دانلود پروژه تجربیات مدون آموزشی ویژگی های یک معلم نمونه در word
یکشنبه 95/3/16 8:8 عصر| | نظر

دانلود پروژه تجربیات مدون آموزشی ویژگی های یک معلم نمونه در word دارای 57 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود پروژه تجربیات مدون آموزشی ویژگی های یک معلم نمونه در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود پروژه تجربیات مدون آموزشی ویژگی های یک معلم نمونه در word
مقدمه
معلم نمونه درآموزه های قرآنی
ویژگی های معلم نمونه در قرآن
- تواضع
- مهربانی
- اخلاق نیکو
- صبر
- گذشت
-صداقت
-حفظ شخصیت دانش آموزان
-تنبیه و تشویق
-خودسازی وظیفه اولیه معلم نمونه
-گفتارمان مطابق کردارمان باشد
ویژگی های استاد ومعلم ایده آل و نمونه از دیدگاه قرآن کریم و احادیث
1 مقام استاد و معلم نمونه از دیدگاه قرآن کریم :
2 .مقام معلم در روایات اسلامی
3 . ایمان استاد و معلم نمونه
4 . ایمان استاد و معلم در روایات
5 . چه نوع ایمانی مورد قبول مکتب اسلام است ؟
6 . صبر معلم ایده آل و نمونه
7 . لزوم رعایت تعهد برای استاد و معلم نمونه
8 . تقوای استاد و معلم نمونه از دیدگاه قرآن و روایات
اهمیت علم
ارزش و مقام معلم
سوز و گداز معلم
هنرمندی معلم
اخلاق معلم
فروتنی معلم
ویژگیهای معلمان خوب
معلمان خوب هدف دارند
معلمان خوب منتظر موفقیت همه دانش آموزان هستند
معلمان خوب میتوانند با ابهام کنار بیایند
معلمان خوب متفکر هستند
معلمان خوب از ندانستن ناراحت نمی شوند
معلمان خوب الگوهای نقشی خوب دارند
معلمان خوب از کارشان و دانش آموزانشان لذت میبرند
ویژگی های یک معلم خوب در تفکر ابن سینا
نتیجه گیــری
منابع:
بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود پروژه تجربیات مدون آموزشی ویژگی های یک معلم نمونه در word
1 تدابیر المنازل، ص
2 نظام تربیتی اسلام، استاد باقر القریشی، ص
3 ترجمه منیه المرید، دکتر سیدمحمدباقر حجتی، ص
4 نشریه اسوه، شماره 78، عبدالرحمن الفقیب، ترجمه علی فروغی نویسنده: کاظم کاهانی مقدم
5 روزنامه رسالت
مقدمه
یک معلم نمونه باید همواره در تلاش و کوشش برای کسب معارف و مطالب علمی تازه و نوین باشد. به عبارت دیگر باید از لحاظ معرفتی و علمی همگام با زمان پیش برود و تنها خود را محدود به اندوخته ها و دانش های قبلی نکند بلکه با مطالعه از علوم جدید هم اطلاع یابد و همواره اطلاعات روز را به شاگردان خود بدهد. این مطالعه و یادگیری اطلاعات روز هم در تقویت روحیه علمی و معرفتی معلم و هم دانش آموزان مفید است
معلم همواره باید بکوشد تا در کارش مداومت داشته باشد. بنابراین بر همه عالمان جامعه اسلامی است که با تدبر و تعقل در آیات قرآن و سخنان نورانی پیامبر و اهل بیت (علیهم السلام) در زمینه تعلیم و تربیت ابتلا به خودسازی پرداخته و سپس به تعلیم و تربیت اسلامی دانش آموزان همت گمارند تا بدین وسیله نسلی متعهد و انسان هایی خداشناس و خداجو به جامعه اسلامی تحویل دهند و گام به گام جامعه را به اهداف آرمانی اسلام نزدیک ساخته و مدینه فاضله را تحقق و عینیت بخشند
در روایتی آمده است حواریون از عیسی (علیه السلام) پرسیدند: با چه کسی همنشین شویم؟ عیسی (علیه السلام) فرمود: «با کسی که دیدن او شما را به یاد خدا بیندازد و سخن او بر دانش شما بیفزاید و علم او شما را نسبت آخرت متوجه و مایل سازد. خداوند در آیات زیادی خطاب به رسول اکرم ص دستور می دهد که با نیکان هم نشین شده و از ظالمان و گنهکاران روی گرداند.» این خطاب در حقیقت خطاب به همه مردمان است تا با همنشینی با نیکان و دوری گزیدن از ستمکاران به قرب خدا نایل آیند
معلم نمونه درآموزه های قرآنی
در هر مکتبی برای رسیدن به اهداف تعلیم و ترتیب از روش های خاص آن مکتب استفاده می شود.در دین مبین اسلام که دستورات جامع و کامل آن در قرآن ، این کتاب همیشه جاویدان ، آمده است ؛ روش ها و نکته هایی که در رسیدن به اهداف مقدس تعلیم و تربیت که بزرگترین این اهداف: « انسان سازی» است ، بیان شده است که با دقت و تدبر در آیات قرآن کریم و رجوع به احادیث اهل بیت ع در این زمینه ، می توان این روش ها و نکته ها را به خوبی دریافت و به کار برد تا هدف اصلی و اساسی تعلیم و تربیت یعنی انسان سازی محقق گردد
تعالیم روح بخش اسلام در کلیه شئون زندگی براساس فطرت که بهترین راهنمای انسان هاست ، می باشد و لذا مربیان و معلمان با بهره مندی از این تعالیم می توانند تربیتی محکم و استوار برای کودکان و نوجوانان که آینده سازان جامعه اسلامی هستند ، به ارمغان بیاورند. جوامع بشری امروزه از لحاظ علم و صنعت و اختراع و تکنولوژی بسیار پیشرفته و هر روز با کشف جدیدی سعی می کند از تکنولوژی روز در بهتر زیستن خود کمک بگیرد اما در کنار این پیشرفت مادی و علمی از لحاظ اخلاقی و معنوی بتدریج سقوط می کند و نمی تواند راهنمای موفقی برای بشر به سوی کامیابی و سعادت باشد اما فرهنگ اسلامی به گواهی تاریخ، صلاحیت رهبری و ارشاد بشریت را دارد و کتاب مقدس و آسمانی قرآن این مسئولیت خطیر را بر عهده دارد
قرآن که کتاب عمل است، همان کلید سعادت است که از اوایل قرن هفتم میلادی در اختیار بشر قرار گرفت و در مدت کمتر از صد سال سه قاره آسیا، آفریقا و اروپا (اسپانیا) را تحت نفوذ خود گرفته و جهانی نوین آفرید. «علامه اقبال لاهوری» نقش قرآن و نفوذ آن در میان مردمان را چنین بیان می کند
نقش قرآن چون که بر عالم نشست
نقش های پاپ و کاهن را شکست
فاش گویم آنچه در دل مضمر است
این کتابی نیست ، چیزی دیگر است
«دکتر گوستاو لوبن فرانسوی» می گوید: «هر نوع سیستم تربیت جدیدی برای بشر سه دوره لازم دارد تا به تدریج از آن بهره مند شوند و در پایان امر برای نسل سوم ثمربخش شود ولی قرآن چنان کتابی است که آثار تربیتش را در همان نسل اول به حد کمال نشان داد ، امتی را تربیت کرد که در کمتر از یک قرن بر سه قاره آسیا ، آفریقا و اروپا (اسپانیا) حکومت نمود.»
قرآن بزرگترین کتاب در آداب تعلیم و تربیت و اهداف آن است. قرآن همچون ستاره درخشانی به زندگی انسان ها روح و معنا بخشیده و زمینه ساز حرکت های آزادی بخش در میان ملت ها بوده است. هدف از نزول قرآن هدایت و رحمت است. راه و روشی که قرآن برای انسان ها ترسیم می کند براساس قوانین آفرینش و نظام احسن بنا شده است و مخاطب آن نیز تمامی انسان هایی هستند که به آن گرایش ، ایمان و یقین پیدا کرده اند
از آنجا که تعلیم و تربیت امری ظریف و دشوار است ، لازم است معلم ، ماهیت و حقیقت انسان را به خوبی بشناسد و استعدادهای درونی انسان را بیابد و به هدف تربیتی انسانی واقف باشد
در حقیقت معلمان زیربنای تکامل و تحول جامعه و افراد آن را پی ریزی می نمایند. بر همین اساس است که معلمی و هدایت انسان ها اصیل ترین و شریف ترین کارها لقب گرفته است ؛ چرا که هدف اساسی و اصلی تعلیم و تربیت «انسان سازی» است و معلم و مربی برای تعلیم و تربیت انسان ها آمده است. معلم موفق باید خلاق باشد و پیوسته در جستجوی راه های تازه ای باشد که بر معلومات خود بیفزاید

دانلود پروژه مقاله ایده و مفهوم ساختارگرایی با بررسی آرای سوسور
سه شنبه 95/3/11 5:8 صبح| | نظر

دانلود پروژه مقاله ایده و مفهوم ساختارگرایی با بررسی آرای سوسور و لِوی استروس در word دارای 27 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود پروژه مقاله ایده و مفهوم ساختارگرایی با بررسی آرای سوسور و لِوی استروس در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود پروژه مقاله ایده و مفهوم ساختارگرایی با بررسی آرای سوسور و لِوی استروس در word
چکیده
درآمد
ساختار اجتماعی، روابط اجتماعی و عناصر اجتماعی
تقدم ساختار بر عاملیت
نفی سوژه
1 فردینان دوسوسور
بنیانگذار زبانشناسی جدید
ماهیت اختیاری نشانه
تفاوت میان زبان و گفتار
درزمانی و همزمانی
همنشینی و جانشینی
2 ـ انسانشناسی لِوی استروس
جمعبندی و نقد
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود پروژه مقاله ایده و مفهوم ساختارگرایی با بررسی آرای سوسور و لِوی استروس در word
احمدی، بابک، ساختار و تأویل متن، تهران، نشر مرکز، 1382
ایگلتون، تری، درآمدی بر ایدئولوژی، ترجمه اکبر معصوم بیگی، تهران، آگه،
پالمر، ریچارد، علم هرمنوتیک، ترجمه محمدسعید حناییکاشانی، چ سوم، تهران، هرمس،
دوسوسور، فردیناند، دوره زبان شناسی عمومی، ترجمه کوروش صفوی، تهران، هرمس،
فکوهی، ناصر، تاریخ اندیشه و نظریههای انسانشناسی، تهران، نی،
کالر، جاناتان، فردینان دوسوسور، ترجمه کورش صفوی، تهران، هرمس،
هارلند، ریچارد، ابر ساختگرایی، فلسفه ساختگرایی و پساساختگرایی، ترجمه فرزان سجودی، تهران، حوزه هنری،
یان کرایب، نظریه اجتماعی مدرن، ترجمه عباس مخبر، تهران، آگه،
Althusser, Louis, Lenin and Philosophy and Other Essays, translated from French, by Ben Brewster, New York and London: Monthly Review Press,
Lévi-Strauss, Claude, Structural Anthropology, translated by Allen Lane, London: The Penguin Press,
Lévi-Strauss, Claude, Structuralism and Ecology, Social Science Information 1973; 12 (1), pp. 7-
Martin, James, Hegemony and the Crisis of Legitimacy in Gramsci, History of the Human Sciences, Vol. 10, No. 1: 37-56. And ash, Scott (2007), Power after Hegemony, Theory, Culture and Society, SAGE, 1997, Vol. 24(3): 55-
Saussure, Ferdinan De, Courses in General Linguistics, edited by Charles Bally and Albert Sechehaye, Translated by Wade Baskin, London: McGraw-Hill Book Company,
چکیده
ساختارگرایی در حوزه مطالعات اجتماعی یکی از گرایشهای نظری پیچیده و با نفوذ است. بسیاری از متفکران مهم جامعهشناسی از مارکس. دورکیم، بوردیو، گیدنز و بسیاری دیگر از نظریهپردازان، دغدغه و دلمشغولی اصلی شان درگیری با ساختارگرایی و تلاش برای بسط این جریان فکری و یا رهایی از آن بوده است. هدف این نوشتار، مشارکت در ابهامزدایی از این جریان با نفوذ فکری و پرداختن به پارهای از اصول نظری آن با ارجاع به آرای تنی چند از مهمترین متفکران کلاسیک آن، یعنی سوسور، لِوی استروس، بارت، آلتوسر و لاکان است. مسئله اساسی در بحث، ساختارگرایی، بحث از سوژه انسانی و تقدم ساختار بر عاملیت است. نقطه مشترک همه نحلههای ساختارگرایی از جمله زبانشناسی، انسانشناسی، اسطورهشناسی و مارکسیسم ساختاری، نفی سوژه انسانی و اصالتدادن به ساختار به جای عاملیت است. اما به لحاظ روششناسی این جریان فکری، پیشاپیش بر اصول و مقدماتی استوار است که بدون پذیرفتن و به کار بستن آن در مطالعات، نمیتوان به نتایج ساختارگرایانه دستیافت. بخشهای مهم این اصول، با ارجاع به آرای دو تن از مهمترین متفکران آن، یعنی سوسور و لِوی استروس، در نوشتار حاضر بررسی شده است.
کلید واژهها: ساختار، ساختارگرایی، سوژه، عاملیت انسانی، زبانشناسی، انسانشناسی، زبان و گفتار.
درآمد
آنچه امروزه «ساختارگرایی» نامیده میشود، زمانی پدید آمد که انسانشناسان، منتقدان ادبی و دیگران دریافتند که زبانشناسی میتواند برای توجیه روش کارشان کمک مؤثری باشد. اما زمانی که آنان زبانشناسی را الگوی کار خود قراردادند، به این نکته پیبردند آنچه را که سوسور بدان پرداخته و مطرح کرده، تحت یک طرح کلانتر نظریی میگنجد که آنان از آن بهعنوان «ساختارگرایی» یاد کردند. ساختارگرایی در نزد آنان چیزی بود که دستِ کم با دو جریان فکری دیگر تفاوت اساسی داشت: پدیدارشناسی ذهنیتگرا و سوژه محور و کنشگرایی فردگرایانه. بدین ترتیب، آنان با قرار دادن اصول فکری سوسور در طرح کلان ساختارگرایی، خط تمایزی میان خود و جریانهای نظری موازی کشیدند
سوسور گرچه آشکارا ساختارگرایی را بر زبان جاری ساخت، اما با تمرکز بر اهمیت رابطهها و نظامی که بر مبنای آن شکل میگیرد، آنچه را که به صورت زمزمههای خاموش، دغدغههای ضمنی و مکنون در درون نظریات متفکران پیشین نهفته بود، صراحت بخشید. بدین ترتیب، آنچه را که سوسور تدوین کرده بود، به نحلهای نظری بدل شد و در ادامه، از درون این نحله شاخههای سر برکشید که بسیاری از رشتههای علوم انسانی را تحت تاثیر قرار داد به گونهای که دلمشغولی اصلی متفکران یا گامزدن در بستر نظری ساختارگرایی شد یا اینکه تلاش کردند به هر نحو ممکن خود را از زیر این چتر فراگستر بیرون کشیده و هویت متمایز و مستقلی برای خود بتراشند
اما ساختارگرایی چیست؟ و آنچه ساختارگرایی نامیده میشود با چه اصولی سروکار دارد؟ مقدم بر طرح دستگاههای نظریی که در درون این نحله شکلگرفته است، لازم است مرور اجمالی بر مفهوم و مراد از ساختارگرایی ارائه شود
ساختار اجتماعی، روابط اجتماعی و عناصر اجتماعی
برای فهم ساختارگرایی راههای مختلفی وجود دارد. بهترین راه، بررسی عناصری است که این دستگاه نظری در بنیاد خویش با ترکیب آنها قوام یافته است. این عناصر عبارتند از: «ساختار اجتماعی»، «روابط اجتماعی» و «عناصر اجتماعی». از نظر استروس، اصل پایهای برای درک مفهوم ساختار اجتماعی آن است که ساختار اجتماعی «نه به واقعیت تجربی، بلکه به الگوهای ساخته شده بر اساس آن واقعیت مربوط میشود».1 بنابراین، ساختار اجتماعی با اصل واقعیت سروکار ندارد، بلکه با سطح انتزاعی از واقعیت در ارتباط است. درحالی که، «روابط اجتماعی» امر واقعی و انضمامی است و «ماده اولیهای است که برای ساختن الگوهایی بهکار میرود که خود ساختار اجتماعی را ظاهر میسازند».2 ضِلع سوم ساختارگرایی را «عناصر اجتماعی» تشکیل میدهد. در واقع عناصر اجتماعی انضمامیترین و در عینحال، کم اهمیتترین ضلع ساختارگرایی به شمار میرود. عناصر اجتماعی امری است که همواره در خدمت ساختار و روابط اجتماعی قرار دارد و صرفاً به عنوان تکیهگاه روابط اجتماعی عمل میکند
بنابراین، نخستین نکته اساسی این است که ساختار اجتماعی با روابط اجتماعی مترادف نیست و ساختار اجتماعی را بههیچ رو نمیتوان بر مجموعه روابط اجتماعیِ قابل مشاهده در یک جامعه مشخص منطبق ساخت. ساختار امری فراتر از روابط است؛ زیرا روابط چیزی است که میان دو عنصر ساختاری رابطه برقرار میکند. در حالی که، ساختار هم خود عناصر و هم روابط میان عناصر را در بر میگیرد. ساختار هرچند از مجموعه روابط به دست میآید، اما در نهایت قابل فروکاستن به روابط نیست. روابط همواره در درون ساختار شکل میگیرد و بر مبنای الگویی که ساختار ارائه میکند، سمت و سوی خویش را معین میکند. بدین ترتیب، این نکته تمایز ظریفی میان دو مفهوم «ساختار اجتماعی» و «روابط اجتماعی» برقرار میکند که از نظر استروس، درک آن از اهمیت اساسی برخوردار است؛ زیرا این «دو مفهوم، چنان به یکدیگر نزدیک اند که اغلب با هم اشتباه گرفته میشوند».3 در حالی است، اگر تصور درستی از تمایز موجود میان این دو مفهوم به وجود نیاید، رسیدن به فهم شفاف و روشن از ساختارگرایی دچار مشکل میشود
از سوی دیگر، روابط مهمتر از عناصراند؛ زیرا عناصر، در حقیقت چیزی است که روابط بر اساس الگوی ساختار بدو میبخشد. عناصر اجزا و بخشهایی اند که هم جایگاه و هم اهمیت و نقش خویش را از شبکه روابطی که در درون ساخت برقرار میشود میگیرد. در واقع عناصر، بدون روابط تکه پارههای بیاهمیتاند که به هیچ دردی نمیخورند. آنچه آنها را به یک امر بدرد بخور و حائز اهمیت بدل میکند، رابطهها ست. بدین ترتیب، ساختارگرایی دستگاه نظری پیچیدهایی است که از بهمزدن توازن میان «ساختار اجتماعی»، «روابط اجتماعی» و «عناصر اجتماعی» به وجود آمده است. طبق این دستگاه فکری ساختار اجتماعی نقش اساسی در جهان اجتماعی دارد و الگوهایی را که ساختار اجتماعی ارائه میکند، روابط اجتماعی را تحت تاثیر قرار میدهد و به آنها سمت و سویی مشخص میبخشد. در سرِ دیگر طیف، عناصر به کماهمیتترین بخش این دستگاه بدل میشود، زیرا آنها ماهیت رابطهای دارند و بدون وجود ساخت و روابط فاقد هر نوع اهمیت و کارکرد اساسی اند
به هر حال، همانگونه که استروس تصریح میکند، ساختار اجتماعی در نزد آنها به چیزی گفته میشود که دستِ کم از خصایص زیر برخوردار باشد
نخست آنکه، ساختار باید مشخصه نظام داشته باشد؛ یعنی ساختار باید از عناصری بهگونهای تشکیل شده باشد که تغییری دریکی از آنها، سبب تغییر در تمامی عناصر دیگرشود. دوم آنکه، هر الگویی باید به گروهی از دگرگونیها تعلق داشته باشد که هرکدام از آنها بر الگویی از همان خانواده انطباق داشته باشد، بهصورتی که مجموعه این دگرگونیها یک گروه از الگوها را بسازند. سوم آنکه، مشخصات یادشده در بالا باید امکان پیشبینی این نکته را فراهم کنند که الگو در صورت تغییر یکی از عناصرش، به چه صورت واکنش نشان خواهد داد. سرانجام، الگو باید به صورتی ساخته شود که کارکرد آن بتواند همه واقعیتهای مشاهده شده را پوشش دهد
بنابراین، ساختارگرایی به نوعی از درک و تحلیلی از واقعیتها و رخدادهای اجتماعی اهمیت میدهد که از ورای آشفتگیها، به همریختگیها، تنوع و دگرگونیهای محسوس در جهان اجتماعی در جستجوی نظم و کهن الگویی باشد که رخدادهای اجتماعی بر اساس آن سامان مییابد. ویژگی بارز این نظمی نهفته در پس اشیا و رخدادهای نامنظم ثبات و تغییرناپذیری نسبی آن است. ارجاع به این نظم صرفاً برای سامانبخشیدن اشیا و رخدادها به منظور کاستن از ابهام و پیچیدگی جهان اجتماعی نیست، بلکه از منظر ساختارگرایی، جهان اجتماعی پیشاپیش بر اساس چنین نظم و طرحی ساخت یافته و شکل گرفته است. در نتیجه، ساختارگرایی نوعی سادهسازی امور برای قابل فهم کردن آنها نیست، بلکه پیچیدهکردن آن و سرباز زدن از تحلیل اشیا و رخدادها بر اساس روابط میان اشیا و عناصر ملموس و مشاهدهپذیر در سطح جهان اجتماعی است. کاستی اساسی بسیاری از تحلیلهای اجتماعی آن است که پدیدهها و کل جهان اجتماعی را به امور مشاهدهپذیر و روابط حاکم میان آنها تقلیل میدهند، در حالی که از منظر ساختارگرایی، این امور و روابط میان آنها اگر چنانچه پیشاپیش طرح و الگویی درکار نباشد که جایگاه و جهت این روابط و امور را تعیین نماید، بیمعنا و غیرقابل درک میگردد. عناصر و روابط میان این عناصر تنها در قالب یک طرح پیشینی و الگویی که مسیر و جهت روابط و بر اساس آن جایگاه عناصر را تعیین نماید، معنادار و قابل درک میشود. از اینرو، عناصر و روابط میان آنها همواره ممکن است تغییر کند، جای یک عنصر را عنصر دیگری بگیرد و نوعی رابطه میان دو عنصر در جریان زمان نیز تغییر کند، اما ساختار و طرح پیشینی همچنان بدون تغییر و پابرجا باقی بماند. این نکته حکایت از آن دارد که عناصر و روابط میان آنها از اصالت برخوردار نیست و اهمیت زیاد ندارد. جابهجایی و تغییر در این عناصر و روابط، همواره موجب تغییر و دگرگونی اساسی نمیگردد. میتوان همه این عناصر را تغییر داد، بی آنکه ذرهایی از تغییرات در سطح ساختار امکانپذیر گردد. اما زمانی که ساختار تغییر میکند، همه چیز از جمله عناصر و روابط میان آنها نیز تغییر میکنند. تفاوت نمیکند که این عناصر همان عناصر پیشین باشد، یا عناصر دیگری جای آنها را گرفته باشد. به هر حال، همه چیز از بنیاد تغییر میکند و مناسبات و روابط میان اشیا و رخدادها از منطق و نظم دیگری تبعیت میکند. ساختارگرایی از این لحاظ، مدعی دستیافتن به لایههای بنیادین اشیا و پدیدههاست. از این رو، این نوع تحلیل را واجد عمق و ژرفایی میبیند که دیگر رویکردهای نظری و فکری از آن بیبهره است
آنچه بیان شد هرچند تصویر اجمالی از مفاهیم بنیادین ساختارگرایی ارائه میکند، اما فهم دقیق ساختارگرایی به مثابه یک جریان نظری ممکن نیست، جز آنکه پارهای از اصول نظری آن را نیز مرور کنیم
تقدم ساختار بر عاملیت

دانلود پروژه مقاله امر به معروف و نهی از منکر مبنایی برای مبارزه
سه شنبه 95/3/11 5:8 صبح| | نظر

دانلود پروژه مقاله امر به معروف و نهی از منکر مبنایی برای مبارزه با رژیم طاغوت (مبانی فقهی و مواضع آیتالله گلپایگانی «ره») در word دارای 24 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود پروژه مقاله امر به معروف و نهی از منکر مبنایی برای مبارزه با رژیم طاغوت (مبانی فقهی و مواضع آیتالله گلپایگانی «ره») در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود پروژه مقاله امر به معروف و نهی از منکر مبنایی برای مبارزه با رژیم طاغوت (مبانی فقهی و مواضع آیتالله گلپایگانی «ره») در word
چکیده
مقدمه
امر به معروف و نهی از منکر، مبنایی فقهی برای انقلاب اسلامی
الف. اهمیت امر به معروف و نهی از منکر
ب. شرایط امر به معروف و نهی از منکر
ج. مراتب امر به معروف و نهی از منکر
مواضع آیت الله گلپایگانی در مبارزه با سلطنت پهلوی
الف. مواضع آیت الله گلپایگانی از سال 1341 ـ 1343
ب. مواضع آیت الله گلپایگانی از سال 1343 ـ 1356
ج. مواضع آیت الله گلپایگانی از سال 1356 تا پیروزی انقلاب اسلامی
نتیجه گیری
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود پروژه مقاله امر به معروف و نهی از منکر مبنایی برای مبارزه با رژیم طاغوت (مبانی فقهی و مواضع آیتالله گلپایگانی «ره») در word
امامی، محمدمهدی، 1382، زندگی نامه آیت الله العظمی گلپایگانی به روایت اسناد، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی
انصاری قمی، ناصرالدین، 1373، آیت الله گلپایگانی، فروغ فقاهت، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی
آبراهامیان، یرواند، 1377، ایران بین دو انقلاب: از مشروطه تا انقلاب اسلامی، ترجمه کاظم فیروزمند و دیگران، تهران، نشر مرکز
جعفریان، رسول، 1381، جریان ها و سازمان های مذهبی سیاسی ایران، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
حرانی، حسن بن شعبه، 1404ق، تحف العقول، قم، جامعه مدرسین
حرعاملی، محمدبن حسن، 1411ق، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت علیها السلام
حسینیان، روح الله، 1383، چهارده سال رقابت ایدئولوژیک شیعه در ایران (1343 ـ 1356)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی
حسینی میلانی، سیدعلی، 1401ق، کتاب القضاء، ج 1، تقریر أبحاث السیدمحمدرضا الموسوی الگلپایگانی، قم، خیام
ـــــ، بی تا، کتاب القضاء، ج 2، تقریر أبحاث السیدمحمدرضا الموسوی الگلپایگانی، قم، دارالقرآن الکریم
دفرونزو، جمیز، 1379، انقلاب اسلامی ایران از چشم انداز نظری، ترجمه حمیرا مشیرزاده، تهران، مرکز بازشناسی اسلام و ایران
روآ، اولیویه، 1378، تجربه اسلام سیاسی، ترجمه محسن مدیر شانه چی و حسین مطیعی، تهران، هدی
صابری همدانی، احمد، 1383ق، الهدایه الی من له الولایه، تقریر ابحاث آیت الله محمدرضا الگپایگانی، قم، دارالقرآن الکریم
عمید زنجانی، عباسعلی، 1367، انقلاب اسلامی و ریشه های آن، تهران، نشر کتاب سیاسی
کدی، نیکی، 1375، ریشه های انقلاب اسلامی، ترجمه عبدالرحیم گواهی، چ دوم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی
الگار، حامد، 1359، نقش روحانیت پیشرو در جنبش مشروطیت، ترجمه ابوالقاسم سری، چ دوم، تهران، توس
گلپایگانی، محمدرضا، 1403ق، مجمع المسائل، چ دوم، قم، دارالقرآن
مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1374، اسناد انقلاب اسلامی، چ دوم، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی
مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1385، حضرت آیت اللّه العظمی حاج سیدمحمدرضا گلپایگانی به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی
معدل، منصور، 1382، طبقه، سیاست و ایدئولوژی در انقلاب ایران، ترجمه محمد سالار کسرایی، تهران، مرکز بازشناسی اسلام و ایران
مقدس نجفی، محمدهادی، بی تا، تقریرات الحدود و التعزیرات لأبحاث آیت الله محمدرضا الگلپایگانی، بی جا، بی نا
موسوی خمینی، سیدروح الله، 1378، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ره
ـــــ، 1379(الف)، تحریرالوسیله، تهران، مؤسسه تنظیم نشر و آثار امام خمینی ره
ـــــ، 1379(ب)، کتاب البیع، ج 2، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ره
ـــــ، 1381، ولایت فقیه (حکومت اسلامی)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ره
نجفی، محمدحسن، بی تا، جواهر الکلام، بیروت، دار إحیاء التراث العربی
نرم افزار حدیث ولایت، پیام مقام معظم رهبری به مناسبت رحلت آیت الله گلپایگانی، 18/9/1372
چکیده
در فقه شیعه، برای مبارزه با طاغوت، مبانی فقهی متعددی همچون جهاد، نفی سلطه کفار، امر به معروف و نهی از منکر و ضرورت تشکیل حکومت اسلامی مطرح شده است. امر به معروف و نهی از منکر، یکی از مهمترین آنها است. در دیدگاه آیتالله گلپایگانی، امر به معروف و نهی از منکر، مبنایی برای مبارزه با رژیم طاغوت و برای برقراری حکومت اسلامی است. در این پژوهش ابتدا به تبیین فقهی امر به معروف و نهی از منکر از نظر آیتالله گلپایگانی و سپس، با رویکردی تاریخی – تحلیلی به تطبیق این مبانی بر مواضع ایشان از دهه چهل تا پیروزی انقلاب اسلامی پرداخته شده است
آیتالله گلپایگانی، با توجه به شرایط و مراتب امر به معروف و نهی از منکر، تلاش میکند ابتدا با نصیحت، منکرات رژیم پهلوی را تذکر دهد و با توسعه دامنه منکرات و نیز با توجه به شرایط و مراتب امر به معروف و نهی از منکر، با اعمال انزجار از اعمال رژیم، آنها را محکوم میکند. ایشان با اوج گرفتن مبارزات انقلابی در سالهای 1356 و 1357، بر بذل جان و مال برای اجرای احکام اسلام و برقراری نظام اسلامی، که عالیترین مراتب امر به معروف و نهی از منکر است، تأکید کرده خواستار رسیدن به هدف نهایی، یعنی اسقاط رژیم پهلوی و برقراری نظام اسلامی میشوند
کلیدواژهها: امر به معروف و نهی از منکر، انقلاب، مبانی فقهی، مواضع، آیتالله گلپایگانی
مقدمه
تبیین مبانی فقهی لزوم مبارزه با حاکمان جور و طاغوت و نیز قیام و انقلاب علیه آنها، به عنوان یک تفکر اصیل در فقه سیاسی شیعه ضروری است، الوردی از مورخان و دانشمندان معروف اهل سنت دراین باره معتقد است: شیعه نخستین گروهی است که تفکر انقلابی و پرچم قیام را در اسلام بر ضدطغیان به دوش کشید و همواره نظریات شیعه، روح انقلاب را با خود همراه داشت (عمید زنجانی، 1367، ص 122). با وجود این، برخی نویسندگان غربی تلاش می کنند تا این تفکر را تفکری غیراصیل و مربوط به تعداد کم شماری از علما و فقها نشان دهند
در تبیین جایگاه آیت الله گلپایگانی در حوزه علمیه دیدگاه هایی به ویژه از سوی نویسندگان غربی مطرح شده است
1آنان در تحلیل تحولات فکری دهه چهل تا پیروزی انقلاب اسلامی با طیف بندی عالمان دینی بهغیرسیاسی، محافظه کار و سنتی سعی در جریان شناسی و تحلیل آن در جهت منویات خود، یعنی غیرسیاسی خواندن رویکرد اصلی حوزه داشته و دارند (دفرونزو، 1379،ص 52). این گروه در مقابل جریان انقلابی، دخالت در سیاست را وظیفه علما ندانسته و یا به تعبیر برخی، سیاست را امر پلیدی می دانستند که باید از آن اجتناب کرد (آبراهامیان، 1377، ص436). در مقابل، جریان انقلابی را براساس آموزه های فرهنگ غربی تندرو، افراطی و بنیادگرا می خواندند (دفرونزو، 1379، ص52) و یا چنین وانمد می کردند که دخالت در سیاست در ایدئولوژی شیعه نبوده و از ابداعات حضرت امام است (معدل، 1382، ص 166 – 169)، آنان در تلاش بودند که این جریان را در حوزه یک اقلیت، غیرعلمی و غیراصیل تحلیل کنند و یا انقلاب ایران را انقلاب حجت الاسلام ها معرفی کنند (روآ، 1378، ص 185)
این نگاه اندیشمندان خارجی، ناشی از پیش فرض های اندیشه غربی ها مبنی بر منحصر کردن دین در قلمرو خصوصی است که آن را به اسلام و تشیع نیز نسبت می دهند. ازاین رو، ادعا می کنند: هیچ گونه سابقه ایدئولوژیکی در شیعه برای توجیه حاکمیت مستقیم علما در جامعه وجود نداشته و مخالفت مراجع بزرگ با آن، نشان دهنده همین واقعیت است (معدل، 1382، ص 179)؛ انتساب این مطالب به شیعه، جدای از انگیزه های خاص، حداقل به عدم شناخت درست اسلام و تشیع برمی گردد وگرنه، بحث رابطه دین و سیاست (موسوی خمینی، 1379الف، ص 184 و 1378، ج 1، ص 127) و یا زعامت فقیه بر حکومت و اداره جامعه، از موضوعات مسلم و بدیهی است (نجفی، بی تا، ج 21، ص 397؛ موسوی خمینی، 1379ب، ج 2، ص 467)
2برخی دیگر در تقسیم بندی جریانهای حوزوی، با اشاره به جریان روحانیت میانه رو، آیت الله گلپایگانی را از جمله نمایندگان این گروه معرفی می کنند که صرفاً خواستار اجرای کامل قانون اساسی مشروطه و تحقق سلطنت مشروطه حقیقی بودند (آبراهامیان، 1377، ص 436 ـ 437). اما مواضع آیت الله گلپایگانی در تقابل با رژیم پهلوی بوده و در سال های پس از تبعید امام به نجف، تا قیام عمومی سال 56، به عنوان یک مرجع معارض رژیم شناخته می شد. (جعفریان، 1381، ص 215 ـ 217؛ حسینیان، 1383، ص 678 ـ679). همان گونه که مقام معظم رهبری فرمودند: در دوران اختناق و در مقابله با حوادث سهمگین سال هاى تبعید امام خمینى ره، مواردى پیش آمد که صداى این مرد بزرگ، تنها صداى تهدید کننده یى بود که از حوزه علمیه قم برخاست و به نهضت، شور و توان بخشید (حدیث ولایت، 18/9/1372)
3 از دیدگاه برخی دیگر، آیت الله گلپایگانی پس از امام از شاخص ترین و پرنفوذ ترین مراجع انقلابی به شمار می رفت که به دلیل اعتقاد به ولایت فقیه، در بسیاری از امور سیاسی دخالت می کرد. ایشان علاوه بر همراهی با قیام های سال های آغازین دهه چهل، در تحولات سال های 1354 به بعد به صورت فعال شرکت داشت (حسینیان، 1383، ص678 ـ 679)
مقاله پیش رو با هدف تبیین امر به معروف و نهی از منکر، به مثابه مبنایی فقهی برای مبارزه با طاغوت و قیام و انقلاب علیه آن این پرسش را بررسی می کند که، آیا می توان موضع گیری آیت الله گلپایگانی از دهه چهل تا پیروزی انقلاب اسلامی را در چارچوب این مبنای فقهی تحلیل کرد؟
امر به معروف و نهی از منکر، مبنایی فقهی برای انقلاب اسلامی
الف. اهمیت امر به معروف و نهی از منکر
آیت الله گلپایگانی در بیان اهمیت فریضه امر به معروف و نهی از منکر، آن را یکی از تعالیم مهم اسلامی می شمارد که حیثیت، شرافت، بقاء عزّت، ترقی و تعالی مسلمانان، اجرای احکام، جلوگیری از فساد و تأمین امنیت اجتماعی به آن وابسته است (گلپایگانی، 1403، ج 1، ص 514). همچنین ایشان در پاسخ این سؤال که چرا کتاب امر به معروف و نهی از منکر، در کتب فقهی، پس از پایان کتاب جهاد قرار دارد و حتی برخی از فقها در ضمن کتاب جهاد آن را بحث کرده و کتاب مستقلی به آن اختصاص ندادند، معتقد است: جهاد به معنای اعم شامل امر به معروف و نهی از منکر می شود. علاوه بر آن، جهاد و امر به معروف و نهی از منکر برای اعلاء کلمه الله و اجرای احکام الهی می باشند (همان، ص 515)
حاکمیت های جائر و طاغوتی، معمولاً در تقابل با اهدافی چون اجرای احکام، بقای عزت و تعالی مسلمانان و به طور کلی اعلاء کلمه الهی قرار می گیرند. ازاین رو، امر به معروف و نهی از منکر، که ضامن بقاء آنهاست، با توجه به شرایط آن، واجب خواهد بود، تا با مبارزه با این حاکمیت، آن اهداف تحقق یابد. با همین نگاه، آیت الله گلپایگانی در بحث قضاء با توجه به آیه تحاکم به سوی طاغوت (نساء: 40)، مقبوله عمربن حنظله (حرعاملی، 1411، ج 27، ص 136 ـ 137) و برخی روایات دیگر (حسینی میلانی، 1401، ج 1، ص 63 ـ 67)، چنین جمع بندی می کند که: لا یجوز الترافع إلى قضاه الجور فی صوره التمکن من العادل حتى مع العلم بکونه محقا؛ رجوع به قضات جور، در صورت امکان رجوع به قضات عادل جایز نیست، ولو علم داشته باشد که در مسئله مورد نزاع، حق با اوست (همان، ص 67)
ایشان به روایتی از امام حسین علیه السلام به نقل از امیرالمؤمنین علیه السلام استناد می کند (حرانی، 1404، ص 237 ـ 238)، که در آن امام تأکید بسیاری بر امر به معروف و نهی از منکر کرده، ردّ ظلم ها، مخالفت با ظالم و پایداری دین را مشروط به انجام این فریضه الهی می شمارد. البته در ادامه این روایت، به اینکه مجاری امور به دست علما باید باشد، اشاره می کند و آیت الله گلپایگانی از آن استفاده می کند که این روایت، ولایت فقها را اثبات کرده، نشان می دهد که ظالمان و معاندان حق آنها را غصب کردند . البته اگر آنها سستی نکرده و بر مصائب صبر می کردند و از بلا و تبعید نمی ترسیدند، ظالمان بر آنها و بر شؤون مسلمانان سلطه پیدا نمی کردند (صابری همدانی، 1383 ق، ص 38 ـ 39)
آیت الله گلپایگانی با توجه به اهمیت امر به معروف و نهی از منکر در قالب رساله مستقلی، به بیان شرایط و مراتب امر به معروف و نهی از منکر می پردازد. ایشان با بیان اینکه اگر معروفی ترک شود، امر به آن واجب و یا منکری انجام شود، نهی از آن واجب می گردد و با توجه به شرایط آن، به تبیین شرایط امر به معروف و نهی از منکر می پردازد (گلپایگانی، 1403، ج 1، ص 514)
ب. شرایط امر به معروف و نهی از منکر
آیت الله گلپایگانی در بیان شرایط امر به معروف و نهی از منکر، به شناخت معروف و منکر از سوی آمر و ناهی، احتمال تأثیر، اصرار بر ترک واجب و فعل حرام، منجز بودن وجوب معروف و حرمت منکر در حق فاعل و عدم مفسده و ضرر برای آمر و ناهی اشاره می کند (همان، ص 520 ـ 522)
در پرسشی از آیت الله گلپایگانی آمده است: با توجه به تأکیدات زیادی که درباره امر به معروف و نهی از منکر آمده، تا جایی که این فریضه سبب اقامه فرائض، آبادی زمین، ایمنی راه ها و جلوگیری از اجحاف ها محسوب شده است، چگونه با علم به ضرر و یا ظن به آن، ولو ضرر جانی نباشد، ساقط می شود؟ ایشان با اشاره به اینکه در صورت احتمال ضرر، الزامی به امر به معروف نیست؛ زیرا تحمل ضرر برای اینکه غیرمتضرر نشود، اگرچه ضرر معنوی باشد، لازم نیست. اظهار می دارد: بلی اگر ترک امر به معروف یا نهی از منکر، موجب ضایع شدن حکمی از احکام و متروک شدن آن شود، آن مسئله دیگر است و نظیر جهاد که تحمل ضرر مال، بلکه جانی، برای حفظ آن واجب است. البته ایشان در صورتی که ضرر مالی و جانی برای حفظ احکام لازم باشد، بذل مال و جان را برای آن واجب می داند (گلپایگانی، 1403، ج 1، ص 518 ـ 519)
ج. مراتب امر به معروف و نهی از منکر
آیت الله گلپایگانی، در بیان مراتب امر به معروف و نهی از منکر، اظهار کراهت، هرچند با اعراض و ترک معاشرت و مراوده را اولین مرتبه از مراتب امر به معروف و نهی از منکر می شمارد. مرتبه دوم را حسن خلق و کلام نیکو و مرتبه سوم را غلظت کلام، خشونت و سرزنش، البته با مراعات ترتیب درجات زبری و خشونت می داند. ایشان مرتبه چهارم از مراتب امر به معروف را زدن شمرده که در صورت احتمال تأثیر و عدم ضرر جانی، مالی و عرضی برای خود و مسلمان دیگر واجب می شود. البته به شرطی که منجر به جرح و قتل نشود (همان، ص 522 ـ 523)
ایشان در صورتی که امر به معروف و نهی از منکر منجر به جرح شود، به احتیاط واجب، اذن فقیه را در آن شرط دانسته، اما قتل را موجب انتفاء موضوع امر به معروف و نهی از منکر می داند؛ زیرا یکی از شرایط امر به معروف و نهی از منکر، احتمال تأثیر است که با قتل، دیگر محلی برای تأثیر باقی نمی ماند (همان، ص 521 ـ 522). در بحث حدود نیز به این نکته اشاره دارد که امر به معروف و نهی از منکر نباید منجر به قتل شود. اما بر فرض اینکه نوبت به مرتبه قتل برسد، آن را نیازمند اذن امام معصوم علیه السلام می داند (مقدس نجفی، بی تا، ج 1، ص 184)
اما آیت الله گلپایگانی، در بحث مربوط به ولایت فقیه، اجرای حدود و تعزیرات از جمله ضرب، قتل، قطع، نفی و حبس را مختص به امام معصوم علیه السلام ندانسته، آن را مرتبه عالیه از مراتب امر به معروف و نهی از منکر می شمارد که بر عهده فقیه است. ایشان معتقد است: امر به معروف و نهی از منکر، گاهی به زبان است و این بر هر مسلمان عالم به معروف و منکر واجب است و مرتبه دیگر آن تهدید، وعده، وعید و مشاجره است. این هم بر هر بالغ متمکنی واجب است. اما مرتبه سوم از امر به معروف و نهی از منکر، که شدید تر از دو مرتبه قبل است، مانند قطع دست، رجم و قتل، و عمل به آن، توسط هر کسی ممکن نیست؛ زیرا موجب فساد، تفرقه و درگیری می شود و اگر بگوییم این مرتبه از امر به معروف و نهی از منکر واجب نیست، آثار دین از بین رفته و امور مسلمین مختل می شود و اگر قائل به جواز آن باشیم، برای هر فردی نیز باز فساد و هرج و مرج بوجود می آید. بنابراین، جامعه در این امور نیازمند رهبری است، و قدر متیقن فقیه می باشد (صابری همدانی، 1383 ، ص 43 ـ 44). از نظر ایشان، هرچند مؤمنان می توانند مراتبی از امر به معروف و نهی از منکر را اعمال کنند، اما مراتبی را که مستلزم اعمال ولایت و سلطه است، فقط فقیه مجاز به تصرف در آن است (همان، ص 63)
به هرحال، باید مراتب امر به معروف و نهی از منکر ملاحظه شود و در صورت عدم تأثیر هر مرتبه، مرتبه بعد جائز می شود (گلپایگانی، 1403، ج 1، ص 522)
مواضع آیت الله گلپایگانی در مبارزه با سلطنت پهلوی

دانلود پروژه مقاله ساز وکارهای فقه اسلامی در احیا و تثبیت کرامت
سه شنبه 95/3/11 5:8 صبح| | نظر

دانلود پروژه مقاله ساز وکارهای فقه اسلامی در احیا و تثبیت کرامت انسانی در word دارای 24 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود پروژه مقاله ساز وکارهای فقه اسلامی در احیا و تثبیت کرامت انسانی در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود پروژه مقاله ساز وکارهای فقه اسلامی در احیا و تثبیت کرامت انسانی در word
چکیده
مقدمه
1 توسعه تفکر توحیدی در سطح جوامع بشری
2 اقامه قسط و عدل در سطح جوامع بشری
3 صیانت از حرمت جان انسان ها
4 صیانت از حرمت مال انسان ها
5 صیانت از حرمت آبروی انسان ها
6 صیانت از کرامت انسانی حتی پس از مرگ
7 اولویت دادن به امور معنوی
8 ایجاد محیط پاک و معنوی در سطح جوامع بشری
9 تأمین نظم، امنیت، رفاه و آسایش شهروندان
نتیجه گیری
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود پروژه مقاله ساز وکارهای فقه اسلامی در احیا و تثبیت کرامت انسانی در word
ابن حنبل، احمد، بی تا، مسند احمد، بیروت، دار صادر
أحسائی، ابن أبی جمهور، 1404ق، عوالی اللئالی، تحقیق مجتبى عراقی، قم، سیدالشهداء
الآبی، الفاضل، 1410ق، کشف الرموز، تحقیق علی پناه اشتهاردی و حسین یزدی، قم، مؤسسه نشر اسلامی
بحرانی، محقق یوسف، بی تا، الحدائق الناضره، تحقیق و تعلیق محمدتقی ایروانی، قم، مؤسسه نشر اسلامی
بیهقی، احمدبن حسین، بیتا، السنن الکبرى، بیروت، دارالفکر
جوادی آملی، عبدالله، 1378، ولایت فقیه: ولایت فقاهت و عدالت، قم، اسراء
حرانی، ابن شعبه، 1404ق، تحف العقول، تصحیح وتعلیق علی اکبر غفاری، چ دوم، قم، مؤسسه نشر اسلامی
حرعاملی، محمدبن حسن، بی تا، وسائل الشیعه، تحقیق وتصحیح محمد رازی و تعلیق ابی حسن شعرانی، بیروت، دار إحیاء التراث العربی
حصفکی، علاءالدین، 1415ق، الدر المختار، بیجا، دار الفکر
حلی، جعفربن حسن، 1409ق، شرائع الإسلام، تعلیق سیدصادق شیرازی، چ دوم، تهران، استقلال
حلی، حسن بن یوسف، 1410ق، إرشاد الأذهان، تحقیق فارس حسون، قم، مؤسسه نشر اسلامی
ـــــ ، 1417ق، تذکره الفقهاء، قم، مؤسسه آل البیت علیها السلام
ـــــ ، 1420ق، تحریر الأحکام، تحقیق ابراهیم بهادری، قم، مؤسسه امام صادق علیه السلام
حلی، یحیى بن سعید، 1386ق، نزهه الناظر فی الجمع بین الأشباه والنظائر، تحقیق سیداحمد حسینی و نورالدین واعظی، نجف، آداب
خراسانی، وحید، 1421ق، توضیح المسائل، قم، مدرسه باقرالعلوم علیه السلام
ـــــ ، بی تا، منهاج الصالحین، بی جا، بی نا
خوئی، سیدابوالقاسم،1410ق، منهاج الصالحین، چ بیست و هشتم، بیجا، مدینه العلم
محقق سبزواری، محمدباقر، 1423ق، کفایه الاحکام، تحقیق مرتضى واعظی اراکی، قم، مؤسسه نشر اسلامی
سیوطی، جلال الدین، 1401ق، الجامع الصغیر، بیروت، دارالفکر
صافی، لطف الله، بی تا، مجموعه الرسائل، بی جا، بی نا
صدر، سیدمحمدباقر، 1421ق، الاسلام یقود الحیاه، مدرسه اسلامیه، قم، مرکز الأبحاث و الدراسات التخصصیه للشهید الصدر
طباطبایی، سیدعلی، 1414ق، ریاض المسائل، قم، مؤسسه نشر اسلامی
طباطبائی، سیدمحمدحسین، بیتا، المیزان فی تفسیرالقرآن، قم، مؤسسه نشر اسلامی
طوسی، محمدبن حسن، 1363، الاستبصار، تحقیق سیدحسن خرسان، چ چهارم، بیجا، دارالکتب الاسلامیه
ـــــ ، 1417ق، الخلاف، تحقیق سیدعلی خراسانی و دیگران، قم، مؤسسه نشر اسلامی
ـــــ ، بیتا، النهایه فی المجرد الفقه والفتاوی، بیروت، دار الاندلس
فهداوی، خالد سلیمان حمود، 2008م، الفقه السیاسی الاسلامی، دمشق، دار الوائل
قزوینی، محمدبن یزید، بی تا، سنن ابن ماجه، تحقیق محمدفؤاد عبدالباقی، بی جا، دار الفکر
کرکی، علی بن حسین، 1408ق، جامع المقاصد، قم، مؤسسه آل البیت علیها السلام
کلینی، محمدبن یعقوب، 1365، الکافی، تصحیح علی اکبر غفاری، چ چهارم، تهران، دار الکتب الإسلامیه
کوفی، ابن ابی شیبه، 1409ق، المصنف، تحقیق سعید محمد اللحام، بیجا، دار الفکر
گلپایگانی موسوی، سیدمحمدرضا، 1413ق، هدایه العباد، قم، دار القرآن الکریم
لنکرانی، فاضل، 1374، توضیح المسائل، چ هفتم، قم، مهر
متقی هندی، 1409ق، کنز العمال، تفسیر بکری حیانی، بیروت، مؤسسه الرساله
مجلسی، محمدباقر، 1403ق، بحار الأنوار، چ سوم، بیروت، دارإحیاء التراث العربی
محمدی ری شهری، محمد، 1416ق، میزان الحکمه، بی جا، دارالحدیث
موسوی خمینی، سیدروح الله، 1390ق، تحریر الوسیله، چ دوم، قم، اسماعیلیان
ـــــ ،1410ق، المکاسب المحرمه، چ سوم، قم، اسماعیلیان
نجفی، محمدحسن ، 1362، جواهر الکلام، تحقیق عباس قوچانی، چ سوم، بیجا، دارالکتب الاسلامیه
نراقی، احمدبن محمدمهدی، 1415ق، مستند الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت علیها السلام
نوری طبرسی، میرزا حسین، 1409ق، مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل، چ دوم، بیجا، مؤسسه آل البیت علیها السلام
چکیده
هرچند همواره در مکاتب مختلف، دغدغه حفظ و ارتقای کرامت انسانی، مطرح بوده و هریک سازوکارهایی بدینمنظور ارائه دادهاند، اما فقه اسلامی در این زمینه، رویکردی متعالی داشته و بعضاً راهکارهایی بیبدیل ارائه داده است. این تحقیق، با بهرهگیری از روش توصیفی ـ تحلیلی، برخی از سازوکارهای مهم و کلی فقه اسلامی برای تثبیت کرامت انسانی را ارائه نموده است. توسعه تفکر توحیدی در سطح جوامع بشری، اولویت دادن به امور معنوی، برخوردار کردن همه انسانها از محیط پاک و معنوی، صیانت از حرمت جان، مال و آبروی انسانها، اقامه قسط و عدل در میان همه ابنای بشر و تأمین نظم، امنیت، رفاه و آسایش شهروندان، ازجمله احکام متعالی اسلام میباشند که کرامت انسانی را به کاملترین شکل ممکن، به ارمغان میآورند. در این نوشتار، رابطه این دسته از احکام الهی با کرامت انسانی بهروشنی تبیین شده است
کلیدواژهها: فقه اسلامی، کرامت انسانی، جامعه بشری، سازوکارها
مقدمه
کرامت انسانی، ازجمله مفاهیم اساسی است که در متون و منابع اسلامی توجه ویژه ای به آن شده است. کرامت، گاهی ذاتی و خدادادی است که شرافت انسان نسبت به سایر موجودات را نشان می دهد. این نوع کرامت و شرافت، که خداوند متعال به انسان عطا فرموده است، برخی تکالیف و مسئولیت ها را متوجه انسان می سازد. نوع دیگر از کرامت، اکتسابی است که انسان با اعمال اختیاری خود می تواند آن را برای خود ایجاد کند. این نوع کرامت، که در عرصه جامعه و اعطای مسئولیت های اجتماعی ملاک قرار می گیرد، به گونه ای است که هرچه این کرامت ارتقا یابد، مسئولیت های بیشتری برعهده فرد گذاشته می شود
کرامت انسانی به این معنا، با احکام متعالی فقه اسلامی، رابطه دوسویه دارد؛ از یک سو، آموزه های فقهی به انسان ها یاری می رساند تا کرامت بالقوه خود را به فعلیت رسانند. بی شک همه احکام فقهی در اسلام نقشی برجسته در پیشبرد تحقق کرامت بالفعل انسان ها دارند. فقه با بایدها و نبایدها و راهکار و راهبردهای خود، مسیری را برای انسان هموار می سازد تا به کرامت انسانی خود دست یابد. درحقیقت، فقه اسلامی، نه تنها به شکل ایجابی، دربرگیرنده احکامی است که کرامت انسانی را نتیجه می دهد، بلکه به شکل سلبی نیز متضمن احکام برای کسانی وضع گردیده که در مسیر طی کرامت انسانی از قوه به فعل، دچار کژی و انحراف گردیده اند. پس فقه، نمی تواند در برابر کسانی که این قوه را به فعلیت رسانده اند و کسانی که توفیقی در این زمینه نداشته اند، رفتار یکسانی داشته باشد، بلکه با بهره گیری از برخی تشویق ها، ترغیب ها، حقوق، تکالیف و حتی تنبیهات، نسبت به این دو دسته از افراد، واکنش متناسب را از خود نشان دهد. افزون بر این، ازآنجاکه افراد در پیمودن مسیر قوه به فعل، دارای درجات مختلفی هستند، فقه باید برای نیل هریک از این دسته افراد به کمال مطلوب، تدبیر جداگانه ای متناسب با ظرفیت ها و توانمندی های آنان بیندیشد و برای هریک از این دسته افراد، با توجه به موقعیت خاصشان، برنامه ریزی کند
از سوی دیگر، میزان دستیابی افراد بشر به کرامت فعلی، در نحوه صدور احکام و موازین فقهی متوجه آنها تأثیرگذار خواهد بود. برای نمونه، آن کسانی که خود را به درجات بالای کرامت انسانی رسانده اند، از نظر موازین فقهی، به جایگاه والایی در جامعه دست می یابند و می توانند مقامات عالی دینی و سیاسی را احراز نمایند. شخص معصوم، که از حیث فضایل و کرامت، در اوج کرامت انسانی است، تنها مرجع مردم در امور دینی و دنیای آنهاست. ازاین رو، اطاعت از ایشان به عنوان امام یا نبی به طور مطلق واجب می باشد و سایر انسان ها موظفند بی چون و چرا، جان، مال و عرضشان را در اختیار ایشان قرار دهند: أطِیعُواْ اللّهَ وَأطِیعُواْ الرَّسُولَ واُوْلِی الأمْرِ مِنکُمْ (نساء: 59). اما در زمان غیبت که ما از حضور ملموس کسی که بدین مقام نائل است محرومیم، باید امر دین و دنیای خود را در اختیار فرد اصلحی قرار دهیم که نزدیکترین افراد به ایشانند؛ چرا که اساساً مقامات دینی و دنیوی براساس سلسله مراتب کرامت انسان ها به ایشان اعطا می گردد و بر همین اساس، حقوق و تکالیفی شکل می گیرد
بنابراین، با توجه عمیق به احکام شریعت اسلام، درخواهیم یافت که هرچه به مراتب نازل تر کرامت نزدیک تر شویم، حقوق کمتری نیز به افراد اختصاص می یابد. برای نمونه، در فقه اسلامی تأکید گردیده که هرچند فرد مسلمان فاسق، از برخی حقوق برخوردار است، اما به سبب تنزل مقام او در مسیر کرامت، شهادتش در قضاوت پذیرفته نیست (محقق سبزواری، 1423ق، ج 2، ص 745؛ طباطبایی، 1414ق، ج 13، ص 248). همچنین کفار اهل کتاب، ازآنجاکه در مسیر کرامت گام های بیشتری نسبت به کفار غیرکتابی برداشته اند، دارای حقوق بیشتری نسبت به آنان هستند. در فقه موارد فراوانی وجود دارد که نشان می دهد به جهت اختلاف آنان در مسیر کرامت، احکام آنها نیز مختلف می شود. مثلاً بسیاری از فقها معتقدند: برخلاف سایر کفار، اهل کتاب پاک محسوب می گردند (لنکرانی، 1374، ص 22؛ خراسانی، 1421ق، ص 210)
بنابراین، ممکن است فردی از هیچ بخشی از این ظرفیت خویش برای به فعلیت رساندن آن قوه استفاده نکند و حتی در برابر آن موضع گیرد. در این صورت، همین انسانی که می توانست خلیفه خدا در زمین باشد و به درجات عالیه کرامت دست یابد، رتبه او از حیوانات و بهائم نیز کمتر می گردد: وَلَقَدْ ذَرَاْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لأ یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أعْیُنٌ لأ یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لأ یَسْمَعُونَ بِهَا اُوْلَـئِکَ کَالأنْعَامِ بَلْ هُمْ أضَلُّ اُوْلَـئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ (اعراف: 179). در این صورت، ازآنجاکه به آن درجه از تنزل رسیده است که هیچ کرامتی را کسب ننموده، بلکه در نقطه مقابل آن نیز قرار گرفته است، احکامی در مورد او به اجرا درمی آید که حتی بخشی از آن برای حیوان نیز روا دانسته نشده است. برای نمونه ، در روایات زیادی از زدن حیوانات نهی شده است (ری شهری، 1416ق، ج 1، ص 713)، اما ممکن است انسان به درجه ای تنزل یابد که زدن او برای حاکم اسلامی از باب ضرورت اجرای حدود الهی الزامی باشد (نجفی، 1362، ج 34، ص 20؛ الآبی، 1410ق، ج 2، ص 277)
بنابراین، نکته مهم در رابطه آموزه های فقهی و کرامت انسانی این است: به میزانی که حکمی فقهی معطل بماند و یا به شکل مناسب اجرا نگردد، می تواند منشأ آسیب به کرامت بشر باشد. درحقیقت، اسلام مدینه فاضله اسلامی ای را ترسیم نموده که نمی توان به آسانی به تمام زوایای آن پی برد. اما فهم این مقدار از آن برای بشر میسور است که این مدینه فاضله کلیه روابط انسان و حقوق او را شامل می شود و تمام حرکات و سکنات او را دربر می گیرد. این احکام وضعی و تکلیفی بر صیانت از حیات انسان و حریت و کرامت او و نیز حقوق بشر تأکید فراوان دارد و تأمین کننده مصالح واقعی اوست (خراسانی، بی تا، ج 1، ص 555)
ازاین رو، با توجه به نحوه تأثیر و تأثر فقه اسلامی و کرامت انسانی، این پرسش مطرح می شود که فقه اسلامی چگونه کرامت انسانی را تحقق و تثبیت می بخشد. به عبارت دیگر، فقه اسلامی چه سازوکارهایی در جهت تحقق و تثبیت کرامت انسانی ارائه داده است؟ این مقاله، تلاش دارد با بهره گیری از منابع اسلامی، به ویژه منابع فقهی، بخشی از احکام متعالی فقهی که زمینه ساز و تثبیت کننده کرامت انسانی اند، تشریح نماید. بدین منظور، سازوکارهای فقهی تثبیت کرامت انسانی را در موارد ذیل پی می گیریم
1 توسعه تفکر توحیدی در سطح جوامع بشری
در صورتی که تفکر توحیدی، با تمام ابعاد آن، در جوامع بشری تحقق یابد، کرامت انسانی به نحو کامل آن نیز تحقق خواهد یافت؛ چراکه تفکر توحیدی توجهات را به سمت حاکمیت الهی سوق می دهد و حاکمیت های غیرخدایی و طاغوتی را نفی می کند و آنان را از زیر یوغ استبداد، استکبار، استعمار و استثمار رهایی می بخشد. براساس آیاتی همچون وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ اُمَّهٍ رَّسُولاً أنِ اعْبُدُواْ اللّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ (نحل: 36) و وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأغْلألَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِم (اعراف: 157)، یکی از رسالت های انبیای الهی، برچیدن حاکمیت طاغوت و رهایی آنها از غل و زنجیرهایی است که طاغوتیان بر گردن مردم انداخته اند. آیه شریفه وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُم فِی الْأرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَى لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أمْنًا یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئًا وَمَن کَفَرَ بَعْدَ ذَلِکَ فاُوْلَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ (نور: 55)، تصریح دارد که درنهایت، زمانی که دین حق، جایگزین دین های دیگر می گردد، حاکمیت طاغوت نیز برچیده خواهد شد. درنتیجه، مردم در پناه حاکمیت الهی، امنیت فراگیر را تجربه خواهند کرد
براساس این آیات، کرامت انسانی تنها در سایه سیر بندگی خداوند و حاکمیت او به دست می آید. ازاین رو، در فقه اسلامی احکام فراوانی وجود دارد تا انسان وارد این مسیر بندگی شود و یا از طریق بندگی خارج نشود. از این رو، در فقه اسلامی، آموزه جهاد، که هدف آن استقرار حاکمیت الهی است، در جهت تثبیت کرامت انسانی اهمیت می یابد (فهداوی، 2008م، ص 199). ازاین رو، صاحب تفسیر المیزان، احیای جهاد را با حیات انسان گره زده است
قتال چه به عنوان دفاع از مسلمین یا بیضه اسلام باشد و چه قتال ابتدایی باشد، درحقیقت، دفاع از حق حیات انسان است؛ چراکه در شرک به خدا، هلاک انسانیت و مرگ فطرت است و در قتال، که دفاع از حق انسانیت است، اعاده حیات و احیای انسانیت پس از مرگ آن است. و فرد زیرک خردمند از همین جا پی می برد که بایسته است اسلام دارای حکمی دفاعی برای تطهیر زمین از لوث مطلق شرک و خالص گرداندن ایمان برای خداوند متعال باشد (طباطبایی، بی تا، ج 2، ص 66)
همچنین احکامی که در خصوص کتب ضلال در منابع فقهی آمده است، و نشان می دهد که باید زمینه هرگونه انحراف از طریق آثار مکتوب و غیرمکتوب از بین رود، حاکی از همین امر است. برخی از این احکام عبارتند از: حکم به حرمت خرید و فروش کتب ضلال (طوسی، بیتا، ص365؛ حلی، 1386ق، ص 78)؛ نگه داری و نسخه برداری از این کتب، بدون درصدد پاسخ گویی بودن به آنها (حلی، 1409ق، ج 2، ص 264؛ حلی، 1410ق، ج1، ص 357)؛ تعلیم و تعلم این دسته از کتب (حلی، 1417ق، ج 12، ص 143)؛ اخذ اجرت برای تعلیم و تعلم آنها (همان)؛ و اخذ اجرت به منظور نسخه برداری از آنها (حلی، 1420ق، ج 2، ص 266). حتی حضرت امام ره، فروش کاغذ را در صورتی که فروشنده بداند خریدار آن را در تهیه کتب ضلال به کار می برد، حرام شمرده اند (موسوی خمینی، 1410ق، ج 1، ص 134). همچنین برخی از فقها وقف بر کتابت و نشر کتب ضلال (موسوی خمینی، 1390ق، ج 2، ص 71) و وصیت به نشر و نسخه برداری از کتب مذکور (گلپایگانی موسوی، 1413ق، ج2، ص 173) را به دلیل آنکه از مصادیق افعال حرام به شمار می آید، صحیح ندانسته اند
پس، براساس احکام شریعت مقدس اسلام، هرآنچه که موجب تضعیف باورهای صحیح اعتقادی مردم و تضعیف باور توحیدی آنان گردد، باید از جامعه اسلامی برچیده شود. به تعبیر یکی از فقهای شیعه
برای حفظ عقیده، اسلام تعالیم مهمی را آورد تا جامعه را از انحراف در عقائد و فساد فکری مصون دارد و سارقان عقیده نتوانند این ثروت انسانی نفیس بی نظیر را بربایند. یکی از این تعالیم و فرائض مهم، وجوب کشف بدعت ها و برائت جستن از اهل بدعت و ردّ شبهات آنان و تحریم انتشار عقائد فاسد ایشان و منع نشر کتب ضلال و وجوب ابطال باطل و اظهار حق می باشد و امثال این تکالیف به خاطر صیانت عقائد از انحراف و حمایت از مرزهای فکری و اعتقادی مسلمین است (صافی، بی تا، ج 1، ص 284)
2 اقامه قسط و عدل در سطح جوامع بشری

دانلود پروژه مقاله اصول تغذیه در سیره پیامبر اعظم(ص) در word
سه شنبه 95/3/11 5:7 صبح| | نظر

دانلود پروژه مقاله اصول تغذیه در سیره پیامبر اعظم(ص) در word دارای 37 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود پروژه مقاله اصول تغذیه در سیره پیامبر اعظم(ص) در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود پروژه مقاله اصول تغذیه در سیره پیامبر اعظم(ص) در word
چکیده
مقدمه
1 چـرا؟
2 چه نوع؟
3 چند نوع؟
. قناعت پیامبر اکرم(ص) بر یک نوع از نوشیدنى و غذا؛
4 به چـه میزان؟
5 چه هنگام؟
6 تنها یا با دیگران؟
7 چـگونه؟
7 ـ 1 شروع با نام خدا و دعا؛ و ختم با حمد خدا
7 ـ 2 نوشیدن در سه جرعه
7 ـ 3 پرهیز از نوشیدن از داخل ظرف
عدم تنفس در ظرف آب
7 ـ 5 خوردن از غذاى مقابل و نزدیک خود
7 ـ 6 شروع قبل از دیگران و ختم بعد از دیگران
7 ـ 7 رعایت ادب در خوردن
7 ـ 8 خوردن و آشامیدن با دست راست
7 ـ 9 تواضع در نشستن براى غذا
7 ـ 10 عدم تقیّد به وجود لوازم اضافى
7 ـ 11 خوردن با دست
7 ـ 12 اسراف گریزى
7 ـ 13 رعایت بهداشت غذایى
نتیجه
کتابنامه
بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود پروژه مقاله اصول تغذیه در سیره پیامبر اعظم(ص) در word
. ابن حنبل، احمد (م 241 ق)، مسند احمد، بیروت، دارصادر
. ابن عساکر، على بن حسن بن هبه الله (م 571ق)، تاریخ مدینه دمشق، تحقیق على شیرى، بیروت، دارالفکر، 1415 ق
. بخارى، محمد بن اسماعیل (م 256 ق)، صحیح البخارى، بیروت، دارالفکر، 1401 ق
. برقى، احمد بن محمد بن خالد (م 274 ق)، المحاسن، تحقیق سید جلالالدین حسینى؛ دارالکتب الاسلامیه
. بغدادى، احمد بن على خطیب (م 463 ق)، تاریخ بغداد، تحقیق مصطفى عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1417 ق
. بیهقى، احمد بن حسین بن على (م 458 ق)، السنن الکبرى، بیروت، دارالفکر، [بىتا]
. ترمذى، محمد بن عیسى بن سوره (م 279 ق)، الشمائل المحمدیّه(ص)، تحقیق سید عباس جلیمى، بیروت، مؤسسهالکتب الثقافیه، 1412 ق
. ترمذى، محمد بن عیسى (م 279ق)، سنن ترمذى، تحقیق عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت، دارالفکر، 1403 ق
. تمیمى مغربى، نعمان بن محمد بن منصور بن احمد بن حیون (م 363 ق)، دعائم الاسلام، تحقیق آصف بن على اصغر فیضى، دارالمعارف،1383 ق / 1963م
. حرّ عاملى، محمد بن حسن (م 1104 ق)، وسائل الشیعه، تحقیق محمد رازى، تهران، اسلامیه
. حسنى راوندى، فضل الله بن على (م 571 ق)، النوادر، تحقیق سعیدرضا علىعسکرى، قم، دارالحدیث، 1377
. حمیرى بغدادى، ابوالعباس عبدالله بن جعفر (م 300 ق)، قرب الاسناد، تحقیق و نشر مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، قم، 1413 ق
. راوندى، قطب الدین (م 573 ق)، الدعوات، قم، مدرسه الامام المهدى(علیه السلام)، 1407 ق
. سرخسى، شمسالدین (م 483 ق)، المبسوط، تحقیق جمعى از فضلا، بیروت، دارالمعرفه، 1406 ق
. سیدمرتضى، على بن حسین موسوى (م 436 ق)، الانتصار، قم، مؤسسه النشر الاسلامى، 1415 ق
. سید مرتضى، على بن حسین موسوى (م 436 ق)، امالى المرتضى، تحقیق احمد بن امین شنقیطى، قم، کتابخانه آیت الله مرعشى نجفى،1403ق
. شیخ صدوق، محمد بن على بن بابویه قمى (م 381ق)، من لایحضره الفقیه، تحقیق على اکبر غفارى، قم، نشر جامعه مدرسین، 1404 ق
. طبرسى، حسن بن الفضل (قرن ششم)، مکارم الاخلاق، بیروت، مؤسسه الاعلمى للمطبوعات، 1392 ق / 1972م
. طبرى، محمد بن جریر بن رستم (قرن چهارم)، دلائل الامامه، قم، مؤسسهالبعثه، 1413 ق
. طوسى، محمد بن حسن (م 460 ق)، الامالى، تحقیق مؤسسه البعثه، قم، دارالثقافه للطباعه و النشر و التوزیع، 1414 ق
. قضاعى، قاضى ابى عبدالله محمد بن سلامه (م 454 ق)، مسند الشهاب، تحقیق حمدى عبدالمجید سلفى، بیروت، مؤسسه الرساله، 1405ق
. کلینى، محمد بن یعقوب (م 329 ق)، الکافى، تحقیق على اکبر غفارى، چاپ سوم: تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1367 ق
. کوفى، ابن ابى شیبه (م 235 ق)، المصنف، تحقیق سید محمد لحام، چاپ اول: بیروت، دارالفکر، 1409 ق
. کوفى اهوازى، حسین بن سعید (قرن 2 و 3)، کتاب الزهد، تحقیق غلامرضا عرفانیان، قم، علمیه، 1399 ق
. مجلسى، محمد باقر (م 1110ق)، بحارالانوار، مؤسسه الوفاء، چاپ دوم: بیروت، 1403ق
. نورى طبرسى، میرزا حسین (م 1320 ق)، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، چاپ دوم: قم، مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، 1409 ق
. نیسابورى، محمد بن فتال (شهید در 508 ق)، روضه الواعظین، با مقدمه سید حسن خرسان، قم، منشورات الرضى، [بىتا]
. یحصبى، قاضى ابى الفضل عیاض، (م 544 ق)، الشفاء، بتعریف حقوق المصطفى(ص)، بیروت، دارالفکر، 1409 ق
1 دکترى علوم قرآن و حدیث
2 قال رسول اللَّهصلى الله علیه وآله: «بارک لنا فى الخبز و لاتفرّق بیننا و بینه، فلولا الخبز ما صلینا و لا صمنا و لا ادّینا فرائض ربنا» (کلینی، الکافی، ج 5، ص 73، ح 13 و ج 6، ص 287، ح 6)
3 «انما بنى الجسد على الخبز»؛ (همان، ج 6، ص 286، ح 3 و 7)
4 «قال ابوذر حین سأله رجل عن أفضل الأعمال بعد الایمان. فقال: الصلوه و اکل الخبز. فنظر الیه الرجل کالمتعجب. فقال: لولا الخبز ما عبداللَّه تعالی؛ یعنى بأکل الخبز یقیم صلبه فیتمکن من اقامه الطاعه» (شمس الدین سرخسی، المبسوط، ج 30، ص 258)
5 «; و کان یأکل ما احلّ اللَّه له مع أهله و خدمه أذا أکلوا;» (طبرسی، مکارم الاخلاق، ص 26 و مجلسی، بحار الانوار، ج 16، ص 241)
6 «; کان یأکل کل الاصناف من الطعام;» (طبرسی، همان، ص 26 و مجلسی، همان، ج 16، ص 241)
7 و عن ابى الحسن الرضاعلیهالسلام: «ما من نبى الاّ و قد دعى لأکل الشعیر و بارک علیه. و ما دخل جوفا الاّ اخرج کل داء فیه، و هو قوت الانبیاء و طعام الابرار، ابى اللَّه ان یجعل قوت انبیائه الا شعیراً» (کلینی، همان، ج 6، ص 305، ح 1)
8 «عن قتاده: کنّا نأتى الانس و خبازه قائم، فقال یوما: کلوا فما اعلم رسول اللَّه رأى رغیفاً مرققا و لا شاه سمیطا قطُّ» (مسند احمد، ج 3، ص 134 و صحیح البخاری، ج 6، ص 206)
9 «دخل رسول اللَّهصلى الله علیه وآله الى امسلمه رضى اللَّه عنها فقربت الیه کسره، فقال: هل عندک ادام؟ فقالت: لا یا رسول اللَّه، ما عندى الّا خلّ، فقال: نِعْمَ الإدام الخلّ ما اقفر بیت فیه خل» (کلینی، همان، ج 6، ص 329، ح 1 و مجلسی، همان، ج 16، ص 267، ح 70)
10 عن ابى عبداللَّهعلیهالسلام قال: «قال امیرالمؤمنینعلیهالسلام: اقرّوا الحار حتى یبرد فان رسول اللَّه قرب الیه طعام حارّ فقال: اقروه حتى یبرد ما کان اللَّه عز و جل لیطعمنا النار و البرکه فى البارد» (ر.ک:کلینی، همان، ج 6، ص 322، ح 4-1، باب الطعام الحارّ)
11 مراد از مغافیر، بقایاى گیاهان در شکم زنبور عسل است که آن را در عسل داخل مىکند
12 «; و کانصلى الله علیه وآله لا یأکل الثوم و لا البصل و لا الکرات و لا العسل الذى فیه المغافیر، و هو ما یبقى من الشجر فى بطون النحل فیلقیه فى العسل فیبقى ریح فى الفم» (طبرسی، همان، ص 30 و ر.ک: طبری، دلائل الامامه، ص 11 و بیهقی، السنن الکبری، ج 7، ص 50 و خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج 2، ص 262)
13 کلینی، همان، ج 6، ص 305، ح 1
14 عن خالد بن نجیح عن ابى عبداللَّهعلیهالسلام قال: «اللبن من طعام المرسلین» (برقی، المحاسن، ج 2، ص 491)؛ ; عن خالد بن نجیح عن ابى عبداللَّهعلیهالسلام قال: «الخلّ و الزیت من طعام المرسلین» (همان، ص 482)؛; عن خالد بن نجیح عن ابى عبداللَّهعلیهالسلام قال: «السویق طعام المرسلین» (کلینی، همان، ج 6، ص 306)؛ عن هشام بن سالم عن ابى عبداللَّهعلیهالسلام قال: اللحم باللبن مرق الانبیاء» (برقی، همان، ج 2، ص 467)
15 کان احبّ الطعام الیه اللحم، و کان یقول: «هو یزید فى السمع و البصر». و «اللحم سید الطعام فى الدنیا و الاخره، و لو سألت ربّى أن یطعمینه کلّ یوم لفعل» (طبرسی، همان، ص 30)
16 «وکان صلى الله علیه وآله یأکل اللحم طبیخاً بالخبز و یأکله مشویاً بالخبز» (همان)
17 «و کانصلى الله علیه وآله یأکل البرد و یتفقد ذلک اصحابه فیلتقطونه له فیأکله و یقول انه یذهب بأکله الأسنان» (همان، ص 31)
18 عن الصادقعلیهالسلام: ان رسول اللَّهصلى الله علیه وآله کان یفطر على الحلو، فاذا لم یجده یفطر على الماء الفاتر و کان یقول: «انه ینقى الکبد و المعده و یطیّب النکهه و الفم و یقوى الاخراس و الحدق، و یحدّ الناظر و یغسل الذنوب غسلا، و یسکن العروق الهائجه و المره الغالبه و یقطع البلغم، و یطفىء الحراره عن المعده و یذهب بالصداع» (نیسابوری، روضه الواعظین، ص 341؛ طبرسی، همان، ص 27 و 28 و مجلسی، همان، ج 16، ص 242). در برخى از آثار یاد شده براى افطار با آب ولرم در روایتى از امام صادقعلیهالسلام نیز آمده است:; عن ابن ابى عمیر عن رجل عن ابى عبداللَّهعلیهالسلام «اذا افطر الرجل على الماء الفاتر نقى کبده و غسل الذنوب من القلب و قوى البصر و الحدق» (کلینی، همان، ج 4، ص 152)
چکیده
تغذیه از نیازهاى اجتنابناپذیر هر موجود زندهاى است و انسان نیز از این قانون، مستثنا نیست. از این روآگاهى از روش و شیوه بزرگان دین در این زمینه، شایان توجه و تأمل است. نوشتار حاضر درصدد پاسخگویىبه چند پرسش محورى و مهم درباره تغذیه، بر اساس سیره پیامبر اعظم(ص) است.پرسشهایى چون چرایى تغذیه، نوع غذا، تنوع و مقدار آن، زمان تغذیه، همراهى با دیگران در تغذیه وبالاخره چگونگى انجام تغذیه
در سیره نبوى(ص) غذا خوردن با هدف کسب توان براى طاعت و عبادت بوده است.غذاهاى آن حضرت، ویژگىهایى چون حلال بودن، تنوع، سادگى، مضرّ نبودن و سودمندى را داشته است.آن حضرت از صرف بیش از یک نوع غذا در یک وعده ـ به منظور زهد ـ پرهیز داشته، مقدار غذاىمصرفىاش نیز در حد نیاز بدن بوده است. وقت غذاى حضرت، هنگام گرسنگى بوده و اصرار بر صرف غذا بههمراه دیگران داشته است. نیز آن حضرت در شروع و پایان صرف غذا نام خدا را بر زبان جارى و در اینزمینه، آداب خاص دیگرى را رعایت مىفرمود
واژگان کلیدى: سیره نبوى(ص)، تغذیه، خوردن و آشامیدن
مقدمه
خوردن و آشامیدن از لوازم اصلى استمرار حیات مادى انسان است و بدون آن، هیچ انسانى قادر به انجام تکالیفاساسى خویش و حرکت در مسیر کمالیابى نخواهد شد. جسم انسان، همچون مرکبى است که روح را حمل مىکند واختلال در کار این مرکب، اختلال در کار روح پدید مىآورد. این حقیقت، اقتضاى آن داشته که حتى برترین موجوداتنظام هستى، یعنى انبیا و اولیاى الهى نیز وجود را بىنیاز از خوردن و آشامیدن ندانند و با بهرهگیرى از شیوههاى صحیحو در عین حال ضرورى، لوازم استمرار حیات و حرکت جسم خویش را فراهم کرده و آن را در خدمت روح بلندشانقرار دهند
با توجه به آنچه گفته شد، در این نوشتار به بررسى روایات حاکى از سیره نبوى در این باره مىپردازیم. مجموعاطلاعات موجود در این زمینه، در حقیقت پاسخ به این سؤالهاست که پیامبر اکرم(ص) چرا، چه نوع،چند نوع، به چه میزان، چه هنگام، تنها یا با دیگران، و چگونه مىخورد و مىآشامید
1 چـرا؟
سخن از چرایى خوردن و آشامیدن در سیره نبوى(ص)، منطقاً باید پیش از دیگر مسائل مربوط به سیرهآن حضرت در خوردن و آشامیدن، مورد توجه قرار گیرد. اینکه چرا انسان به خوردن و آشامیدن رو آورده، پرسشىاست که پاسخ آن ابتدا بدیهى مىنماید، زیرا به محض طرح چنین پرسشى، این پاسخ به ذهن مىرسد که خوردن وآشامیدن لازمه طبیعى زندگى بشر و زنده ماندن اوست. این سخن در عین درستى، تمام پاسخ نیست، زیرا فلسفهخوردن و آشامیدن در نگاه اولیاى دین، صِرف تأمین نیازهاى جسمانى نیست، بلکه مسئلهاى مهمتر و برتر مطرحاست. طبق این دیدگاه، جسم، نقش آلى و ابزارى براى حقیقت انسان، یعنى روح او دارد، از این رو براى اینکه روحبتواند مسیر کمالیابى خود را طى کند باید نیازهاى جسم به عنوان مرکب و ابزار روح، تأمین شود. بر اساس دیدگاهاول، انسان و حیوان مشترک و همسان مىشوند، اما در این نگاه، انسان در تأمین نیازهاى جسم در پى تأمین هدفى بسوالاست. در برخى روایات به نقش ابزارى خوردن در راستاى عبادت و انجام فرائض و تکالیف اشاره شده است. درروایتى، از پیامبر اکرم(ص) چنین نقل شده است که به خداوند عرضه داشت
در نان به ما برکت عطا کن، و بین ما و نان جدایى میفکن، چرا که اگر نان نباشد قادر به اداى نماز و گرفتن روزه و انجام فرایضپروردگارمان نخواهیم بود
و در روایت امام صادق(علیه السلام) نیز آمده است
بنیان جسم بر نان نهاده شده است
بنا بر روایتى دیگر، هنگامى که مردى از ابوذر درباره برترین اعمال پس از ایمان پرسش کرد وى پاسخ داد: «نماز وخوردن نان!» و هنگامى که آن مرد با شگفتى به ابوذر نگریست، وى ادامه داد: «اگر نان نباشد خداوند عبادت نمىشود».و مراد ابوذر این بود که انسان براى کسب توانایى انجام عبادت باید از نان بهره ببرد
با توجه به این گونه روایات، هدف انسان مؤمن از خوردن غذا، آمادهسازى جسم براى انجام تکالیف عبادى وفرایض دینى است، و ـ چنان که گذشت ـ این نوع نگاه به خوردن، به مراتب والاتر از نگاه طبیعى به آن است

غیرآرشیویها
-
مقاله بررسی عوامل موثر بر روی کارایی کلکتورهای خورشیدی مشبک تحت
مقاله تغییرات شاخصهای تنسنجی و لیپیدهای سرم بر حسب نمایهی تودهی
مقاله رایگان مختصری از فعالیت صندوق ضمانت صادرات تحت word
مقاله میراکردن نواسانات بین ناحیه ای با استفاده از سیگنال محلی د
مقاله Classification of damage modes in composites by using prin
مقاله استفاده از رویکرد تلفیقی تحلیل سلسله مراتبی و تاپسیس در مک
[عناوین آرشیوشده]