده است.

غیر معقول است که در تمام این روایات، واسطه‏ها حذف شده باشند.آرى، ممکن است در یک یا دو و احتمالا سه مورد، بنا به دلایل استثنایى وغیر دائمى، واسطه‏ها حذف شوند، اما حذف آن در ده‏ها مورد آن هم در یک‏مساله خاص، بى‏نهایت‏بعید و بلکه غیر معقول و غیر قابل قبول به نظرمى‏رسد.

3 شمارى از این راویان تصریح کرده‏اند که خودشان در این واقعه حضورداشته و آن را از نزدیک با چشمان خود مشاهده کرده‏اند و یا پیامبرصلى الله علیه وآله راچندین ماه دیده‏اند که به در خانه فاطمه‏علیها السلام مى‏آمد تا مضمون آیه مبارکه راتاکید نماید. این بدان معناست که واسطه نه عمدا حذف شده است و نه سهوا.

4 راویان بخشى از این روایات با صراحت گفته‏اند که تصریح پیامبرصلى الله علیه وآله‏مبنى بر فرود آمدن این آیه درباره پنج تن را به گوش خود و یا از على یافاطمه یا حسن و حسین شنیده‏اند. همین تواتر نقل براى ثبوت مساله کافى‏است و هرگاه این مطلب از رسول خداصلى الله علیه وآله ثابت‏شود، تکذیب پیامبرصلى الله علیه وآله کفرو خروج از دین است و حتى تکذیب على‏علیه السلام که همواره با حق است و حق بااو و نیز سایر پنج تن; زیرا تکذیب آنان، تکذیب پیامبرصلى الله علیه وآله است.

5 چرا این نویسنده مدعى است که در حدیث کساء آمده که فاطمه زیرپارچه در کنار على‏علیه السلام و پیامبرصلى الله علیه وآله و حسن و حسین‏علیهما السلام و در مقابل دیدگان‏مردان بیگانه خوابید؟! در حالى که این حدیث تصریح دارد که پیامبرصلى الله علیه وآله آنان‏را جمع کرد و با پارچه پوشید و آن گاه این آیه شریفه فرود آمد. روایت جابربه نشستن زیر پارچه و نه خوابیدن زیر آن تصریح دارد. جابر بن عبدالله ازعلى‏علیه السلام روایت کرده که آن حضرت به پیامبرصلى الله علیه وآله گفت: نشستن ما زیر این‏پارچه چه فضیلتى دارد؟ این همان روایتى است که همین نویسنده بدان استنادو اعتماد کرده و همان‏گونه که ملاحظه کردید در آن هیچ‏گونه ذکرى از خواب‏نشده است!

روایات بسیار زیاد آمده که تأکید دارد مقصود از «اهل‏بیت» در آیه تطهیر، اهل کساء هستند. این روایات را دانشمندان و عالمان حدیث مذاهب مختلف نقل کرده‏اند و گذشته از این که از طریق شیعه متواتر است، از طریق اهل سنت هم به تواتر روایت شده است.
چگونگی رویداد :
هیچ یک از احادیثی که دربار رویداد کسا رسیده است، آن را به طور کامل بیان نکرده‌اند و هر یک تنها به بخشی از آن اشاره دارند. لذا ما خواهیم کوشید با بهره‌گیری از هم‌ آنها تصویر تقریباً کاملی از این رویداد ارائه دهیم.
روزی پیامبر اسلام(ص) به خان همسر گرامی خود، امّ سلمه، می‌آید. قرار است او در این روز، پیام مهمی از سوی خداوند متعال دربار‌ چند تن از نزدیکان خود دریافت کند. لذا به همسرش تأکید می‌کند که به هیچ کس اجاز ورود ندهد.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید