دانلود پروژه مقاله جنبش فیمینیسم در word
دوشنبه 95/3/3 4:26 صبح| | نظر

دانلود پروژه مقاله جنبش فیمینیسم در word دارای 27 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود پروژه مقاله جنبش فیمینیسم در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود پروژه مقاله جنبش فیمینیسم در word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن دانلود پروژه مقاله جنبش فیمینیسم در word :
جنبش فیمینیسم
مقدمه
با توجه به گستردگی و تفاوت در جنبش فیمینیسم اینکه فردی خود را فیمینیست بنامد معنای مختلفی، همراه دارد. ولی واقعاً فیمینیسم یعنی چه و فیمینیست کیست؟ ای
ن سؤالی است که بسیاری از افراد به دنبال آن هستند.
فیمینیسم جدا از معنای لفظی آن به معنای برابری جنسیتی است و برابری جنسیتی یعنی برابری حقوق، مسئولیت ها و فرصت ها برای زنان و مردان و دختران و پسران برابری به این معنا نیست که زنان و مردان همانندند بلکه به این معناست که حقوق، مسئولیت ها و فرصت های زنان و مردان نباید به اینکه آنان به هنگام تولد نر یا ماده به دنیا آمده ان
د ربطی داشته باشد.
برابری جنسیتی اشاره می کند که گروههای مختلف زنان و مردان با گرایشها و
علاقه مندیهای، نیازها و اولویت های متفاوت وجود دارند و همه این موارد باید برای زنان و مردان صرف نظر از جنسیتشان به رسمیت شناخته شود.
فیمینیسم از عبارت Feminine (به معنای جنس زن)، در مقابل masculine (به معنای جنس نر) گرفته شده است و در اصل به معنای هر گونه تفکری است که کارکرد آن به نوعی احقاق حقوقی زنان باشد، همانگونه که از تعریف فوق پیداست گرایش های فیمینیستی بسیار متنوع می باشد.
فیمینیسم ایرانی، نظامی به جنسی سیاسی- اجتماعی زنان در ایران
فمینیسم ( Feminism) آموزه ای است که وجه اصلی تمامی تفاسیر و گونه های آن بر این باور است که زنان به دلیل جنسیت شان، گرفتار تبعیض هستند. مفروض اصلی فمینیسم این است که مردان اشکال مختلف بر زنان تسلط پیدا کردند، به این ترتیب فیمینیسم از آنچه سلطه مردان بر زنان می خواندیک تلقی هستی شناسانه ندارد، یعنی این وضعیت را شکل یافته می خواند نه امری وجودی به طور کلی شکل بندی مناسبات زن ومرد در قالب خانواده، اجتماع نظام تولیدی و معیشتی سابقه ای هم پای تاریخ دارد. افلاطون در میان فلاسفه، شاید قدیمی ترین فیلسوفی است که در آثار خود به موضوع زن پرداخته است. بهترین موضوع افلاطون در کتاب پنجم جمهوری است: یعنی آنجا که درآ رمان شهر پیشنهادی خو د برابری زن ومرد پاسدار را می پذی
رد. او معتقد بود که مردان وزنان پاسدار که از کشور دفاع می کنند باید مانند یکدیگر فنون نظامی و دفاعی را یاد بگیرند ولی افلاطون این برابری را نه به خاطر حقوق زنان بلکه بخاطر مردان می دانست تا مردان بدون تعلق خاطر به خانواده، بدون اینکه ازدواج کنند با زنان پاسدار زندگی اشتراکی داشته باشند.
افلاطون در مقام مقایسه، زنان را، به مراتب پایین تر از مرد قرار می داد و حکم می کرد مردان بزدل وترسو که زندگی را با بیدادگری سپری کرده اند در حد زن می باشند.
ارسطو دیگر فیلسوف کلاسیک نیز زن را هم مرتبه مرد قرار نمی دهد و در تقسیم بندی حکمت عملی خود به اخلاق، خانواده و جامعه زن را زبردست مرد ولی رئیس خانواده می دانست. تحولات عصر روشنگری و سپس انقلاب فرانسه و پیدایش نهضت هی نخالف باعث شناخت
مناسبات زن و مرد از بعضی با تمام جهات مورد سؤال قرار گیرد. اصطلاح فیمینیسم تا قرن نوزدهم نیز دارد ادبیات سیاسی- اجتماعی غرب نشده بود. ولی فیمینیسم از اواخر قرن بیستم آشکارا و همه سیاسی- پیدا کردهو به عنوان همنشین برابری زن و مرد مطرح شد که تا کنون دو موج فیمینیسمی و شرح شده است موج اول از قرن نوزده آغاز شد که در آن مطالبی نیز آموزش عالی و فرصتهای مساوی با مردان و حق رأی در خواست شد ولی ظهور فاشیسم و نازیسم و
تأکید آن بر نقش مادری-
همسری این موج رها شد. موج دوم بعد از جنگ جهانی دوم شروع شد ولی به دلایل مختلف از مجله تحقق برخی مطالب هم اکنون فیمینیسم درغرب از جاذبه چندانی برخوردار نیست. ولی در کشورهای جهان سوم از جمله ایران، جریان های فیمینیسمی در مفهوم برابری طلبی زنان با مردان همچنان پرجاذبه می باشد.
در ایران فعالیت های سیاسی- اجتماعی زنان در اشکال مسجم و سازمان یافته کمتر مشاهده شده است. روی هم رفته جریانهای فیمینیسمی در ایران به لحاظ تکیه گاه تئوریک در سال 1869 توسط استوارت میل به نگارش در آمد. میل که کتاب «کنیزک کردن زنان» ضمن دفاع از اصل برابری کامل زن و مرد، تصویر اینکه زنان در کارها ناتوان تر از مردان هستند را به نحوه رفتار اجتماعی مردان سنت می دهد و دلیل آن را عدم تباهی مردان نسبت به زنان می داند. پس این ا
ثر دهها اثر دیگر در این زمینه انتشار یافت که به رشد جریانهای فیمینیستی کمک کرد به طور کلی در این جریانهای فیمینیستی آنگونه که در غرب اتفاق افتاد شکل نگرفته است با توجه به تفاوت ساختار اجتماعی، سیاسی، اقتصادی وفرهنگی ما با غرب توقع جریانهای مشابه دو از واقعیت اندیشی است؛ ولی باید پذیرفت که در طی چند دهه اخیر با رشد برخی فاکت
ورهای مثبت در مورد زنان از جمله افزایش تحصیلات عالی، مطالباتی از سوی زنان ایرانی را با توجه به ساختار سیاسی- اجتماعی ایران باعث گردده است. در مورد این فیمینیسم که در واقع برابر خواهی و تساوی با مردان است، موارد زیر قابل طرح است:
1- به طور کلی جریانهای فیمینیسمی پیش از آنکه جنبه ی ایجابی داشته باشند، جنبه انتقادی دارند؛ یعنی در آنها مرتباً از مردان و ساختار مرد سالاری جامعه انتقاد می شود، تجربه نشان داده است که جنبه های انتقادی کمتر می توانند به اجماع و همبستگی لازم دست یابند.
2- ساختار مردم سالارانه و پدر سالارانه؛ جامعه ایران مهمترین چالش زنان در موج برابری طلبی است. منظور از پدر سالاری (پاتریمونیالیسم) ساختاری است که در سطح سیاسی اجتماعی و حتی واحد خانواده از دیرباز در جامعه ایرانی جریان داشته است. در این برداشت رئیس خانواده زمینه را برای اطاعت پذیری از او واجب بوده است. (پدر خانواده، رئیس سیندتوم و;) این ساختار زمینه را برای اطاعت پذیری، اقتدار گرایی مردانه، انفعال سیاسی و اجتماعی و عدم اعتراض آماده کرده است هر چند گسترش مدارس و دانشگاه ها در کل فرهنگ عمومی پدرسالاری جدید در مفهوم مدرن تر آن در خانواده، جامعه و موزه سیاسی باز تولید شده است که خاستار اطاعت پذیری در شکل نوین آن شده است.
3- مهمترین مطالبات زنان در حوزه سیاست مربوط به سهیم شدن در بالاترین مناصب دولتی یعنی ریاست جمهوری، وزارت و حوزه قضا است. ما در تاریخ مملکتمان هیچ گاه صدراعظم زن، نخست وزیر زن و یا رئیس جمهور زن نداشته ایم. در قانون اساسی از مجله شرایط ریاست جمهوری این است که فرد از رجال سیاسی باشد، در قانون اساسی تفسیر مواد قانون اساسی نیز باشد رای نگهبان است و شورای نگهبان مفهوم رجال سیاسی را همواره با مفهوم مرد بودن یکی انگاشته است؛ هرچند برخی اینگونه تفسیر می کنند که منظور از رجال سیاسی، همان سیاستمدار است. و زن سیاست مدار هم می تواند رجل سیاسی تلقی شود، ولی به هر حال این اص
طلاح محل مناقشه است و زنان فعلاً نمی توانند به این منصب دست یابند. در
مورد وزارت نیز ما در تاریخ معاصر کشورمان فقط یک زن وزیر داشته ایم (فرخ رو پارسا قبل از انقلاب اسلامی)، معمولاً کاندیدای ریاست جمهوری قبل از انتخاب وعده های زیادی مبنی بر حضور زنان در کابینه می دهند. در انتخابات ختم ریاست جمهوری، محمد خاتمی وعده های مشابه ای داد در نهایت به زنان تنها در سازمان محیط زیست اجازه ریاست داده شده که این پست تا کنون بالاترین منصب زنان در نظام جمهوری اسلامی بوده است. روی هم رفته علی رغم افزایش زنان تحصیل کرده تنها سه درصد پستهای مدیریتی در اختیار این قشر بوده است. بر سر هم، رغم شعارهای فیمیسنیستی در سالهای اخیر، هنوز ذهنیت کافی برای سپردن پست های کلیدی به زنان در جامعه حادث نشده است.
4- با توجه به اینکه زنان در مدت مناسبی و طی یک پروسه لازم، تجارب اداری و علمی لازم را کسب نکرده اند، نمی توان انتظار داشت که کرسی های مدیریتی را یک شبه برای آنها در سطحی وسیع خاکی کرد و یکباره چندین وزارتخانه و سازمان و نهاد بزرگ را به آنها سپرد. مطابق مطالعاتی که طی سالهای اخیر در چند کشور صورت نگرفته است، این موضوع را تأیید می کند که حتی زنان مدیر بطور گسترده، پذیرای ذهنیتی که مستعد همکاری زنان دیگر در کنار خود یا زیردستان آنها باشد، نیستند و در این زمینه مردان را ترجیح می دهند؛ بنابراین بر
ای سپردن پستهای مدیریتی باید آنها تجربه لازم را طی یک فرایند طولانی مدت کسب کنند تا بتوانند بر این ذهنیت فائق آیند.
5- یکی از زمینه های مورد علاقه زنان حوزه خصوصی است که شامل نوعی پوشش روابط اجتماعی و ; است. دولت تأکید دارد که اماکن عمومی که زنان در آن ظاهر می شوند (خیابان، مدرسه، دانشگاه و ; ) جزء حوزه عمومی است، بنابراین باید علادق فردی در این حوزه مطابق معیارهای ارزشی نظام باشد. در طی سالهای اخیر زنان با ایجاد تغییر مد و رنگ پوشش و ظاهر تحولاتی در این حوزه ایجاد کرده اند که این امر با انعطاف نسبی د
ولت توأم بوده است و در خصوص اعتراض بخشی از حاکمیت را نیز در پی داشته است. در طی انتخابات اخیر ریاست جمهوری حتی تأکید برخی کاندیدای محافظه کار نیز موضع منشأ فرمی نسبت به تحولات اخیر در این حوزه داشته اند.ک سو نیازمند تشکلهای مدنی و سازمان یافته اند که در سالهای اخیر تعداد آنها روبه افزایش بوده است، از سوی دیگ
ر نیازمند تغییر ذهنیت بافت پدر سالانه اند.
7- زنان امروزی باید بپذیرند در حلقه هایی از سنت و مدرنیسم قرار دارند، غالباً دیده شده است که برای فرار از سنت، به دامان تجدد افتاده اند؛ تجدد یعنی استفاده از ابزار ظواهر مدرن بدون تغییر ذهنیت سنتی، زنان بایستی بر اساس شناخت زمان و درک موقعیت و با توجه به مسائل بومی و محلی (فرهنگ، اسختار اجتماعی و ;) با نکاهی مدرن، آنده را رقم بزنند، کاری که مردان نیز بدان نیازمندند.
جنبش فیمینیسم مقاصد و انگیزه ها
فیمینیسم یکی از پدیده های ظهودی است که داعیه دفاع و حمایت از زنان و استیفای حقوق آنها را دارد و برای این که در این زمینه بحث کنیم باید پیدایش این پدیده که در حال حاضر از آن به عنوان یک جنبش یاد می شود اشاره شود. در واقع جنبش فیمینیسم، یک پدیده غربی تمام عیار محسوب می شود که در حال و هوایی کاملاً غربی به منظور استیفای حقوق زنان در دیار غرب شکل گرفته شکل گرفته است. این جنبش عمدتاً در دوران بعد از جنگ جهانی دوم قوت و گسترش زیادی پیدا کرد و در کشورهای غربی رشد یافت و بعضاً در عرصه ها و میادین مختلفی موفق به نیل موفقیت های چشمگیر به نفع زنان گردید. در واقع می توان گفت که در سالهای اخیر این جنبش تمایل شدید برای پیدا کردن یک هویت سیاسی پیدا کرد و وقتی که تمایلات فیمینیسمی در کشورهای جهان سوم از رشد و توسعه بیشتری برخوردار گشت، برای کسی شکی باقی نگذاشت که مطالبات این جنبش برای استعفای حقوق زنان معطوف به نگاه و نگرش سیاسی متصدیان و دست اندرکان اصلی این جنبش فمینیستی در کشورهای جهان
سومی هویتی کاملاً سیاسی و منطبق با شعارها و توجهات و گرایش های غربی دارد . در واقع انقلاب صنعتی در اروپا و به ویژه در انگلستان منشأ پیدایش تحولات بسیار مهمی در عرصه های اجتماع گردید و می توان گفت نیاز روز افزون به کارگران ارزان و نیمه ماهر برای تضمین جرقه تولید کارخانجات و صنایع انگلستان ، زنان رسماً به عنوان نیروی کار وارد عرصه تولید شدند و استفاده از زنان شکل معمول تری نسبت به گذشته پیدا کرد . طبعاً تقسیمات و محدودیت های فراوانی برای زنان در حین کار پدید آمد که می طلبید کارفرمایان برای افزایش تولید و بهره وری کامل از نیرو
های تولیدی به بررسی و رسیدگی به مشکلات به وجود
آمده بپردازند و احیاناً به وضع و تصویب مقرارتی بپردازند که درآن ها از حقوق زنان کارگر حمایت و پشتیبانی شده بود . بنابراین از پایه و اساس ، آغاز یک حس و یک ایده برای دفاع از حقوق زنان به فضای کارگری مربوط می شد و سپس با گذشت چندین دهه و به ویژه در قرن 19 و 20 دفاع از حقوق زنان به عرصه های اجتماعی و خانوادگی کشیده شد . و سپس به پیدایش جنبش فمینیستی منجر گردید که یک حالت افراطی گری و حمایت از جنبش زنان محسوب می شود چرا ؟ زیرا فمینیسم اساساً یک جنبش اصلاح طلبانه و منادی دفاع از حقوق زنان در چهار چوب یک جامعه مدنی محسوب نمی شود بلکه این جنبش به دنبال تأسیس و یا به عبارت بهتر ایجاد نوآوری در حقوق زنان می باشد تا این که از حقوق مسلم آن ها دفاع کند . مثلاً در حال حاضر یکی از مسایل و موضاعاتی که جنبش فمینیسم در غرب به دنبال تحقق آن بوده و برای آن اهمیت زیادی قابل است این است که نام خانوادگی فرزندان به نام خانوادگی زن مبدل سازد تا نام خانوادگی پدر ! این موضوع نشان می دهد که برای رسیدن به برابری ، حاضرند هرآنچه را که قاعده و قانون طبیعی است را وارونه سازند .
رابطه ی این جنبش با مذهب و باورهای مذهبی چیست ؟
ارتباط هواداران این جنبش با مذهب و یانت مسیحی در غرب کاملاً سبی و منفی است و اصولاً یکی از فعالیت های اصلی کلیسای کاتولیک و واتیکان عبارت از نفی و رد هر گونه ادعا و خواسته جنبش فمینیسم می باشد و از این رو و در حال حاضر یک تقابل شدید میان واتیکان و جنبش فمینیسم در غرب وجود دارد و در این میان هواداران این جنبش هیچ گونه احترام و شأنی برای قواعد و رسومات مذهبی در خصوص زن و خانواده قابل نیستند .
در غرب فردگرایی به عنوان یک دیدگاه کلی و پذیرفته شده حاکم است و مبنای روابط کنونی در عرصه اجتماعی می باشد . بنابراین دولت در زندگی خصوصی
افراد دخالت نمی کند و به علاوه برای دخالت مذهب در مسایل قانون گذاری و تأثیر گذاری رسومات مذهبی در تصویب و تأیید قوانین محدودیت های زیادی وجود دارد و از سوی دیگر با توجه به گسترش مقبولیت ایده حقوق بشر در جوامع غربی ، جنبش فینیسم با خدمت در آوردن این مفهوم می کوشد مقاصد و انگیزه های خود را در قالب حقوق بشر ،
متأسفانه این جنبش در پاره ای از کشورهای جهان سوم رشد و توسعه یافت و نباید شک داشت که کشورهای جهان سوم حمایت وسیعی به عمل آورده و می آورند و لذا باید گفت توفیق این جنبش در برخی از کشورهای جهان سوم رابطه دقیق و تنگاتنگی به این حمایت ها دارد و لذا در صورتی که این حمایتها به دلیلی قطع شود ، جنبش فمنیستی به خاطر تعارض با آداب ورسوم و فرهنگ ملی بلافاصله خاموش خواهد شد زیرا همچنانکه گفتیم جنبش فمنیستی درغرب به دلیل حال وهوای حاکم بر جوامع غربی پدید آمد و ممکن است در یک زمانی حتی موفق شده باشد یک گره ای از مشکلات زنان غربی را بگشاید اما چون مسایل مربوط به زنان در کشورهای جهان سوم لزوماً شباهتی به مشکلات زنان کشورهای غربی نداشت و ندارد ا ین جنبش به این دلیل خیلی موفق به نفوذ در جوامع جهان سوم نشده است .
نشانه های نفوذ این جنبش
این جنبش موفق به نفوذ نشده است بلکه دامنه آن مانند غرب وسیع و پهن نیست و به علاوه باید به یک نکته پر اهمیت اشاره کرد و آن این که طرفرداران جنبش فمنیستی درکشورهای جهان سوم و مشخصاً در کشورهای جهان اسلام هیچگاه خواسته ها و مطالبات جنبش فمنیستی در غرب را مطرح نکردند . بلکه خواسته های کاملاً دقیق و متوازن مطرح ساختند تا نفوذ خود را به شکل خزنده و تدریجی انجام دهند اما این جنبش باز هم نتوانست دست روی مسائلی بگذارد که در مفهوم امروزی به آنها خطوط قرمز جامعه گفته می شود . مثلاً در زمان رژیم شاه ، هم محمدرضا و هم پدرش ، تلاش خود را صرف بی حجابی زنان نمودند اما ما می دانیم که در این تلاش با مقاومت جانانه و سرسخت زنان مسلمان مواجه می شونند و لذا طرح خواسته ها و مطالبات نامتعارف دیگر در زمینه غربی کردن زن ایرانی جواب نداده است و به همین دلیل وقتی انقلاب اسلامی آغاز می شود می بینیم که زنان بی حجاب کم کم وقتی در تظاهرات شرکت می کنند به طور نا خودآگاه حجاب و چادر بر سر می کردند و در تظاهرات شرک
ت می نمودند بنابراین نه رضا خان و نه پسرش هیچگاه نتوانستند آداب و رسوم فرهنگی جامع را به نفع فرهنگ وارداتی غرب به هم زنند .
شاید،زنان را بتوان اولین قربانیان مدرنیسم به حساب آورد. چرا که همراه با انقلاب صنعتی وظهور کارگاه ها وکارخانه های بزرگ تولیدی ،گرایش ونیاز شدیدی به نیروی کار ارزان و کم توقع پیداشد.بهترین گزینه پیش روی کارخانه داران برای این امر، زنان بودند که نسبت به مردان بسیار کم توقع تر بی سروصداتر مطیع تر ومنظمتر بوده واحیانارای سوء استفاده های جنسی نیز مناسب بودند.بدین ترتیت زنان وحتی کودکان بینوا در سخت ترین شرایط کاری و با حقوق بسیار کم واندک، به استثمار و بهره کشی فئودال های صنعتی در آمدندت
ا دوره ای ننگین رابرای اروپا به تصویر کشند.
تاریخ قرون 18 و19 ،بازگو کننده خاطرات بسیار تلخی از این دوره است که مطالعه آن، زنگار درد را بر سینه آدمی به یادگار می گذارد.ارزش ومنزلت زنان در این دوره، شاید با ارزش زن در قبایل وحشی آمریکایی یا اعراب عصر جاهلیت قابل مقایسه باشد .هرنوع ظلم وستمی بر زنان روا داشته شد، تا تاریخ جامه سیاه بر تن کند ووجدان های بشری در عزایش به سوگ بنشینند. وسعت این بی عدالتی ها به حدی بود، که سبب ترکانده شدن دمل چر
کین قرن ها ظلم وستم برزنان گردیدوباپیش زمینه های لیبرالی موجوددرفضای فکری جامعه،به تشکیل نهضتی به نام ((فیمینیسم)) انجامید.
این نهضت تحت لوای حقوق بشر تشکیل شده وبه تدریج فعالیت خود را آغاز کرد.ولی متاسفانه نفوذ وسیطره طرز فکر غلط، اعورانه وافراطی در این نهضت،یعنی تشابه حقوق زن ومرد ونفی همه تفاوت های میان این دو جنس سبب گردید که جریان در آمدن از چاله وافتادن در چاه، مصداق پیدا کند.
زن غربی در ضاهراز چنگال ذلت ،خواری وله شدگی در زیر چنگال صنعت نجات یافت اما از سویی دیگر در منجلابی گرفتار آمد که فرارسیدن دوره ای ننگینتر از قبل را نوید می داد.نفی همه تفاوت های بین زن ومرد که تغییرات زیادی را در ساختارهای اجتماعی غرب به دنبال داشت، حضور بی حدومرز وهمه جانبه زنان را در همه عرصه های اجتماعی موجه می نمود.زنان به تدریج در شغل ها، موقعیت ها، منصب ها، ومدارجی قرار گرفتند، که نه تنها آنها را از حالت زنانه خارج می کرد بلکه ایشان را به موجوداتی بی هویت تبدیل می نمود.آرام آرام زن بودن وروحیات زنانه از دامان زن غربی رخت بربست و وی ،به موجودی اسیر در قدرت شهوانی مردان تبدیل شد.موجودی که در ضاهر، آزاد از قیدو بندهای زنانه وزورگویی های مردانه بود ،ودر باطن، به موجودی منزوی، بی احساس وبیمار روحی تبدیل شده بود که در آن، نه خبری از خلقیات معصوم زنانه بود ونه عطوفت مادری ونه آرامش روانی .تا جایی که یکی
از فعالان این نهضت در سخنانش اعتراف کرده است که(( امروز زنان به بیماری دچار شده اند که هیچ اسمی بر آن نمی توان گذاشت.))
رشد روز افزون آمار فساد، تجاوز، طلاق وخودکشی گویای بر این مطلب است که حذف، ودر نظر نگرفتن تفاوت هایی که باالذات بین زن ومرد وجود دارد، منجر به سقوط در باتلاقی خواهد شد که غرب در حال حاضر مشغول جان کندن در آن است.
متاسفانه این رویه همچون دیگر محصولاتِ فکریِ فاسد غرب، به تمام دنیا سرایت کرد.اخیراً در کشور های اسلامی و حتی در ایران نیز شاهد نفوذ وسیطره این نهضت فکری نابودگر بوده وهستیم.مشاهده ومقایسه وضعیت زنان کشور، قبل و بعد از سال 1376، که اوج گیری فعالیت این جنبش در ایران بود، به خوبی نمایانگر گرفتار شدن زنان وکل جامعه در دام فمنیسم است وکشور عواقب سوء آن را به انتظار نشسته است.تغییر وضعیت
حجاب، نحوه پوشیدن لباس، تغییر الگوهای رفتاری وارزش ها در میان زنان، واز همه مهمتر حضور بی حدوحصروغیر معقولانه ونامقیدزنان درعرصه های اجتماعی مارا به سمت وسوئی می کشد، که اگر دیر بجنبیم به زودی باید خود را در منجلابی که هم اکنون جامعه غربی در آن گرفتار آمده، ببنیم.
حضور هر چه بیشتر زنان در جامعه ،فی الظاهر و به تعبیر بعضی روزنامه های وابسته به معنای توسعه، تجددوپیشرفت فرهنگی و اجتماعی است.به گوشه هایی از این اظهارات توجه کنید :((توسعه یافتگی در یک کشور، منوط به ایجاد فرصت
های اجتماعی برابر، برای تمامی اقشار جامعه است. بر همین اساس دولت های جوامع توسعه یافته کوشیده اند باوضع قوانین، تخصیص امکانات واصلاح نگرش های حاکم، زمینه مشارکت فعال عمومِ آحادِمردم را در پیشبرد اهداف اجتماعی، فراهم آورند.یکی از مهم ترین مشخصه های این تلاش ها نیز، حضور زنان در عرصه تصمیم گیری های اجتماعی است.امروزه حتی بسیاری از کشورهای در حال توسعه، بادرک اهمیت حضورزنان در جامعه تلاش می کننداز خلال حمایت های قانونی از این قشر،وآموزش آنان در سطوح مختلف تحصیلی وحرفه ای، از ثمرات چشمگیر حضور این بخش از جامعه در پیمودن مسیر توسعه، بهره مندشوند.))
با این عقیده، کشوری که درصد بیشتری از مدیران، کارمندان، کار
گران، دانش پژوهان، دانشجویان ودانشگاهیان، شخصیت های سیاسی وفرهنگی، ودر کل پست های حقوقی آن را زنان تشکیل دهند، امروزی تر، پیشرفته تر وتوسعه یافته تر است.اما آیا فی الواقع می توان حضور لجام گسیخته وبی قید وشرط زن در فعالیت های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی وسیاسی را فاکتوری برای توسعه یافتگی در کشور های اسلامی، از جمله ایران به حساب آورد؟
جمهوری اسلامی ایران، به عنوان یک کشور اسلامی وقرآنی، رویه
بالا را با سرعتی قابل توجه دنبال کرده است وحضور زنان در عرصه های مختلف جامعه روز به روز در حال افزایش است.پست های مهم مملکتی، نهاد های حکومتی، اداری، اقتصادی وآموزشیِ کشور به تدریج شاهد حضور بیش از پیش زنان هستند.
دانشگاه نیز به عنوان اصلی ترین کانالِ تولید نیروی متخصص مورد نیاز جامعه ،از این هجمه همه جانبه در امان نبوده وآماج حملات فمنیستی قرار گرفته است.پذیرش دانشجو بدون لحاظ جنسیت ،در بیش از 90 درصد رشته های دانشگاهی این مطلب را می رساند که ما خواسته یا نا خواسته، اسیر نگرش لیبرالی به اجتماع وبه خصوص زنان گشته ایم.شرکت بی قید وشرط زنان در دوره های آموزشیِ آموزشِ عالی، نه تنها به سود کشور تمام نخواهد شد، بلکه زیان های جبران ناپذیری را ازلحاظ اقتصادی، اجتماعی، وروانی به کل جامعه وارد کرده وخواهد کرد. ادله ای که در زیر ارائه می شوند تنها بخشی از مشکلاتی است، که بر اثر حضور نامقید زنان در دانشگاه گریبانگیر جامعه خواهد شد.
1-بعضی رشته های دانشگاهی به خصوص رشته های فنی ومهندسی مانند مهندسی معدن، نفت، مکانیک، کشاورزی، منابع طبیعی و;با روحیات لطیف وظریف زن، سازگاری ندارد.این ناسازگاری به ماهیت دروس نظری این رشته ها وخصوصیات ویژه دروس عملی آنها برمی گردد. واحدهایی همچون کارگاه جوشکاری، زراعت، باغبانی، اردوهای علمی به مناطق کوهستانی و;خواه ناخواه، روحیات زنانه یک زن را تحت تاثیر قرار داده وبه ازبین رفتن آن می انجامد.
از سوی دیگر محیط کاری در آینده شغلی این رشته ها، معمولا محیطی خ
شن ،پرمشقت ،جدی وبه دور از احساسات است که با خصائص ولطایف روحی ویژه یک زن در تناقض قرار گرفته، بیماری های ناشناخته وکلافه کننده ای را برای او به ارمغان می آورد.حتی ا
گروی به ادامه حضور در این شغل تن در دهد، هرگز نخواهد توانست مانند یک مرد به وظایف کاری خود عمل کند وچه بسا کار را با مشکلات زیادی مواجه کند.این مسأله به حدی جدی است که بعضی از زنان غربی که در پست های مملکتی به فعالیت مشغولند، از هورمون های مردانه استفاده می کنند تابتوانند در محیط کاری خو مفیدتر واقع شوند.
2-بسیاری از زنان پس از فارغ التحصیل شدن در رشته های خود، به دلایل مختلف از ورود به بازار کار امتناع می ورزند.از جمله این دلایل میتوان به شرایط سخت کاری، نیاز به حضور زن در خانواده، مخالفت شوهر و; نام برد.البته همین مخالفت شوهر با کارِ بیرون از منزلِ زن، یکی از دلایل وعوامل مهم طلاق در کشور می باشد، که خود از مهمترین مضرات شرکت
زن در فعالیت هاو مشاغل اجتماعی است.
مجموعه این دلایل سبب می شود که درصد بسیار پایینی از زنان تحصیل کرده، به نیروی کاری کشور بپیوندند.این موضوع سبب ضربه شدید اقتصادی به دولت خواهد شد.چراکه بر اساس آمار، در حال حاضر میلیون ها تومان برای هر دانشجو در طی دوران تحصیلات عالی تا مقطع کارشناسی، هزینه می شود.این سوبسید در واقع سرمایه گذاری دولت است بر شخصی که باید بعد از فراغت از تحصیل، چرخ های مملکت را در عرصه های صنعت، مدیریت و;بچرخاند.بدین ترتیب دولت در مورد اکثر زنان دانشجو ،سرمایه گذاری ناموفقی انجام داده است وضربه اقتصادی شدیدی را بر خود وارد آورده است.
نظر سنجی های به عمل آمده بین زنان، در خصوص انگیزه ورود به دانشگاه نشان می دهد، که کمتر از 20درصد آنان برای پیدا کردن شغل در آینده و مابقی به دلایلی همچون علاقه به رشته ای خاص، یافتن فرصت های بهتر برای ازدواج، اثبات لیاقت خود به اطرافیان، رفع بیکاری، دوری از خانواده(برای دانشجویان غیر بومی)و; در کنکور شرکت کرده و به دانشگاه وارد شده اند.همانطور که آمار نشان می دهد احتمال ادامه فعالیت ومفید واقع شدنِ زنان در رشته خود برای جامعه ،کمتر از 20 درصد می باشد واین امر آسیب های فراوانی را به اقتص
اد کشور وارد خواهد آورد.
این مسائل در حالی است که شانس ورود به دانشگاه برای دختران بسیار بیشتر از پسران است.چراکه از سوئی پسران، در حین آزمون تحت اظطرابی بسیار شدیدتر از دختران قرار دارند.مسائلی همچون خدمت سربازی،دستیابی به شغل برای آینده و;برای پسران استرس زیادی ایجاد می کند.از سوی دیگر درگیر بودن با کارهای جنبی داخل وخارج از منزل نیز پسران را تحت فشار قرار می هد.همچنین انجام خدمت سربازی وعلاقه کم برای شرکت در کنکور پس از آن، سبب بالا رفتن آمار دختران در پشت کنکور، نسبت به پسران شده است.در سال1382 حدود 61 شرکت کنندگان در کنکور دختر و 39 درصد پسر
بوده اند.بدین ترتیب شانس راهیابی دختران به دانشگاه بسیار بیشتر از پسران خواهد بود، که آمار نیز این مطلب را تأیید می کند.
3- در صدی از زنان پس از فراغت از تحصیل جذب ب
ازار کار شده ودرآمدزایی می کنند.اینان معمولاً با قرار گرفتن در یک خانواده مشکلات زیادی را پیش روی همسر، اعضای خانواده وجامعه قرارمی دهند.فرصت کمتر برای همسرداری وخانه داری شوهر راکلافه می کندوحضور کم مادر وعطوفت مادری در خانواده، تربیت فرزندان را با مخاطره مواجه می سازد.علاوه بر این مشکلات با درآمد زایی توأم زن ومرد، درآمد کلی خانواده از حد معمول فراتر می رود.این در حالی است که مرد دیگری در دیگر نقطه جامعه، با وجود تحصیلات عالیه به دلیل نبود کار، از درآمد کافی محروم می شود که در این صورت
یا از تشکیل خانواده سربازمی زند ویا با سختی فراوان، خانواده ای را تشکیل می دهد.در مورد اول، بالا رفتن آمار فساد، جرم وجنایت واعتیاد، ودر مورد دوم خانواده هایی با درآمد زیر خط فقر را از نظر بگذرانید.مقایسه این موضوع با قوانین مملکت که بر اساس نص صریح قرآن، اداره مالی خانواده را بر عهده مرد نهاده است، به خوبی لزوم تغییر نگرش در نرم افزار های اجتماعی وتولید نرم افزار همه جانبه اسلامی را به اثبات می رساند.
از طرفی بر اساس اصل دهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران((ازآنجاکه خانواده واحد بنیادی جامعه اسلامی است، همه قوانین ومقررات وبرنامه ریزی های مربوط به آن باید در جهت آسان کردن تشکیل خانواده وپاسداری ازقداست آن واستواری روابط خانوادگی بر پایه حقوق واخلاق اسلامی باشد.))
با توجه به اصل فوق واستدلالات وشواهدی که در بالا به آن اشاره شد، حضور زن به عنوان شاغل باعث سست شدن روابط خانوادگی وچه بسا عدم توانایی تشکیل خانواده برای عده ای دیگر خواهد شد، که این موضوع علاوه بر مغایرت با قانون اساسی کشور زیان های مادی ومعنوی جبران ناپذیری رابه کشور وارد خواهد آورد.رشد بیکاری مردان، افزایش اعتیاد، بالا رفتن آمار فسادوفحشاو;چنان که ذکر شد، به طور مستقیم یا غیر م
ستقیم با این موضوع در ارتباطند .
4-آوردن دلایل نقلی برای استدلال، در جامعه کنونی که مسیر پله پله تا رسیدن به یک جامعه سکولار را طی می کندوسرمایه های عظیم وحیانی خود را به بهای اندک می فروشد وحتی نهاد های دینی آن هم مشغول ساخت دین عصری هستند، کاری عبث وبیهوده به نظر می رسد. اما خوب است در راستای ساختن یک عصر دینی، به پاره ای از سخنان امیر مومنان علی (ع) ، در نقد فمینیسم وحضور افراطی زن در جامعه اشاره کنیم.ایشان در توصیه به فرزند گرامیشان می فرمایند :
((در امور سیاسی کشور، از مشورت با زنان بپرهیز که رأی آنان زود سست می شود وتصمیم آنان ناپایدار است.در پرده حجاب نگاهشان دار تا نامحرمان را ننگرند، زیرا که سختگیری در پوشش عامل سلامت و استواری آنان است . بیرون رفتن زنان بدتر از آن نیست که افراد غیر صالح را در میانشان آوری، واگر بتوانی بگونه ای زندگی کنی که غیر تو را نشناسند ، چنین کن;.مبادا در گرامی داشتن زن زیاده روی کنی که او را به طمع ورزی کشا
نده برای دیگران به ناروا شفاعت کند.))
اما پاسخ به این سوال که چه باید کرد؟به راستی، حال که سرمایه های مادی ومعنوی کشور یکی پس از دیگری در حال نابودی است ، حال که رشد بیکاری تار وپود جامعه را از هم گسسته است ، حال که به دلیل بالا رفتن سن ازدواج وسختیِ محیا کردن شرایط آن، فساد وفحشا جامعه را فرا گرفته است ، حال که اعتیاد در گوشه وکنار این ک
شور پهناور در کوچه به کوچه وخانه به خانه آن بیداد می کند،حال که با شعارهایی مثل حقوق بشر، حقوق زن، آزادی و;فریب خورده وخودرا در آستانه سقوط فرهنگی می بینیم، چه باید بکنیم؟چگونه می توان حال وهوای کشور را به روزهای آغازین انقلاب بازگرداند؟چ

دانلود پروژه مقاله تعاریف آموزش و پرورش در word
دوشنبه 95/3/3 4:26 صبح| | نظر

دانلود پروژه مقاله تعاریف آموزش و پرورش در word دارای 47 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود پروژه مقاله تعاریف آموزش و پرورش در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود پروژه مقاله تعاریف آموزش و پرورش در word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن دانلود پروژه مقاله تعاریف آموزش و پرورش در word :
تعاریف آموزش و پرورش
دید کلی
آموزش و پرورش تعاریف گوناگونی دارد. گوناگونی تعاریف غالبا ناشی از پیچیدگی و چند وجهی بودن امر آموزش و پرورش است .
عقیده بروک اور و اریکسون ( Brookover & Erikson ) درباره اموزش و پرورش
آموزش و پرورش عبارتست از : تحلیل علمی الگوها و فراگردهای اجتماعی دخیل در نظام آموزش و پرورش. منظور از نظام آموزش و پرورش ، انگاره (pattern) یا الگوی علمی نهادها و سازمانهای رسمی جامعه است که به واسطه آن معارف و میراث فرهنگی منتقل ، و پرورش و رشد اجتماعی و شخصی افراد جامعه میسر میشود.
عقیده درباره آموزش و پرورش
آموزش و پرورش ، کلیدی است که در را به سوی نوسازی (modernization) جامعه می گشاید.
عقیده اگوست کنت در مورد آموزش و پرورش
آموزش و پرورش را به منزله تهذیب و تزکیب آدمی دانست
ه و برآن بود که ترقی انس
انیت بیش از همه مرهون و مدیون تعلیم و تربیت است چه به مدد آن ذهن آدمی از مراحل مذهبی و فلسفی به مرحله علمی یا اثباتی انتقال میپذیرد و از این برکت این تحول فکری ، تکامل اخلاقی و اجتماعی روی میدهد.
عقیده هربرت اسپنسر درباره آموزش و پرورش
او غایت آموزش و پرورش را تدارک و تامین زندگی بهتر برای فرد در جامعه دانسته ، اسپنسر معتقد بود که طبیعت ، حس درک و تشخیص خوب و بد را در نهاد انسان به ودیعه گذاشته تا راهنمای اعمال او واقع شود. لذا هر کودک ، با توجه به پیامدهای رفتار و کردار خود به یادگیری پرداخته ، از این راه طبیعی آموزش و پرورش و یادگیری ، به تفاوتهای میان خوب و بد یا صواب و خطا پی خواهد برد.
عقیده لستروارد (Lester ward) درباره آموزش و پرورش
وارد آموزش و پرورش را وسیله تغییر و پیشرفت جامعه ، و حاصل آن را بهزیستی و سعادت فردی میدانست. به زعم او ، تغییر و تحول اجتماعی ، براثر مساعی آگاهانه فردی به ظهور میرسد. از این رو ، آموزش و پرورش میتواند در امر هدف جویی و تغییرات اجتماعی مطلوب ، کوشش آگاهانه و وسیله سودمندی به شمار آید.
آموزش و پرورش در جامعه شناسی دورکیم
تعریف دورکیم از آموزش و پرورش
آموزش و پرورش فعالیتی است که نسل بالغ ، درباره نسلی که هنوز برای حیات اجتماعی نارس است، به جای میآورد. موضوع این فعالیت عبارت است ا
ز برانگیختن و پروردن افکار و معانی و شرایط معنوی و مادی که مقتضای حیات در جامعه سیاسی و محیط خصوصی است که طفل برای زندگانی در آن ، آماد
ه میشود.
بنابراین ، نقش آموزش و پرورش در جامعه ، آن است که کودکان را که هنوز اجتماعی نشدهاند، متناسب با نظام اجتماعی بار آورده و برای سازگاری با محیط خاص اجتماعی شان آنان را به هنجار ، رسوم و عادات مقتضی ، مجهز سازد.
اطلاعات اولیه
دورکیم از جمله جامعه شناسانی است که به آموزش و پرورش توجه زیادی کرده و درباره آن به فراوانی سخن گفته است، لذا تحلیلهای جامعه شناختی معتبری در این زمینه ، باید در آثار و آرای وی جستجو کرد. امیل دورکیم (1917- 1858) معتقد بود که پدیدههایی که جامعه شناسی باید مطالعه کند، وقایع یا حقایق اجتماعیاند و حقایق اجتماعی را باید به عنوان چیز (Thing) تلقی کرد.
به تعریف او ، واقعه اجتماعی آن است که در عین داشتن وجود مخصوص و مستقل از تظاهرات فردی ، در سراسر جامعه معینی عام باشد. از لحاظ دورکیم ، امور یا حقایق اجتماعی ، وسیله توضیح رفتار اجتماعی بوده به حقایق فردی یا روان شناختی ، تقلیل پذیر نیستند، حقایق اجتماعی در بیرون از افراد هستند و قیودی بر آنها اعمال میکنند، و جامعه ، وجودی مستقل از افراد دارد. هر فرد در جامعهای متولد میشود که پیش از او سازمان
یافته است و در نتیجه تحول شخصی او را شکل میدهد.
بنابراین ، از دید دورکیم ، انسان محصول جامعه است و حالتهای جامعه در حالات افرادی که بدان تعلق دارند، بازتاب پیدا میکند. به نظر او آموزش و پرورش و جامعه با یکدیگر پیوند نزدیک دارند. به عبارت دیگر ، هر جامعه ، نظام آموزش و پرورشی مناسغلی ، ویژگیهای آموزشی و پرورشی مناسب خود را بوجود میآورند. امروزه ، این واقعیت را ، هر کارگزار آموزش و پرورش با تجربههایی که دارد، تصدیق میکند.
برداشت دورکیم از آموزش و پرورش
برداشت او از آموزش و پرورش ، از مفهومی که برای انسان قائل است، ناشی میشود. به نظر او ، آدمی ، در اصل ، یک موجود زیستی به دنیا میآید و بنابراین ضرورت که مألا موجودی اجتماعی است و در جامعه زندگی خواهد کرد، لذا ، ملزم به آموزش و یادگیری راه و رسم زندگی اجتماعی جامعه خویش است. پس از لحاظ او ، آموزش و پرورش ، وسیله سازماندهی خود فردی و خود اجتماعی ، به صورت یک موجود با انظباط است که میتوان آن را به تشکل شخصیت و تولد اجتماعی شخص تعبیر کرد.
عقیده دورکیم درباره همبستگی
به بیان او ، هر جامعه انسانی مستلزم همبستگی است، یعنی پیدایی این احساس در مردم که همه آنان «اعضای یک پیکرند» و با یکدیگر پیوند دارند. ولی از لحاظ تاریخی ، همبستگی ممکن است انواع متفاوتی داشته باشد. دورکیم ، از دو نوع ه
مبستگی نام برده و آنها را همبستگی مکانیکی (ماشینی) و همبستگی ارگانیکی (زنده یا اندام وار ، در قیاس با اندام موجود زنده) نامیده است.
همبستگی مکانیکی (Mechanical Solidarity)
همبستگی از راه همانندی است و هنگامی که این شکل از همبستگی بر جامعه مسلط باشد، افراد جامعه چندان تفاوتی با یکدیگر ندارند، آنان که اعضای یک اجتماع واحد هستند به هم همانندند و احساسات واحدی دارند، زیرا به ارزشهای واحدی وابستهاند و مفهوم مشترکی از تقدس دارند. جامعه از آن روز منسجم است که افراد آن هنوز تمایز اجتماعی پیدا نکردهاند.
همبستگی ارگانیکی (Organic Solidarity)
همبستگی ارگانیکی است که اجماع(توافق) اجتماعی ، یعنی وحدت انسجام یافته اجتماعی در آن ، نتیجه تمایز اجتماعی افراد با هم است و یا از راه این تمایز بیان میشود. افراد ، دیگر همانند نیستند بلکه متفاوت و (لزوم) استقرار اجماع اجتماعی تا
حدی نتیجه وجود همین تمایزها و تفاوتهاست. همبستگی ارگانیکی ، به عنوان ویژگی جوامع جدید ، همبستگی بسیار پیچیدهای است که در آن شکل اساسی رابطه بین مردم ، احساس ساده تعلق به یکدیگر نیست، بلکه شبکه پیچیدهای از روابط قرار دادی است که براساس تعقل و قانون ، تشکل و تداوم پیدا میکند.
همبستگی از دیدگاه دورکیم در جوامع مختلف در ارتباط با آموزش و پرورش
جوامع ابتدایی
جامعه ابتدایی ، جامعهای متجانس است که در آن افراد ، کورکورانه از اعتقادات ، ارزشها و رسوم رایج و مستقر پیروی میکنند، همانندیهای زیادی میان آنان مشاهده میشود، و اجبارها و الزامهای خانوادگی ، گروهی و قومی ، دامنه و حدود رفتارها را تعیین تکلیف میکنند. در این جامعه ، فعالیتهای گروهی و اجتماعی ، تنوع چندانی ندارند. از این رو ، افراد تقریبا در همه امور و فعالیتها ، مشارکت و همکاری میکنند.
در مجموع ، میتوان گفت که در جامعه ابتدایی ، هر فر
د ، به خودی خود ، رفتار دیگران را سر مشق قرار میدهد، در هر کاری به طرزی ماشینی ، از دیگران تبعیت کرده ، به اعتقادات و آداب و رسوم و سنن ، گردن مینهد. در نتیجه یک سلسله روابط ساده ، بر رفتار اجتماعی حاکمیت یافته و جامعه را از همبستگی برخوردار میسازد. در چنین جامعهای ، آموزش و پرورش ، بدون قصد قبلی و هدف
مشخص و بدون نقشه آگاهانه ، از طریق خانواده و روابط رایج میان نسل بالغ و سالمند و نسل جوان و نارس ، عملی میشود.
جوامع پیشرفته
جامعهای نامتجانس است. همانندی و همفکری ، در بین افراد آن تضعیف شده و تفاوتهای فراوانی میان آنان به وجود آمده است. لیکن این تفاوتها که حالت مکمل دارند، موجب کمال جامعه میشوند. در این جامعه که از ساختار روابط پیچیدهای برخوردار است، کار و فعالیت ، مستلزم همکاری و تعاون است. در نتیجه ، پیدایی تقسیم کار و تخصص ضرورت پیدا میکند که بر اثر آن ، افراد در گروهها و دستههای مختلف گرد آمده و هر یک ، کار معینی را به سود همگان برعهده میگیرند.
درجامعههای جدید ، پیچیدگی روابط و تخصصی شدن کارکردهای نهادها و سازمانهای اجتماعی ، نهادهایی نظیر دین و خانواده ، قادر به ایفای نقشهای پیچیده و گوناگون آموزشی و پرورشی مورد انتظار جامعه نیستند. به عبارت دیگر ، در نظام پیچیده
جامعه ارگانیکی ، آموزش و پرورش افراد جامعه ، از طریق مشارکت مستقیم آنان در زندگی اجتماعی ، آن گونه که در جامعه ساده اتفاق میافتاد، غیر ممکن است.
آثار تربیتی دورکیم
آثار تربیتی دورکیم به دلیل رویکرد و جامعه شناختی ، از جهات نظری و کاربردی ، قابل توجهاند. از این رو ، در ادبیات جامعه شناسی آموزش و پرورش ، غالبا از او به عنوان بنیانگذار این رشته نام برده میشود. دورکیم ، در نوشتههای تربیتی خود ، ضمن تعریف آموزش و پرورش و تحلیل جوانب اجتماعی آن ، ابعاد جامعه شناختی آموزش و پرورش را به عنوان کار ویژه جامعه شناسان آینده مشخص کرده است:
شناخت و تشخیص واقعیتهای اجتماعی آموزش و پرورش و کارکرد جامعه شناختی آنها
شناخت و تشخیص روابط میان آموزش و پرورش و تغییر اجتماعی و فرهنگی
تحقیق و مطالعه تطبیقی و میان فرهنگی در انواع گوناگون نظامهای آموزش و پرورش::
پژوهش درباره کلاس درس و مدرسه به عنوان یک نظام اجتماعی پویا و در حال پیشرفت
عقیده بیدول درباره آموزش و پرورش
او معتقد بر آن است که از آموزش و پرورش همگانی
میتوان به عنوان یک ابزار عمده وحدت ملی یاد کرد و آموزش تخصصی به دلیل اهمیت زیادی که از لحاظ اقتصادی دارد، سیاست و خط مشی آموزش و پرورشی دولت را به یک مساله مهم سیاسی مبدل میسازد.
عقیده ماکس وبر درباره آموزش و پرورش
او آموزش و پرورش را در واقع یک تحول اجتماعی میداند و تاریخ را به منزله حرکت جامعههای بشری به سوی عقلانیت و تقسیم کار تخصصی و پیچیده تر تلقی میکند.
آموزش و پرورش در جامعه شناسی ماکس وبر
آشنایی
ماکس وبر (1920-1864) ، جامعه شناس آلمانی ، برخلاف دورکیم ، مستقیما درباره آموزش و پرورش مطلبی ننوشت. کمک او به جامعه شناسی آموزش و پرورش ، غیر مستقیم و از طریق آثار تاریخی و جامعه شناسی اوست که ضمن آنها ، میتوان به مفاهیمی در ارتباط با آموزش و پرورش و تحول آن دست یافت. وبر به فراوردههای تاریخی مهمی که موجب تحول جامعه سنتی به جامعه صنعتی شده بود، توجه خاص داشت. از این رو آموزش و پرورش را در ارتباط با تحول اجتماعی ملاحظه میکرد.
همچنین ، مثل دورکیم ، تاریخ را به منزله حرکت جامعههای بشری به سوی عقلانیت و تقسیم کار تخصصی و پیچیدهتر ، تلقی میکرد، ولی نسبت به دقایق این حرکت حساس بود. او گر چه سوق به عقلانیت را اجتناب ناپذیر میدید، ولی آن را به جای یک حرکت آرام و تکاملی ، فراگردی توام با ستیز و کشمکش و سرشار از پس افتادگی و عدم تعادل میدانست. از لحاظ او ، رابطه آموزش و پرورش با تغییر اجتماعی نیز در حالی که امری اساسا سازشپذیر است، به سهم خود ، رابطهای توام با کشش و فشار ، نشیب و فراز ، و پیشرفت نامنظم به سوی اشکال جدید است. وبر تغییر اجتماعی را در پرتو تغییرات سلطه (Domination) و اقت
دار (Authority) در جامعه ، ملاحظه میکرد.
انواع سلطه و اقتدار ازنظر وبر
اقتدار فرمند (Charismatic)
مبتنی است بر اعتقاد و سرسپردگی به یک شخص خارق العاده که به خاطر واجد بودن صفات نمونه و مورد اعتماد و اطمینان بودن ، به رهبری رسیدهسیاسی ، یا دینی برخوردار میسازد. چهرههایی مثل بودا ، مسیح و گاندی ، یا در یک گروه بندی دیگر ، چهرههای تاریخی مثل اسکندر ، ناپلئون و هیتلر ، همه ، دارای اقتدار فرمند بودهاند.
اقتدارسنتی (Traditional)
اقتدار سنتی بر این باور و اعتقاد استوار است که مقام و پایگاه کسانی که در گذشته اعمال سلطه و اقتدار کردهاند و رسوم و سنن و ارزشهای مربوط به آن ، مستلزم احترام است. بنابراین ، منصب اختیار مورد احترام بوده، شخصی که آن را اشغال کند، اقتدار مربوط را به ارث میبرد. اقتدار سنتی ، بویژه ، براعتقاد به امتیازات سیاسی گروه نخبگان مبتنی است که به انحصاری شدن موروثی قدرت در دست این قشر منجر میشود.
اقتدار عقلانی- قانونی (Rational – Legal)
بر قوانین و مقررات عقلانی که برای نظم اجتماعی وضع میشوند، استوار است. در سلطه قانونی ، اطاعت از شخص یا مقام و منصب موروثی در میان نیست، بلکه اصل ، متابعت از قانون است. قوانین مشخص میکنند که از چه کسانی و تا چه اندازه باید اطاعت کرد. در جامعههای جدید ، روابط سلطه و اقتدار برقانون و عقلانیت مبتنی است. امو
ر اجتماعی از طریق سلسله مراتب مناصب و مقامات که کنشهای متقابل میان آنها بوسیله مقررات خاصی نظم و ترتیب پیدا میکند، هماهنگ میشود و در انجام دادن امور ، قابلیت پیش بینی و کارآیی ضرورت دارند.
انواع سازمان اجتماعی از دیدگاه وبر
سازمانی که در رأس آن یک رهبر فرمند یا پرجاذبه قرار گرفته و همه زیردستان به او وفادارند
سازمانی که در آن مقام رهبری به شیوه موروثی ، از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود.
سازمانی که بر پایه قوانین تأسیس شده ، مقد ناپایدار به سوی سازمان سنتی پایدار و سرانجام ، درجهت سازمان بوروکراتیک پیش میرود. به زعم وبر ، در دوران جدید ، بوروکراتی شدن جامعه را میتوان به وضوح ، در قالب مظاهری چون علم و تکنولوژی ، پیدایی و توسعه احزاب سیاسی متشکل و سازمان یافته ، حکومتهای حزبی و نظایر آن مشاهده کرد. درچنین جامعهای سلطه و اقتدار از قشرهای حاکم سنتی ، مثل نجبا و اشراف ، به مدیران و متخصصان منتقل میشود و حکومت بطور فزاینده ، از طریق مداخله سیاست پیشگانی که در امور سیاسی ، مهارت و ورزیدگی دارند، به سوی مشارکت و حمایت توده مردم سوق داده میشود. و هر یک به نظام آموزش و پرورش ویژهای پی افکنده ، به پرورش نخبگان خاص خود میپردازند.
انواع آموزش و پرورش برحسب شخصیت ازنظر وبر
فرمند یا پرجاذبه (Charismatic)
آموزش و پرورش منتسب به اقتدار فرمند ، سعی میکند که فقط قابلیتهای ذاتی را به عنوان عطیه و موهبت ، برانگیخته و شکوفا سازد. این نوع آموزش و پرورش از لحاظ روش و محتوا ، ناقص و ابتدایی است و هنگامی میسر میشود که اتفاقا افراد با استعدادی پیدا شوند که استعداد آنها بوسیله صاحب هنری سالمند ، قهرمانی نامور یا ساحری چیره دست شکوفا سازد. به نظر وبر ، با وجود اینکه اقتدار فرمند به عنوان عاملی مزاحم در جوار اقتدار عقلانی – قانونی ، دوام آورده ، ولی آموزش و پرورش وابسته به آن جز در موارد انگشت شمار ، افول کرده است. هنرآموزی انفرادی به روش شاگردی در محضر استادان زبده و سرشناس از موارد این نوع آموزش و پرورش است.
فرهیخته (Cul
tivated)
در مقابل ، تربیت افراد فرهیخته برای زندگی دینی یا دنیوی و همچنین ، تربیت افراد خبره و متخصص ، اصولا امری امکانپذیر است. با وجود اینکه ، اهداف در نظام سنتی و بوروکراتیک متمایزند. اهداف آموزش و پرورش در نظام سنتی به موجب اعتقاداتی که قشر حاکم در مورد فرهیختگی دارد، معین میشوند و در نظام بوروکراتیک به موجب الزامات و نیازهای بوروکراسی و تخصص. در نظام سنتی ، هدف آموزش و پرورش ، تربیت افراد از لحاظ طرز سلوک و رفتار است، طرز رفتار یک گروه اجتماعی خاص ، یک عنصر مهم در این نوع آموزش و پرورش ، تأکید بر راه و رسم ، طرز سلوک ، هنجارهای اخلاقی ، آداب و عادات یک گروه اجتماعی خاص و رفتارهای درونی و بیرونی آن است. کارکرد اصلی این نوع آموزش و پرورش ، تفکیک و تخصیص افراد به گروهها و نقشهای اجتماعی است. در هر صورت ، مشخصه بارز این نوع آموزش و پرورش ، آن است که آنچه دانش آموز یاد میگیرد یا به او تعلیم داده میشود، مستقیما تحت تأثیر منزلت گروه اجتماعی او معین میشود.
خبره یا متخصص (Expert)
پرورش افراد متخصص و زبده برای مدیریت جامعه لازم و ضروری میباشد. تدارک وسایل کسب دانشها و فنون علمی مختلف ، تربیت مدیران و متخصصان گوناگون و نیز پرورش انبوه مشتاقانی که خواهان آموزشهای عالی برای انتخاب پیشه زندگی هستند، از جمله مواردی است که همواره بار وظایف نظام آموزش و پرورش را سنگینتر میسازند.
عقیده کارل مانهایم ( Karl Mannheim) درباره آموزش و پرورش
او امر آموزش و پرورش را به عنوان عنصری پویا در خور مطالعه جامعه شناختی میدانست. به زعم او آموزش و پرورش ، فی نفسه یک
تکنیک اجتماعی و وسیله مناسب نظارت اجتماعی است. و صرفا بخشی از فراگرد تاثیرگذاری بر انسان است
آموزش و پرورش در محیط اجتماعی
نگرش کلی
فهم درست آموزش و پرورش رسم
ی آموزشگاهی ، موقعی امکانپذیر است که واقعیت امر آموزش و پرورش را در وسیعترین معنای آن ، مسئولیت جامعه تلقی کنیم. در آن صورت ، روشن خواهد شد که هر آنچه در زندگی اجتماعی اتفاق میافتد آکنده از امکانات و نجربههای آموزشی و پرورشی است. از این رو ، اذعان کرد که حتی در شرایط پیچیده جامعه امروز ، علی رغم وجود مدرسه به عنوان کارگزار خاص آموزش و پرورش ، بسیاری از کارکردهای مهم آموزش و پرورش ، در موقعیتهای اجتماعی گوناگون ، ضمن تجربههای زندگی روزمره جامه عمل میپوشند.
آموزش و پرورش پیش از مدرسه
آموزش و پرورش هر فردی با تولد ، یا حتی پیش از آن ، شروع میشود و در سراسر زندگی ادامه مییابد. مدرسه ، بخشی از تمامیت این تجربه را تشکیل میدهد. هر کودک ، پیش از مدرسه ، حداقل دارای شش سال تجربه زندگی در خانه ، کوچه ، محله ، بازار ، خیابانها ، پارکها ، و شهر و پیرامون شهر است. با والدین ، برادر و خواهر، دوستان ، آشنایان و بستگان دور و نزدیک معاشرت کرده ، زبان مادری خود را یادگ
رفته ، عادات و رسوم و نگرشهای خانوادگی را اخذ کرده ، مراحل آغازین رشد جسمانی ، عاطفی و عقلانی را سپری ساخته ، امور ابتدایی زندگی کردن را آموخته و سرانجام ، الگوی زندگی او ، روی هم رفته ، پیش از ورود به مدرسه شکل گرفته است.
آموزش و پرورش دوران مدرسه
به فرض اینکه روز تحصیلی ، پنج ساعت ، هفته تحصیلی ، شش روز ، و سال تحصیلی ، نه ماه طول بکشد، هر کودک دانش آموزی ، قریب 1100 ساعت از سال را در مدرسه سپری میکند. هچنین اگر فرض کنیم که
اوقات بیکاری کودک در روز ، پانزده ساعت باشد، او قریب 5400 ساعت در سال ، ساعات بیداری دارد. بدین ترتیب ، چنین کودکی ، قریب 4300 ساعت از سال را بیرون از مدرسه میگذراند، قریب چهار برابر وقتی که در مدرسه حضور پیدا میکند.
انواع تجربههای آموزشی و پرورشی در زندگی اجتماعی
خانه و خانواده و تمام آنچه پیرامون آن میگذرد ما را تربیت میکند :
روابط گوناگون با اعضای خانواده ، خویشان و آشنایان دور و نزدیک ، قصهها و سرگرمیهای خانوادگی ، جشنها و سوگواریها ، و … خانواده هنوز هم عامل مقتدر تربیتی به شمار میرود. تزلزل و فروپاشی خانواده ، فقدان بسیاری از تجربههای تربیتی را به دنبال دارد.
بازیها
در زمین بازی ، در انواع بازیها ، رسمی یا غیررسمی ، با هر سهمی که در بازیها داریم، فعال یا منفعل ، تاثیرات عمیق تربیتی میپذیریم. بازیها ، سرشار از فعالیتهای الگودار و خلاق بوده ، فرصتهای بزرگی برای مشارکت فراهم میسازند. آنها ، روحیه ، موازین رفتاری ، خوی و منش ایجاد میکنند. نباید فراموش کرد که در عهد باستان ، اقوامی مثل یونانیها ، رومیها و ایرانیها ، جوانان خود را در زمینهای بازی تربیت میکردند.
طبیعت
طبیعت ، بسته به اینکه تا چه اندازه بدان دسترسی داریم ، درتربیت ما موثر است تنوع دامنهدار و پیوسته چیزهای طبیعی – خاک ، درختان ، گیاهان ، حیوانات ، پرندگان ، تضاد شب و روز ، تولی فصول ، گوناگونی اقلیم و هوا ، آسما
ن پرستاره و … دنیای طبیعت بیپایان است. جاذبههای طبیعت ، بعضی را به چشم اندازهای گسترده علم رهنمون میشوند و برخی دیگر را به اندیشهها و تخیلات متعالی شاعرانه … . و بالاخره کسانی هم با بیرحمی طبیعی آن ، نابود میشوند. دوری طبیعت از شهرهای امروزین و از زندگی بشر ، بالاترین زیانی است که انسان در زمینه تربیتی تحمل میکند.
نهادها و فعالیتهای دینی تربیت
مسجد ، کلیسا ، معبد ، آموزشهای دینی ، اعیاد دینی ، اختلافات و تفاوتهای دینی ، و سایر جوانب ادیان ، در گذشته و حال ، اثرات تربیتی مهمی بر افراد بشر داشتهاند.
کار و تربیت
کار در خانواده ، در کوچه و بازار ، و در جامعه بطور کلی زمانی کودکان کار میکردند و کار بیش از امروز بر تربیت آنان تاثیرداشت. امروزه بسیاری از کودکان ، بدون تماس واقعی با کار ، بزرگ میشوند. در دهه اخیر ، اهمیت کار ، نظامهای آم
وزشی را بر آن داشته که از طریق برنامههای ویژه ، آموزش و پرورش رسمی را با کار پیوند دهند. در بعضی کشورها ، مدارس مخصوصا در جوار کارخانهها و مزارع احداث میشوند تا کودکان تحت تعلیم ، به اقتضای برنامه آموزشی ، ساعاتی به کارورزی پرداخته آمادگیهای نخستین برای اشتغال به کار در جامع را کسب کنند. به هر حال ، تاثیر کار بر تربیت انکارناپذیر است.
سفر و آموزش
گردش در کوچه و خیابان و دیدارهای اولیه از نقاط مختلف شهر ، اطراف شهر و سپس ، دیدار از شهرها و سرزمینهای دیگر ، هر کودکی را تحت تاثیر قرار میدهد. این سفرها و تجربههای ناشی از آنها ، دنیای محسوس را قابل شناسایی میسازن
د.
عضویت در گروهها
گروهی که در آن بزرگ شدهایم، گروههایی که از آنها بهرهمندیم، گروههای که در آنها باکشمکش و ستیز سر و کار داشتهایم، گروهی که از آن کنار گذاشته شدهایم و برای جبران آن به گروههای دیگر پیوستهایم … ، عضویت در قشرها و طبقات اجتماعی جامعه ، که شیوه زندگی ما را تحت تاثیر قرار داده ….، همه این تجربهها آموزندهاند. همه ما حاصل و ثمره تجربهها ، روابط و تعاملهای گروهیمان هستیم.
شرایط زندگی شهری یا به اصطلاح مدنی
تاثیرات تربیتی گوناگون دارند، پلیس و انتظامات ، جشنهای ملی ، احزاب سیاسی ، مبارزات سیاسی ، انتخابات ، گفتگوها و بحثهای اجتماعی و سیاسی ، شایعات ، همه ، در تعلیم و تربیت مردم نقش دارند.
امیدها و آرزوها ، دوستیها ، حرمتها:
امیال ارضا شده و ارضا نشده ، زندگی در تنهایی محض یا زندگی با دوستان واقعی ، مواردی تجربه زا و آموزنده محسوب میشوند و در مجموع به شکل گیری و رفتاری ما کمک میکنند.
جامعه شناسی آموزش و پرورش
نگاه اجمالی
استمرار و بقای هر جامعهای مستلزم آن است که مجموع باورها ، ارزشها ، رفتارها ، گرایشها ، دانشها و مهارتهای آن به نسلهای جدید منتقل شود. ساخت و کار ( mechanism ) یا وسیله این انتقال ، آموزش و پرورش است. آموزش و پرورش به معنی اعم ، مترادف با جامعه پذیری است، یعنی ، فراگردی که افراد از طریق آن به یادگیری نقشها ، قواعد ، روابط و بطور کلی ، فرهنگ جامعه خود میپردازند.
به معنی اخص ، فراگردی است که افراد به واسطه آن در وضعیتهای اجتماعی سازمان یافته ، در معرض آموزش منظم دانشها ، مهارتها ، رفتارها و گرایشهای معین قرار میگیرند. در هر جامعه ، این وضعیتها در قالب نظام آموزش و پرورش و سازمانهای رسمی آن تشکیل مییابند.
آموزش و پرورش در جامعه ابتدایی
در جامعه ساده ابتدایی ، آموزش و پرورش هدف و منظور آگاهانهای نداشت. هر فرد پس از تولید ، به تدریج ، طی مراحل مختلف زندگی ، متناسب با سن و موقعیت اجتماعی خویش سازگاریهای لازم با محیط اجتماعی را فرا گرفته، از طریق یادگیری موازین اجتماعی و الگوهای رفتاری ، طی ترتیباتی به زندگی بزرگسالی راه مییافت، مثلاً در امر گردآوری خوراک ، یافتن جانوران زخمی یا جمع آوری میوهها و ریشههای خوردنی گیاهان ، نوجوا
ن ، با پدر همراهی کرده راه و رسم کار را یاد میگرفت. از اینرو ، کسب آمادگی برای انجام دادن فعالیتهای روزمره زندگی ، هدف آموزشی یا پرورشی آگاهانهای نداشت.
پیچیدگی روزافزون زندگی اجتماعی ، موجب تنوع و کثرت تقسیم کار اجتماعی گردید. در این شرایط ، هر مرحله از گردش کار در جامعه ، کسب مهارتهایی کم و بیش متناسب با نوع و کیفیت کار را الزامی میساخت، زیرا که اعضای جامعه قادر نبودند بدون آموختن مهارتهای لازم ، کارها و وظایف خود را انجام دهند. انباشت تدریجی دانشها ، مهارتها و فنون کار و زندگی اجتماعی ، اندیشه حفظ و انتقال این دستاوردها را پدید آورد. بنابراین ، از هنگامی که انسان با قصدی آگاهانه ، وسایل آموزش و یادگیری فرزندان خود را فراهم ساخت، آموزش و پرورش رسمی پدید آمد و تشکل آن آغاز شد.

دانلود پروژه مقاله تجزیه و تحلیل نسبت های مالی در word
دوشنبه 95/3/3 4:25 صبح| | نظر

دانلود پروژه مقاله تجزیه و تحلیل نسبت های مالی در word دارای 26 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود پروژه مقاله تجزیه و تحلیل نسبت های مالی در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود پروژه مقاله تجزیه و تحلیل نسبت های مالی در word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن دانلود پروژه مقاله تجزیه و تحلیل نسبت های مالی در word :
شرکت رینگ سازی مشهد
نسبت جاری یکی از نسبت های نقدینگی می باشد که با استفاده از آن می توان قدرت شرکت را در پرداخت بدهی های جاری شرکت تعیین کرد. بر اساس این نسبت منابع اصلی نقد شرکت برای پرداخت بدهی های جاری، دارایی های جاری می باشند.
نسبت جاری از تقسیم دارای های جاری بر بدهی های جاری حاصل می شود. هرچه نسبت جاری شرکت بزرگتر باشد آن شرکت در پرداخت بدهی های جاری خود، با مشکلات کمتری مواجه است. برای سازمان های وام دهنده این نسبت باید به طور متعادل 2 یا بیشتر از آن باشد که اعتباردهندگان تمایل به پرداخت اعتبار داشته باشند.
نسبت جاری شرکت رینگ سازی مشهد سال 82 (سهامی عام)
نسبت جاری شرکت رینگ سازی مشهد سال 83 (سهامی عام)
شرکت از لحاظ نقدینگی و نسبت جاری در وضعیت مطلوبی نمی باشد چون نسبت های جاری این شرکت تقریباً نزدیک به یک است و این به این معنی است که شرکت تقریباً معادل دارایی های جاری خود، بدهی جاری دارد و این از دید اعتباردهنده مناسب و مطلوب نمی باشد. در سال 83 این نسبت مطلوبتر از سال 82 است چون 044/1<94/0 لذا شرکت در پرداخت بدهی های جاری خود از محل دارایی های جاری در سال 83 با مشکلات کمتری تقریباً مواجه هستند.
نسبت آنی را که نسبت سریع هم می گویند از طریق تقسیم دارایی های آنی یا سریع بر بدهی های جاری حاصل می شود. این نسبت بیان می کند که توان شرکت در پرداخت بدهی های جاری از محل دارایی های آنی چه قدر است. البته لازم به ذکر است که این نسبت هرچه بالاتر باشد از دید اعتباردهندگان مناسب و مطلوبتر است. بر اساس تحلیل مدیران مالی مرز بین قدرت نقدینگی کافی و قدرت نقدینگی ناکافی شرکت را معادل یک بودن نسبت آنی شرکت می دانند.
از دید تحلیل گران مالی این نسبت های آنی محاسبه شده برای شرکت رینگ سازی مشهد برای سال 82 و 83 چون کمتر از یک هستند مطلوب نمی باشد این به معنی آن است که شرکت از محل دارایی های آنی خود قادر به پرداخت بدهی های جاری خود نمی باشد. این شرکت در سال 82 فقط 46/0 از بدهی های جاری خود را از محل دارایی های آنی می تواند پرداخت کند و در سال 83 هم فقط معادل 34/0 از بدهی های جاری خود را می تواند از محل دارایی های
آنی جبران کند.
لازم به ذکر است که هرچقدر نسبت های آنی و جاری کوچکتر باشند از دید مدیریتی مطلوبتر است. چون به هر میزانی که نسبت های جاری و آنی کوچکتر باشد یعنی دارایی های جای کمتری در شرکت وجود دارد و شرکت وجوه نقد کمتری را به صورت راکت نگهداری می کند که این هزینه های ناشی از راکت بودن سرمایه و هزینه های سرمایه را کاهش می دهد و منجر به افزایش کارآیی و بهره وری می گردد. لذا هرچه این نسبت های کوچکتر باشند از دید مدیریت مناسب تر است.
نسبت های فعالیت یا کارآیی:
نسبت گردش کالا: با استفاده از این نسبت، تعداد دفعاتی که شرکت در سال موجودی کالای خود را می فروشد، تعیین شده و برای محاسبه آن می توان بهای تمام شده کالای فروش رفته را بر موجودی کالا تقسیم کرد.
در حالت کلی، هرچه این نسبت زیادتر شود به معنای افزایش کارآیی مدیریت است.
گردش موجودی کالای شرکت رینگ سازی مشهد سال 83
این نسبت گردش م ک (31/4) نشان می دهد که شرکت در طی یک سال مالی تقریباً 30/4 بار کالاهای خود را می فروشد. به عبارت دیگر کالاها و موجودی انبار این شرکت 3/4 بار خالی و پر می شوند. این نسبت تقریباً گردش بالای موجودی ها را نشان می دهد و مطلوب است.
گردش دارایی ها:
نسبت گردش دارایی ها از تقسیم مبلغ فروش بر مبلغ دارایی های شرکت به دست می آید. این نسبت رابطه بین حجم فعالیت و ارزش دارایی ها را بیان می کند. هرچه این نسبت بالاتر باشد یعنی سطح فعالیت و حجم فروش بیشتر است و لذا نرخ های بالای این نسبت مطلوبیت بیشتری خواهند داشت.
گردش دارایی های شرکت رینگ سازی مشهد سال 83
این نسبت به علت پایین بودن نشان دهنده حجم پایین فعالیت است که چندان مطلوب نیست زیرا که حجم فروش شرکت نسبت به ارزش دارایی ها از اهمیت چندانی برخوردار ن
یست و قابل توجه نمی باشد. این مورد نشان دهنده عملکرد ضعیف مدیریت است.
نسبت دوره وصول مطالبات:
این شرکت مدت زمانی را که طول می کشد تا شرکت طلب خود را از اشخاص ثالث یا مشتریان وصول کند نشان می دهد. به طور متوسط نشان می دهد که چند بار در سال ح د وصول می شوند. هرچه این نسبت پایین تر باشد مطلوب تر است.
دفعات گردش ح د سال 82
دوره وصول مطالبات سال 82
یعنی به طور متوسط هر 688 روز یک بار ح د شرکت وصول می شود. این یک نسبت نامطلوب است.
دفعات گردش ح د سال 83
دوره وصول مطالبات سال 83
یعنی هر 420 روز یک بار حساب های دریافتی شرکت رینگ سازی مشهد در سال 83 وصول خواهد شد.
نسبت بدهی های بلندمدت به حقوق صاحبان سهام:
این نسبت مقدار یا درصد منابع مالی شرکت که توسط بستانکاران تأمین شده است را نشان می دهد و این نسبت هرچه کوچکتر باشد مطلوب تر است.
نسبت بدهی بلندمدت به حقوق صاحبان سهام سال 82
نسبت بدهی بلندمدت به حقوق صاحبان سهام سال 83
در سال 82، 18/0 یعنی معادل 18% از کل حقوق صاحبان سهام را بدهی های بلندمدت تشکیل می دهند. به عبارت دیگر 18% منابع مالی شرکت را در سال 82 بستانکاران تأمین کرده اند.
در سال 83، معادل 63% از کل منابع مالی شرکت را بدهی های بلندمدت تشکیل می دهند که نسبت سال 82 نسبت به 83 مطلوبتر است.
نسبت واریز بدهی:
این نسبت هرچه کوچکتر باشد مطلوب تر است.
نسبت بدهی بلندمدت به سرمایه:
این نسبت ترکیب ساختار سرمایه را نشان می دهد و همان نسبت محاسبه شده قبلی شرکت می باشد. این نسبت همان نسبت بدهی بلندمدت به حقوق صاحبان سهام است که در صفحات قبلی محاسبه شد.
نسبت بدهی کل به کل دارایی ها:
این نسبت از تقسیم کل بدهی ها بر کل دارایی ها به دست می آید. این نسبت
مبالغ و وجوهی را که از محل بدهی ها تأمین شده است را نشان می دهد.
نسبت کل بدهی به کل دارایی شرکت رینگ سازی مشهد سال 82
نسبت کل بدهی به کل دارایی شرکت رینگ سازی مشهد سال 83
درسال82، 75% از کل دارایی ها از محل بدهی ها تامین شده اند و در سال 83، معادل 67% از کل دارایی ها، از محل بدهی ها تأمین شده اند. این نسبت ترکیب ساختار سرمایه و رابطه های بین منابع اصلی سرمایه را بیان می کنند.
نسبت سود به فروش:
این نسبت بیان می کند که چند درصد از کل مبلغ فروش را سود تشکیل می دهد.
یعنی به عبارت دیگر از هر یک فروش، چه مقدار آن را سود شرکت است.
واضح است که هرچه این نسبت بزرگتر باشد مطلوبتر است.
نسبت سود به فروش شرکت رینگ سازی مشهد سال 82
نسبت سود به فروش شرکت رینگ سازی مشهد سال 83
09/0 درسال 82: تقریباً در سال 82، 09/0 از مبلغ فروش راسود تشکیل می دهد.
15/0 در سال 83: یعنی در سال 83، 15/0 از مبلغ فروش، سود است یا به عبارت دیگر از هریک ریال فروش، 15/0 ریال را سود تشکیل می دهد. نسبت سال 83، مطلوبتر از سال 82 است. چون میزان سود به فروش بیشتری را نشان می دهد.
نسبت بازده سرمایه گذاری ها: این نسبت نشان می دهد که به ازای هر ریال دارایی، چه مقدار سود عاید شرکت شده است. این نسبت هرچه افزایش یابد مطلوبتر است چون میزان سود بیشتری را در بر خواهد داشت.
نسبت سود به کل دارایی ها سال 82
نسبت سود به کل دارایی ها سال 83
درسال 82، شرکت به ازای هریک ریال دارایی معادل 072/0 یا 07/0 آن سود کسب کرده است. یا این که سود شرکت معادل 07/0 از کل دارایی ها است. در سال 83، شرکت به ازای هر یک ریال دارایی معادل 065/0 یا % آن سود کسب کرده است. از این لحاظ تقریباً عملکرد شرکت در هر دو سال یکسان بوده است.
نسبت EPS:
EPS شرکت رینگ سازی مشهد 1383
DPS شرکت رینگ سازی مشهد
درسال 83، شرکت رینگ سای مشهد به هر سهم از سهام شرکت معادل 262 ریال سود تقسیم می کند.
تجزیه تحلیل نسبت های مالی پارس خودرو: شرکت 7 برای سال 1382
ارقام به میلیون ریال
یعنی شرکت تنها 76/0 بدهی های خود را از محل دارایی های جاری می تواند پوشش دهد.
نسبت آنی شرک پارس خوردو
یعنی توانایی شرکت در پرداخت بدهیی هایش از محل دارایی های آنی خیلی ضعیف است.
یعنی در هر سال به طور متوسط 4 بار کالا به فروش رسیده یا انبار پر و خالی می شود.
یعنی معادل 94/0 از مبلغ کل دارایی ها شرکت فروش داشته است که این مطلوب است.
دوره وصول مطالبات شرکت پارس خودرو
یعنی به طور متوسط 441 روز طول می کشد تا ح د شرکت تسویه شوند. این زیاد مطلوب نیست چون از 360 روز بیشتر است.
نسبت بدهی بلندمدت به سرمایه شرکت پارس خودرو سال 82
نسبت بدهی بلندمدت به سرمایه پارس خودرو سال 81
یعنی 88/0 سرمایه و حقوق صاحبان سهام از محل بستانکاران تامین شده است.
با داشتن خرید نسیه می توان این نسبت را به دست آورد اما خرید نسیه را نداریم این نسبت هرچه کوچکتر باشد مناسبتر است.
نسبت سود به کل دارایی ها:
به ازای هر ریال دارایی، شرکت 023/0 آن سود کسب کرده است.
نسبت سود به کل دارایی شرکت پارس خودرو سال 82
درسال 81 معادل 023/0 و در سال 82 معادل 085/0 از کل مبلغ دارایی ها شرکت سودآوری داشته است.
شرکت پارس خودرو در سال 82 نسبت به سال 81 عملکرد بهتری داشته است و بازدهی بالاتر شرکت به معنای بهبود عملکرد مدیریت می باشد.
شرکت 10 شرکت رادیاتور ایران (سهامی عام)
یعنی دارایی های جاری شرکت بیشتر از بدهی های جاری اش است و شرکت در تامین و تسویه بدهی های جاری از محل دارایی جاری مشکلی ندارد.
یعنی شرکت می تواند 26/1 برابر از بدهی های جاری خود را از محل دارایی های جاری تسویه کند.
نسبت آنی شرکت رادیاتور ایران سال 81
شرکت فقط قادر است تا معادل 56/0 از بدهی های خود را از محل دارایی های آنی تأمین کند.
نسبت آنی شرکت رادیاتور ایران سال 82
یعنی شرکت قادر است که 72/0 از بدهی های جاری خود را از محل دارایی های آنی سریع خود پرداخت کند.
نسبت گردش م ک سال 81
نسبت آنی شرکت رادیاتور ایران سال 81
یعنی در سال 1382 شرکت رادیاتور ایران بطور متوسط 39/2 بار کالاهای خود را می فروشد. به عبارت دیگر تقریباً 5/2 بار انبار پر و خالی می شود.
عملکرد شرکت از این لحاظ در سال 82 به نسبت سال 81 بهتر و مطلوب تر بوده است.
دوره وصول مطالبات
تقریباً می توان گفت که 386 روز طول می کشد ح د شرکت رادیاتور ایران وصول شود. این نسبت چون از تعداد روزهای یک سال بیشتر است مطلوب نیست.
نسبت بدهی بلندمدت به سرمایه شرکت رادیاتور ایران سال 81
یعنی حدوداً 12/0 از سرمایه شرکت از محل بستانکاران تامین شده است.
نسبت بدهی های بلندمدت به سرمایه سال 82
یعنی حدود 02/0 از کل حقوق صاحبان سهام یا سرمایه شرکت از منبع بس
تانکاران تأمین شده است.
نسبت سود خالص به کل دارایی شرکت رادیاتور ایران سال81
نسبت سود خالص به کل دارایی ها شرکت رادیاتور ایران سال 82
در سال 81، شرکت رادیاتور ایران به ازای هر ریال دارایی هایش، معادل 06/0 ریال سود خالص کسب کرده است و در سال 82 نیز این شرکت به ازای هر ریال دارایی معادل 10/0 ریال سود کسب کرده است.
عملکرد این شرکت از لحاظ سودآوری در سال 82 مناسب تر بوده است و در کل روند سودآوری این شرکت مطلوب است.
783 = EPS سود هر سهم در سال 81
441 = EPS سود هر سهم در سال 82
شرکت رادیاتور ایران در سال 1381، سود هر سهم بیشتری داشته است و این نشاندهنده بهبود عملکرد مدیریت در این سال بوده است.
از آن جهت که هرچه سود هر سهم یا EPS افزایش یابد منجر به افزایش
قیمت سهام خواهد شد، شرکت رادیاتور ایران از این لحاظ روند نامطلوبی داشته است و در این راستا باید مدیران شرکت سیاست ها و خط مشی های مدیریتی را تا حدی تعدیل و دست خوش تغییر کند تا منتج به بهبود کارآیی و عملکرد شود و نتایج حاصل از این اف

دانلود پروژه مقاله آمار جمعیت در word
دوشنبه 95/3/3 4:25 صبح| | نظر

دانلود پروژه مقاله آمار جمعیت در word دارای 16 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود پروژه مقاله آمار جمعیت در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود پروژه مقاله آمار جمعیت در word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن دانلود پروژه مقاله آمار جمعیت در word :
آمار جمعیت
سیمای جمعیت ایران به روایت آمار
– جمعیت ایران درسال 1355 34 ملیون نفر
– جمعیت ایران درسال 1365 495 ملیون نفر
– جمعیت ایران درسال 1370 56 ملیون نفر
– جمعیت ایران درسال 1375 606 ملیون نفر
– جمعیت تهران درسال 1375 10 ملیون نفر بالاترین جمعیت شهری
– جمعیت سمنان درسال 1375 500 هزارنفر پائین ترین جمعیت شهری
– تابعیت ها درسال 1375 ایرانی 59ملیون، افغانی 8500 نفر ، عراقی 179061 نفر، پاکستانی 8836 نفر، و در ردیف های بعدی تابعیت های ترکیه،جمهوری آذربایجان، جمهوری ارمنستان،ترکمنستان میباشند.
بر اساس گزارش مرکز آمار ایران در سال 1355 جمعیت کشور بیش از 33 میلیون و 708 هزار و 744 نفر بوده است و سالانه رشدی معادل 7/2 درصد داشته است. در سال 1365 جمعیت کشور با رشد سالانهای معادل 9/3
درصد، به 49 میلیون و 445 هزار و 10 نفر رسیده است. این در حالی است که این میزان در آمارگیری سال 70 با وجود کاهش 5/2در صد ی رشد سالانه جمعیت، به 55 میلیون و 837 هزار و 163 نفر و در سال 75، جمعیت کشور با رشد 5/1 درصدی به 60 میلیون و 55هزار 488 نفر افزایش یافته است.
آمار حاکی از آن است که در سال 55 تعداد جمعیت مردان 17میلیون و 356 هزارو 347 نفر و تعداد جمعیت زنان نیز 16 میلیون و 352 هزار و 397 نفر بوده است. در سال65 تعداد جمعیت مردان به 25 میلیون و 280 هزار و 961 نفر و تعداد جمعیت زنان 24 میلیون و 164 هزار و 49 نفر رسیده است.
پنج سال بعد، یعنی در سال 1370 جمعیت مردان ، 28 میلیون و 768 هزار و 450 نفر، در مقابل 27 میلیون و 68 هزارو 713 نفر زن تخمین زده شده است.
نتایج آمارگیری جاری جمعیت نشان می دهد که تعداد جمعیت مردان در سال 1375 بیش از 30 میلیون و 515 هزار و 159 نفر بوده است، در حالیکه در همان سال تعداد زنان کشور 29 میلیون و 540 هزار و 329 نفر بوده است.
براساس نتایج سرشماری عمومی نفوس ومسکن سال 1375، گروه سنی 10تا14 ساله با 9 میلیون و 80 هزار و 676 نفر، بیشترین جمعیت را به خود اختصاص داده است. گروهای سنی 5 تا 9 ساله، 15 تا 19 ساله و 0تا4 ساله نیز در مرتبههای بعدی قرار داشتهاند.
نتایج آمارگیری سال 1375 حاکی است که سن بیش از یک میلیون و 20 هزار و 936 نفر از جمعیت، زیر یکسال بوده است که 524 هزار و 927 نفر از آنان مرد و 496 هزار و 9 نفر نیز زن بوده اند. در سال 75 جمعیت نوباوه (5 تا 1ساله ) بیش از 6 میلیون و 732 هزارو 787 نفر بوده که 3 میلیون و 453 هزارو 31 نفر از آنان مرد و 3 میلیون و 279 هزارو 756 نفر زن بودهاند.
همچنین در سال 75، 8 میلیون و 769 هزار و 737 کودک 6 تا 10 ساله در کشور زندگی می کردهاند که از این تعداد 4 میلیون و304 هزار و 997 نفر دختر و 4 میلیون و464 هزار و 740 نفر نیز پسر بودهاند. آمارها حاکی است جمعیت 14 تا 11 ساله کشور در سال 1375 بیش از 7 میلیون و 202هزار و 85 نفر بوده که تعداد 3 میلیون و 668 هزار و 48 نفر از آنان مرد و تعداد 3 میلیون و 534 هزار و 37 نفر از آنان زن بودهاند. در سال 1375، 12میلیون و 337 هزار و 529 نفر در سن جوانی، یعنی در گروه سنی 15 تا 24 ساله قرار داشتهاند. در همان سال تعداد 6 میلیون و 191 هزار و 201 نفر از زنان و تعداد 6 میلیون و 141 هزار و 328 نفر از مردان کشور، در گروه سنی جوانان قرار داشتهاند.
بر اساس اعلام مرکز آمار ایران در سال 75، 21 میلیون و 364 هزار و 877 نفر نیز جزء جمعیت میانسال (64 تا 25 ساله) کشور بودهاند. همچنین 10میلیون و 364 هزار و877 نفر از زنان کشور نیز در همان زمان میانسال بودهاند. این گزارش همچنین حاکی از آن است که 10میلیون و 856 هزارو 757 نفر از مردان در سنین میانسالی قرارداشتهاند.
در سال 1375، بیش از 1 میلیون و 382 هزار و 448 نفر از جمعیت کشور را مردان 65 سال و بالاتر و 1میلیون و212 هزار و 733 نفر را نیز زن 65 سال و بالاتر تشکیل می دادند. بنابراین تعداد جمعیت 65 ساله و بالاتر در سال 1375، 2 میلیون و 595 هزار و 181 نفر بوده است. این در حالی است که در سرشماری سال 1375 سن 32 هزار و 365 نفر از جمعیت نامشخص اعلام شده است.
اداره کل آمار عمومی وزارت کشور در سال 1355، تعداد کل خانوارهای کشور را 6 میلیون و711 هزارو 628 خانوار اعلام کرد. بر اساس نتایج سرشماری سال 1365 این تعداد به 9 میلیون و 673 هزار و 931 خانوار افزایش پیدا کرده است. در سال 1370 نیز این رقم به 10میلیون و 787 هزار و 227 خانوار و در سال 75 نیز به 12 میلیون 398 هزار و 235 خانوار افزایش یافته است.
در سال 1365 بیش از 5 میلیون و 528 هزار و 542 خانوار ساکن شهرها و 4 میلیون و 99هزار و 857 خانوار نیز ساکن روستاها بوده اند. بر اساس آمارهای منتشر شده در سال 1370 تعداد خانوارهای روستایی به 4 میلیون و 203 هزار و 722 خانوار و تعداد خانوارهای شهری به 6 میلیون و 523 هزار و 824 رسید. در سال 1375 تعداد خانوارهای شهرنشین به 7 میلیون و948 هزار و 925 خانوار رسید و تعداد خانوارهای روستایی در سال مذکور به 4میلیون و410 هزار و 370 خانوار افرایش پیدا کرد.
نتایج سرشماری در سال 1375 حاکی است تعداد 1میلیون و 37 هزار و 321 خانوار دارای سرپرست زن و تعداد 11میلیون و350 هزارو 622 خانوار دارای سرپرست مرد بودهاند .در آن سال 547 هزارو 420 خانوار تک نفره و 1میلیون و 402 هزار 948 خانوار، دو نفره وجود داشته است. در همان سال تعداد خانوارهای سه نفره نیز 1 میلیون و 976 هزار و 864 خانوار بوده است.
بر اساس آمارهای منتشر شده، در سال 1375، تعداد 2 میلیون و 278 هزار و 978 خانوار چهار نفره در کشور وجود داشته است. آمارها همچنین نشان میدهند 1 میلیون و 974 هزار و822 خانوار دارای پنج نفر عضو و تعداد 1میلیون و 571 هزار و 392 خانوار دارای 6 نفر عضو بوده اند. در همان سال تعداد خانوارهای 7 نفره، 2 میلیون و 635 هزار و 519 خانوار بوده است.
همچنین در سال 75 از کل جمعیت کشور بیش از 23 میلیون و 26 هزار و293 نفر در روستاها زندگی می کردهاند که از این تعداد 11 میلیون و 604 هزار و972 نفر مرد 11میلیون و 421 هزار و 321 نفر نیز زن بودهاند. جمعیت ساکن در شهرها در همین سال 36 میلیون و 817 هزار و 789 نفر گزارش شده است. از میان ساکنین شهرها نیز 18 میلیون و 805 هزار و 23 نفر مرد و 18میلیون و 12 هزار و 766 نفرهم زن بودهاند.
سرشماری سال 1375 نشان می دهد که تهران با جمعیتی معادل 10میلیون و 344هزار و 965 نفر پر جمعیتترین استان کشور و سمنان با جمعیتی معادل 501 هزار و 447 نفر کم جمعیتترین استان کشور بوده است استانهای اصفهان، فارس، خوزستان، آذربایجان شرقی بعد از تهران پرجمعیتترین استانهای کشور بوده اند. همچنین بر اساس این آمار تعداد جمعیت زنان در استانهای مازندران و گلستان و گیلان اندکی بیش از مردان بوده است. بررسی دین جمعیت کشور در سال 75 نشان داد که در آن سال 59 میلیون و 788 هزار و 791 نفر مسلمان، 78 هزار و 745 نفر مسیحی و 27 هزار و 920 نفر زرتشتی و 12هزار و 737 نفر نیز دارای دین کلیمی بودهاند. در همان سال 57 هزار و 579 نفر از جمعیت کشور نیز دارای سایر ادیان بودهاند و دین 89 هزار و 716 نفر از جمعیت اظهار نشده است.
بر اساس نتایج طرح آمارگیری در سال 75 طی ده سال، بیش از 8 میلیون و 718 هزار و 770 نفر مهاجر وارد کشور شده است که بیشتر آنان در گروه سنی 20 تا 24 قرار داشتهاند.
بر اساس سرشماری سال 1375 تابعیت 58 میلیون و 954 هزار و 228 نفر از جمعیت کشور ایرانی و 804 هزار و 404 نفر افغانی بوده است. در همان سال 179 هزار و 61 نفر از جمعیت کشور دارای تابعیت عراقی و تعداد 8 هزار و 836 نفر، تبعه پاکستان بودهاند. ترکیه، آذربایجان، ارمنستان و ترکمنستان از نظر تعداد تبعه در رتبههای بعدی قرار دارند.
بر اساس آمارهای منتشر شده از سوی سازمان ثبت احوال کشور در سال 1380، تعداد 1 میلیون و 112هزار و 104 تولد به ثبت رسیده است.
تعداد متولدین در سال 1381، یک میلیون و 112 هزار و 104 نفر بوده است که از این تعداد 572 هزار و 659 نفر پسر و 549 هزار و 445 نفر دختر بودهاند.
از میان پسران 376 هزار و 51 نفر در شهرها و 196 هزار و 608 نفر در روستاها متولد شدهاند. در سال 75 نیز 358 هزار و 281نفر دختر در سال 1375 در شهرها و تعداد 191 هزار و 164 دختر در روستا متولد شدهاند .
آمارهای ثبت شده در سازمان ثبت احوال نشان میدهد که در سال 1380تعداد 60 هزار و 559 طلاق صورت گرفته در حالی که تعداد ازدواجها، 640 هزار و 710 مورد بوده است.
بر اساس گزارش سازمان ثبت احوال کشور در سال 1381 تعداد 650 هزار و960 ازدواج در کشور صورت گرفته است و در همان سال تعداد طلاقهای ثبت شده 67 هزار و 256 مورد بوده است.
همچنین 513 هزار و 772 مورد از ازدواجها در نقاط شهری و تعداد 137هزار و 188 مورد در مناطق روستایی اتفاق افتاده است. این گزارش همچنین حاکی است تعداد 61 هزار و 74 مورد از طلاقها در نقاط شهری و تعداد 6 هزار و 182 مورد از طلاقها در نقاط روستایی صورت گرفته است.
براورد جمعیت کشور بر حسب مناطق و جنس در میانه سال 1382
استان زن مرد روستایی شهری کل
کشور 32684445 33795555 22098095 44381905 66480000
آذربایجان شرقی 1663070 1702122 1106968 2258225 3365192
آذربایجان غربی 1389914 1437623 1133120 1694417 2827538
اردبیل 5965316 6087923 518897 6864268 1205324
اصفهان 2141430 2257742 7474592 3651714 4399173
ایلام 2756915 2880127 2224998 3412044 5637042
بوشهر 3952654 4072492 3571993 4453152 8025145
تهران 5788648 6142896 1733947 10197596 11931543
چهارمحال و بختیاری 3958231 4035923 3471993 4522161 7994154
خراسان 2986942 3004519 2146950 3844511 5991461
خوزستان 2290655 2383325 1640699 3033281 4673980
زنجان 4660011 472116 4378745 5002426 9381171
سمنان 2797374 2974074 1358248 441320 5771448
سیستان و بلوچستان 1066277 1102022 1080826 1087473 2168299
فارس 2055185 2125678 1614083 2566779 4180863
قزوین 536047 5517433 3475982 7401921 1087790
قم 4843548 5092046 7337239 920187 9935594
کردستان 7458853 7728994 6187387 900046 1518785
کرمان 1111498 1147650 8417705 1417377 2259148
کرمانشاه 9656343 1026134 6972575 1294511 1991768
کهگیلویه و بویراحمد 3203112 3290192 307201 3421293 6493303
گلستان 7903124 784005 8589909 7153265 1574317
گیلان 1162694 1151223 1008104 1305814 2313917
لرستان 8230654 8554631 7088255 969703 1678528
مازندران 1382295 1373477 1328154 1427618 2755772
مرکزی 654046 6577823 4393581 8724702 1311828
هرمزگان 6155612 6550979 7306813 5399778 1270659
همدان 8482536 8692252 7398994 9775794 1717479
یزد 4533147 4795359 1745974 7582531 9328506
شایان ذکر است برآورد جمعیت براساس رشد مشاهده شده طی سالهای 75 – 1355 و با فرض ثابت بودن
عوامل موثر بر رشد جمعیت و تعداد خانوار براساس بعد خانوار مشاهده شده در سرشماریها محاسبه گردیده است.
برآورد تعداد جمعیت کشور طی سالهای 1357 تا 1382
سال تعداد جمعیت (هزارنفر)
357 36332
1358 37730
1359 39192
1360 40718
1361 42313
1362 43979
1363 45721
1364 47541
1365 49445
1366 50650
1367 51890
1368 53167
1369 54483
1370 55837
1371 56656
1372 57488
1373 58331
1374 59187
1375 60055
1376 60937
1377 61831
1378 62738
1379 63658
1380 64592
1381 65540
1382 66480
جدول برآورد جمعیت کل کشور ، تعداد خانوار و بعد خانوار (1375 – 1363)
بعد خانوار تعداد خانوار (هزارخانوار) جمعیت (هزارنفر) سال
روستایی شهری * روستایی شهری کل * روستایی شهری کل
536 48 4022 5033 9055 21560 24161 45721 1363
538 48 4103 5306 9409 22074 25467 47541 1364
54 48 4145 5528 9673 22600 26845 49445 1365
544 482 4205 5763 9968 22874 27776 50650 1366
548 484 4224 5938 10162 23150 28740 51890 1367
552 486 4245 6119 10364 23430 29737 53167 1368
556 488 4265 6305 10570 23714 30769 54483 1369
56 49 4286 6497 10783 24000 31837 55837 1370
55 48 4318 6764 11082 23846 32776 56622 1371
54 48 4350 7043 11393 23693 33743 57436 1372
54 47 4383 7333 11716 23540 34738 58278 1373
53 47 4416 7635 12051 23388 35763 59151 1374
51 46 4449 7949 12398 23238 36818 60056 1375
• غیر ساکن در روستایی منظور شده است .
شاخصها و نماگرهای جمعیتی
عنوان شاخص یا نماگر واحد مقدار/تعداد درصد تغییر نسبت به فصل قبل درصد تغییر نسبت به فصل مشابه سال قبل
تعداد ازدواج ثبت شده رویداد 232459 3/15 8/0
تعداد طلاق ثبت شده رویداد 24818 9/11(1) 0/16
تعداد ولادت ثبت شده رویداد 315658 1/3 0/1
تعداد فوت ثبت شده رویداد 94455 5/2 0/10
(1) درصد تغییر، بر اساس اطلاع تجدید نظر شده فصل قبل که توسط سازمان ذیربط صورت گرفته، محاسبه شده است.
مأخذ- سازمان ثبت احوال کشور.
شایان ذکر است برآوردهای فوق براساس رشد مشاهده جمعیت طی سالهای 75 – 1370 و با اعمال آخرین تقسیمات کشوری تا سال 1380 محاسبه شده است . ضمنآ اتباع بیگانه براساس تعریف جمعیت کشور ملحوظ و جمعیت عشایر در جمعیت مناطق روستایی آورده شده است .
برآورد جمعیت بازسازی شده استانهای کشور در سال 1383
روستایی شهری کل استان
22705554 44771946 67477500 کل کشور
1184649 2298023 3482672 آذربایجان شرقی
1206900 1689758 2896657 آذربایجان غربی
554949 692253 1247202 اردبیل
902302 3493343 4395645 اصفهان
236387 302490 538877 ایلام
312464 496018 808482 بوشهر
1541078 10390578 11931656 تهران
408503 424442 832945 چهار محال و بختیاری
2421029 4023291 6444320 خراسان
1441209 2836789 4277998 خوزستان
426571 536863 963434 زنجان
145826 433084 578910 سمنان
1117473 1101920 2219393 سیستان و بلوچستان
1764363 2559263 4323626 فارس
366410 767137 1133547 قزوین
59146 979278 1038424 قم
613896 932360 1546256 کردستان
875154 1505528 2380682 کرمان
648309 1272975 1921284 کرمانشاه
329520 344593 674113 کهگیلویه و بویراحمد
1097772 1291423 2389195 گیلان
876819 736872 1613691 گلستان
706574 1033070 1739644 لرستان
1354497 1441623 2796120 مازندران
442723 902197 1344920 مرکزی
731357 553568 1284925 هرمزگان
741689 990391 1732080 همدان
نمونه وظایف اداره کل آمار، طرح و برنامه :
1-مطالعه و بررسی احتیاجات برنامه ای جمعیت
2-تنظیم برنامه کلی جمعیت در سطح کشور با توجه به احتیاجات نواحی مختلف
3-انجام مطالعات لازم به منظور تهیه و تنظیم برنامه های جامع براساس نیازمندیهای جمعیت
4-بررسی طرحهای تنظیم شده و هماهنگ کردن آنها برای تصویب نهایی در هیات اجرایی
5-مدیریت و نظارت در امور مربوط به مطالعه و تحقیق درباره خط مشی آینده جمعیت در زمینه ایجاد تسهیلات و فراهم آوردن وسایل و امکانات در جهت رشد کیفی و کمی جمعیت
6-نظارت و ارزشیابی برنامه ها و طرحهای اجرایی
7-بررسی و سنجش برنامه ها و طرحها از نظر بازدهی یا انحرافات از معیارهای اصلی
8-تمرکز اطلاعات و تنظیم طرحها جهت استفاده به هنگام از آنها
9-تهیه و ارسال دستورالعمل ها و راهنمایی واحدهای تابعه به منظور تهیه و پیشنهاد طرحهای سالانه
10- شرکت در جلسات توجیهی طرحها و پیگیری لازم به منظور تصویب طرحها
11- تهیه و تنظیم و اجرای طرحها و برنامه های آماری مورد نیاز جمعیت در کلیه امور مربوطه
12- جمع آوری آمار و اطلاعات از کلیه فعالیتهای انجام شده توسط تمامی واحدهای جمعیت
13- طراحی و تنظیم چاپ متون گزارشات آماری طبق اصول و فنون مربوطه برای ارائه انتشار
14- انجام محاسبات و تجزیه و تحلیل آمار جمع آوری شده و انتشارات نتایج حاصله از آمارگیریها در مواقع لزوم
15- تهیه نمودار از فعالیتهای جمعیت، جهت درج در نشریات آماری و دستیابی مقامات مسئول به نتیجه فعالیتها
16- شرکت در جلسات، کمیسیونها و کنفرانسهای مربوطه
17- پیگیری سایر امور محوله مربوطه از سوی مقامات عالی جمعیت
18- مدیریت در امور مربوط به تهیه پیش نویس آیین نامهها و لوایح و مقررات و بررسی و اظهار نظر نسبت به آیین نامهها و لوایح مقررات تهیه شده
اهم فعالیتهای انجام شده توسط اداره کل آمار، طرح و برنامه
1- مشارکت در تهیه طرح جامع امداد و نجات کشور
2- مستند سازی طرح جامع امداد و نجات کشور (4جلد)
3- انجام طرح شبکهای واحدها و اصلاح درجه بندی شعب
4- ارائه نظر کارشناسی در مورد طرحهای واصله
5- ارائه طرح تدوین جایگاه جمعیت در ارائه خدمات اجتماعی
6- تدوین و پیشنهاد نظام برنامهریزی سالیانه جمعیت
7- تعامل با مرکز آمار ایران جهت تعریف اقلام آماری جمعیت
8- مشارکت در امر انتخابات جمعیت (تدوین آیین نامه انتخابات، دستورالعملها و فرمهای مربوطه، عضویت در دبیرخانه ستاد و ;)
9- بررسی و جمع بندی پیشنهادات واصله درخصوص پیش نویس مقدماتی آیین نامه اجرایی انتخابات
10- تهیه دستورالعمل نحوه تشکیل و اداره جلسات شورای اجرای شهرستان، هیات مدیره استان و شورای عالی
11- تهیه مجموعه اساسنامههای جمعیت از سال 1301 تا 1374
12- بررسی سیر اجمالی تحولات اساسنامههای جمعیت
13- تهیه فرمهای چارچوب ارائه گزارشعملکرد استانها و حوزههای ستادی
14- تهیه گزارش سالیانه از فعالیتهای استانها به صورت تفصیلی و چکیده
15- تهیه گزارش عملکرد و برنامههای سالیانه حوزههای ستادی در هر سال
16- تهیه دستورالعمل نحوه تاسیس شعبه جمعیت در شهرستانهای فاقد شعبه
17- ارائه طرح ایجاد کد یکپارچه جهت شناسایی اعضا و داوطلبان جمعیت
18-طرح تدوین ماموریتها، اهداف و استراتژیهای حوزههای ستادی جمعیت
19- شناسایی نیازها، ساماندهی و استقرار نظام آمار و اطلاعات جمعیت
20- انجام طرح ارزیابی عملکرد معاونت درمان وتوانبخشی
21- تهیه شاخصهای ارزیابی عملکرد حوزههای ستادی
اهم فعالیتهای در دست اقدام اداره کل آمار، طرح و برنامه
1-طرح تدوین برنامه پنج ساله جمعیت
1-1- قرارداد طرح و عقد قرار داد نظارت براجرای طرح
1-2-برگزاری جلسات گروههای سه گانه (شناخت وضع موجودوتدوین استراتژی ،مطالعات
تطبیقی ،تدوین برنامه )
1-3-برگزاری همایش تدوین برنامه پنج ساله مورخ 21/8/82
1-4-اعمال نظردرخصوص گزارشهای شناخت وضع موجود ،مطالعات تطبیقی وگزارش نظامنامه اجراواستقراربرنامه پنج ساله تهیه شده توسط مجری
1-5-دریافت نظرات حوزههای مختلف جمعیت درخصوص گزارش وضع موجود
1-6-تدوین ماموریتهای کلان جمعیت
1-7-تدوین شاخصهای برنامهای جمعیت
1-8-تشکیل ستادهدایت وتصویب برنامه
1-9-بررسی وتصویب حوزه های ماموریتی جمعیت در جلسات ستاد
1-10-بررسی وتصویب راهبردهای برنامه پنج ساله جمعیت در جلسات ستاد
1-11-ارائه،بررسی وتصویب برنامه نهایی توسط ستادهدایت وتصویب برنامه .
2-طرح بررسی وضعیت و نحوه درجه بندی شهرستانهای فاقد شعبه
3-استقرار نظام آمار و اطلاعات در کل کشور
1-3- مکاتبه جهت نظرخواهی درخصوص نیازهای آماری از28استان .
2-3- نظارت و بررسی مرحله پیاده سازی پروژه استقرار نظام اطلاعات و آمار
4- تدوین نظام ارزیابی عملیات امدادی و تهیه شناسنامه وظایف حوزههای مختلف جمعیت هلال احمر

دانلود پروژه مقاله نقش ارتباطات و وسایل ارتباط جمعی در پیشرفت ج
دوشنبه 95/3/3 4:25 صبح| | نظر

دانلود پروژه مقاله نقش ارتباطات و وسایل ارتباط جمعی در پیشرفت جامعه در word دارای 39 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود پروژه مقاله نقش ارتباطات و وسایل ارتباط جمعی در پیشرفت جامعه در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود پروژه مقاله نقش ارتباطات و وسایل ارتباط جمعی در پیشرفت جامعه در word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن دانلود پروژه مقاله نقش ارتباطات و وسایل ارتباط جمعی در پیشرفت جامعه در word :
نقش ارتباطات و وسایل ارتباط جمعی در پیشرفت جامعه
آگاه سازی جامعه و آموزش همگانی و توسعه مشارکت در پرتو رشد وشتاب روزافزون رسانه ها اهمیت فراوان دارد و نقش اطلاع رسانی به مردم وبالا بردن فهم و شعور سیاسی جامعه از اهم وظایف وسایل ارتباط جمعی است . در عصری که جهان پیوسته در حال کوچک شدن به سوی دهکده ای جهانی پیش می رود شناخت عملکرد و ماهیت رسانه ها برای احراز هویت فرهنگی و ارزشهای ملی نقش موثر و مفیدی دارد .
در مجموع انسان موجودی اجتماعی می باشد و به طور انفرادی نمی تواند زندگی کند و همواره از انزوا بیزار بوده است . امروزه دانشمندان به روشنی اعلام می کنند که حتی انسان های اولیه و قارنشین هم به طور اجتماعی زندگی می کردندح و گوشه گیری و عدم ارتباط با دیگران را نوعی بیماری روانی می دانند که سرچشمه بسیاری از اعمال غیر انسانی ودر نهایت به پوچی و حتی خودکشی فرد منجر می شود . نکته جالب این که در تمام تحقیقاتی که در مورد خودکشی در زندانهای خارج صورت گرفته محققین به این نتیجه رسیدند که بیشتر این خودکشی ها به صورت انفرادی و در سلول های انفرادی صورت گرفته است .
تعاریف ارتباط : کلمه ارتباط یا communication از ریشه لاتین communis به معنی اشتراک گرفته شده است . این کلمه در زبان فارسی به صورت مصدر عربی باب افتعال به کار می رود که در لغت به معنی پیوند دادن و ربط دادن و به صورت اسم مصدر به معنی بستگی پیوند پیوستگی و رابطه کاربرد دارد .
در مورد تمایز دو واژه ارتباط یکی به معنای مفرد communication و دیگری به معنای جمع communications محققان عقیده دارند کلمه ارتباطات به صورت مفرد نشانگر فرایند و جریانی است که پیام را از منبع یا فرستنده به مقصد یا گیرنده ارسال می کند اما کلمه ارتباطات به صورت جمع به معنی ابزار و وسایل پیام رسانی می باشد .
در صورتی که قصد پیام دهنده از انتقال پیام برای گیرندگان زیادی مطرح باشد آن را ارتباط جمعی می گویند . ویلبر شرام در کتاب فراگرد و تاثیر ارتباط جمعی می گوید : (( در فراگرد ارتباط به طور کلی ما می خواهیم با گیرنده پیام خود در یک مورد و مسئله معین همانندی یا اشتراک فکر ایجاد کنیم .)) فرهنگ انگلیسی به فارسی آریان پور برای لغت communication معادل های فارسی زیر را ارائه داده است : ارتباط خطوط ارتباطی وساسل ارتباطی مبادله گزارش ابلاغیه ابلاغ اطلاعیه نقل و انتقال مراوده اخبار مشارکت جلسه رسمی و سری فراماسیون ها عمل رساندن کاغذ نویسی مکاتبه و سرایت را ارائه داده است .
ارسطو فیلسوف یونانی شاید اولین اندیشمندی باشد که حدود 2300 سال پیش نخستین بار در زمینه ارتباط سخن گفت . او در کتاب مطالعه معانی بیان ( ریطوریقا که معمولا آن را مترادف ارتباط می دانند در تعریف ارتباط می نویسد : (( ارتباط عبارت است از جست و جو برای دست یافتن به کلیه وسایل و امکانات موجود برای ترغیب و اقناع دیگران .
انجمن بین المللی تحقیقات ارتباط جمعی تعریف زیر را برای ارتباط ارائه داده است : منظور از ارتباط روزنامه ها نشریات مجلات کتاب ها رادیو تلویزیون آگهی ارتباطات دور و پست است . همچنین ارتباط چگونگی تولید و توزیع کالاها و خدمات مختلفی را که وسایل و فعالیت های فوق به عهده دارند و مطالعات و تحقیقات مربوط به محتوای پیام ها و نتایج و آثار آن را در بر می گیرد .
ژوزف تی کلاپر در کتاب تاثیر ارتباط جمعی می گوید : (( ارتباط جمعی عبارت است از رساندن اطلاعات ایده ها و برداشتها از طریق وسایل ارتباط و دریافت این اطلاعات به وسیله عده زیادی از انسان ها در یک زمان . )) او در این مورد اضافه کرد که یکی از ویژگیهای ارتباط جمعی عظمت نفوذ آن است .
سادنی هید در کتاب برنامه های رادیو و تلویزیون در آمریکا در این باره می گوید : واژه ارتباط جمعی حاوی پنج ویژگی است :
1- تعداد گیرندگان وسایل ارتباط جمعی نسبتا زیاد است .
2- ترتیب گیرندگان بسیار متنوع است .
3- با ارسال پیام از طریق وسایل ارتباط جمعیی نوعی تکثر پیام به وجود می آید .
4- توزیع پیام سریع است .
5- هزینه برای مصرف کننده کم است .
تعاریف گوناگونی درمورد ارتباط وجود دارد که از بحث این تحقیق خارج است . چون هر دانشمندی از یک نقطه نظر به ارتباط نگاه کرده است . بعضی به پیام توجه کرده اند و بعضی به معنی یا فرستنده و گیرنده پیام و حتی تاثیرات آن بر محیط و جامعه ولی به طور کلی تعریف جامع زیر نوشته دکتر علی اصغر کیا در کتاب ارتباطات جمعی و روابط بین الملل جالب است : (( ارتباط عبارت است از فراگرد انتقال پیام از سوی فرستنده برای گیرنده مشروط برآن که در گیرنده پیام مشابهت معنی با معنی مورد نظر فرستنده پیام ایجاد شود . )) این تعریف یک توضیح ریاضی نیز دارد . هر چه معنای مورد نظر در فرستنده پیام با معنی متجلی شده در گیرنده پیام مشابهت بیشتری داشته باشد ارتباط کاملتر خواهد بود .
ارتباط عبارتست از جریان پویایی که در آن تبادل اطلاعات صورت میگیرد. این جریان میتواند چهره به چهره یا رودررو باشد که آن را ارتباط مستقیم یا میان فرد می نامند. در این نوع ارتباط شخص پیام دهنده یا پیام گیرنده با یکدیگر تماس دارند و به همین جهت پیام دهنده و پیام گیرنده میتوانند به نوبت نقش خود را تغییر دهند. و هر کدام به جای دیگری ایفای نقش نماید.
ارتباط ترجمه لغت Communication است. هر چند استعمال این لغت در کتب نوشتههای فارسی عمومیت ندارد اما با این وصف از سایر لغات متداول تر به نظر میرسد. ریشه این لغت کلمه لاتین Communis است که میتوان آنرا به تفاهم و اشتراک فکر ترجمه کرد. وقتی که با شخصی ارتباط برقرار میکنیم کار ما در حقیقت برقراری یک نوع اشتراک فکر و تفاهم اندیشه با اوست. مفهوم واقعی ارتباط با توجه به ریشه لاتین آن (در میان گذاشتن و تقسیم کردن) مفهئمی است که لازمه آن فقط یک فرستنده فعال و یک گیرنده انفعالی نیست بلکه بازخورد یا فیدبک Feed back دومی را که نیز تغییر دهنده طرز رفتار اولی است به حساب میآورد. و از آن مهمتر مستلزم شرکت فعال تمام افراد ذی نفع در روند ارتباط نیز هست. و ارتباط در این حالت به صورت یک جوح چند بعدی با بازخورد در میآید.
نگاه اجمالی
ارتباط را میتوان جریانی چند طرفه دانست که طی آن دو یا چند نغر به تبادل افکار ، نظریات ، احساسات و حقایق میپردازند و از طریق بکاربردن پیامهایی که معنایش برای کلیه آنها یکسان است به انجام این امر مبادرت میورزند. هنگامی که ارتباط را کوشش آگاهانه فرستنده پیام برای سهیم ساختن گیرنده در اطلاعات ، عقاید و طرز فکرهایش میدانیم، مسئله تفاهم و هماهنگی فرستنده و گیرنده اهمیت اصلی و اساسی خود را به دست میآورد، هرگونه انتقال پیام بین فرستنده از یک طرف و گیرنده از طرف دیگر ارتباط محسوب میشود.
چه فرستنده انسان باشد و چه یک دستگاه مکانیکی ارسطو فیلسوف معروف هدف ارتباط را جست و جو برای دست یافتن به کلیه وسایل و امکانات موجود برای ترغیب و امتناع دیگران میداند. به این صورت که برقرار کننده ارتباط از هر راه و وسیلهای که امکان داشته باشد طرف مقابل ارتباط یا مخاطب خود را تحت نفوذ در آورده و نظر و عقیده خود را به او بقبولاند. البته برای ارتباط تعاریف متعدد و مختلفی از سوی صاحب نظران و پژوهشگران ارتباطات ارائه شده است هر یک از صاحب نظران امور ارتباطات با توجه به زاویه دید و اهمیتی که برای عناصر ارتباط قائل هستند ارتباط را تعریف کردهاند. که به برخی از آنها اشاره میکنیم.
عقیده ابراهیم رشیدپور درباره ارتباط
ارتباط جریانی است که طی آن دو نفر یا بیشتر از طریق کاربرد پیامهایی که معنای آن برایشان یکسان است به تبادل افکار ، نظرات ، احساسات و عقاید خود میپردازند.
قربانیان تلویزیون
احمد یحیایی ایله ای
اشاره
تاثیر پذیری اکثریت خاموش جامعه از تلویزیون و برنامه های ماهواره ای تلویزیونی بسیاری از اوقات کشورهایی از جهان سوم را با بحران فرهنگی روبرو کرده است.
تلویزیون هر روز بر ما تسلط بیشتری می یابد و ما بایستی نگران آثار مخرب برنامه های تلویزیونی برای کودکان و خانواده های خود باشیم. این حق ماست و می بایستی عکس العمل نشان دهیم. اگر چه تلویزیون فی نفسه مطرود نیست اما برنامه های تلویزیونی در مجموع زیانبار بوده اند. در غرب به نوعی و در شرق به شکلی دیگر خطر برنامه های مخرب و منحط تلویزیونی احساس میشود.
ما بدبختانه فرزندانمان را با تلویزیون تربیت می کنیم وقتی می خواهیم آنان را ساکت کنیم برای آنان تلویزیون روشن می کنیم و یا آنان را به تماشای برناه هایی که خودمان هم نمی دانیم چه هستند دعوت می کنیم . خودمان هم متاسفانه عادت کرده ایم به آنچه پخش می شود فقط خیره شویم و نگاه کنیم . بشر با تولید نیازمند به شناخت دنیای اطراف خود است و انتقال فرهنگ و روحیه مدنی می تواند به صورتی سالم و سازنده انجام گیرد اما به نظر می رسد تلویزیون یک مانع اصلی بر سر راه رسیدن به دنیای بهتر است پس ما بایستی از آثار سوء این جعبه جادویی آگاه شویم و در ارتباط با تلویزیون مسؤولیت خود را بپذیریم .
«تلویزیونی که می تواند دارای اثرات کاملاً مخرب باشد می تواند به صورت ابزار مفیدی نیز در خدمت تعلیم و تربیت درآید تلویزیون می تواند چنین باشد ولی خیلی غیر محتمل است که چنین بشود.»
ساخت برنامه های با ارزش وقت بیشتر و تخصص بالاتری لازم دارد اما افرادی که بتوانند برای مدت زمان پخش برنامه های بد بسازند زیاد هستند و این مسأله را حل می کند.
اما بایستی برنامه هایی ساخته شود که ضمن جذاب بودن دارای کیفیت مطلوبی نیز باشند اگر چه بعضی معتقدند که تلویزیون برای جلب مشتری تلاش می کند نه برای بالا بردن کیفیت. برای پخش برنامه های احترام برانگیز و انتخابی بایستی کارگزاران برنامه های تلویزیون آموزشهایی جهت بالا بردن و درونی کردن تعهد اخلاقی برتر ببینند تا از سطحی نگری که خطری جدی است نجات یابیم.
کودکان قربانیان تلویزیون
نمی توان کودکان را برای زمانی که در مقابل صفحه تلویزیون صرف می کنند سزنش کرد و اینکه آنها تقصیری ندارند که از طریق تلویزیون اطلاعات دگرگونه شده را دریافت می دارند.
جان کندری می گوید: « قرار نیست که تلویزیون از بین برود از سویی خیلی کم احتمال دارد که تلویزیون فضای مناسبی را برای اجتماعی کردن کودکان ایجاد کند.»
