دانلود پروژه مقاله روابط صاحبان مشاغل پزشکی با جامعه در word

چهارشنبه 95/2/29 2:29 صبح| | نظر

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود پروژه مقاله روابط صاحبان مشاغل پزشکی با جامعه در word دارای 16 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود پروژه مقاله روابط صاحبان مشاغل پزشکی با جامعه در word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود پروژه مقاله روابط صاحبان مشاغل پزشکی با جامعه در word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن دانلود پروژه مقاله روابط صاحبان مشاغل پزشکی با جامعه در word :

روابط صاحبان مشاغل پزشکی با جامعه
مقدمه
صاحبان مشاغل پزشکی که با داشتن نقش ویژه در حفظ و صیانت حیات انسانی و تسکین آلام و درمان بیماران و بخصوص نقش ارشادی انها در پیشگیری از بیمارها و آموزش عمومی از موقعیت اجتماعی ممتازی در همه جوامع انسانی برخوردئارند به تناسب موقعیت اجتماعی خود می توانند تاثیر چشمگیری در تغییر و اصلاح رفتارهای نادرست و پیشرفت ها و توسعه اجتما

عی داشته باشند
قبلا از خدمات پزشکی در قالب یک مسئولیت اجتماعی سخن بمیان آورده ایم و نیاز به تکرار آن نیست اما تذکر اینکه روابط صاحبان مشاغل پزشکی با افراد جامعه دو بعد فردی و اجتماعی دارد که در یکی رفع مشکلات فرد مکورد نظر است و در بعد اجتماتعی مصالح جامعه از یاد نمی رود برای مثال برخورد یک پزشک با پیراپزشک و پرستار با بیمار مبتلا به سل ممکن است

در یک جنبه متوجه بیمار و نجات او باشد امام در بعد اجتمعی همان فرد در ارتباط با جامعه مورد نظر قرار می گیرد لذا کار پزشک به درمان مسلول منحصر نمی شود بلکه آموزش اطرافیان او و مراقبتهای پیشگیری کننده از انتشار بیماری و اگر لازم شد ایجاد تغییراتی که کنترل بیماری در جامعه میسر سازد را نیز شامل میشود بدین لحاظ اگر به تعریفی که اخیرا از پزشکی اجتماعی داده شده توجه کنید.

پزشکی اجتماعی دیدگاهی تازه و بینشی نو از پزشکی است که در کمال

توجه و احترام به فرد و تمامی حقوق انمسانی او جمعیت و جامعه را نیز از نظر بهاشت بمعنای اعم با تمام ویژگی ها و خواستها مورد توجه کامل قرار می دهد در واقع پزشکی اجتماعی به فردی سالم می اندیشد که با جمعیتی تندرست در جامعه ای توانا زندگی می کند و کارکنان خدمات پزشکی را در ارتباط با جامعه در قالب بحث پزشکی اجتماعی بنگریم نقش حقیقی کارکنان خدمات پزشکی را درخشانتر از گذشته خواهیم دید در چنین دیدگاهی کارکنان خدمات پزشکی منتظر نمی مانند که بیمار به سراغ آنها بیاید بلکه دانش و تج-ربه خویش را با حرکت خیرخواهانه به اعماق جامعه می برند در واقع خدمات انفعالی را به خدمات پویا تبدیل می کند
ضرورت مراعات سنتهای فرهنگی در خدمات پزشکی و شناخت ویژگی های انسان
قبلا در کلیات این موضوع به ضرورت اشاره کردیم که جا دارد فقط بعنان یادآوری متذکر شویم که هم از جهت احترام به اعتنقادات مردم و هم از جنبه برقراری ارتباط نزدیکتر و دلپذیرتر با مردم و بالاخره نادیده نگرفتن تجارب و باور داشتای مردم کارکنان خدمات پزشکی می باید به سنن و فرهنگ و اعتقادات مردم آگاهی داشته باشند بعنوان مثال نمی توان مسئله اعت

قاد مردم به گرمی و سردی و اعتدال مذزاج و تبایع دم،بلغم،صفرا و

سودا نادیده گرفته شو.د و در برابر سوال بیمار صرفا با ذکر جمله خ

شک و قالبی به این حرفهای بیی فایده هیچ اعتقادی ندارم رسالت خود را خاتمه یافته پنداشت بلکه به هر حال می توان در این موارد و نظائر آن راه میانه ای را که نه بمعنای اعتقاد بی چون و چرا به این مطالب باشد و نه تحقیق نکرده و به عمق معنا توجه نکرده تمام آنها را باطل و بی منطق قلمداد نمود انتخاب کرد..
لازم به تذکر است که درباره موراد ذکر شده برخی اطلاعات علمی و تجربی وجود دارد که حاکی از این است که صرفنظر از کلمای که بمکار رفته و معنایی که ما برای این کلمات در عرف جامعه می شناسیم حقایقی نیز در درون آنها موجود است

نکته مهم دیگر این است که در ارتباط با مردم ویژگی های رفتاری مردم مورد توجه قرار گیرد برای مثال به نکات زیر توجه شود همانگونه که نقش سرانگشت افراد مختلف متفاوت است خصوصیات هر فرد باد افراد دیگر متفاوت است.
برای هر رفتار انسان همیشه علت و موجبی است
رفتار انسان دارای جهت و هدف است
رفتار انسان قابل برانگیختن است
رفتار انسان مبتنی بر نیازهای اوست
عوامل عقلانی احساس در شکل بخشیدن به ربفتار آدمی موثر است
رفتار انسان در بسیاری از موارد مبتنب بر ادراک اوست.
مثلا وقتی استنباط او از یک برخورد این است که به تمسخر گرفته شده رفتارش تغییر می کند
راز پزشکی و حدود و حریم آن
پزشک و کارکنان خدمات درمانی به اعتبار ویژگی هخای شغلی خود و نوع و شدت بیماری اعترافات بیمار و نیز اطلاعاتی درباره او دست می یابند که بعنوان امانتی باید نزد آنها باشد و افشای آنها جز در موارد خاص شرعا و قانونا حرام است و این موضوع از قدیم الایام مورد توجه بوده چنانکه در سوگندنامه معروف بقراط روی این موضو.ع تاکید شده است در سوگندنامه مذکور بر حفظ اسرار بیمار و در سوگندنامه مون پلیه رو.ی اسرار پزشکی بیمار توجه شده است.
در واقع راز پ=زشکی مجموعه اعترافات بیسمار نتایج معای

نات و آزمایشات و اطلاعاتی است که از زندگی بیمار که پزشک و اعضای گروه پزشکی و از جمله مسئولین مدارک پزشکی بدان دست می یابند که لازمه اعتماد بیمار به کارکنان پزشکی حفظ آن می باشد
در گذشته کسانی معتقد به ضرورت حفظ راز پزشکی بطظور مطلق و در تحت هر شرایطی بودند و افشای آنرا در هیچ شرایطی قبول نمی کنند امام امروزه

آنجا که پای مصالح جامعه در میان باشد افشای پزشکی را قابل قبول می دانند مثلا در مواردی که خطر اطلاع گروهی از افراد به بیماری مسری مطرح است برای حفظ جامعه افشای نوع بیماری مبتلا را مجاز و پسندیده می دانند مثلا وقتی بیمار مبتلا به سیفلیس می خواهد ازدواج کند و هنوز درمان کامل نشده است یا خدمتگزار مسلولی که در مدرسه یا پرورشگاه ممکن است جمعی را به سل مبتلا کند در مواردی که دادگاه صالحه افشای رازی را طلب کند بدون پرده دری و مثلا با درخواست از داگاه جهت مخفی نگه داشتن موضوع و افشای راز در جلسه خصوصی بجای جلسه علنی هم می توان به یک وظیفه انسانی عمل کرد و هم از آبروریزی اجتناب نمود
در صورت ضورت پزشک یا پیراپزشک می تواند نسبت به آگاه ساختن همکار یا متخصصی به موضوع راز بیماری جهت یافتن طریقه مناسبتر درمان اقدام کند در این صورت درواقع مسئله تقسیم راز پزشکی مطرح است و حفظ آن برای همه کسانی که بدان اطلاع یافته اند ضروری است.

 

موارد افشای راز پزشکی
همانطور که اشاره شده آنجا که پای مصالح جامعه در میان است یا عدم افشای راز پزشکی موجب گسترش فساد اعتیاد-جنایت-سقط جنین و یا سرایت بیماری به دیگران می شود پزشک کارکنان مشاغل پزشکی با رعایت موازین اخلاقی و خودداری از ذکر موارد غیرضروری و یا اعلام علنی آن تنها در حد لزوم به افراد یا مراجع ذیصلاح افشای راز خواهند نمو.د همچنین آنجا که مسئله شهادت در برابر دادگاه برای حفظ حقوق افراد یا جامعه مثلا معرفی جنایتکار –سقط کننده جنین و دفاع از

خود یا مظلوم دیگر مطرح باشد و نیز در مقام مشاوره برای ازدواج یا اعلام تولد جنسیت نوزاد اعلام مرگ و اعلام بیماری هایی که قانون باید اعلام نمود افشای راز پزشکی یا رعایت همان ضوابط اخلاقی مجاز و لازم است.
همچنین در مواردی که همکاران صاحبان مشاغل پزشکی با کمی اطلاعاتی و لاابالی گری و سوء استفاده های مادی و اخلاقی به حقوق افراد و جامعه تجاوز می نمایند بمنظور ادای حقوق شرعی و دفاع از حقوق همنوعان و پاک کردن لکه های ننگ از جامعه پزشکی لازم است در مواردی که تذکرات خیرخواهانه و امر بمعروف و نهی از منکر موثر نباشد به مراجع ذیصلاح اطلاع دهند ضمن

یادآوری مجدد ضرورت حفظ موازین اخلاقی در افشای راز یادآوری این نکته ضروری است که شهادت در برابر دادگاههای اسلامی و مبتنی بر حاکمیت بینش الهی در صورت درخواست دادگاه لازم است اما در شرایطی که حکومتهای فساد و ظالم نظیر آنچه در دوران طاغوت دیده ایم از افشای راز در جهت گسترش مظالم خود را استفاده می کنند افشای راز کمک با ظالم و شرکت در ستمی است که حکام جور ممکن است نسبت به مظلومان روا دارند.
تاکید مجدد بر حفظ اسرار بیماران
کسی که از مومنی خلافی را ببیند و یا بشنود و بمنظور پرده برداری آنرا نزد مردم منتشر کند مشمول آیه اشاعه فحشا است و در دنیا و آخرت به عذاب دردناک مبتلا خواهد شد.
خداوند زیبایی ها را ظاهر و زشتی را می پوشاند
هر که پرده پوش عیب برادر خویش شود خدا در دنیا و آخرت برای او عیب پوشی می کند.
این چند جمله هم از سعدی شنیدنی است

مردمان را عیب نهانی پیدا مکن که مر ایشان را رسوا کنی و خود را بی اعتماد.
حق جل و علا می بیند و می پوشد و همسایه نمی بیند و می خروشد
ریشی درون جامه داشتم و شیخ از آن هر روز بپرسیدی که چون است و نپرسیدی کجاست دانستم از آن احتراز می کند که ذکر همه عضوی روا نباشد و خرمندان گ

فته اند هر که سخن نسنجد از جوابش برنجد.
راز پوشی از بیمار و اطرافیان او اعلام وخامت بیماری
در مواردی که آگاهی بیمار از وخامت بیماری موجب از دست دادن روحیه و احیانا خودکشی وی گردد کتمان حقیقت و رازپوشی از وی مجاز است پزشک و صاحبان مشاغل پزشکی از آن چه که موجب ناامیدی قطعی بیمار می شود اجتناب نمایند در عین حال آنجا که ضرورت دارد می توانند برخی از اطرافیان بیمار را به تناسب ظرفیت روحی آنها و مصلحت بیمار خانو

اده او از حقیقت آگاه سازند.
گفته اند دروغ نباید گفت هر راست نشاید گفت در راست گفتن هم مصال بیمار و خانواه او را باید مد نظر قرار گرفت.
مخالفان اعلام وخامت بیماری غالبا بر زشتی دروغ تکیه می کنند اما سکوت بمعنی دروغ نیست بعلاوه آنچه که مهم است مصلحت بیمار و خانواده است که در شرایطی در ممکن اسشت رازپوشی در شرایطی افشای صریح آن در غالب مواردافشای تدریجی وخامت بیماری باشد.البته کسی از خطا مصون نیست لیکن اگر خطا ناشی از سهل انگاری یا عدم تسلط بکار باشد یا دخالت در کار دیگری باشد که در زمینه تخصص پزشک یا دیگر صاحب حرفه ای وابسته به پزشکی نیست در واقع جرمی واقع شده است و به نسبت شدت و صعف آثار آن می باید عواقب و مجازاتهای این خطا پذیرفته شود.
اشتباه ممکن است در معاینه تشخیص بیماری انجام آزمایشها-نسخه نویسی-در نسخه خوانی و تحویل دارو و یا راهنمایی بیمار به نحوه استفاه از دارو در مدارک مربوط به بیمار در نحوه درمان و جراحی در انتقال بیماری های واگیردار و نظایر آن صورت گیرد این شعر معروف گنجوی :
می باش طبیب عیسوی هش امانه طبیب آدمی کش
و جمله معروف لاتینی که در کتب طبی قدیم اروپایی به عنوان یک شرط مهم برای اقدامات پزشکی ذکر شده است به این نکته تاکید دارد که طبیب و کادر پزشکی باید به ع

لم و اطلاع کافی اقدام نمایند و زیانی را متوجه بیمار نسازند.
به هر حال چند موضوع را در این بحث می توان در ارتباط با خطاهای پزشکی مورد گفتگو قرار داد.
1 طبیب یا صاحبان مشاغل پزشکی مرتکب خطایی شوند که ناشی از

جهل آنان باشدیا دخالت در اموری که در تخصص آنها نیست باشد در این موارد هم بر اساس قانون مملکتی در کشورهای مختلف و هم براساس قواعد شرعی متخلف محسوب و تحت تعقیب خواهند بود.
2 طبیب یا همکارن گروه پزشکی با داشتن مهارت و آگاهی کامل بدلیل سهل انگاری مرتکب خطای پزشکی شوندتحت پیگرد قرار خواهند گرفت
3 صاحبان مشاغل پزشکی با اطلاع و آگاهی و مهارت کافی و جلب موافقت بیمار یا اولیا او اقدام به درمان کنند و با تذکحر این نکته ممکن است با روش درمانی آنها خطراتی متوجه بیمار شود رضایت بیمار یا اولیا او را به انجام عمل خود جلب می کنند در این صورت در برابر خطرات احتمالی ضامن محسوب نمی شوند.
4 صاحبان مشاغل پزشکی با اطلاع و آگاهی و مهارت کافی در انجام عمل خودنیز دقت لازم را به رج داده باشند ولی از بیمار یا اولیای او مثلا در مورد بیماری که بیهوش یا صغیر و یا سفیه استاخذ برائت نکرده باشد که در این مورد در قبال آنچه واقع می شود ضامن خواهند بود.
5 اگر با اشتن صلاحیت های لازم ولی بدون اخذ برائت اقدام بهمداوا یا جراحی کنند و خطری متوجه بیمار شود در قبال آن مسئول است.

نکته قابل ذکر دیگر این است که اگر راه منحصر به فرد درمان راهی باشد

که خطراتی دارد بکارگیری این روش در صورتی مجاز است که عدم استفاده از آن موجب تلف شدن بیمار باشد
در پایان اضافه کنیم که در هر حال اعلام رضایت بیمار یا ولی او خطاها و خطرات درمانم را موجه نمی سازد مگر اینکه حقیقتا انجام آن برای حفظ انجام جان یا اعاده سلامتی بیمار لازم باشد آزمایش دارو یا شیوه های درمانی روی انسان نیز فقط در صورتی هدف اصلی درمان وی باشد و در صورت عدم مبادرت به درمان خطر بیماری قطعی باشد مجاز خواهد بود.
روابط صاحبان حرف پزشکی با همکارن-دانشجویان و کارآموزان

در مورد روابط با کراموزان همکاران و زیردستان تنظیمک امور به شکلی صورت گیرد که توام با احترام متقابل خیرخواهی نش ارشادی در موارد مشاهده خطا و خلاف باشد و به هر حال در هر گام محور اصلبی رضایت خدا و اطاعت از اووامر او باشد.
باید از تعصبات صنفی که موجب نادیده گرفتن حق و زیر پا گذاشتن امر خدا برای راضی کرزدن همکار یا جلوگیری از تعقیب همکار خلافکار باشد اجتناب نمود و به این نکته توجه داشت که جلب رضای مخلوق به بهای مخالفت با اوامر پروردگار خدا را بر خویشتن خشمگین ساختن اشتباه بزرگ و سقوط دردناک به پستی ها است.
صدور گواهی
در صدور گواهی بیمار یا اجازه استراحت و یا در مواردی مثل وظیفه پزشکی قانونی که حکم آن در مواردی مثل تعیین میزان خسارت جسمی و تعیین مدت استراحت و درمان نافذ است و بطور کلی هر گونه گواهی تنها راض خدا و حق را باید در نظر داشت و از هر گونه دروغ جانب داری یک طرفه و تخلف از قوانین خودداری نمود.
روابط مشاغل پزشکی با یکدیگر
ارائه خدمات بهداشتی و درمانی با کیفیت خوب و میزان وسیع

در گروی همکاری همه اعضای مشاغل پزشکی با رعایت انضباط سشلسله مراتب سرپرستی و علمی و ادای وظائف است و انجام این همکاریبدون ایجا روحیه همبستگی و تعاون میسر نیستلذا پزشک و کلیه صاحبان مشاغل پزشکی شایسته است به این

موضوع توجه دقیق مبذول دارند تا هم حقوق بیماران با مراقبت های دقیق تری تامین گردد و هم انجام خدمت در فضای آکنده از محبت و همکاری صورت گیرد در اینجا پزشکان به مناسبت داشتن نقش سرپرستی گروهی که به نحوی به درمان بیماری می پردازند وظیفه سنگین تری دارند این موضوع تقریبا در تمام دستورالعمل های اخلاقی پزشکی بنحوی مورد توجه بوده است. و معمولا بر این مهم تاکید می نمایندکه در این مسئولیت درک موقعیت افراد و همکاران و احساس آنها بسیار ضروری است و در هر صورت آن چه باید همواره در این روابط به عنوان محور مد نظر باشد در درجه اول رضای پروردگار و مصالح اجتماع و حقوق بیمار حفظ و حقوق انسانی همکارن و در درجه بعد پیشرفت های علمی و ارتقای آگاهی های علمی خود و همکارن می باشد در این صورت از انجام آزمایش هایی که در آن منفعت بیمار عامل اصلی نیست بلکه مثلا تنهیه مقالات علمی مد نظر اس خودداری خواهد شد.
نکته مهم قابل ذکر این است که صاحبان مشاغل پزشکی که طبعا باید با همکاران خود بهترین روابط را داشته اند داشتن روابط حسنه نباید آنگونه که متاسفانه در مواردی مشاهده میشود دفاع تعصب آمیز و بی چون و چرا از هر گونه عملکرد ه

مکاران خود به صرف رشته تحصیلی یکسان است باشد بلکه تفکر انسان بر خدا محوری مبتی باشد دوستی ها سبب نخواهد شد در قضاوت انسان بجای گرایش بحق گرایش به دوستی ولو قیمت کتمان حقیقت صورت گیرد و به هر صورت هر نوع حکمی که بر خلاف آنچه که خدا تعیین کرده صادر شود مصداق کفر ظلم و فسق است.
سوگندنامه ها و مقررات بین المللی پزشکی
مقدمه
سوگندنامه های پزشکی که حاوی تعهدات اخلاقی صا

حبان مشاغل پزشکی است و نیز صفاتی که باید بدانها آراسته باشند از قدیم ترین ایام در کتب مختلف پزشکی درج شده اند و سوگندنامه بقراط از مشهورترین آنهاست و بعنوان نمونه به آن اشاره می نمکاییم:
سوگندنامه بقراط
سوگندنامه بقراط در حدود 500 سال قبل از میلاد مسیح تنظیم شده است معمولا خلاصه ای از آن با تغییراتی به عنوان سوگندنامه های رسمی مورد استفاده قرار می گیردمتن اصلی سوگندنامه به شرح زیر است:
من به آپولون پزشک اسکلپیوس،هیژیا و پاناکیا سوگند یاد می کنم و تمام اولیا خدا را گواه می گیرم که در حدود قدرت و برحسب قضاوت خود مفاد این سوگندنامه و تعهد کتبی را اجرا می نمایم من سوگند یاد می کنم که شخصی را که من حرفه پزشکی خواهد آموخت مانند والدین خود فرض کنم و در صورتی که محتاج باشد درامد خود را با وی تقسیم کنم و احتیاجات وی را مرتفع سازم پسرانس را مانند برادران خود بدانم و در صورتی که بخواهند تحصیل پزشکی بپردازند بدون مزد و یا قراردادی حرفه پزشکی را به آنها بیاموزم اصول دستورهای کلی دروس شفاهی و تمام معلومات پزشکی را جز به پسران خود پسران استادم شاگردانی که طبق قانون پزشکی پذیرفته شده اند و سوگند یادکرده اند به دیگری نیاموزم پرهیز غذایی را که بر حسب توانایی و قضاوت خود به نفع بیمارن تجویز خواهم کرد نه برای ضرر و زیان آنها و به خواهشاشخاص هیچ کس داروی کشنده نخواهم داد و مبتکر تلقین چنین فکری نخواهم بود همچنین وسیله سقط جنین در اختیار هیچ یک از زنان نخواهم گذاشت با پرهیزگاری و تقدس زندگی و حرفه خود را نجات خواهم داد بیماران سنگ دار را عمل نواهم کرد و این عمل را به اهل فن واگذار خواهم

کرددر هر خانه ای که باید داخل شومبرای مفید بودن به حال بیمار وارد خواهم شد و از هر کار زشت ارادی و آلوده کننده بخصوص ناهنجار با زنان و مردان خواه آزاد و خواه برده اجتناب خواهم کرد.
آنچه در حیثن انجام این حرفه خود و یا حتی خارج از آن درباره زندگی مردم خواهد دید یا خواهم شنید که نباید فاش شود به هیچ کس نخواهم گفتزیرا این قبیل مطالب را باید به گنجینه اسرار سپرد.
اگر تمام این سوگندنامه را اجرا کنم و به آن افتخار کنم از ثمرات زندگی و حرفه خود برخوردار شوم و همیشه بین مردمان مفتخر و سربلند باشم ولی اگر آنرا نقض کنم و به سوگند عمل نکنم از ثمرات زندگی و حرفه خود بهره نبرم و همیشه بین مردمان سرافکنده و شرمسار باشم.
سوگندنامه های دیگر
علی بن عباس مجوسی اهوازی صاحب کتاب گرانقدر کامل الصناعه الطبیبه(الملکی)که معاصر سلاطین آل بویه بود سوگندنامه بقراط را با تعلیقاتی

در کتاب خود به تفصیل آورده است
سوگندنامه های معروف دیگر مانند سوگندنامه عساف،مناجات ابو عمران موسی بن میمون سوگندنامه مونپلیه و غیره را می توان نام برد
در سالهای اخیر اقداماتی در جهت یکنواخت سازی

متن سوگجندنامه هایی پزشکی و جایگزینی آن بجای سوگندنامه هر دانشگاه وزارت بهداری سابق صورت گرفته و نهایتا متن واحدی از طرف معاونت فرهنگی وزارت بهداشت درمان آموزش پزشکی پیشنهاد شده است که هم اکنون در دانشکده های پزشکی سراسر کشور مورد استفاه قرار می گیرد.
بنظر می رسد متن مذکور نیازمند تکمیل و پربارسازی مجدد با استمداد از فرهنگ متعالی اسلام است و برای مثال گنجانیدن تعهد افزاتیش مستمر دانش پزشکی در سطح دانش روز نگهداشتن اطلاعات مذکور بعنوان یک تعهد اسلامی و اخلاقی باید در آن ضروری باشد.
قوانین بین المللی اخلاق پزشکی
در سومین مجمع جهانی پزشکی که در اکتبر 1949 در لندن تشکیل شده بود یک سلسله مقررات به تصویب شرکت کنندگان در مجمع مذکور رسید که تحت عنوان بین المللی اخلاق پزشکی شهرت یافته :
الف. تکالیف عمومی: پزشک باید در چهارچوب رسالت انسانی و اجتماعی خود همیشه از نظر اخلاق سرمشق و نمونه باشد و مقررات حرفه خویش را رعایت نماید پزشک هیچگاه نباید اعمال پزشکی را منحصرا برای جلب نفع خویش انجام دهد.
اعمال زیر برخلاف حیثیت و شئون پزشکی است:
1 کلیه تبلیغات و اعلانات در مجلات و یا وسایل ارتباطی دیگر مگر آن قسمت که طبق مقررات و قوانین اخلاق پزشکی ملی اجازه داده شده است
2 هرگونه همکاری در امر مقاطعه یا شرکت و سهم داری در موسساتی که پزشک نتواند از نظر حرفه پزشکی مستقلا و آزادانه انجام وظیفه کند و یا تصمیم بگیرد.
3 قبول دستمزد یا وجوه دیگری از بیمار یا موسسات برای خدماتی که طبق قانون انجام نگرفته و یا با خدمتی که انجام یافته است متناسب نبوده باشد.

پزشک مجاز نیست درباره خدمات پیشگیری و تشخی

ص یا درمان هیچ گونه نظر مشورتی بدهد عمل اجرایی به عهده بگیرد که نفع مستقیم بیمار در آن نباشد و بویژه اگر با ابراز این نظر یا اجچرای آن دستور مقاومت بدنی یا روانی یمک موجود انسانی ضعیف شود مگر اینکه از نظر درمانی به شود بیمار تجدیدی که در امور درمانی انجام می گیرد استفاده نماید و مادام که ارزش حقیقی آنها مسلم نشده نباید آنها را بکار برد پزشک فقط اموری را که خود شاهد بوده و صحت آنها را دریافته است می تواند گواهی کند.
ب)وظایف پزشکان درباره بیماران خود
پزشک باید همیشه اصل حفظ حیات انسانی را در نظر بگیرد پزشک باید تمام وسائل و اطلاعات دانش پزشکی خویش را همراه با فداکاری لازم در اختیار بیمار قرار دهد و اگر احساس کرد که تشخیص یک بیماری یا یک وسیله درمانی مشخصی از حدود توانایی و دسترس او خارج است باید همکار دیگری را که در این قسمت بر او رجحان دارد به بیمار و کسان او معرفی نماید.
پزشک باید مطلقا راز بیمار خویش را نگه دارد خواه آن قسمت که بیمار مستقیما در اختیار او گذاشته یا خود از راههای دیگر بدست آورده است.
پزشک باید در موارد فوری و ضروری از راه انسان دوستی و نوع دوستی خدمات ممکن را نسبت به بیمار انجام دهد و فقط وقتی مطمئن شد که پزشک مناسب دیگری هست که ممکن است این خدمات را انجام دهد می تواند خود را کنار بکشد.
پزشک باید از هر گونه جلب انحرافی مشتریان همکاران دیگر خود پرهیز کند و بطور کلی از هر عملی که از نظر مادی و یا حیثیتی و اخلاقی به همکارن او زیان می رساند اجتناب ورزد
سوگندنامه ژنو
سوگندنامه ژنو که در مجمع عمومی انجمن پزشکی جهانی شهر ژنو سوئیس در سپتامبر 1948 به تصویب رسید به شرح زیر است:
در این موقع که در شمار اضای حرفه پزشکی پذیرفته شده

ام
– من موکدا تعهد می کنم که زندگی خویش را وقف خدمات بنی نوع بشر قرار دهم
– من احترام و حق شناسی خود را نسبت به استادان خویش که اصول این حرفه را به من آموختند همواره نگاه خواهم داشت.
– من هنر خویش را با وجدان و شرافت به کار خواهم بست
– من سلامت بیمار خویش را اولین وجهه همت خود قرار می دهم
– من راز کسی را که مرا محرم اسرار خود دانست

ه همواره نگاه خواهم داشت
– من با تمام توانایی و امکانات خود در حفظ شرافت و حیثیت حرفه پزشکی خواهم کوشید
– همکاران من برادران من خواهند بود
– من اجازه نخواهم داد ملاحظات مذهبی،ملی،نژادی،حزبی و طبقاتی اجتماعی در وظیفه من نسبت به بیمارم دخالت داده شود.

– من احترام کامل خویشتن را به حفظ حیات انسان از بدو انعقاد نطفه وی همواره نگاه خواهم داشت و. حتی با وجود تهدید و شکنجه اطلاعات پزشکی خود را علیه قوانین انسانی بکار نخواهم برد.
– من تعهدات را با کمال توانایی و با استقلال و آزادی کامل و با شرافت خود قبول می کنم.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

دانلود پروژه مقاله حجـاب در word

چهارشنبه 95/2/29 2:29 صبح| | نظر

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود پروژه مقاله حجـاب در word دارای 19 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود پروژه مقاله حجـاب در word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود پروژه مقاله حجـاب در word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن دانلود پروژه مقاله حجـاب در word :

حجـاب

مقدمه
حجاب و پوشش صحیح زنان یکی از عوامل بسیار مؤثر در حفظ خانواده است. زنی که خودسرانه جلوه‌گری کند، آتش هوس مردان را می‌افروزد و چشم و دل سبکسران را بی‌اختیار به دنبال خود روان می‌کند.

حجاب، حصار و حریم عفت زن و سنگر محکمی است که راه ورود فساد و هرزگی‌ها را سد می‌کند و به زن شخصیت و احترام می‌بخشد تا ملعبه شهوات و بازیچه بوالهوسی‌ها قرار نگیرد. در جامعه‌ای که زنانش با حجاب صحیح و پوشش کامل رفت و آمد کنند، جوانان هم با خاطری آرام به کار خود مشغول می‌شوند و دور از هر گونه تحریک بی‌جا و خیال خام، در زمان مناسب، با رضایت و خرسندی به تشکیل خانواده علاقمند می‌گردند و ازدواج می‌کنند.

در دین مقدس اسلام به حجاب اهمیت خاصی داده شده است ولزوم پوشیدگی زن در برابر مرد بیگانه یکی از مسائل مهم اسلامی است . در خود قرآن کریم درباره این مطلب تصریح شده است . علیهذا در اصل مطلب از جنبه اسلامی نمی‏توان تردید کرد .

پوشیدن زن خود را از مرد بیگانه یکی از مظاهر لزوم حریم میان مردان و زنان اجنبی است ، همچنانکه عدم جواز خلوت میان اجنبی و اجنبیه یکی دیگر از مظاهر آن است . این بحث را در پنج بخش باید رسیدگی کرد : 1 – آیا پوشش از مختصات اسلام است و پس از ظهور اسلام از مسلمین به‏ غیر مسلمین سرایت کرده است ؟ یا از مختصات اسلام و مسلمین نیست و در میان ملل دیگر قبل از اسلام نیز وجود داشته است ؟

2 – علت پوشش چیست ؟ چنانکه می‏دانیم در میان حیوانات هیچگونه حریمی میان جنس نر و جنس‏ ماده وجود ندارد ، آنها آزادانه با یکدیگر معاشرت می‏کنند . قاعده اولی‏ طبیعی این است که افراد انسان نیز چنین باشند . چه موجبی سبب شده که میان جنس زن و مرد حریم و حائلی به صورت‏ پوشیدگی زن یا به صورت دیگر به وجود آید ؟

اختصاص به پوشش ندارد ، در مطلق اخلاق جنسی جای چنین سؤالی هست
درباره حیا و عفاف نیز همین پرسش هست . حیوانات در مسائل جنسی احساس‏ شرم نمی‏کنند ولی در انسان بالاخص در جنس ماده حیا و شرم وجود دارد
3- فلسفه پوشش از نظر اسلام

4- ایرادها و اشکالها
5- حدود پوشش اسلامی چیست ؟

مفهوم واژه حجاب
پیش از اینکه استنباط خود را در این باره ذکر کنیم لازم است‏یک نکته را یادآورى کنیم.آن نکته این است که معناى لغوى «حجاب‏» که در عصر ما این کلمه براى پوشش زن معروف شده است چیست؟ کلمه «حجاب‏» هم به معنى پوشیدن است و هم به معنى پرده و حاجب.بیشتر، استعمالش به معنى پرده است.این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش مى‏دهد که پرده وسیله پوشش است، و شاید بتوان گفت که به حسب اصل لغت هر پوششى حجاب نیست، آن پوشش «حجاب‏» نامیده مى‏شود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت گیرد.در قرآن کریم در داستان سلیمان غروب خورشید را این طور توصیف مى‏کند: حتى توارت بالحجاب یعنى تا آن وقتى که خورشید در پشت پرده مخفى شد.پرده حاجز میان قلب و شکم را «حجاب‏» مى‏نامند.
در دستورى که امیر المؤمنین علیه السلام به مالک اشتر نوشته است مى‏فرماید: «فلا تطولن احتجابک عن رعیتک‏» یعنى در میان مردم باش، کمتر خود را در اندرون خانه خود از مردم پنهان کن; حاجب و دربان تو را از مردم جدا نکند، بلکه خودت را در معرض ملاقات و تماس مردم قرار بده تا ضعیفان و بیچارگان بتوانند نیازمندیها و شکایات خود را به گوش تو برسانند و تو نیز از جریان امور بى اطلاع نمانى.

ابن خلدون در مقدمه خویش فصلى دارد تحت عنوان «فصل فی الحجاب کیف یقع فى الدول و انه یعظم عند الهرم‏» .در این فصل بیان مى‏کند که حکومتها در بدو تشکیل میان خود و مردم حائل و فاصله‏اى قرار نمى‏دهند ولى تدریجا حائل و پرده میان حاکم و مردم ضخیم‏تر مى‏شود تا بالاخره عواقب ناگوارى به وجود مى‏آورد.ابن خلدون کلمه «حجاب‏» را به معنى پرده و حائل (نه پوشش) به کار برده است.

استعمال کلمه «حجاب‏» در مورد پوشش زن یک اصطلاح نسبتا جدید است.در قدیم و مخصوصا در اصطلاح فقها کلمه «ستر» که به معنى پوشش است‏به کار رفته است.فقها چه در کتاب الصلوه و چه در کتاب النکاح که متعرض این مطلب شده‏اند کلمه «ستر» را به کار برده‏اند نه کلمه «حجاب‏» را.

بهتر این بود که این کلمه عوض نمى‏شد و ما همیشه همان کلمه «پوشش‏» را به کار مى‏بردیم، زیرا چنانکه گفتیم معنى شایع لغت «حجاب‏» پرده است و اگر در مورد پوشش به کار برده مى‏شود به اعتبار پشت پرده واقع شدن زن است و همین امر موجب شده که عده زیادى گمان کنند که اسلام خواسته است زن همیشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بیرون نرود.
وظیفه پوشش که اسلام براى زنان مقرر کرده است‏بدین معنى نیست که از خانه بیرون نروند.زندانى کردن و حبس زن در اسلام مطرح نیست.در برخى از کشورهاى قدیم مثل ایران قدیم و هند چنین چیزهایى وجود داشته است ولى در اسلام وجود ندارد.

پوشش زن در اسلام این است که زن در معاشرت خود با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوه‏گرى و خودنمایى نپردازد.آیات مربوطه همین معنى را ذکر مى‏کند و فتواى فقها هم مؤید همین مطلب است و ما حدود این پوشش را با استفاده از قرآن و منابع سنت ذکر خواهیم کرد.در آیات مربوطه لغت «حجاب‏» به کار نرفته است.آیاتى که در این باره هست، چه در سوره مبارکه نور و چه در سوره مبارکه احزاب، حدود پوشش و تماسهاى زن و مرد را ذکر کرده است‏بدون آنکه کلمه «حجاب‏» را به کار برده باشد. آیه‏اى که در آن کلمه «حجاب‏» به کار رفته است مربوط است‏به زنان پیغمبر اسلام است .

 

حجاب در قرآن
در قرآن مجید بیش از ده آیه در مورد حجاب و حرمت نگاه به نامحرم وجود دارد.
یکی از این آیات، آیه 59 سوره احزاب است:« یا ایهاالنبی قل لازواجک و بناتک و نساءالمومنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلک ادنی ان یعرفن فلا یوذین و کان الله غفورا رحیما» (ای پیامبر، به زنان و دخترانت و نیز به زنان مومنین بگو خود را بپوشانند تا شناخته نشوند و مورد اذیت قرار نگیرند. و خداوند بخشنده مهربان است. )
جلاب به معنای یک پوشش سراسری است؛ یعنی زن باید همه اندامش پوشیده باشد تا همچون گلی لطیف از دسترس هوسرانان مصون و محفوظ باشد.

در سوره نور آیه 30 و 31 نیز مفصلا در مورد حجاب و حرمت نگاه به نامحرمان سخن به میان آمده است.
«قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضوا مِنْ أَبْصرِهِمْ وَ یحْفَظوا فُرُوجَهُمْ ذَلِک أَزْکی لهَُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرُ بِمَا یَصنَعُونَ(30) وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَتِ یَغْضضنَ مِنْ أَبْصرِهِنَّ وَ یحْفَظنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلا مَا ظهَرَ مِنْهَا وَ لْیَضرِبْنَ بخُمُرِهِنَّ عَلی جُیُوبهِنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ ءَابَائهِنَّ أَوْ ءَابَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَنِهِنَّ أَوْ بَنی إِخْوَنِهِنَّ أَوْ بَنی أَخَوَتِهِنَّ أَوْ نِسائهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَت أَیْمَنُهُنَّ أَوِ التَّبِعِینَ غَیرِ أُولی الارْبَهِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظهَرُوا عَلی عَوْرَتِ النِّساءِ وَ لا یَضرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلی اللَّهِ جَمِیعاً أَیُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکمْ تُفْلِحُونَ(31)»

«به مردان مؤمن بگو دیدگان خویش را از نگاه به زنان اجنبی باز گیرند و فرج‌های خویش را نگهدارند این برای ایشان پاکیزه تر است که خدا از کارهایی که می‌کنید آگاه است (30) و به زنان با ایمان بگو چشم از نگاه به مردان اجنبی فرو بندند و فرجهای خویش را حفظ کنند و زینت خویش را جز آنچه آشکار است آشکار نسازند و باید که روپوش هایشان را به گریبان‌ها کنند و زینت خویش را نمایان نکنند مگر برای شوهرانشان ، یا پدران و یا پدر شوهران یا پسران و یا پسر شوهران و یا برادران و یا خواهرزادگان و یا برادرزادگان و یا زنان و یا آنچه مالک آن شده‌اند یا افراد سفیه که تمایلی به زن ندارند و یا کودکانی که از اسرار زنان خبر ندارند، و مبادا پای خویش را به زمین بکوبند تا آنچه از زینتشان که پنهان است ظاهر شود ای گروه مؤ منان همگی به سوی خدا توبه برید شاید رستگار شوید(31)»

 

مفهوم و ابعاد حجاب در قرآن
حجاب در لغت به معنای مانع، پرده و پوشش آمده است. استعمال این کلمه، بیش‎تر به معنی پرده است. این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش می‎دهد که پرده، وسیله‎ی پوشش است، ولی هر پوششی حجاب نیست؛ بلکه آن پوششی حجاب نامیده می‎شود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت ‎گیرد.
حجاب، به معنای پوشش اسلامی بانوان، دارای دو بُعد ایجابی و سلبی است. بُعد ایجابی آن، وجوب پوشش بدن و بُعد سلبی آن، حرام بودن خودنمایی به نامحرم است؛ و این دو بُعد باید در کنار یکدیگر باشد تا حجاب اسلامی محقق شود؛ گاهی ممکن است بُعد اول باشد، ولی بُعد دوم نباشد، در این صورت نمی‎توان گفت که حجاب اسلامی محقق شده است.
اگر به معنای عام، هر نوع پوشش و مانع از وصول به گناه را حجاب بنامیم، حجاب می‎تواند اقسام و انواع متفاوتی داشته باشد. یک نوع آن حجاب ذهنی، فکری و روحی است؛ مثلاً اعتقاد به معارف اسلامی، مانند توحید و نبوت، از مصادیق حجاب ذهنی، فکری و روحی صحیح است که می‎تواند از لغزش‎ها و گناه‎های روحی و فکری، مثل کفر و شرک جلوگیری نماید.
علاوه بر این، در قرآن از انواع دیگر حجاب که در رفتار خارجی انسان تجلی می‎کند، نام برده شده است؛ مثل حجاب و پوشش در نگاه که مردان و زنان در مواجهه با نامحرم به آن توصیه شده‎اند.

هدف و فلسفه حجاب
هدف اصلی تشریع احکام در اسلام، قرب به خداوند است که به وسیله‌ی تزکیه‌ی نفس و تقوا به دست می‎آید:
إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ (حجرات؛13) بزرگوار و با افتخارترین شما نزد خدا با تقواترین شماست.
هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ؛

اوست خدایی که میان عرب امّی (قومی که خواندن و نوشتن هم نمی‎دانستند) پیغمبری بزرگوار از همان قوم برانگیخت، تا بر آنان وحی خدا را تلاوت کند و آنها را (از لوث جهل و اخلاق زشت) پاک سازد و کتاب سماوی و حکمت الهی بیاموزد؛ با آن که پیش از این، همه در ورطه‌ی جهالت و گمراهی بودند.

از قرآن کریم استفاده می‎شود که هدف از تشریع حکم الهی، وجوب حجاب اسلامی، دست‌یابی به تزکیه‌ی نفس، طهارت، عفت و پاکدامنی است. آیاتی هم‎چون:
قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکى لَهُمْ؛ ای رسول ما مردان مؤمن را بگو تا چشم‎ها از نگاه ناروا بپوشند و فروج و اندامشان را محفوظ دارند، که این بر پاکیزگی جسم و جان ایشان اصلح است.

حجاب چشم
قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ (نور؛30) ای رسول ما به مردان مؤمن بگو تا چشم‎ها را از نگاه ناروا بپوشند.
قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ(نور؛31) ای رسول به زنان مؤمن بگو تا چشم‎ها را از نگاه ناروا بپوشند.

حجاب در گفتار
نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب گفتاری زنان در مقابل نامحرم است:
فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ(احزاب؛32) پس زنهار نازک و نرم با مردان سخن نگویید؛ مبادا آن که دلش بیمار (هوا و هوس) است به طمع افتد.
حجاب رفتاری
نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب رفتاری زنان در مقابل نامحرم است. به زنان دستور داده شده است به گونه‎ای راه نروند که با نشان دادن زینت‎های خود باعث جلب توجه نامحرم شوند .
وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ(نور؛31) و آن طور پای به زمین نزنند که خلخال و زیور پنهان پاهایشان معلوم شود.
از مجموع مباحث طرح شده به روشنی استفاده می‎شود که مراد از حجاب اسلامی، پوشش و حریم قایل شدن در معاشرت زنان با مردان نامحرم در انحای مختلف رفتار، مثل نحوه‌ی پوشش، نگاه، ‌حرف زدن و راه ‎رفتن است.
بنابراین، حجاب و پوشش زن نیز به منزله‌ی یک حاجب و مانع در مقابل افراد نامحرم است که قصد نفوذ و تصرف در حریم ناموس دیگران را دارند. همین مفهوم منع و امتناع در ریشه‌ی لغوی عفت نیز وجود دارد؛

حجاب و عفت
دو واژه‌ی «حجاب» و «عفت» در اصل معنای منع و امتناع مشترک‎اند. تفاوتی که بین منع و بازداری حجاب و عفت است، تفاوت بین ظاهر و باطن است؛ یعنی منع و بازداری در حجاب مربوط به ظاهر است، ولی منع و بازداری در عفت، مربوط به باطن و درون است؛ چون عفت یک حالت درونی است، ولی با توجه به این که تأثیر ظاهر بر باطن و تأثیر باطن بر ظاهر، یکی از ویژگی‌های عمومی انسان است؛ بنابراین، بین حجاب و پوشش ظاهری و عفت و بازداری باطنی انسان، تأثیر و تأثّر متقابل است؛ بدین ترتیب که هرچه حجاب و پوشش ظاهری بیش‌تر و بهتر باشد، این نوع حجاب در تقویت و پرورش روحیه‌ی باطنی و درونی عفت، تأثیر بیش‌تری دارد؛ و بالعکس هر چه عفت درونی و باطنی بیش‌تر باشد باعث حجاب و پوشش ظاهری بیش‌تر و بهتر در مواجهه با نامحرم می‎گردد.

حجاب زنان سالمند
قرآن مجید به شکل ظریفی به این تأثیر و تأثّر اشاره فرموده است. نخست به زنان سالمند اجازه می‎دهد که بدون قصد تبرّج و خودنمایی، لباس‎های رویی خود، مثل چادر را در مقابل نامحرم بردارند، ولی در نهایت می‎گوید: اگر عفت بورزند، یعنی حتی لباس‎هایی مثل چادر را نیز بر ندارند، بهتر است.
وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتِی لا یَرْجُونَ نِکاحاً فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُناحٌ أَنْ یَضَعْنَ ثِیابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِینَهٍ وَ أَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ.(نور؛60)

علاوه بر رابطه‌ی قبل، بین پوشش ظاهری و عفت باطنی، رابطه‌ی علامت و صاحب علامت نیز هست؛ به این معنا که مقدار حجاب ظاهری، نشانه‎ای از مرحله‌ی خاصی از عفت باطنی صاحب حجاب است. البته این مطلب به این معنا نیست که هر زنی که حجاب و پوشش ظاهری داشت، لزوماً از همه‌ی مراتب عفت و پاکدامنی نیز برخوردار است.

حجاب در روایات
1 – رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:«زنان در خانه به جایی که بر کوچه و بازار اشراف داشته باشند نروند، چرا که نگاه مردان به آنها خیره می‌شود. به آنان سوره نور را بیاموزید چون در این سوره از تحریم و عقوبت زنا و نیز از اجتناب نگاه به نامحرم سخن به میان آمده است.»

2 – امیرالمومنین علیه السلام در وصیت خود به امام حسن مجتبی علیه السلام فرمود:«با پوشش و حجابی که برای همسرانت قرار می‌دهی، چشم آنان را از هوس و حرام بازمی‌داری، چرا که حجاب برای آنها ثبات بیشتری به ارمغان می آورد. از خروج بی‌حساب و بی‌رویه زنان جلوگیری کن، زیرا مفاسدی دارد؛ و اگر می‌توانی، کاری کن که همسرانت غیر از تو را نشناسند و با مردان رفت و آمد نداشته باشند;»
3 – ام سلمه می گوید:

روزی من و میمونه خدمت رسول خدا بودیم که ابن مکتوم نابینا آمد. پیامبر به ما دو نفر فرمود چادر به سر کنیم و خود را بپوشانیم. ما گفتیم:«یا رسول الله، ابن مکتوم که نابیناست و ما را نمی‌بیند.»
پیامبر فرمود:«آیا شما هم کورید و او را نمی بینید؟»
4 – امام رضا علیه السلام در نامه‌ای به یکی از یاران خود نوشت:«نگاه به موی زنان حرام است، چون موجب تحریک و فساد است.»

حجاب نزد فاطمه زهرا
چند روایت درباره اهمیت حجاب در نظر فاطمه زهرا علیهاسلام:
حضرت موسی بن جعفر علیه السلام از پدران گرامیش از حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل فرمود که:
روزی شخص نابینایی اجازه ورود خواست. فاطمه علیهاسلام برخاست و چادر به سر کرد.
رسول خدا فرمود:« چرا از او رو می‌گیری، او که تو را نمی‌بیند؟»
فاطمه عرض کرد:« او مرا نمی‌بیند، اما من که او را می بینم. و او اگر چه مرا نمی‌بیند ولی بوی مرا که حس می‌کند.»
رسول خدا فرمود:« شهادت می دهم که تو پاره تن منی.»
روزی رسول خدا از اصحاب خود پرسید:« نزدیکترین حالات زن به پروردگارش کدام است؟» اصحاب نتوانستند جواب بدهند. این سؤال به گوش فاطمه علیهاسلام رسید. فاطمه فرمود:« نزدیکترین حالات زن به پروردگارش وقتی است که در خانه اش بنشیند (و خود را در کوچه و بازار، جلو چشم نا محرمان قرار ندهد.)»
وقتی رسول خدا این سخن را شنید، فرمود:« فاطمه پاره تن من است.»
امیرالمؤمنین علیه السلام می‌فرماید: روزی رسول خدا از ما پرسید:« بهترین کار برای زنان چیست؟»
فاطمه علیهاسلام پاسخ داد:« بهترین کار برای زنان این است که مردان را نبینند و مردان نیز آنها را نبینند رسول خدا فرمود:« فاطمه پاره تن من است »
رسول خدا بعد از ازدواج فاطمه علیهاسلام کارها را بین او و علی علیه السلام تقسیم کرد و فرمود کارهای منزل با فاطمه و کارهای خارج از منزل با علی.
فاطمه علیها سلام می‌فرماید:« هیچ کس نمی‌‌داند من چقدر خوشحال شدم که رسول خدا مرا از ظاهر شدن در پیش چشم مردان معاف کرد.»
روزی فاطمه زهرا سلام الله علیها به اسماء فرمود:« چه بد است این تخته‌هایی که بدن مرده را برای تشییع جنازه روی آن می‌گذارند! زیرا وقتی زنی را روی آن قرار می دهند و پارچه ای بر بدنش می کشند، حجم بدن او معلوم است.»
اسماء گفت:« من که در حبشه بودم، می‌دیدم مردم آنجا تابوتی از چوب درست می‌کردند و مرده را داخل آن می‌گذاشتند.»
سپس اسماء با چوب خرما تابوتی لبه‌دار درست کرد و به فاطمه علیهاسلام نشان داد. حضرت فاطمه بسیار خوشحال شد و فرمود:« این خیلی خوب است. وقتی مرده را داخل آن قرار دهند و پارچه‌ای روی آن بکشند، دیگر معلوم نمی‌شود مرده مرد است یا زن.» و فرمود:« پس از مرگم، مرا در همین تابوت بگذارید.»

حجاب در ادیان الهی غیر از اسلام
حجاب و پوشش در تمام ادیان و مذاهب، دارای جایگاه خاصی است و یکی از دلایل اساسی آن این است که حجاب و عفاف، یک امر فطری است. داستان حضرت آدم و حوا نیز فطری بودن پوشش را اثبات می کند. در تورات (کتاب مقدس یهودیان که برای مسیحیان نیز مقدس است ) می خوانیم: «و چون زن دید که آن درخت برای خوراک نیکوست و به نظر، خوش نما و درختی دلپذیر و دانش افزا، پس، از میوه اش گرفته بخورد و به شوهر خود نیز داد و او خورد. آنگاه چشمان هر دوی ایشان باز شد و فهمیدند که عریان اند، پس برگهای انجیر به هم دوخته، سترها برای خویشتنن ساختند;». بعد ادامه می دهد: «و آدم، زن خود را حوا نام نهاد، زیرا که او مادر جمیع زندگان است و خداوند رخت ها برای آدم و زنش از پوست بساخت و ایشان را پوشانید» (تورات، سفر پیدایش، باب 3، آیات 8-6 و 21-20 ).
بر طبق این متن، آدم و حوا لباسی نداشتند و بعد از خوردن شجره ممنوعه چشمشان باز شد و فهمیدند که عریان اند که بلافاصله با برگ درختان خود را پوشاندند و بعدا خداوند لباسی از پوست به ایشان ارزانی داشت. در قرآن کریم در مورد داستان حضرت آدم علیه السلام و حوا چنین آمده است: « فلما ذاقا الشجره بدت لهما سواتهما و طفقا یخصفان علیهما من ورق الجنه؛ آن گاه که آدم و حوا از درخت ممنوعه چشیدند، پوشش خود را از دست داده (عورتشان آشکار گردید) و به سرعت، با برگ درختان بهشتی خود را پوشاندند» (سوره اعراف/ آیه 22 ).

طبق آیات شریفه قرآن کریم، حضرت آدم و حوا قبل از چشیدن درخت ممنوعه دارای لباس بوده اند، اما با خوردن از آن درخت ممنوعه (بر اثر اغوای شیطان) لباس خود را از دست دادند که بلافاصله به پوشاندن خود اقدام نمودند. به هر حال، مطابق هر دو نقل، پس از احساس برهنگی (خواه طبق نقل تورات قبل از آن دارای لباس نبوده و یا طبق قران کریم دارای لباس بوده اند) بلافاصله خود را با برگهای درختان بهشتی پوشاندند. این احساس شرم از برهنگی حتی بدون حضور ناظر بیگانه، و سرعت در پوشاندن خود به وسیله برگ ها (هرچند به طور موقت)، از آن جهت که تحت هیچ آموزش یا فرمانی از جانب خداوند یا فرشته

وحی و یا تذکر هریک به دیگری صورت گرفته است، بیانگر فطری بودن پوشش در انسان است و ثابت می کند که لباس و پوشش، به تدریج و بر اثر تمدن ها ایجاد نشده است، بلکه انسان های نخستین، یا به تعبیر بهتر، نخستین انسان ها، به طور فطری بدان گرایش داشته اند. و بنا به گواهی متون تاریخی، در اکثر قریب به اتفاق ملت ها و آیین های جهان، حجاب در بین زنان، معمول بوده است. هر چند حجاب در طول تاریخ، فراز و نشیب های زیادی را طی کرده و گاهی با اعمال سلیقه حاکمان، تشدید یا تخفیف یافته است، ولی هیچ گاه بطور کامل از بین نرفته است.

تمام ادیان آسمانی، حجاب و پوشش زن را واجب و لازم شمرده اند و جامعه بشری را به سوی آن دعوت کرده اند؛ زیرا لزوم پوشش و حجاب به طور طبیعی در فطرت زنان به ودیعت نهاده شده است و احکام و دستورهای ادیان الهی هماهنگ و همسو با فطرت انسانی تشریع شده است، پس در همه ادیان الهی پوشش و حجاب زن واجب گشته است. در ادیان زرتشت، یهودیت، مسیحیت و اسلام، حجاب زنان امری لازم بوده است. کتاب های مقدس مذهبی، دستورها و احکام دینی، آداب و مراسم و سیره عملی پیروان این ادیان الهی، بهترین شاهد و گواه اثبات این مدعاست.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

دانلود پروژه مقاله الفبای داستان نویسی در word

چهارشنبه 95/2/29 2:28 صبح| | نظر

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود پروژه مقاله الفبای داستان نویسی در word دارای 20 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود پروژه مقاله الفبای داستان نویسی در word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود پروژه مقاله الفبای داستان نویسی در word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن دانلود پروژه مقاله الفبای داستان نویسی در word :

الفبای داستان نویسی

چه کسانی می توانند هنرمند باشند؟
وارد شدن در هر رشته ای نیازمند وجود یک زمینه قبلی در شخص داوطلب است.پیش زمینه عالم هنر نیز به اعتقاد عده ای وجود «هوش» و «حساسیت» در شخصی است که می خواهد به این وادی قدم بگذارد. یک مطالعه سطحی در زندگی هنرمندان اصیل و مشهور جهان نشان می دهد که آنها از این دو ویژگی برخوردار بوده اند.

منظور ازهوش، داشتن بهره هوشی بالاتر از متوسط و مقصود از حساسیت، داشتن آنتنهای حسی قوی و تیزتر یک فرد نسبت به پیرامون خود در مقایسه با افراد دیگر است به طوری که فرد در قبال مسائل و اتفاقاتی که در پیرامون او و جهان رخ می دهد عکس العملهایی به مراتب عمیقتر و گسترده تر نشان می دهد.در برابر حوادث مختلف بسته به نوع آن مانند بچه ها از شادی لبریز یا مانند زنان به سادگی اشک بریزد و یا مانند افراد زود رنج و کم تحمل از عمق وجود خشمگین شود و از شدت خشم همه چیز را به هم بریزد.

هوش و احساس کامل دو عنصر لازم برای ورود به عرصه هنر است
وقتی مجموعه متناسبی از این دو عامل در شخصی جمع شد و با یک ذوق تربیت یافته هنری همراه شد، ما شاهد یک «هنرمند بالقوه» خواهیم بود، یعنی هنرمندی که تنها استعدادهنری دارد اما هنوز این استعداد به عرصه ظهور نرسیده است. برای بالفعل شدن این استعداد مطالعه، تحقیق وتمرین بسیار زیاد تا حد اشباع شدن در آن رشته خاص باید انجام گیرد تا فرد فوت و فنها و چم و خمهای آن رشته را به خوبی فرا بگیرد تا کاملابر آن فنون مسلط و سوار شود.

برای قصه نویس شدن نیز باید مراحلی طی شود که از آن جمله خواندن هزاران داستان است. یعنی وقت گذاشتن و به قول قدیمیها دود چراغ خوردن وشب بیداری ها وگذشتن از بسیاری از تفریحات و مشغولیتهای دیگر.

برای قصه نویس شدن باید مراحلی طی شود که از آن جمله خواندن هزاران داستان است
در این راه میان بر وجود ندارد باید تمام راه را رفت و آن هم پیاده تا به سر منزل مقصود رسید. تحمل این رنجها نه تنها در مراحل ابتدایی آن وجود دارد بلکه تا رسیدن به مرحله پختگی و کمال نیز باید ادامه یابد.

در باره رمان عظیم حدودا دوهزار صفحه ای «جنگ وصلح» اثر «لئو تولستوی» نوشته اند که او آن را هفت بار پاکنویس کرد. حال آنکه دنیا او را از نوابغ کم نظیر عالم ادبیات می داند.

«ارنست همینگوی» می گوید داستان «پیرمرد و دریا» را بیش از دویست بار باز نویسی کرده است. غرض آنکه خوش باوری و ساده انگاری است که کسی گمان کند بدون کوشش و تلاش بسیار و تنها با داشتن ذوق واستعداد هنری می تواند در این راه به جایی برسد و یک شبه ره صد ساله را بپیماید و به قله های موفقیت دست یابد. پس کار خود را با خواندن داستانهای مختلف وبرگزیده شروع می کنیم.

 

از کجا آغاز کنیم؟
کسی که می خواهد قصه نویس خوبی شود حتما باید از همان دوران کودکی قصه بخواند و خیلی زیاد هم بخواند. اما این تاکید نباید کسی را به اشتباه بیندازد که مطالعه چنین شخصی تنها باید به قصه محدود شود. موضوع کار قصه نویس انسان و زندگی است. انسان یک موجود چند بعدی است و در مسیر زندگی خود با کل هستی در ارتباط بده و بستان متقابل است.
پس نویسنده برای طرح درست ودقیق و کامل انسان در قصه هایش مجبور است به شناختی کامل از هستی، جهان، طبیعت، خود و سایر موجودات دست پیدا کند. او تاریخ و گذشته ای دارد و در این سیر تاریخی شکستها و پیروزیهایی را پشت سر گذاشته، آزمایشها و خطاهایی کرده، خام بوده و پخته شده تا به صورت امروزی در آمده است. پس نویسنده لازم است چیزی از تاریخ زندگی نوع انسان، تاریخ نژاد و کشورش و آداب و رسوم ملت خود بداند.
نویسنده برای طرح درست ودقیق و کامل انسان در قصه هایش مجبور است به شناختی کامل از هستی، جهان، طبیعت، خود و سایر موجودات دست پیدا کند
از دیگر سو، انسان تنها بعد مادی و جسمانی ندارد و دارای جنبه ای عمیقتر و پیچیده تر ـ که از آن به بخش روحی ومعنوی یاد می کنند ـ است و باید این جنبه را هم به خوبی شناخته و مطالعاتی نیز در این زمینه داشته باشد.
از جمله یک نویسنده باید در زمینه های مذهبی، سیاسی، اجتماعی، روان شناسی و مردم شناسی وغیره مطالعات عمیقی انجام دهد.

پس از طی این مراحل او بایدبا دید و زاویه ای جدید به پیرامون خود نگریسته و جنبه های جدیدی از موضوعات را کشف کند. او باید بتواند بر آفت بزرگ «عادت» و «روز مرگی» غلبه کند و هیچ چیز را عادی و معمولی تصور نکند بلکه به هر چیز و هر کس چنان نگاه کند که گویی اولین بار است آن را می بیند. آنگاه است که در میان همین جریانها و پدیده های از نظر دیگران معمولی زندگی، چیزهایی را خواهد دید و کشف خواهد کرد که بقیه متوجه آنها نشده اند.
یکی از قصه نویسان مشهور می گوید:

آنچه را که انسان می خواهد در قصه بیان کند، باید مدتی دراز و با دقت فراوان نگاه کند، تا بتواند جنبه ای از آن را پیدا کند که پیش از آن به وسیله هیچ کسی گفته نشده باشد
حرف آخر

لئو تولستوی، نویسنده شهیر روسی می گوید: «هنر انتقال احساس تجربه شده است.»
یعنی در واقع، یک اثر هنری از زمانی شروع به آفریده شدن می کند که هنرمند در چار چوب یکی از قالبهای هنری، دست به کار انتقال احساسی که خود پیشتر به ژرفترین شکل ممکن آن را تجربه کرده است، به مخاطبانش می شود.
اگر هنرمندی به شرح و وصف و تجسم چیزها و حسهایی که خود با آنها آشنایی عمیق و بی واسطه ندارد، بپردازد حاصل کارش نمی تواند دارای اصالت هنری لازم باشد. به همین سبب نیز، اثر مخلوق او، تا ثیری را که لازمه یک اثر هنری ارزشمند است برمخاطبانش نخواهد گذاشت .

بعد دیگر کار، به عشق و علاقه هنرمند به موضوع و عناصر کارش ارتباط پیدا می کند. به بیانی دیگر:
شرط رسیدن برای جذاب و مؤثر از کار در آمدن یک اثر هنری، آن است که هنرمند، تا خود به شدت تحت تاثیر موضوعی قرار نگیرد در صدد خلق اثری در آن باره بر نیاید
زیرا:
«ذات نایافته از هستی بخش

کی تواند که شود هستی بخش»
و سخن تنها آن زمان که از دل بر آید، بر دل می نشیند.

ویژگیهای یک قصه خوب کدامند؟
در این مورد به طور خلاصه می توان به ویژگیهای زیر اشاره نمود:
1) – خدا محوری:
یک قصه خوب قبل از هر چیز باید خدا محور باشد. یعنی در همه جای آن خدا حضور داشته باشد. معنی این حرف آن نیست که جا و بیجا، با مناسبت یا بی مناسبت نام خدا یا آیا ت قرآن را بیاوریم ، بلکه بدان معنا ست که نشان دهیم قصه از یک تفکر توحیدی سرچشمه گرفته و جوشیده است. علاوه بر اینکه به غیر از نشان دادن ارزشهای عالی انسانی به خواننده برسانیم که محور عالم وجود خداست و سرچشمه همه خیرها و فیوضات اوست و انسانها در این میان وسیله ای بیش نیستند و هر چه نیکی و خوبی هم که از قهرمانان و شخصیتهای بزرگ داستان سر می زند همه از طرف خدا بوده و آنها تنها واسطه ای بوده اند که خدا این توفیق را به آنان داده در خدمت همنوعان خود باشند.
2) – عبرت انگیزی:
خداوند یکی از ویژگیهای عمده قصه های قرآنی را «عبرت انگیزی» ذکر کرده است.
«لقد کان فی قصصهم عبره لاولی الالباب»
و این ویژگی آن قدر مهم است که اگر داستانی فاقد آن باشد، یعنی صرفا برای سرگرمی و تفریح خواننده یا به شگفتی انداختن او نوشته شده باشد، از نظر ما چیزی در حد یک لطیفه یا معماست و نباید اسم قصه را روی آن گذاشت بنابراین قصه نویس های مسلمان هرگز نباید صرفا برای سرگرم ساختن و تفنن خواننده دست به قلم ببرند؛ چون در این صورت، حداقل اجر معنوی از این کار نخواهند برد.
3) – کشش ، جذابیت وگیرایی:
قصه ای که جذاب و گیرا نباشد و نتواند تا آخرین لحظات خواننده را همراه خود بکشد ولو با بهترین پیام و محتوی، قصه موفقی نخواهد بود، قصه خوب قصه ای است که این هر دو یعنی محتوا و پیام و کشش و گیرایی را با هم داشته باشد؛ و نمی توان به صرف داشتن یک محتوای خوب، جذابیت و گیرایی را نادیده گرفت.
4) – طبیعی و منطقی و قابل قبول بودن روال داستان:

قصه باید طوری نوشته شود که خواننده بتواند ماجراهای آن را باور کند. یعنی اصل علت و معلول به دقت در قصه رعایت شود به طوری که هر ماجرا نتیجه طبیعی ماجراهای قبلی و مؤثر در ماجراهای بعدی باشد، و طوری زمینه لازم برای وقوع ماجراها فراهم شود که خواننده در محتمل بودن آن شک نکند.
5) – گزیده گویی:
حاشیه روی زیاد از حد، خارج شدن از موضوع اصلی قصه، وپرداختن به مسائل فرعی که چندان نقشی در پیشبرد قصه ندارد، باعث کسل شدن خواننده و خارج شدن رشته کلام از دست او می شود.
6)- نثر یا زبان قصه:

نثر یا زبان قصه بایستی متناسب با موضوع قصه و نیز گروه و قشری باشد که برای او می نویسیم.
7) – عفت قلم:
نویسنده مجاز نیست تحت این عنوان که «حرفی که از دهان شخصیتهای داستان بیرون می آید متناسب با تیپ و خصوصیات اجتماعی آنان باشد یا؛ بیان این حرفهای غیر اخلاقی ، داستان را طبیعی و ملموس تر جلوه خواهد داد.»
سخنان زشت و موهن را حتی از زبان آنان ، در نوشته اش بیاورد. در صورت لزوم بایستی غیر مستقیم و در لفافه به بیان این موضوع پرداخت.

بطور کلی یک قصه خوب دارای ویژگیهای زیر است :
خدامحوری ، عبرت آموزی ، کشش و جذابیت ، منطقی و عقلانی بودن ، گزیده گویی ، نثر متناسب ، عفت قلم و کلام ، تقوی ، پرداختن به ریشه ها و یکدست بودن نوشتار.
8) – تقوی در نوشتن:
نویسنده مجاز نیست محور داستانش را روی سوژه های صرفا جنسی و شهوانی قرار دهد، و در قصه های معمولی نیز مجاز نیست به بهانه طبیعی و ملموس تر جلوه دادن قصه، به ذکر صحنه های جنسی یا توصیف اندام و ریزه کاری های صورت زنان بپردازد. و در هر حال باید توجه داشته باشد که قصه های او را ممکن است افراد گوناگون با افکار و روحیات مختلف و در سنین مختلف بخوانند و اگر خدای ناکرده قصه او باعث بیدار شدن غرایز جنسی خفته ای حتی در یک نفر، یا تشدید آن در فرد دیگری بشود، عواقب ناشی از آن مستقیما متوجه نویسنده قصه خواهد بود و او در پیشگاه خدا و خلق خدا باید پاسخگو باشد.
9) – برخورد ریشه ای با مسائل:
قصه خوب تنها به بیان سطحی درد ها نمی پردازد بلکه ریشه ای با مسائل برخورد می کند و عمق آنها را نشان می دهد. به عبارت دیگر علتها را هدف قرار می دهد، نه معلولها را!
او از معلولها به علتها می رسد، نه آنکه در معلولها در جا بزند و احیانا آنها را به عنوان علت نیز معرفی بکند. البته این کار باید بسیار ظریف و هنرمندانه صورت بگیرد. همچنین وظیفه قصه نویسی تنها بیان دردها نیست بلکه باید چاره درد را که همان پیاده شدن صحیح احکام اصیل اسلامی در سراسر جهان است را نیز بیان کند. در غایت بیش از آنکه محرک احساس باشد، راهگشا و راهنما و مرشد باشد.
10) – یکدست بودن نوشته:
به این معنی که یک نوع هماهنگی و ارتباط دقیق بین تمام اجزاء قصه (مقدمه ، ماجراها ، شخصیتها ، محیط ، پایان و گره گشایی و;) وجود داشته باشد، و نوشته در طول کار ، دچار نوسانهای نابجا نشود.

چه موضوعهایی را برای داستان انتخاب کنیم؟
در میان ماجراهای مختلفی که در طول زندگی برای شما به عنوان یک نویسنده اتفاق می افتد یا خود شاهد آن بوده یا از دیگران شنیده یا تخیل کرده اید تنها ماجراها یی قابل تبدیل به داستان هستند که آنقدر غیر معمولی، غیر تکراری و واجد آنچنان تازگیها و ارزشهایی باشند که قابلیت بازگویی برای جمعی وسیع در حد یک جامعه و ملت را داشته باشند.
موضوعی که بناست محور یک داستان قرار گیرد اگر هیچ خصوصیت بارزی نداشته باشد، حداقل باید دارای نکته ای باشد که آن را از موضوعهای معمولی و تکراری متمایز کند. عده ای قابل توجه از مردم داستان را برای تغییر ذائقه و ایجاد تنوع در زندگی خود می خوانند پس دور نیست که در داستان به دنبال فرهنگها، فضاها و آدمهایی بگردند که با آنچه پیوسته پیرامون خود می بینند متفاوت باشند. خواهان ماجراهایی باشند که خود به سبب محدودیت های شخصی وشرایط خاص اجتماعی شان قادر به درگیر شدن با آنها نیستند و در یک کلام طالب داستانی هستند که برای ساعتی ولو در عالم خیال نسیمی از تازگی بر زندگی آنها بوزاند و به هیجانشان بیاورد.
گروهی دیگر طالب دریافت شناختی عمیقتر از خود و دیگران و مشارکت در تجارب ناب عاطفی و احساسی همنوعان خویش از طریق داستان هستند. یا نگاه طنز آمیز به گوشه هایی از زندگی مردم می تواند برای عده زیادی از مردم جذاب باشد.
نویسنده ای که در انتخاب موضوع داستانش و کار روی آن به این موارد و خواستهای مخاطبانش بی توجه باشد، متقابلا نباید از آنان توقع استقبال و همدلی داشته باشد. نویسنده ای که می خواهد هم در حد کافی خواننده داشته باشد و هم اثری فراتر از یک وسیله تفریحی و سرگرمی برای مخاطبان خود خلق کند باید مراقب باشد که موضوع داستانش را با دقت کافی انتخاب نماید.
از میان نویسندگان موفق در این زمینه می توان از آقای سید مهدی شجاعی نام برد. برخی از آثارخواندنی ایشان عبارتند از : ضیافت ، ضریح چشمهای تو ، امروز بشریت ، دو کبوتر – دو پنجره –دو پرواز.

ویژگیهای یک نثر خوب داستانی

در راستای آموزش مبانی داستان نویسی ، به مواردی همچون :الفبای قصه نویسی ،ویژگیهای یک قصه مناسب ، وموضوعات داستانها پرداختیم . امروز و در دنباله بررسی این موارد به مقوله ویژگیهای یک نثر داستانی مناسب می پردازیم .
— ویژگیهای یک نثر خوب و مناسب داستانی
1 – انتخاب صحیح و دقیق کلمات:

در ادبیات تنها وسیله انتقال فکر واحساس کلمات هستند. نویسنده اگر شخصی مسلط بر زبان شد، در به کار گیری هر کلمه، ترکیب، تعبیر، تشبیه، حرف اضافه وحتی هر علامت نگارشی در متن خود منظور خاصی خواهد داشت. او به وسیله هر یک از این انتخابها می خواهد فکر و احساس یا تصویر خاصی را به خواننده اثرش منتقل کند.
به تعبیر پیش کسوتها هر کلمه، بار عاطفی و احساسی خاصی دارد. به همین خاطر برای بیان هر حس تنها یک کلمه یا تعبیر وجود دارد و نویسنده باید همان را به کار بگیرد، نه کلمات مترادف آن را، تا بتواند حس مورد نظر را به خواننده منتقل کند.
یک نثر خوب مثل یک بنای زیبا و مستحکم است که در آن هیچ چیز نابجا و زایدی وجود ندارد. همه چیز به جای خود و به اندازه است به همین علت است که می گویند در یک نثر هنری اصیل هیچ چیز اتفاقی و تصادفی نیست.

2 – تازگی و زنده بودن:
یک نویسنده باید از تعبیرات و تشبیهاتی استفاده کند که زنده و معاصر با زبان قصه باشد نه تعبیراتی که در گذشته استفاده می شده و امروزه به کار نمی رود. مانند روی زیبا که در هزار سال پیش به ماه آسمان تشبیه می شده و حال بر اثر استعمال مکرر تازگی خود را از دست داده و از آن روح، انرژی و بار عاطفی خالی شده است. پس در یک نثر داستانی اصیل و خوب باید از تشبیهات بکر و دست اول استفاده کرد.
3- بی پیرایگی:
از ویژگیهای مثبت یک نثر داستانی خوب این است که خواننده در عین دریافت آن مواردی که منظور نظر نویسنده است، وجود چیزی به نام نثر جدای از داستان را احساس نکند. باید همانند هوایی که تمام اطراف ما را احاطه کرده و زندگی ما در لحظه لحظه اش به آن وابسته است، نثر داستان هم باشد و نباشد؛ تاثیر بگذارد ولی دیده نشود و تنها زمانی به وجود آن پی ببریم که اختلالی در جریان طبیعی آن به وجود بیاید. نباید با تکلف و پیچیدگی نوشت بلکه ساده و روان ولی در عین حال زیبا نوشت.
4 – ایجاز:
ایجاز همان کم گفتن و گزیده گفتن است. یعنی نویسنده آنقدر بر زبان مسلط باشد که با کمترین کلمات بیشترین مقصود ممکن را برساند و نوشته اش چیزی اضافه نداشته باشد. نگاه کنید که سعدی با تعداد کمی کلمه چقدر مطلب بیان کرده است حال آنکه اگر بخواهید همین چند سطر را معنی کنید مجبورید تعداد کلماتی به مراتب بیشتر از این مصرف کنید : — «منت خدای عز و جل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت.»
5 – یکدستی نثر :
هماهنگی یا یکدست بودن نثر نیز از امتیازات یک قصه خوب است. منظور از یکدستی این نیست که نوشته از آغاز تا پایان یک آهنگ ثابت و یکنواخت داشته باشد. به عکس یک قصه هنری قصه ای است که آهنگ نثرش با آهنگ حرکت داستان و ماجراهای آن همخوانی داشته باشد. به عبارت دیگر ارتباط نثر با صحنه ها و حوادث مختلف داستان درست مثل ارتباط موسیقی با آواز در یک سرود است. در داستان گاه اوضاع آرام است و زمانی ماجراهای تند و هیجان انگیز اتفاق می افتد. صحنه ای خشونت آمیز است و صحنه ای دیگر حالتی عاطفی و تاثر انگیز دارد. نثر قصه اگر بخواهد یکنواخت باشد نثر فنی موفقی نخواهد بود ولی باید نثری یکدست و روان داشته باشد.
6 – تناسب نثر با موضوع قصه:
هر قصه ای نثر مخصوص به خود را می طلبد. مثلا یک قصه تاریخی مربوط به هزار سال پیش نثر ی را می طلبد که مناسب قصه امروزی نیست. همچنان که در نوشتن یک قصه احساسی و عاطفی باید طوری نوشت و در یک قصه خشن جنایی – پلیسی یک طور دیگر یا در یک داستان فکاهی و طنز آمیز باید نثری مخصوص را به کار برد.
در داستانهای تخیلی به دلیل بی زمان و مکان بودن هر چه نثر غریبتر و غیر آشناتر باشد بهتر است و داستان جالبتر می شود.
7 – غنا:
هر زبانی به طور معمول دارای دهها هزار کلمه مختلف است و در آن، برای بیان یک موضوع گاه چندین کلمه متفاوت وجود دارد. نویسنده ای که حافظه اش گنجینه ای غنی از لغات دارد، نثری می آفریند که از تکرارهای زیان آور و فقر لغت بری است. حال آنکه نویسندگان بی مایه، تعداد معدودی لغت بیشتر ندارند که از زیادی استعمال در نوشته توی ذوق می زند.
از سوی دیگر فرهنگ عامیانه و ادبیات هر کشوری لبریز از تکیه کلامها، ضرب المثلها، کنایه ها و تشبیهات است که به آن زیبایی و غنا می بخشد. نویسنده باید بر این فرهنگ و ادبیات مسلط باشد تا بتواند نثر خود را از خشکی و بی روحی و یکنواختی نجات دهد و به آن غنا ببخشد.

پیرنگ یا طرح داستان

تعبیرپیرنگ به جای «PLOT» که اولین بار «ارسطو» به کار برد، نخستین بار توسط «محمدرضا شفیعی کدکنی» پیشنهاد شد و به وسیله «جمال میر صادقی» به کار گرفته شد.
پیرنگ در واقع همان بیرنگ است. بیرنگ طرحی است که نقاشان به روی کاغذ می کشند و بعد آن را کامل می کنند، یا طرح ساختمانی که معماران می ریزند و از روی آن ساختمان را بنا می کنند.
وقتی بذر اولیه ای که استعداد تبدیل شدن به یک داستان را دارد، در مزرعه ذهن شخص کاشته شد نباید بلافاصله به کار نوشتن پرداخت. بلکه باید به وسیله چشمه های جاری خیال و عاطفه و تجربه های انسانی آن را آبیاری کرد و با یک توجه و مراقبت پیوسته آن را پرورش داد تا به صورت کاملتر و بهتری در بیاید.
حاصل این فعالیت شدید تخیلی، عاطفی و روانی در کاملترین و بهترین صورت خود، شکل گیری یک قصه یا پیرنگ داستان در ذهن نویسنده است. در این مرحله باید این طرح را یادداشت کرده و در شرایط و فرصت مناسب از آن داستانی خلق کرد.
به گفته سامرست موام:
«پیرنگ به منزله خطی است که به توجه خواننده سمت می دهد. و در داستانسرایی، این شاید مهمترین نکته باشد. زیرا با سمت دادن به همین توجه است که نویسنده خواننده را صفحه به صفحه با خود می کشاند و حالت مورد نظر را در او ایجاد می کند.»
بنا بر این هر چه پیرنگ فنی تر و دقیقتر باشد به همان نسبت می توان امیدوار بود که داستان مربوط به آن پر کشش تر و مؤثرتر خواهد بود.
خلاصه فشرده اما کامل و گویایی که شامل خط سیر ماجراهاست و ما پس از دیدن یک فیلم یا نمایش یا مطالعه یک داستان برای دیگران بیان می کنیم همان قصه داستان یا پیرنگ است که حاصل دیده ها شنیده ها، تجربه ها و یا تخیل آزاد افرادی است که ممکن است لزوما داستان نویس هم نباشند.
مثال ساده و در عین حال گویایی از «فورستر» در زمینه قصه داستان یا همان پیرنگ هست که توسط بسیاری از کسانی که وارد این موضوع شده اند، بارها تکرار شده و مورد استناد قرار گرفته است. اومعتقد بود:
«شاه مرد و پس از چندی، ملکه نیز در گذشت» یک قصه است. زیرا روایتی از رویدادهاست که به ترتیب زمانی وقوعشان آرایش یافته اند. اما«شاه مرد و پس از چندی، ملکه از فرط اندوه در گذشت» پیرنگ است. در این جا نیز توالی حفظ شده ،لیکن حس بر آن سایه افکنده است.
همین مرگ ملکه را در نظر بگیرید:
اگر قصه باشد، می گوییم:«خوب ،بعدش چه؟»
اگر پیرنگ باشد، می پرسیم: «چرا؟»

ویژگیهای یک پیرنگ فنی

یکی از راههای دستیابی به چنین پیرنگی، ترتیب و تنظیم حساب شده و هوشمندانه حوادث اعم ازاصلی و فرعی است. نویسنده نباید خود را در قید و بند ترتیب توالی زمانی وقوع حوادث قرار دهد بلکه بسته به نیاز تاثیر مورد نظر خود از داستانش می تواند در این ترتیب دخالت کند. مثلا در برخی موارد، آن را به هم بریزد و جای حادثه 1 و 3 را با یکدیگر عوض کند. یا موردی را که در ابتدای داستان است به انتهای داستان ببرد. این دخالت و جابجایی، لااقل به دو قصد انجام می گیرد:
1- هر چه تاثیر گذارتر کردن مضمون و محتوای مورد نظر نویسنده
2- ایجاد یا تقویت عامل انتظار و حفظ آن تا پایان داستان
این عمل برای راز آمیز شدن داستان و جلوگیری از خطی وصاف بودن داستان بکار می رود و پیچ و خمهایی به آن داده می شود تا علاقه خواننده تا پایان داستان حفظ شود.
یکی دیگر از ویژگیهای یک پیرنگ فنی وجود رابطه علت و معلولی بین حوادث مختلف است. هیچ یک از اتفاقاتی که در داستان رخ می دهد بی دلیل و بدون ریشه نیست هر چند منشاء آنها بلافاصله آشکار نشود. این حوادث بر شخصیتها اثر می گذارند و شخصیتها نیز متقابلا بر حوادث مؤثرند.
البته باید این حوادث طبیعی و محتمل الوقوع به نظر برسند تا برای خواننده قابل پذیرش باشند نه این که دور از ذهن و محال به نظر آیند که به «واقعیت نمایی » داستان مربوط است.
در هر اثر هنری حتی نوع واقعیتگرای آن، تخیل نویسنده نقشی قابل توجه ایفا می کند. مبالغه، از طریق بزرگ نمایی برخی عناصر و کوچک نمایی بعضی عنصرهای دیگرهست، حذف و اضافه هست و موارد دیگر همچنین تصرفها و دخالتهایی که هنرمند در واقعیت می کند تا از میان آن،جنبه هایی را که مورد نظرش است برجسته تر و چشمگیرتر کند. با این همه، نکته ظریف و حساس در این ارتباط این است که همه این کارها باید به گونه ای صورت گیرد که حاصل کار، قابل قبول و باور پذیر به نظر برسد.
«تصادف» یک چرخش ناگهانی در وقایع داستان است بی آنکه قهرمان داستان در آن دخیل باشد.
در بعضی موارد می توان از عامل تصادف در داستان استفاده کردکه عبارتند از:
1- اگر شروع داستان با یک تصادف باشد. مثلا عوض شدن دو کیف یک شکل در کوپه قطار که محتوای یکی از کیفها با ارزش باشد.
2- چنانچه تصادف علیه قهرمان داستان عمل کند.
3- اگر تصادف، درجهت پیچیده تر کردن پیرنگ داستان به کار گرفته شود.
پس ویژگیهای یک پیرنگ فنی سه مورد است: «راز آمیزی، وجود رابطه علت و معلولی و واقعیت گرایی» که یک نویسنده موفق از آنها بهره می گیرد.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

دانلود پروژه مقاله ترانسفورماتور قدرت در word

چهارشنبه 95/2/29 2:28 صبح| | نظر

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود پروژه مقاله ترانسفورماتور قدرت در word دارای 11 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود پروژه مقاله ترانسفورماتور قدرت در word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود پروژه مقاله ترانسفورماتور قدرت در word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن دانلود پروژه مقاله ترانسفورماتور قدرت در word :

ترانسفورماتور قدرت

ترانسفور ماتور وسیله ای است که انرژی الکتریکی را در یک سیستم جریان متناوب از یک مدار به مدار دیگر انتقال می دهد و می تواند ولتاژ کم را به ولتاژ زیاد وبالعکس تبدیل نماید .
برخلاف ماشینهای الکتریکی که انرژی الکتریکی و مکانیکی را به یکدیگر تبدیل می کند ، در ترانسفور ماتور انرژی به همان شکل الکتریکی باقیمانده و فرکانس آن نیز تغییر نمیکند و فقط مقادیر ولتاژ و جریان در اولیه و ثانویه متفاوت خواهد بود . ترانسفورماتورها نه

تنها به عنوان اجزاء اصلی سیستم های انتقال و پخش انرژی مطرح هستند بلکه در تغذیه مدارهای الکترونیک و کنترل ، یکسوسازی ، اندازه گیری و کوره های الک

تریکی نیز نقش مهمی بر عهده دارند .
انواع ترانسفورماتورها را میتوان برحسب وظایف آنها بصورت ذیل بسته بندی کرد :
1- ترانسفورماتورهای قدرت در نیروگاهها و پستهای فشار قوی
2- ترانسهای توزیع در پستهای توزیع زمینی و هوایی ، برای پخش انرژی در سطح شهرها و کارخانه ها
3- ترانسهای قدرت برای مقاصد خاص مانند کوره های ذوب آلومینیم ، یکسوسا

زها و واحدهای جوشکاری
4- اتوترانسها جهت تبدیل ولتاژ با نسبت کم و راه اندازی موتورهای القایی
5- ترانسهای الترونیک
6- ترانسهای ولتاژ و جریان جهت مقاصد اندازه گیری و حفاظت
7- ترانسهای زمین برای ایجاد نقطه صفر و زمین کردن نقطه صفر

8- ترانسهای آزمایشگاه فشار قوی و ;
و از نظر ماده عایقی و ماده خنک کننده نیز ترانسفورماترها را می توان بصورت ذیل بسته بندی کرد :
1- ترانسفورماتورهای روغنی Oil immersed power Transformer
2- ترانسفورماتورهای خشک Dry type transformer 3-ترانسفورماتورهای با عایق گازی (sf6) Gas insulated transformer
سایر ترانسفورماتورها مانند ترانسفورماتورهای کوره ، ترانسفورماتورهای تغییر دهنده فاز و..
بعنوان ترانسفورماتورهای خاص قلمداد می گردند .
ترانسفورماتورهای قدرت پست فولاد خراسان که به نام T2 , T1 قلمداد می شوند ، از نوع ترانسفورهای روغنی هستند

ساختمان ترانسهای قدرت روغنی
قسمتهای اصلی در ساختمان ترانسفورماتورهای قدرت روغنی عبارتند از:
1- هسته یک مدار مغناطیسی
2- سیم پیچ های اولیه و ثانویه

3- تانک اصلی روغن
به جز موارد فوق اجزا دیگری نیز به منظور اندازه گیری وحفاظت به شرح زیر وجوددارند :
1- کنسرواتوریا منبع انبساط روغن
2- بک چنجر
3- ترمومترها
4- نشان دهنده های سطح روغن
5- رله بوخ هلتز
6- سوپاپ اطمینان یا لوله انفجاری / شیر فشار شکن )
7- رادیاتور یا مبدلهای حرارتی
8- پمپ و فن ها

10 – شیرهای نمونه برداری از روغن پایین و بالای تانک
11- شیرهای مربوط به پرکردن و تخلیه روغن ترانس
12- مجرای تنفسی و سیلیکاژل مربوط به تانک اصلی و تب چنجر
13- تابلوی کنترل
14- تابلوی مکانیزم تب چنجر
15- چرخ ها
16- پلاک مشخصات نامی

1- هسته :
هسته ترانس یک مدار مغناطیسی خوب با حداقل فاصله هوایی و حداقل مقاومت مغناطیسی است تا فورانهای مغناطیسی براحتی از آن عبور کنند . هسته بصورت ورقه ورقه ساخته شده و ضخامت ورقه ها حدود03 میلیمتر و حتی کمتر است . برای کاهش تلفات فوکو ورقه ها تا حد امکان نازک ساخته می شوند و لی ضخامت آنها نباید بحدی برسد که از نظر مکانیکی ضعیف شده و تاب بردارد .
در ترانسهای قدرت ضخامت ورقه ها معمولاً 03 یا 033 میلیمترانتخاب می شود که این ورقه ها توسط لایه نازکی از وارنیش عایقی با یک سیم نازک عایقی ، نسبت به هم عایق می شوند .
2- سیم پیچی های ترانس
در ساختمان سیم پیچ های ترانس باید موارد متعددی در نظر گرفته شوند که در ذیل به مهمترین آنها اشاره می نمائیم :
1- در سیم پیچ هاباید جنبه های اقتصادی که همان مصرف مقدار مس و راندمان ترانس می باشد ، مراعات شود .
2- ساختمان سیم پیچ ها برای رژیم حرارتی که باید در آن کار کند محاسبه شود ، زیرا در غیر این صورت عمر ترانس کاسته خواهد شد .

3- سیم پیچ ها در مقابل تنش ها و کشش های حاصل از اتصال کوتاه های ناگهانی مقاوم شوند .
4- سیم پیچ ها باید در مقابل اضافه ولتاژهای ناگهانی از نقطه نظر عایقی ، مقاومت لازم را داشته باشند .
سیم پیچ ترانس ها نسبت به هم در نوع سیم پیچ ، تعداد حلقه ها درجه و اندازه سیمها و ضخامت عایق بین حلقه ها متفوت خواهند بود . هر چه ولتاژ ترانس بالا برود ، تعداد حلقه های سیم پیچ بیشتر می شود و هر چه ظرفیت ترانس بیشتر شود ، اندازه سیم ها بزرگتر می گردد .
در ترانس با هسته ستونی ، سیم پیچها اعم از فشار قوی ، متوسط و فشار ضعیف و سیم پیچ تنظیم – بصورت استوانه متحدالمرکز روی ستونهای هسته قرار می گیرند . معمولاً سیم پیچ فشار ضعیف در داخل و فشار قوی در خارج واقع می شوند و ترتیب فوق به این دلیل رعایت می شود

که عایق کاری فشار ضعیف نسبت به هسته راحت تر است .
3- تانک اصلی روغن
تانک ترانس یک ظرف مکعب یا بیضوی شکل است که هسته و سیم پیچ های ترانس در آن قرار می گیرند و نقش یک پوشش حفاظتی را برای آنها ایفا می کند داخل این ظرف از روغن پر می شود بطوریکه هسته و سیم پیچ کاملاً در روغن فرو می روند . سطح خارجی تانک تلفات گرمایی داخل ترانس را به بیرون منتقل می کند از هر مترمربع سطح تانک حدوداً 400 الی 450 رات توان گرمایی به خارج منتقل می شود ، بطوریکه در ترانسهای کوچک ، همین سطح برای خنک کاری کافی است و به تمهیدات دیگری نظیر رادیاتور وفن نیاز نمی باشد . در ترانسهای تا KVA 50 بدنه تانک از ورق ساده فولادی به ضخامت حدوداً MM3 میلیمتر ساخته می شود ، سطح آن صاف بوده و نیازی به میله های تقویتی یا لوله های خنک کن ندارد . هر 4 وجه ترانس از یک ورق یک پارچه درست می شود و فقط در یک گوشه جوشکاری می گردد .
تانک ترانس بایستی موجب شود که موارد مشروحه ذیل تأمین گردند :

– حفاظتی برای هسته ، سیم پیچ ، روغن و سایر متعلقات داخلی باشد .
– دارای استقامت کافی باشد که در حین حمل و نقل و نیز در زمان اتصال کوتاه داخلی بتواند تنش های مکانیکی ایجاد شده را تحمل نماید .
– ارتعاشات و صدا در آن به حداقل برسد .
– ساختمان آن در برابر نشت روغن و یا نفوذ هوا کاملاً آب بندی باشد .
– سطوح کافی برای دفع گرمای ناشی از تلفات ترانس را تأمین کند .

– محلی برای نصب بوشینگها ، تب چنجر ، مخزن ذخیره روغن و سایر متعلقات باشد.
– از نظر باعاد در حدی باشد که براحتی قابل تحمل و حمل و نقل از طریق جاده یا راه آهن باشد .
– حداقل تلفات ناکو در آن ایجاد شود .
– حداقل میدان مغناطیسی در خارج از آن وجود داشته باشد .
به این ترتیب طراحی تانک ترانس به روش پیش بینی شده برای حمل و نفل آن نیز بستگی دارد .
4- مقره ها ( بوشینگ ها )
سرهای خروجی سیم پیچ های فشار قوی و فشار ضعیف باید نسبت به بدنه فلزی تانک ، عایقکاری شوند . برای این منظور از مقره ها استفاده می شود . مقره یا بوشینگ تشکیل شده است از یک هادی مرکزی که توسط عایق های مناسبی در میان گرفته شده است .
بوشینگها روی در پوش فوقانی ترانس نصب می شوند و در موارد نادری بوشینگها را روی دیواره جانبی تانک هم نصب می کنند . انتهای پایینی مقره در داخل تانک جای می گیرد ، در حالیکه سر دیگر آن در بالای درپوش و در هوای خارج واقع می شود .
ترمینالهای هر دو سر دارای بستهای مناسبی برای اتصال به سر هادی های داخل ترانس و نیز هادی های شبکه می باشند . شکل و اندازه بوشینگها به کلاس ولتاژ ، نوع محل

( داخل ساختمان یا در هوای آزاد ) و جریان نامی آن بستگی دارد . بوشینگهای داخل ساختمانی نسبتاً کوچک بوده و سطح آن صاف است ، اما بوشینگهای هوای آزاد کاملاً در معرض شرایط مختلف جوی نظیر برف و باران و آلودگی و ; قرار می گیرند ، بنابراین از نظر شکل کاملاً متفاوتند و از سپرهایی به شکل چتر تشکیل می شوند ، تا سطح زیرین آنها در مقابل باران خشک نگه داشته شوند . دراین صورت سطح خارجی آنها زیاد شده و فاصله خزش جرقه روی س

طح چینی عایق زیادتر می گردد و در نتیجه استقامت الکتریکی بوشینگ افزایش می یابد .
در حال حاضر تمام ترانسهای با قدرت زیاد ، برای کار در هوای آزاد ساخته می شوند و مقره های عایقی ، برای ولتاژهای مختلف زیر موجود می باشند :
05و1و3 و6 تا 10 و20 و 35 و110 و220 و320 و500 و750 کیلووات
در ترانسهای قدرت از 3 تا 10 کیلووالت ، همان بوشینگ kv10 بکار می رود . برای ترانسهای kv 1 و کمتر از مقره چینی ساده یا مقره اپوکسی زرین ساخته می شود .
سیستم های اندازه گیری و حفاظت ترانس

1- کنسر واتور یا منبع انبساط روغن
منبع ذخیره روغن که به اسامی منبع انبساط و کنسرواتور نیز نامیده می شود ، تانکی است که در بالاترین قسمت ترانس نصب می شود در حین تغییرات بار روزانه ، روغن ترانس انبساط وانقباض می یابد و در حین انبساط وارد منبع ذخیره می شود . اندازه و حجم منبع ذخیره به اندازه ترانس و تغییرات دمایی آن در هنگام بهره برداری بستگی دارد . در ترانسهایی که دارای تب چنجر قابل قطع زیر بار هستند ، منبع انبساط به دو بخش تقسیم می گردد که قسمت کوچکتر برای تب چنجر و قسمت بزرگتر برای تانک اصلی در نظر گرفته می شود . از بالای هر قسمت منبع ذخیره ، لوله ای به فضای آزاد آورده می شود ، که به آن مجرای تنفسی می گویند (Breather) در ورودی این مجرا ظرف شیشه ای قرار دارد ، که داخل آن از ماده ای رطوبت گیر به نام سیلیکاژل پر می شود . به این ترتیب هوای ورودی به ترانس رطوبت خود را از دست داده و کاملاً خشک خواهد بود .
در هر قسمت منبع ذخیره ، یک نشان دهنده سطح روغن نصب می شود تا سطح روغن را در حین کار ترانس بتوان نظارت کرد و همچنین دو سطح منبع دیگر که مجهز به کنتاکت آلارم می باشند نیز بر روی آنها نصب می گردند سطح خارجی منبع ذخیره نیز با رنگ مناسب پوشیده می شود تا از خوردگی و زنگ زدن محافظت گردد .
2- تپ چنجر
در بارهای مختلف افت ولتاژ در ترانسفورماتورها و خطوط نیز تغییر می کند و سبب تغییر ولتاژ شبکه می شود . کنترل ولتاژ شبکه های توزیع و انتقال عمدتاً توسط تب چنجر ایجاد می شود . اساس کار تب چنجر بر تغییر نسبت تبدیل ترانس استوار است . بدین ترتیب که با انشعاباتی که در سیم پیچ فشار قوی تعبیه می گردد تعداد دور سیم پیچ را تغییر داده و سبب تغییر ولتاژ خروجی ترانس می گردد

تپ چنجرها بطور گسترده ای برای کنترل ولتاژ شبکه در سطوح مختلف ولتاژی بکار گرفته می شوند . معمولاً کنترل ولتاژ در محدوده %15 +_ مقدور است . ولتاژ هر پله تب چنجر عموماً بین 1 تا 5/2 درصد تغییر می کند انتخاب مقدار کم برای پله ها سبب افزایش تعداد تپ ها می گردد و انتخاب مقدار بالا برای هر پله باعث عدم امکان تنظیم دقیق ولتاژ مورد نظر می گردد .
محل تپ چنجر : (( تپ چنجر ))

 

در ترانسفورماتورهای پست فولاد در داخل تانک اصلی ، قسمتی را برای بخش اصلی تب چنجر ( دایورترسوئیچ ) در نظر گرفته اند این قسمت کاملاً آب بندی شده است داخل آن نیز با روغن ترانس پر شده است . این روغن کاملاً از روغن تانک اصلی جداست و باهم مخلوط ن

می شود . تپ چنجر را در سمت فشار قوی نصب کرده اند که دارای مزیت های زیرمی باشند :
الف) در طرف فشار قوی جریان کمتر است لذا برای تپ چنجرهایی که زیر بار عمل می کنند حذف جرقه ساده تر است .
ب) چون تعداد دور سیم پیچها ی فشار قوی بیشتر است ، لذا امکان تغییرات یکنواخت تروپه های کوچکتر به راحتی میسر است . در اتصال ستاره انشعابات تب چنجر را در سمت نقطه صفر قرار می دهند تا عایق کاری آن نسبت به زمین ساده تر باشد .
بهره برداری از ترانسفورماتورهای با تنظیم کننده ولتاژ زیر بار :
اکثر ترانسفورماتورها دارای دستگاهی بنام تب چنجر بوده که کار آنها عملاً در مدار گذاشتن و خارج کردن تعدادی از حلقه های سیم پیچی ترانسفورماتور به منظور تغییر دادن در نسبت تبدیل ترانس می باشد . عموماً این دستگاه در قسمت فشار قوی قرار می گیرد .
تب چنجر ترانسفورماتورها عموماً بر 2 نوع می باشند :
1- On load tap changer : ترانسفورماتورهایی که تب آنها زمانی که تپ ترانسفورماتور زیربار است ، قابل تغییر می باشد .
2- Off load tap changer : ترانسفورماتورهایی که تب آنها فقط زمانی که در مدار نباشند ، قابل تغییر می باشند .
این تغییر تپ در محل روی بدنه ترانس صورت می گیرد . به این ترتیب با توجه به تعداد تپ و اینکه هر تپ چه مقدار تغییر ولتاژ بوجود می آورد و نیاز به چه مقدار تغییر در ولتاژ می باشد ، تب آنها را بر حسب نیاز سیستم تغییر می دهیم . مکانیزم عمل تپ به طور کلی به این صورت است که اهرمی قادر است در جهت گردش عقربه های ساعت تعداد حلقه های سیم پیچ را کم و در خلاف آن زیاد نماید .

 

ترانسفورماتورهایی که مجهز به سیستم اتوماتیک ولتاژ
( Avr = Automatic voltage regulation)
می باشند به طریق زیر تغییر تب صورت می گیرد :
الف) اتوماتیک ب) دستی و الکتریکی از اطاق فرمان
ج) دستی الکتریکی از محل د) دستی مکانیکی توسط اهرم مخصوص
هر تغییر Tab در اولیه ترانس قدرت به اندازه kv5 در ولتاژ ورودی ترانس تغییر ایجاد می کند .
ترانس فولاد از نوع تب چنجر on loud بوده یعنی در زیر بار قابل قطع و وصل کردن است .
و تب چنجر off loud در خطوط kv20 در ترانسهای نورد و فولادسازی این مجتمع کاربرد دارد .
3- ترمومترها :ا

این نشان دهنده ها ، از نوع عقربه ای بوده و برای تشخیص درجه حرارت گرمترین نقطه سیم پیچی ترانس بکار میرود . معمولاً به ازاء هر گروه سیم یک نشان دهنده بکار گرفته شده که روی یک از فازها نصب می شود . این روش اندازه گیری بصورت غیرمستقیم است به این معنی که غلاف ترمومتر داخل روغن بوده و دمای روغن را حس می کند، سپس توسط یک زف جریانی متناوب با جریان عبوری از سیم پیچ از کویل حرارتی عبور میکند
، لذا گرمایی متناسب با سیم پیچ ها در ترمومتر ایجاد می شود .
نشان دهنده حرارت ورغن :
این نشان دهنده نیز از نوع عقربه ای بوده و عنصر حساس آن در بالای ترانس و در حول و حوش گرمترین محل روغن نصب می شود و خود آن روی بدنه ترانس و در مجاورت ترمومترهای سیم پیچ ها نصب می گردد . نوع عنصر حساس ، اغلب مقاومت حساس به دما است .
4- نشان دهنده سطح روغن :
اگر چه رله بوخهولتز می تواند کاهش سطح روغن را نشان دهد ولی ، برای داشتن ضریب اطمینان بالاتر ، نشان دهنده سطح روغن نیز بروی منبع ذخیره ( کنسرواتور) پیش بینی می شود . ممکن است نشان دهنده بصورت دریچه شیشه ای برای دیدن سطح روغن باشد . علاوه برآن ، نشان دهنده نوع عقربه ای که از طریق مغناطیس ، با شناور داخل منبع کنس

رواتور در ارتباط است . نیز تعبیه می گردد و باید طوری نصب شود که از سطح زمین قابل رؤیت باشد . عقربه نشان دهنده باید نمایانگر سطوح حداکثر ، حداقل و نرمال بوده و کنتاکتهایی برای آلارم نیز باید پیش بینی شده باشد
5- رله بوخهولتز :

تجهیزات الکتریکی که داخل آنها پر از روغن است نظیر ترانسفورماتورها ، بوشینگهای آنها و ترمینال باکس مربوط به کابلها را می توان جهت محافظت از عیوب داخلی و از دست رفتن روغن آنها ، با رله بوخهولتز حفاظت کرد .
این رله که در لوله رابط بین تانک ومنبع ذخیره نصب می شود از دو گوی شناور که در داخل محفظه رله نصب شده اند و می توانند همراه با سطح روغن جابجا شوند ، تشکیل شده است . دو عدد کلید جیوه ای نیز با شناور همراه هستند و می توانند کنتاکتهایی را قطع یا وصل کنند رله بوخهلتز بسیار دقیق است و از آنجا که در مراحل اولیه آغاز شدن بسیاری از مشکلات ، آلارم می دهد . این شانس را به پرسنل بهره برداری می دهد که شرایط خطرناک را خیلی زود شناسایی کنند . و از آسیب های جدی به تجهیزات جلوگیری نمایند .
تنظیم درجه حساسیت رله بوخهولتز کاملاً تجربی است و بستگی به ترانس و رله دارد . در هر حال باید دقت داشت که رله خیلی حساس نباشد ، زیرا اضافه بار کم و جریانهای اتصال کوتاه شدید خارجی و حتی تغییرات درجه حرارت موسمی ، سبب جریان پیدا کردن روغن می شود که نباید رله بوخهولتز را بکار اندازد . پس از هر تریپ ترانس ، در اثر رله بوخهولتز باید گازهایی که در محفظه رله جمع شده است را خارج نمود تا شناور آن به حالت اولیه خود بازگردد.
در ضمن باید گازهایی را که به محفظه گاز رله خارج می کنیم ، از نظر قابلیت اشتعال مورد آزمایش قرار دهیم ، زیرا در صورتیکه ترانسفورماتور خوب تحت خلاء قرار نگرفته باشد ، هوای موجود در داخل روغن ، کم کم خارج شده و در رله جمع می گردد و می تواند سبب ظاهر شدن آلارم گردد .
همچنین ممکن است به طریقی هوا به داخل ترانسفورماتور نفوذ کرده باشد . این عمل در ترانسهایی که روغن آنرا جدیداً عوض کرده اند بیشتر پیش می آید . با وجود اینکه رله بوخهولتز یک رله بسیار خوبی است و می تواند از آغاز پیدایش نقص آن را تشخیص دهد ، و لیکن دارای محدویت هایی نیز هست که در ادامه ذکر می گردد .
محدودیت های رله بوخهولتز :

1-فقط خطاهایی را تشخیص می دهد که در سطح روغن پایین تر از رله اتفا

ق افتاده باشد .
2- تنظیم کلید جیوه ای را نمی توان زیاد حساس گرفت ، زیرا در این صورت لرزشهای ناشی از بهره برداری ، زلزله ، شوکهای مکانیکی در خط و حتی نشستن پرنده ها ، ممکن است اشتباهاً آنرا به کار اندازند .
3- می نیمم زمان عمل کردن آن 01 ثانیه است و متوسط آن 02 ثانیه . چنین رله ای خیلی کند به حساب می آید ، و لیکن با وجود آن ارزش این رله بسیار بالاست .
4- از نظر اقتصادی رله بوخهولتز برای ترانسهای کمتر از kva 500 بکار برده نمی شود .

6- سوپاپ اطمینان یا لوله انفجاری ( شیر فشار شکن )

در اثر اتصال کوتاه ناگهانی و یا هر حادثه دیگر در هسته و سیم پیچها که منجر به ایجاد گاز شدید شود ، فشار داخل تانک می تواند به میزان خطرناکی افزایش یابد . برای جلوگیری از خطر انفجار تانک ، در بالای درپوش آن شیر فشار شکن نصب می گردد .
این شیزر در عرض چند میلی ثانیه عمل خواهد کرد و سبب تخلیه فشار خواهد شد . در همین موقع ، میکرو سویچی که همراه آن است ، سبب بسته شدن مدار تریپ می گردد . پس از کاهش فشار در اثر نیروی فنر ، شیر خود به خود بسته خواهد شد .
7- رادیاتور یا مبدل حرارتی

نظر به اینکه روغن دارای خاصیت عایقی خوب و همچنین تبادل حرارتی زیاد می باشد . در ترانسفورماتورها بعنوان خنک کننده مورد استفاده قرار می گیرد . جهت تبادل حرارتی بهتر با محیط اطراف ، اصولاً روغن از طریق رادیاتور و پمپ های روغن یک سیکل بسته را طی می نماید و حین عبور از رادیاتورها توسط فن ها با محیط اطراف تبادل حرارتی انجام می دهد . لازم به توضیح است در بعضی از ترانسفورماتورهای واحدهای آبی روغن توسط کولرهای آبی ( Heat exchanger ) خنک می شود .
8- پمپ و فن ها

جهت تبادل حرارتی بهتر با محیط اطراف ، اصولاً روغن از طریق رادیاتور و پمپ

های روغن یک سیکل بسته را طی می نماید و حین عبور از رادیاتورها توسط فن ها با محیط اطراف تبادل حرارتی انجام می دهد .
ترانسفورماتورهای مجتمع فولاد دارای چهار عدد فن می باشد که در شر

ایط خاص ( حرارت بالا ) 2 به 2 شروع می کنند .

معمولاً در ترانس های قدرت که مجهز به پمپ روغن می باشند ، یک نشان دهنده فولی روغن در مسیر بای پاس و به موازات مسیر پمپ های روغن نصب می شود که در شرایط روشن بودن پمپ ها و جاری بودن روغن ، صفحه معلق آن به صورت مایل قرار می گیرد . اما به خاموش شدن پمپ و یا قطع جریان روغن – به هر دلیل دیگر – صفحه بر اثر نیروی وزن پایین آمده و بصورت قائم واقع می شود . در این حالت ، اغلب سبب بسته شدن کنتاکتی خواهد شد که موقعیت این صفحه را در اتاق فرمان گزارش می نماید . همچنین از طریق دریچه شیشه ای ، موقعیت آن قابل رؤیت است .
10 – شیرهای نمونه برداری از روغن پایین و بالای تانک
11- شیرهای مربوط به پرکردن و تخلیه روغن ترانس
12- مجرای تنفسی و سیلیکاژل مربوط به تانک اصلی و تب چنجر
منبع ذخیره روغن توسط یک یا دو مجرای تنفسی به هوای آزاد مربوط می گردد و در ورودی آن یک ظرف شیشه ای کار گذاشته می شود که بسته به بزرگی منبع می تواند از یک یا چند قسمت تشکیل شده باشد . درون این ظرفها را با سیلیکاژل پر می کنند .
هنگامیکه بار ترانس زیاد باشد و روغن گرم شود بر اثر انبساط روغن مقداری از هوای داخل منبع ذخیره از طریق مجرای تنفسی خارج می شود . در انتهای ظرف سیلیکاژل یک مجرا وجود دارد که در بالای آن یک پیاله زنگی شکل بصورت معکوس قرار دارد و در ته ظرف مقداری روغن ترانس ریخته می شود . به این مجموعه تله هوا (air trap) میگویند .