در گذشته کودکان ناظر فعالیت بزرگترها بودند و آنچه را خانواده طی یک نسل به آنان آموخته بود الگویی برای نسل آینده می شود اما اکنون باید دریابیم که کودکان از محیط اطراف خود چه چیزهایی را فرا می گیرند؟ عواملی که محیط اطراف آنان را می سازد چه نام دارد؟ و تلویزیون به عنوان یکی از این عوامل چه می کند و چه باید بکند؟
در صفحه 3 کتاب تلویزیون خطری برای دموکراسی زیر عنوان « چرا بچه ها تلویزیون تماشا می کنند؟» آمده است که : انگیزه کودکان از نشستن در پای تلویزیون با خواست بزرگترها فرق دارد. بزرگترها به اقرار خودشان برای سرگرمی به تماشای تلویزیون می پردازند ولی کودکان ضمن اینکه طالب سرگرمی هستند غالباً برای فهمیدن دنیای اطراف به تلویزیون می نگرند. بزرگترها معمولاً اهمیت کمری برای تلویزیون قایل هستند و به آن با یک ساده باوری آگاهانه نگاه می کنند». تبلیغات تلویزیونی روی شخصیت کودکان، باورهای کودکان و اعمال کودکان به شدت مؤثر می افتد. معمولاً کودکان از دو سالگی تماشای فیلمهای کارتونی را شروع و تقریباً در 6 سالگی به تماشای تلویزیون عادت می کنند. یعنی قبل از اینکه به مدرسه بروند با تلویزیون دوست می شوند.
به نظر می رسد تلویزیون به عنوان اعتبار معلم و معلمی پایان بخشیده است یا دارای این چنین قدرتی است زیرا امروزه دانش آموزان در حالی قدم به مدرسه می گذارند که به شدت از تکنیک تلویزیون و اثرات روانی آن متأثر شده اند و در حالی که مکانیسم تصویری و بصری تلویزیون ریشه در اعماق آنان دوانده است با سیستم کتاب و حروف چاپی وارد یک نزاع درونی و روانی می شوند این درگیری قربانیان زیادی را می طلبد. کودکان و دانش آموزان که نمی توانند و یا نمی خواهند از طریق قرائت آموزش ببینند و یا اصولاً توانایی خواندن را ندارند نوآموزانی که قادر به درک تسلسل منطقی حتی یک پاراگراف نیستند و نمی توانند افکار خود را برروی چند جمله مکتوب متمرکز کنند دیگر قادر نیستند بیش از چند دقیقه به بیان شفاهی معلم ویا یک سخنرانی توجه کنند و ارتباط منطقی جملات و مطالب را به خاطر بسپارند و یا حتی فراگیرند.»
کودکان بر خلاف بزرگسالان که با دیگر رسانه ها ارتباط دارند بیشتر با تلویزیون در ارتباط هستند. به عقیده پژوهشگران علت علاقه کودکان به تلویزیون این است که به آنان امکان می دهد تا در ماجراهای پشت پرده زندگی کودکانه خود رسوخ کنند و دنیا و مردم را بهتر بشناسند.» وقتی کودکان ما به دنیا می آیند باید کار دشواری را انجام دهند و آن انطباق پذیری به شکل صحیح روشن می شود و برآنان است که کودکان را برای وظایف آینده آماده کنند اما وقتی دیگر کسی به کودکان کمک نمی کند که دنیا را بشناسد آنان دست به دامان تلویزیون می شوند . در حال حاضر پدران و مادران وقت اینکه دنیای وسیع اطراف را به کودک بیاموزند از دست داده اند و از سویی تلویزیونی برای کودکان دست یافتنی ترین دریچه به دنیای افراد بالغ است. پس تلویزیون به کودک یک تصویر یا خیال دگرگونه ارائه میدهد زیرا در تلویزیون بیننده بیشتر از آنچه می بیند تأثیر می پذیرد و این نگرانی در مورد کودکان که بزرگ می شوند وجود دارد. از خودمان باید بپرسیم برنامه های تلویزیونی بر روی رفتار کودکان چه تأثیراتی می گذارد؟
برنامه های خشن نه تنها در کوتاه مدت تأثیرات منفی بر کودکان می گذارد بلکه بر اعتقادات و ارزشهای آنان مؤثر واقع می شود. قدرت نمایی های ستاره ها و قهرمانان خیالی فیلمها به کودکان چه می آموزد؟ بدون شک به آنان تلقین می کند که هر کس قدرت بیشتری دارد حق با اوست و او هست که به هدف می رسد و با زور است که می توان هر چیزی و هر خواسته ای را به دست آورد. با همه اینها به نظر می رسد همه آنچه در دنیای جهان سومی رخ می دهد نتیجه رسانه هاست و متاسفانه سیاستگذاران و برنامه سازان شناخت بیشتری از نیازها ، علاقه مندیها به نظرات و عکس العملهای مخاطبان و ماهیت خود رسانه داشته باشند. می توانند مسؤولانه تر برنامه ریزی کنند.»
تلویزیون رسانه ای بی رحم
رسانه ها به جای تأثیر گذاری مثبت بر مردم و بخصوص کودکان می توانند کارکرد و پیامدهای منفی داشته باشند. تلویزیون بخصوص به کسانی که شناخت کافی از تلویزیون و برنامه های آن ندارند رحم نخواهد کرد گسترش خشونت و هیجان و همچنین سطحی نگری کسانی را که منتقدانه و آگاهانه به تلویزیون و برنامه های آن توجهی نمی کنند قربانی خواهد کرد و آنان را در معرض آسیبهای جدی اجتماعی قرار خواهد داد . به همین علت گروه عمده ای که پایمال می شوند کودکان امروز ما هستند.
با توجه به اینکه اکنون تلویزیون ، قصه گو ، نصیحت گر، معلم و پدر و مادر ملی بچه ها شده است. والدین بایستی به کودکان بگویند و آنان را توجیه کنند که تلویزیون منبعی قابل اطمینان برای شناخت دنیای خارج نیست و برای اینکه بچه ها کمتر تلویزیون ببینند باید تفریحات دیگری مهیا شود.
پدران ، مادران و مدرسه تا حد امکان باید به کودکان کمک کنند و درصدد کاهش تأثیرات سؤ تلویزیون در زندگی کودکان و نوجوانان برآیند. اما متأسفانه بسیاری از والدین از جنبه های منفی تلویزیون آگاهی ندارند یا به آن اعتقادی ندارند و اکنون به نظر می رسد که کنترل والدین بر فرزندان بیشتر بر روی مدت زمان تماشای تلویزیون است و آنان به نوع برنامه های تلویزیونی حساسیت چندانی ندارند.» کودکان به چشمان خود اعتماد می کنند پس آنچه از تلویزیون می بینند قابل اعتماد است اما مدرسه باید به کارگیری تلویزیون را به بچه ها بیاموزد از بچه ها بخواهد که برنامه های تلویزیون را به بحث بکشانند و نقد کنند و در نهایت باید کودکان بیاموزند که با دید انتقاد آمیز به تلویزیون و اطلاعات آن بیندیشند ولی متأسفانه بچه ها هر چه بخواهند نگاه می کنند بدون آنکه تأثیرات آن را بدانند و با این بمباران مشکلاتی مخرب برای کودکان خانواده ها و جامعه ایجاد می شود.
تلویزیون با افراط در توسل به داستانهای افسانه ای با پرداختن افراطی به ستاره شدنها و با قلب کردن و واژگونه نشان دادن گفت و گوهای مردمی در درون جامعه سطحی نگری تحمیل می شود امروزه تلویزیون به یک قدرت غیر قابل کنترل بدل شده است پس با همین تعریف همواره یک زبان بسیار جدی از ناحیه تلویزیون بر مردم یا شاگردان نابالغ در راه بوده و هست متأسفانه تلویزیون زمانی را از ما می گیرد که نیاز داریم در آن فرصت به شناخت دنیا و پیدا کردن جای خودمان از آن بهره گیریم. من پیشنهاد می کنم اگر می خواهید استراحت کنید و اگر می خواهید زندگی کنید یک شب تلویزیون راخاموش کنید وگرنه تلویزیون هم وقت شما را صرف می کند و هم محتوی خود را بر شما تحمیل می نماید.
پیشرفت معنوی تلویزیون، ارتباط نزدیک با خدا
در سریال روز حسرت که مناسبتی ماه رمضان 1387 بود و از شبکه یک تلویزیون پخش شد و دیروز به اتمام رسید. همه خزعبلاتی که به اسم فیلمنامه بود به کنار. اینکه در مورد عاقبت مردم تصمیم گرفتند کف مرا ببریدهاست!
مثلا حاج آقا فرامرز قریبیان در اواسط فیلم یک میلیارد تومن نزول توسط پسرش گرفته بود که آخر فیلم هم معلوم نشد چی شد. ولی آقا رو فرستادند بهشت!
مسخره و بی معنی و چرت و پر از اشکالات سناریو و بدتر از همه پر از خرافات و جعلهای مذهبی و لاطائلات فرط… بدبختی بزرگ این است که نمایندگان مجلس از صدا و سیما بابت نوآوریهای ویژهبرنامههای رمضان تشکر کردند!
اهمیت تلویزیون
تلویزیون، رسانه ارتباط جمعی است و از این رو، اهمیت ویژهای دارد. این رسانه، یکی از پلهای ارتباطی میان مخاطب و سیاست، نظام، اجتماع، اخبار و حوادث شمرده میشود. تلویزیون یک الگوی یادگیری اجتماعی است و مردم از راه «یادگیری مشاهدهای»، الگوهای بسیاری را از این رسانه میآموزند و به آن عمل میکنند. این رسانه، وسیلهای برای همسان کردن نگرشها و رفتار مخاطبان است. سرگرم کردن مخاطبان، از دیگر ویژگیهای تلویزیون است؛ چرا که مخاطب از این راه میتواند از زیر بار فشارهای روانی زندگی شهری، فرار و تجدید نیرو کند. ویژگی سرگرم کنندگی تلویزیون سبب میشود تا برنامهسازان، قالبهای تلویزیونی را بر مبنای جذابیت، جلب مشتری و رضایتمندی آنها شکل دهند. تلویزیون، سبب عمومی شدن دانش و آگاهی، آشنایی مردم با پیشرفتهای جوامع دیگر و پدید آمدن انگیزههای قویتر برای رقابت میشود. به این ترتیب، مردم به تلویزیون به عنوان رسانهای مینگرند که هر لحظه جهان را به آنها مینمایاند.
آسیبها و فواید تلویزیون
برخی از اندیشمندان معتقدند با استفاده از تلویزیون، به راحتی میتوان یک جریان فکری به وجود آورد. امروزه تلویزیون تا دورترین روستاها راه یافته است و آنتنهای کج و کوله آن را بر فراز آپارتمانهای مرتفع تهران تا خانههای کوچک روستایی میتوان دید. از این روست که تلویزیون را میتوان دانشگاه عمومی گستردهای با مخاطبانی در گروههای گوناگون در نظر آورد. برنامههای تلویزیون میتواند آثار مطلوب و نامطلوبی بر مخاطبان بگذارد. تأثیر گذاری تلویزیون به علت شنیداری و دیداری بودن آن، در مقایسه با دیگر رسانههای ارتباط جمعی بیشتر است. تلویزیون میتواند در زندگی مدرن امروز بسیار سودمند یا زیانبخش باشد. این رسانه به علت اینکه بسیاری از مردم با آن سر و کار دارند و اوقات بیکاری خود را با آن میگذرانند، میتواند آگاه کند، بیاموزد، تشویق کند و احساس را برانگیزاند. نمایش برخی فیلمهای سینمایی که دربردارنده خشونت زبانی و بدنی است، از جمله آسیبهای مخرب تلویزیون بر مخاطبان به شمار میرود. برخی آگهیهای تجاری، مصرفگرایی را میان مردم جامعه رواج میدهد که این وضعیت را نیز میتوان از آسیبهای تبلیغی تلویزیون نام برد.
تأثیر تلویزیون بر افکار عمومی
تلویزیون، یکی از مؤثرترین و گستردهترین دستگاههای پیامرسانی در جهان امروز به شمار میآید. این رسانه در مقایسه با دیگر رسانهها به دلیل استفاده از جاذبههای تصویری و هنری، تأثیرگذاری بیشتری بر افکار عمومی و رفتار مخاطبان خود دارد. در واقع، تلویزیون با آموزش مفاهیم فرهنگی و اعتقادی، ترسیم و تبیین نمودهای برجسته و الگوهای مثبت و منفی، تبلیغ و ترویج مصرف کالاها و محصولات داخلی و خارجی، نهادینهسازی هنجارهای مناسب و نامناسب و حتی تغییر ذایقه و ذوق بینندگان، از جایگاهی کاملاً استثنایی در این مسئله برخوردار است و حتی میتواند رهبری افکار عمومی جامعه را در دست گیرد.
تلویزیون و اوقات فراغت
تلویزیون، رسانهای فراگیر و بانفوذ است که با وجود گسترش برخی رسانههای غربی، همچنان سهم عمدهای از اوقات فراغت مردم کشور را به خود اختصاص داده است. به یقین، یکی از ضرورتهای جامعه، شاد بودن است. تلویزیون در مقام رسانهای سرگرمکننده باید بکوشد شادی را در مردم ایجاد کند. البته این شادی نباید با لودگی، ابتذال و بیبندوباری یکی شود؛ زیرا تلویزیون افزون بر سرگرم کردن مخاطب باید فرهنگسازی کند و نباید به هر قیمتی بینندگان را بخنداند.
تلویزیون، دین و انتقال مفاهیم دینی
امروزه تعداد زیادی از رسانهها به ویژه شبکههای رادیویی و تلویزیونی، دستاندرکار انتقال و آموزش مفاهیم دینی هستند و با وجود مشکلات فراوانی که در مسیر آنها وجود دارد، مخاطبان بسیاری را به خود جلب کردهاند. در ایران، یکی از شیوههای انتقال مفاهیم دینی به مخاطبان، بهرهگیری از تلویزیون است که به صورت مستقیم و غیر مستقیم انجام میگیرد. روش مستقیم، پیامهایی است که محتوای مورد نظر آنها به طور صریح به مخاطب ارائه میشود. روش غیرمستقیم، پیامهایی است که محتوای آنها با بهرهگیری از قالبهایی همچون ضربالمثل، تمثیل، داستان و روایات تاریخی و نیز استفاده از شیوههای هنری مانند اجرای نمایش، مسابقه، بازی، نقاشی، فیلم و عکس منتقل میشود. در این میان، یکی از عوامل موفقیت رسانهها در انتقال مفاهیم دینی، بهره گرفتن از زبان غیر مستقیم است؛ چرا که زبان مستقیم در جهان امروز به صورت تحمیل و القای باورها به مخاطب در آمده و برای شکل نگرفتن فرهنگ القایی در ذهن مخاطب، باید به بیان غیر مستقیم روی آورد.
دیدگاه حضرت امام خمینی رحمهالله و مقام معظم رهبری درباره تلویزیون
از دیدگاه امام خمینی رحمهالله و مقام معظم رهبری، تلویزیون، ویژگیهای خاصی دارد. این رسانه باید نقش آموزشی و پرورشی داشته و مربی خوبی برای مخاطبان خود باشد. در واقع، تلویزیون باید به دستگاه آموزشی برای مردم تبدیل شود؛ اسلام را به شکل درست به مردم معرفی کند؛ به ارزشهای اسلامی پایبند باشد؛ فلسفه انقلاب را به نسل جوان جدید بفهماند و مفهوم استقلال و آزادی را بیش از پیش نهادینه کند. مردمی باشد و با توجه به حقوق همه طبقههای اجتماعی، نظر آنان را بازتاب دهد. افزون بر آن، به پرورش مخاطبان اندیشمند، مستقل و حساس به سرنوشت کشور و آزادمنش بیندیشد. نباید جوانان را از خودشان غافل کند، بلکه باید با ساخت برنامههای هدفمند، آنها را مبارزی آزادمنش بار آورد. مستقل و خودکفا باشد و در یک کلام، باید با گسترش فساد، خشونت و فحشا مقابله کند. فرهنگ اندیشهورزی را گسترش دهد و اسلامی، انقلابی و مردمی بودن را در برنامههایش بگنجاند و پدیدار سازد.
تماشای تلویزیون از طریق موبایل در ایران ممکن میشود
پژوهشگران الکترونیک و ارتباطات کشورمان موفق به طراحی سیستم پخش دیجیتالی تصاویر دستی (DVB-H) شدند که با راهاندازی پایلوت آن در کشور تا پایان سال جاری میتوان برنامهها و سریالهای تلویزیونی را از تلفن همراه نیز تماشا کرد.
مهندس محمود فخرایی، معاون فنی شرکت سازنده این سیستم در گفتوگو با ایسنا اظهار کرد: به منظور دریافت تصاویر دیجیتال بر روی گیرندههای متحرک و گوشیهای تلفن همراه این شرکت با حمایت وزارت صنایع – سازمان صنایع نوین – در حال ساخت نمونه فرستندههای DVB-H خود میباشد که اولین پخش آزمایشی آن در نمایشگاه بینالمللی IBC هلند – که یکی از معتبرترین نمایشگاههای تجهیزات رسانهای در جهان است – در شهریور ماه امسال تست خواهد شد و امید است تا با راهاندازی پایلوت این سیستم تا پایان سال جاری، پخش آزمایشی آنرا با کمک سازمان صداوسیما در کشور آغاز کنیم.

غیرآرشیویها
-
مقاله بررسی عوامل موثر بر روی کارایی کلکتورهای خورشیدی مشبک تحت
مقاله تغییرات شاخصهای تنسنجی و لیپیدهای سرم بر حسب نمایهی تودهی
مقاله رایگان مختصری از فعالیت صندوق ضمانت صادرات تحت word
مقاله میراکردن نواسانات بین ناحیه ای با استفاده از سیگنال محلی د
مقاله Classification of damage modes in composites by using prin
مقاله استفاده از رویکرد تلفیقی تحلیل سلسله مراتبی و تاپسیس در مک
[عناوین آرشیوشده]