هوا برای خارج شدن ا زمنبع ذخیره باید از این تله بگذرد هنگامیکه روغن منقبض می شود فشار داخل منبع ذخیره کاهش می یابد . و فشار هوای بیرون بر سطح روغن داخل تله ، سبب می گردد که سطح روغن داخل زنگ تا آنجا پائین بیاید که هوا بتواند از آن عبور کند و پس از گذشتن از سیلیکاژل به منبع ذخیره برسد . به این ترتیب روغن، ذرات معلق در هوا را می گیرد و سیلیکاژل که یک ماده رطوبت گیر است باعث جذب رطوبت هوا خواهد شد .
سیلیکاژل به صورت دانه های گرد کوچکی است که در شرایط خشک ، رنگ آن آبی است و با جذب رطوبت به رنگ صورتی در خواهدآمد . وقتی حدود 75% درصد از سیلیکاژل داخل ظرف تغییر رنگ داد باید آن را تعویض نمود . سیلیکاژل صورتی شده را برای بازیافت به آزمایشگاه می فرستند سلیکاژل از پایین ظرف شروع به تغییر رنگ می کند . اگر در مواردی مشاهده شود این تغییر رنگ از بالای ظرف شروع شده است به این معنی است که نشتی هوا وج

ود دارد و باید آن را برطرف نمود .
13- تابلوی کنترل
14- تابلوی مکانیزم تب چنجر
15- چرخ ها
16- پلاک مشخصات نامی

ترانسهای قدرت T1 ,T2 (400/33KV) پست اتصالشان بصورت ستاره مثلث می باشد این بدان علت است که اتصال شماره – مثلث در پست های فرعی و در پایان خط انتقال بکار می رود و توسط آن ولتاژ فشار قوی به متوسط یا فشار ضعیف تبدیل می شود تا به ترانس توزیع متصل گردد .
از زیان دیگر این روش این است که چون هارمونی سوم جریان در مثلث بسته می تواند جریان یابد ، لذا جریان آن سینوسی بوده و در نتیجه ولتاژهای ثانویه سینوسی می باشند ( یعنی دارای هارمونی سوم ولتاژ نمی باشند ) .
کاربرد این اتصال :
1- پست های فرعی انتهای خط انتقال انرژی
2- تبدیل فشار قوی به فشار ضعیف
3- در مواردی که همه مصرف کننده ها سه فاز داشته باشند .
اتصال زیگزاگ :
همانگونه که از اسمش پیداست این اتصال در ترانس زیگزاگ استفاده شده است :
مزایای این اتصال : 1- از ثانویه ترانس قدرت در مقابل اتصال زمین حفاظت می کند .
2- نامتعادلی بار را شدیداً کاهش می دهد .
3- مانند اتصال مثلث هارمونی سوم ولتاژ را حذف می کند .
اتصال ترانس مصرف داخلی پست بصورت مثلث – ستاره می باشد : 33KV/380Vاین اتصال در سیستمهای توزیعی ( چهار سمبه ) بکار می رود که همزمان می تواند هم مصرف کننده های سه فاز را تغذیه نماید و هم بصورت تکفاز در مصارف خانگی و روشنایی استفاده شود .

قطع و وصل ترانسفورماتورهای قدرت :

جهت قطع ترانسفورماتور بایستی ابتدا بار ترانسفورماتوری که قرار است از مدار خارج گروه محاسبه شود . اگر امکان مانور دادن بار بر روی ترانسفورماتورهای پرالل وجود داشته باشد ، می توان پس از انجام مانور اقدام به قطع دژنکتور طرف ثانویه ترانسفورماتور نمود . بعد ا

ز آن پک ترانسفورماتور را در صورتیکه از نوع O.L.T.C باشد ، روی حالت زمان گذاشته و سپس دژکتور طرف اولیه قطع گردد .
در صورتیکه امکان مانور بار وجود نداشته باشد و یا خروج ترانسفورماتور اضطراری نباشد ، خاموشی به یکی از روزهای تعطیل یا در ساعاتی از شبانه روز که بار خروجی حداقل داشته باشد ، موکول می گردد . عمل وصل ترانسفورماتورها عیناً عکس عملیاتی است که در حالت قطع صورت می گیرد .

تجهیزات اندازه گیری و حفاظت ترانسفور ماتور 165MVA یا 625MVA پست 400KV

1- ترانسفورماتورهای جریان
2- نشان دهنده درجه حرارت سیم پیچ
3- نشان دهنده درجه حرارت روغن
4- Pressure relief valve
5- سیلیکاژل Dehy drating breather ( محفظه سیلیکاژل )

6- رله بوخهولتز Buchholz relay
7- Gas collector
8- کیج مغناطیسی سطح روغن

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

دانلود پروژه مقاله تبادلگر یونی در word

چهارشنبه 95/2/29 2:28 صبح| | نظر

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود پروژه مقاله تبادلگر یونی در word دارای 14 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود پروژه مقاله تبادلگر یونی در word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود پروژه مقاله تبادلگر یونی در word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن دانلود پروژه مقاله تبادلگر یونی در word :

تبادلگر یونی

نگاه کلی
روشهای تبادل یونی ، براساس تبادل برگشت پذیر یونها بین محلول و یک فاز جامد استوار است. فاز جامد در آب ، غیر محلول بوده ، دارای گروههایی به‌صورت بنیان اسیدی یا بازی است. این بنیانها ، عوامل اصلی تبادل یون هستند. اجزا تشکیل دهنده فاز جامد ، ممکن است از ترکیبات معدنی شبیه زئولیتها باشند که اسکلت آنها از آلومینو سیلیکاتها تشکیل شده‌اند.

این ترکیبات چون در مقابل اسیدها و بازها مقاومت چندانی ندارند، کمتر مورد استفاده قرار می‌گیرند. ترکیبات معدنی جدید از مشتقات ZrO2 ساخته شده‌‌اند که زیرکونیوم فسفات ، زیرکونیوم تنگستات و زیرکونیوم مولیبدات از آن جمله هستند. برای جداسازی فلزات قلیایی و قلیایی خاکی از هم مفید هستند.

رزینهای تبادلگر یونی
رزین تبادلگر یونی ، منشاء آلی دارند و از پلیمرهای با وزن ملکولی زیاد تشکیل شده‌اند. تشکیل این رزین‌ها بر اساس پلیمریزاسیون پلی‌استایرن و دی‌وینیل بنزن پایه‌گذاری شده است که همراه با ترکیبات دیگر نظیر تری‌کلرو آنیلین یا اسید سولفوریک ترکیب تبادلگر یونی آنیونی و کاتیونی را می‌دهد. افزایش پیوندهای عرضی ، خصوصیات رزین را از نظر آبگیری و نفوذ یونها تغییر می‌دهد.
تقسیم بندی رزینها
تبادلگرهای یونی شامل دو گروه آنیونی و کاتیونی هستند. تبادلگرهای کاتیون شامل گروههای RCOOH یا R-SO3H هستند. تبادلگرهای یونی را می‌توان برحسب قدرت تبادلی و فعالیت گروههای فعالشان به دو دسته تقسیم می‌کنند.

تبادلگر بازی
• تبادلگر بازی قوی با فرمول عمومی +(CH3)2Cl- RCH3N
• تبادلگر بازی ضعیف با فرمول عمومی R-CH3NH3OH
تبادلگر اسیدی
• تبادلگر اسیدی قوی به صورت R-SO3H
• تبادلگر اسیدی ضعیف به صورت R-COOH

ستون تبادل یونی
آزمایشهای تبادل یون را می‌توان به‌صورت ناپیوسته یعنی عبور مقدار معینی محلول از ستون حاوی رزین یا به‌صورت جریان پیوسته محلول از بالا به پائین ستون انجام داد. ستون همیشه باید از آب مقطر پر باشد و حبابهای هوا در قسمت رزین وجود نداشته باشد. دانه‌های رزین ، آب را جذب کرده ، متورم می‌شوند.
اگر منظور ، جدا کردن و بدست آوردن یونهای موجود در یک محلول باشد، پس از عبور نمونه از ستون توسط جریان مداومی از محلول شستشو دهنده ، اجزای موردنظر از ستون خارج می‌شوند. بعد از خاتمه آزمایش باید ستون را با آب مقطر پر کرد. محلولی که وارد ستون می‌شود، جریان ورودی و محلولی که از ستون خارج می‌شود جریان خروجی نام دارد.
تعادل تبادل یونی
برای روشنتر شدن واکنشهای تبادل یونی رزینهای اسیدی و بازی را به‌صورت RH و ROH نشان می‌دهیم. طبق واکنشهای زیر:

R-H + NaCl —–> R-Na + HCl

R-OH + HCl —–> R-Cl + H2O

یونهای سدیم و کلرید با یونهای هیدروژن و یون هیدروکسیل تبادل می‌شوند. در صورتی که رزین تبادلگر یونی به‌صورت R-Na با محلول کلرید سدیم در تعادل باشد، می‌توان گفت که حاصلضرب فعالیت یونهای سدیم و کلرید در سطح رزین و محلول نمک در حال تعادل با رزین برابر است. این مفهوم از تعادل دانن نتیجه می‌شود.
ظرفیت تبادل یونی
ظرفیت تبادل یون ، عبارت است از وزن یونهایی که در واحد حجم یا واحد وزن رزین قابل تعویض است. بنابرین هر رزین ، دارای ظرفیت حجمی یا ظرفیت وزنی است. ظرفیت حجمی براساس حجم رزین آب گرفته تعیین می‌شود.

ضریب توزیع
نسبت یونها در هر گرم رزین خشک بر مقدار آنها در هر میلی لیتر محلول را ضریب توزیع می‌گویند.
برای تبادل کننده‌های یونی ، یونهای با بار مخالف ، ضریب توزیع به غلظت محلول خارجی بستگی دارد. مثلا هنگامی که رزین اشباع شده با کلسیم با محلول کلرید سدیم تماس داده شود، ازدیاد غلظت نمک ، سبب تعویض سدیم با کلسیم می‌گردد. ولی هنگامی که رزین ، یونهای کلسیم را دریافت می‌کند، نیروهای جذبی نقش اساسی دارند.
کاربرد رزینها
در صنعت برای گرفتن یا کاهش سختی آب و یون زدایی آن ، از تبادلگرهای یونی استفاده می‌شود. آب یون زدایی شده ، فاقد ناخالصی‌های دی‌اکسید کربن و سیلیس است و در آب مقطر وجود دارد. یکی دیگر از کاربردهای تبادلگرهای یونی رزینی ، شیرین کردن آب دریا با جداسازی نمکهای سدیم و پتاسیم و منیزیم ، بوسیله رزین‌ها می‌باشد و برای جدا کردن یونهای فلزی به‌صورت ترکیبات آنیونی هم از رزین‌ها استفاده می‌شود. یک مورد دیگر ، تعیین غلظت کل نمکهای محلول در آب است.
احیاء رزین
پس از مدتی ، ظرفیت رزینها از نظر تبادل یونی تکمیل می‌شود. در نتیجه ، باید تبادلگرهای کاتیونی و آنیونی را با افزایش اسید یا باز رقیق فعال کرد. این عمل را احیا یا بازسازی می‌نامند. در کارخانه‌هایی که فقط از زئولیت استفاده می‌شود، فعال کردن و بازسازی آن با افزایش محلول ده درصد کلرید سدیم انجام می‌شود.

رزین
منابع طبیعی رزینها ، حیوانات ، گیاهان و مواد معدنی می‌باشد. این پلیمرها به سادگی شکل پذیر بوده لیکن دوام کمی دارند. رایج عبارتند از روزین ، آسفالت ، تار ، کمربا ، سندروس ، لیگنپین ، لاک شیشه‌ای می‌باشند. رزین‌های طبیعی اصلاح شده شامل سلولز و پروتئین می‌باشد سلولز قسمت اصلی گیاهان بوده و به عنوان ماده اولیه قابل دسترسی برای تولید پلاستیکها می‌باشد کازئین ساخته شده از شیر سرشیر گرفته ، تنها پلاستیک مشتق شده از پروتئین است که در عرصه تجارت نسبتا موفق است.
رزین ها :
معمولا به ترکیب ماکرو مولکولی گفته می شود که در دمای معمولی با حرارت های بالا تر به صورت مایع یا سیال وجود دارد و می توان آن ها را در حلال های مناسب حل کرد وبر اثر گرما با کاتالیست یا مواد دیگر واکنش پذیرد و آن را به ماکرومولکول غیر محلول وجامد تبدیل کرد . رزین ها انواع مختلفی دارد و برای هر رنگ از رزین های خاص استفاده می شود مانند رزین های :
آلکید – آمینو پلاست –فنلی – اپوکسی – هیدرو کربونی – آکریلیکی – پنلیکی – پلی اورتان و ;
برای هر رنگ از رزین های خاصی استفاده می شود شامل :
انواع رزین های آلکید (شاملرزین آلکید کوتاه – متوسط – بلند و رزین آلکید محلول در آب رزین آلکید تغییر یافته با رزین فنولیک – رزین آلکید تغییر یافته با اوره وملامین ) .رزین آلکید در واقع پلی استرهای اشباع شده ای هستند که جزء اسید استریک – اسید دو ظرفیتی (معمولا اسیدفتالیک ) وجزء الکلی آن مثل گلیسرین وپنتا اریترول ومانند آن ها است و نیز بعلت خیس کردن رنگدانه وقابلیت تعلیق آن برای رنگدانه مقاومت نسبتا خوبی دارد ودرهر رزین بسته به شرایط عمل پلیمریزاسیون و ترکیب استفاده شده در رنگ های ساختمانی – صنعتی و دریایی استفاده می شود .
رزین‌های مبادله کننده یون
مقدمه
پدیده تبادل یون برای اولین بار در سال 1850 و به دنبال مشاهده توانایی خاک‌های زراعی در تعویض برخی از یون‌ها مثل آمونیوم با یون کلسیم و منیزم موجود در ساختمان آنها گزارش شد. در سال 1870 با انجام آزمایش‌های متعددی ثابت شد که بعضی از کانیهای طبیعی بخصوص زئولیت‌ها واجد توانایی انجام تبادل یون هستند. در واقع به رزین‌های معدنی ، زئولیت می‌گویند و این مواد یون‌های سختی آور آب (کلسیم و منیزیم) را حذف می‌کردند و به جای آن یون سدیم آزاد می‌کردند از اینرو به زئولیت‌های سدیمی مشهور شدند که استفاده از آن در تصفیه آب مزایای زیاد داشت چون احتیاج به مواد شیمیایی نبود و اثرات جانبی هم نداشتند.

اما زئولیت‌های سدیمی دارای محدودیتهایی بودند. این زئولیتها می‌توانستند فقط سدیم را جایگزین کلسیم و منیزیم محلول در آب نمایند و آنیونهایی از قبیل سولفات ، کلراید و سیلیکات‌ها بدون تغییر باقی می‌مانند. واضح است چنین آبی برای صنایع مطلوب نیست. پس از انجام تحقیقات در اواسط دهه 1930 در هلند زئولیتهایی ساخته شد که به جای سدیم فعال ، هیدروژن فعال داشتند. این زئولیتها که به تعویض کننده‌های کاتیونی هیدروژنی معروف جدید ، سیلیس نداشته و علاوه بر این قادرند همزامان هم سختی آب را حذف کنند و هم قلیائیست آب را کاهش دهند.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
<   <<   41   42   43   44   45   >>   >